به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ahmadali nourbala

  • Maryam Bagheri, Mina Jafarabadi, Seyedeh Fatemeh Rahimparvar, AhmadAli Nourbala, Zahra Behboodi Moghadam*
    Objective

    Women with premature ovarian insufficiency, menopause, gonadal dysgenesis, and genetic disorders as well as those with a history of recurrent in vitro fertilization failure may benefit from the assisted fertility techniques. These women experience concerns that directly affect their married life especially in egg donation treatment. This study was conducted to investigate the reproductive health concerns of infertile women who were candidates for egg donation.

    Materials and methods

    This qualitative content analysis was conducted in 17 infertile women who were referred to Imam Khomeini Hospital Infertility Clinic from July 2018 to March 2019. The participants were selected through purposeful sampling. Data were collected through individual in-depth semi-structured interviews. A conventional qualitative content analysis approach was adopted for data analysis using the MAXQDA12 software.

    Results

    The results of data analysis showed five themes, including threatened married life, lack of supportive situation, religious beliefs, psychosocial damage, and damaged feminine identity.

    Conclusion

    Infertility is usually accompanied by a great psychological sadness referred to as "stress of infertility". Assisted reproductive techniques (ART) are also a source of stress for patients; therefore, it has a significant impact on the marital relationship and mental health of infertile women. Hence, there is a need for psychological support from the treatment team to reduce woman reproductive health concerns.

    Keywords: Infertility, Egg Receiver, Egg Donation, Concern, Reproductive Health, Qualitative Study
  • علیرضا عیوضی، احمدعلی نوربالا، علی پاشا میثمی
    مقدمه
    اختلال استرس پس از سانحه، شایع ترین مشکل روانی پس از بلایا و حوادث است. از آنجا که مطالعات بومی در این زمینه چندان نیست، لذا پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای شیوع اختلال استرس پس از سانحه، 18 ماه بعد از زلزله در دو شهر بم و کرمان پرداخته است.
    روش
    این مطالعه از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی- تحلیلی و مقطعی بوده است. 422 نفر به تفکیک 205 نفر از کرمان و 217 نفر از بم به روش خوشه ایطبقه بندی شده در سه گروه سنی بالغین جوان، بالغین و افراد مسن انتخاب شدند، سپس با استفاده از دو پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه (واتسون) و اطلاعات فردی داده های لازم جمع آوری شد.
    یافته ها
    شیوع تمامی موارد اختلال استرس پس از سانحه در پاسخ دهندگان دو شهر بم و کرمان به ترتیب 66.7 درصد (دامنه اطمینان 95 درصد 60.2 تا 73.1 درصد) و 57.1 درصد (دامنه اطمینان 95 درصد 50.3 تا 63.8 درصد) بود (0.045=p) و میزان شیوع اختلال استرس پس از سانحه متوسط و شدید در بم حدود 59.0 درصد (دامنه اطمینان 95 درصد 52.3 تا 65.7 درصد) و در شهر کرمان این میزان حدود 35.1 درصد (دامنه اطمینان 95 درصد 28.6 تا 41.7 درصد) می باشد. (0.001p<) همچنین میزان شیوع اختلال استرس پس از سانحه خفیف در بم حدود 7.7 درصد و در شهر کرمان 22.0 درصد برآورد شد. (0.001p<) ارتباط معنی دار آماری در ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه در پاسخ دهندگان در دو شهر بم و کرمان بر اساس جنسیت و گروه های سنی مشاهده نشد..
    بحث و نتیجه گیری
    در زمان انجام مطالعه و با گذشت یک سال و نیم از زلزله بم، اختلال استرس پس از سانحه شهر کرمان که در مجاورت این شهر قرار داشت با وجود عدم خرابی منازل و ساختمان ها و مرگ و میر شدید اگرچه به طور معنی داری از شهر بم پایین تر است، اما همچنان در سطحی بالا قرار دارد، این عارضه روند مزمن داشته و برای کاهش آن ساکنان هر دو شهر نیازمند اقدامات و مداخلات مناسب بیشتری می باشند.
    کلید واژگان: بم, کرمان, اختلال استرس پس از سانحه, زلزله
    Alireza Eivazi, Ahmadali Nourbala, Alipasha Meysami
    Background
    Post-traumatic stress disorder (PTSD) is the most common psychological problems after disasters and due to lack of local studies in this field. This study was conducted to determine the comparison of PTSD, 18 months after this earthquake in Bam and Kerman.
    Method
    In this cross-sectional study, about 422 people were studied (205 people from Bam and 217 from Kerman) with stratified cluster sampling in three age groups: young adults, adults and elderly. Also, PTSD (Watson) and personal information questionnaires were used for data gathering.
    Findings: The accumulative prevalence of PTSD in respondents of Bam and Kerman were 66.7% and 57.1% respectively (p=0.045). The prevalence of moderate to severe PTSD in respondents of Bam and Kerman were about 58.9% and 35.1% respectively (p
    Conclusion
    The results demonstrated that even after one and half years after bam earthquake the PTSD prevalence in Kerman city which located near the bam and had no destruction and mortality like bam is still high, getting chronic form and proper interventions are needed for decreasing this disorder in both cities.
    Keywords: Bam, Kerman, PTSD, earthquake
  • احمدعلی نوربالا، فاطمه رمضان زاده، نسرین عابدی نیا، سیدعباس باقری یزدی
    مقدمه و هدف
    مطالعات زیادی به بررسی جنبه های روان شناختی ناباروری پرداخته اند. این پژوهش فراوانی و عوامل زمینه ساز اختلالات روان پزشکی زنان نابارور را بررسی می کند.
    روش کار
    150 زن نابارور در درمانگاه ناباروری مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولی عصر(عج) و150 زن بارور در درمانگاه ژنیکولوژی بیمارستان امام خمینی با روش نمونه گیری ساده (در دسترس بودن) انتخاب شدند و اطلاعات لازم به وسیله پرسشنامه های SCL-90-R، از نظر وضعیت ابتلا به اختلالات روان پزشکی و همچنین به وسیله پرسشنامه محقق ساخته به منظور تعیین عوامل زمینه ساز این اختلالات گردآوری گردید.
    یافته ها
    این بررسی نشان داد که 44 درصد زنان نابارور و 7/28 درصد زنان بارور مبتلا به اختلالات روانی بوده اند. بالاترین میانگین نمرات زنان نابارور در آزمون SCL-90-R در مقیاس های افکار پارانوییدی، افسردگی، حساسیت در روابط بین فردی و کم ترین آن ها در مقیاس های روان پریشی و ترس مرضی بوده است. زنان نابارور در مقیاس های حساسیت در روابط بین فردی، افسردگی، ترس مرضی، افکار پارانوییدی و روان پریشی با زنان بارور، تفاوت معنا داری داشته اند (05/0p<).
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع اختلالات روانی و شخصیتی در زنان نابارور، نیاز به توجه جدی متخصصین در زمینه درمان های روانی این گروه از بیماران احساس می شود و استفاده از درمان های روان شناسی خصوصا روان درمانی حمایتی باید در چارچوب درمان های ناباروری مورد توجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: اختلالات روان پزشکی, ناباروری, SCL, 90, R
    Ahmadali Nourbala *, Fatemeh Ramezanzadeh, Nasrin Abedinia, Sayed Abas Bagheri Yazdi
    Introduction
    This study was performed in order to determine the prevalence and predisposing factors of psychiatric disorders among infertile and fertile women attending Vali-e-Asr Hospital.
    Materials and Methods
    A total of 150 fertile women from Vali-e-Asr Reproduction Health Research Center and fertile women from the Gynecology Clinic of Imam Khomeini Hospital were chosen by simple randomization. Data was entered into SCL-90-R and structured researcher questionnaires.
    Results
    Results showed that 44% of infertile and 28.7% of fertile women had psychiatric disorders. Using SCL-90-R test, highest mean scores among infertile women were found in respect to paranoid ideation, depression and interpersonal sensitivity scales and lowest scores were found in respect to psychoticism and phobic anxiety scales. Interpersonal sensitivity, depression, phobic anxiety, paranoid ideas and psychoticism scales were significantly different between infertile and fertile women (p<0.05). This relationship was statistically significant (p<0.001). Housewives are at higher risk of developing psychiatric disorders as compared to working women. This finding was also statistically significant (p<0.001). Considering the high prevalence of psychiatric disorders among infertile women, it seems that more serious attention is required from gynecologists, psychiatrists and psychologists for better treatment of these disorders.
    Conclusion
    The use of psychotherapy, especially supportive methods, should be considered as part of the general therapeutic framework of infertility.
  • احمد علی پور، مژگان آگاه هریس، احمدعلی نوربالا
    هدف
    پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر انواع بازی های رایانه ای بر ایمونوگلوبولین A بزاقی در نوجوانان دختر و پسر پایه اول راهنمایی انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش، یک مطالعه از نوع تجربی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. به این منظور 209 نفر از دانش آموزان، شامل 108 دختر و 101 پسر با میانگین سنی 12 سال و 7 ماه (دامنه سنی 15 – 12سال) به روش خوشه ایتصادفی از میان مدارس راهنمایی مناطق 22گانه شهر تهران انتخاب و به 9 گروه تقسیم شدند. از میان 9 گروه، 8 گروه به مدت 40 دقیقه به بازی با انواع بازی های رایانه ای درجه بندی شده از نظر محتوای خشونت (در دو سطح با و بدون موسیقی) پرداختند. 10 دقیقه قبل از شروع بازی و 5 دقیقه بعد از پایان بازی، نمونه های بزاق آزمودنی های گروه های آزمایشی و گروه کنترل (بدون بازی و در حالت استراحت) در لوله های آزمایش جمع آوری شد و بلافاصله به منظور سنجش میزان ایمونوگلوبولین A بزاقی با روش نفلومتری به آزمایشگاه منتقل گردید. همچنین کلیه آزمودنی ها به گویه های پرسشنامه شخصیت نوجوانان آیزنک پاسخ دادند.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان دادند که تغییرات ایمونوگلوبولین A بزاقی به واسطه بازی های رایانه ای معنادار است و این تغییرات تحت تاثیر سطوح مختلف سنخ شخصیتی روان پریشی خویی است. همچنین تغییرات ایمونوگلوبولین A بزاقی تحت تاثیر جنسیت در تعامل با موسیقی متن بازی ها است.
    نتیجه گیری
    تغییرات ایمونوگلوبولین A بزاقی تحت تاثیر وجود یا عدم وجود موسیقی متن بازی، سنخ شخصیتی و جنسیت آزمودنی است.
    کلید واژگان: ایمونوگلوبولین A بزاقی, بازی های رایانه ای, سنخ شخصیتی, نوجوانان
    Ahmadali Nourbala, Mojgan Agah Haris, Ahmad Alipour
    Objective
    The aim of this research was to investigate the effects of different rated violent computer games regarding to types of personality and gender on salivary Immunoglobulin A (sIgA) changes among Iranian adolescents.
    Materials and Methods
    Two hundred and nine participants (108 girls and 101 boys) were selected by cluster sampling method among first grade students of secondary schools in Tehran. Their age average was 12 years and 7 months (ranged from 12 to 15 years). All subjects were divided in to 9 groups including a control group and 8 experimental groups which played selected electronic games for 40 minutes. Each participant’s salivary sample was collected 10 minutes before beginning and 5 minutes after the end of the game in lab tubes and immediately was sent to biochemical lab for assessing the rate of sIgA (mg/l) by Nephlometric method. All subjects filled out Eysenk personality inventory before the experiment.
    Results
    Data analyzing by repeated measures ANOVA method revealed that sIgA changes (mg/l) are moderated by playing different rated violent electronic games and gender under interaction with level of extroversion. Music moderated sIgA under interaction of gender, too.
    Conclusion
    Decreasing of sIgA in some of games was affected by gender, personality type, and the rate of violence in game’s content.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال