به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر فخری تاجیک زاده

  • سهیلا رحمانی، سمانه محمدپور، فخری تاجیک زاده*
    مقدمه
    توجه به حالات روانشناختی زنان مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسانی به دلیل تاثیر نیرومند بر سیر و پیش آگهی بیماری و کیفیت زندگی آن ها بسیار مهم است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآمدی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، اضطراب، استرس ادراک شده و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ایدز انجام شد.
    روش
    پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. در این پژوهش 24 نفر از زنان مبتلا به ایدز مثبت استان تهران به روش غیرتصادفی داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند و با استفاده از نمونه برگ جمعیت شناختی، مقیاس افسردگی مرکز مطالعات همه گیر شناختی، مقیاس اضطراب زونگ، مقیاس استرس ادراک شده کوهن و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت مورد پیش آزمون قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. در پایان هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند و داده ها با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس. 21 و روش تحلیل واریانس مکرر چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند .
    نتایج
    یافته های پژوهش نشان داد که بین دو گروه گواه و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (P<0.001). به طوری که، میانگین نمرات افسردگی، اضطراب و استرس ادراک شده گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته و میانگین نمرات کیفیت زندگی افزایش یافت.
    بحث و نتیجه گیری
    بنابراین، براساس نتایج چنین پژوهش هایی می توان نتیجه گرفت که به منظور بهبود کیفیت زندگی و کاهش علائم روانشناختی این بیماران توجه به این متغیرها طی کارآزمایی های بالینی با هدف طراحی مدل های مداخله مناسب یا اصلاح مداخله های موجود سودمند خواهد بود.
    کلید واژگان: زنان مبتلا به ایدز, کیفیت زندگی, افسردگی, اضطراب, استرس ادراک شده, شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی
    Soheila Rahmani, Samaneh Mohamadpour, Fakhri Tajikzadeh*
    Background and Objectives
    Attending to psychological state in women with HIV because of strong influence on incidence, progression and prognosis of this disease is very important. The aim of present study was investigating the effectiveness of mind-fullness based cognitive therapy on depression, anxiety, perceived stress and quality of life in women with HIV.
    Methods  and Materials
    This research was semi-experimental with pre-test and post-test and follow-up with control group. In this study, 24 positive HIV women in Tehran city were selected by volunteers sampling method and were randomly assigned to either control group and or MBCT groups and Center for Epidemiologic Studies Depression (CES-D), Zung anxiety scale (SAS), Cohen Perceived Stress (PSS) and World health organization Quality of life questionnaire were administrated as pretest. The MBCT group received 8 sessions of mindfulness based cognitive therapy and the control group received no intervention. At the end, post-test was administrated on two groups and, repeated measure multi-variable was used for data analysis by spss-20 software.
    Results
    The results of the present study indicated that there were significant differences between the experimental groups control group and MBCT (p<0.001). So that, in MBCT group decrease the mean of depression, anxiety, perceived stress and increase the mean of quality of life.
    Discussion
    Therefore, In order to improve the quality of life and reduce in psychological in these patients, attention to these variables during clinical trials with the goal of appropriate intervention will be beneficial.
    Keywords: positive HIV women, quality of life, Depression, Anxiety, Perceive Stress, mindfulness based cognitive therapy
  • سمانه محمدپور، فخری تاجیک زاده *، سهیلا رحمانی
    زمینه و هدف
    توجه به سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان به دلیل میزان آسیب و مرگ و میر این بیماران بسیار مهم است. ی بین عدم تحمل باتکلیفی و ادراک بیماری با سلامت روان در بیماران پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای نگرانی در رابطه مبتلا به سرطان بود. نفر از بیماران مبتلا به سرطان مراجعه 300 ی توصیفی مقطعی بود. در این پژوهش،
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر یک مطالعه به شیوه در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری 1396 کننده به بیمارستان امام حسین شهر تهران از اردیبهشت تا شهریور ماه سال داده ها با استفاده از پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه نگرانی، پرسشنامه عدم تحمل باتکلیفی، پرسشنامه ادراک بیماری و استفاده شد. SPSS-19 پرسشنامه سلامت روان بود. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار ی درماندگی روانشناختی براساس ادراک بیماری
    یافته ها
    تحلیل یافته ها نشان داد که در پیش بینی سلامت روان با توجه به مولفه ی بهزیستی دار وجود دارد. همچنین در پیش بینی سلامت روان با توجله به مولفه ی مثبت معنا با نقش واسطه ای نگرانی رابطه دار وجود دارد. علاوه بر این پیش بینی سلامت روان ی منفی معنا روانشناختی براساس ادراک بیماری با نقش واسطه ای نگرانی رابطه دار وجود دارد. ی مثبت معنا ی درماندگی روانشناختی براساس عدم تحمل باتکلیفی با نقش واسطه ای نگرانی رابطه با توجه به مولفه ی ی بهزیستی روانشناختی براساس عدم تحمل باتکلیفی با نقش واسطه ای نگرانی رابطه در پیش بینی سلامت روان با توجه به مولفه دار وجود دارد. منفی معنا
    نتیجه گیری
    با توجه بله نتایج پژوهش حاضر می توان پیشنهاد داد که به منظور بهبود سلامت روان این بیماران توجه به متغیرهای نگرانی، عدم تحمل باتکلیفی و ادراک بیماری طی کارآزمایی های بالینی با هدف طراحی مدل های مداخله مناسب یا اصلاح مداخله های موجود سودمند خواهد بود.
    کلید واژگان: سرطان, نگرانی, عدم تحمل باتکلیفی, ادراک بیماری, سامت روان
    Samaneh Mohamadpour Dr, Fakhri Tajikzade Dr *, Soheila Rahmani Dr
    Aims and
    Background
    Attending to mental health in cancer patients because of expanded damage and mortality in these patients is important. The present study investigated the mediating role of concern in the relationship between uncertainty of intolerance and illness perception with mental health in cancer patients.
    Materials And Methods
    This research is a cross-sectional descriptive study. In this study, 300 patients with cancer who attended Imam Hossein Hospital in Tehran were selected by convenience sampling method from May to September, 2017. Data was collected by using instruments including Demographic Questionnaire, Concern questionnaire, intolerance uncertainty Questionnaire, Illness Perception Questionnaire and Mental Health Questionnaire. For data analysis, descriptive and inferential statistics with spss-19 software was used.
    Findings: Analysis of the findings showed that there is a significant positive relationship in the prediction of mental health according to the psychological distress component based on perceived disease with mediating role of concern. There is also a significant negative relationship between mental health prediction and the psychological well-being component based on the perception of disease with mediating role of concern. In addition, there is a significant positive relationship between mental health prediction and psychological distress based on intolerance of uncertainty with mediating role of concern. In the prediction of mental health, there is a significant negative relationship with the psychological well-being component based on the uncertainty intolerance with the mediating role of concern.
    Conclusion
    In order to the results of this study, it can be suggested that in order to improve the mental health of these patients, attention should be paid to the variables of concern, uncertainty and perception of the disease during clinical trials with the aim of designing appropriate intervention models or modifying existing interventions.
    Keywords: Cancer, concern, uncertainty of intolerance, illness perception, mental health
  • سمانه محمدپور*، فخری تاجیک زاده، نورالله محمدی
    مقدمه
    توجه به حالات روانشناختی زنان باردار مبتلا به افسردگی به دلیل تاثیر نیرومند بر سیر و پیش آگهی بیماری و کیفیت زندگی آن ها بسیار مهم است پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش علائم افسردگی، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد زنان باردار مبتلا به افسردگی انجام شد.
    روش
    پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و دوره پیگیری (1 ماه) با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه زنان باردار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز سلامت جامعه شهرستان کوهدشت از ابتدای آذر ماه تا پایان بهمن 1394 بودند. در این پژوهش 24 نفر از زنان باردار مبتلا به افسردگی مراجعه کننده به مرکز به روش غیرتصادفی داوطلبانه انتخاب شدند در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند و با استفاده از نمونه برگ جمعیت شناختی، پرسشنامه افسردگی بک پرسشنامه نشخوار ذهنی و مقیاس نگرش های ناکارآمد مورد پیش آزمون قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. در پایان هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند و داده ها با اس. پی. اس. اس. 21 و روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    یافته های پژوهش نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد به طوری که، میانگین نمرات افسردگی، نشخوار ذهنی و نگرش های ناکارآمد گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافت.
    بحث و
    نتیجه گیری
    با توجه به تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، می توان پیشنهاد داد که طی کارآزمایی های بالینی مناسب کاهش علائم روانشناختی زنان باردار مبتلا به افسردگی مورد توجه قرار بگیرد.
    کلید واژگان: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, افسردگی, نشخوار ذهنی, نگرش های ناکارآمد
    Samaneh Mohamadpour Miss*, Fakhri Tajikzadeh Miss, Norollah Mohamadi Doctor
    Background and Objectives
    Attending to psychological state in pregnant women with depression because of strong influence on incidence, progression and prognosis of this disease is very important. The aim of present study was investigating the effectiveness of Mindfullness Based Cognitive therapy on Depression, Rumination and Dysfunctional Attitude in pregnant women with depression. Methods and Materials: This study is pretest – posttest and follow-up with control group. Tچابزار و روش: در این تحقیق که برروی افراد تحت درمان با متادو…. he present study was performed on pregnant women with depression of Kohdasht society health centers. 24 pregnant women were selected by volunteers sampling method and were assigned to either control group (n=12) and or MBCT groups (n=12) and Demographic Questionnaire, Beck Depression Inventory, Ruminative Response Scale and Dysfunctional Attitude Scale were administrated as pretest. The MBCT group received 8 sessions of mindfulness based cognitive therapy and the control group received no intervention. At the end, post-test was administrated on two groups and repeated measure multi-variable was used for data analysis by spss-20 software.
    Results
    The results of the present study indicated that there were significant differences between the experimental groups control group and MBCT (p<0. 001). So that, in MBCT group decrease the mean of depression, Rumination and Dysfunctional Attitude.
    Discussion
    Therefore, can be suggested that Considered appropriate clinical trials for reduce in psychological symptom in pregnant women with depression
    Keywords: mindfulness-based cognitive therapy, depression, rumination, dysfunctional attitude, pregnant women
  • سمانه محمدپور، مرجان شاهی، فخری تاجیک زاده*
    مقدمه

    توجه به حالات روان شناختی بیماران مبتلا به صرع به دلیل تاثیر نیرومند بر سیر و پیش آگهی و درمان بیماری بسیار مهم است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودارزشیابی مرکزی، بهزیستی روان شناختی و امیدواری بیماران مبتلا به صرع انجام شد.

    روش

    پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و دوره پیگیری (1 ماه) و گروه گواه بود که از آبان تا بهمن 1394 انجام شد. در این پژوهش 30 نفر از بیماران مبتلا به صرع مراجعه کننده به مراکز سلامت شهرستان شیراز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند و با استفاده از پرسشنامه جمعیت شناختی، مقیاس بهزیستی روان شناختی فرم کوتاه (پی. دبلیو. بی.)، مقیاس امیدواری میلر (1988) و مقیاس خودارزشیابی مرکزی (سی. اس. ای. اس.) مورد پیش آزمون قرار گرفتند. سپس گروه (ام. بی. سی. تی.) به مدت 8 جلسه تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. در پایان هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند و داده ها با استفاده از نرم افزار «اس. پی. اس. اس. - 21» و روش تحلیل واریانس مکرر چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.

    نتایج

    یافته های پژوهش حاضر نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه پس از اجرای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تفاوت معناداری وجود دارد. به طوری که میانگین نمره خودارزشیابی مرکزی، بهزیستی روان شناختی و امیدواری گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (p <0.001).

    بحث و نتیجه گیری

     با توجه به نتایج پژوهش که نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش بهزیستی روان شناختی، امیدواری و خودارزشیابی مرکزی بیماران مبتلا به صرع موثر می باشد، می توان پیشنهاد داد که به منظور بهبود حالات روان شناختی مثبت این بیماران غربالگری روان شناختی انجام گردد و در صورت نیاز کارآزمایی های بالینی و مدل های مداخله مناسب مورد توجه قرار بگیرند.

    کلید واژگان: صرع, خودارزشیابی مرکزی, بهزیستی روان شناختی, امیدواری, شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی
    Samaneh Mohamadpour, Marjan Shahi, Fakhri Tajikzadeh *

    Attending to psychological state in patients with epilepsy because of strong influence on Incidence, progression and prognosis and Treatment of this disease is very important. The aim of present study was investigating the Effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy on core self-evaluations, psychological well- being and hope in patients with epilepsy. This research was semi-experimental with pretest-posttest and follow-up (1 Month) from October to February in 2016. In this study 30 Patients with epilepsy who attended to Shiraz health centers were selected by convenience sampling method and randomly were assigned in 2 experimental group and control group and Demographic Questionnaire, psychological well- being scale (PWBS), The Miller Hope Scale, Core Self Evaluations Scale (CSES) were administrated as pretest. The MBCT group received 8 sessions of mindfulness based cognitive therapy and the control group received no intervention. At the end, post-test was administrated on two groups and, repeated measure multi-variable was used for data analysis by spss-21 software. The results of the present study indicated that there were significant differences between the experimental groups and control group after administrated MBCT. So that, the mean of core self- evaluations, psychological well-being and hope of experimental group increased (p < 0.001). Considering the result of study that showed mindfulness-based cognitive therapy is effective in increases psychological well- being, hope, core self-evaluations in patients with epilepsy Therefore, In order to improve the positive psychological state in this patients psychological screening be performed and if needed clinical trials and appropriate intervention be considered.

    Keywords: mindfulness-based cognitive therapy, psychological well- being, hope, core self evaluations, Epilepsy
  • Fakhri Tajikzadeh*, Fatemeh Abbasi, Razieh Sadeghi, Abdolaziz Aflakseir
    Background
    According to the observations, obsessive-compulsive traits are the most important among behavior among the high school male and female students. Individuals with obsessive-compulsive traits have less quality of life.
    Objectives
    The present study aimed at determining the relationship between behavioral inhibition, strategies for cognitive regulation of emotions and young adult family of life events and changes with obsessive-compulsive traits in male and female high school students.
    Methods
    The population of the study included all high school students in Shiraz in 2016 academic year. One hundred sixty-seven students (73 males and 94 females) who were selected through random multistage sampling method participated in this study. The instruments were obsessive-compulsive inventory-revised, adults scale of behavioral inhibition, cognitive emotion regulation questionnaire, and young adult family inventory of life events and changes. Data were analyzed using descriptive and inferential (Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis) statistics via SPSS software.
    Results
    According to the multiple regression analysis, behavioral inhibition, catastrophizing, and rumination were best predictors of obsessive-compulsive traits.
    Conclusions
    Since behavioral inhibition, catastrophizing, and rumination might result in obsessive-compulsive traits, sufficient attention should be paid to these factors.
    Keywords: Obsessive, Compulsive Traits, Behavioral Inhibition, Cognitive Regulation of Emotions Strategies, Young Adult Family of Life Events, Changes, High School Students
  • فخری تاجیک زاده *، راضیه صادقی، فرحناز رئیس کریمیان
    زمینه و هدف
    افراد با توجه به تفاوت های فردی واکنش های متفاوتی نسبت به سرطان نشان می دهند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی بیماران مبتلا به سرطان و افراد عادی از نظر تاب آوری، مقابله با استرس و فاجعه سازی درد می باشد.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای می باشد. جامعه پژوهش تمامی بیماران مبتلا به سرطان یکی از بیمارستانهای شیراز بودند که برای شیمی درمانی مراجعه کرده بودند. از این جامعه نمونه ای شامل 60 بیمار انتخاب شدند. از همراهان بیماران سرطانی نیز بعنوان نمونه سالم، 61 نفر انتخاب شدند. آنها پرسشنامه های مقیاس تاب آوری (CD-RIS) کونور و دیویدسون (2003)، پرسشنامه مقابله با موقعیت های فشارزا (CISS) اندلر و پارکر (1995) و مقیاس فاجعه سازی درد (PCS) سالیوان و همکاران (1995) پر کردند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری با نرم افزار SPSS 22 استفاده شد.
    یافته ها
    تحلیل یافته ها نشان داد که بین دو گروه سالم و بیمار در تمامی خرده مقیاس ها به جز کنترل، تاثیرات معنوی و راهبرد مقابله اجتنابی تفاوت معنی دار وجود دارد و بین دو جنس مرد و زن هیچ تفاوت معنی داری در خرده مقیاس ها یافت نشد.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که بیماری سرطان منجر به ایجاد تفاوت بین دو گروه سالم و بیمار از نظر تاب آوری، مقابله با استرس و فاجعه سازی درد می گردد. بنابراین تدوین یک برنامه جامع مراقبتی در بیماران سرطانی با تقویت تاب آوری و بهبود راهبرد های مقابله با استرس با کمک به کاهش فاجعه سازی درد پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: تاب آوری, مقابله با استرس, فاجعه سازی درد, سرطان
    Fakhri Tajikzade *, Razieh Sadeghi, Frahnaz Raees Karimian
    Background
    According to individual differences, patients suffering from cancer show different reactions. So, the purpose of this study is the comparison of resilience, coping style and pain catastrophizing in cancer patients and normal people.
    Methods
    This study is ex post facto method. The target society of the research included all of the cancer patients in the hospital of Shiraz city that coming for Chemotherapy, out of which a sample of 60 patients was selected convenient method. Also, we used caregivers of cancer patients for choosing normal samples and out of which a sample of 61 normal people was randomly selected. They completed Resilience inventory (Conver & Davidson,2003), coping stressor situation inventory (Andler & Parker, 1995), Pain Catastrophizing Scale (Sulivan, et. al., 1995). The findings were analyzed through descriptive statistics, Multivariate variance analysis using SPSS version 22.
    Results
    Results showed that patient groups in comparison with normal groups have a significant difference all variables concept control, spiritual effect and avoidant coping style. Also, results showed that men groups in comparison with women groups have no significant difference in variables.
    Conclusions
    According to results, cancer can make difference between patient and normal groups in resilience, coping style and pain catastrophizing. Therefore, we suggest making comprehensive care plan in patients suffering from cancer for reinforcing resilience and coping style with decreasing pain catastrophizing.
    Keywords: resilience, coping style, pain catastrophizing, cancer
  • فخری تاجیک زاده، راضیه صادقی، مهناز مهرابی زاده هنرمند، ایران داودی
    پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن رابطه سیستم مغزی- رفتاری و کمال گرایی با علائم افسردگی در دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا شد. مطالعه حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. نمونه مورد بررسی شامل 360 دانشجوی پسر و دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود که به روش تصادفی چند مرحله ای از جامعه 8000 نفری دانشجویان این دانشگاه در سال 91 برگزیده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، مقیاس فعال سازی/ بازداری رفتاری کارور و وایت، مقیاس کمال گرایی چند بعدی فلت و هویت و سیاهه افسردگی بک بود. اطلاعات حاضر از اجرای پرسشنامه ها به وسیله ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل همبستگی متغیر ها بیان کننده همبستگی مثبت معنادار علائم افسردگی با کمال گرایی خود مدار، کمال گرایی جامعه مدار و بازداری رفتاری بود و همبستگی منفی معنادار بین علائم افسردگی و فعال سازی رفتاری بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از بین متغیر های مورد مطالعه، متغیر های کمال گرایی جامعه مدار و سیستم فعال ساز رفتاری بیش ترین سهم را در پیش بینی علائم افسردگی داشتند. بنابراین، می توان بیان کرد که رابطه بین علائم افسردگی با کمال گرایی و سیستم مغزی/ رفتاری جالب توجه است.
    کلید واژگان: سیستم مغزی, رفتاری, کمال گرایی, علائم افسردگی, دانشجویان
    Fakhri Tajikzadeh, Razieh Sadeghi, Mahnaz Mehrabizade Honarmand, Iran Davoudi
    Epidemiology studies show that prevalence related to mental health problems among university students is the main problem in the higher education system. So the purpose of this study was to examine the relationship between brain-behavioral systems, perfectionism and depression among Shahid Chamran University students.This study was descriptive and correlational study. The study sample consisted of 360 undergraduate students of Shahid Chamran University. This sample was selected by multistage random sampling method from the 8000 undergraduates in the year 2013. The data were collected using Multidimensional Perfectionism Scale (Flett & Hewitt), the BIS/ BAS Scale (Carver & White) and Beck Depression Inventory. Then, they were entered into the SPSS statistical software and analyzed using descriptive as well as inferential (Pearson correlation coefficient and multiple regression) statistics. Besides, a significant positive correlation was found between depression with self-oriented perfectionism, social- oriented perfectionism and behavioral inhibition system, also a significant negative correlation was found between depression with behavioral activation system. The results of multiple regression showed that social-oriented perfectionism and activation behavioral systems were best predictors of depression. So, we should Pay attention to the relationship between depression with brain- behavioral system and perfectionism.
    Keywords: Brain, Behavioral Systems, Perfectionism, Depression symptom, students
  • فخری تاجیک زاده، ایرج زارع، قاسم نظیری، رامین افشاری
    هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر طرحواره های ناسازگار اولیه در مردان تحت درمان نگهدارنده با متادون (MMT) بود. این پژوهش تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری در پژوهش کلیه مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز دولتی ترک اعتیاد شیراز بود. از ده مرکز دولتی در شهر شیراز، یک مرکز به طور تصادفی اتخاب شد و نمونه 30 نفر از افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون (MMT) بود که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. این افراد به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل، گمارده شدند. اما پنج نفر از آزمایش انصراف دادند و در نهایت 10 نفر در هر گروه باقی ماندند. مداخله به شیوه ی گروهی، طی 15 جلسه برگروه آزمایش اجرا شد. ابزار، پرسشنامه کوتاه طرحواره های ناسازگار یانگ (1988) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل از لحاظ طرحواره های ناسازگار اولیه در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (001/ 0>P). بنابراین، طرحواره درمانی گروهی، درمان مناسبی در طرحواره های ناسازگار اولیه افراد وابسته به مواد است.
    کلید واژگان: طرحواره درمانی گروهی, طرحواره ناسازگار اولیه, درمان نگهدارنده با متادون
    Tajikzadef., Zarei., Naziri, Gh., Afshari, R
    The present study aimed to investigate the effectiveness of group schema therapy approach on improvement of early maladaptive schemas among patients undergoing methadone maintenance treatment (MMT). This study is an experimental pretest–posttest with control group. The present study was performed on MMT patients of Shiraz public centers. One center out of 10 Shiraz public centers was selected randomly, and then using random sampling, 30 patients were selected and divided into two groups. The participants in the experimental group took part in a 15-session group schema. The data were collected using Young schema Questionnaire- short form (1988) and analyzed using Covariance analysis. The results showed significant differences in early maladaptive schema scores between participants in the experimental and control group. Group Schema therapy can be considered as an appropriate therapy method for improving, adjusting and decreasing early maladaptive.
    Keywords: Group Schema Therapy, early maladaptive schemas, methadone maintenance treatment
  • فخری تاجیک زاده، راضیه صادقی
    هدف از این پژوهش بررسی رابطه سبک های کنترل هیجانی با میزان پرخاشگری در دانشجویان دختر کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. نمونه ای به حجم 100 نفر از دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، به روش تصادفی چندمرحله ای خوشه ایانتخاب شدند. ابزار مورد استفاده جهت جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سبک های کنترل هیجانی و پرسشنامه پرخاشگری بود. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل همبستگی متعارف استفاده شد. با توجه به یافته های پژوهش، ضرایب ساختاری بدست آمده در این پژوهش نشان می دهند که الگویی از نمره های بالا در کنترل خوش خیم و نشخوار ذهنی با الگویی از نمره های پایین در خصومت، خشم، پرخاشگری کلامی، پرخاشگری غیرمستقیم و پرخاشگری جسمی همبسته هستند. بنابراین، یافته های این پژوهش نشان می دهد که ترکیب کنترل خوش خیم و نشخوار ذهنی پایین احتمال خصومت، خشم، پرخاشگری کلامی، پرخاشگری غیرمستقیم و پرخاشگری جسمی بالا می برد. پس می توان نتیجه گرفت که سبک های کنترل هیجانی از جمله کنترل خوش خیم و نشخوار ذهنی می تواند خشم و پرخاشگری افراد را کاهش دهد.
    کلید واژگان: سبک های کنترل هیجانی, پرخاشگری, خشم
    F. T., R. S.
    The purpose of this study was to examine the relationship between emotional control styles and aggression in female students of Shahid Chamran University. 100 female students were selected through clustral multistage random sampling. Emotional Control Questionnaire and Buss and Warren Aggression Questionnaire were used to collect data. For analyzing data canonical correlation was used. Structural coefficients showed that the pattern of high scores in benign control and rumination correlates with the pattern of low scores in hostility، anger، verbal aggression، indirect aggression and physical aggression. Therefore the finding of this research showed that the combination of low benign control and rumination can probably promotion hostility، anger، verbal aggression، indirect aggression and physical aggression. Therefore we conclude that emotional control styles such as benign control and rumination can decrease anger and aggression people.
فهرست مطالب این نویسنده: 9 عنوان
  • دکتر فخری تاجیک زاده
    دکتر فخری تاجیک زاده
    مربی
نویسندگان همکار
  • دکتر مهناز مهرابی زاده هنرمند
    : 1
    دکتر مهناز مهرابی زاده هنرمند
    استاد گروه روان شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال