a. r. hosseinpur
-
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال بیست و هفتم شماره 3 (پیاپی 105، پاییز 1402)، صص 265 -279
علاوه بر توزیع عناصر در فاز جامد خاک، گونه های عناصر در محلول نیز به دلیل اینکه مهم ترین بخش تامین کننده عناصر برای جذب ریشه است، اهمیت زیادی دارد. برای مطالعه کامل تر چرخه شیمیایی عناصر در خاک های شور تیمارشده با بیوچار مطالعه گونه بندی بسیار مفید است و راهکارهای عملی برای کاهش و یا تبدیل سمیت ناشی از عناصر سمی را در خاک های شور فراهم می نماید. بنابراین به منظور بررسی اثر بیوچار بر گونه بندی کادمیم در دو خاک آهکی شور 15 میلی گرم بر کیلو گرم کادمیم از منبع کادمیم کلرید به نمونه خاک ها (200 گرم) اضافه و نمونه ها به مدت 3 هفته در دمای 2±25 درجه سلسیوس در رطوبت 80 درصد ظرفیت مزرعه ای خوابانده شدند. سپس، 20 و 40 میلی مول بر کیلوگرم نمک سدیم کلرید (معادل 3/65 و 7/30 دسی زیمنس بر متر) به نمونه های خاک اضافه شد. در ادامه، 1 درصد (وزنی-وزنی) باگاس نیشکر و بیوچار دمای 400 درجه سلسیوس و بیوچار دمای 600 درجه سلسیوس در 3 تکرار به نمونه خاک اضافه و به مدت 3 ماه در دمای 2±25 درجه سلسیوس در رطوبت 80 درصد ظرفیت زراعی در انکوباتور نگه داری شدند. پس از پایان دوره خوابانیدن، برای گونه بندی کادمیم در محلول خاک (با نسبت 2 به 1)، غلظت کاتیون ها و آنیون های محلول در نمونه های خاک اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که اثر متقابل شوری، بیوچار و خاک بر +CdC120 ،CdC1+،Cd2 و -Cd(SO4)22 معنی دار بود. کاربرد بیوچار در خاک شنی موجب کاهش (0/05>p) غلظت گونه های +CdSO40،CdC120،CdC1 و +CdOH نسبت به خاک شاهد شد. درحالی که در خاک رسی تفاوت معنی داری دیده نشد. همچنین در خاک شنی شوری ناشی از کلریدسدیم باعث افزایش غلظت گونه های +CdCl و CdCl20 و کاهش گونه های CdSO40 و +CdOH نسبت به خاک شاهد شد (0/05>p). نتایج نشان داد که تاثیر بیوچار بر کاهش سمیت کادمیم در محلول در خاک شنی بیشتر از خاک رسی بود.
کلید واژگان: بیوچار, شوری, کادمیم, گونه بندیIn addition to the distribution of elements in the soil solid phase, element species in the solution are also very important due to their importance of providing elements for root uptake. For a deeper study of the chemical cycle of elements in saline soils treated with biochar, the study of speciation is very useful and provides a method to reduce or transform the toxicity caused by toxic elements in saline soils. Therefore, to investigate the effect of biochar on Cd speciation in two saline calcareous soils, 15 mg kg-1 Cd as cadmium chloride was added to the soil sample (200 g), and the soils were incubated for three weeks at 25±2 °C at 80% field capacity. After the incubation period, salinity levels of 20 and 40 mmol kg-1 as sodium chloride (equal to 3.65 and 7.30 dS m-1) were added to the soils. Then, the 1% (w/w) of the sugarcane bagasse and biochars produced at 400 and 600 °C were added to the soils, and then incubated for three months at 25±2 °C at 80% field capacity. At the end of the incubation period, for the speciation of Cd in the soil solution (in a 1 to 2 ratio), the concentration of dissolved cations and anions in the soil samples was measured. The results showed that the interaction between salinity, biochar, and soil on Cd2+, CdCl+, CdCl20, and Cd(SO4)22- was significant. The application of biochar in sandy soil reduced (p <0.05) the concentration of CdCl+, CdCl20, CdSO40, and CdOH+ species compared to the control soil, while it did not affect clay soil. Also, salinity caused by sodium chloride in sandy soil increased the concentration of CdCl+ and CdCl20 species and decreased CdSO40 and CdOH+ species compared to the control soil (p <0.05). The results showed that biochar in saline sandy soil was more effective than clay soil in reducing Cd toxicity.
Keywords: Biochar, Salinity, Cadmium, Speciation -
سکوسترین 138 آهن یکی از رایج ترین کودهایی است که به عنوان منبع آهن در کشت های بدون خاک مورد استفاده می گیرد اما به دلیل قیمت زیاد منجر به افزایش هزینه تولید می شود. این پژوهش به منظور بررسی اثر کلات آهن نانو (حاوی آهن، روی و منگنز) بر غلظت عناصر کم مصرف، رنگیزه های فتوسنتزی برگ و عملکرد دو رقم کاهو در مقایسه با سکوسترین 138 آهن به صورت کشت بدون خاک انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با دو عامل تیمار کودی آهن و نوع رقم کاهو (ترسا و کالیفرنیا) در سه تکرار در دانشگاه شهرکرد انجام شد. بوته های کاهو با غلظت های 20 و 40 میکرومول بر لیتر آهن در محلول غذایی از کودهای سکوسترین 138 آهن و کلات آهن نانو با فرض تامین و یا عدم تامین روی و منگنز مورد نیاز گیاه توسط کلات آهن نانو تغذیه شدند. نتایج نشان داد بین کلروفیل کل برگ، کاروتنویید برگ، وزن تازه ریشه و بخش هوایی و غلظت آهن بخش هوایی در گیاهان کاهوی تغذیه شده با غلظت 40 میکرومول بر لیتر آهن از هر دو منبع کلات آهن نانو (با فرض تامین روی و منگنز) و سکوسترین 138 آهن تفاوت معنی دار وجود نداشت. بیش ترین وزن تازه بخش هوایی کاهو (436 گرم بر گیاه) با کاربرد 40 میکرومول بر لیتر از سکوسترین 138 آهن حاصل شد که با مقدار آن (387 گرم بر گیاه) در اثر کاربرد همین غلظت از منبع کلات آهن نانو تفاوت معنی داری نداشت. براساس نتایج، کلات آهن نانو می تواند یک جایگزین مناسب برای سکوسترین 138 آهن در کشت هیدروپونیک کاهو باشد، اگرچه هنوز پژوهش های بیش تری برای ارزیابی دقیق خطر بالقوه آن برای محیط زیست و امنیت غذایی مورد نیاز است.
کلید واژگان: ارقام کاهو, سکوسترین 138 آهن, کلروفیل برگ, محلول غذاییSequestrene 138 Fe (Fe-EDDHA), one of the most common fertilizers, is used as a source of iron (Fe) in soilless cultures, but its high price leads to increased production costs. This experiment was conducted to investigate the effect of nano iron chelate (consisting of Fe, Zn and Mn) in comparison with Fe-EDDHA on the micronutrients concentration, leaf photosynthetic pigments and yield of two lettuce (Lactuca sativa L.) cultivars in soilless culture. A factorial experiment using completely randomized design was carried out with two factors of iron fertilizers and lettuce cultivars (Teresa and California) and three replications at Shahrekord University. Lettuce plants were nourished with 20 and 40 μmol L-1 of Fe in nutrient solution from sources of Fe-EDDHA and nano iron chelate (provided that this fertilizer can supply or is not able to supply Zn and Mn required for the plant). The results indicated no significant difference between the application of 40 μmol L-1 of Fe from either nano iron chelate (provided that this fertilizer can supply Zn and Mn required for the plant) or Fe-EDDHA fertilizers in respect to leaf chlorophyll and carotenoid contents, root and shoot fresh weights, and shoot Fe concentrations of the studied lettuce cultivars. Although the highest shoot fresh weight (436 g plant-1) was obtained in 40 μmol L-1 of Fe as Fe-EDDHA, it was not significantly different with shoot fresh weight (387 g plant-1) gained by application of 40 μmol L-1 of Fe as nano iron chelate. Based on the results, nano iron chelate might be an ideal substitution for the Fe-EDDHA in soilless culture of lettuce, however further research is still required to completely evaluate its potential risks to the environment and food safety.
Keywords: Leaf chlorophyll, Lettuce cultivars, Nutrient solution, Sequestrene 138 Fe -
شکل نیتروژن (نیترات و آمونیوم) محلول غذایی مورد استفاده در کشت های بدون خاک بر رشد و ترکیب شیمیایی کاهو موثر است. از طرف دیگر ارقام مختلف کاهو پاسخ های متفاوتی نسبت به شکل نیتروژن محلول غذایی نشان می دهند. این پژوهش به منظور بررسی تاثیر شکل نیتروژن بر ترکیب شیمیایی و عملکرد ارقام کاهوی رومین به صورت کشت بدون خاک انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با دو عامل نسبت آمونیوم به نیترات و نوع رقم در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد روی گیاه کاهو انجام شد. نسبت آمونیوم به نیترات محلول غذایی شامل 5 سطح 0:100، 15:85 با و بدون بازدارنده نیترات سازی DMPP و 30:70 با و بدون بازدارنده نیترات سازی DMPP بود. ارقام کاهوی مورد استفاده نیز شامل دو رقم ترسا4 و کالیفرنیا5 بودند. نتایج نشان داد کاربرد 30 درصد کل نیتروژن محلول غذایی به صورت آمونیوم منجر به افزایش معنی دار غلظت فسفر بخش هوایی در رقم کالیفرنیا (به میزان 40 درصد)، کاهش معنی دار غلظت پتاسیم بخش هوایی (به میزان 27/3 و 14/8 درصد به ترتیب در ارقام ترسا و کالیفرنیا) و کلسیم بخش هوایی (به میزان 42/0 و 31/1 درصد به ترتیب در ارقام ترسا و کالیفرنیا) در مقایسه با عدم کاربرد آمونیوم شد. بیشترین وزن تر بخش هوایی کاهو در رقم ترسا (334 گرم بر گلدان) با کاربرد نسبت 0:100 آمونیوم به نیترات و در رقم کالیفرنیا (435 گرم بر گلدان) با کاربرد نسبت 15:85 آمونیوم به نیترات حاصل شد. کاربرد بازدارنده نیترات سازی DMPP تاثیر معنی داری بر وزن تر و خشک بخش هوایی و غلظت فسفر، پتاسیم و مس بخش هوایی هر دو رقم کاهو در نسبت های 15:85 و 30:70 آمونیوم به نیترات در مقایسه با عدم کاربرد نداشت. برمبنای نتایج این پژوهش کاربرد نسبت های 0:100 و 15:85 آمونیوم به نیترات به ترتیب در ارقام ترسا و کالیفرنیا برای تولید در شرایط مشابه این پژوهش قابل توصیه است.
کلید واژگان: ارقام کاهو, عناصر غذایی, نسبت آمونیوم به نیتراتIntroductionAmmonium (NH4+) and nitrate (NO3-) ions are the two main forms of nitrogen (N) for plants. But, they influence differently on growth and chemical composition of plants. The effect of N form on plant growth depends on plant species, development stage of plant, pH, and temperature, ratio of NH4+ /NO3- and nitrogen level of nutrient solution. Lettuce is one of the leafy vegetables that has been cultivated in soilless culture in many greenhouses in the world. This plant can respond well to NH4+ nutrition, but the information about optimum NH4+/NO3- ratio in the nutrient solution and respond of lettuce cultivars to partial replacement of NO3- by NH4+ is scarce. Application of nitrification inhibitors such as 3, 4-dimethylpyrazole phosphate (DMPP) with ammonium fertilizers lead to high N-use efficiency as well as reducing denitrification and leaching losses. Nitrification inhibitors are compounds that delay the biological oxidation of ammonium to nitrite by depressing the activity of Nitrosomonas bacteria. This study was conducted to elucidate the effect of nitrogen form (N-NO3− and N-NH4+) and the use of a nitrification inhibitor (DMPP) on chemical composition and yield of lettuce (Lactuca sativa L.) cultivars in research greenhouse of Shahrekord University.
Materials and MethodsA factorial experiment using completely randomized design was carried out with two factors of NH4+/NO3- ratio (0:100, 15:85 with and without DMPP, 30:70 with and without DMPP) and lettuce cultivars (Teresa and California) with three replications under hydroponic conditions. Lettuce plants were grown in 1.7 L plastic pots (one plant per pot) and the substrate used was mixture of cocopeat + perlite with ratio of 2:1 (v/v). Different nutrient solutions were applied by hand two or three times per week to obtain a leaching fraction of 5 to 20%. After seven weeks plants were harvested, fresh weight of shoots and roots were determined and plants were dried in an oven at 60 °C. Then, dry weight of shoots and roots were measured and plants were ground for nutrient analysis including of P, K, Ca, Mg, Fe, Mn, Zn and Cu.
Results and DiscussionThe results showed that application of nutrient solution with NH4+/NO3- ratio of 30:70 in California cultivar and 15:85 in Teresa cultivar led to significant increase shoot P concentration compared with the 0:100 of NH4+/NO3- ratio (40 and 13%, respectively). This was due to synergistic effect of NH4+ on the uptake of P by roots. In both Teresa and California cultivars, replacing 30% NO3- in the nutrient solution with NH4+ resulted to significant decrease shoot K concentration (27.3 and 14.8% in Teresa and California cultivars, respectively) as well as shoot Ca concentration (42.0 and 31.1% in Teresa and California cultivars, respectively) compared with the 0:100 of NH4+/NO3- ratio. This decrease is related to antagonistic effects of NH4+ on the uptake of K and Mg by roots. In Teresa cultivar, increasing the NH4+/NO3- ratio to 15:85 led to the meaningful increase of shoot Fe (97%), Mn (68%) and Zn (54%) concentration in comparison with 0:100 of NH4+/NO3- ratio. But, in California cultivar shoot Mn concentration increased (65%) with 30% replacement of NO3- by NH4+. This means that changing NH4+/NO3- ratio in the nutrient solution is an excellent approach to control the relative uptake of cations and anions by the plant. The greatest quantity of shoot fresh weight in Teresa (334 g pot-1) and California (435 g pot-1) cultivars were obtained from 0:100 and 15:85 of NH4+/NO3- ratios, respectively. The current study indicates that the lettuce cultivars respond differently to the form of N supply. There is a genotypic variability in the ability of plants to supply carbon skeletons for NH4+ assimilation in the roots. Thus, California cultivar is a genotype sensitive to enhanced ammonium nutrition and Teresa cultivar is a genotype insensitive to enhanced ammonium nutrition. Increasing the NH4+/NO3- ratio to 30:70 led to the meaningful decrease (42%) of root fresh weight in comparison with nutrient solution without NH4+. Application of nitrification inhibitor DMPP with the NH4+/NO3- ratios of 15:85 and 30:70 had not significant effect on the shoot fresh and dry weight as well as the concentration of P, K and Cu in the shoot of both lettuce cultivars in comparison to these ratios without DMPP.
ConclusionThe results suggest that the NH4+/NO3- ratios of 0:100 and 15:85 can be recommended for production of Teresa and California lettuce cultivars under the conditions of the present study, respectively.
Keywords: Ammonium to nitrate ratio, Lettuce cultivars, Nutrients -
برای افزایش فسفر قابل استفاده خاک از کودهای شیمیایی استفاده می شود، درحالی که فسفر کودهای شیمیایی با گذشت زمان به شکل های با قابلیت استفاده کم تبدیل می شود. برای افزایش قابلیت استفاده فسفر آزاد شده از کودهای فسفره می توان از اصلاح کنننده های آلی استفاده کرد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر کودهای فسفره و ورمی کمپوست بر قابلیت استفاده و جزء بندی فسفر و جذب آن توسط ذرت (Zea Mays L.) در یک خاک آهکی بود. این تحقیق به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل کود شیمیایی فسفر (صفر و 50 میلی گرم بر کیلوگرم فسفر) و ورمی کمپوست (صفر و یک درصد وزنی) بود. پس از دو ماه کشت در گلخانه، بخش هوایی ذرت برداشته و شاخص های گیاه ذرت (غلظت، ماده خشک و جذب) تعیین شد. سپس، از خاک گلدان ها نمونه برداری و فسفر قابل استفاده و شکل های فسفر به روش تغییریافته هدلی و همکاران (1982) تعیین شد. نتایج نشان داد که برهم کنش کود شیمیایی فسفره و ورمی کمپوست بر فسفر قابل استفاده معنی دار بود. همچنین برهم کنش کود شیمیایی و ورمی کمپوست فقط بر فسفر محلول و تبادلی (05/0>P) و فسفر آلی (01/0>P) معنی دار بود. با کاربرد کود شیمیایی یا یک درصد ورمی کمپوست همه شکل های فسفر به جز فسفر متصل به کلسیم افزایش یافت. نتایج نشان داد که برهم کنش کود شیمیایی و ورمی کمپوست بر غلظت فسفر، ماده خشک و جذب معنی دار نبود (05/0<P). با کاربرد ورمی کمپوست وزن ماده خشک از 9/6 به 5/10 گرم در گلدان افزایش یافت؛ درحالی که با کاربرد 50 میلی گرم بر کیلوگرم فسفر، وزن خشک ذرت از 7/7 به 7/9 گرم در گلدان رسید. همچنین در اثر کاربرد ورمی کمپوست 2/41 درصد افزایش جذب فسفر مشاهده شد، درحالی که در اثر کاربرد 50 میلی گرم بر کیلوگرم فسفر، جذب آن 1/31 افزایش یافت. نتایج این تحقیق نشان داد که اثر ورمی کمپوست بر افزایش ماده خشک و جذب فسفر بیش از کود شیمیایی فسفره بود. همچنین کودهای فسفره و آلی با تاثیر بر شکل های فسفر، قابلیت استفاده آن را تغییر می دهد.
کلید واژگان: جزءبندی فسفر, کود آلی, اولسنIn order to increase the available Phosphorous (P), chemical fertilizers are applied; however, P chemical fertilizers are transformed into low available forms over time. Organic amendments could be effective in improving the efficiency of P fertilizers. The aim of this study was to investigate the effect of P fertilizers and vermicopost on the availability and fractions of P and maize (Zea Mays L.) indices in a calcareous soil. This study was performed in a factorial completely randomized design with three replicates. The experimental factors included chemical fertilizer (0 and 50 mg/kg P) and vermicopost (0 and 1 %W). After 2 months of planting in greenhouse, the shoots of maize were removed and the maize indices (P concentration, dry matter and P uptake) were determined. Then, the soil samples taken from each pot, P available, and P fractions were evaluated by a modified method developed by Hedley et al (1982). The results showed that the effect of the interaction beyween P fertilizer and vermicopost on the available P was significant. Also, the interaction of P fertilizer and vermicopost on the soluble and exchangeable P (P<0.05) and organic P (P<0.01) was significant. By applying the P fertilizer or % 1 vermicompost, all P fractions (except Ca bound P) were increased. The results, therefore, showed that the effect of the interaction between P fertilizer and vermicopost on P concentration, dry matter and P uptake was not significant (P>0.05). Vermicopost application increased the dry matter from 6.9 to 10.5 g pot-1, while application of 50 mg kg-1 P as fertilizer increased the dry matter from 7.7 to 9.7 g pot-1. Also, by adding vermicopost (11.1%), the i P uptake was increased, as compared to 50 mg kg-1. The results, therefore, indicated that the beneficial effect of vermicompost on the dry matter and P uptake in maize was more than that of the chemical fertilizer. Moreover, P fertilizer and manure could influence P fractions and P availability.
Keywords: P fractions, Organic materials, Olsen -
شوری خاک در مناطق وسیعی از دنیا، به خصوص در نواحی خشک و نیمه خشک، یک عامل محدود کننده رشد گیاه و سایر موجودات زنده به شمار می آید. به دلیل همبستگی بین فراوانی کرم های خاکی و حاصلخیزی خاک، فراوانی و فعالیت کرم خاکی به عنوان یک شاخص کیفیت خاک در اکوسیستم های کشاورزی محسوب می گردد. هدف از اجرای این تحقیق مطالعه اثرات متقابل شوری خاک و مواد اصلاحی آلی بر رشد و جمعیت کرم خاکی آنسیک(Lumbricus terrestris L.) بود. در این تحقیق اثر سه سطح شوری با استفاده از نمک کلرید سدیم و سه نوع ماده اصلاحی آلی (بقایای یونجه، ذرت و کود گاوی) به صورت فاکتوریل و در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار در شرایط یکنواخت و کنترل شده ی گلخانه ای به مدت 15 هفته مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزایش شوری خاک موجب کاهش معنی دار (001/0P≤) کلیه ی شاخص های رشد کرم خاکی شد. افزایش شوری از 49/0 دسی زیمنس بر متر (شاهد) به 8 دسی زیمنس بر متر موجب کاهش تعداد کرم های خاکی (32 درصد)، وزن تر کرم ها (54 درصد)، وزن خشک کرم ها (54 درصد)، طول کرم ها (25 درصد) و تعداد پیله ها (35 درصد) شد. نتایج حاکی است که شوری اثر مضر بر رشد و فعالیت کرم خاکی دارد. مواد اصلاحی آلی اثر شوری بر کرم خاکی را تا اندازه ای تعدیل و سبب افزایش تمام شاخص های رشد کرم خاکی شدند. خاک شور تیمار شده با بقایای یونجه کمترین کاهش جمعیت کرم خاکی را در مقایسه با خاک تیمارنشده نشان داد. به طور خلاصه، شوری موجب کاهش رشد و فعالیت کرم خاکی L. terrestris می گردد در حالی که افزودن مواد اصلاحی آلی باعث کاهش اثرات شوری بر رشد و جمعیت کرم خاکی می شود.
کلید واژگان: کرم خاکی, شوری, مواد اصلاحی آلی, شاخص رشد, محیط های شور, LumbricusSoil salinity in huge parts of the world, especially in arid and semi-arid regions, is a factor limiting growth of plant and other organisms. Earthworm can be considered as an indicator of soil quality in agroecosystems, because of a positive correlation between earthworm abundance and the productivity of cropped plants. The main objective of this study was to realize the interaction between soil salinity and organic amendments on the growth and populations of anecic earthworm (Lumbricus terrestris L.) under controlled greenhouse conditions. The experiment was a 4×4 factorial consisting of three levels of salinity (2, 4 and 8 dSm-1) obtained using NaCl (plus a control) and three organic amendments (alfalfa and corn residues, cow manure and control) arranged in a completely randomized design replicated three times. The experiment lasted 15 weeks. Results showed that increasing soil salinity caused a significant reduction (P ≤ 0.001) in all the earthworm's growth indices. The increase in salinity from 0.49 dS m-1 (control) to 8 dS m-1 reduced the number of earthworms (32%), fresh weight of worms (54%), dry weight of worms (54%), worms length (25%) and the number of cocoon (35%), suggesting the harmful effect of salinity on earthworms growth. The application of organic amendments has, to some extent, alleviated salinity effects on earthworms, and resulted in increases in earthworm growth rates at all salinity levels. Soils amended with alfalfa residues showed the highest alleviating outcomes. In summary, salinity reduced the growth and activity of earthworms L. terrestris and the added organic materials, however, lowered the detrimental effects of salinity on earthworms in the studied soil.
Keywords: Earthworm, Growth index, Organic amendments, Salinity, Saline environments, Lumbricusterrestris L -
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال یازدهم شماره 4 (پیاپی 42، زمستان 1386)، ص 475
ویژگی های خاک نقش مهمی در جذب فسفر دارد. اطلاعات درباره جذب فسفر در خاک های همدان محدود است. هدف از این پژوهش بررسی سرعت جذب فسفر در تعدادی از خاک های همدان به وسیله دو نوع عصارهگیر بیکربنات سدیم 5/0 نرمال (روش اولسن) و بیکربنات آمونیوم-دیتیپیای در مدت 2520 ساعت و انتخاب بهترین معادله سینتیکی جهت توصیف جذب فسفر و بررسی هم بستگی خصوصیات جذب فسفر با ویژگی های خاک بود. به این منظور 200 میلی گرم فسفر در کیلوگرم خاک به صورتKH2PO4 به نمونه های خاک اضافه شد. خاک های کود داده شده با رطوبت ثابت 20 درصد وزنی به مدت 2520 ساعت در انکوباتور در دمای 1±25درجه سانتی گراد نگه داری و در زمان های 1، 2، 4، 8، 24، 48، 72، 96، 120، 144، 168، 240، 336، 504، 672،840، 1008، 1176، 1344، 1512، 1680، 1848، 2016، 2186، 2352 و 2520 ساعت پس از اضافه کردن کود فسفره به خاک ها، عمل نمونه برداری و عصاره گیری فسفر توسط عصارهگیر اولسن و بیکربنات آمونیوم-دیتیپیای انجام و معادله های سینتیکی مرتبه صفر، مرتبه اول، پخشیدگی پارابولیکی، تابع نمایی و الوویچ ساده شده بر داده ها برازش داده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که سرعت جذب فسفر در ابتدا سریع بوده، سپس کاهش یافت و به مقدار ثابتی رسید. مقدار فسفری که پس از 2520 ساعت خوابانیدن جذب شد در روش اولسن و بیکربنات آمونیوم-دیتیپیای به ترتیب در دامنه 8/253-6/162 و 1/253-3/193 میلیگرم در کیلوگرم بود. با توجه به بالا بودن ضرایب تشخیص و کم بودن خطای استاندارد برآورد معادله های سینتیکی، دو معادله الوویچ ساده شده و تابع نمایی بهتر از معادله های دیگر جذب فسفر را تشریح نمودند. دامنه تغییرات ضرایب سرعت در معادله الوویچ ساده شده و تابع نمایی توسط عصاره گیر اولسن به ترتیب 49/0-036/0 و 304/0-157/0 میلی گرم در کیلوگرم در ساعت و در روش بی کربنات آمونیوم-دیتیپیای به ترتیب 76/0-074/0 و 382/0-184/0 میلی گرم در کیلوگرم در ساعت بود. نمودار معادله ها در 336 ساعت دارای شکستگی بود. بنابراین دو معادله بر داده ها برازش شد(صفر تا 336 و 336 تا 2520ساعت). در بخش اول نیز با توجه به بالا بودن ضرایب تشخیص و کم بودن خطای استاندارد برآورد معادله های سینتیکی الوویچ، تابع نمایی و پخشیدگی پارابولیکی بهتر از معادله های دیگر جذب فسفر را تشریح نمودند. ضرایب سرعت تعیین شده در این معادله ها در خاک ها تغییرات زیادی داشت. در بخش دوم معادله های سینتیکی قادر به توصیف جذب فسفر نبودند. نتایج این مطالعه نشان داد که سرعت جذب فسفر در خاک ها متفاوت بود و تحت تاثیر مقدار کربنات کلسیم، آهن و آلومینیوم بلوری و بی شکل می باشد.
کلید واژگان: سینتیک, جذب فسفر, بیکربنات سدیم, بی کربنات, آمونیوم, دی تی پی ایSoil properties play a significant role in phosphorus (P) sorption. Information about P sorption is limited in Hamadan soils. The objectives of this research were to study the P sorption in twelve soils of Hamadan, assess the capability of different kinetics equations describing P sorption and correlate the P sorption characteristics with the soil properties. The soils were fertilized with 200 mg P kg-1 as KH2PO4. Fertilized soil was incubated at 25±1 ˚C for 2520 h. The incubated samples at 1, 2, 4, 8, 24, 48, 72, 96, 120, 144, 168, 240, 336, 504, 672, 840, 1008, 1176, 1344, 1512, 1680, 1848, 2016, 2186, 2352, 2520 hours after P addition were extracted by two extractants. The soil phosphorous was extracted by 0.5 M sodium bicarbonate (Olsen solution) or by AB-DTPA. Zero order, first order, simplified Elovich equation, parabolic diffusion law and power function equations were fitted on the experimental data. The results showed that P sorption was initially rapid followed by a slow phase. The amounts of P sorption after 2520 h, ranged from 162.7 to 253.84 and 193.37 to 235.11 mg kg-1 for the Olsen and AB-DTPA methods, respectively. Regarding to higher determination coefficient and lower standard error, Elovich and power function equations were suitable to describe P sorption kinetics. Rate constants of the Elovich and power function equations ranged from 0.036 to 0.49 and 0.157 to 0.304 mg kg-1h-1 for Olsen and from 0.074 to 0.76 and 0.184 to 0.382 mg kg-1h-1 for AB-DTPA. The trend of the data implied a discontinuity in slope at 336 h, as two region models might better satisfy the trend of the data in to two range ( 0 to 336 and 336 to 2500 hr). At the first section, the P sorption could be describe by simplified Elovich, power function and parabolic diffusion law kinetics equations. Rate constants in these equations varied among the soils. At the second section, kinetics equations could not describe the P sorption. The results of this study indicated that P sorption rates varied among the soils and Fe , Al and CaCo3 affected on P sorption kinetics.
Keywords: kinetics, Sorption P, Sodium bicarbonate, AB-DTPA -
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال یازدهم شماره 4 (پیاپی 42، زمستان 1386)، ص 491
در اکثر مناطق دنیا فسفر بعد از نیتروژن مهم ترین عنصر محدود کننده رشد محصولات کشاورزی می باشد. اطلاعات درباره سرعت آزاد شدن فسفر در خاک های همدان محدود است. هدف از این تحقیق مطالعه سرعت رهاسازی فسفر در ده نمونه از خاک های استان همدان به وسیله عصاره گیری مرحله ای با استفاده از بی کربنات سدیم 5/0 مولار با 5/8=pH در مدت 1752 ساعت و هم بستگی ثابت های سرعت معادلات سینتیکی با خصوصیات خاک و شاخص های گیاه ذرت بود. نتایج این پژوهش نشان داد رهاسازی فسفر از خاک ها در ابتدا سریع و سپس به آهستگی ادامه یافت. بعد از گذشت 1752 ساعت مقدار فسفر آزاد شده در خاک ها بین 586 - 309 میلی گرم در کیلوگرم متغیر بود. فسفر تجمعی آزاد شده به وسیله شش مدل سینتیکی ارزیابی شد. نتایج تجزیه های آماری نشان داد که رهاسازی فسفر توسط معادلات پخشیدگی پارابولیکی، مرتبه اول و تابع نمایی به خوبی قابل توصیف بود. نتایج مطالعات هم بستگی نشان داد که برخی ضرایب آزاد شدن فسفر از جمله شیب و عرض از مبدا معادلات مرتبه اول، انتشار پارابولیکی، تابع نمایی، و نیز مقادیر فسفر آزاد شده پس از 168 و1752 ساعت با ویژگی های خاک مانند مقدار فسفر قابل دسترس اولیه، در صد کربنات کلسیم، شن و سلیت هم بستگی معنی داری دارند. نتایج ارتباط شاخص های گیاهی با ضرایب سرعت معادلات سینتیکی نشان داد شیب معادله مرتبه اول با شاخص های گیاهی هم بستگی معنی داری نداشت. ثابت های معادلات انتشار پارابولیک، تابع نمایی و فسفر آزاد شده پس از 1752 ساعت هم بستگی معنی داری با شاخص های گیاهی داشتند. نتایج این تحقیق نشان داد سرعت آزاد شدن فسفر در خاک ها متفاوت و فاکتور مهمی در تامین فسفر مورد نیاز گیاه می باشد.
کلید واژگان: فسفر, آزاد سازی, معادلات سینتیکی, ذرت, همدانPhosphorus (P) after nitrogen limits agricultural production in most region of the world. Information about P release rate is limited in Hamadan soils. The objective of this research was to study P release in 10 soils from Hamadan province by successive extraction with 0.5 M NaHCO over a period of 1752 h and the correlation of P release characteristics with soil properties and corn plant (Zea mays) indices. The results showed that soil P release began with a fast initial reaction, followed by a slow secondary reaction until 1752 h. The amounts of soil P released after 1752 h ranged from 309 to 586 mg kg-1. The cumulative P release was evaluated by six kinetics equations. Statistical analysis showed that phosphorus release kinetics were described by parabolic diffusion law, first order and power function equations. The correlation study indicated that soil P release coefficients such as rate constant of first order, parabolic diffusion law, power function equations, P released after 168 and 1752 h were significantly correlated with some soil properties such as Olsen-P, calcium carbonate equivalent, sand and silt. The correlation studies between plant indices and constants of kinetics equation showed that rate constant of first order equation was not significantly correlated with plant indices. Equation constants of parabolic diffusion law, power function and P release after 1752 h were significantly correlated with plant indices. The results of this research indicated that release rate of P is different in soils and is an important factor in supplying available P to plants.
Keywords: Phosphorus, Release, Kinetics equations, Corn, Hamadan -
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال هشتم شماره 3 (پیاپی 29، پائیز 1383)، ص 85
اطلاعات درباره سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی در خاکهای همدان محدود است. هدف این پژوهش کاربرد معادلات سینتیکی در بررسی سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی در تعدادی از خاکهای استان همدان به وسیله عصارهگیری مرحلهای با استفاده از اسید سیتریک رقیق در مدت 2500 ساعت و هم بستگی ثابتهای سرعت آزاد شدن معادلات با خصوصیات خاک بود. نتایج این پژوهش نشان داد که آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی در ابتدا سریع و سپس کند بود. پتاسیم غیر تبادلی آزاد شده در دامنه 89/2-87/0 سانتی مول در کیلوگرم بود. پتاسیم غیر تبادلی آزاد شده به روش اسید سیتریک پس از 2500 ساعت با گنجایش تبادل کاتیونی، پتاسیم غیر تبادلی و در صد اجزای خاک هم بستگی معنیداری داشت. با توجه به بالا بودن ضرایب تشخیص و کم بودن خطای استاندارد برآورد، سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی به وسیله معادلات مرتبه اول، انتشار هذلولوی و تابع نمایی تشریح شد. دامنه تغییرهای ضرایب سرعت در معادله مرتبه اول، انتشار هذلولوی و تابع نمایی به ترتیب 4-10×3-4-10×1 ، 3-10×7/10-3-10×0/4 و 1-10×86/4-1-10×75/2 بود. نتایج این پژوهش نشان داد که ضرایب سرعت در معادلات مرتبه اول، انتشار هذلولوی و تابع نمایی با تعدادی از خصوصیات شیمیایی خاک و در صد اجزای خاک هم بستگی معنیداری داشت. نتایج این تحقیق همچنین نشان داد که اسید سیتریک رقیق میتواند در بررسی سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی استفاده شود.
کلید واژگان: پتاسیم غیر تبادلی, آزاد شدن, اسید سیتریک, هم بستگیInformation about nonexchangeable potassium (NEK) release rate in Hamadan soils is limited. The objective of this study included an investigation of the dynamics of NEK in some soils from Hamadan Province by successive extraction with dilute citric acid over a period of 2500 h and determination of the correlation between the rate constants in this kinetic equation with soil properties. The results of this experiment showed that the initial NEK release rate was rapid which slowed down later on. The amount of NEK released after 2500 h ranged from 0.87 to 2.89 cmol kg-1. The amount of NEK released after 2500 h was significantly correlated with CEC, NEK, and soil separates. First order, parabolic diffusion law and power function equations described well the NEK release kinetics based on their highest determination coefficient and their lowest value of the standard error of the estimate. Release rate constant in the first order, parabolic diffusion law and power function equations ranged from 1.0×10-4 to 3.0×10-4, 1.7×10-4 to 10.6×10-4 and 2.75×10-1 to 4.6×10-1, respectively. In the correlation study the rate constants in the kinetic equations were correlated with some chemical properties and particle size distribution. The results of this experiment also showed that dilute citric acid can be used in the study of NEK release.
Keywords: Nonexchangeable K, Release, Citric acid, Correlation -
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال هشتم شماره 2 (پیاپی 28، تابستان 1383)، ص 45
استان همدان از عمده ترین مناطق تولید سیر(Allium sativum) در ایران است، ولی با این وجود بررسی های اندکی در مورد وضعیت پتاسیم در مزارع سیر صورت گرفته است و تاکنون عصاره گیر مناسبی برای استخراج پتاسیم قابل استفاده سیر، معرفی نگردیده است. این پژوهش با هدف تعیین عصاره گیر یا عصاره گیرهای مناسب برای تعیین پتاسیم قابل استفاده خاک و سطح بحرانی پتاسیم در 10 نمونه از خاک های استان همدان انجام شد.این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی و به صورت فاکتوریل با دو سطح صفر و 200 میلی گرم پتاسیم در کیلوگرم خاک در سه تکرار و عصاره گیری پتاسیم قابل استفاده به وسیله 14 عصاره گیر انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد کود پتاسیم باعث افزایش عملکرد، غلظت و جذب پتاسیم به وسیله سیر شد. بر اساس مقدار پتاسیم استخراج شده عصاره گیرها در چهار گروه قرار گرفتند به نحوی که هم بستگی عصاره گیرها در هر گروه بسیار بالا بود. بررسی روابط هم بستگی نشان داد که عصاره گیرهای استات آمونیوم، دی تی پی ای و اسید نیتریک مولار جوشان نمی توانند به عنوان عصاره گیر پتاسیم قابل استفاده، استفاده شوند. به دلیل هم بستگی بالا بین سایر عصاره گیرها با شاخص های عملکرد نسبی و پاسخ گیاه بقیه عصاره گیرها را می توان به عنوان عصاره گیری مناسب دانست. سطح بحرانی پتاسیم به روش نموداری کیت نلسون تعیین شد. سطح بحرانی پتاسیم برای 90 در صد عملکرد نسبی با روش مهلیخ 1، کلرید استرانسیم 002/0 مولار،کلرید کلسیم 0/01 مولار،کلرید باریم 1/0 مولار، کلرید استرانسیم + اسید سیتریک، استات سدیم، اسید کلریدریک 1/0 مولار، اسید کلریدریک05/0 مولار، اسید سولفوریک 025/0 مولار و آب مقطر به ترتیب 131، 50، 46، 186، 163، 203، 202،41، 50 و 31 میلی گرم در کیلوگرم بود.
کلید واژگان: کود پتاسیم, سیر, پتاسیم قابل استفاده, عصاره گیرGarlic (Allium Sativum) is a major crop in Hamadan Province. However, adequete information on K status in this region is not available and no suitable extracting solution can yet be introduced. This experiment was carried out to determine the available K level in 10 soils from Hamadan region. The treatments included two K levels (0 and 200 mg K /kg soil as K2SO4) and 10 Soils in a factorial experiment in a randomized block design with three replications. The results indicated that K application increased yield, K concentration and K uptake of garlic. On the basis of K extracted, the extractants were classified in 4 groups, and the correlation between extractants in each group was significantly high. The correlation studies showed that NH4OAC, AB-DTPA and boiling 1 M HNO3 can not be used as an available K extractant. The correlation of other extractants with relative yield, plant response and additional uptake were significant. Therefore, these extracting solutions can be used as available K extractant. Potassium critical levels by extractants were also determined using Cate-Nelson method. Potassium critical levels for 90 percent relative yield were 131, 50, 46, 184, 163,203, 202, 41, 50 and 31 mg kg-1 for Mehlich 1, 0.002 M SrCl2, 0.01 M CaCl2, 0.1 M BaCl2, SrCl2 + Citric acid, Sodium acetate, 0.1 M HCl, 0.05 M HCl, 0.025 M H2SO4 and distilled water, respectively.
Keywords: K fertilizer, Garlic, Available K, Extractant -
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال هشتم شماره 1 (پیاپی 27، بهار 1383)، ص 95
روش نوارهای کاغذی پوشیده شده با اکسید آهن می تواند به صورت ممتد فسفر را از محلول خاک جذب کند. در این روش مکانیزم عصاره گیری فسفر احتمالا" شبیه مکانیزم جذب فسفر به وسیله گیاه است. هدف این پژوهش ارزیابی روش نوارهای کاغذی پوشیده شده با اکسید آهن در برآورد فسفر قابل جذب خاک در گیاه ذرت رشد کرده در گلخانه، در تعدادی از خاک های همدان بود. مقدار فسفر در 16 نمونه از خاک های استان همدان با ویژگی های فیزیکی و شیمیایی متفاوت توسط عصاره گیرهای اولسن، کال ول، مهلیخ 1، کلرید کلسیم 01/0 مولار، بی کربنات آمونیوم دی تی پی ای، اسید کلریدریک 1/0 مولار و دو روش نوارهای کاغذی تعیین شد. دوازده نمونه از این خاک ها در یک آزمایش گلخانه ای با گیاه ذرت شامل دو سطح فسفر (صفر و 250 میلی گرم فسفر در کیلوگرم خاک) به کار رفت. نتایج این پژوهش نشان داد که فسفر عصاره گیری شده توسط روش های فوق به ترتیب زیرکاهش یافت: اسید کلریدریک 1/0 مولار > مهلیخ 1> کالول > اولسن > روش اول نوارهای کاغذی > بی کربنات آمونیوم دی تی پی ای> روش دوم نوارهای کاغذی > کلرید کلسیم 01/0 مولار. فسفر استخراجی به روش اول نوارهای کاغذی هم بستگی معنی داری با عصاره گیرهای شیمیایی داشت، در حالی که بین فسفر استخراجی به روش دوم نوارهای کاغذی و فسفر استخراجی با عصاره گیرهای شیمیایی هم بستگی معنی داری وجود نداشت. بین فسفر استخراج شده به روش های شیمیایی هم بستگی معنی داری وجود داشت. نتایج کشت گلدانی نشان داد که فسفر عصاره گیری شده به روش اول نوارهای کاغذی هم بستگی معنی داری با شاخص های جذب فسفر و عملکرد نسبی داشت. فسفر عصاره گیری شده به روش های شیمیایی (به جز کلرید کلسیم 01/0 مولار) هم بستگی معنی داری با عملکرد نسبی و پاسخ گیاه داشتند، ولی با شاخص های جذب و غلظت فسفر هم بستگی معنی داری نداشتند. هم چنین نتایج این پژوهش نشان داد که روش اول نوارهای کاغذی می تواند به عنوان عصاره گیر فسفر قابل جذب استفاده شود.
کلید واژگان: فسفر, عصاره گیر, ذرتIron oxide-coated strips (Pi) can serve as a sink to continuously remove P from solution. In this way, probably, P extraction is analogous to P absorption by plant root. The objective of this study was to evaluate the iron oxide-coated paper strips to estimate the availability of soil P of corn (Zea mays) grown under greenhouse conditions in some soils of Hamadan Province. Sixteen soil samples with different physico-chemical properties were examined for available P by Olsen, Colwell, Mehlich1, 0.01 M CaCl2, AB-DTPA, 0.1 M HCl methods and two (Pi1, Pi2) Pi methods. Furthermore, the effects of two P levels ( 0 and 250 mg P Kg-1 soil) on the plant responses (P uptake, P concentration, and relative yield) were studied in the greenhouse experiment using 12 soil samples. The results showed that the amount of extractable P decreased in the order: 0.01 M Cacl2 < Pi2 < AB-DTPA < Pi1 < Olsen
Keywords: Phosphorus, Extractant, Corn
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.