مجتبی عباسیان
-
با توجه به اهمیت برنامه ریزی منطقه ای در برنامه های توسعه اقتصادی، به ویژه سیاست های کلی آمایش سرزمین، و ضرورت تمرکززدایی فعالیت های اقتصادی در مناطق مختلف، شناسایی قابلیت های مناطق مختلف کشور در این خصوص ضروری است. برای شناخت توانمندی ها و استعداد های مناطق در راستای اهداف برنامه ریزی منطقه ای، نظریه مزیت نسبی اهمیت بسیاری دارد. هدف از پژوهش حاضر این است که با استفاده از شاخص مزیت نسبی تکامل یافته بالاسا (1965)، مزیت های نسبی فعالیت های اقتصادی استان سیستان و بلوچستان برمبنای اطلاعات مرکز آمار ایران در سال 1400 شناسایی و بررسی شود. روش این تحقیق تحلیلی توصیفی مبتنی بر مطالعه اسنادی است. نتایج پژوهش نشان می دهد بخش آموزش با 49/2 درصد، بالاترین مزیت نسبی را بین بخش های عمده اقتصادی داراست و جایگاه دوم از لحاظ مزیت نسبی مربوط به بخش کشاورزی، شکار و جنگلداری، و ماهیگیری با 33/2 درصد است. بنابراین برنامه ریزان و سیاست مداران باید با عنایت به این مزیت ها، در جهت افزایش تولید و اشتغال در استان گام بردارند.کلید واژگان: ارزش افزوده بخش های اقتصادی, شاخص مزیت نسبی آشکار, برنامه ریزی منطقه ای, سیستان و بلوچستانConsidering the significant role of regional planning in economic development programs—particularly within the framework of Iran’s general land use policies and the need to decentralize economic activities across diverse regions—it is essential to identify the unique capabilities of each region. Comparative advantage theory plays a crucial role in assessing the potential and strengths of regions to support regional planning objectives. This study focuses on analyzing the comparative advantages of economic sectors in Sistan and Baluchestan province, applying Balassa’s enhanced comparative advantage index for 2021. Employing a descriptive-analytical method based on documentary research, the findings reveal that the education sector, with a comparative advantage index of 2.49 percent, ranks highest among major economic sectors, followed closely by agriculture, hunting, forestry, and fishing at 2.33 percent. These findings highlight opportunities for national and regional policymakers to strategically promote production and employment in the province by leveraging these sectoral advantages.Keywords: The Value Of The Economic Sectors, Revealed Comparative Advantage, Regional Planning, Sistan, Baluchestan
-
فصلنامه اقیانوس شناسی، پیاپی 56 (زمستان 1402)، صص 106 -114
پیشینه و هدف پژوهش:
اثرات اقتصادی افزایش سطح دریا بر رشد گردشگری یک نگرانی رو به افزایش است. چون افزایش سطح دریا بر کاهش سطح سواحل در سراسر جهان تاثیر گذار بوده است که این به معنای کاهش ظرفیت حمل تفریحی توسط مناطق ساحلی است که به نوبه خود می تواند به طور قابل توجهی بر اقتصاد گردشگری تاثیر بگذارد. افزایش سطح آب دریا چالش های مهمی را برای رشد گردشگری در خاورمیانه به ویژه در مناطق ساحلی در طول دو دهه گذشته ایجاد کرده است. بنابراین هدف این تحقیق به بررسی اثرات اقتصادی بالا آمدن سطح آب دریا بر رشد گردشگری در خاورمیانه پرداخت.
روش شناسی:
پژوهش حاضر، ازنظر نوع داده، آمیخته، از نظر هدف، کاربردی-توسعه ای، ازنظر ماهیت، اکتشافی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها، پیمایشی است. داده های این مطالعه به صورت سری زمانی-مقطعی و برای سال های 2000-2010 با افزایش ارتقاع ازسطح دریا، معادل 92/2سانتیمتر و نیز برای سال های 2011-2021 با افزایش ارتقاع از سطح دریا معادل 87/4سانتیمتر انجام شده است. جامعه آماری تحقیق کشور های خاورمیانه هستند. داده های مورد نیاز این تحقیق از مراکز آمار رسمی بین المللی مثل بانک جهانی, بخش آماری ملل متحد، پایگاه آمار گردشگری، دیتا اینفو بدست آمد. برای تحلیل داده ها پژوهش، از روش پنل و نرم افزار ایویوز استفاده شد.
یافته هایافته های تحقیق نشان داد که اثر متغیر لگاریتم تراکم جمعیت بر متغیر وابسته رشد گردشگری مثبت و معنادار است بطوریکه در ارتفاع92/2سانتیمتر از سطح دریا ضریب متغیر لگاریتم تراکم جمعیت برابر 77/0 با افزایش سطح دریا به 87/4 برابر با 56/0 بدست آمد. اثر متغیر لگاریتم وسعت کشاورزی بر متغیر رشد گردشگری مثبت و معنادار است بطوریکه در ارتفاع92/2سانتیمتر از سطح دریا ضریب متغیر لگاریتم وسعت کشاورزی برابر 13/0 و با افزایش سطح دریا به 87/4 برابر با 09/0 بدست آمد. تاثیر متغیر لگاریتم تولید ناخالص داخلی بر روی متغیر رشد گردشگری مثبت و قوی است بطوریکه در ارتفاع92/2سانتیمتر از سطح دریا ضریب متغیر لگاریتم تولید ناخالص داخلی برابر 34/0و با افزایش سطح دریا برابر با 31/0بدست آمد. متغیر لگاریتم پوشش گیاهی بر روی رشد گردشگری اثر گذار است بطوریکه در ارتفاع92/2سانتیمتر از سطح دریا ضریب این متغیر برابر 57/0 و با افزایش سطح دریا به 87/4 برابر با 28/0 به دست آمد. متغیر لگاریتم انتشار سرانه دی اکسید کربن بر متغیر رشد گردشگری منفی و معنادار است بدین صورت که در ارتفاع92/2سانتیمتر از سطح دریا ضریب متغیر انتشار سرانه دی اکسید کربن برابر 14/0- و با افزایش سطح دریا ضریب این متغیر برابر با 18/0- بدست آمد.
نتیجه گیرینتیجه روش پنل نشان داد که اثرات متغیرهای اقتصادی درهنگام بالا امدن سطح دریاها به مرور زمان بر رشد گردشگری تاثیر می گذارد. بنابراین انجام اقدامات سازگار با محیط زیست در برابر افزایش سطح آب دریاها مستلزم ترکیبی از استراتژی ها در مقیاس های مختلف، از اقدامات فردی گرفته تا ابتکارات در سطح جامعه و سیاست های گسترده تر دولت است. از آنجایی که افزایش سطح آب دریاها بر مناطق ساحلی متعددی در سراسر جهان تاثیر می گذارد، همکاری بین المللی بسیار مهم است. به اشتراک گذاری دانش، بهترین استراتژی ها و نیز اقدامات مالی می تواند به مناطق آسیب پذیر کمک کند. انرژی های تجدید پذیر منبع کلیدی پایداری زیست محیطی هستند، آگاه سازی و آموزش می تواند به طور قابل توجهی بر مصرف انرژی های تجدید پذیر تاثیر بگذارد و آگاه سازی بیشتر جامعه از اثرات تخریب محیط زیست برای تولید انرژی های تجدید پذیر امری حیاتی است..
کلید واژگان: بالا آمدن سطح آب دریا, رشد گردشگری, روش پنلBackground and Theoretical Foundations:
The economic effects of sea level rise on the growth of tourism is a growing concern. Because the rise of the sea level has affected the reduction of the level of the coasts all over the world, which means the reduction of the capacity of carrying recreation by the coastal areas, which in turn can significantly affect the tourism economy. Rising sea levels have created significant challenges for the growth of tourism in the Middle East, especially in coastal areas, over the past two decades. Therefore, the purpose of this research was to investigate the economic effects of sea level rise on the growth of tourism in the Middle East.
MethodologyThe current research is mixed in terms of data type, applied-developmental in terms of purpose, exploratory in terms of nature, and survey in terms of data collection method. The data of this study has been done in the form of a time series and for the years 2010-2000 with an increase in sea level rise equal to 2.92 centimeters and for the years 2011-2021 with an increase in sea level rise equal to 4.87 centimeters. The statistical population of the research is Middle Eastern countries. The data needed for this research was obtained from official international statistical centers such as the World Bank, United Nations Statistical Division, Tourism Statistics Database, Data Info. To analyze the data of the research, the panel method and EViews software were used.
FindingsThe research findings showed that the effect of the logarithm of population density variable on the dependent variable of tourism growth is positive and significant, so that at a height of 2.92 centimeters above sea level, the coefficient of the logarithm of population density variable is equal to 0.77 with an increase in sea level to 4.87 0.56 was obtained. The effect of the variable of the logarithm of agricultural area on the variable of tourism growth is positive and significant, so that at the height of 2.92 centimeters above the sea level, the variable coefficient of the logarithm of agricultural area was equal to 0.13 and when the sea level increased to 4.87, it was equal to 0.09. The effect of the logarithm of the GDP variable on the tourism growth variable is positive and strong, so that at a height of 2.92 centimeters above the sea level, the coefficient of the logarithm of the GDP variable is equal to 0.34 and with the increase of the sea level, it is equal to 0.31. The logarithm variable of vegetation has an effect on the growth of tourism, so that at a height of 2.92 centimeters above the sea level, the coefficient of this variable is equal to 0.57 and when the sea level increases to 4.87, it is equal to 0.28. The logarithm variable of carbon dioxide emission per capita is negative and significant on the variable of tourism growth, so that at a height of 2.92 centimeters above sea level, the variable coefficient of carbon dioxide emission per capita is -0.14, and with the increase of sea level, the coefficient of this variable is equal to 0.18 - Was obtained.
ConclusionThe result of the panel method showed that the effects of economic variables during the rise of the sea level over time affect the growth of tourism. Therefore, taking environmentally friendly measures against sea level rise requires a combination of strategies at different scales, from individual actions to initiatives at the community level and broader government policies. As sea level rise affects numerous coastal areas around the world, international cooperation is critical. Sharing knowledge, best strategies and financial measures can help vulnerable areas. Renewable energies are the key source of environmental sustainability, awareness and education can significantly affect the consumption of renewable energies, and making society more aware of the effects of environmental degradation is vital for the production of renewable energies.
Keywords: Sea Level Rise, Tourism Growth, Panel Method -
هدف از این مقاله بررسی و مقایسه اثر سیاست تغییر مالیات نیروی کار بر مطلوبیت خانوار فقیر و ثروتمند در مدل سیاست مالی بهینه، در چارچوب مدل تعادل عمومی تصادفی پویا (DSGE) با استفاده از داده های سال 1377 تا 1399 است. تغییر مالیات نیروی کار با وجود و نقش خانوار فقیر و ثروتمند جامعه می تواند نتایج سیاست های بهینه را در اقتصاد تغییر و سیاست های جدیدی به سیاست گذاران پیشنهاد دهد. نتایج پژوهش نشان داد در این گونه مدل ها، نقش مالیات نیروی کار موجود در سیستم سیاست گذاری بسیار اهمیت دارد و سیاست تغییر مالیات بر نیروی کار به تغییر متفاوت در مطلوبیت خانوار فقیر و ثروتمند منجر می شود و به دنبال آن، رفاه این دو گروه خانوار تغییرات متفاوتی خواهد داشت؛ بنابراین باید بهینه سازی سیاست پولی و مالی دولت با نگاه به سهم خانوار فقیر و ثروتمند در جامعه صورت گیرد. بررسی اثر اصلاحات مالیاتی از سوی دولت با حضور مسیله رمزی در جامعه ای با ترکیب خانوار ثروتمند و فقیر نشان می دهد اجرای سیاست افزایش در مالیات بر نیروی کار از سوی دولت ابتدا منجر به کاهش رفاه در کوتا مدت و سپس افزایش آن در بلند مدت می شود.کلید واژگان: رفاه, خانوار فقیر و ثروتمند, تغییرات مالیات نیروی کار, چارچوب تعادل عمومی تصادفی پویاThe aim of this study is to analyze the impact of labor’s tax policy on the situation of poor and wealthy families in efficient financial policy model within the DSGE framework from 1998 to 2020. The tax change of the labor force and the role of poor and wealthy family can change the results of the efficient policies in economy, and implement new policies. The results indicated that in such models, the role of labor’s tax plays a significant role in policy making, and the policy of tax change on labor force makes a difference on the welfare of the poor and wealthy families. Therefore, improving the monetary and financial policies of government should consider the welfare of the poor and rich families. The analysis of tax reforms by government through Ramzi problem in poor and wealthy families showed that the execution of increasing tax on labor force by the government can lead to welfare reduction in the short term and its increase in the long term.Keywords: welfare, Poor, Wealthy Households, changing labor t ax, DSGE Framework
-
Sustainable management of water resources in order to maintain environmental needs requires an economic approach in the agricultural sector. Given the development and transformation of Iran’s national economy, the agricultural sector has emerged as the pivot of economic security and viability. In the economic approach, managing demand requires determining the real price of water. The present study uses the cross-sectional data for the 2018-2019 crop years in order to estimate the price of water for mango and also to estimate its demand with an emphasis on environmental inputs. To this end, the real price of water is determined by the residual method, and the demand function is estimated by the translog cost function and the equations of the contribution of inputs in cost. The results support the good fit of the model used for the cost function of mango in the studied county. The results for the coefficients in Chabahar County indicate that water cost has a positive relationship with the prices of manure, water, seedling, and crop yield and a negative relationship with the prices of pesticides and chemical fertilizers. Based on the results of the water demand function, water is a substitute for manure, chemical fertilizer, and seedling with partial elasticities of >1, revealing the impact of water use management and economic valuation on improving the use of other environmental inputs (pesticides, manure, and chemical fertilizers) and seedling, as well as the water itself, in mango production in this region. It is recommended to adopt policies like optimal pricing of inputs including pesticides, manure, chemical fertilizers, and seedling in order to curb the resulting environmental pollution.Keywords: Chabahar, Cost Function, Demand Management, Environmental Inputs, Mango, Water pricing
-
مقدمه
بسیاری از مطالعات رابطه بین رشد اقتصادی، آلودگی محیط زیست و هزینه های سلامت را با ادغام متغیرهای مختلف بررسی کرده اند. با این حال، نقش فناوری اطلاعلات و ارتباطات و مصرف انرژی های تجدید پذیر بر هزینه های سلامت نادیده گرفته شده است. بنابراین، هدف از این مطالعه بررسی رابطه کوتاه مدت و بلند مدت بین هزینه های سلامت، آلودگی محیط زیست، رشد اقتصادی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و مصرف انرژی های تجدیدپذیر در ایران است.
مواد و روش ها:
این مطالعه به صورت توصیفی - تحلیلی و کاربردی با استفاده از داده های سری زمانی مستخرج از بانک جهانی و مرکز آمار ایران طی سال های 1398-1360 انجام شد. در این مطالعه از مدل خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی (ARDL) برای ارزیابی رابطه بلندمدت و کوتاه مدت ، آزمون های ریشه واحد و آزمایش های تشخیصی (CUSUM) و (CUSUMQ) و رگرسیون همجمعی کانونی (CCR)، حداقل مربعات پویا (DOLS)، و حداقل مربعات کاملا اصلاح شده (FMOLS) برای تایید اعتبار و قابلیت اطمینان نتایج حاصل از برآوردهای ADRL در نرم افزار Eviews12 استفاده شد.
نتایجنتایج برآورد به روش ARDL نشان داد که در بلند مدت انتشار دی اکسیدکربن و رشد اقتصادی به ترتیب با ضریب 0.829 و 1.065 تاثیر مثبت بر هزینه های سلامت دارند. مصرف انرژی های تجدید پذیر با ضریب 0.0808- نقش منفی و معنی داری در کاهش هزینه های سلامت ایفا می کند. ضریب 0.0286- به دست آمده برای متغیر فناوری اطلاعات و ارتباطات در سطح 95 درصد حکایت از کاهش هزینه های سلامت به موازات گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات دارد. نتایج کوتاه مدت نیز نشان داد که COE با مقدار ضریب 0.193 تاثیر مثبتی بر HE دارد. علاوه بر این، EG نیز با ضریب 0.828 تاثیر مثبتی بر HE دارد. همچنین، ICT و REC با ضرایب 0.199- و 0.080- تاثیر منفی بر HE دارند. CUSUM و CUSUMQ ثبات پارامترها را و رگرسیون های CCR، DOLS و FMOLS نتایج حاصل از روش ADRL را تایید نمودند.
نتیجه گیریافزایش رشد اقتصادی و انتشار دی اکسیدکربن تاثیرمثبت و مصرف انرژیهای تجدیدپذیر و فناوری اطلاعات تاثیر منفی کوتاه مدت و بلندمدت بر هزینه های سلامت داشتند. بنابراین سیاست حفظ پایداری و کاهش آلودگی های زیست محیطی و تمرکز در پروژه های انرژی های تجدیدپذیر و همچنین سرمایه گذاری در تجهیزات و زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات در جهت کاهش هزینه های سلامت مفید خواهد بود.
کلید واژگان: هزینه های سلامت, انتشار دی اکسیدکربن, رشد اقتصادی, فن آوری اطلاعات و ارتباطات, مصرف انرژی های تجدیدپذیر, روش خود رگرسیونی با وقفه های توزیعیIntroductionMany studies have examined the relationship between economic growth, environmental pollution, and health expenditures by combining different variables. However, the role of ICT and renewable energy consumption in health expenditures has been overlooked. Therefore, the purpose of this study is to investigate the dynamic links between health expenditures, environmental pollution, economic growth, information and communication technology and renewable energy consumption in Iran.
Materials and MethodsThis descriptive-analytical and applied study was performed using time series data extracted from the World Bank and Iran Statistics Center from 1981 to 2019 for Iran. In this study, the Autoregressive Distributed Lag (ARDL) model to evaluate the long-term and short-term dynamic, unit root tests and diagnostic tests CUSUM and CUSUMQ and Canonical Co-Integrating Regression (CCR) Dynamic least squares (DOLS), and fully modified least squares (FMOLS) have been used to validate the results of ADRL estimates in Eviews12 software.
ResultsThe results of ARDL estimation method showed that in the long run, carbon dioxide emissions and economic growth have a positive effect on health expenditures with a coefficient of 0.829 and 1.065, respectively. Renewable energy consumption with coefficient -0.0808 was a significant negative role in reducing health expenditures. The coefficient of -0.286 obtained for the information and communication technology variable at the level of 95% indicates a reduction in health expenditures in parallel with the development of information and communication technology. Short-term results also showed that COE with a coefficient of 0.193 has a positive effect on HE. In addition, EG has a positive effect on HE with a coefficient of 0.828. Also, ICT and REC with coefficients of -0.199 and -0.080 have a negative effect on HE. CUSUM and CUSUM squares confirmed the stability of the parameters and CCR, DOLS and FMOLS regressions confirmed the results of ADRL model.
ConclusionIncreasing economic growth and carbon dioxide emissions had a positive effect and the consumption of renewable energy and information and communication technology had a short-term and long-term negative effect on health expenditures; Therefore, policies to maintain sustainability, reduce environmental pollution, focus on renewable energy projects, as well as invest in information and communication technology equipment and infrastructure will be beneficial.
Keywords: Health Cost, Carbon dioxide Emissions, Economic Growth, Information, Communication Technology, Renewable Energy, Autoregressive Distributed Lag -
دستیابی به اهداف توسعه پایدار مرتبط با محیط زیست مستلزم شناسایی منابع جدید تخریب محیط زیست می باشد. لذا در این تحقیق، تاثیر اقتصاد سایه، جهانی شدن اطلاعات، تجارت و اندازه بازار بر انتشار گازهای آلاینده طی سال های 2020-1990 در کشورهای در حال توسعه با استفاده از مدل خود بازگشت آستانه ای (TAR) بررسی شده است. نتایج نشان داد که در کوتاه مدت و بلندمدت اقتصاد سایه تاثیر منفی بر آلودگی محیط زیست کشورهای در حال توسعه دارد. در بلندمدت، نتایج هم انباشتگی نشان دهنده یک رابطه بلندمدت بین متغیرهای های موجود در تحقیق است. وجود رابطه بلندمدت بین متغیرها نشان داد که با افزایش اقتصاد سایه، انتشار گازهای آلاینده نیز افزایش یافت. در بلندمدت، سیاست گذاران می توانند از اقتصاد سایه به عنوان ابزاری برای تاثیرگذاری بر آلودگی محیط زیست استفاده کنند. به علاوه، اثر آستانه شاخص جهانی شدن، تجارت، اندازه بازار و اقتصاد سایه در چهار مدل برآورد شد. به طور کلی، نتایج حاصل از برآورد نشان داد که اقتصاد سایه (SE) وزن بیشتری در خروجی دارد و انتشار گازهای آلاینده افزایش یافت. بنابراین، سیاست گذاران محیط زیست و برنامه ریزان برای کاهش انتشار گازهای آلاینده باید فعالیت های غیررسمی و مخفیانه را برای دستیابی به اثربخشی بیشتر مقررات به نفع محیط زیست در نظر بگیرند و همچنین از جهانی شدن اطلاعات و تجارت برای بهبود عملکرد شرکت ها و افراد استفاده کنند.
کلید واژگان: اقتصاد سایه, جهانی شدن, اندازه بازار, تجارت و رگرسیون آستانه ایAchieving environmentally sustainable development goals requires identifying new sources of environmental degradation. Therefore, in this study, the impact of shadow economy, information globalization, trade and market size on emissions during the years 1990-2020 in developing countries has been investigated using the Threshold (TAR) model. The results showed that in the short and long term, the shadow economy has a negative impact on environmental pollution in developing countries. In the long run, the co-integration results showed a long-term relationship between the variables in the study. The existence of a long-term relationship between the variables showed that with the increase of the shadow economy, the emission of polluting gases also increased. In the long run, policymakers can use the shadow economy as a tool to influence environmental pollution. In addition, the effect of the threshold index of globalization, trade, market size and shadow economy were estimated in four models. In general, the results of the estimation showed that the shadow economy (SE) has more weight in the output and the emission of pollutant gases increases. Therefore, environmental policymakers and planners to reduce emissions should consider informal and covert activities to make regulations more effective for the environment, as well as the globalization of information and trade to improve the performance of companies and individuals.
Keywords: Shadow economy, globalization, Market Size, trade, threshold regression -
رشد اقتصادی به بهداشت بهتر و بهداشت بهتر به رشد اقتصادی کمک می کند. با توجه به آثار آلودگی های محیط زیست بر روی سلامت افراد جامعه و هزینه های آن انتظار می رود با ارتقای کیفیت محیط زیست از یک سو هزینه های صرفه جویی شده در بخش سلامت در مسیر سرمایه گذاری و رشد تولید بکار گرفته شوند. از سوی دیگر با ارتقای سطح سلامت در جامعه، بهره وری نیز افزایش یابد که خود می تواند محرکی برای تولید بیشتر باشد. لذا در این پژوهش به بررسی ارتباط آلودگی محیط زیست (انتشار CO2 و NO)، هزینه های بهداشتی (HE) و رشد اقتصادی (Y) در کشورهای جنوب شرق آسیا طی سال های 1990 تا 2019 با استفاده از روش تحلیلی بلندمدت و کوتاه مدت برآوردگر میانگین گروهی ترکیبی پرداخته شد. پس از آزمون ریشه واحد پانل و مشخص شدن اینکه متغیرهای مدل هم جمعی از درجه 1 بودند و همچنین آزمون پانل هم جمعی و این نتیجه که یک رابطه ی بلندمدت هم جمعی میان متغیرهای مدل وجود داشت، برآورد مدل مشخص نمود که فقط رشد اقتصادی با ضریب 336/1 اثر مثبت و بلندمدت بر HE داشت. بدین معنی که یک واحد تغییر در رشد اقتصادی، هزینه های بهداشتی را به میزان 336/1 در همان جهت، افزایش و تغییر داد. کیفیت محیط زیست نیز بر طبق اصول رابطه معکوس و معنی داری با هزینه های سلامت داشت. ضریب 848/0- بیانگر تاثیرپذیری هزینه های بهداشتی از این متغیر بوده است.کلید واژگان: پانل ARDL, رشد اقتصادی, محیط زیست, مخارج بهداشتیEconomic growth contributes to better health and better health to economic growth, Considering the effects of environmental pollution on the health of people in the community and its costs, it is expected that by improving the quality of the environment, on the one hand, the costs saved in the health sector will be used for investment and production growth, On the other hand, by improving the level of health in society, productivity will increase, which can be a stimulus for more production. Therefore, in this study, the relationship between environmental pollution, health expenditure (HE) and economic growth (Y) in Southeast Asian countries from 1990 to 2019 using long-term and short-term analytical method of combined group average estimator or PMG has been investigated. The panel unit root test and determine the degree of co-integration model variables 1 and the panel co-integration test and concluded that a long-term relationship between the co-integration model variables there, Model estimation showed that only economic growth with a coefficient of 1.336 has a positive and long-term effect on HE, which means that a unit of change in economic growth increases and changes health costs by 1.336 in the same direction. According to the principles, the quality of the environment had an inverse and significant relationship with health costs, Coefficient of 0.848 indicates the impact of health costs on this variable.Keywords: Economic Growth, Environmental pollution, Health Expenditure, Panel ARDL
-
رشد اقتصادی عصاره تمام فعالیت ها و اقدامات اقتصادی دولت ها در یک دوره مشخص است که اگر مطلوب نباشد پیامدهای منفی از جمله تخریب محیط زیست را به همراه دارد. محیط زیست یکی از ارکان اصلی توسعه پایدار به شمار می آید، طی دهه های اخیر، اهمیت محیط زیست افزایش یافته و کیفیت محیط زیست از اهمیت به سزایی برخوردار شده است. طوری که با رشد، افزایش شهرنشینی و توسعه جوامع، به کیفیت محیط زیست اهمیت بیش تری داده شده است. لذا در این مطالعه به بررسی اثر شاخص های منتخب اقتصادی و شهرنشینی بر انتشار CO2 در ایران طی سال های 1360 تا 1397 با استفاده از روش تحلیلی نقشه علی بیزین (BCM) در قالب پنج سناریو پرداخته شد. آزمون درجه اثرگذاری تغییرات متغیرهای اقتصادی بر آهنگ رشد انتشار CO2 با استفاده از تحلیل حساسیت یک طرفه نشان داد که از بین این پنج شاخص ابتدا تجارت با 78/58 و در درجه دوم اعتبار بخش خصوصی با 48/32 و بعد از آن مالیات با 85/4 و سپس رشد شهرنشینی با 21/4 و در نهایت سرمایه گذاری بخش خصوصی با 04/1 کاهش واریانس به ترتیب دارای بیش ترین تاثیر بر انتشار CO2 بودند. نتایج سناریوهای پنج گانه نشان می دهدکه پس از تغییر احتمال وضعیت زیاد متغیرها وضعیت زیاد انتشار CO2 نیز احتمال بیش تری دارد.کلید واژگان: اقتصاد, انتشار کربن دی اکسید, شهرنشینی, محیط زیستEconomic growth is the essence of all economic activities and actions of governments in a certain period, which if not desirable, has negative consequences, including environmental degradation. The environment is one of the main pillars of sustainable development; in recent decades, the importance of the environment has increased and the quality of the environment has become very important. With the growth of urbanization and the development of communities, more importance has been given to the quality of the environment. The aim of this study was to evaluate the effect of the selected economical indicators and urbanization on the emission of CO2 in Iran during the year's 1980 to 2018 using Bayesian causal map (BCM) analysis method in five scenarios. Testing the degree of impact of changes in economic variables on the growth rate of CO2 emissions using one-way sensitivity analysis showed that among these five indicators, first trade with 58.78 and secondly private sector credit with 32.48 and then tax with 4.85, followed by urban growth with 4.21 and finally private sector investment with a reduction of variance of 1.04, respectively, had the greatest impact on CO2 emissions. The results of the five scenarios show that after changing the probability of high status of variables, high probability of CO2 emission is also more likely.Keywords: CO2 Emissions, Economic, Environment, urbanization
-
آب بخش شهری زاهدان از طریق انتقال آب از مخازن چاه نیمه سیستان تامین شده که خود دچار بحران شدید آبی است. از اینرو پیش بینی تقاضای آب شرب این شهر، کمک موثری به مدیران و بهره برداران سیستم آب شهری خواهد نمود، تا بتوانند نسبت به مدیریت صحیح مصرف اقدام نمایند. لذا در این مقاله از شبکه های عصبی مصنوعی GMDH و RBF که از ابزارهای قدرتمند برای تجزیه و تحلیل و مدل سازی روابط غیرخطی به حساب می آیند، برای برآورد تقاضای ماهانه آب شهری زاهدان در سال 1396 استفاده شد. پارامترهای موثر انتخاب شده، شامل میانگین دمای ماهانه، درصد رطوبت نسبی، متوسط میزان بارندگی، ساعات آفتابی و مصرف ماه قبل می باشند. نتایج بدست آمده و مقایسه شاخص های MSE و MAE نشان می دهد با توجه به بررسی هفت ساختار مختلف با تعداد متفاوت نرون و لایه های نهان، شبکه عصبی GMDH با سه لایه نهان که دارای یک نرون در لایه اول، سه نرون در لایه نهان دوم و سه نرون در لایه نهان سوم می باشد، بهترین نتیجه را برای پیش بینی تقاضای کوتاه مدت آب شرب نشان داد. با مقایسه توابع فعالیت خطی و غیر خطی مشخص شد که در لایه خروجی مدل های عصبی GMDH و RBF، توابع غیر خطی عملکرد بهتری نسبت به توابع خطی از خود نشان می دهند. همچنین در بین مدلهای GMDH نیز مدلهای با خروجی غیرخطی نسبت به مدل های با خروجی خطی مناسب تر می باشند. همچنین نتایج حاکی از آن بود که بزرگتر کردن ساختار شبکه، تاثیر چندانی بر بهبود نتایج ندارند.
کلید واژگان: پیش بینی کوتاه مدت, تقاضای آب, شبکه عصبی مصنوعی, RBF, GMDHThe water requirement of the urban district of Zahedan City in Iran is met by the transfer of water from Sistan Chah-Nimeh reservoirs that are themselves suffering from severe water crisis. So, the prediction of the urban demand for drinking water can greatly help managers and users of urban water systems to use sound management practices. The present paper uses the artificial neural networks of GMDH and RBF, as two vigorous tools for the analysis and modeling of nonlinear relationship, to estimate monthly demand for drinking water in Zahedan in 2017. The selected parameters include mean monthly temperature, relative humidity percentage, mean precipitation, sunny hours, and previous-month consumption rate. The results of comparing MSE and MAE indicators show that after studying different structures with various number of neurons and hidden layers, the GMDH neural network with three hidden layers that has one neuron in layer 1, three neurons in hidden layer 2, and three neurons in hidden layer 3 yields the best results for the predication of short-term demand for drinking water. The comparison of linear and nonlinear activity functions reveals that in output layer of GMDH and RBF neural models, the nonlinear functions outperform linear functions. As well, among the GMDH model, the models with nonlinear output show better performance than those with linear output. Also, it is shown that the expansion of the network structure cannot improve the results considerably.
Keywords: Short-Term Forecast, Water Demand, Artificial Neural Network, RBF, GMDH -
تحقق توسعه پایدار بستگی به استفاده موثر از منابع انرژی دارد. بهره وری و کارایی مصرف انرژی از جمله شاخص های مهمی هستند که در تبیین رفتار ساختار مصرف انرژی بخش های مختلف اقتصادی یک کشور، برای سیاستگذاری نقش مهمی را ایفا می کنند. در میان بخش های اقتصادی، بخش کشاورزی با توجه به اهمیت به میزان زیادی وابسته به مصرف انرژی به عنوان یک عامل موثر درتولیدات کشاورزی می باشد. لذادر این مقاله تلاش شده است ابتدا کارایی وبهره وری انرژی در بخش کشاورزی محاسبه شده و سپس چگونگی ارتباط بین تولید و مصرف انرژی بخش کشاورزی نیوزیلند با استفاده از الگوی سیستم معادلات همزمان و روش حداقل مربعات دو مرحله ای و داده های سالانه اقتصاد کشاورزی برای دوره زمانی 2017-1990 نیوزیلند مورد بررسی قرار گیرد. نتایج بدست آمده نشان می دهد کارایی مصرف انرژی در بخش کشاورزی نیوزیلند طبق شاخص کارایی انرژی اکثرا مطلوب بوده است. همچنین برآورد معادله انرژی نشان داد که ارزش افزوده بخش کشاورزی تاثیر مثبت بر رشد مصرف انرژی دارد. از دیگر متغیرهای مثبت تاثیر گذار می توان به نیروی کار بخش کشاورزی و مصرف انرژی دوره قبل اشاره نمود. علامت منفی موجودی سرمایه در معادله بیانگر آن است کههر چه سرمایه گذاری در بخش کشاورزی افزایش یابد، در نتیجه مصرف انرژی کاهش مییابد.
کلید واژگان: انرژی, بهره وری, روش حداقل مربعات دو مرحله ای, کارایی, کشاورزیInternational Journal of Agricultural Management and Development, Volume:9 Issue: 3, Sep 2019, PP 191 -201The realization of sustainable development depends on the efficient use of energy resources. Energy consumption productivity and efficiency are among important indices that play a critical role in explaining the behavior of energy consumption structure of different economic sectors, which in turn, plays a key role in policy making. From among economic sectors, the agriculture sector, as an important sector, depends on the consumption of energy as a factor underpinning agricultural production to a great extent. Thus, the present study tries to firstly calculate energy efficiency and productivity of agricultural sector, and then, investigate the relationship between production and energy consumption of New Zealand’s agricultural sector using simultaneous equations system and two-stage least squares method. The annual data of New Zealand agricultural economics are used for the period of 1990-2017. The results showed that agricultural sector’s energy consumption efficiency in New Zealand was mostly optimum according to energy efficiency index. In addition, estimation of energy equation revealed that the added value of agricultural sector had a positive influence on energy consumption growth. Among the other positively affecting variables, agricultural sector’s labour and energy consumption in the prior period could be mentioned. The negative sign of capital stock in the equation reflects the fact that the higher the investment in agricultural sector, the lower the energy consumption.
Keywords: agriculture, efficiency, energy, Productivity, TSLS
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.