به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

مقالات رزومه طاهره شاکری

  • جمال رضایی اوریمی، سیده زهرا آدابی نیا، طاهره شاکری، سید محمد هاشمی مهر*
    سابقه و هدف

    تاریخ پزشکی ایران قدمتی کهن و سابقه ای درخشان دارد. این درخشش در اعتلای دانش طب در تمدن اسلامی نیز به چشم می خورد. هدف از مطالعه حاضر، جستاری در زندگی و آثار علمی اطبای طبرستان در دوره ایران اسلامی است.

    مواد و روش ها

    این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از کلیدواژه های پزشکان طبرستان، تاریخ پزشکی طبرستان، مازندران و طب ایرانی مورد بررسی قرار گرفت. گردآوری داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای، اسناد تاریخی و پایگاه های اطلاعاتی انجام گرفته است.

    یافته ها

    طبرستان بخشی از جغرافیای ایران بوده که با ظهور اسلام، مهد حکما و اطبایی شده که با خلق آثار ماندگار، موجب پویایی مکتب پزشکی اسلامی گردیده اند. در دوره ایران اسلامی، پزشکان نامداری همچون علی بن ربن طبری، سید اسماعیل جرجانی، ابوالحسن طبری، ابوسهل مسیحی و ابن هندوی طبرستانی در نقاط مختلف طبرستان می زیسته و طبابت می کرده اند. آن ها با خلق آثاری همچون فردوس الحکمه فی الطب، ذخیره خوارزمشاهی، المعالجات البقراطیه، المایه فی الطب و مفتاح الطب و منهاج الطلاب سهم بسزایی در رشد دانش پزشکی در ایران و تمدن اسلامی داشته اند.

    نتیجه گیری

    اندیشمندان طبرستانی در تالیف و تدوین بسیاری از رشته های تخصصی دانش پزشکی مانند چشم پزشکی و پزشکی اطفال پیشگام بوده اند. این مهم از سویی، سند تاثیر دانشمندان طبرستانی در شکوفایی تاریخ پزشکی ایران و از سوی دیگر سند هویت این سرزمین کهن به شمار می رود. امید است این پژوهش بتواند چهره واقعی پزشکی طبرستان و نقش پزشکان در پیشرفت دانش پزشکی ایران را به نسل امروز بشناساند.

    کلید واژگان: تاریخ پزشکی, پزشکان طبرستان, مازندران, ایران اسلامی, طب ایرانی}
    Jamal Rezaei Orimi, Seyede Zahra Adabinia, Tahereh Shakeri, Seyed Mohammad Hashemimehr*
    Background and aim

    Iran's medical history has a brilliant history. This brilliance can also be seen in the advancement of medical knowledge in Islamic civilization. The aim of this study was to investigate the life and scientific works of the physicians of Tabaristan in the Islamic period of Iran.

    Materials and methods

    This research was analyzed by a descriptive-analytical method using the keywords of Tabaristan physicians, medical history of Tabaristan, Mazandaran, and Persian medicine. Data collection was done using library sources, historical documents, and databases.

    Findings

    Tabaristan is a part of the geography of Iran, which with the advent of Islam, became the cradle of healers who, by lasting works, caused the dynamism of Islamic medicine. During the era of Islamic Iran, famous physicians such as Ali Ibn Rabban Tabari, Seyed Ismaeil Jorjani, Abul Hassan Tabari, Abu Sahl Masihi, and Ibn Hindu Tabaristani lived and practiced medicine in different parts of Tabaristan. By writing Ferdows al-Hikma fi al-Tibb, Zakhirah Kharazmshahi, Al-Mualijat al-Boqaratiyah, Al-Miat fi al-Tibb, and Meftah al-Tibb va Menhaj al-Tollab, they have made a significant contribution to the prosperity of medical knowledge in Iran and Islamic civilization.

    Conclusion

    Tabaristan thinkers have been pioneers in authoring and compiling many specialized fields of medical knowledge such as ophthalmology and pediatrics. This is important, on the one hand, a document of the influence of Tabaristan scientists in the flourishing of Iran's medical history, and on the other hand, a document of the identity of this ancient land. It is hoped that this research can introduce the real face of Tabaristan medicine and the role of its physicians in the advancement of Iranian medical knowledge to today's generation.

    Keywords: Medical history, Tabaristan physicians, Mazandaran, Islamic Iran, Persian Medicine}
  • سید علی هاشمی، طاهره شاکری*

    تاثیر متقابل تن و روان و وابستگی سلامت هر یک به دیگری از مهم ترین موضوعات موردتوجه در قرآن کریم و متون دینی و اصول شش گانه طب ایرانی است .تحقق این امر معلول عوامل متعددی است که به دو بعد جسمانی و روانی انسان باز می گردد. قرآن برای یادآوری لزوم توجه به سلامت جسم و روح، توصیه های مختلفی را بیان نموده است. حکمای طب ایرانی نیز برای حفظ سلامت و پیشگیری از بیماری ها، اصول شش گانه را همگرا با آموزه های اسلامی مطرح نمودند. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی درصدد بررسی تاثیر متقابل سلامت جسم و روان در آموزه های اسلامی و اصول شش گانه طب ایرانی، در قرآن و متون دینی وکتب مرجع طب ایرانی است. طبق یافته های پژوهش در قرآن وآموزه های اسلامی تغذیه، ورزش، ایمان، اسلام، ازدواج، دعا و بسیاری از مولفه های دیگر بر سلامت جسم و روان تاثیرگذار هستند و در طب ایرانی اصول شش گانه ی خواب و بیداری، هوا، خوردنی ها و نوشیدنی ها، حرکت و سکون، احتباس و استفراغ و اعراض نفسانی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار برسلامت جسم و روان محسوب می شوند. دانشمندان طب ایرانی با همت و تمسک به آیات قرآن و روایات، اصول شش گانه کامل و جامعی را برای حفظ سلامتی و پیشگیری از بیماری ها و اصلاح سبک زندگی مطرح کردند که کامل تر از اصول مکاتب دیگر است چراکه اسلام کامل ترین دین است و بهترین دستورات را بیان نموده است.

    کلید واژگان: اسلام, سلامت جسم و روان, تاثیرمتقابل, سته ضروریه, طب ایرانی}
    Seyed Ali Hashemi, Tahereh Shakeri*

    The mutual influence of the body and the mind and the dependence of the health of one on the other is among the most important topics of attention in the Holy Quran, religious texts, and the six principles of Iranian medicine. The realization of this matter is the result of several factors which are related to the physical and mental dimensions of human beings. The Quran has provided various recommendations to remind to pay attention to the health of the body and soul, to maintain health, and to prevent diseases; in the same vein, the Iranian medical scholars proposed six principles that converge with Islamic teachings. The present study, using a descriptive and analytical method, aimed to investigate the mutual influence of physical and mental health in Islamic teachings and the six principles of Iranian medicine in the Quran, religious texts, and reference books of Iranian medicine.According to research findings in the Quran and Islamic teachings, nutrition, exercise, faith, Islam, marriage, prayer, and many other components have an effect on physical and mental health, and in Iranian medicine, the six principles of sleep and wakefulness, air, food and drinks, Movement and stillness, retention and vomiting, and emotional symptoms are considered to be the most important factors affecting physical and mental health.Iranian medical scholars by adhering to the verses of the Quran and traditions, put forward complete and comprehensive six principles to maintain health, prevent diseases, and improve lifestyle, which there may not be principles as comprehensive in other schools as this one, due to the fact that Islam is the most complete religion and it has given the best instructions.

    Keywords: Iranian medicine, Islam, Mental, physical health, Mutual influence, Necessary Sixes}
  • جمال رضایی اوریمی، طاهره شاکری

    در شماره 46 (دوره 13، پاییز 2021) مجله علمی تاریخ پزشکی مقاله‌ای پژوهشی تحت عنوان «عریب بن سعد قرطبی؛ حکیم مسلمان زنان و اطفال» توسط نگارندگان محترم محبوبه فرخنده‌زاده و سیده‌نرگس تنهایی منتشر گردید (1). در ابتدا لازم است به دلیل انتخاب موضوع بااهمیت این مطالعه و دستیابی به نتایج بسیار خوب از نویسندگان این مقاله تشکر نماییم. با توجه به اهمیت مطالعات تاریخ پزشکی در پژوهش‌های پزشکی، چند نکته در رابطه با مطالعه مذکور با تاکید بر عنوان این مقاله قابل ذکر می‌باشد. نویسندگان در عنوان مقاله عریب بن سعد قرطبی را حکیم مسلمان زنان و اطفال نامیدند. در واقع اطلاق حکیم به این دانشمند سوالات متعددی در ذهن خواننده ایجاد می‌نماید. آیا حکیم الزاما همان طبیب است؟ آیا در گذشته تمام طبیبان حکیم بودند؟ آیا هدف نویسندگان در این مقاله نشان‌دادن ارتباط بین حکمت و طبابت با شخص مورد نظر بوده است؟ یا بررسی دانش طبابت و ‌تخصص ویژه این طبیب؟ بررسی منابع و متون معتبر نشان می‌دهد که صفت حکیم از حروف «ح ک م» مشتق شده که در اصل به معنای منع و بازداشتن برای اصلاح بوده و حکمت نیز به حق رسیدن با علم و عقل است (2). برخی نیز دو معنای «دانا و صاحب عدل و حکمت (فرزانه)» و «استوارکننده کارها (محکم کار)» (3) را برای حکیم در نظر گرفتند، به طوری که در معنای اول حکیم، بر صفتی ذاتی؛ و در معنای دوم بر صفتی فعلی دلالت دارد و در این ارتباط معنایی، تنها از صاحب علم و حکمت کار استوار صادر می‌گردد (4). همچنین واژه حکمت را در زبان عبری «حخما=Hokhmah و به زبان انگلیسی «Wisdom» معنا کرده‌اند و دارنده حکمت را «حکیم» می‌گفتند که در زبان عبری «حاخام=Hakhmah» نامیده می‌شد (5). در فرهنگ معین حکیم به معنای دانشمند، فیلسوف و طبیب آمده است (6). برخی حکمت را علم محکمی که همراه با استواری در عمل باشد معنا کرده‌اند (7). «در گذشته مجموع دانش‌های زمان را حکمت می‌نامیدند و حکیم کسی بود که به همه این علوم احاطه داشت. ارتباط علوم با یکدیگر و سیر مطالعاتی طالبان علوم به شکلی بود که معمولا متخصص هر فن و دانش از دیگر علوم مطرح در زمان خود، آگاهی داشت و با یک جهان‌بینی کامل در حیطه تخصصی خود مشغول به کار بود» (8). بر این اساس پزشکی در ابتدای دوره تمدن اسلامی با بسیاری از علوم زمان و به خصوص فلسفه ارتباط نزدیکی داشت؛ فلسفه دربرگیرنده همه دانش‌ها بود و یک پزشک که علوم مختلف از قبیل فقه، منطق و کلام، فلسفه، طبیعات، نجوم و حتی هندسه و موسیقی را می‌آموخت، به‌ عنوان یک «فیلسوف» شناخته می‌شد (10-8). ارتباط بین حکمت و طبابت چنان زیاد بود که به فیلسوف و طبیب هر دو حکیم می‌گفتند، چون در همه علوم زمانه سرآمد بودند، مانند ابن رشد و ابن‌سینا (9). از آنجایی که بسیاری از طبیبان به خصوص در قرون اولیه اسلامی در تمامی علوم مهارت داشتند و در زمره حکیمان قرار می‌گرفتند، الزاما شاید حکیم را بتوان همان طبیب دانست، چنانکه در طول تاریخ اسلام اکثر حکیمانی که در انتشار و انتقال علوم نقش به سزایی داشتند، طبیب نیز بودند (9)، اما با توجه به معانی حکیم و علومی که فرا می‌گرفتند، به خصوص فلسفه و حکمت که سرآمد همه علوم بودند، شاید نتوان «قرطبی» را یک حکیم دانست، چراکه در مقاله مذکور برخی از علوم همچون تاریخ، ادبیات و پزشکی و ستاره‌شناسی به وی نسبت داده شده، ولی سخنی از فلسفه، حکمت و سایر علوم به میان نیامده است. همچنین در محتوای پژوهش نیز نسبت حکیم به «قرطبی» اطلاق نشده و از وی با القابی همچون «دانشمند، پزشک و طبیب» نام برده شده و فقط در عنوان مقاله «حکیم مسلمان» آمده است، ولی اگر حکیم را به معنای دانشمند و فرزانگی و طبیبی که در حوزه‌های تخصصی خاص تبحر داشته و سرآمد زمانش بوده، در نظر بگیریم، شاید اطلاق «حکیم» به ایشان مناسبت داشته باشد. به نظر می‌رسد هدف نویسندگان در این مقاله بیان ارتباط بین حکمت و طبابت و یا حکیم‌بودن عریب بن سعد قرطبی نبوده که اگر اینچنین بود، مطلبی در این زمینه ارایه می‌شد و درست‌تر این بود با توجه به واژه حکیم در عنوان مقاله، به این موضوع هم اشاره می‌شد. در واقع هدف اصلی نویسندگان مقاله، بررسی دانش طبابت و ‌تخصص ویژه این طبیب بوده است نه بررسی حکمت و فرزانگی این دانشمند.

  • جمال رضایی اوریمی، طاهره شاکری

    در شماره 46 (دوره 13، پاییز 2021) مجله علمی تاریخ پزشکی مقاله‌ای پژوهشی تحت عنوان «عریب بن سعد قرطبی؛ حکیم مسلمان زنان و اطفال» توسط نگارندگان محترم محبوبه فرخنده‌زاده و سیده‌نرگس تنهایی منتشر گردید (1). در ابتدا لازم است به دلیل انتخاب موضوع بااهمیت این مطالعه و دستیابی به نتایج بسیار خوب از نویسندگان این مقاله تشکر نماییم. با توجه به اهمیت مطالعات تاریخ پزشکی در پژوهش‌های پزشکی، چند نکته در رابطه با مطالعه مذکور با تاکید بر عنوان این مقاله قابل ذکر می‌باشد. نویسندگان در عنوان مقاله عریب بن سعد قرطبی را حکیم مسلمان زنان و اطفال نامیدند. در واقع اطلاق حکیم به این دانشمند سوالات متعددی در ذهن خواننده ایجاد می‌نماید. آیا حکیم الزاما همان طبیب است؟ آیا در گذشته تمام طبیبان حکیم بودند؟ آیا هدف نویسندگان در این مقاله نشان‌دادن ارتباط بین حکمت و طبابت با شخص مورد نظر بوده است؟ یا بررسی دانش طبابت و ‌تخصص ویژه این طبیب؟ بررسی منابع و متون معتبر نشان می‌دهد که صفت حکیم از حروف «ح ک م» مشتق شده که در اصل به معنای منع و بازداشتن برای اصلاح بوده و حکمت نیز به حق رسیدن با علم و عقل است (2). برخی نیز دو معنای «دانا و صاحب عدل و حکمت (فرزانه)» و «استوارکننده کارها (محکم کار)» (3) را برای حکیم در نظر گرفتند، به طوری که در معنای اول حکیم، بر صفتی ذاتی؛ و در معنای دوم بر صفتی فعلی دلالت دارد و در این ارتباط معنایی، تنها از صاحب علم و حکمت کار استوار صادر می‌گردد (4). همچنین واژه حکمت را در زبان عبری «حخما=Hokhmah و به زبان انگلیسی «Wisdom» معنا کرده‌اند و دارنده حکمت را «حکیم» می‌گفتند که در زبان عبری «حاخام=Hakhmah» نامیده می‌شد (5). در فرهنگ معین حکیم به معنای دانشمند، فیلسوف و طبیب آمده است (6). برخی حکمت را علم محکمی که همراه با استواری در عمل باشد معنا کرده‌اند (7). «در گذشته مجموع دانش‌های زمان را حکمت می‌نامیدند و حکیم کسی بود که به همه این علوم احاطه داشت. ارتباط علوم با یکدیگر و سیر مطالعاتی طالبان علوم به شکلی بود که معمولا متخصص هر فن و دانش از دیگر علوم مطرح در زمان خود، آگاهی داشت و با یک جهان‌بینی کامل در حیطه تخصصی خود مشغول به کار بود» (8). بر این اساس پزشکی در ابتدای دوره تمدن اسلامی با بسیاری از علوم زمان و به خصوص فلسفه ارتباط نزدیکی داشت؛ فلسفه دربرگیرنده همه دانش‌ها بود و یک پزشک که علوم مختلف از قبیل فقه، منطق و کلام، فلسفه، طبیعات، نجوم و حتی هندسه و موسیقی را می‌آموخت، به‌ عنوان یک «فیلسوف» شناخته می‌شد (10-8). ارتباط بین حکمت و طبابت چنان زیاد بود که به فیلسوف و طبیب هر دو حکیم می‌گفتند، چون در همه علوم زمانه سرآمد بودند، مانند ابن رشد و ابن‌سینا (9). از آنجایی که بسیاری از طبیبان به خصوص در قرون اولیه اسلامی در تمامی علوم مهارت داشتند و در زمره حکیمان قرار می‌گرفتند، الزاما شاید حکیم را بتوان همان طبیب دانست، چنانکه در طول تاریخ اسلام اکثر حکیمانی که در انتشار و انتقال علوم نقش به سزایی داشتند، طبیب نیز بودند (9)، اما با توجه به معانی حکیم و علومی که فرا می‌گرفتند، به خصوص فلسفه و حکمت که سرآمد همه علوم بودند، شاید نتوان «قرطبی» را یک حکیم دانست، چراکه در مقاله مذکور برخی از علوم همچون تاریخ، ادبیات و پزشکی و ستاره‌شناسی به وی نسبت داده شده، ولی سخنی از فلسفه، حکمت و سایر علوم به میان نیامده است. همچنین در محتوای پژوهش نیز نسبت حکیم به «قرطبی» اطلاق نشده و از وی با القابی همچون «دانشمند، پزشک و طبیب» نام برده شده و فقط در عنوان مقاله «حکیم مسلمان» آمده است، ولی اگر حکیم را به معنای دانشمند و فرزانگی و طبیبی که در حوزه‌های تخصصی خاص تبحر داشته و سرآمد زمانش بوده، در نظر بگیریم، شاید اطلاق «حکیم» به ایشان مناسبت داشته باشد. به نظر می‌رسد هدف نویسندگان در این مقاله بیان ارتباط بین حکمت و طبابت و یا حکیم‌بودن عریب بن سعد قرطبی نبوده که اگر اینچنین بود، مطلبی در این زمینه ارایه می‌شد و درست‌تر این بود با توجه به واژه حکیم در عنوان مقاله، به این موضوع هم اشاره می‌شد. در واقع هدف اصلی نویسندگان مقاله، بررسی دانش طبابت و ‌تخصص ویژه این طبیب بوده است نه بررسی حکمت و فرزانگی این دانشمند.

  • طاهره شاکری، آسیه جوکار*، مصطفی معلمی، حسن صیامیان، علیرضا خلعتبری
    سابقه و هدف

    تشریح علمی است که از اعضای انسان و چگونگی ترکیب آن ها بحث می کند و دارای اهداف مختلفی از جمله معرفت به کمال صنع الهی و دست یافتن به علل امراض و درمان آن ها می باشد. تشریح در دوران اسلامی وظایف الاعضاء (فیزیولوژی) را نیز شامل می شده است. هدف از این  مطالعه نگرشی بر علم تشریح در متون مرجع طب ایرانی (دوران تمدن اسلامی) است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه یک پژوهش کیفی است که به روش تحلیل محتوا و با تمرکز بر کتب مرجع طب ایرانی انجام می پذیرد. این مطالعه در مراحل چندگانه (یافتن کلیدواژه ها، جستجو در متون مرجع طب ایرانی- اسلامی، جستجو در کتب تاریخی و دایره المعارف های اسلامی، جستجو در بانک های الکترونیکی فارسی و لاتین، دسته بندی، مرتب سازی، مقایسه کردن) انجام شد.

    یافته ها

    علم تشریح مقدمه طبابت و جراحی بوده است و آثار کالبدشناسی اطبای مسلمان نیز مانند اروپاییان متاثر از کارهای جالینوس می باشد. پزشکان مسلمان بنا به شواهدی کالبد شکافی هم می کرده اند و در جراحی متبحر بوده و استادانی بنام در تشریح به جهان عرضه کرده اند.

    استنتاج

    اساس آناتومی جدید که به دست وزالیوس به این جایگاه رفیع رسیده، همان تشریح ایرانی- اسلامی بوده است که پس از تصحیح متون تشریحی جالینوس به اروپا راه یافت. با دیدگاه کل نگر طب پیشینیان ما، لزوم بررسی و پژوهشی بیش تر در این زمینه و تطبیق آن با علم نوین با توجه به ابعاد گسترده آن پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: تشریح, کالبدشکافی, تمدن اسلامی, طب ایرانی}
    Tahereh Shakeri, Assie Jokar*, Mostafa Moallemi, Hasan Siamian, Alireza Khalatbari
    Background and purpose

    Anatomy is a branch of science that deals with different parts of human body and its organizational structure. It has various goals, such as insight into the divine perfection and understanding the causes of diseases and their treatments. Anatomy in the Islamic era included physiology too. This research aimed at providing an overview on anatomy in the Reference Materials of Persian Medicine.

    Materials and methods

    A qualitative study (content-analytic library research) was performed based on the books of Persian medicine. This study was conducted at several stages; finding the keywords, searching in reference texts of Iranian-Islamic medicine, in history books and Islamic encyclopedias, and in Persian and Latin electronic banks, then sorting, organizing, and comparing the information.

    Results

    Anatomical knowledge is prerequisite to treatment and surgery. The works of Muslim scientists on anatomy, like the Europeans, were found to be influenced by the works of Galen. According to evidence, Muslim doctors performed autopsy and were great surgeons.

    Conclusion

    The basis of the new anatomy enhanced by Vesalius is similar to the Iranian-Islamic anatomy that was introduced to Europe after revising the texts of Galen. Considering the holistic viewpoints in Persian medicine, further research is needed to adapt that to modern medicine.

    Keywords: anatomy, autopsy, Islamic civilization, Persian Medicine}
  • طاهره شاکری، آسیه جوکار*، حسن صیامیان، علیرضا خلعتبری
    رشد و نمو جنین یکی از مهم ترین و ظریف ترین مراحل زندگی انسان است که اسرار و شگفتی های فراوان آن حیرت انگیز می باشد. پزشکان و دانشمندان مسلمان طب ایرانی براساس مبانی مورد قبول خویش روند تکامل جنین را شرح داده اند. با فهم مراحل این تکامل می توان دلایل بسیاری از ناهنجاری های جنینی را شرح داد. در این ارتباط، پژوهش حاضر با هدف بررسی تکوین جنین از منظر منابع دینی و طب ایرانی با محوریت نقش "قوا" به عنوان یکی از عوامل اثرگذار بر تکوین جنین از نظر حکمای طب ایرانی انجام شد. پژوهش حاضر به روش کیفی (تحلیل محتوا) و با تمرکز بر متون دینی و کتب مرجع طب ایرانی انجام شده است. شایان ذکر می باشد که در این مطالعه تمامی یافته ها فیش برداری، جمع آوری و دسته بندی شدند. در روند تکامل جنین نیروهایی (قوا) نقش دارند که به سه دسته طبیعی، نفسانی و حیوانی تقسیم می ‏ شوند. دو نیروی مولده و مصوره که در کار بقای نسل هستند، از قوای طبیعی با منشا کبد‏ی می باشند که وظیفه قوه مولده، تولید منی و وظیفه قوه مصوره، صورتگری اعضا است. با تبیین نقش دقیق نیروهای مختلف در روند تکوین جنین با توجه به دیدگاه کل نگر دانشمندان طب ایرانی و منابع دینی و نیز نتایج شگفت آوری که علم جنین شناسی و ژنتیک بدان دست یافته است می توان گفت که با تقویت این نیروها شاید بتوان از برخی از ناهنجاری های جنینی پیشگیری کرد.
    Tahere Shakeri, Assie Jokar*, Hasan Siamian, Ali Reza Khalatbari
    The embryonic development is one of the most important and delicate stages in human life. The mysteries and marvels of this intricate development have perplexed everyone. Muslim physicians and scholars of traditional Iranian medicine have explained these phases based on their accepted principles. The etiology of several fetal abnormalities could be described by understanding the processes involved in embryonic development. The aim of this study was to investigate the fetal development based on Iranian traditional medicine and religious studies with an emphasis on "Quwa" as one of the effective factors in this regard. This study was conducted based on a qualitative (content analysis) research design focusing on Iranian traditional medicine and religious texts. The notes and data were taken, collected, and classified. The forces (Quwa) which play important roles during the embryonic development process are classified as vital, psychic, and natural. There are two forces, namely productive, and shaper (Muwallida and Muṣawira) that are effective in the survival of generations. They are derived from a natural force whose origin is the liver. The role of the productive force is the production of semen and the shaper force formats the organs. The role of these forces in the embryonic development process can be defined meticulously based on the holistic point of view of Muslim physicians and scholars of traditional Iranian medicine. In addition, the amazing results that embryology and genetics have achieved can be taken into consideration to reinforce these forces in order to prevent some embryonic abnormalities.
    Keywords: Embryonic development, Natural forces (Quwa), Traditional Iranian medicine}
فهرست مطالب این نویسنده: 6 عنوان
  • طاهره شاکری
    شاکری، طاهره
  • نویسندگان همکار
  • آسیه جوکار
    : 2
    جوکار، آسیه
    استادیار گروه طب ایرانی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران
  • دکتر مصطفی معلمی
    : 1
    معلمی، مصطفی
    دانشیار تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران
  • سیده زهرا آدابی نیا
    : 1
    آدابی نیا، سیده زهرا
    (1395) کارشناسی ارشد تاریخ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز
  • سید محمد هاشمی مهر
    : 1
    هاشمی مهر، سید محمد
    دانش آموخته ارشد گروه تاریخ علوم پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
  • جمال رضایی اوریمی
    : 1
    رضایی اوریمی، جمال
    دانش آموخته ارشد گروه تاریخ علوم پزشکی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران، دانشگاه علوم پزشکی مازندران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال