به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

akram karami dehkordi

  • Maryam Torki Harchegani, Akram Karami Dehkordi, Zeinab Tavakol*
    Background

    The presence of accompanying midwives (doulas) in the delivery room always entails many challenges. This study was carried out to determine the challenges of attendance with training from the point of view of midwives and expectant mothers in selected hospitals of Chaharmahal and Bakhtiari province, Iran.

    Methods

    The present study was a descriptive study on 70 midwives working in the delivery block, 120 pregnant mothers, and 20 trained attendants. The sampling of midwives and doulas was performed using the census method, and the sampling of pregnant mothers was conducted using the convenience method. The study tool included questionnaires made by the researcher about demographics and socioeconomics, therapeutics, and psychological challenges for the group of mothers and midwives. The face validity and content validity of the questionnaires were confirmed by midwifery professors and reproductive health specialists, and their reliability was confirmed by internal consistency. The data were analyzed using descriptive statistics with SPSS software (version 21).

    Results

    In this study, 70 midwives working in selected hospitals of Chaharmahal and Bakhtiari province, 120 pregnant mothers, and 20 trained attendants were examined. Most of the pregnant women (n = 39, 32.5%) mentioned that the most important motivation for requesting a doula during pregnancy and labor was to overcome the fear of childbirth. Most of them (n = 101, 84.9%) also stated that they used doula services at the right time. Meanwhile, 54 women (45%) were familiar with doula services during pregnancy, and most of them (n= 67, 56.3%) stated that doula services can be useful and effective in all three stages of pregnancy, labor, and delivery.

    Conclusions

    There are dissatisfactions and challenges regarding the support of doulas during pregnancy and childbirth. Therefore, it is recommended to provide the necessary training to healthcare providers, especially obstetricians, midwives, and mothers, regarding the importance and place of doula’s supportive care in this era. Additionally, doula activities should be integrated and promoted in the care of the health team.

    Keywords: Midwife, doula, pregnant, delivery, challenge
  • شیوا اسدپور *، الهام زنده دل، مریم انجم شعاع، محراب عسکریانپور، اکرم کرمی دهکردی
    مقدمه

     تکنیک های سلول زدایی به طور گسترده ای در ساخت داربست های مناسب برای بازسازی بافت های آسیب دیده استفاده می شوند تا از این طریق به مشکل کمبود بافت های اهداکننده غلبه کنند. ماتریکس خارج سلولی سلول زدایی شده، مزیت های مختلفی از جمله حفظ ویژگی های ریزمحیط طبیعی را نسبت به مواد سنتزی دارد. پرده آمنیون دارای ویژگی هایی از قبیل در دسترس بودن، ارزان بودن، ایمنی زایی کم، اثرات ضدالتهابی و ترمیمی می باشد. از طرفی ژلاتین، یک پلیمر طبیعی و زیست سازگار می باشد که تعاملات مناسب با چسبندگی و رشد سلول ها دارد. از این رو، در این مطالعه داربست های پرده آمنیون سلول زدایی شده-ژلاتین برای کاربرد در مهندسی بافت ساخته شدند و سپس مورد ارزیابی قرار گرفتند.

    مواد و روش

     در ابتدا پرده آمنیون انسان سلول زدایی شد و میزان سلول زدایی شدن با استفاده از رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ایوزین ارزیابی شد. سپس داربست ها ساخته شدند. بعد از ساخت داربست ها، مشخصه یابی فیزیکی، شیمیایی و مکانیکی داربست ها انجام شد. علاوه بر این، سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از اندومتر رحم بر روی داربست ها کشت داده شدند و میزان زیست سازگاری داربست ها با روش MTT ارزیابی شد.

    نتایج

     نتایج نشان داد که بافت آمنیون به خوبی سلول زدایی شده بود. سطح داربست ها در تصاویر SEM ناهموار بود. تمام داربست ها آب دوست بودند ولی داربست های گروه پرده آمنیون سلول زدایی شده-ژلاتین به دلیل وجود پلیمر ژلاتین آبدوست دارای خاصیت آب دوستی بیشتری بودند. داربست های ساخته شده، جذب آب یا تورم را داشتند. نتایج خواص مکانیکی داربست ها نشان داد که داربست ها دارای استحکام مکانیکی مناسب بودند. همچنین نتایج آزمون زیست سازگاری نشان داد که تکثیر سول های بنیادی مزانشیمی مشتق از اندومتر رحم روی داربست های گروه پرده آمنیون سلول زدایی شده-ژلاتین بیشتر از گروه کنترل (گروه فقط سلول) بود.

    نتیجه گیری

     داربست های ساخته شده با استفاده از پرده آمینون-ژلاتین، پتانسیل مناسبی جهت استفاده در کارهای مهندسی بافت را دارند.

    کلید واژگان: پرده آمینون, دسلولار کردن, ژلاتین, مهندسی بافت
    Shiva Asadpour *, Elham Zendedel, Maryam Anjomshoa, Mehrab Askariyanpoor, Akram KaramiDehkordi
    Introduction

    Decellularization techniques are widely used in the fabrication of suitable scaffolds for the regeneration of damaged tissues, addressing the issue of insufficient donor tissues. The amnion membrane has qualities such as availability, affordability, low immunogenicity, and anti-inflammatory and regenerative effects. Gelatin is a natural and biocompatible polymer with favorable interactions for cell adhesion and growth. Thus, this study focused on creating and assessing gelatin-decellularized amniotic membrane scaffolds for potential use in tissue engineering.

    Methods

    Initially, the amniotic membrane underwent decellularization, and the extent of this process was assessed using hematoxylin-eosin staining. Following the fabrication of the scaffolds, their physical, chemical, and mechanical properties, were characterized. Additionally, mesenchymal stem cells derived from the uterine endometrium were cultured on the scaffolds, and their biocompatibility was assessed through an MTT assay.

    Results

    The findings indicated successful decellularization of the amnion tissue. Scanning electron microscope (SEM) images revealed a rough surface on the scaffolds. While all scaffolds exhibited hydrophilic properties, those made of the gelatin-decellularized amniotic membrane were particularly hydrophilic due to the presence of the hydrophilic gelatin polymer in their structure. The constructed scaffolds demonstrated water absorption and swelling. Additionally, the results of the mechanical properties assessment indicated that the scaffolds possessed adequate strength. In terms of biocompatibility, the proliferation of stem cells derived from the uterine endometrium on the scaffolds surpassed that of the control group (cell only).

    Conclusion

    The scaffolds fabricated with amino-gelatin curtains show promising potential for use in tissue engineering applications.

    Keywords: Amniotic membrane, Decellularization, Gelatin, Tissue engineering
  • زیبا رئیسی دهکردی، حدیث سوری نژاد، الهام ادیب مقدم*، صدیقه جمالی گندمانی، اکرم کرمی دهردی، مریم شیر محمدی
    مقدمه

    در دوران شیوع بیماری های عفونی همچون کووید- 19، زنان باردار و جنین آن ها جزء گروه های پرخطر مسحوب می شوند و واکسیناسیون یکی از موثرترین راه های پیشگیری از برخی بیماری های عفونی است. با این حال، اطلاعات اندکی در خصوص نگرش زنان باردار و همسرانشان و ارایه دهندگان خدمات بهداشتی به آن ها در خصوص دریافت ایمن سازی کووید-19 وجود دارد. لذا هدف از پژوهش حاضر، تبیین علل عدم دریافت واکسن کووید-19 در بارداری بود.

    روش ها

    پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با روش تحلیل محتوای استقرایی و در سال 1401 انجام شد. با روش هدفمند و با راهبرد انتخاب مشارکت کننده با حداکثر تنوع، 29 نفر شامل زنان باردار، همسران آن ها و ارایه دهندگان خدمات بهداشتی به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. تحلیل داده ها به صورت دستی و با روش گرانهایم و لاندمن انجام شد.

    یافته ها

    تحلیل داده ها منجر به ظهور367 کد، 10 زیر طبقه و 3 طبقه اصلی (کژکاری های سیستم بهداشتی، نگرش، عقاید و باورها و ترس ها و ابهامات) شد.

    نتیجه گیری

    شناخت موانع تزریق واکسن، به منظور اجرای مداخلات موثر در جهت پوشش بهینه ایمن سازی کمک کننده است. آگاه سازی زنان باردار با همکاری و نقش پررنگ ماماها و متخصصین زنان بر مبنای مستندات جدید و علمی و با تاکید بر بی خطری، اثربخشی، کارآیی و نقش واکسن در کاهش مرگ و میر مادر باردار و حتی نوزاد ممکن خواهد بود تا میزان پذیرش واکسیناسیون در بحران های مشابه در بین زنان باردار به عنوان یکی از گروه های پر خطر جامعه افزایش یابد.

    کلید واژگان: بارداری, دیدگاه, کووید- 19, مطالعه ی کیفی, واکسیناسیون جمعی
    Ziba Raisi Dehkordi, Hadis Sourinejad, Elham Adib-Moghaddam *, Sedighe Jamali Gandomani, Akram Karami Dehkordi, Maryam Shirmohammadi
    Background

    During the outbreak of infectious diseases such as COVID-19, pregnant women and their fetuses are among high-risk groups, and vaccination is one of the most effective ways to prevent some infectious diseases. However, there is little information about the attitude of pregnant women, their husbands, and health service providers regarding receiving COVID-19 immunization. Therefore, the purpose of the present study was to explain the reasons for not receiving the COVID-19 vaccine during pregnancy.

    Methods

    The present research was conducted in the framework of a qualitative approach and with the method of inductive content analysis in 2022. 29 participants including pregnant women, their spouses and, health service providers were selected with purposeful sampling and a maximum diversity participant selection strategy. The data collection tool was a semi-structured interview. Data analysis was done manually by the Granheim and Lundman method.

    Findings

    The data analysis led to the emergence of 367 codes, 10 subcategories, and 3 main categories ("Incorrect performance of the health system", " Attitudes, opinions, beliefs " and "fears and uncertainties").

    Conclusion

    Knowing the obstacles to vaccine injection helps implement effective interventions for optimal immunization coverage. It will be possible to inform pregnant women with the cooperation and strong role of midwives and gynecologists based on new and scientific documents and emphasizing the safety, effectiveness, efficiency, and role of the vaccine in reducing the mortality of pregnant mothers and even neonates until the acceptance of vaccination in similar crises will increase among pregnant women as one of the most dangerous groups in the society.

    Keywords: Attitude, COVID-19, Mass vaccination, Pregnancy, Qualitative Research
  • Sheida Shabanian, Akram Karami Dehkordi, Dariush Gholipour Mofrad-Dashtaki, Parastoo Yarmohammadi-Samani, Saeid Heidari-Sourshajani*
    Background and aims

     Sexual satisfaction (SS) and a desirable quality of sex life are known as prerequisites for the physical and mental health of individuals. This study was designed to evaluate the role of the first childbirth and its associated factors in life satisfaction and the quality of life of married women in Shahrekord.

    Methods

     This self-control cohort study was conducted on 124 married women who were planning to have their first pregnancy from January 2018 to February 2019. The convenience sampling method was used to select the samples. The questionnaires utilized in this research included the Demographic Information Questionnaire, the Married Women’s Sexual Satisfaction Questionnaire, and the Sexual Quality of Life-Female Questionnaire. The data were analyzed by independent t test, chi-square, and Pearson correlation coefficient using SPSS, version 22.

    Results

     The mean scores of SS and the quality of sexual life before pregnancy and one year after delivery were 63.45±13.62 and 52.38±13.59, as well as, 88.40±14.19 and 71.08±13.29, respectively. In this study, there was a significant relationship (P±0.041) between changing the quality of sexual life and good economic status of individuals, as well as irregular menstrual status and contraceptive methods (natural birth control). Further, the relationship between residence and change in SS was significant so that people living in cities had the most change in SS compared to those living in rural areas (P±0.046).

    Conclusion

     SS and its dimensions, including physical and psychological barriers, dominant cultural values, and husband-related factors, as well as the mean score of the quality of sex life one year after delivery, were lower than before pregnancy.

    Keywords: Quality of sex life, Sexual satisfaction, Nulliparous women
  • حمیرا مالکی شهرکی، زیبا رئیسی دهکردی*، اکرم کرمی دهکردی، فرشته عبدی زاده
    زمینه و هدف

    نوجوانی مهم ترین دوره شکل گیری عادات و الگوهای غذایی است. از آنجا که مطالعات کمی در این زمینه وجود دارد، هدف پژوهش حاضر تعیین الگوها و عادات غذایی در نوجوانان دختر شهر کیار بود.

    مواد و روش ها

    در مطالعه حاضر 300 نوجوان دختر 11 تا 15 ساله مورد بررسی قرار گرفتند. ارزیابی دریافت های غذایی با استفاده از بسامد خوراک 24 ساعته انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که 3/ 87 درصد دانش آموزان با صرف صبحانه و 7/ 12 درصد بدون صرف صبحانه به مدرسه می رفتند. علاوه بر آن 6/ 86 درصد از دانش آموزان از میان وعده صبح استفاده می نمودند. بر اساس الگوی غذایی بدست آمده، مصرف گروه های پروتئین، میوه و مغزها، کمتر از حد گزارش شده بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به الگوی مصرف غذایی بدست آمده، نیاز به طراحی برنامه های آموزشی مدون و گسترده جهت ارتقاء سطح آگاهی، نگرش و رفتار والدین و مربیان احساس می شود.

    کلید واژگان: الگوی رفتار غذایی, دانش آموزان, مدارس, عادات غذایی
    Homeira Maleki Shahraki, Ziba Raisi Dehkordi, Akram Karami Dehkordi, Fereshteh Abdizadeh

    Introduction and

    Aims

    Adolescence is the most important stage in life for establishing dietary pattern and habits. There is little evidence on adolescent dietary patterns and habits. The aim of this study was to determine food patterns among keiar girl adolescents.

    Materials And Methods

    In this study, a total of 300 girl adolescents aged 11-15, were assessed. Dietary intakes were evaluated by a questionnaire.

    Results

    The results showed that 87.3 percent of students used to go to school with breakfast and 12.7 percent go without. In addition, 86.6 percent of the students used to eat snack. Based on this food pattern, we found that consumption of food groups like proteins, fruits and nuts was insufficient.

    Conclusion

    Based on this food consumption pattern, we need to design extensive education programs for improving the parents and teacher’s knowledge, point of view and behavioral patterns.

    Keywords: Food Behavior Model, Students, Schools, Food Habits
  • ملیحه حسن زاده مفرد، اکرم کرمی دهکردی*، نظام الدین مظفر تیزابی، ملیحه امیریان
    مقدمه

    سرطان دهانه رحم، دومین سرطان شایع زنان و علت اصلی مرگ و میر ناشی از سرطان در کشورهای در حال توسعه می باشد. در زنان مبتلا به سرطان سرویکس، درمان های جراحی و رادیوتراپی می تواند باعث بروز مشکلات عملکرد جنسی شود، لذا مطالعه حاضر با عنوان بررسی اختلالات عملکرد جنسی در زنان مبتلا به سرطان سرویکس و سابقه رادیوتراپی لگنی انجام شد.

    روش کار

    در این مطالعه 176 زن مبتلا به سرطان سرویکس و سابقه رادیوتراپی لگنی مراجعه کننده به بیمارستان های قائم (عج) و امید مشهد که به روش نمونه برداری در دسترس از سال 1388 تا سال 1392 انتخاب شدند، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای مطالعه شامل فرم مشخصات فردی و پرسشنامه عملکرد جنسی روزن بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 5/16) و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    53 نفر (30%) از زنان مبتلا به سرطان سرویکس و سابقه رادیوتراپی لگنی میل جنسی پایین، 86 نفر (49%) تهییج جنسی نامناسب، 62 نفر (35%) رطوبت واژن کم و 74 نفر (42%) ارگاسم نامطلوب داشتند. 70 نفر (40%) از بیماران از درد هنگام مقاربت شاکی بودند، 42 نفر (24%) از بیماران از عملکرد جنسی خود ناراضی بودند. بین عملکرد جنسی با مرحله بندی سرطان سرویکس زنان همبستگی وجود داشت (25/0- =r، 001/0=p). بین میل یا کشش جنسی (04/0=p)، تحریک جنسی (008/0=p)، رطوبت جنسی (001/0=p)، حداکثر لذت جنسی (004/0=p)، رضایت جنسی (009/0=p) و درد هنگام مقاربت (000/0=p) با مراحل سرطان سرویکس همبستگی وجود داشت.

    نتیجه گیری

    وجود اختلالات جنسی در زنان مبتلا به سرطان سرویکس و سابقه رادیوتراپی لگنی و ارتباط بین مرحله بیماری با اختلالات جنسی نشانگر این است که اجرای برنامه های درمانی، آموزشی و مشاوره ای به این زنان لازم است.

    کلید واژگان: عملکرد جنسی, سرطان گردن رحم, رادیوتراپی
    Malihe Hasanzadeh Mofrad, Akram Karami Dehkordi, Nezamoddin Mozaffar Tizabi, Malihe Amirian
    Introduction

    Cervical cancer is the second most common cancer in women and one of the leading causes of cancer-related death in developing countries. In cervical cancer patient، both surgery and radiation therapy can cause sexual dysfunction. Therefore، this study was performed with aim to survey sexual dysfunction in women with cervical cancer and a history of pelvic radiation therapy.

    Methods

    This study was performed on 176 women with cervical cancer and a history of pelvic radiation therapy referred to Ghaem and Omid hospitals in Mashhad who were selected using convenient sampling from 2009 to 2013. Research tools consisted of personal information form and ROSEN Female Sexual Function Index (FSFI). Data was analyzed by SPSS software (version 16. 5) and Spearman and Pearson correlation coefficient tests.

    Results

    53 (30%) of women with cervical cancer and a history of pelvic radiation therapy had low sexual desire، 86 (49%) undesirable sexual arousal، 62 (35%) low lubrication، 74 (42%) undesirable orgasm. 70 (40%) of women complained of dyspareunia and 42 (24%) of Women were dissatisfied from sexual function. There was a significant correlation between sexual function with staging of cervical cancer (P= 0. 001، r= - 0. 25). There was a significant correlation between sexual desire (P= 0. 04)، sexual arousal (P= 0. 008)، lubrication (P= 0. 001)، orgasm (P= 0. 004)، sexual satisfaction (P= 0. 009) and dyspareunia (P= 0. 000) with staging of cervical cancer.

    Conclusion

    Sexual disorders in women with cervical cancer and a history of pelvic radiation therapy and correlation between sexual function with stage of cervical cancer reflects the fact that treatment، education and counseling programs is necessary for these women.

    Keywords: Cervical Cancer, Radiation, Sexual Function
  • Akram Karamidehkordi, Robab Latifnejad Roudsari*
    Background
    Body image is related to cognitive, emotional, and physical aspects of women’s life. Therefore, it is expected to have an important role in women’s sexual health and marital adjustment too. This issue seems to be salient in infertile women who suffer from psychological consequences of infertility. This study was conducted to investigate the relationship of body image with sexual function and marital adjustment in infertile women in 2011 in Mashhad, Iran.
    Materials And Methods
    This correlational study was performed on 130 infertile women who referred to Montaserieh Infertility Research Centre in Mashhad, Iran. Subjects were selected using convenient sampling method. To collect data, valid and reliable questionnaires including demographic and infertility‑related data tool, modified Younesi Body Image Questionnaire, Rosen Female Sexual Function Index (FSFI), and Spanier Dyadic Adjustment Scale (DAS) were used. Data analysis was performed by SPSS software using Student’s t‑test, correlation, analysis of variance (ANOVA), and Tukey post‑hoc test.
    Results
    The mean scores of body image, sexual function, and marital adjustment in women were 308.1 ± 45.8, 27.23 ± 3.80, and 113.8 ± 19.73, respectively. There was a direct correlation between overall body image and subscales of sexual function including sexual arousal (P = 0.003), sexual desire (P = 0.024), vaginal moisture (P = 0.001), orgasm (P < 0.001), sexual satisfaction (P < 0.001), and dyspareunia (P = 0.007). A direct correlation was also observed between overall body image and subscales of marital adjustment including agreement and consent (P < 0.001), satisfaction with life (P < 0.001), continuity of life (P = 0.007), and expressing emotions within the family environment (P < 0.001).
    Conclusions
    Improved sexual function and marital adjustment in cases with higher body image provides evidence that one of the solutions to reduce sexual dysfunction and marital dispute in infertile women could be planning educational and counseling programs to improve women’s body image.
    Keywords: Body image, infertility, Iran, marital adjustment, sexual function
  • مرضیه حسینی طهماسبی، سارا حسینی طهماسبی، اکرم کرمی دهکردی، معصومه دل ارام، جواد مالک انزابی، فاطمه فتاحی
    زمینه و هدف
    یکی از علل عمده مرگ و میر و ناتوانی در دنیا سوختگی و ضایعات حاصل از آن می باشد. از زمان های گذشته تاکنون درمان صحیح سوختگی مورد توجه اطباء بوده است و در مطالعات مختلف خواص برخی از گیاهان دارویی در بهبود زخم های سوختگی ثابت شده است. گیاه ابوخلسا یا هواچوبه (Arnebia euchroma) از گیاهانی است که غنی از آنتی اکسیدان می باشد و ممکن است در بهبود سوختگی موثر باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر ابوخلسا بر بهبود زخم سوختگی درجه دو در موش کوچک آزمایشگاهی طراحی و اجرا شده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه ی تجربی، 105 سر موش کوچک آزمایشگاهی بالغ نر (5 گروه 20 تایی، 1 گروه 5 تایی) با وزن تقریبی 20 گرم مورد بررسی قرار گرفتند. موش ها در 5 گروه وازلین 1 گرم، سولفادیازین نقره 1 گرم، بدون مداخله، ابوخلسا 1% و ابوخلسا 10% روزانه 2 بار به مدت 21 روز تحت درمان موضعی سوختگی درجه 2 عمقی قرار گرفتند. اندازه زخم، درصد زخم و درصد بهبودی زخم در روزهای 7،14 و 21 بررسی شدند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری کروسکال والیس و تعقیبی دان تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    بیشترین بهبودی به ترتیب در گروه های سولفادیازین نقره، بدون مداخله، وازلین، ابوخلسا 1% و ابوخلسا 10% مشاهده شد. گروه سولفادیازین نقره بیشترین اثر را در بین گروه های مطالعه نشان داد (05/0>P).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که ریشه گیاه ابوخلسا نمی تواند در بهبود زخم سوختگی درجه دو در موش تاثیری داشته باشد و مطالعات بیشتری در خصوص ارزیابی انواع دیگر عصاره و دوزهای دیگر این گیاه در درمان سوختگی پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: گیاه ابوخلسا, زخم سوختگی, موش کوچک آزمایشگاهی
    Marziyeh Hoseini-Tahmasbi, Sara Hoseini-Tahmasbi, Akram Karami-Dehkordi, Masoume Delaram, Javad Malekanzabi, Fateme Fatahi
    Background And Aims
    One of the major causes of mortality and disability in the world is burning. The proper treatment of burns has been considered by physicians from past to present. Properties of medicine plants in burn wound healing have been proven in various studies. Arnebia euchroma is a rich source of antioxidants. This study was carried out to investigate the effect of Arnebia euchroma on second-degree burn wound healing in Balb/C.
    Methods
    In this experimental study، 105 Balb/C male mice (5 groups of 20 equal mice and 1 group with 5 mice) weighing 20gr were studied. Mice in 5 groups with Vaseline 1 gr، Silver sulfadiazine 1 gr، without intervention، Arnebia euchroma 1%، and 10% were treated topically for 21 days two times per day. Wound size and healing percentage at day 0، 7، 14 and 21 were measured. Data were analyzed using Kruskal-Wallis and Dunn''s post hoc statistical tests.
    Results
    Results showed that the most recovery was observed in Silver groups، without intervention، Vaseline، Arnebia euchroma 1%، and Arnebia euchroma 10%، respectively. Silver group showed the best healing effects between other study groups (P<. 0. 05).
    Conclusion
    This study shows that Arnebia euchroma root did not have any effect on healing of second degree burn wounds in Balb/C. More study was recommended for evaluating the effects of other dose and extracts of the plant on burn healing.
    Keywords: Arnebia euchroma, Burn wound, Balb, C mice
  • معصومه دل آرام، اکرم کرمی دهکردی
    مقدمه
    اضطراب به عنوان یک عامل بازدارنده و موثر بر روند زایمان شناخته شده است. با توجه به اینکه تاثیر آشناسازی زنان با اتاق زایمان بر میزان اضطراب آنان تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته، مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آشناسازی زنان اول زا با محیط اتاق زایمان، کارکنان و تجهیزات آن بر اضطراب قبل از زایمان انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1388 بر روی 68 زن نخست زا در مراکز بهداشتی- درمانی شهرکرد انجام شد. افراد به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند و میزان اضطراب آن ها در هفته 34 بارداری با تست اضطراب هامیلتون سنجیده شد. افراد در گروه آزمون در هفته 36 و 38 بارداری طی دو جلسه دو ساعته با فضای اتاق زایمان، کارکنان و تجهیزات آن آشنا شدند و گروه شاهد مراقبت های معمول را دریافت کردند. افراد دو گروه در هنگام پذیرش جهت زایمان، مجددا مورد سنجش اضطراب قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از آزمون های من ویتنی و ویلکاکسون استفاده شد و میزان 05/0 p<معنی دار تلقی شد.
    یافته ها
    میانگین نمره اضطراب در گروه آزمون در هفته 34 بارداری 6/7±5/26 و در زمان زایمان 3/8±82/11 بود که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (001/0
    نتیجه گیری
    آشناسازی زنان اول زا با فضای اتاق زایمان، کارکنان و تجهیزات آن باعث کاهش میزان اضطراب آن ها می شود.
    کلید واژگان: آمادگی, اتاق زایمان, اضطراب, زنان اول زا
    Masoumeh Delaram, Akram Karami Dehkordi
    Introduction
    Anxiety is recognized as a preventive and effective factor in labor progress. Since the effect of accustomizing of women with personnel, delivery room, and equipments has not been investigated, this study was designed to determine the it's effects on the anxiety of nulliparous women before labor.
    Methods
    This clinical trial was carried out in sixty-eight nulliparous women in health centers of Shahr Kurd. The women were randomely enrolled in study and control groups and their anxiety was assessed in 34 weeks of gestation with Hamilton scale. In the 36 and 38 weeks of gestation, women in study group were accustomed with labor and delivery room, personnel and equipments and the control group received the standard prenatal care. Also the anxiety of both groups was assessed at the onset of labor. We used Mann-witney and wilcoxon tests for analysis of data and p<0.05 was considered significant.
    Results
    Mean of anxiety score in study group was 26.5±7.6 at 34 weeks of gestation and 11.82±8.3 at time of admission for delivery and difference was significant (P<0.001). It was 25.90±6.9 at 34 weeks of gestation and 23.53±5.8 at time of admission for delivery in the control group and difference was not significant (P=0.25).
    Conclusion
    Accustomizing of nulliparous women with delivery room, personnel and equipments reduced the anxiety of women.
  • رباب لطیف نژاد رودسری، اکرم کرمی دهکردی*، حبیب الله اسماعیلی، نزهت موسوی فر، حمیدرضا آقا محمدیان شعرباف
    مقدمه

    تصویر ذهنی از بدن یکی از مهم ترین مسائل در سلامت روانی زنان است که به دلیل ارتباط با ابعاد جسمی، شناختی و عاطفی زنان می تواند مبین رفتارهای سالم یا ناسالم آنان باشد. بنابر گزارشات تحقیقی، نگرش منفی یا مثبت زنان نسبت به تصویر ذهنی از بدن خود بر روابط زناشویی آنان تاثیر دارد. با توجه به تاثیر ناباروری بر هر دو متغیر (تصویر ذهنی و سازگاری زناشویی) و فقدان شواهد کافی در مورد چگونگی ارتباط این دو عامل در ناباروری، مطالعه ای با هدف تعیین ارتباط تصویر ذهنی از بدن با سازگاری زناشویی در زنان نابارور در سال 1389 در مشهد انجام شد.

    روش کار

    این پژوهش همبستگی و مقطعی بر روی 130 زن نابارور مراجعه کننده به مرکز تحقیقاتی درمانی ناباروری منتصریه مشهد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، صورت گرفت. ابزارهای گردآوری داده ها شامل فرم مشخصات فردی و اطلاعات ناباوری، پرسشنامه تصویر ذهنی از بدن یونسی و سازگاری زناشویی اسپانیر بود که پس از تایید روایی و پایایی توسط واحدهای پژوهش تکمیل شدند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS (نسخه 5/15) و آزمون های آماری تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن انجام گرفت.

    یافته ها

    تصویر ذهنی از بدن در 1/93% از زنان مطلوب بوده و 9/76% از آنان از سازگاری زناشویی بالایی برخوردار بودند. بین تصویر ذهنی کلی از بدن با سازگاری زناشویی همبستگی مستقیم وجود داشت (001/0>p). بین خرده مقایسه های تصویر ذهنی از بدن شامل تصویر ذهنی از بدن در هنگام تنهایی (001/0=p)، تصویر ذهنی از بدن واقعی (014/0=p)، تصور مردم از بدن (016/0=p)، تصور همسر از بدن (001/0>p) و تصور خانواده همسر از بدن (001/0>p) با سازگاری زناشویی همبستگی مستقیم وجود داشت. اما ارتباطی بین تصویر ذهنی از بدن ایده آل با سازگاری زناشویی مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    بین تصویر ذهنی از بدن و سازگاری زناشویی همبستگی مستقیم وجود دارد که این امر می تواند در تهیه و تدوین برنامه های مشاوره ای یا آموزشی خصوصا در رابطه با زنان ناباروری که دچار مشکل در روابط زناشویی هستند، راهگشا باشد.

    کلید واژگان: تصویر ذهنی از بدن, سازگاری زناشویی, ناباروری
    Robab Latifnejad Roudsari, Akram Karami Dehkordi, Habib Allah Esmaili, Nezhat Mousavifar, Hamidreza Agha Mohamadian Sherbaf
    Introduction

    Body image is one of the most important issues in women's mental health and due to its relationship with physical, cognitive and emotional aspects of women’s life; it can predict their healthy or unhealthy behaviors. According to some research reports, women’s negative or positive body image can affect their marital relationships. Considering the impact of infertility on both body image and marital adjustment and the lack of evidence regarding the relationship of these two variables in infertility, this study aimed to investigate the relationship of body image with marital adjustment in infertile women in 2010 in Mashhad.

    Methods

    This correlational study was carried out on 130 infertile women referred to Montaserie Infertility Research Center in Mashhad who were selected through convenient sampling. Research tools were consisted of valid and reliable demographic questionnaire including personal and infertility-related information, modified Younesi Body Image Questionnaire and Spanier marital adjustment scale (DAS) which were completed by subjects. Data analysis was carried out by SPSS software (version 15/5) using t-tests, one way ANOVA, and Spearman and Pearson correlation test.

    Results

    93/1% of women reported positive body image and 76/9% had high marital adjustment. There was a direct correlation between the overall score of body image with marital adjustment (P<0/001). There was also a direct correlation between the scores of body image subscales including body in loneliness (P= 0/001), real body (P=0/014), public image of body (P=0/016), spouse image of body (P<0/001) and spouse family image of body (P<0/001) with marital adjustment. However, this relationship was not observed between the subscale of ideal body and marital adjustment.

    Conclusion

    The presence of a direct correlation between body image and marital adjustment could guide developing educational or counseling programs particularly for infertile women who suffer from marital disputes.

سامانه نویسندگان
  • اکرم کرمی دهکردی
    اکرم کرمی دهکردی
    مربی دانشکده پرستاری و مامایی شهرکرد، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، شهرکرد، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال