به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب a. rastegarnia

  • پرهام باباخانی، ابراهیم رحیمی، هورمان غروی، محمدرضا مطهری، احمد رستگارنیا*
    در این تحقیق رابطه چسبندگی و زاویه اصطکاک داخلی با عدد نفوذ استاندارد در 120 گمانه در حوضه رسوبی کرمان در جنوب ایران بررسی شد. با توجه به اینکه خاک این حوضه به طور عمده از نوع CL می باشد تاثیر آهک هیدراته بر روی مقاومت فشاری و خصوصیات تراکمی این نوع خاک نیز بررسی شد. نتایج نشان داد که ارتباط چسبندگی با عدد نفوذ استاندارد بیش تر از ارتباط زاویه اصطکاک داخلی با عدد نفوذ استاندارد می باشد که نشان می دهد تاثیر چسبندگی بر خصوصیات مقاومت برشی خاک های ریزدانه بیش تر از تاثیر زاویه اصطکاک داخلی بر مقاومت اینگونه خاک ها می باشد. براساس نتایج شبکه عصبی مصنوعی (ANN)، ضریب همبستگی زاویه اصطکاک داخلی و چسبندگی با SPT-N60 به ترتیب 84/0 و 90/0 می باشد. با مقایسه R2 و RMSE دو روش، شبکه عصبی مصنوعی دقت بالاتری نسبت به رگرسیون ساده برای پیش بینی پارامترهای مقاومت برشی نشان داد. مشخص شد که، SPT می تواند برای تخمین چسبندگی و زاویه اصطکاک داخلی رس ها بخصوص در مرحله مقدماتی شناسایی ساختگاه پروژه ها با دقت قابل قبول مورد استفاده قرار گیرد. جهت بررسی تاثیر آهک بر ویژگی مقاومتی و تراکمی خاک رس، تعدادی نمونه با افزودن مقادیر مختلفی از آهک تهیه شد. تغییرات ساختار خاک در حین دوره عمل آوری با استفاده از آزمایش میکرسکوپ SEM بررسی شد. نتایج نشان داد که با افزایش مقدار آهک وزن واحد حجم خشک حداکثر کاهش و رطوبت بهینه افزایش یافته است. هم چنین افزایش آهک به طور قابل ملاحظه ای موجب افزایش مقاومت فشاری خاک با رطوبت بهینه گردید و این افزایش مقاومت به طور معنی دار متاثر از زمان عمل آوری و مقادیر آهک هیدراته می باشد.  به طوری که حداکثر مقاومت فشاری به ازای 7 درصد آهک بدست آمد.
    کلید واژگان: خصوصیات ژئوتکنیکی, تخمین پارامتر های مقاومت برشی, حوضه رسوبی کرمان, افزودنی آهک, تثبیت رس}
    P. Babakhani, E. Rahimi, H. Gharavi, M. R. Motahari, A. Rastegarnia *
    In this study, geotechnical properties and the relationship between cohesion (C) and internal friction angle (ϕ) with SPT number is investigated in 120 boreholes in sedimentary basins of Kerman. Also, the effect of hydrated lime on petrography and mechanical properties of CL soil was investigated. The correlation between C and SPT (R2 =0.72) is stronger than that of ϕ and SPT (R2 =0.62) which shows the effect of C on the shear strength of fine-grained soils is higher than the effect of friction angle on the strength of these soils. Based on the results of the ANN model the correlation coefficients of ϕ and c with SPT are 0.84 and 0.90, respectively. Based on the R2 and RMSE, ANN showed higher accuracy than simple regression for prediction of ϕ and c parameters. It is proved that, the SPT could be used for estimating cohesion and friction angle of clays (CL) especially at the preliminary stage of projects with acceptable accuracy. To study the effect of lime on strength and compaction properties of clay soil, a set of samples were prepared by adding different contents of lime. Next, the standard Proctor test and uniaxial compressive strength test at the optimum moisture content were performed. SEM analysis showed substantial changes in the soil structure after the addition of additives. Also, an increase in the hydrated lime content results in a decrease in their maximum dry unit weight and increase in the optimum moisture content. Furthermore, it was found that an increase in hydrated lime content results in the increase of compressive strength and optimum moisture content. The maximum compressive strength is achieved at 7% hydrated lime.
    Keywords: Standard penetration test, Geotechnical properties, Kerman Sedimentary Basin, lime additive, clay stabilization}
  • عبدالرضا رستگارنیا*، مسعود فاتح فر، ارسلان امیرفلاح، نوید مرادی

    در این تحقیق، اثر تجویز خوراکی گابرگولین به عنوان یک داروی مهارکننده پرولاکتین در ایجاد استروس بارور در سگ های ماده مورد بررسی قرارگرفت. برای این منظور تعداد  14قلاده سگ نژاد تریر با آگاهی قبلی از آنستروس بودن آنها انتخاب گردید. چهارقلاده به عنوان دامهای گروه کنترل و 10قلاده ما بقی به عنوان دامهای گروه درمانی در نظر گرفته شدند. به تمامی سگ های گروه درمان محلول قرص خوراکی گابرگولین با دوز معمول  5µg/kg به صورت روزانه تا حدود  2روز پس از شروع پرواستروس و یا برای یک دوره حداکثر  42 روزه تجویز گردید. دامهایی که متعاقب درمان،علایم پرواستروس 8/10 را نشان دادند به دو زیرگروه تقسیم شدند. به چهارقلاده از سگ های مورد نظر  500 واحد بین المللی از هورمون  HCGبه طریق عضلانی درروز اول و سوم از زمان شروع استروس تزریق گردید. چهار قلاده سگ های فحل باقیمانده نیز درمانی دریافت ننمودند. نمونه خون از تمامی سگ هایمورد نظر در روز شروع آزمایش و نیز همزمان با شروع علایم رفتاری استروس هر یکروز درمیان جهت اندازه گیری میزان پروژسترون اخذ گردید. میزانبروز استروس و نیز فاصله زمانی درمان تا شروع پرواستروس در سگ های تحت درمان مورد مقایسه قرار گرفت. وقوع پرواستروس در فاصله بین 21الی  41روز میانگین  29/5±6/5روز از شروع تحویز دارو و دربین  80درصد از سگ های تحت درمان گزارش گردید % .P<5میانگین طول مدتزمانی پرواستروس در بین دامهای تحت درمان  8/1 ± 6/7 روز گزارش گردید. میانگین طول مدت زمانی استروس در دامهای زیز گروه +  HCG و نیز -  HCGبه ترتیب  14/5±2/5روز 6الی روز11و  10/7±1/8روز 8الی   12روز گزارش گردید %  P<5 میزان آبستنی برای هر دوگروه از سگ هایتحت درمان  50درصد بود.میزان توله زایی نیز پس از ثبت سوا بق زایش برای دامهای آبستن دامهای زیز گروه+  HCGو نیز -  HCGبه ترتیب 3/5± 0/7و  4± 1/4گزارش گردید % P<5 در هیچ کدام از دامهای گروه کنترل علایم رفتاری استروس در طول مدت زمان درمان و یا آبستنی مشاهدهنگردید. به طور کلی نتایج حاصل تحقیق حاضر نشان داد که استروس نرمال و باروری در مراحل مختلف دوره ی آنستروس سگ های ماده با استفاده ازترکیب تجاری و قابل دسترس کابرگولین که برای مصارف پزشکی زنان به کار برده می شود بدست می آید و تزریق هورمون  HCG در روزهای اول وسوم مرحله ی استروس هیچ گونه تاثیر قابل توجهی بر روی میزان آبستنی دام های تحت درمان ندارد

    کلید واژگان: سگ ماده, استروس, گابرگولین}
    A. Rastegarnia *, M. Fatehfar, A.Amirfallah, N. Moradi

    In this experiment, the effect of oral administration of cabergoline, an anti-prolactin drug on induction of fertileestrus in bitches was investigated. For this purpose, fourteen bitches from terrier breeds were used in the studyat their already determined periods of anestrous. Four dogs formed the control group, while 10 bitches weretreatment group. All treatment females were administered with recommended doses (5µg/day) of cabergolineformulation marketed for use in women. An aqueous solution of cabergoline (casber, Pharmacia, Italy) was orallyadministered until 2 days after the onset of proestrus or for a maximum of 41 days. The dogs with signs of proestrus(8/10) following the treatment were assigned into two subgroups. Five hundred IU of HCG was intramuscularlyadministered to four of these dogs on days 1 and 3 of estrus. The remaining 4 dogs were not treated with HCG.Blood samples were taken once from all females during the frst days of treatment and then every other dayduring the beginning the behavioral estrus to measure progesterone concentrations. Induced estrus rates and meantreatment and proestrus durations of dogs in treatment were compared. In the treatment proestrus was inducedbetween days 21– 41 (mean: 29±6.5 days), in the ratio of 80.0 (p < 0.05). The duration of proestrus and oestruswas found to be 8.1 ±1.9 (range, 6 to 11).The duration of estrus in the HCG (+) and HCG (-) subgroups were found to be 10.1 ±1.8 (range9 to 11) and 14 ±2.5 (range, 8 to 12) days, respectively. The conception rate in relation to the number of bitches responding to theestrus induction treatment was similar, 50% (2 out of 4) and mean number of offspring in the HCG(+) and HCG(-)subgroups were found to be 3.5 ± 0.6 and 4 ± 1.4 , respectively (p > 0.05). In control group, all the animals did notshow estrus behavior or pregnancy at the same period.It has been concluded from this study that normal and fertile estrus can be induced more economically in bitchesduring different stages of anestrous using cabergoline formulation marketed for use in women, and HCG injectionson days 1 and 3 of the estrus induced by this method had no positive effects on the pregnancy rates.

    Keywords: bitch, Estrus, cabergoline, HCG}
  • عبدالرضا رستگارنیا*، هیوا انوری ساوجبلاغی

    هدف از انجام این تحقیق بررسی مقایسه میزان آبستنی در گاوهای شیری هلشتاین متعاقب بکار گیری دو روش همزمانی فحلی و تلقیح در زمان ثابتیعنی ovsynch به تنهایی و به همراه استفاده از پروژستاژنهای نظیر سیدر CIDR+Ovsynch در ترکیب این روش بود. در این تحقیق تعداد 182راسگاو شیری نژاد هلشتاین با متوسط تعداد زایش ،1-5فاصله زایش تا تلقیح ≥ 55روز به طور تصادفی در گاوداری های صنعتی اطراف شهرستان ارومیهانتخاب گردیده و به دو گروه تقسیم شدند. دامهای گروه کنترل) (ovsynch در روز شروع برنامه) روز صفر آزمایش (0/5) میلیگرم گنادورلین را به طریقه عضلانی دریافت داشتند. درروزهفتم آزمایش دامهای مورد نظر 500 میکروگرم پروستاگلندین F2αرا به طریقه عضلانی دریافت نمودند سپس در روز نهم GnRHدوم تزریق گردید و در زمان ثابت حدود 18الی 20 ساعت پس از تزریق دوم GnRH تلقیح مصنوعی با استفاده از اسپرم منجمد پروف انجام گرفت. دامهای گروه دوم یک سیدر حاوی 1/9گرم پروژسترون به طریقه داخل و اژنی به همراه تزریق 0/5 میلی گرم گنادورلین در روز جاگذاری سیدرهمراه با تزریق پروستاگلاندین در روز هفتم در زمان خارج کردن سیدر را داشتند. به دامهای این گروه نیز در روز نهم GnRHتزریق گردید و همزماندر زمان ثابت 18الی 20ساعت پس از آن تلقیح مصنوعی با استفاده از اسپرم منجمد انجام گرفت. دامهای تحت آزمایش با مدیریت تغذیه ای و شرایط نگهداری تقریبا یکسان قرار داشته و آزمایش در گله های مختلف با تعداد دام مشخص انجام گرفت. تشخیص آبستنی دام های تلقیح شده 45روز بعد ازتلقیح براساس ملامسه از راه توشه رکتال صورت پذیرفت.میزان آبستنی متعاقب اجرای برنامه درمانی فوق در گاوهای گروه دوم ((CIDR+Ovsynchبیشتراز گاوهای گروه کنترل) (Ovsynchگزارش گردید) 64/4در مقابل 46/7؛ .(P >0/05) به طور کلی نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر نشان داد که کارایی در روش CIDR+Ovsynch در ایجاد و همزمانی فحلی بهتر از Ovsynch می باشد که به نظر میرسد این امر به واسطه کاهش در میزان وقوعفحلی خفیف و نیز تحلیل ناقص جسم زرد در طول مدت درمان می باشد

    کلید واژگان: همزمان سازی فحلی, سیدر, میزان آبستنی, گاو}
    A. Rastegarnia *, H.Anvari Savojbolghi

    The objective of this study was to compare the conception rate in dairy lactating Holstein cows to fixed timedartificial insemination among Ovsynch and Ovsynch plus CIDR protocols. One-hundred-and-eighty two Holsteincows with parity ranging from 1 to 4 and post partum period of ≥ 60 days at unknown stages of estrus cycle wererandomly assigned to two treatment groups. Females in the control group (Ovsynch; n = 92) underwent a standardOvsynch protocol (GnRH analogue on Day 0, PGF2alpha analogue on Day 7 and GnRH analogue on Day 9),with timed-AI on Day 10, approximately 18-20 h after the second GnRH treatment. Cows in the Ovsynch + CIDRgroup (n = 90) received a standard Ovsynch protocol plus a CIDR for 7 days (starting on Day 0) were inseminated at the same time using frozen semen. The animals being studied were under nutritional and environmentalconditions and experiment was carried out in different herds with the definite numbers. Pregnancy diagnosis ofanimals under experiment and insemination were performed 45 days later after insemination via rectal touching.The conception rate tended to be greater in the Ovsynch + CIDR group (64.4%, P < 0.05) than in the Ovsynchgroup (46.7%). These results revealed that a CIDR-based protocols for timed-AI improved conception rate in earlypostpartum suckled cows relative to the Ovsynch protocol. Treatment with a CIDR may prevent early maturationof follicles observed in non-pregnant cows treated with the Ovsynch protocol, by maintaining elevated blood progesterone concentrations until PGF2alpha treatment

    Keywords: Ovsynch, CIDR, pregnancy rate, Cow}
  • عبدالرضا رستگارنیا، هادی حیدری

    دخالت در تولیدمثل گونه‌های مختلف دامی ممکن است با دلایل متفاوتی صورت گیرد. در مورد گونه‌هایی که به مصرف غذایی می‌رسند و تولیدمثل فصلی دارند مانند گوسفند ، تولیدمثل خارج از فصل با توجه به جنبه های اقتصادی پرورش و تولید آن مهم می ‌باشد. دامهای مختلف گله که در زمانهای مختلف فحل می‌شوند را می‌توان در فاصله زمانی کوتاه وارد استروس کرد در این مدت دامها تلقیح یا جفت گیری کرده زایمانها و تولید، همزمان می‌شوند. در این حالت تولید انبوه گله سود اقتصادی بالایی خواهد داشت. برای ایجاد همزمان سازی فحلی طی فصول تولیدمثل اشکال مختلف پروژستاژنها به صورت اسفنج یا تامپون اشباع شده وسایل داخل واژنی و نیز بصورت قرص کاشتنی به تنهایی و یا همراه با گنادوتروفین‌ها با نتایج متفاوت بکار برده شده‌اند.در واقع این هورمون‌ها را برای ایجاد جفت پذیری (استروس) در میش‌های جفت ناپذیر (آنستروس) فصلی که فعالیت جنسی ندارند و نیز برای همزمان کردن فحلی گروهی از میش‌ها که فعالیت چرخه‌ای دارند بکار برده‌اند. اغلب پروژستاژنها را بصورت داخل مهبلی به صورت اسفنج یا تامپون اشباع شده با دارو بکار می‌برند. اگر پروژستاژنها را درست در مهبل قرار داده باشند جذب آن درحدی که برای ایجاد واکنش بازگشتی منفی کامل در محل هیپوفیز کافی باشد، صورت خواهد گرفت. در ابتدا پروژسترون را در اسفنج قرار می‌دادند ولی مشابه‌های کوتاه اثر و قوی آن که عمدتا فلویوروجستون استات (FGA) و مدروکسی پروژسترون استات (MPA) است جایگزین آن شده است (2).

    کلید واژگان: میش, همزمان سازی فحلی, فلورجستون استات}
    A.Rastegarnia, H. Heydari

    This experiment were conducted to evaluate the efficacy of intravaginal sponge pessary (fluorogestone acetate; 40mg) to induce a synchronized estrus in lactating ewes and reproductive performance (fertility and fecundity) in out of breeding season in suburb of urmia. For this purpose 182 lactating ewes at around of 3-4 months of post partum were selected. Females were randomly divided into two groups considering their age and post partum period. Group1 (n =101) received an intravaginal sponge (40 mg fluorogeston acetate; Chrono-gest، intervet، Holland) for 14 days and with an injection of 500 i. u PMSG (Folligon، intervet، Holland) at the removal of sponges. Females in group 2 (n = 81) did not received further treatment and were considered as control. At the time of removal progesterone، the appearance of vaginal discharge was investigated. Twelve hours after termination of treatment، fertile ram was used to detected estrus and mating. Estrus response also fertility and lambing rates on the base of labor information in all females were analyzed with using of chi-square test. In group one 14 ewes had abnormal vaginal discharge at the time of removal. Estrus response، fertility and lambing rate for treatment group were 76، 45. 5 and 64. 6 percent; respectively (p<0. 05). Estrus was detected only 9. 8 percent of females in control group (p<0. 01). The prolificacy rate for treatment group was 1. 4 (p>0. 05). These results revealed that using of fluorogestone acetate (40 mg) for 14 days with together of PMSG (500 i. u) can be used with acceptable fertility rate in out of breeding season in lactating ewes around of urmia.

    Keywords: ewe, estrus synchronization, fluorogestone acetate}
  • عبدالرضا رستگارنیا*، یحیی عیوض صحرا، وحید شفیع پور

    هدف این تحقیق تعیین میزان فعالیت آنزیم های GOT. GPTو نیز LDHپلاسمای منی در طی فرایند عمل آوری و انجماد و ارتباط آن با کیفیتاسپرماتوزوییدهای منجمد می باشد. برای این منظور تعداد 25انزال 5راس ازگاومیش های نر موجود در ایستگاه پرورش گاومیش شمالغرب کشور(ایستگاه جبل) جمع آوری گردید. نمونه های منی با کیفیت عالی و با داشتن بیش از 80درصد اسپرماتوزویید با تحرک رو به جلو در دمای 37درجهسانتیگراد با رقیق کننده تریس رقیق گردید. پس از طی مرحله خنک شدن (cooling)در دمای 4درجه سانتیگراددر ظرف مدت 2ساعت و نیز اعمالزمان تعادل 4-6ساعت در دمای 4درجه سانتیگراد متعاقب افزودن گلیسرول، نمونه های رقیق شده در پایوت های 0.5میلی لیتری فرانسوی با اعمالزمان انجماد مشخص قبل از ورود در ازت مایع منجمد گردیده و در داخل کانتینرهای مخصوص ازت مایع نگهداری شدند. میزان فعالیت آنزیم هایمورد نظربلافاصله پس از جمع آوری منی ونیز در مورد نمونه پایوتهای منجمد پس از گذشت 72ساعت از زمان انجماد،متعاقب یخ گشایی (thawing)در دمای 37درجه سانتیگراد به مدت 40ثانیه صورت گرفت. برای اندازه گیری فعالیت آنزیم LDHاز روش کنتیک اکسیداسیون لاکتات به پیرووات ونیز برای اندازه گیری فعالیت سایر آنزیم ها از روش کالریمتری استفاده گردید. در این راستا میزان تحرک، درصد اسپرماتوزوییدهای با غشای پلاسمالمایسالم و یکپارچه و نیز آکروزومهای دست نخورده نمونه های منجمد مورد نظر پس از ذوب به ترتیب یا استفاده از میکروسکوپ صفحه گرم (37درجهسانتیگراد،) آزمایش HOSTو نیز رنگ آمیزی گیمسا مورد بررسی قرار گرفت میانگین فعالیت آنزیم های LDH. GPT. GOTپایوتهای منجمد گاومیشنر مورد بررسی به ترتیب (90/4±32/7)IU/L(،270/4±58/5)IU/L(،140/4±18/5)IU/Lگزارش گردید. آنالیز نتایج بدست آمده در ارتباط با ارزیابیکیفیت نمونه های منی منجمد پس از یخ گشایی بر اساس میزان فعالیت آنزیم های LDH. GPT. GOTنشان داد که بین میزان تحرک ونیز درصداسپرماتوزوییدهای زنده و با آکروزوم نرمال با میزان فعالیت آنزیم های مورد نظر ارتباط معکوس و معنی داری وجود دارد، بطوریکه با کاهش کیفیت منیمنجمد میزان فعالیت آنزیم های تحت آزمایش افزایش نشان می دهد (P>0/05).به طور کلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد اندازه گیری میزانفعالیت آنزیم های پلاسمای منی میتواند به عنوان یک شاخص در ارزیابی کیفیت نمونه منی منجمد گاومیش مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: منی منجمد, آنزیم های, LDH. GPT .GOTگاومیش}
    A Rastegarnia. *, Y Eviaz Sahara., V Shafepour

    This study was conducted to evaluate seminal enzyme (GOT, GPT and LDH) profle and its relationship with quality of buffalo frozen spermatozoa. For this purpose ,twenty-fve split pooled ejaculates from fve buffalo bulbs in Buffalo Breeding and Training center (Jabal-Urmia) possessing more than 80% visual sperm motility , were diluted at 37◦C in tris- egg yolk extender. The diluted semen was cooled to 4◦C within 2 hours, equilibrated at 4◦C for 4-6 hours following the addition of glycerol , flled in 0.5 ml French straws and were subjected to cooling condition before being plunged into liquid nitrogen . Semen was thawed at 37◦C for 40 seconds after 72 hours of storage inside liquid nitrogen. Post thaw visual sperm motility, plasma membrane integrity and acrosome morphology of each frozen semen sample were assessed by warm plate microscopy at 37◦C, hypo osmotic swelling test, and Giemsa staining, respectively. LDH and GOT(AST) ،GPT(ALT) enzyme activities were measured using kinetic oxidation of lactate to private method and colorimetric method , respectively. Overall mean activity of frozen semen GOT (AST) ،GPT (ALT) and LDH enzyme activities were 140.4±18.5 (IU/L), 270.4±58.5 (IU/L) and 90.4±32.7 (IU/L) ,respectively. The relationship between the activities of these enzymes and semen quality showed only a positive correlation between increased LDH and GOT (AST) ،GPT (ALT) enzyme activities and decrease post thaw spermatozoa characteristics. These result revealed that seminal enzyme (GOT, GPT and LDH) profle in extender is suitable and recommendable for evaluation of buffalo frozen semen.

    Keywords: Frozen semen, GOT GPT, LDH enzymes, Buffalo}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال