به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب abdolrahman dezfulian

  • فرزانه دهقانی، عبدالرحمان دزفولیان، محمدرضا پنجه شاهین
    زمینه
    قهوه یک نوشیدنی سنتی است که مورد استفاده اغلب مردم دنیا قرار دارد. زیاده روی در مصرف این نوشیدنی، سبب بروز عوارض متعددی بر روی بدن می شود. در این مطالعه تاثیر غلظت های مختلف عصاره آبی دانه قهوه بر روی حجم کلیه توسط روش‎های استریولوژی مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    به این منظور 60 موش صحرایی نر از نژاد اسپراگو- داولی با وزن 250-230 گرم به 6 گروه تقسیم شدند. به گروه کنترل آب (5/0 میلی لیتر) و به گروه های آزمایش از عصاره آبی دانه قهوه با غلظت های (5/1، 1، 5/0، 25/0، 125/0) گرم بر کیلوگرم به مدت 14 روز و به میزان حجم آب در گروه کنترل خورانیده شد. سپس حیوانات تحت بیهوشی، تشریح و کلیه راست آن ها برداشته شد. از هر کلیه پس از ثبوت و انجام مراحل پاساژ بافتی، اسلایدهایی به روش تصادفی همگون به ضخامت 5 میکرون، تهیه گردید و پس از رنگ آمیزی با هماتوکسیلین- ائوزین و با استفاده از اصل کاوالیه، حجم کل کلیه و حجم قسمت های قشری و مرکزی مورد مطالعه قرار گرفت. از آزمون های من- ویتنی و کروسکال- والیس برای آنالیز آماری استفاده گردید.
    یافته ها
    عصاره قهوه با غلظت های کم، سبب افزایش حجم کلیه و معدل حجمی گلومرول ها شد اما در غلظت های زیاد، حجم کلیه و معدل حجمی گلومرول ها کاهش یافت.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که قهوه در غلظت های زیاد دارای اثرات سوء بر روی کلیه است سبب کاهش حجم کلیه و حجم گلومرول‎ها می شود. ولی برای رسیدن به نتایج قطعی، تحقیقات بیشتری لازم است.
    کلید واژگان: کافئین, استریولوژی, کلیه, گلومرول}
    Farzaneh Dehghani, Abdol Rahman Dezfulian, Mohammad Reza Panjehshahin
    Background
    Coffee is a traditional drinking used by most of the people around the world. Overuse of coffee leads to many side effects on body. In this study، the effect of different doses of coffee extract on kidney volume was studied by the stereological method.
    Material And Methods
    Sixty spragu-dawley male rats were divided into 6 groups. Control group was given tap water (0. 5ml) and experimental groups were given coffee extract orally for 14 days with doses (0. 125، 0. 25، 0. 5، 1، 1. 5gr/kg) with the same volume of control group. Then rats were anesthetized (with ether)، sacrificed and their right kidneys were removed، fixed، tissue processed and stained with H&E. The 5µm slides were studied by Cavalieri principle.
    Results
    Higher doses of water coffee extract were associated with decreased kidney volume and volumes of glomerules but in lower doses it increased related to control group.
    Conclusion
    It seems that، high doses of coffee has side effect on kidneyand reduces volume of kidney and its glomerules. However further studies are required to confirm this research.
    Keywords: coffeine, stereology, kidney, glomerule}
  • فاطمه افشاری، بهروز نیک نفس، عبدالرحمان دزفولیان
    پیش زمینه و هدف
    لانه گزینی موفق بلاستوسیست در آندومتر نیازمند محیط هورمونی مناسب می باشد. هورمون های تخمدانی مسئول آماده سازی آندومتر برای لانه گزینی می باشند. هدف از این مطالعه بررسی اثرات هورمون های استروژن و پروژسترون بر فراساختمان اپی تلیوم لومینال آندومتر در موش های تحریک تخمک گذاری شده در زمان پنجره لانه گزینی می باشد.
    مواد و روش کار
    بعد از ایجاد حاملگی کاذب، موش ها به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. در گروه آزمایش موش ها پس از تحریک تخمک گذاری، با موش های وازکتومی شده، جهت جفت گیری قرار داده شدند و بر اساس دریافت هورمون به پنج گروه تقسیم گردیدند.1) گروه شاهد آزمایشی 2) استروژن، 3) پروژسترون، 4) استروژن + پروژسترون، 5) آنتی پروژسترون + استروژن. درگروه کنترل نیز حاملگی کاذب به صورت طبیعی ایجاد شد. 5/4 روز بعد از حاملگی کاذب از شاخ های رحمی تمامی گروه ها نمونه برداری شد و جهت بررسی با میکروسکوپ الکترونی انتقالی آماده شدند.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده بیانگر آن است که تزریق پروژسترون باعث کاهش طول میکروویلی ها و موجب افزایش رشد پینپودها می گردد و تزریق استروژن موجب افزایش طول و تعداد میکروویلی ها می گردد. در حالی که استفاده همزمان استروژن و پروژسترون موجب کاهش طول میکروویلی ها و نیز موجب بروز پینپودها می شود.
    بحث و نتیجه گیری
    در مجموع به نظر می آید که تجویز پروژسترون به تنهایی نمی تواند شرایط مناسبی را مشابه با گروه کنترل برای پذیرش جنین فراهم آورد و افزودن استروژن به پروژسترون در فاز حمایتی لوتئال شرایط بهتری را جهت لانه گزینی جنین ایجاد می کند.
    کلید واژگان: لانه گزینی, تحریک تخمک گذاری, استروژن, پروژسترون}
    Fatemeh Afshari, Behrouz Niknafs, Abdolrahman Dezfulian
    Background and Aims
    Successful implantation of blastoctcyst requires a suitable environment of uterus. Ovarian hormones are responsible for induction of endometrial receptivity. The aim of this study was to determine the effects of different luteal support hormones on the ultrastructural changes in superovulated mice in the implantation window time.
    Materials and Methods
    Adult male and female mice were used for induction of pesudopregnancy. The mice were divided into two groups: experimental and control groups. Female mice in the experimental group were superovulated and then were mated with vasectomised mice to induce psudopregnancy; experimental group based on hormone injection were subdivided to five groups: sham group, estrogen, progesterone, estrogen + progesterone, and antiprogesterone + estrogen. The control group obtained without any hyperstimulation. The uterine of all groups were collected after 4.5 days of pregnancy and were prepared for the assessment of ultrastructural changes with TEM.
    Results
    Our results showed that progesterone injection decreased the high of microvilli in the apical cell and increased the development of pinopods but estrogen increased the growth of microvilli while esterogen + progesterone injection increased the growth of pinopodes.
    Conclusion
    The results obtained from this study showed that progesterone could not provide suitable condition of endometrium for implantation in comparison to the control group and adding estrogen to progesterone may improve endometrial condition to implant at luteal phase.
  • مجید طوافی، عبدالرحمن دزفولیان، علیرضا شمس، پروانه طباطبایی، اسدالله توکلی
    مقدمه
    در دیابت قندی افزایش آنژیوتانسین (AgII)2، افزایش فاکتور رشد شبه انسولینی – (IGF-1)1 و افزایش هورمون رشد موجب القا ضایعات کلیوی به ویژه تغییر در محتوا، ضخامت غشا پایه گلومرولی (GBM)، افزایش ضخامت و اتصال زوائد پایی پودوسیتی می گردد. در این تحقیق برای اولین بار ترکیب درمانی داروهای لوزارتان (بلوکه کننده گیرنده نوع یک آنژیوتاتنسین 2) و اکتروتید (مهارکننده IGF-1 و هورمون رشد) جهت مهار ضایعات پوشش گلومرولی دیابتی به کار رفت.
    روش کار
    در این بررسی تجربی 15 راس رت نر دو ماهه، نفرکتومی چپ گردیده و به 5 گروه 3 تایی تقسیم شدند. هفت روز بعد با تزریق زیر جلدی آلوکسان (120 میلی گرم بر کیلوگرم زیرجلدی) در گروه های دوم، سوم، چهارم و پنجم دیابت، القا گردید. 5 روز بعد از القا دیابت، گروه سوم لوزارتان (5 میلی گرم بر کیلوگرم) از راه دهان و گروه چهارم اکتروتید (10 میکروگرم در روز) به صورت زیر پوستی و گروه پنجم هر دو دارو را با دزهای گفته شده به مدت هشت هفته دریافت کردند. گروه دوم دیابتی بدون درمان در نظر گرفته شد. سپس کلیه تمام حیوانات گروه ها با روش پرفیوژن ثابت گردید. قطعات یک میلی متری کورتکس بعد از ثبوت ثانویه با تتروکسید اسمیم جهت قالب گیری در رزین TAAB812 پردازش گردید. برش های نازک (600 نانومتری) تهیه و با میکروسکوپ الکترونی انتقالی مورد بررسی کیفی قرار گرفت.
    نتایج
    لوزارتان از اتصال زوائد پایی و پهن شدن آنها جلوگیری ولی در مواردی نتوانسته بود حالت سه لایه ای GBM را حفظ نماید. اکتروتید در مهار اتصال زواید پایی چندان موثرنبوده و تاثیری در جلوگیری از دست رفتن حالت سه لایه ای GBM نداشت. مصرف توام هر دو دارو اتصال و پهن شدن زواید پایی را مهار و ساختار GBM را حفظ نمود، ولی در موارد معدودی تیغه شفاف مجاور اندوتلیوم دیده نشد.
    نتیجه گیری
    اکتروتید تاثیر چندانی بر مهار ضایعات پوشش گلومرولی نداشت. هر چند لوزارتان توانست تا حد خوبی از تغییرات فرا ساختاری پوشش گلومرولی جلوگیری نماید، ولی مصرف توام هر دو دارو در اکثر موارد و در مقایسه با لوزارتان، ضایعات دیابتی پوشش گلومرولی را بهتر مهار نمود.
    کلید واژگان: لوزارتان, اکتروتید, غشاء پایه گلومرولی, اتصال زوائد پودوسیتی, مطالعه فراساختاری, دیابت}
    Majid Tavafi, Abdolrahman Dezfulian, Alireza Shams, Parvaneh Tabatabaie, Asadolah Tavakoli
    Introduction
    In diabetes mellitus the increase of AgII (Angiotensin II), IGF-1(insulin like growth factor-1) and growth hormone induce kidney lesions especially changes in content and thickness of GBM and widening and fusion of podocyte pedicles. In this research for the first time the combination of Losartan (AT1 receptor blocker) and Octreotide (Somatostatin analogue) were used in order to prevent glomerular epithelial lesions.
    Materials and Methods
    In this experimental study 15 male rats (2 months age) were uninephrectomised from left flank and divided in 5 groups (3 per group). 7 days later diabetes was induced in 2th, 3th, 4th and 5th group by Alloxan (120mg/kg) subcutaneously. 5 days after diabetes induction, the third group received Losartan (5mg/kg/day) orally, 4th group Octretide (10 ŭg/day) subcutaneously and 5th group both two drugs with the mentioned doses for 8 weeks. The 2th group was served as diabetic non treatment group. Kidneys of all groups were fixed by perfusion technique. After second fixation of 1 mm3 cortex parts in Osmium Tetroxide, they were processed in TAAB812 resin for embedding. Thin sections (600 nm thickness) were prepared and investigated by transmission electron microscope qualitatively.
    Results
    Losartan inhibited fusion and thickening of podocyte pedicles but in some cases couldn,t maintain the 3 layer form of GBM. Octreotide had little effect on inhibition of fusion and thickening of podocyte pedicles and no effect in 3 layer form maintaining of GBM. Combined therapy inhibited fusion and thickening of podocyte pedicles and maintained 3 layer form of GBM but in some cases the lamina rara near endothelium was not seen.
    Conclusion
    Octreotide have little effect on prevention of glomerular epithelium lesions. However Losartan could prevent glomerular epithelium lesions well, but combined drug therapy showed better results comparing Losartan.
    Keywords: Losartan, Octreotide, GBM, podocyte pedicles fusion, ultrastructural study, Diabettes}
  • سید محمدعلی شریعت زاده، قاسم مسیبی، مهدوی ناصر شهری، احسان الله غزنوی راد، علی فانی، عبدالرحمان دزفولیان، علی چهریی
    مقدمه

    دیابت وابسته به انسولین (IDDM) یا دیابت نوع یک، یک بیماری خود ایمنی مختص به عضو است که در آن سلول های سازنده انسولین تخریب می شوند. علت این بیماری مشخص نیست. عوامل محیطی و ژنتیکی در مستعد کردن فرد به دیابت نقش دارند. بین بروز برخی از آنتی ژن های سیستم سازگار نسجی (HLA) و دیابت ارتباط وجود دارد. گزارشاتی نیز مطرح است که بین بروز IDDM و ویژگی های خطوط پوستی دست (درماتوگلیفیک) به نوعی ارتباط وجود دارد. به هر حال این فرضیه مطرح است که بین آنتی ژن های سیستم سازگار نسجی و خصوصیات درماتوگلیفیک در این بیماران ارتباط وجود داشته باشد و با استفاده از این دو خصوصیت بتوان خطر ابتلا به دیابت را مشخص نمود.

    روش کار

    در این مطالعه فراوانی برخی از آنتی ژن های HLA (با روش میکرولنفوسیتوتوکسی) و ویژگی های خطوط دستی 30 بیمار مبتلا به IDDM و 30 فرد شاهد که از نظر جنس و خصوصیت جغرافیایی (نژاد) با گروه بیمار مشابه بودند مورد مطالعه قرار گرفتند.

    نتایج

    یافته های این پژوهش نشان داد که درصد فروانی آلل های A2، DR3 و HLA-DQ2 در گروه بیماران در مقایسه با افراد کنترل بیش تر است. همچنین بررسی های خطوط پوستی در دو گروه نشان داد خط شماری ab در زنان و مردان دیابتی نسبت به گروه کنترل کاهش نشان می دهد. براساس منحنی مشخصه عملی گیرنده نقطه مثبت شدن خطوط ab برای دست راست، 34/7 و برای دست چپ، 32/25 به دست آمد.

    نتیجه گیری

    هرچند در این مطالعه ارتباط معنی داری بین دو روش مشاهده نشد اما با توجه به این که ژن های کد کننده آنتی ژن های HLA و ژن های تعیین کننده ویژگی های خطوط دستی مجزا می باشند، تعیین آنتی ژن های HLA و درماتوگلیفیک ابزار مناسبی جهت تعیین خطر نسبی ابتلا به دیابت خواهد بود. درهر صورت این اولین مطالعه ای است که در خصوص ارتباط این دو دسته ژن در تعیین استعداد ابتلا به بیماری انجام می شود. پیشنهاد می شود مطالعات بیش تری درخصوص روشن شدن ارتباط این دو ویژگی (HLA و درماتوگلیفیک) در مستعد کردن فرد به بیماری های خود ایمن صورت گیرد.

    کلید واژگان: دیابت وابسته به انسولین, آنتی ژن های سیستم سازگارنسجی, درماتوگلیفیک}
    Mohammad Ali Shariatzadeh *, Ghasem Mosayebi, Naser Mahdavi Shahri, Ehsanollah Ghaznavirad, Ali Fani, Abdolrahman Dezfulian, Ali Chehreei
    Introduction

    Insulin-dependent diabetes mellitus (IDDM) or type 1 diabetes is an organ-specific autoimmune disease that caused by destruction of insulin-producing beta cells of the pancreas. Etiology of this disease is still unknown. It is seen that genetic and environmental factors play an important role for susceptibility to develop type 1 diabetes. The relationship between HLA associated factors and susceptibility to IDDM disease, was reported by several investigators. Also, some studies show that dermatoglyphics is associated with type 1 diabetes. However, it is maybe there is an association between HLA and dermatoglyphics inpatients'with type 1 diabetes and these characteristics could be applied for diagnosis of disease.

    Materials and Methods

    In this study, the prevalence of HLA (with using standard microlymphocytotoxicity method) and dermatoglyphics determined in 30 Iranian patients with IDDM and 30 normal healthy controls with similar ethnic background and the same geographical area.

    Results

    A significantly higher frequency of HLA-DQ, A2, DR3 and DQ2 were found in IDDM cases compared to the controls. The results obtain from dermatoglyphics showed that line ab was reduced in male and female type 1 diabetes. The reciever operating chractristics curve showed that the positive point for lines ab in right and left hands were 34.7 and 35.25, respectively.

    Discussion

    There is no association between HLA and dermatoglyphics. With considering of genes encoding of HLA separated from genes determining dermatoglyphics, HLA typing and dermatoglyphics seem to be interesting tools for genetic studies related to type 1 diabetes. Further studies are recommended in order to provide more insight into the susceptibility to this disorder.

  • عبدالرحمان دزفولیان، حیات مبینی، شهلا ظهیری، فرزانه دهقانی، عبدالکریم منصوری
    مقدمه

    سیس پلاتین دارویی است که به طور گسترده جهت درمان تومورهای بدخیم مانند سرطان های سر و گردن، تخمدان، مثانه، مری، ریه و انواع لوکمی ها به کار می رود. مصرف این ترکیب به علت عوارض جانبی متعددی که روی اعضای مختلف به ویژه کلیه ها می گذرد محدود می باشد. از آنجا که سمیت کلیوی حاصل ازاین دارو تاکنون به لحاظ جنبه های بالینی (شواهد آزمایشگاهی و یافته های هیستوپاتولوژیکی) اثبات گردیده است. هدف از این تحقیق معرفی و به کارگیری تکنیک سه بعدی جهت مطالعه تغییرات احتمالی در تعداد گلومرول های کلیوی پس از ایجاد سمیت مذکور می باشد.

    روش کار

    در این تحقیق 30 راس از موش های صحرایی نر از طریق نمونه برداری تصادفی، جداسازی شده و به گروه های ده تایی تقسیم گردیدند. به یک گروه سیس پلاتین به شکل دوز حاد و به میزان 7/5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم حل شده در سرم فیزیولوژی و به گروه کنترل معادل آن حلال دارو به تنهایی از طریق داخل صفاقی تزریق گردید. گروه سوم نیز دارو را به شکل مزمن آن به میزان 1/25 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم به مدت 5 روز متوالی دریافت نمودند. تمامی حیوانات به مدت 96 ساعت پس از آخرین تزریق، بیهوش گردیده و سپس مورد کالبدشکافی قرار گرفتند و کلیه های راست آنها پس از تزریق در فیکساتور قرار داده شد و پس از انجام مراحل خالص آماده سازی جهت انجام تکنیک شمارنده فیزیکی و شمارش تعداد ذرات مورد نظر جهت مطالعه آماده گردیدند.

    نتایج

    تعداد کل گلومرول ها 31707، 30415 و 30802 و تراکم عددی آن ها نیز به میزان 162، 119 و 140 به ترتیب در گروه های کنترل، دوز حاد و دوز مزمن محاسبه گردیده است.

    نتیجه گیری

    هر چند به لحاظ هیستوپاتولوژیکی تغییر بافتی به شکل نکروز سلولی بویژه در لوله های پروکسیمال و التهاب بافت بینابینی، آپاپتوز سلولی و در برخی موارد اسکلروز گلومرولی در گروه های دریافت کننده دارو به وضوح نشان داده می شود لیکن گلومرول های کلیوی به لحاظ عددی تغییرات چندانی را نشان نداده و ثبات خود را در این خصوص نسبتا حفظ می نمایند.

    کلید واژگان: سپس پلاتین, مسمومیت کلیوی, گلومرول, شمارنده فیزیکی}
    Abdolrahman Dezfulian *, Hayat Mombini, Shahla Zahiri, Farzaneh Dehgani, Abdolkarim Mansuri
    Introduction

    Cisplatin is a drug widely used as an antineoplastic drug for treatment of malignant tumors. But because of its side effects on the different systems especially kidney (nephrotoxic), the use of this drug is very limited. Clinical as well as, laboratory animal studies have supported this observations. In this research study we have used stereological technique (3-D) for finding the changes, due to nephrotoxic effect of this drug, in the number of glomeruli in kidney (numerical density and total number).

    Materials and Methods

    For experimental, 30 rats were separated by random sampling in to 3 groups of 10 animals cache. The first group received acute dose (7.5 mg/kg) of the drug (cisplatin) in serum physiology (experimental group). The second group received equivalent placebo dose in serum physiology through peritoneum (control). The third group received chronic dose (1.25 mg/kg) for 5 days, in serum physiology. All the 30 animals, after 96 hours, were anesthetized, dissected and their right kidneys were removed and placed in fixative (10% formalin). Whole kidney specimens were processed for stereology by special method of sectioning for physical disector and glomeruli number were counted.

    Results

    Number of glumeroli and numerical density was estimated for experimental groups (control, acute and chronic) was 31707, 30415 and 30802 as well 162, 119, and 140 respectively.

    Conclusion

    Stereological methods could be very useful for investigation of chemical drug effects in organs with good validity.

    Keywords: Cisplatin, Nephrotoxicity, Physical Dissector, Stercology}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال