به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

مقالات رزومه داود نجفی

  • نجات محمدی فر*، داود نجفی

    هدف اصلی این پژوهش ارایه الگویی برای تبیین رفتار رای دهی بین نسلی ایرانیان با تمرکز بر سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران است که با روش پیمایشی و استفاده از ابزار پرسشنامه انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کل شهروندان 15 سال به بالای شهر اصفهان است که بر اساس سرشماری سال 1395 برابر با 2243249 نفر بوده است. حجم نمونه با استفاده از جدول لین 384 نفر به دست آمد که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین متغیرهای تفنن گرایی سیاسی، وظیفه گرایی سیاسی، علاقه مندی سیاسی و احساس تعلق اجتماعی با رفتار رای دهی پاسخگویان در بین نسل اول رابطه معنادار وجود دارد. بین متغیرهای تفنن گرایی سیاسی، وظیفه گرایی سیاسی، علاقه مندی به سیاست، احساس تعلق اجتماعی و جستجوی منافع با رفتار رای دهی پاسخگویان در بین نسل دوم رابطه معنادار وجود دارد و برای نسل سوم بین همه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته رابطه معنادار وجود دارد. نتایج کلی پژوهش نشان می دهد که الگوی رفتار رای دهی ایرانیان ماهیتی پویا و نه ایستا دارد؛ به عبارت دقیق تر این الگو در طی چهار دهه ای که از عمر نظام جمهوری اسلامی می گذرد همواره دچار سیالیت و دگرگونی بوده و در گذر زمان از مفاهیم سنتی به سمت مفاهیم مدرن پیوسته در حال حرکت بوده به گونه ای که باعث ظهور پدیده جدیدی به نام تفنن گرایی سیاسی به عنوان یکی از مفاهیم غالب در جامعه و سیاست ایران شده است.

    کلید واژگان: رفتار رای دهی, تفنن گرایی, وظیفه گرایی, احساس تعلق اجتماعی, تایید اجتماعی}
    Nejat Mohammadifar *, Davood Najafi

    The main purpose of this study is to provide a model for explaining the intergenerational voting behavior of Iranians with emphesis on Iran’s thirteenth presidential election, which was conducted by survey method and using a questionnaire. The statistical population of this study includes all 15 years and older citizens in Isfahan, which according to the 2016 census was equal to 2243249 people. The sample size was obtained using the Lin table of 384 people who were selected by stratified random sampling method. Findings show that there is a significant relationship between the variables of political Hobbyism, political conscientiousness, Political interest and sense of social belonging with respondents' voting behavior among the first generation. There is a significant relationship between the variables of political Hobbyism, political conscientiousness, Political interest, sense of social belonging and pursuit of interests with the voting behavior of the respondents among the second generation and for the third generation between all independent variables. There is a significant relationship between social belonging, tendency to make changes, social approval and the pursuit of interests) with the dependent variable. The overall results of the study show that the pattern of Iranian voting behavior is dynamic and not static in nature; More precisely, this model has always been fluid and transformed during the four decades that have passed since the establishment of the Islamic Republic, and over time it has been constantly moving from traditional to modern concepts, so that a new phenomenon called political Hobbyism has emerged.

    Keywords: voting behavior, Hobbyism, Conscientiousness, Sense of Social Belonging, Social approval}
  • داود نجفی*، عباس حاتمی، حسین مسعودنیا
    تا اواخر دهه 1970 رابطه بین سیاست و اقتصاد به صورت انتزاعی و ذهنی از سوی برخی متفکران مارکسیست ساختارگرا مطرح شده بود، اما از دهه 1980 به این سو با شکل گیری مطالعات میان رشته ای رابطه بین سیاست و اقتصاد از حالت انتزاعی خارج شد و بصورت عینی و عملی مورد تحلیل قرار گرفت. یکی از استدلالات اصلی در این حوزه، تاثیرگذاری عوامل اقتصادی بر مناسبات سیاسی است. این مقاله با تاسی از این ادبیات تلاش می کند اولا چگونگی تاثیرگذاری اختلافات اقتصادی بر مناسبات سیاسی و به عبارت دقیق تر تاثیر اقتصاد بر سیاست را در دهه دوم انقلاب مورد واکاوی قرار دهد. ثانیا مشخص می سازد که مکانیسم و ابزار این تاثیرگذاری، سیاست های اقتصادی دولت و به طور خاص برنامه توسعه پنج ساله اول و دوم و لوایح بودجه بوده است و ثالثا نشان می دهد که تاثیرگذاری این عوامل اقتصادی بر مناسبات ساخت سیاسی به دو شکل یعنی اولا انشعاب درون جناح راست و ثانیا ائتلاف بین جناح راست مدرن و چپ تعین یافته است. این بررسی ها نهایتا نشان می دهند که سیاست در دهه دوم انقلاب تا چه میزان تحت تاثیر اقتصاد عمل کرده است و بدین سان مناسبات سیاسی بیش از آنکه ماهیتی صرفا سیاسی داشته باشند، تا چه میزان متاثر ازمناسبات اقتصادی عمل نموده اند.
    کلید واژگان: سیاست گذاری اقتصادی, توازن سیاسی, انشعاب, ائتلاف}
    Davoud Najafi*, Abbas Hatami, Hossein Masoudnia
    By the late 1970s the association between politics and economics had been discussed by some structural Marxist thinkers in an abstract and subjective form. However, since the 1980s onwards, with the formation of interdisciplinary studies, the relationship between politics and economy was not either in an abstract form, and analyzed in an objective and practical manner. One of the major arguments in this area is the impact of economic factors on political relations. Inspired by such literature, the current article seeks to analyze the effectiveness of economic disputes on political relations, i.e. the impact of economy on politics at the second decade of the Iranian Revolution in 1979. Secondly, the article specifies that tools and mechanisms underlying such influence include government’s economic policies, and in particular, the first and second 5-year development plan and budget bills. Thirdly, the article shows that the influence of these economic factors on political relations is specified in two forms including traditional right inter-factional division and the coalition between modern right and modern left. The investigations indicate that how much politics in the second decade of the Islamic Revolution has been influenced by economy, thus political relations to what extent have been influenced by economic relations rather than being purely political in nature.
    Keywords: Economic policy, political balance, ramification, coalition}
  • داود نجفی، حسین مسعودنیا، عباس حاتمی
    تا اواخر دهه 1970 رابطه بین سیاست و اقتصاد به صورت انتزاعی و ذهنی از سوی برخی متفکران مارکسیست ساختار گرا مطرح شده بود، اما از دهه 1980 به این سو با شکل گیری مطالعات میان رشته ای رابطه بین سیاست و اقتصاد از حالت انتزاعی خارج شد و بصورت عینی و عملی مورد تحلیل قرار گرفت. یکی از استدلالات اصلی در این حوزه، تاثیر گذاری عوامل اقتصادی بر مناسبات سیاسی است. این مقاله با تاسی از این ادبیات تلاش می کند اولا چگونگی تاثیر گذاری اختلافات اقتصادی بر مناسبات سیاسی و به عبارت دقیق تر تاثیر اقتصاد بر سیاست را در دهه دوم انقلاب مورد واکاوی قرار دهد. ثانیا مشخص می سازد که مکانیسم و ابزار این تاثیر گذاری، سیاست های اقتصادی دولت و به طور خاص برنامه توسعه 5 ساله اول و دوم و لوایح بودجه بوده است و ثالثا نشان می دهد که تاثیر گذاری این عوامل اقتصادی بر مناسبات ساخت سیاسی به دو شکل یعنی اولا انشعاب درون جناح راست و ثانیا ائتلاف بین جناح راست مدرن و چپ تعین یافته است. این بررسی ها نهایتا نشان می دهند که سیاست در دهه دوم انقلاب تا چه میزان تحت تاثیر اقتصاد عمل کرده است و بدین سان مناسبات سیاسی بیش از آن که ماهیتی صرفا سیاسی داشته باشند، تا چه میزان متاثر ازمناسبات اقتصادی عمل نموده اند.
    کلید واژگان: سیاست گذاری اقتصادی, توازن سیاسی, انشعاب, ائتلاف}
فهرست مطالب این نویسنده: 3 عنوان
  • داود نجفی
    نجفی، داود
    دانشجوی دکتری گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان، دانشگاه اصفهان
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال