abdollah hasanzade mirali
-
اگزیستانسیالیسم به معنای «اصالت وجود» یا «تقدم وجود» است. این مکتب با سورن کی یرکگارد در دهه 1830 میلادی روی کار آمد؛ گرچه زمینه های آن وجود داشت. تقدم وجود بر ماهیت، مسیولیت، آزادی، دلهره، انتخاب و... از ویژگی های این مکتب است. در اگزیستانسیالیسم، انسان غریب است، چرا که از جنس طبیعت نیست. در مکانی رها شده که نه از جنس اوست و نه برای او ساخته شده. او ویژگی فطری ندارد و ماهیت خود را خودش به وجود می آورد. نخستین هدف اگزیستانسیالیسم آن است که انسان را از هویت خود باخبر سازد و او را نسبت به وجودش و وجود همه انسان ها مسیول کند. او باید با انتخاب آزاد، سرنوشت خود را رقم بزند. اگزیستانسیالیسم در ایران در دهه های چهل و پنجاه با تلاش های سید احمد فردید و علی شریعتی بر سر زبان ها افتاد. مصطفی مستور یکی از داستان نویسان بنام معاصر است. اولین کار ادبی او، دو چشم خانه خیس، در سال 1369 و اولین مجموعه داستانی وی، عشق روی پیاده رو، در سال 1377 به چاپ رسید. در داستان های مستور که بیشتر به اندیشه های ایمانی سورن کی یرکگارد می انجامند به ویژه روی ماه خداوند را ببوس، استخوان خوک و دست های جذامی و من گنجشک نیستم، پاره ای از ویژگی های اگزیستانسیالیستی همچون اصالت وجود، تنهایی، یاس، دلهره، بدبینی و... دیده می شود که در این مقاله به آنها پرداخته شده است.
کلید واژگان: اگزیستانسیالیسم, مصطفی مستور, تقدم وجود بر ماهیت, مسئولیت, آزادیExistentialism means "authenticity of existence" or "primacy of being". This school was founded by Soren Kierkegaard in the 1830s, although its backgrounds were already in use. The primacy of being on nature, responsibility, freedom, apprehension, choice... is a feature of this school. In Existentialism, human is stranger, because it is not been made of nature. He does not have innate features and creates his own nature. The first purpose of existentialism is a stranger man, because he is not made of nature. They are left in a place that is neither of their genders nor made for them. The first purpose of existentialism is to make a man aware of his identity and make him responsible for his own existence and the existence of all human beings. He must make his own destiny with free choice. Existentialism in Iran in the 1940s and 1950s fell on Sayyed Ahmed Fardid and Ali Shariati's efforts. Mostafa Mastoor is one of the famous contemporary story writers. His first literary work, The Two Eyes of Wet House, in 1369, and his first story, Love on the Pavement, was published in 1377. In Mastoor's stories which mostly result in Soren Kierkegaard's faith thoughts especially Kiss the Lovely Face of God and Pig’s Bone and Leper’s Hands, and some of the existentialism features such as the authenticity of existence, loneliness, lust, anxiety, pessimism, and so on which are discussed in this article.
Keywords: Existentialism, Mostafa Mastoor, primacy of being on nature, responsibility, Freedom -
«تقابل های دوگانه»، روشی در تحلیل متون بر اساس نشانه شناسی ساختگرا، حاصل آموزه های «سوسور» و بیانگر آن است که کلیت اندیشگانی اثر بر پایه جفت های متضاد سامان می یابد؛ جفت هایی از قبیل «سیاه/ سفید»، «راست/ دروغ»، «فقیر/ غنی». تقابل های دوگانه در لایه های زیرین پدیده هایی از قبیل زبان، جامعه، اندیشه، رفتار و فرهنگ مشاهده می شود، به آن ها معنا می دهد و با شکل دادن نظام های نشانه ای و الگوهای خاص، معابر ارتباطی ایجاد می کنند. دوگانه ها در ساماندهی رمزگان و برجسته سازی نشانه ها موثرند. «ارمیا»، اولین رمان رضا امیرخانی، چالش های فکری رزمنده ای را در برخورد با برخی واقعیت های جامعه ایران بعد از قطع نامه در فضایی «نشانه»ای و بستری از «دوگانه های متقابل» به تصویر می کشد. پژوهش حاضر با روش توصیفی− تحلیلی تلاش دارد تصویری از روابط نشانه ای رمان مذکور را به منظور رسیدن به لایه های پنهان متن ارایه دهد؛ ابتدا سه گروه رمزگان را که در هسته مرکزی رمان دست مایه طرح اندیشه های تقابلی اند تبیین می نماید، سپس دوگانه های متقابل را در دو گروه «اشخاص»: «مصطفا/ ارمیا»، «خانواده ارمیا/ ارمیا»، «معمر/ ارمیا»، «شهین/ ارمیا»، «مصطفا/ دیگر دوستان»، «کاووس/ ارمیا»، «ارمیای دیروز/ ارمیای امروز» و «مکان ها»: «جبهه/ شهر»، «شمال شهر/ جنوب شهر»، «سنگر ارمیا/ خانه ارمیا»، «جبهه/ دانشگاه»، «شهر/ معدن سنگ» دسته بندی، رمزگشایی و تحلیل می کند و در نهایت نتیجه روابط تقابلی نشانه ها را در شکل گیری سه دیدگاه «انفعالی»، «مسیولانه» و «دغدغه مند» تبیین می نماید.
کلید واژگان: ساختگرایی, تقابل دوگانه, نشانه شناسی, ارمیا و امیرخانی, رمان دفاع مقدس“Binary oppositions” are resulted from Saussure’s doctrines and indicates that the work’s intellectual totality is based on opposite pairs. Pairs including “black/white”, “truth/lie”, and “poor/rich”. Binary oppositions are seen within the substrates of the phenomena such as language, society, thought, behavior, and culture; makes them meaningful and generates communicational gateways, forming sign systems and special patterns. Binaries are effective in code organizing and highlighting the signs. “Ermia” the first novel written by Reza Amirkhani, is the description of a warrior’s mental challenges in matching teachings of the holy defense (Iran-Iraq War) with some facts of Iranian society after the security council resolution 598 that led to ceasefire and the people who were involved. The trace of binary appositions and its practical elegance are appreciated in the configuration of novel’s incidents. The present research applying a descriptive-analytical method, first of all explains three sets of codes associating with novel’s conflicting thoughts in order to access the hidden layers of text, then categorizes, decodes, and analyzes binary oppositions in two categories of “personalities” (Mostafa/Ermia, Ermia’s family/Ermia, Moammar/Ermia, Shahin/Ermia, Mostafa/other friends, the families away from war/the families involved in war, Kavoos/Ermia, Ermia in the past/Ermia of today) and “places” (the front/the city, north of city/south of city, Ermia’s trench/Ermia’s home, front/university, city/rock quarry) and finally explains the consequences of oppositional relations of signs within the formation of three viewpoints: “passive”, “responsible”, and “concerned”.
Keywords: Structuralism, Binary Oppositions, Semiotics Ermia, Amirkhani, Holy Defense -
تجلی عارفانه ی طب و تزکیه در دیوان شمس خدیجه سادات طباطبایی*سیدحسن طباطبایی **عبدالله حسن زاده میرعلی*** چکیدهیکی از دانش هایی که در متون ادب فارسی بازتاب زیادی داشته، طب است. مولوی ازجمله شاعرانی است که در دانش های مختلفی صاحب اطلاع است و تردیدی نیست که آگاهی های پزشکی نیز مانند بسیاری از درس خواندگان دنیای قدیم داشته؛ اما به هیچ وجه این آگاهی ها را به شکل تصنعی و فضل فروشانه در آثارش منعکس نکرده است. در این پژوهش سعی شده با توجه به مفردات گیاهی، گزاره های پزشکی و گیاهان دارویی به کار رفته در دیوان شمس، نشان داده شود که مولانا به چه میزان و برای چه مقاصدی از مضامین، ترکیبات و اصطلاحات طبی سود جسته است؟ هدف اصلی این پژوهش، آسان تر کردن فهم پیچیدگی های متون کهن و تصحیح آن ها و حل تسامحات معنایی اصطلاحات پزشکی است. درواقع مولانا فقط قصد بیان مفاهیم طبی یا پزشکی سنتی را در دیوان شمس ندارد؛ بلکه همان گونه که از شیوه های عرفانی او پیداست، اصطلاحات پزشکی را وسیله ای برای ابراز آرا و عقاید و اندیشه های خود قرار می دهد؛ بنابراین علم طب و ابزار آلاتی را که زمانی در درمان بیماری ها کاربرد داشته، با مفاهیم معنوی آمیخته و درنهایت علوم پزشکی را با عوالم روحانی و معنوی در جهت بیان اندیشه های عرفانی و اخلاقی خود، عجین کرده و به منظور سلامت روحی، برای عروج از بعد جسمانی به درجه ی روحانی و معنوی بهره جسته است.
کلید واژگان: داروها, دیوان شمس, روشهای درمانی, مضامین طبی و مولاناBoostan Adab, Volume:14 Issue: 1, 2022, PP 255 -284IntroductionOne of the sciences widely reflected in Persian literary texts is medicine. Rumi is one of the poets who have knowledge in various sciences, and like many of the scholars of the ancient era, he possessed medical knowledge. However, he has never artificially and conspicuously reflected such knowledge in his works. Concerning the herbal terms, medical statements, and medicinal plants mentioned in Divan-e Shams, this research tries to show to what extent and for what purposes Rumi has used such medical contents and terms. In fact, Rumi does not merely intend to express the concepts of medicine or traditional medicine in Divan-e-Shams; rather, as is clear from his mystical practices, he employs medical terms as a means of expressing his views and ideas. Research method, research background and purposeIn Persian literature, there are scattered researches on reflection of medical themes in poets' divans. One example is Golshani’s Medicine and Medical Themes and its Reflection in Persian Literature (2012), in which poetic themes in medicine are studied based on ancient medical texts. “The Manifestation of Medicine in Ancient Literature” in which medical themes in Masnavi-ye-Ma'navi, Divan-e Shams, Saadi’s Bustan, Khamsa of Nizami and the poems of Attar and Khaqani are extracted (Zanjani and Asadi, 2002: 117), "Biography of Physicians in Persian Literature" that highlights the ethics of physicians in Persian literary texts (Kollahdoozan, 2004: 98), and "Medicinal Terms and Medical Themes in Attar's Works" that deals with Attar’s medical terms, medicinal plants, medical position and medicine (Bahmani Motlagh and Toni, 2013:29) are all examples of such research.This research mainly aims to make ancient texts more comprehensible. By adopting inductive approach, it studies relevant couplets where medical concepts are stated or implied; and also explains Rumi's intentions in employing such terms. First, treatment methods including preventive methods, medication therapy, and other therapies reflected in Divan-e Shams are categorized; then, all medicines are listed and classified based on their predominant features into recreational, analgesic, narcotic, tonic, and mood stabilizers.
Discussion1-3- Preventive methodsHuman beings have always been looking for ways to maintain their health. Abstinence, Cupping, and stability of mood are preventive methods reflected in Divan-e Shams. Rumi believes that physical abstinence along with spiritual abstinence will be the way forward. Therefore, the poet considers the divine calamities, which are a means of purifying the human soul and spirit from material belongings, to be as similar to cupping, which was practiced in order to remove blood and impurities from the human body (Ibn Sina, 1991: J 1: 491). In addition, human existence is made up of four elements. Any disruption of moderation among them causes illness in the individual (Golshani, 2012: 5). In Divan-e Shams, four temperaments have been repeatedly mentioned so as to explain Rumi's intentions. Referring to the inflammation caused by cholecystitis (Ibn Sina, 1991: 1/281), the poet states that materialists neglect their very existence out of arrogance due to the weakness in them.2-3- Medication TherapyIn his poems, Rumi mentions various herbal medicines, compounds, herbal and minerals, which are classified as follows:Recreational: Badeh, Sharbat, Mosalas.Analgesic: Tootiya, Golshekar, Marham, Matbookh, Manbal.Narcotics: Afsantin, Afyoon, Teryagh.Tonic: Belador, Pest, Sormeh, Sabr, Lekhlekheh, Marjan, Moshk, Maajoon, Mofarreh, Nil.Stabilizer drugs: Balileh, Pelpel,Anbar, Laal.3-3- Other treatmentsSurgery: Rumi refers to the concept of surgery in his sonnets (1268/3, 1337/3, 1428/3, 1474/3, 2263/5). The poet introduces the presence of the beloved as an ointment that relieves pain and pulls out old trachoma with a fork. Fasd or Bloodletting: It is a kind of blood withdrawal to remove impurities (Ibn Sina, 2013, vol. 1: 471). One of the blood vessels mentioned in Divan-e Shams is Akhal or brachial vein (1337/3, 3082/6, 3102/6, 322/7), bloodletting of which is beneficial for most human diseases (Jorjani, 1978: 193).
ConclusionRumi has employed medical terms and concepts in a natural way and, unlike some other poets, his goal has been to explain moral and mystical points, not to boast.On the one hand, Rumi transmits the symptoms and treatment methods of physical diseases to the realm of the human spirit, and this demonstrates the fact that his main focus is the soul not the body. And if ever the human body gets attention, it is because body is the carrier of human soul; on the other hand, Rumi's intense inner feelings and emotions are not the result of rational reason and thought, but the result of intuition and revelation inasmuch as he points to the mystical nuances by expressing the medical and scientific themes of his time with no poetic artificial fabrication.One of the most important things about the use of medicine and medical terms in Rumi's poetry is that, for Rumi, referring to the properties of drugs has no intrinsic validity. He rather uses them in order to explain the minute points of spiritual medicine and further to contrast it with physical medicine. From the various properties of a medicine, he selects the ones that are most suitable for explaining his spiritual medicine.
Keywords: Medicines, Divan-e Shams, treatment methods, medical topics, Rumi -
هنجارگریزی یکی از شیوه های موثر در برجسته سازی زبان و آشنایی زدایی از آن است که در شعر کاربرد بسیار دارد. این اصطلاح که به دنبال انتشار نظریات شکلوفسکی، تینیانوف و یاکوبسن در زمینه آشنایی زدایی در نقدهای فرمالیستی مورد استفاده قرار گرفت در برگیرنده روش ها و ابزارهایی ادبی و زبانی است که جهان متن را در نظر مخاطب بیگانه می سازد و با ایجاد مکث و به تاخیر انداختن درک مخاطب از اثر، سبب گسترش معنای متن و در نتیجه تولید لذت ادبی می شود.
شعر معاصر ایران، به ویژه در دوره های اخیر با استفاده از هنجارگریزی به شکل های مختلف، در پی تولید زیبایی و خلق آثاری متفاوت برآمده است که با ساختارهای گوناگون جامعه هماهنگ باشد. جریان ادبی شعراستان یکی از گونه های جدید شعر فارسی است که در سطوح مختلف متن به هنجارگریزی پرداخته و از این راه توانسته است به ابداع طرز تازه ای در شیوه های تولید شعر در محیط ادبی ایران بپردازد.
این پژوهش برآنست تا با روش تحلیلی-توصیفی در حوزه مکتب ساختگرایی و طبق الگوی هنجارگریزی لیچ به بررسی هشت گونه هنجارگریزی در جریان ادبی شعراستان بپردازد. اشعار مورد استفاده در این پژوهش از دو مجموعه عباخوان و ندیمه نورد اثر وحید ضیایی برگزیده شده اند و نتایج حاصل از این بررسی بیانگر تاثیر بسیار زیاد گونه های مختلف هنجارگریزی در تولید شعراستان می باشد چنان که گویا متن تنها بر پایه هنجارگریزی استوار گردیده و اساسی ترین عنصر موجود در آن همین مورد است.کلید واژگان: هنجارگریزی, الگوی لیچ, جریان های شعری معاصر ایران, شعراستانOne of the effective ways of highlighting deviations in language and familiar tool that has many applications in poetry .Contact the effect, expanded the meaning of the text and therefore the production of literary pleasure. Contemporary Iranian poetry, especially in recent times with the use of deviations in different ways, in different works of beauty and creating a harmonious society is emerging with different structures. This study aims to describe the analytical methods in constructivist school and the deviation of the eight species Leech's deviations in SherastanKeywords: deviation, pattern Leech, the contemporary Iranian poetry, Sherastan -
در این مقاله به بررسی ریخت شناسانه شعر «کتیبه» اخوان ثالث پرداخته ایم. به این منظور، نخست به تعریف ریخت شناسی پرداختیم، سپس روایت اسطوره ای «کتیبه» را از منظر این نظریه، مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم و به خویشکاری ها، شخصیت ها و حرکت های روایت تقسیم کردیم. «کتیبه» از شعرهای روایی اخوان است که شکلی نمایشی و دراماتیک دارد. شیوه روایت و داستان پردازی در این شعر به گونه ای است که شاعر با توصیف های خود، فضایی می آفریند که خواننده از زاویه دید دلخواه او به اجزا و عناصر داستان بنگرد.
از بیست و سه خویشکاری موجود در «کتیبه»، هجده خویشکاری اصلی و پنج خویشکاری، فرعی است. خویشکاری های «خبردهی»، «خبرگیری»، «فریبکاری»، «فریب خوردن» و «غیبت» فرعی و بقیه خویشکاری ها اصلی هستند. خویشکاری های «مصیبت» و «عمل قهرمان» در کل روایت تکرار می شوند. در نگاهی کلی می توان جنس شخصیت های «کتیبه» را به دو دسته انسانی و طبیعی (تخته سنگ و زنجیر) تقسیم کرد. در شعر روایی «کتیبه»، پنج شخصیت انجام دهنده خویشکاری ها هستند. در این شعر روایی، سه حرکت وجود دارد که این حرکت ها با تعادل حکایت ها در پیوند هستند.
کلید واژگان: ریخت شناسی, ساختار, روایت, ولادیمیر پراپ, اخوان ثالثIn this paper, we researched about poetry “Katibe” (inscription) according to the theory of morphology. For this purpose, we defined the theory of morphology. Then, according to this theory, this poem has been analyzed. This poem is divided into roles, personalities and movements. Katibeh (Inscription) is a narrative poem that has dramatic structure. In this poem, the reader sees the story from the poet's point of view. There are twenty-three roles in the poem. Characters in these poems are divided into two categories: Human and natural. In this poem, five characters are doing things and there are three movements.Keywords: Morphology, Structure, Narrative, Vladimir Propp, Akhavan Saales -
نهضت باروک از ایتالیا آغاز شد و تمام اروپا را فراگرفت. مکتب باروک پس از عصر باشکوه رنسانس و سبک هندی پس از دوره عراقی شکل گرفت. این دو رابطه ای استوار با هم دارند. برای مثال، قالب رایج در هر دو مکتب، غزل است و مضامینی چون حرکت و استحاله، تاکید بر صورت های عینی و تجسمی، تکیه بر زیبایی های جسمی، چگونگی وصف طبیعت، تسلط دکور، آشنایی زدایی و... در هر دو مشترک است. در ادبیات باروک عدم تقلید از قدما، ناپایداری جهان، استعاره های حرکت، مرگ، نمایش، اغتنام فرصت لحظه های زودگذر، عصیان هنرمند، پیچیدگی فلسفی، پارادوکس، مطلق نبودن علم بشری، آزادی بیان و... به وضوح مشاهده می شود؛ این عناصر در شعر بیدل دهلوی هم نمود یافته است. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط مکتب باروک و سبک شعری در هند و ایران با تکیه بر اشعاری از بیدل دهلوی است.
کلید واژگان: مکتب باروک, بیدل دهلوی, سبک هندی, ادبیات تطبیقیBaroque movement started from Italy and covered the whole Europe. Baroque school came into being after the glorious Renaissance era, and The Indian style came into being in Persian literature likewise Iraqi. These two have a firm relationship with each other. For example, sonnet is the prevailing form in both schools. Also they have concepts like movement and permutation, emphasis on visible and concrete forms, reliance on physical beauty, how to describe nature, dominance of décor, defamiliarization, etc, in common. What are clearly observed in Baroque literature are: not imitating the formers, instability of the world, movement metaphors, death, presentation, carpe diem, artist's revolution, philosophical complexity, paradox, conditionality of human knowledge, freedom of speech,etc. These are also salient in the poetry of Bidel Dehlavi. This research studies the firm relationship between Baroque school and poetic style in Iran and India considering some poems of Bidel. -
صادق هدایت یکی از نخستین نویسندگان و پژوهش گرانی است که با فرهنگ عامه ی مردم ایران برخورد علمی و دقیق داشت. وی ضمن پژوهش در فرهنگ عامه (فولکلور) در داستان های خود نیز از این عناصر استفاده کرد و تصویری روشن از فرهنگ و آداب و رسوم سرزمین خود در آن ارائه داد. داستان های هدایت به عنوان مهم ترین بخش از آثار او و به عنوان یکی از نمونه های فرهنگی، تجلی گاه بسیاری از عناصر فرهنگ عامه است که با بررسی و مطالعه ی آن ها می توان علاوه بر آشنایی با این باورها و اعتقادات، از سرگذشت فرهنگی مردم ایران نیز آگاهی پیدا کرد. در این مقاله برآنیم تا به بررسی جلوه های فرهنگ عامه (فولکلور) در داستان های هدایت بپردازیم و نحوه ی به کارگیری این عناصر را در داستان های او مورد بررسی قرار دهیم. به این منظور پس از طرح مباحثی در مورد فرهنگ عامه(فولکلور) و موارد شمول و قلمرو آن، به تقسیم بندی این عناصر در داستان های هدایت پرداخته ایم و آن ها را به چهار دسته ی آداب و رسوم و اعتقادات، اشعار و ترانه های عامیانه، ضرب المثل ها و زبان عامیانه تقسیم کرده ایم و با ارائه ی جدول آماری به بررسی کاربرد این عناصر در داستان های هدایت پرداخته ایم.
کلید واژگان: صادق هدایت, آثار داستانی, فرهنگ عامه (فولکلور), زبان عامیانهSadegh Hedayat is one of the first authors and researchers who has had a precise and scientific confrontation with vulgar culture of Iranians. He has used these elements in his stories while researching in vulgar culture and he has provided a clear image of the culture and traditions of his region. Stories of Sadegh Hedayat are an emerging point for many elements of vulgar culture as the most important part of his works, and are considered as cultural examples which by investigating and studying them, we can learn about cultural memoir of Iranians besides the cognition of their believes. In this paper, we are taking efforts to survey flashes of vulgar culture in the stories of Sadegh Hedayat and we are going to study the application method of these elements in stories of Hedayat. To achieve this objective, we have divided such elements in stories of Hedayat after proposing some discussions concerning vulgar culture and its inclusion and territory issues and we divided them into four categories of; traditions and believes, vulgar poems and songs, proverbs and vulgar language. Then, by providing statistical tables we have studied application of these elements in stories of Hedayat.Keywords: Sadegh Hedayat, story works, vulgar culture, vulgar language
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.