a. rezaee
-
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تاثیر آموزش مهارتهای زندگی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر هوش هیجانی دانش آموزان دختر بوده است. روش پژوهش نیمه تجربی (پیش آزمون- پس آزمون) با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. 60 نفر از دانش آموزان پایه نهم دبیرستانهای دخترانه ناحیه 3 تهران (روشنگران، بامداد پارسی، نرجس) در سال تحصیلی 99-1398 که دارای نمرات پایین تر در مقیاس هوش هیجانی بار- آن (1997) بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفری) قرار گرفتند. برای گروه اول آموزش مهارتهای زندگی (10 جلسه: هر هفته یک جلسه یک ونیم تا دو ساعته) و برای گروه دوم آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (8 جلسه: هر هفته یک جلسه دو ساعته) اعمال شد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. همه آزمودنیها پیش از آغاز آموزش و پس از آن، پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن (1997) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که میانگین نمرات در متغیر هوش هیجانی و مولفه های آن در گروه آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به گروه آموزش مهارتهای زندگی و در گروه آموزش مهارتهای زندگی نسبت به گروه کنترل در پس آزمون به طور معنا داری افزایش یافته است. در کل می توان نتیجه گرفت که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش هوش هیجانی دانش آموزان دختر موثرتر از آموزش مهارتهای زندگی است.
کلید واژگان: دانش آموزان, کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی, مهارتهای زندگی, هوش هیجانیThe present research aims to compare the effect of training on life skills and mindfulness-based reducing stress upon emotional quotient in schoolgirls. A semi-empirical method (i.e., pre-test and post-test) was devised for the research, which included a test group and a control group. 60 ninth-grade students with lower grades on the Bar-On Eq-i scale (1997) were selected by means of convenience sampling from three girls' high schools in School District 3 in Tehran (Roshangaran, Bamdad Parsi, and Narjes) during the school year of 2019-2020 and randomly put into two test groups (each consisting of 20 students) and a control group (consisting of 20 students). The first group were given training on life skills (consisting of ten weekly sessions, each session lasting 90 to 120 minutes), while the second group were trained in mindfulness-based stress reduction (8 weekly 2-hour sessions). The control group received no training at all. All examinees filled out the Bar-On Eq-i questionnaire (1997) before and after training. Univariate and multivariate covariance analysis was used for data analysis. The results pointed out meaningful increases in average emotional intelligence scores as well as its components in the post-tests in the mindfulness-based stress reduction group compared to the life skills group and also in the life skills group compared to the control group. It can be concluded overall that mindfulness-based stress reduction training proved more effective than training on life skills when it came to improving female high school students' emotional intelligences.
Keywords: students, mindfulness-based stress reduction, life skills, emotional quotient -
زمینه و هدف
سولفات یکی از آلاینده های شیمیایی درآب می باشد که در غلظت های بالا در انسان اثرات بهداشتی نامطلوبی نظیر مشکلات گوارشی و مشکلات خونی ایجاد می نماید. تبدیل سولفات به موادی نظیر سولفید هیدروژن می تواند موجب خوردگی لوله های فلزی گردد. لذا هدف این مطالعه تعیین تاثیر حذف سولفات به روش الکتروشیمیایی با استفاده از الکترود کربن پارچه ای ساندویچ پانل شده با استیل مش بود.
مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی از فرآیند الکتروشیمی واجد الکترود کربن پارچه جهت حذف سولفات از فاضلاب سنتتیک استفاده گردید. جهت افزایش رسانایی الکترود کربن پارچه از پایه استیل مش استفاده شد. اثر متغیر هایی نظیر غلظت سولفات، pH محلول، دانسیته جریان و زمان تماس مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تعیین میزان سولفات از روش استاندارد ایجاد کدورت با کلرید باریم و سنجش توربیدیمتری استفاده گردید. بر مبنای نتایج اخذ شده از آزمایشات، میانگین و انحراف معیار تعیین و بر مبنای روش آماری student T-test تحلیل نتایج صورت گرفت.
یافته هابا توجه به نتایج، شرایط بهینه حذف سولفات در pH=9 ، غلظت اولیه سولفات 100 میلی گرم در لیتر، جریان 20 میلی آمپر بر مجذور ثانیه و زمان 90 دقیقه بود. حذف سولفات با راندمان 21/93 درصد حاصل گردید. با افزایش دانسیته جریان، زمان تماس و pH اولیه محلول آبی، راندمان حذف سولفات افزایش یافت.
نتیجه گیرینتایج حاصله نشان داد که فرآیند الکتروشیمی واجد الکترود کربن پارچه ساندویچ پانل شده با استیل مش می تواند فرآیندی کارآمد جهت حذف سولفات از محیط های آبی باشد که به علت عدم خوردگی الکترود کربن پارچه دارای صرفه اقتصادی می باشد.
کلید واژگان: سولفات, کربن پارچه ای, الکتروشیمی, ساندویچ پانل, استیل مشBackground and ObjectivesSulfate is one of the chemical pollutants in water that can cause adverse health effects such as digestive and blood problems at high concentrations in humans. Conversion of sulfate to substances such as hydrogen sulfide can corrode metal pipes. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of electrochemical sulfate removal using a sandwich panel carbon cloth electrode with stainless steel mesh.
Materials and MethodsIn this laboratory study, the electrochemical process including of carbon cloth electrode was used to remove sulfate from synthetic wastewater. Stainless steel mesh base was utilized to increase the conductivity of the carbon cloth electrode. The effects of variables such as sulfate concentration, pH value, current density and contact time were investigated. The standard method of turbidity assay using barium chloride was used to determine sulfate concentration. Based on the obtained results, mean and standard deviation were determined and data analysis was done by Student t-test.
ResultsThe obtained results indicated that the optimum conditions for sulfate removal were pH 9, 100 mg/L initial sulfate concentration, current density of 20 mA/s2 during 90 min. 93.21% efficiency was obtained for the sulfate removal. Increasing the current density, the contact time and initial pH value, the sulfate removal efficiency increased.
ConclusionsThe obtained results showed that the electrochemical process including sandwich panel of carbon cloth with stainless steel electrode is an efficient and effective process for removal of sulfate from aqueous solution which can be utilized continuously due to no corrosion of carbon cloth electrode.
Keywords: Sulfate, Carbon cloth, Electrochemistry, Sandwich panel, Stainless steel mesh -
An experimental–numerical methodology was used in order to study the microstructural effects on stress state dependency of martensitic transformation kinetics in two different TRIP800 low alloy multiphase steels. Representative volume elements extracted from actual microstructure have been utilized for simulating the mechanical behavior of mentioned steels. The mechanical behavior for each constituent phases required in the model has been taken out from those reported in the literature. A stress invariant based transformation kinetics law has been used to predict the martensitic phase transformation during deformation. Crystallographic and thermodynamic theories of martensitic phase transformation have been utilized for estimating the constant parameters of the kinetics law, in a recently performed investigation, but the sensitivity of the transformation to the stress state remained as an adjusting parameter. The results of the current work show that the stress state sensitivity of martensitic phase transformation in the investigated steels is microstructure-dependent and the value of this parameter is almost equal to half of the bainite volume fraction. Therefore, the volume fraction of bainite in the low-alloy multiphase TRIP800 steels can be used as a first postulation for the value of the martensitic phase transformation sensitivity to the stress state and the microstructure based model previously developed for calculating the mechanical behavior of the TRIP800 steels can be utilized as a virtual design tool for development of TRIP steels having specific mechanical properties.
Keywords: Mechanical properties, TRIP800 steels, Martensitic phase transformation, stress state sensitivity, Finite element model -
هدف
دژنراسیون والرین پاسخ سیستم ایمنی ذاتی پس از وقوع ضایعات عصبی است. در این مطالعه، اثرات داروهای ضدالتهابی دگزامتازون و تیامین بر دژنراسیون والرین مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است.
مواد و روشهاعصب سیاتیک پای راست در 45 موش صحرایی نر قطع و حیوانات به 5 گروه آزمایشی تقسیم شدند (9n=). گروه 1 به عنوان کنترل و گروه های 2 تا 5 بهطور روزانه (تا موقع نمونه برداری) و به ترتیب دوزهای پایین و بالای دگزامتازون و تیامین را به صورت داخل صفاقی دریافت نمودند. در هر یک از روزهای پنجم، هفتم و دهم پس از قطع عصب از هر گروه 3 حیوان انتخاب و از بخش دیستال عصب سیاتیک آنها جهت ارزیابی های بافت شناسی نمونه برداری شد.
نتایجدر برش های بافتی تمامی گروه ها، ادم، تجزیه غلاف میلین و نفوذ سلولهای مونونوکلئار مشاهده شد، ولی تغییرات بافتی مذکور در گروه های دریافت کننده دوز بالای دگزامتازون و تیامین (گروه های 4 و 5) به صورت خفیف تری دیده شد. در بررسی تعداد فیبرهای عصبی میلین دار تنها در گروه های دریافت کننده دوز بالای دگزامتازون و تیامین افزایش معنی داری در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (05/0>p). هم چنین اندازه گیری سطح مقطع عصب سیاتیک تفاوت معنیداری را در هیچ یک از گروه ها نشان نداد. در نهایت، تجویز دگزامتازون با دوز بالا با عوارض جانبی متعددی همراه بود.
نتیجه گیریاگرچه یافته ها حاکی از سودمند بودن آثار ضد التهابی دگزامتازون و تیامین می باشد ولی با توجه به عوارض جانبی شدید دگزامتازون، تجویز آن در موارد حاد و کوتاه مدت ضایعات عصبی و تجویز تیامین در شرایط التهاب عصبی مزمن و بلند مدت توصیه میشود.
کلید واژگان: دگزامتازون, تیامین, دژنراسیون والرینAimWallerian degeneration is aninnate immune response which occurs after nerve injury. In this study, the effects of dexamethasone (Dex) and thiamine (Thi), as anti-inflammatory drugs, were compared on the Wallerian degeneration.
Material and MethodsThe right sciatic nerve of 45 male rats was transected and the rats were divided into five groups (n=9). Animals in groups 2 to 5 daily received (i.p) low and high doses of Dex and Thiup until sampling days, respectively. Group 1 was considered as control. At 5th, 7th and 10th days after axotomy, 3 rats from each group were killed and the distal stump of sciatic nerve was served for histological assessment.
ResultsIn the histological examinations of all groups, edema, degraded myelin sheets and some infiltrated mononuclear cells were observed. But administration of high doses of Dex and Thi (groups 4 and 5) alleviated all the above mentioned histological changes. In comparison with control group, the groups received high doses of Dex and Thi showed significant increase in the number of myelinated nerve fibers (p<0.05). Measuring of the cross surface area of the sciatic nerve showed no significant differences. Finally, administration of high dose of Dex was associated with several side effects.
ConclusionAlthough these findings indicated the beneficial effects of both Dex and Thi but due to the severe adverse effects of Dex, it is recommended to prescribe Dex for acute and short term cases of nerve injuries, whereas in the case of chronic and long terminflammatory conditions Thi administration may be preferred.
Keywords: Dexamethasone, Thiamine, Wallerian degeneration -
زمینه و اهداف
سولفات به عنوان یک آلاینده شیمیائی مطرح در آب، در غلظت های زیاد می تواند اثرات بهداشتی نامطلوبی نظیر اسهال، بو و مزه را ایجاد نماید. در فاضلاب های صنعتی، سولفات می تواند اثر مداخله گری نامطلوبی را در فرآیندهای تصفیه ای نظیر سیستم های بی هوازی داشته باشد. همچنین سولفات عامل اصلی خوردگی لوله ها و تاسیسات آب و فاضلاب است. در این تحقیق، فرآیند الکتروکواگولاسیون به عنوان یک فرآیند دوست دار محیط زیست و با کارائی بالا جهت حذف سولفات از محیط های آبی استفاده شده است.
مواد و روش کاردر این مطالعه تجربی، از فرآیند الکتروکواگولاسیون جهت حذف سولفات از فاضلاب سنتتیک استفاده گردید. تاثیر متغیرهای مختلفی مانند زمان تماس، اثر pH محلول، غلظت اولیه سولفات، دانسیته جریان و ارزیابی اقتصادی با توجه به هزینه انرژی در ایران و کشورهای اتحادیه اروپا مورد ارزیابی قرار گرفت. از روش توربیدیمتری و نمونه برداری ترکیبی جهت تعیین میزان سولفات استفاده گردید.
یافته هانتایج این مطالعه نشان داد که با افزایش زمان تماس، pH اولیه محیط، دانسیته جریان اعمالی و راندمان سیستم افزایش می یابد. اما در مقادیر زیاد غلظت یون های سولفات در فاز آبی، کاهش راندمان فرآیند الکتروکواگولاسیون مشاهده می گردید.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که فرآیند الکتروکواگولاسیون می تواند با کارائی بالا جهت حذف سولفات از محیط های آبی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: الکتروکواگولاسیون, سولفات, حذف, انرژی مصرفی, هزینه هاBackground And ObjectivesPresence of high concentration of sulfate in water as a chemical pollutant can cause various health problems such as diarrhea, taste, and odor. The sulfate could have adverse effect on industrial wastewater treatment such as anaerobic processes. Furthermore, sulfate is the main cause of pipes corrosion in water and wastewater systems. In this study, electro-coagulation process is considered as an environmentally friendly and high-performance process for the removal of sulfate from aqueous solutions.
Materials And MethodsIn this experimental study, the electrocoagulation process was applied for sulfate removal from synthetic wastewater. The effect of various variables including contact time, the solution pH, initial concentration of sulfate, current density, and economic evaluation based on energy expenditure in Iran and the European countries have been evaluated. Turbidimetry method and combined sampling were utilized for determination of sulfate residual.
ResultsResults of this study showed that the efficiency of the system could be promoted by increasing the contact time, initial pH of the solution, and the applied current density. However, the efficiency of electro-coagulation process has decreased, when higher level of sulfate ions was presented in the aqueous phase.
ConclusionThe results of this study indicate that electro-coagulation process could be applied for the removal of sulfate from aqueous solution with a high efficiency.
Keywords: Electrocoagulation, Sulfate, Removal, Energy consumption, Costs -
زمینه و هدف
به دلیل مشکلات فرایندهای اصلاح زیستی شامل زمان بر بودن، بازده پایین و احتمال سمیت آلاینده برای جوامع زیستی، استفاده از فرایندهای اکسیداسیون پیشرفته با قابلیت بازدهی بیشتر و اصلاح در زمان کوتاه تر برای حذف هیدروکربن های آبگریز در خاک های آلوده مد نظر قرار گرفته اند. اکسیداسیون فنتون به دلیل سادگی و پتانسیل اکسیداسیون بالا بسیار مورد توجه بوده است. هدف از این مطالعه تعیین بازده اکسیداسیون شبه فنتون با استفاده از نانواکسیدهای آهن در مقایسه با آهن فرو به منظور حذف پایرن از خاک بود.
روش بررسینسبت های مولی پراکسید هیدروژن به آهن تنظیم نشده با حضور آهن طبیعی خاک، 10 و 20، غلظت پراکسید هیدروژنpH mM 500-0 های 3، 5، 7 و خاک های حاوی نانواکسیدهای آهن، آهن فرو و آهن طبیعی بنابر روش طراحی آزمایش های تاگوچی برای حذف mg/kg 100 پایرن بررسی شدند. پس از تعیین شرایط بهینه، آزمایش ها در pH خنثی و بر روی نمونه دارای آلودگی یک ساله انجام شد.
یافته هاآهن فرو، نسبت مولی پراکسید هیدروژن به آهن 20، pH برابر 3 و غلظت پراکسید هیدروژن mM 500 به عنوان شرایط بهینه تعیین شدند. با اعمال شرایط بهینه، پاسخ تابع S/N به 39/322 افزایش یافته و بازده حذف پایرن در pH معادل 3 پس از زمان واکنش h 2 به 86 درصد برای آهن فرو و 83 درصد برای نانواکسیدهای آهن افزایش یافت.
نتیجه گیریفرایند اکسیداسیون فنتون با کاربرد نانو اکسیدهای آهن در شرایط بهینه معرفی شده و pH خنثی می تواند به عنوان یک جایگزین مناسب برای فرایند اکسیداسیون فنتون متداول در اصلاح شیمیایی خاک آلوده به پایرن بکار رود.
کلید واژگان: پایرن, آلودگی خاک, طراحی آزمایشات تاگوچی, اکسیداسیون شبه فنتون, نانو اکسیدهای آهنApplication of Fenton-like process using iron nano oxides for pyrene removal from contaminated soilsBackground And ObjectivesBecause of problems dealing with bioremediation including being time consuming, low efficiency and toxicity to biota, application of advanced oxidation processes with higher efficiency and shorter remediation time have been considered for removal of hydrophobic hydrocarbons from contaminated soils. A great interest has been directed to Fenton oxidation because of its simplicity and high oxidation potential. The objective of this study was to determine the Fenton-like oxidation efficiency for pyrene removal from soil using iron nano oxides and Fe2+.
Material And MethodsThe H2O2/Fe molar ratios of unadjusted with native Fe content of soil, 10, and 20; H2O2 concentrations of 0 – 500 mM; pH 3, 5, and 7; and soil samples containing Fe2+, native iron and iron nano oxides were investigated for removal of 100 mg/kg pyrene according to Taguchi experimental design.
ResultsFe2+, H2O2/Fe molar ratio of 20, pH 3 and H2O2 concentration of 500 mM were determined as optimum conditions. Under optimum conditions, S/N ratio increased to 39.322 and the pyrne removal reached to 86 % for Fe2+ and 83 % for Fe3+ respectively, after 2 hours of reaction time and pH 3.
ConclusionFenton oxidation using iron nano oxides under defined optimum conditions and neutral pH, can be a suitable alternative to conventional Fenton for remediation of soils contaminated with pyrene.
Keywords: Pyrene, Soil pollution, Taguchi experimental design, Fenton, like oxidation, Iron nano oxides -
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه ی بین سبک های تفکر و خودکارآمدی جوانان دختر و پسر(دانش آموزان پیش دانشگاهی) شیراز بود. حجم جامعه ی آماری این پژوهش 9109 نفر جوانان دختر و پسر پیش دانشگاهی (2965 پسر و 6144 دختر) بود که بر اساس جدول مورگان شرکت کنندگان در این پژوهش333 نفر(217 دختر و 116 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایچند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از روش پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و خودکارآمدی نظامی - شوارتزر و جروسلم گرد آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین متغیر خودکارآمدی با همه ی سبک های تفکر به جز تفکر درون گرا و کل نگر در سطح یک صدم در کل دانش آموزان رابطه ی مثبت معنی دار وجود دارد. هم چنین، بین سبک های تفکر و خودکارآمدی دانش آموزان دختر نیز رابطه ی معنی داری وجود دارد، ولی بین هیچ کدام از سبک های تفکر با خودکارآمدی دانش آموزان پسر رابطه ای معنی دار مشاهده نشده است. نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون حاکی از آن است که سبک تفکر آزاداندیش پیش بینی کننده ی قوی تری برای خودکارآمدی کل دانش آموزان است. هم چنین، نتایج گویای این مطلب است که از بین سبک های تفکر قضاوت گر و آزاد اندیش، سبک تفکر آزاداندیش پیش بینی کننده ی قوی تری برای خودکارآمدی دانش آموزان دختر است.
کلید واژگان: سبک های تفکر, خودکارآمدیThe purpose of this study was to investigate the relationship between thinking styles and self-efficacy in pre-university students of Shiraz. In accordance with Morgan’s table, 333 (217 female and 116 males) students were sampled using random stage cluster sampling out of 9199 students (2965 males and 6144 females). Research data came from Sternberg’s thinking style questionnaire and Nezami, Schwartz and Jerusalem’s self-efficacy questionnaire. The Results of the study revealed that there was a positive and significant relationship between self-efficacy and all thinking styles except local thinking and global thinking. Moreover, as regards girl students, it was shown that there was a significant relationship between thinking styles and self-efficacy, but it was not the case with boy students. The results of regression analysis generally indicated, as well, that liberal thinking style was a better predictor of self-efficacy than local thinking style. With respect to girl students, it was also found that liberal thinking style was a stronger predictor of self-efficacy than judicial thinking style.
-
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال سیزدهم شماره 2 (پیاپی 48، تابستان 1388)، صص 107 -120این پژوهش به منظور ارزیابی صفات زراعی و فیزیولوژیک و پت انسیل عملکرد 10 رقم گندم به صورت طرح کرت های یک بار خرد شده با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا شد. عامل اصلی را تیمارهای رطوبتی معمول و تنش (به و عامل فرعی را ارقام گندم تشکیل دادند. تنش رطوبتی (A 130 میل یمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس ± 70 و 3 ± ترتیب آبیاری پس از 3 تاثیر معن ی داری را بر تمام صفات به جز وزن هزار دانه ، شاخص برداشت ، وزن ویژه برگ ، سهم توزیع مجدد ، تفاوت وزن پدانکل در دو برای سایر b به a و نسبت کلروفیل b مرحله گرده افشانی و رسیدگی داشت. تفاوت بین ارقام در شرایط تنش رطوبتی به جز برای کلروفیل شاخص برداشت و سهم توزیع ،b به a نسبت کلروفیل ، b صفات معن ی دار بود . تفاوت بین ارقام در شرایط معمول به جز برای کلروفیل مجدد از نظر سایر صفات معنی دار بود . ضرایب هم بستگی فنوتیپی و ژنتیکی بین عملکرد دانه با شاخص برداشت ، تعداد د انه درسنبله ، در هر دو شرایط مثبت و معن ی دار و با سرعت از دست دادن آب منفی و b و a و مجموع کلروفیل های a محتوای نسبی آب ، کلروفیل معن یدار بود . در شرایط تنش ه مبستگی مثبت و معن یداری بین وزن پدانکل در مرحله ظهور سنبله دهی و تفاوت وزن پدانکل در مراحل سنبله ده ی و رسیدگی فیزیولوژیک با عملکرد دانه و محتوای نسبی آب دیده شد . بر مبنای رگرسیون مرحل ه ای در شرایط تنش رطوبتی سرعت از دست دادن آب ، شاخص برداشت و محتوای نسبی آب در مجموع 95 درصد از تغییرات عملکرد دانه را تبیین نمودند. طبق نتایج ارتفاع بوته و محتوای نسبی آب بیش از 90 درصد از تغییرات عملکرد دانه را تبیین ،a رگرسیون مرحله ای در شرایط معمو ل کلروفیل نمودند. نتایج حاصل از تجزیه ضرایب مسیر حاصل از ضرایب هم بستگی فنوتیپی بین صفات عملکرد دانه با صفات موجود در مدل بالاترین اثر مستقیم مثبت را بر عملکرد داشتند. a رگرسیون نشان داد که در شرایط تنش شاخص برداشت و در شرایط معمول کلروفیلکلید واژگان: گندم, تنش رطوبت, محتوای نسبی آب, کلروفیل, سرعت از دست رفتن آبThis study was conducted in Research Farm of Isfahan University of Technology to evaluate some of the agronomic and physiological traits and grain yield potentials of ten bread wheat cultivars using a split plot design with three replications. Main and sub plot consisted of optimum and stress moisture treatments (irrigation after 70±3 and 130±3 mm evaporation from class A pan) and wheat cultivars, respectively. The results of analysis of variance revealed significant effect of moisture treatments on all traits except 1000-grain weight, harvest index, specific leaf weight, assimilate redistribution and difference of peduncle weights at heading. Significant differences were found among genotypes in the stress condition except for chlorophyll b and chlorophyll a to b ratio. Significant differences were detected among genotypes in optimum moisture condition for all characters, except for chlorophyll b, chlorophyll a to b ratio, harvest index and assimilate redistribution. Grain yields in two moisture conditions had significant positive phenotypic and genetic correlations with harvest index, number of grain/spike, RWC, chlorophyll a and sum of chlorophylls a and b and had significant negative correlation with RWL. Significant positive correlation was observed between peduncle weight at heading stage and difference of peduncle weights at stages heading and maturity with grain yield and RWC in moisture stress condition. The results of path analysis for phenotypic correlation coefficients between grain yield and their corresponding traits in the regression model showed that in stress condition harvest index had the highest direct and positive effect on grain yield and in non stress condition chlorophyll a had the highest direct and positive effect on grain yield. Results of stepwise regression analysis in non stress condition revealed that chlorophyll a, plant height and harvest index explained more than 90% of grain yield variability. Based on stepwise regression analysis in non stress condition, RWL, harvest index and RWC explained 95% of grain yield variability.Keywords: Wheat, Moisture stress, Relative water content, Chlorophyll, Water stress
-
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال سیزدهم شماره 1 (پیاپی 47، بهار 1388)، صص 195 -208
به منظور ن قشه یابی نواحی ژنومی موثر در کمیت و کیفیت علوفه جو، دو آزمایش در سال 1386 با 72 لاین هاپلوئید مضاعف جو به همراه والدین آنها (استپتو و مورکس)، در مزارع تحقیقاتی دانشکده علوم زراعی و دامی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران و مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی سیستان، در طرح بلوک کامل تصادفی با دو تکرار اجرا گردید. هر کرت آزمایشی شامل شش ردیف برای هر صفت در هر محیط (CIM) به روش نقشه یابی فاصله ای مرکب QTL به طول 3 متر و فاصله بین ردیف 25 سانتی متر بود. تجزیه به طور مجز ا انجام گرفت. اثر اصلی ژنوتیپ برای کلیه صفات مورد مطالعه بسیار معن ی دار بود. برای کلیه صفات مورد بررسی، تفکیک متجاوز از والدین در دو جهت مثبت و منفی دیده شد. هم بستگی بین صفات مربوط به کیفیت با کم یت علوفه منفی بود. برای صفات مورد 39 درصد متغیر بود. / 7 ت ا 04 / ها از 07 Q TL شناسایی شد. واریانس فنوتیپی توجیه شده ب هوسیله این QTL مطالعه در مجموع سی و سه های مربوط به شاخص های کیفیت علوفه (مواد QTL. 2 به دست آمد H برای نسبت برگ به ساقه، روی کروموزوم LOD بیشترین مقدار مغذی قابل هضم کل، قابلیت هضم مواد آلی خشک، نسبت برگ به ساقه، نسبت دانه به علوفه و تعداد پنجه در بوته) و کمیت آن (ارتفاع های نقش هیابی شده از Q TL 7 نقش هیابی گردیدند. اکثر H 6 و H، 5H، 4H، 3H، 2H، 1H بوته، وزن تر و خشک علوفه) روی کروموزو مهای پایداری خوبی برخوردار بودند و م یتوانند در برنام ه های گزینش به کمک نشانگر مورد استفاده قرار گیرند.
کلید واژگان: QTL, کیفیت, کمیت, علوفه, جوIn order to map the genomic regions affecting barley forage quantity and quality, two experiments were conducted with 72 doubled haploid lines and their two parents (‘Steptoe’ and ‘Morex’), at the Research Farms of the Faculty of Crop and Animal Sciences, University College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran and Agriculture and Natural Resources Research Station of Sistan, in 2007. The experiments were arranged in a randomized complete block design with two replications. Each plot consisted of six rows that were 3m in length and spaced 25cm apart. QTL analysis was conducted by Composite interval mapping (CIM) method separately for each trait in each location. The main effect of genotype was high significant for all the studied traits. Transgressive segregation in both directions (positive and negative) was observed for all the studied traits. There was a negative relationship between forage qualityrelated with quantity-related traits. Thirty-three QTLs controlling different studied traits were identified. Phenotypic variance explained by these QTLs varies from 7.07 to 39.04%. Highest LOD scores were obtained for the leaf to stem ratio on chromosome 2H. QTLs of forage quality (total digestible nutrient, dry organic matter digestibility, leaf to stem ratio, seed to forage ratio and number of tiller per plant) and quantity (plant height, forage wet and dry matter) indexes were found on chromosomes 1H, 2H, 3H, 4H, 5H, 6H and 7H. Most of mapped QTLs appear to be fairly stable between locations and can become candidates for marker-assisted selection.
Keywords: QTL, Quality, Quantity, Forage, Barley -
فصلنامه فناوری آموزش، پیاپی 4 (پاییز 1386)، صص 221 -232
آلیاژهای آلومینیم- لیتیم از جمله آلیاژهای فوق سبک و کارپذیر بوده که با توجه به مدول الاستیک بالاتر و وزن مخصوص کمتر، جایگزین برخی از آلیاژهای هوایی (مثل گروه های 2000و7000) شده اند. افزایش خواص مکانیکی این آلیاژها با استفاده از روش های مختلف حرارتی - مکانیکی (Thermo Mechanical) همواره مدنظر محققان بوده است. ایجاد مناطق GP از طریق انجام فرایندهای پیرسازی دمای پایین تاثیر زیادی بر خواص فیزیکی و مکانیکی آلیاژهای آلومینیم- لیتیم دارد. در این تحقیق در بخش اول آزمایشها، با انجام عملیات پیرسازی طبیعی و پیرسازی مصنوعی در دمای 100 درجه سانتی گراد، چگونگی تشکیل و تاثیر این مناطق بر خواص آلیاژ بررسی شده است. در بخش دوم آزمایشها رسوب فاز T1 در خلال پیرسازی و تاثیر کارسرد بر زمان بهینه فرایند پیرسازی در دماهای °C150 و °C190 برای یک نمونه ورق آلیاژ آلومینیم - مس- لیتیم بررسی گردیده است. نتایج نشان میدهد که تشکیل نواحی GP در ساختار سبب افزایش سختی، استحکام و مقاومت ویژه آلیاژ شده و با انجام فرایند پیرسازی در دمای بالاتر و تشکیل رسوبهای پایدار، روند افزایش سختی و استحکام ادامه یافته ضمن اینکه مقاومت ویژه آلیاژ کاهش می یابد. مشخص گردید که تغییر سطح انرژی در محدوده Cº250 تا Cº300 مربوط به رسوب فاز T1 و تغییر سطح انرژی در محدوده دمای Cº450 تا Cº530 در اثر انحلال آن در ساختار آلیاژ می باشد. انرژی اکتیواسیونهای تشکیل و انحلال فاز T1 در این تحقیق به ترتیب (kj/mol)1/122 و(/mol(kj3/130 محاسبه گردید که این مقادیر برابر با انرژی اکتیواسیون نفوذ عناصر سازنده این فاز (مس و لیتیم) در ساختار شبکه آلومینیم می باشد.
کلید واژگان: آلیاژ آلمینیوم-لیتیوم, مناطق GP, آزمایشگاه کالریمتریک(DSC), انرژی اکتیواسیونAluminum-lithium alloys are among the ultra-lightweight and workable alloys that have replaced some air alloys (such as 2000 and 7000 groups) due to their higher elastic modulus and lower specific gravity. Increasing the mechanical properties of these alloys using various thermal-mechanical methods (Thermo Mechanical) has always been considered by researchers. Creating GP regions through low temperature aging processes has a great impact on the physical and mechanical properties of aluminum-lithium alloys. In this research, in the first part of the experiments, by performing natural aging and artificial aging at a temperature of 100 اد C, the formation and impact of these areas on the properties of the alloy were investigated. In the second part of the experiments, the precipitation of phase T1 during the aging process and the effective effect on the optimal time of the aging process at temperatures C150 and C190 for a sample of aluminum-copper-copper-lithium alloy sheet have been investigated. The results show that the formation of GP areas in the structure increases the hardness, strength and special strength of the alloy and by performing the aging process at higher temperatures and forming stable sediments, the process of increasing the hardness and strength continues while the special strength of the alloy decreases. It was found that the change in energy level in the range C250 to C300 is related to the deposition of phase T1 and the change in energy level in the temperature range C450 to C305 due to its dissolution in the alloy structure. The energy of the formation and dissolution activations of phase T1 in this study was calculated to be (kj / mol) 1/122 and (/ mol (kj3 / 130), respectively, which is equal to the activation energy of the penetration of the constituent elements of this phase (copper and lithium) in the network structure. It is aluminum.
Keywords: Aluminum-Lithium Alloy, GP Areas, Calimetry Laboratory (DSC), Activation Energy
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.