معصومه کریمی
-
حدود نیم قرن پیش بنیان های فکری مفهوم هنر اسلامی به چالش کشیده شد. پایان دوران استعمار، ایجاد زمینه برای گسترش تفکر اسلامی، و به تبع آن برپایی موزه های هنر اسلامی در غرب، این گرایش را به ویژه پس از حادثه یازده سپتامبر 2001، به اوج رساند. همزمان، موزه شناسی نیز به دیدگاهی موثر برای مطالعه هنر سرزمین های اسلامی بدل شد و این بار موزه به مثابه تولیدکننده دانش هنر اسلامی و مفسر این حوزه ایفای نقش کرد. کتاب «هنر اسلامی و موزه؛ رویکردهایی به هنر و باستان شناسی جهان اسلام در سده 21م» نخستین منبع جامعی بود که در این حوزه در سال 2012 منتشر شد. نوشتار حاضر با هدف بازشناسی رویکردهای غالب به هنر اسلامی در موزه های اروپایی و آمریکایی، با بهره گیری از روش تحلیل محتوا، و بانگاهی موزه شناسانه، به مطالعه ساختاری و محتوایی این کتاب می پردازد. یافته های این تحلیل نشان می دهد که در کنار مزیت های کتاب که تا حد زیادی عمده چالش های کنونی را پوشش داده است، کاستی هایی نیز از منظر رویکرد بنیادینش به مقوله موزه، ارتباط میان مقاله ها و زیرعنوان برخی فصل ها، غلبه نگاه تاریخ هنری، غلبه نگاه شیءمحور، و تمرکز اکثر مطالعات بر یک یا دو حوزه جغرافیایی، در آن به چشم می خورد.کلید واژگان: هنر اسلامی, موزه, موزه شناسی, نقدIt is about a half-century since the intellectual foundations of the concept of Islamic art have been dramatically challenged. This new trend has been culminated after the end of the colonial era, setting the stage for the spread of Islamic thought, the consequent establishment of Islamic Art museums in the West, and later, through the September 11 attacks. Simultaneously, the museology became a beneficial approach towards the study of the arts of Islamic regions through which the museum plays a crucial role in creating the knowledge of Islamic Art. Published in 2012, “Islamic Art and the Museum; Approaches to Art and Archeology of the Muslim World in the Twenty-First Century” was the first in this area. Using content analysis and taking a muselogical view, the current study recognizes the main approaches towards the representation of Islamic Art in American and European museums. The results show that although it is a worthwhile source with main challenges included, it can be criticized in terms of its fundamental approach towards the museum, the hegemony of historiographical point of view, the problematic relationship between some articles and titles, and its emphasis on one or two geographical areas.Keywords: slamic Art, Museum, Museology, Review
-
مسئله این پژوهش، کیفیت تاثیر عواملی چون پرده های درویشی، نقاشی پشت شیشه، نقاشی قهوه خانه ای، دیوارنگاری مذهبی بقاع متبرک و نسخه های چاپ سنگی بر پیدایش نقاشی های سقاتالار در مازندران در دوره قاجار است که با اشاره هایی گذرا خاستگاه و ریشه این نقوش معرفی شده اند. نظریه های پیتر چلکوفسکی در باب نقاشی های روایی در ایران در این مسیر راهگشا خواهد بود. در بستر سقاتالار، با بازنمایی مضامینی نامتجانس در دو گروه عمده مذهبی و غیرمذهبی مواجه هستیم؛ از آنجا که در بدایت امر، خاطره ای از ترکیبی مشابه در این خاستگاه-های احتمالی در ذهن نداریم، این امتزاج بسیار غریب و منحصر به فرد می نماید که ضرورت بررسی جامع تر در این انواع هنری، پیشینه آنها، نخستین نمونه ها، مضامین و ارتباط آنها با سقاتالارها را برجسته می سازد. فرضیه پژوهش، احتمال بازنمایی عینی تصاویر نسخه های چاپ-سنگی در سقاتالارهاست. نگارنده با رویکردی تاریخی، هفده سقاتالار تاریخ دار را در کنار خاستگاه های مزبور، از منظر تاریخ، عاملان و مضامین بررسی می کند. نتیجه مشخص پژوهش، بیانگر شباهت بسیاری از تصاویر چاپ سنگی و حضور اغلب مضامین سقاتالار در این نسخه هاست که غیاب عنصر رنگ، تنها وجه ممیزه این دو نوع است. هم چنین، داده های تاریخی دال بر ارتباط عاملان این بناها با پایتخت و دربار قاجار، در صحت برخی پیش فرض ها تردید ایجاد می کند.
کلید واژگان: هنر قاجار, نقاشی, سقاتالار, چاپ سنگیThe main problem of this research is the quality of influencing some traditions as parda, glass gilding, tea-house painting, wall paintings in sacred monuments as well as the lithograph books on the emergence of the Saqātālār paintings in Qajar period, Māzandarān, Iran; Saqātālār is a wooden building found exclusively in this area of the country. The research purpose is finding the historical relationships between these artistic genres more accurately. They have been not profoundly referred as the origin and the root of the Saqātālār paintings. The Peter Chelkowski's theories on the narrative paintings and painting recitation, their roots and origins, the challenges existed about the exact date of making the first sample of narrative religious wall paintings in Iran would be helpful in this regard. Two significant groups of religious and non-religious themes have been represented simultaneously in the context of Saqātālār paintings. This synthesis seems to be slightly incongruent at first glance so that we cannot remember any similar examples of being gathered these different motives in their introduced origins. It is why the synthesis is considered to be a unique and unprecedented case. For this reason an extensive study on all these artistic genres, their background, their first samples, contents and themes and also their relations with the Saqātālār building would be necessary. The research hypothesis is the possibility of the exact representation of the lithograph illustrations in the Saqātālār paintings. At first glance, we can see a lot of similarities between the illustrations of lithograph books and the motives on the Saqātālār building, in terms of both the visual features and themes . The authors assess the seventeen painted and dated Saqātālār in addition to the above said origins, in terms of their dates, their involved people as well as their themes through an historical approach. The research method is the qualitative content analysis of historical resources along with the field work in Māzandarān province and its villages. The certain result of the study indicates the significant similarity between the most of Saqātālār paintings and the illustrations of Qajar lithograph books as well as the presence of a considerable extent of Saqātālār themes in them; however, the absence of colour in lithograph books is the only difference between the two. Also, with regard to Saqātālār buildings, their location, their certain relations with the religion and the other religious buildings around them, the specific paintings, the particular colors and their specific techniques of drawing these motives, one might observe a set of the unique features here which have been continuously invariant among all the influences mentioned above. In addition, they are belonged to a certain period of time and have been constructed and painted by a specific group of people; All these issues might give a unique identity to Saqātālārs we can name them an artistic "Style". Finally, the historical data indicates a kind of relationship between the founders of these buildings and the Qajar capital and court which might make doubt about the authenticity of some presumptions.
Keywords: Qajar Art, painting, Saqātālār, Lithography
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.