معصومه موحدی
-
Background
Hepatitis C is one of the most challenging viral infections worldwide. Patients with hepatitis C may experience some disease-related stigma.
ObjectivesThe aim of this study was to evaluate perceived stigma and its role in predicting anxiety, depression, and quality of life among patients with hepatitis C.
Materials & MethodsThis cross-sectional analytic study was conducted in behavioral counseling centers of three cities, i.e., Khorramabad, Boroujerd and Noorabad, located in the western part of Iran, from May to August 2019. Stratified multistage sampling was used to select 144 patients diagnosed with hepatitis C. The WHOQOL-BREF Scale, Stigma Impact Scale (SIS), Beck Depression Inventory, Second Edition (BDI-II), and Beck Anxiety Inventory, Second Edition (BAI) were used to collect the data. Univariate and multivariate linear regression models were used to estimate the association of covariates on stigma and quality of life. The Stata 16 software was used to analyze the data at the significance level of 0.05.
ResultsThe mean perceived stigma was 66.805 ± 1.291 with social rejection and social isolation achieving the highest scores (23.409 ± 0.551, 20.208 ± 0.437). In the multivariate regression model, depression (B=0.7, 95%; CI: 0.5, 0.89) and anxiety (B=0.21, 95%; CI: 0.02, 0.41) had direct significant associations with stigma independent of age, sex, marital status, and occupation. Depression (B=-0.27, 95%; CI:-0.47, -0.07), anxiety (B=-0.33, 95%; CI: -0.5, -0.16), and stigma (B=-0.41, 95%; CI: -0.56, -0.26) were inversely associated with patients’ quality of life.
ConclusionThis study found a high perceived stigma score among HCV patients. Depression and anxiety were significantly associated with stigma. The quality of life of HCV patients were inversely associated with depression, anxiety, and stigma scores.
Keywords: Stigma, Anxiety, Depression, Hepatitis C, Quality of life -
مقدمهسرطان یکی از بیماری های مخرب و معمولا پیش رونده است که فشار زیادی را بر بیمار، خانواده او و جامعه تحمیل می کند. از این رو، شناخت عواملی که در بهزیستی روان شناختی این بیماران موثر هستند در کمک به کاهش تنشی که این بیماران تجربه می کنند بسیار مهم و تاثیرگذار است. این مطالعه با هدف تعیین رابطه راهبردهای مقابله ای با بهزیستی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شد.مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان سینه بودند که به بیمارستان شهید رحیمی شهر خرم آباد (بخش سرطان) مراجعه کرده بودند. 300 نفر از بیماران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای لازاروس و بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. داده ها با روش تحلیل همبستگی و تحلیل رگرسیون و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو سطح توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.یافته هانتایج نشان داد بین راهبردهای مقابله ای با بهزیستی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان سینه رابطه وجود دارد. اما بین راهبرد مقابله هیجان مدار و بهزیستی روان شناختی بیماران مبتلا به سرطان رابطه معنی دار وجود نداشت.بحث و نتیجه گیریاز یافته های پژوهش چنین استنباط می شود که بین راهبردهای مقابله ای و بهزیستی روانشناختی رابطه وجود دارد. نوع راهبرد مقابله ای مورد استفاده در شرایط استرس زا، بهزیستی روان شناختی بیماری سرطان سینه را تحت تاثیر قرار می دهد. با توجه به این نتایج طراحی برنامه های درمانی و آموزشی در زمینه شناسایی و به کارگیری راهبردهای مقابله ای سازگارانه می تواند در افزایش بهزیستی روان شناختی این بیماران مفید باشد.کلید واژگان: سرطان سینه, راهبردهای مقابله ای, بهزیستی روان شناختیYafteh, Volume:20 Issue: 4, 2019, PP 40 -50BackgroundCancer is a destructive and usually progressive disease while put too much stress on the patient's family and the society. Therfore, recognizing the factors which are effective in well-being of these patients is very influentioal and important to help to diminish the stress they are experience. This study was administered aimed to determine the relationship between coping strategies with the psychological well-being in women suffered from breast cancerMaterials and MethodsThis research was a descriptive-correlation study. The statistical population consiseted of all women with breast cancer who referred to Shahid Rahimi Hospital of Khoramabad (Cancer Department). Using convenient sampling method 300 patients were selected. To measure the variables, the psychological well-being questionnaire of Ryff and the coping strategies questionnaire of Lazarus were used. Data were analyzed in two descriptive and inferential levels by regression and correlation analysis and using SPSS software version 24.ResultsResults indicated that there were significant relationships between the coping strategies and the psychological well-being among the women with breast cancer. But there was no relationship between Emotional coping strategy and psychological well-being.ConclusionIt is infered from the study results that there is the relationship between coping strategy and psychological well-being. The type of coping strategy used in stressful situations affects the psychological well-being of breast cancer. Considering these results designing the therapeutic and educational programs in area of identifying and applying adaptive coping styles could be helpful in increasing the psychological well-being of these patients.Keywords: breast cancer, coping strategies, Psychological well-being
-
مقدمهبر اساس آمارهای جهانی، سرطان سینه شایع ترین سرطان تشخیص داده شده در زنان سراسر جهان محسوب می شود. یکی از پیامدهای بارز ابتلا به سرطان سینه؛ مشکلات روانشناختی مانند استرس در مبتلایان است که به کاهش کیفیت زندگی منجر می شود. با توجه به این نکته مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط استرس ادراک شده با کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شده است.مواد و روش هااین پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان سینه بودند که به بیمارستان شهید رحیمی خرم آباد (بخش سرطان) مراجعه کرده بودند. 300 نفر از بیماران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه استرس ادراک شده DASS و کیفیت زندگی بیماران سرطانی (آرنسون، احمد زایی، برگمن، بولینگر، فیلبرتی، فلچنر و دیگران،) 1993 ) استفاده شد. دادها با استفاده از تحلیل همبستگی، تحلیل رگرسیون و با توجه به سطح اطمینان 95% و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو سطح توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد بین استرس ادراک شده و کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه رابطه معنادار و منفی وجود دارد.
بحث ونتیجه گیرینشان می دهد در سطح اطمینان 99% بین استرس ادراک شده با کیفیت زندگی در تمامی زیر مولفه های آن رابطه منفی و معنی داری وجود دارد؛ و فرضیه فوق تائید می گردد.کلید واژگان: استرس ادراک شده, کیفیت زندگی, سرطانYafteh, Volume:20 Issue: 3, 2018, PP 100 -109BackgroundBreast cancer according to global statistics, is the most commonly diagnosed cancer in women throughout the world. The most obvious outcomes of breast cancer are psychological problems such as stress in patients which this lead to reduce the quality of life in patients. The purpose of this study is to determine the relationship of perceived stress with the quality of life in women suffered from breast cancer.Materials and MethodsThis study is a descriptive-correlation one. The population includes all women with breast cancer who referred to shahid Rahemi Hospital (Breast Cancer Department). Using random sampling method, 300 patients were selected. To measure the variables, the DASS perceived stress questionnaire and the quality of life of cancer patients were used. Data were analyzed by regression correlation and confidence level of 95% using SPSS software version 24 in two descriptive and inferential levels.ResultsThe results showed that there is a relationship between the perceived stress and the quality of life of women who suffered from breast cancer.ConclusionThe results showed that there is a relationship between the perceived stress and the quality of lifeKeywords: Perceived Stress, Quality of Life, Cancer -
با توجه به شیوع حالات منفی روان شناختی، برخی گزارش ها اثربخشی درمان های معنوی را مقدم بر درمان های مرسوم قبلی دانسته اند. بر این اساس، هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش معنویت به بر ارتقای سرسختی و بهزیستی روان شناختی کارکنان زن، ادارات دولتی شهر خرم آباد بود. این پژوهش، به صورت نیمه تجربی و در آن از پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه، شامل 34 کارمند شهرستان خرم آباد (17 نفر برای گروه آزمایش و 17 نفر گروه کنترل) بود. آموزش معنویت طی هشت جلسه نود دقیقه ای، هر هفته یک جلسه اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمره های پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (P<0/01)، به نحوی که آموزش معنویت موجب ارتقای سرسختی و بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش شده است.کلید واژگان: سرسختی روان شناختی, بهزیستی روان شناختی, آموزش معنویتDue to the prevalence of negative psychological problems, some reports consider that the spiritual treatment methods have priority over conventional treatments. Accordingly the purpose of this study is to analyze the effectiveness of spiritual training on improving hardiness and psychological well-being of the female employees of government offices in Khorram Abad. The method used in this paper is semi-experimental, and a pre-test and post-test were given to the control group, as well. The sample includes 34 employees from Khorram Abad (17people chosen for the experimental group and 17 people chosen for the control group). A course of eight ninety-minute sessions on spiritual training-with one session per week- has been conducted. Using multivariate covariance the data have been analyzed. Data analysis show that there is a significant difference between the mean grades of the post-test of experimental group and those of the control group (PKeywords: psychological hardiness, psychological well, being, spiritual training
-
مقدمهسرطان دسته ای از بیماری هاست که با رشد کنترل نشده و تهاجم به بافت های موضعی و متاستاز مشخص می شود. روحیه امیدوارانه از عوامل بسیار مهم و از عناصر ضروری در بیماران سرطانی است که اثرات زیادی بر سازگاری بیماران با شرایط زندگی، به خصوص در زمان درد و محرومیت دارد. امید می تواند در افزایش سلامت عمومی بیماران سرطانی سهم به سزایی داشته و در مراحل مختلف بیماری تاثیرگذار باشد.هدفاین پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش امید درمانی بر امید به زندگی و سلامت عمومی در بیماران مبتلا به سرطان صورت گرفته است.روش کاراین پژوهش، مطالعه ای از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به سرطان بودند که در بیمارستان شفا اهواز تحت درمان قرار داشتند. روش نمونه گیری بصورت تصادفی ساده بود. ابتدا از کلیه افراد آزمون امید به زندگی و سلامت عمومی به عمل آمد؛ سپس تعداد 30 نفر از جامعه فوق که نمره کمتری را در این آزمونها کسب کرده بودند، انتخاب شدند. آموزش امید درمانی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. پس از اتمام جلسات، پس آزمون بر روی دو گروه آزمایش وکنترل اجرا شد.نتایجتحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمره های پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی دار وجود دارد (p<0.01)، به نحوی که آموزش امید درمانی موجب ارتقای امید به زندگی و سلامت عمومی در گروه آزمایش شده است(p<0.01).نتیجه گیریبه منظور بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان، ارائه خدمات آموزشی و برنامه های ارتقاء دهنده امید با روش های مناسب مانند یادگیری بر اساس حل مسئله یا مشارکت فعال بیمار می تواند اثرات مفیدی بر جای گذارد.
کلید واژگان: آموزش بیماران, امید, بهداشت و تندرستی, سر طانIntroductionCancer is among diseases characterized with uncontrollable growth and invasion of tissues and metastasis. Hopeful spirit is important and essential factor in cancer patients that has many effects on patients’ adaptability with life situation، especially in periods of pain and suffering. Hope has a significant role on promoting the general health of patient with cancer and affects various steps of disease.ObjectiveThis study aims to determine the effect of hope therapy training on promoting hope to live and general health in patients with cancer.MethodThis is an experimental study with pre and posttest with control group. Samples included cancer patients being treated in Shafa Hospital in Ahvaz. They were selected by simple random method. At first، all patients completed the general health and life expectation tests. Then، 30 patients who had the lowest scores in these tests were selected. The training of hope therapy was done in 8 sessions; each session lasted 90 minutes. After finishing sessions، posttest was administrated to experimental and control group.ResultsData analysis showed a significant difference in mean scores of control and experimental group (p<0. 01)، so the training of hope therapy leads to improving hope to live and general health in experimental group.ConclusionIn order to improve cancer patients’ quality of life، presenting educational services and hope promoting program with proper methods such problem based learning or patient active participation can be effective.Keywords: Patients, Education, Hope, Health, Neoplasm -
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر امید درمانی بر افزایش امید و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان بود. این پژوهش، به صورت آزمایشی بوده و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه شامل 30 دانش آموز دبیرستانی دختر شهرستان خرم آباد بودند. ابتدا از 170 دانش آموز آزمون های امید اسنایدر و بهزیستی روان شناختی ریف به عمل آمد؛ سپس تعداد 30 نفر از جامعه فوق که نمره ی پایین تری را در این آزمون ها کسب کرده بودند، انتخاب شدند. از این تعداد، 15 نفر برای گروه آزمایش و 15 نفر برای گروه کنترل به صورت جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایشی روش امید درمانی را طی 8 جلسه نود دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) دریافت کردند. پس از اتمام جلسات مجددا آزمون های امید و بهزیستی روان شناختی روی دو گروه اجرا گردید. یافته ها نشان داد که بین میانگین نمره های پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت، به نحوی که امیددرمانی گروهی موجب افزایش امید و بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش شده است. امید درمانی به شیوه ی گروهی باعث افزایش امید و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان می شود. بنابراین شایسته است به منظور ارتقای کیفیت زندگی دانش آموزان، ارائه ی خدمات آموزشی و برنامه های ارتقاء دهنده ی امید با روش های مناسبی مانند یادگیری براساس حل مساله با مشارکت فعال دانش آموز در فرآیند بحث با برنامه ریزی مدون انجام پذیرد.
کلید واژگان: امیددرمانی, امید, بهزیستی روان شناختیThe aim of this study was to investigate the effectiveness of group training based on Hope therapy on hope and subjective well-being in Students. This study enjoined an experimental design femalewhich used pretest-posttest plan with a control group. The subjects included 30 high school students in khorramabad city. At first, the tests of Snyder Hope and Riff Subjective Well-being were administrated to 170 students. Then 30 students who got the lowest scores in these tests were selected. These students were randomly assigned to an experimental group (n=15) and a control group (n=15). The experimental group received hope therapy for eight 90-minute sessions that each (one session each week). Upon the completion of the training, hope and subjective well-being questionnaires were administrated as a post-test to both groups. Findings showed there was a significant difference between post-test scores of both experimental and control groups (P<0/01) and hope therapy had increased the hope and subjective well-being in the experimental group. Group hope therapy also increases hope and subjective well-being in Students. So, increasing the quality of life, giving educational services, and hope promoting programs are needed and should be accomplished by suitable methods, for instance, PBL or by Students’ active participation in programmed process.Keywords: hope therapy, hope, subjective well, being -
مقدمهامید از عوامل بسیار مهم و از عناصر ضروری در بیماران سرطانی است که اثرات زیادی در سازگاری بیماران با شرایط زندگی، به خصوص در زمان درد و محرومیت دارد. امید در افزایش کیفیت زندگی بیمار سهم به سزایی داشته و در مراحل مختلف بیماری تاثیرگذار می باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی مداخلات ارتقاء دهنده امید در بیماران مبتلا به سرطان بود.بحث و نتیجه گیریمداخلات ارتقاء دهنده امید در افزایش امید بیماران می باشد. بنابراین بجاست که به منظور افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان، ارائه خدمات آموزشی و برنامه های ارتقاء دهنده امید با روش های مناسب مانند یادگیری بر اساس حل مسئله یا مشارکت فعال بیمار در فرایند بحث با برنامه ریزی مدون انجام گیرد.یافته هاتحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمره های پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت(01/0< P)، به نحوی که آموزش روان درمانی گروهی امید محور موجب بهبود ابعاد کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در گروه آزمایش شده است.مواد و روش هااین مطالعه یک کارآزمایی بالینی بود که در سال 1390، در بیمارستان شفای اهواز بر روی 30 نفر از بیماران مبتلا به سرطان انجام شد. قبل و بعد از مداخله برای هر دو گروه آزمایش و کنترل پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت تکمیل شد (هر گروه 15 بیمار). مداخلات ارتقاء دهنده امید برای بیماران گروه آزمایش به صورت مباحثه عمیق و چهره به چهره و با روش یادگیری بر اساس حل مسئله انجام شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
کلید واژگان: امید درمانی, کیفیت زندگی, سرطانYafteh, Volume:16 Issue: 1, 2014, PP 32 -42BackgroundHope is amongst the important factors and is an essential element in patients with cancer, which has many effects on their compatibility with life conditions, especially in suffering and disappointing periods. Hope has a significant role in increasing the quality of life and effects different stages of the disease. The aim of this research was to study the effectiveness of promoting interventions of hope in patients with cancer.Materials And MethodsThis clinical trial study carried out on 30 cancer patients in Shafa hospital of Ahvaz city in 2012. The health- related quality of life questionnaire was used and completed both before and after the intervention for both the case and control groups (each group consisted of 15 patients). The hope promoting intervention for patients in the case group was a face-to-face method and was conducted by the PBL method. The results were analyzed by multivariate analysis of covariance.ResultsThe data analysis showed that there was a significant difference between post-test scores of both training and control groups (p<0.01) and hope- based group psychotherapy has caused promoting health- related quality of life in the case group.ConclusionThe hope promoting interventions were effective in increasing hope in cancer patients. So, for cancer patients, increasing the quality of life, giving educational services, and hope promoting programs are needed, which should be accomplished by suitable methods, for instance, PBL or by patients active participation in the programming process.Keywords: Hope therapy, The quality of life, Cancer -
مقدمهمطالعات انجام گرفته در سال های اخیر نشان می دهد که حمایت اجتماعی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر فرسودگی شغلی می باشد. با این حال مطالعات معدودی به میزان پیش بینی فرسودگی شغلی براساس حمایت اجتماعی ادراک شده در پرستاران پرداخته اند.هدفهدف پژوهش حاضر بررسی رابطه مولفه های حمایت اجتماعی ادراک شده با فرسودگی شغلی و میزان پیش بینی این مولفه ها در میان پرستاران زن بود.روشپژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران زن شاغل در بیمارستان های دانشگاهی خرم آباد در سال 1392 بود. برای انتخاب و حجم نمونه از هر بیمارستان از روش تصادفی طبقه ای استفاده شد. جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) و فرسودگی شغلی ماسلاچ (1996) استفاده شد. پایایی پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده 62/0 و پایایی درونی ابعاد پرسشنامه فرسودگی شغلی براساس ضریب آلفای کرونباخ 71/0 تا 90/0 گزارش شده است. اطلاعات جمع آوری شده به کمک روش های شامل ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و کلیه مراحل توسط نرم افزار16 SPSS محاسبه گردیدیافته هانتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده می توانند 29 درصد واریانس فرسودگی شغلی پرستاران را تبیین کنند، که در بین منابع حمایتی؛ مولفه های خانواده و دوستان سهم معناداری داشتند؛ یعنی توان پیش بینی فرسودگی شغلی را دارند اما اشخاص مهم در این پیش بینی سهم معنی داری نداشتند.نتیجه گیریبا توجه به اینکه حمایت اجتماعی تاثیر اجتناب ناپذیری بر کاهش فرسودگی شغلی دارد؛ لذا ایجاد سیستم های حمایتی قوی در محیط های شغلی و خارج از آن به عنوان روش موثری در جهت پیشگیری از فرسودگی شغلی به حساب می آید.
کلید واژگان: حمایت اجتماعی ادراک شده, فرسودگی شغلی, پرستارانIntroductionStudies in recent years indicate that social support is one of the important factors influencing burnout. However، only few studies have investigated predictors of burnout on perceived social support.AimThe present study was examined the relationship between perceived social support components and components of burnout and the predictors for that was assessed among nurses.MethodsThe study was descriptive – correlation. The population in this study included all women nurses who working in teaching hospitals of Khorramabad in 2013. They were selected stratified randomly. For data gathering were used Perceived Social Support Questionnaires Zimet and et.، al (1988) and the Maslach Burnout (1996). The reliability of the questionnaire; perceived social support was 0. 62، and the internal reliability coefficient alpha for Burnout Inventory were between 0. 71 – 0. 90. The data collected were analyzed with correlation coefficient and regression analysis by using SPSS16 software.ResultsMultiple regression results showed that 29% of the variance of burnout could be predict by perceived social support; family member and friends had a vital role in burnout as social support resources. In fact، these resources had significant contribution to predict burnout، but another social support resource; «significant other»، had no significant contribution to the prediction of staff nurse burnout.ConclusionIn regarding to social support impact on reducing staff nurse burnout is inevitable; so creating strong support systems in occupational environments and outside of it as an effective way to prevent burnout is considered.Keywords: perceived social support, burnout, nurses -
مقدمهاز مسائل مهمی که بیماران قلبی با آن روبرو هستند مشکلات روحی و روانی همچون اضطراب می باشد، که تقریبا 65 درصد بیماران آن را تجربه می کنند و به همین سبب موجب تاخیر در بازگشت به کار، کاهش کیفیت زندگی و افزایش خطر مرگ می شود. هدف از این پژوهش تعیین و مقایسه میانگین اضطراب مبتلایان قبل، بعد و دو ماه بعد از مداخله در دو گروه (کنترل و آزمایش) بود.بحث و نتیجه گیریبا توجه به تاثیر درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر میزان اضطراب مبتلایان و تداوم اثر آن، به کارگیری این روش در همه سطوح پیشگیری و درمان مبتلایان به بیماری های جسمی ضروری بنظر می رسد.یافته هابا توجه به یافته ها ملاحظه شد که اضطراب مبتلایان بعد و دو ماه بعد از مداخله کاهش قابل توجهی در مقایسه با قبل از مداخله داشته است و با سطح 01/0< P در گروه آزمایش تفاوت آماری معنی داری مشاهده گردید.مواد و روش هااین پژوهش، مطالعه ای آزمایشی، دو گروهی و سه مرحله ای است که بر روی 40 مرد مبتلا به بیماری کرونر قلب که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه اضطراب بک بود و به منظور دستیابی به نتایج از نرم افزار19 SPSS و تحلیل کوواریانس استفاده شد. شرکت کنندگان در این پژوهش قبل، بعد و در دوره پیگیری مداخله به کمک پرسشنامه اضطراب بک مورد بررسی قرار گرفتند.
کلید واژگان: حضورذهن, اضطراب, بیماری قلبیYafteh, Volume:15 Issue: 4, 2014, PP 20 -29BackgroundPsychological problems such as anxiety is amongst important problems that patients with cardiovascular disease encounter with، and about 65% of the patients experience it، which results in delay to return to work، reducing quality of life and increase in risk of mortality. The aim of this research was to determine and compare the mean of anxiety in these patients، before، after and two months after intervention in both case and control groups.Materials And MethodsThis research is an experimental study and consists of two groups and three stages which carried at on 40 male patients with coronary heart disease، selected randomly، as case and control. Data gathering tool was Beck anxiety inventory. The data were analyzed by covariance test and SPSS v. 19 software. The Anxiety test was administered to the both groups before and after the intervention and during follow up period.ResultsThe results showed a significant difference between anxiety of the patients before، after، and two month after intervention. (P<0. 001)ConclusionRegarding the effect of cognitive therapy based on presence of mind on anxiety of the patients and its long effect، to make use of this method seems necessary in all levels of prevention and treatment of the patients with physical diseases.Keywords: Presence of mind, Anxiety, Cardiovascular disease -
زمینه و هدفبا توجه به نقش عوامل شخصیتی در سبب شناسی سردرد میگرنی به عنوان یکی از شایع ترین علامت های عصبی و شکایت های طبی؛ هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط بین علایم سردرد میگرن با عامل های شخصیتی در پرستاران بود.روش بررسیپژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه پرستاران زن شاغل در بیمارستان های دانشگاهی خرم آباد بود و تعداد نمونه با استفاده از روش تصادفی طبقه ای و فرمول کوکران 180 نفر برآورد شد. جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه عامل های شخصیتی NEO و علایم سردرد میگرن نجاریان استفاده شد. روایی ملاکی و پایایی پرسشنامه عامل های شخصیتی NEO به ترتیب 66/0 و 78/0 و پایایی پرسشنامه سردرد میگرن 80/0 برآورد شد. اطلاعات جمع آوری شده به کمک روش های آماری توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و روش های آماری استنباطی شامل ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و کلیه مراحل توسط نرم افزار SPSS نسخه 16 محاسبه گردید.یافته هاهمبستگی معناداری بین عامل های شخصیتی و علایم سردرد میگرنی وجود داشت. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که عامل های شخصیتی می توانند 42 درصد واریانس سردردهای میگرنی را در پرستاران تبیین کنند و در سطح 01/0 P< معنادار می باشد.
نتیجه گیری کلی: با توجه به اینکه سردرد میگرن از طریق عامل های شخصیتی قابل پیش بینی است؛ این یافته می تواند مبنایی برای بررسی های بیشتر و انجام مداخلات پیشگیرانه و درمانی برای پرستاران مبتلا به میگرن قرار گیرد.
کلید واژگان: عامل های شخصیتی, سردرد میگرن, پرستارانBackground and AimConsidering the role of personality factors in the etiology of migraine headache as the most common neurological symptoms and medical complaints, this study aimed to determine the association between migraine symptoms and personality factors in nurses. Martial &MethodsIt was a descriptive correlational study. The study population consisted of all female nurses working in educational hospitals of Khorramabad, among them 180 were recruited through Cochran formula using stratified random sampling method. Data was collected by Inventory of Personality factors NEO and Najarian Migraine symptom questionnaires. The criterion validity and reliability of the NEO Personality Inventory was 0/66 and 0/78 respectively, and reliability of migraine questionnaire was 0/80. Data was analyzed by descriptive statistics including mean and standard deviation and also inferential statistics including correlation coefficient and regression analysis using SPSS-PC (v.16).ResultsA significant correlation was found between Personality factors and symptoms of migraine headaches. Multiple regression showed that personality factors explain 42 percent of the variance of migraine headaches in nurses (P< %5).ConclusionConsidering the predictability of migraine headache by personality factors, the findings could be used as a basis for further research and preventive interventions for nurses with migraine.Keywords: Personality factors, Migraine Headaches, Nurse
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.