به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ali shoja

  • محسن نظری*، علی شجاع، هانیه فتحی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر بی انصافی قیمتی ادراک شده بر تنفر از برند مصرف کننده در نظام قیمت گذاری پویا و همچنین بررسی میانجی گری خیانت ادراک شده و فریب ادراک شده در این میان است.

    روش

    در این پژوهش پیمایشی، جامعه هدف را تمامی شهروندان شهر تهران تشکیل داده اند که دست کم یک بار از تاکسی آنلاین «اسنپ» خدمت دریافت کرده باشند و بنابر پیش آزمون، قیمت اسنپ را غیرمنصفانه دانسته باشند. روش نمونه گیری، دردسترس و گلوله برفی آنلاین و تعداد حجم نمونه 172 نفر بود. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه آنلاین، و روش تحلیل داده ها مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی با استفاده از نرم افزار SmartPLS.3 بود.
    یافته ها: مطابق نتایج پژوهش، بی انصافی قیمتی ادراک شده تاثیر مستقیم معناداری بر تنفر از برند مصرف کننده نداشته است؛ اما این تاثیرگذاری ازطریق میانجی گری خیانت ادراک شده برقرار بوده است. ازطرفی، میانجی گری فریب ادرک شده تایید نشد؛ زیرا برخلاف تایید تاثیرگذاری بی انصافی قیمتی ادراک شده بر فریب ادرک شده، تاثیرگذاری فریب ادرک شده بر تنفر از برند تایید نشد.

    کلید واژگان: بی انصافی قیمتی ادراک شده, تنفر از برند, خیانت ادراک شده, فریب ادراک شده, نظام قیمت گذاری پویا
    Mohsen Nazari *, Ali Shoja, Hanieh Fathi

    The purpose of the present study is to investigate the effect of perceived price unfairness on consumer brand hate in a dynamic pricing system and examine the mediating role of perceived betrayal and perceived deception. In this survey study, the target population consisted of all citizens of Tehran who have received service from Snapp online taxis at least once, who (according to the pre-test) considered Snapp prices unfair. The sampling method was convenience sampling and online snowball and the sample size was 172 people. Data collection and analysis tools were an online questionnaire and structural equation modeling with partial least squares approach using SmartPLS.3 software. According to the research results, perceived price unfairness has not had a significant direct effect on consumer brand hatred. Yet, this influence has been mediated through perceived betrayal. On the other hand, the mediation of perceived deception was not confirmed because despite acknowledging the impact of perceived price unfairness on perceived deception, the impact of perceived deception on brand hate was not acknowledged.

    Keywords: Perceived price unfairness, Brand hate, perceived betrayal, Perceived deception, Dynamic pricing system
  • بابک زنده دل نوبری*، غلامرضا عزیزی، علی شجاع، زهرا ضرغامی
    هدف

    به دلیل نبود نمونه ای علمی و یا استانداردی مشخص برای سیستم اندازه گیری عملکرد در آرشیوهای ملی جهان، الگوی جامع و قابل استنادی برای اقدام کاربردی دراین باره وجود نداشته است. پژوهش حاضر با احصای شاخص های اندازه گیری عملکرد در 12 آرشیو ملی از اقصی نقاط جهان و عرضه الگویی ساختاری برای فهم اهمیت نسبی در راستای طراحی سیستم اندازه گیری عملکرد، اولین قدم را برای پوشش این شکاف نظری-عملی برداشته است.

    روش٫ رویکرد پژوهش

    در فاز اول این مطالعه کهحدود یک سال به طول انجامید، اسناد راهبردی، اسناد سیستم مدیریت عملکرد و یا شاخص های اندازه گیری عملکرد 12 آرشیو ملی گردآوری شد. در فاز دوم با بهره گیری از روش تحلیل موضوعیدر نرم افزار NVivo10، الگویساختاریبرای شاخص های اندازه گیری عملکرد در آرشیوهای ملی جهان،طراحی و تدوین شد.

    یافته ها و نتیجه گیری

    تعداد 236شاخص اندازه گیری عملکرد معنادار در سطوح متفاوت ساختاری و محتوایی کدگذاری شد. این تعداد در مراحل بعدی تحلیل موضوعیدر قالب 33 تم فرعی و درنهایت6تم اصلی (شناسایی و ارزش یابی، تنظیم و توصیف، تعامل اسنادی-آرشیوی، حفاظت و نگهداری، شاخص های ستادی، و مرجعیت آرشیوی) طبقه بندی شد. با مرور فراوانی نسبی تم های اصلی مشخص شد که تم اصلی تعامل اسنادی-آرشیوی با 42 درصد بیشترین و تم اصلی تنظیم و توصیف با 3 درصد کمترین میزان اهمیت را در میان شاخص های عملکرد در آرشیوهای ملی جهان دارند.

    کلید واژگان: آرشیو ملی, تحلیل موضوعی, سیستم اندازه گیری عملکرد, شاخص اندازه گیری عملکرد, شاخص کلیدی عملکرد (KPI)
    Babak Zendedel Nobari *, Gholamreza Azizi, Ali Shoja, Zahra Zarghami
    Purpose

    Despite the emphasis of experts and general recognition of the importance of performance measurement systems and application of key performance indicators in organizations, no standard has been developed or scientific study found national archives.Here wepropose a structural model for this purpose.

    Method and Research Design

    In the first phase, which lasted about a year, strategic records, performance management system records and performance measurement indicators of twelve national archives were collected. In the second phase, using the thematic analysis method (context-based) in Nvivo10 software, the structural model of performance measurement indicators of these national archives was designed and developed.

    Findings and Conclusion

    236 significant performance measurement indicators were coded at different levels of structure and content. These codes were classified into 33 sub and 6 main themes (identification and appraisal, description and organization, records-archives interaction, preservation, staff index and archival authority).By reviewing the relative frequency of the main themes, it was found that the records-archives interaction theme with 42% had the highest and the main theme of description and organization with 3% had the lowest importance among the performance indicators in the national archives of the world.Due to the lack of a scientific sample or a specific standard for the performance measurement system, there is no aggregated and citable pattern and benchmark for practical action. So, this is the first step to cover the theoretical-practical gap by extracting performance measurement indicators of twelve national archives to understand the relative importance of designing a performance measurement system.

    Keywords: National Archives, Thematic analysis, Performance measurement system, Performance measurement indicator, Key Performance Indicator (KPI)
  • فراز صادق وزیری، علی شجاع*، حامد زراوندی
    هدف

    پژوهش حاضر، به این جریان پژوهشی تعلق دارد و هدف از انجام آن بررسی تاثیر تخلفات اخلاقی برند بر احساس تنفر و خیانت ادراک شده مصرف کنندگان ایرانی و رفتارهای ناشی از آن در رسانه های اجتماعی است.

    روش

    این پژوهش کمی، از لحاظ هدف کاربردی است و برحسب روش گردآوری داده ها میدانی محسوب می شود. جامعه هدف پژوهش حاضر را تمامی مصرف کنندگان شهر تهران تشکیل دادند. نمونه گیری با روش خوشه ای دو مرحله ای صورت گرفت و تعداد حجم نمونه در نهایت 413 نفر بوده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد و تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با رویکرد کمترین مربعات جزیی (PLS) انجام شد.

    یافته ها

    طبق نتایج پژوهش تخلفات اخلاقی انجام شده برند بر احساس تنفر و خیانت ادراک شده مصرف کننده تاثیرگذار است که این احساس تنفر و خیانت ادراک شده مصرف کننده بر قصد تحریم مصرف کننده و مشارکت وی در فعالیت های تحریمی در رسانه های اجتماعی تاثیر دارد. همچنین تنفر از برند مصرف کننده بر تولید محتوای منفی در رسانه های اجتماعی نیز تاثیرگذار است. اگرچه تاثیر احساس خیانت بر تولید محتوا در رسانه های اجتماعی رد شد ولی می توان گفت که خیانت ادراک شده با تاثیر بر تنفر ادراک شده به طور غیرمستقیم می تواند باعث افزایش تولید محتوا و مشارکت در تحریم مصرف کننده در رسانه های اجتماعی شود چرا که تاثیر خیانت ادراک شده بر تنفر ادراک شده نیز تایید شده است.

    کلید واژگان: تخلفات اخلاقی برند, احساس تنفر درک شده, احساس خیانت درک شده, تحریم برند, تولید محتوا توسط کاربر
    Faraz Sadegh Vaziri, Ali Shoja *, Hamed Zaravandi
    Objective

    The present study purpose is to investigate the effect of brand moral violations on the perceived hate and betrayal of Iranian consumers and the resulting behaviors on social media.

    Methodology

    This quantitative research is applied in terms of purpose and is considered as a field in terms of data collection method. The target population of the present study was all consumers in Tehran. Sampling was done by two-stage cluster method and the sample size was 413 people. Standard questionnaires were used to collect data and data analysis was performed by structural equation modeling (SEM) with the partial least squares (PLS) approach.

    Findings

    According to the results of the research, brand moral violations affect the consumer's perceived hate and betrayal. This perceived consumer hate and betrayal affects the consumer's intention to boycott and his participation in sanctions activities on social media. Consumer brand hate also affects the production of negative content on social media. Although the impact of betrayal on content generation on social media has been ruled out, it can be argued that perceived betrayal by indirectly affecting perceived hate can increase content generation and participation in consumer boycotts on social media because the impact of perceived betrayal on hate Perceived is also confirmed.

    Keywords: Brand moral violations, perceived hate, Perceived betrayal, Brand boycott, User generated content
  • الهام ابراهیمی*، بابک زنده دل نوبری، علی شجاع

    دورکاری یکی از اقدامات اصلی سازمان ها و شرکت ها در سراسر جهان طی همه گیری کوید 19 بود که البته پیشتر نیز به دلایل مختلف، اما نه به گستردگی دوران پاندمی انجام می شد. پژوهش حاضر با هدف طراحی و تدوین مدل تجارب و درس آموخته های نوین سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در حوزه پیاده سازی و مدیریت فرایند دورکاری در دوران بحران دنیاگیر کرونا با رویکرد استقرایی و روش کیفی انجام شد. جامعه هدف این پژوهش کارکنان و مدیران با سابقه دورکاری یا تصمیم گیر در فرایند دورکاری در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران بودند و نمونه گیری به صورت غیراحتمالی قضاوتی تا حد اشباع داده ها ادامه یافت. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه های نیمه ساخت یافته و روش تجزیه و تحلیل آن ها، تحلیل تم بود. یافته های پژوهش نشان داد، تجارب سازمان از دورکاری در دوران دنیاگیری کرونا در قالب پنج تم اصلی و نوزده تم فرعی منتج از آن ها قابل دسته بندی است. به عبارت دیگر، برای مدیریت دورکاری در زمان بحران کرونا مواجهه صحیح در پنج حیطه اصلی ضروری می نمود: 1. فرهنگ سازمان، 2. سیستم ها و زیرساخت های سازمان، 3. ادراکات، نگرش ها و مهارت های کارکنان، 4. متناسب سازی سبک های مدیریت 5. استراتژی ها و کارکردهای سازمان.

    کلید واژگان: کرونا, دورکاری, دولت الکترونیک, تحلیل تم, سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
    Elham Ebrahimi *, Babak Zendedel Nobari, Ali Shoja

    Teleworking was one of the main actions of organizations and companies around the world during the Covid 19 pandemic, which, of course, used to be done for various reasons, but not to the extent of the pandemic era.The National Library and Archives of the Islamic Republic of Iran, as one of the government agencies, has used telecommuting platform since the beginning of the signification of the telecommunications regulations in 2010 up tonow, due to the nature of its functional and quantitative nature of many of its specialized jobs. But the question is how this organization, despite having a decade of experience in implementing and managing the telecommuting process, has dealt with this issue during the Corona pandemic crisis, and in other words, what new lessons has it achieved from this emerging experience? The aim of this study was to answer this question with inductive approach and qualitative method. The target population of this study was employees and managers with a history of teleworking or decision makers in the teleworking process in the National Library and Archives of Iran. Sampling was unlike probability quota and continued until data saturation. The method of data collection was semi-structured interviews and the method of analysis was thematic analysis. Findings showed that the organization's experiences of telecommuting during the Corona pandemic are divided into five main themes and nineteen sub-themes resulting from them. In other words, to manage telecommuting in times of Corona crisis, proper confrontation was necessary in five main areas: 1. Organizational culture, 2. Organizational systems and infrastructure, 3. Perceptions, attitudes and skills of employees, 4. Adaptation of management styles and 5. Organizational strategies and functions. The requirements of each of these areas are presented in detail in the discussion and conclusion section and can add to the experience of organizations in dealing properly with the telecommuting phenomenon during the Corona pandemic.

    Introduction

    Although interest in the idea of ​​telecommuting first emerged with the oil crisis and to avoid the costs imposed in the 1970s, presently in many industries and organizations, telecommuting is even considered a competitive advantage. On the other hand, the nature of work around the world has changed dramatically due to advanced communication tools. Organizations are increasingly turning from an absolute approacha to their physical locations. They are well aware of the importance of adapting to new changes and conditions in order to reduce costs and waste of time and on the other hand increase flexibility and efficiency. Researches related to telecommuting in the world have a history around its age and in Iran, researches on telecommuting has been conducted in the last decade. But in the current context of the world, given the pandamic of the Corona virus and its consequences for organizations, we are witnessing a change in the appearance and substance of telecommuting, both quantitatively and qualitatively. The tangible research gap in this area needs to be explored. The question is, from the point of view of the staff and executors of the telecommuting process in the National Archives and Library of Iran, what are the differences between this process and the telecommuting in the normal state of the organization and how was it? The present study was conducted to answer this question with an inductive approach and a qualitative method. The knowledge-enhancing contribution of the present study is the study of telework experience in one of the major government institutions in the field of culture in the country. Although the issue of telecommuting is not a new issue, so far this issue has been considered as option and has not been addressed in the current era due to the coercion of the Corona pandemic in the country.

    Case study

    The National Archives and Library of Iran was identified as suitable for this study; This is because the organization has a long history of telecommuting implementation, and its review of telecommuting management during the current Covid 19 pandemic crisis will bring valuable points.  Theoretical frameworkTelecommuting is used in many terms; these include: work from home, e-work, virtual work, telework, remote work, distance working, work shifting and flexible work. Of course, these different terms have many conceptual overlaps, and all of them refer in some way to the central nature of telecommuting. People use the concept in a variety of ways, extending it to a wide range of forms of work, including mobile work, work in any place other than the usual employer-accepted workplace, shared office centre or hub and home-based working. For example, Morganson, Major, Auburn, Verio, and Heelan (2010) have defined teleworking as working from anywhere, anytime. Also defined by Apgar (1998) telecommuting is doing work electronically wherever the employee chooses. This method of work is "moving the work towards the employee" instead of "moving the employee towards the work" (Ghanbari, 2011).Teleworking in Iran officially began in July 2010 with the announcement of telecommunications regulations by the government of the time to public agencies and has continued to this day. A decade after the official start of telecommuting in Iran, telecommuting is now practiced in many government ministries, organizations and departments.

    Methodology

    The present study is an applied research with a qualitative approach that is applied in terms of purpose and exploratory-inductive in terms of data collection. The target population of the present study was three groups of employees. Staff managers who have telecommute employees. Managers who have experience in the life cycle of telecommunicating like office of planning and supervision and general directorate of human resource, and also employees who have at least one six-month period of experience as a telecommuter. Sampling of the mentioned population was done by unlikely quota method until theoretical saturation was reached. The data collection tool in this study was semi-structured interviews and the data analysis method was thematic analysis.

    Discussion and Results

    Brown and Clark (2006) stepwise method was used for analysis in this study. During this process, after implementing and getting acquainted with the data and studying the information several times, the initial codes were created. Codes such as "temporary internet outages" and "telecommuting as unemployment". In the third step, the codes were matched to form potential themes, and all data related to each theme was collected. Then, by reviewing the themes and the relationship between them and the relationship between the themes and the code, the categoris were modified. In the next step, the formed themes were defined and named; Topics such as "psychological health and safety" were listed as sub-themes. Finally, 19 sub-themes were enumerated, which led to the formation of five main themes by increasing the degree of abstraction.ConclusionIn the current situation where the Crona epidemic disease has caused organizations to show more reception in telecommuting, it is necessary for government organizations to be flexible in policy-making and take appropriate measures to the current situation, while maintaining and improving the level of telecommunications capacity provide for government employees.

    Keywords: Corona, telecommuting, E-government, theme analysis, National Library, Archives of Iran
  • فراز صادق وزیری*، امید گمار، محمد عظیمی، علی شجاع، امین مظفری
    تاکنون مطالعات محدودی تاثیر لوگوی برند در بخش آموزش عالی را مورد بررسی قرار داده اند. این مورد بویژه در پیشینه پژوهش و در زمینه تاثیر مزایایی که یک لوگوی برند می تواند در این بخش داشته باشد مورد غفلت واقع شده است؛ لذا مطالعه حاضر در پی ارایه چارچوبی برای درک بهتر مزایای لوگوی برند در بخش آموزش عالی است. علاوه بر این، این مطالعه نسبت به توسعه چارچوب مطالعات پیشین با افزودن مفاهیمی مانند تعهد مستمر و توصیه های کلامی اقدام نموده است. مدل این پژوهش در یک نمونه 340 نفری از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های دولتی شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که تجانس تصویر خود واقعی و مزایای لوگوی برند تاثیر مثبت و معناداری بر تعهد و توصیه های کلامی دارند. همچنین تجانس تصویر خود، مزایای لوگوی برند و توصیه های کلامی را به صورت مستقیم و تعهد را به صورت غیر مستقیم تحت تاثیر قرار می دهد.
    کلید واژگان: مزایای لوگوی برند, تجانس تصویر خود, توصیه کلامی, تعهد, آموزش عالی
    Faraz Sadeghvaziri *, Omid Gomar, Mohammad Azimi, Ali Shoja, Amin Mozafari
    Few studies have examined the impact of brand logo in higher education sector. Particularly, the literature has neglected the benefits that a brand logo can have in this context. Thus, this paper outlines a framework that contributes to a greater understanding of brand logo benefits in higher education sector and extends the framework of previous studies by accounting for continuance commitment and word of mouth. We analyzed our model based on the data obtained from a sample of 340 undergraduate students from public universities in Tehran, Iran. The results indicated that the ideal self-image congruence and the brand logo benefit have a positive significant impact on commitment and word of mouth. In addition, the self-image congruence directly influences the brand logo benefit and word of mouth, and indirectly influences commitment.
    Keywords: brand logo benefit, self-image congruence, Word of mouth, Commitment, Higher Education
  • Elham Ebrahimi*, Ali Shoja
    Purpose

    The purpose of this study is to investigate the effect of both work to family enrichment and family to work enrichment on family satisfaction and work satisfaction. The moderating role of positive and negative affectivity is also examined in this regard.

    Methodology

    This Study is an empirical survey research with the statistical population of faculty members of Iran’s universities. The research questionnaires were distributed among professors of five premier universities of Tehran. 200 people were used by simple random sampling. Carlson et al. (2000), Carlson, Kacmar, and Williams (2000), Brayfield and Crockett (1955), Schumm, McCollum, Bugaighis, Jurich, and Bollman (1986) and Agho et al. (1992) questionnaires were used and research hypotheses were tested through structural equation modeling by PLS software.

    Findings

    The results showed that according to path coefficient, work family enrichment has a positive and significant effect on faculty members’ job satisfaction (0.7562) and family satisfaction (0.7362) both T-statistics are upper than 1.96. Positive affectivity enhances these relationships as a moderating variable (0.6423). However, negative affectivity had no significant effect on the relationship between work family enrichment and family and job satisfaction (both T-statistics are lower than 1.96).

    Conclusion

    positive aspects of work family interface, in other words, work family enrichment in comparison with work family conflict variable should be considered as an important variable in psychology of family and organization. The issue of work family enrichment in the scientific jobs of faculty members of universities which have distinctive job qualifications compared with other jobs could have a significant effect in job and family satisfaction.

    Keywords: Work family enrichment, Academic society, Job satisfaction, Family satisfaction, Structural equation modeling
  • علی شجاع، فروزان صادقی محلی، آرش اخلاقی، سیاوش مرادی*
    سابقه و هدف

    آموزش بالینی فرصت مناسبی است تا دانشجو بتواند خود را در زمینه های دانش، مهارت بالینی، اخلاق، ارتباط با بیمار، حل مشکل و تصمیم گیری محک بزند و بدین صورت خود را برای حرفه ای که در آینده انتظارش را می کشد، آماده کند. مطالعه حاضر با هدف "ارزیابی کیفیت آموزش دستیاری در گروه های آموزشی بالینی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مازندران در سال 1398" صورت گرفت.

    مواد و روش ها:

     پژوهش حاضر نوعی مطالعه ترکیبی است که در فاز اول، مطالعه کیفی و از نوع تحلیل محتوایی و در فاز دوم، مطالعه کمی پیمایشی مبتنی بر پرسشنامه بود. در فاز کمی تعداد 140 دستیار از 15 گروه آموزشی به شیوه غیر احتمالی انتخاب شد. بارم دهی گویه های پرسشنامه تکمیل شده با الگوی لیکرت 5 نقطه ای صورت گرفت. در نهایت داده ها جمع آوری و مورد تحلیل آماری قرار گرفت. جهت تحلیل محتوا از رویکرد کیفی گرانهیم و لوندمن استفاده شد و جهت صحت و استحکام مطالعه از معیارهای پیشنهادی گوبا و لینکلن استفاده شد.

    یافته ها:

     نتایج مطالعه نشان داد که درصد رضایت مندی دستیاران در قسمت های امکانات رفاهی 6/19، زمان استراحت در کشیک 7/24، رعایت عدالت آموزشی 36، لاگ بوک 3/39،اسکیل لب 8/55 و واسپاری مسئولیت 5/54 درصد بود. برگزاری گزارش صبحگاهی، راند بالینی صبحگاهی و عصر/ شب، گرند راند و آزمون OSCE با برخورداری از تواتر بیش از 75 درصد در گروه های آموزشی از وضعیت مناسب برخوردار بودند.

    استنتاج

    این مطالعه نشان داد، بسیاری از برنامه های آموزشی در وضعیت نسبتا مطلوب و یا نامطلوب قرار دارند و در اولویت های مداخله ای ما قرار می گیرند.

    کلید واژگان: آموزش بالینی, آموزش دستیاری, ارزیابی آموزش, آموزش پزشکی
    Ali Shoja, Forouzan Sadeghimahalli, Arash Akhlaghi, Siavash Moradi*
    Background and purpose

    Clinical education is a good opportunity for students to test themselves in different areas, including knowledge, clinical skills, ethics, communication with patients, problem solving, and decision making. This will help them in getting prepared for future position. The present investigation aimed at studying the quality of different residency programs in Mazandaran University of Medical Sciences, 2019.

    Materials and methods

    We conducted a combined study. In first phase a qualitative study using content analysis was performed and in second phase, a quantitative survey was carried out using a questionnaire. In quantitative phase, 140 assistants were selected from 15 educational groups via nonprobability sampling. The participants were asked to complete survey items with a five-point Likert scale. Graneheim and Lundman qualitative approach was used for content analysis and Goba and Lincoln criteria were used to assess the accuracy and robustness of the study.

    Results

    According to findings, residentschr('39') satisfaction with welfare facilities, rest time on duty, educational justice, log book, skill lab, and responsibility assignment were 19.6%, 24.7%, 36%, 39.3%, 55.8%, and 54.5%, respectively. The respondents were satisfied with morning reports, morning and evening clinical rounds, evening grand rounds, and OSCE test (more than 75%).

    Conclusion

    This study showed that many educational programs are in a relatively unfavorable situation that should be among our intervention priorities.

    Keywords: clinical education, assistant training, training evaluation, medical education
  • فاطمه شریفی، علی شجاع*، فراز صادق وزیری

    پژوهش حاضر به بررسی تاثیر برندینگ داخلی بر رفتار شهروندی سازمانی با توجه به نقش میانجی هویت یابی سازمانی و دلبستگی شغلی در استارتاپ ها در ایران پرداخته است. جامعه هدف پژوهش توصیفی-پیمایشی، شامل 460 نفر از کارکنان شرکت های اینترنتی نوپا در ایران است و تعداد حجم نمونه 210 نفر در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری مورد استفاده، تصادفی ساده است و جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از مد ل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی و همچنین استفاده از نرم افزار  SMART PLS2انجام شده است. مطابق نتایج پژوهش در حالت کلی برندینگ داخلی بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیر معناداری داشته است. همچنین ارتباطات برند داخلی و رهبری تحول آفرین منجر به هویت یابی سازمانی شده و رهبری تحول آفرین منجر به دلبستگی شغلی شده است. هویت یابی سازمانی نیز بر دلبستگی شغلی تاثیرگذار است. از طرفی هویت یابی سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی نسبت به مشتریان و دلبستگی شغلی نیز بر رفتار شهروندی سازمانی نسبت به مشتریان و سازمان تاثیرگذار بوده است.

    کلید واژگان: برندینگ داخلی, هویت یابی سازمانی, دلبستگی شغلی و رفتارهای شهروندی سازمانی
    Fatemeh, Sharifi, Ali Shoja *, Faraz Sadeghvaziri

    The present paper investigates the effect of internal branding on organizational citizenship behavior with respect to the mediating role of organizational identity and job attachment in Iran’s startups. The population of the descriptive-survey study included 460 employees of start-up Internet companies in Iran and the sample size was 210 people. The sampling method used is simple random and standard questionnaires were used to collect data. Data analysis performed by using structural equation modeling with partial least squares approach and also using SMART PLS2 software. According to the research results, internal branding has a significant effect on organizational citizenship behavior. In addition, internal brand communication and transformational leadership has led to organizational identification and transformational leadership has led to job attachment. Organizational identification also affects job attachment. On the other hand, organizational identification has affected the organizational citizenship behavior towards customers and job attachment has affected the organizational citizenship behavior towards customers and the organization.

    Keywords: Internal branding, organizational identity, job attachment, organizational citizenship behaviors
  • فراز صادق وزیری، الهام ابراهیمی*، علی شجاع

    هدف :

    هدف پژوهش حاضر آزمون الگوی مفهومی علل و پیامدهای تنفر از برند کالاهای ایرانی است. بر همین اساس مدل مفهومی متشکل از این عوامل و پیامدها در مورد کالاهای ایرانی و در بافتار مصرفی ایران مورد آزمون قرار گرفت.

    روش شناسی: 

    در این پژوهش پیمایشی، جامعه هدف شامل تمامی شهروندان استان مازندران و روش نمونه گیری، خوشه ای دومرحله ای بود. تعداد حجم نمونه 395 نفر، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه و روش تحلیل داده ها مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی با استفاده از نرم افزار SmartPLS2.6 بود.

    یافته ها

    مطابق نتایج پژوهش، علل تنفر از برند شامل فریبکاری آمیخته بازاریابی، قصور آمیخته بازاریابی و عدم مسئولیت پذیری اجتماعی است. از سوی دیگر، تایید شد که پیامدهای تنفر از برند، تبلیغات توصیه ای منفی، حمایت از رقیب و قطع رابطه با برند خواهد بود.

    نوآوری: 

    این پژوهش الگویی بومی از علل و پیامدهای تنفر از برند کالاهای ایرانی را که تا کنون مورد آزمون قرار نگرفته بود بررسی کرده است. نتایج فرضیات این پژوهش تعمیم پذیری الگوی مختص به بافت مصرفی ایرانی را تایید کرد. با استفاده از نتایج پژوهش حاضر می توان مفهوم تنفر از برند مصرف کننده ایرانی را به دقت واکاوی کرد؛ اینکه از چه عواملی نشات می گیرد و در صورت تشدید، به چه پیامدهایی می انجامد. همچنین در این پژوهش ترتیب اولویت ها و میزان اهمیت نسبی عوامل تاثیرگذار بر تنفر از برند و عوامل تاثیرپذیر از آن را مشخص شده که با توجه به محدودیت های سازمان ها، می تواند اهمیت بسزایی در مدیریت تنفر از برند داشته باشد.

    کلید واژگان: تنفر از برند, تبلیغات توصیه ای منفی, فریبکاری آمیخته بازاریابی, قصور آمیخته بازاریابی, قطع رابطه با برند
    Faraz Sadegh Vaziri, Elham Ebrahimi *, Ali Shoja
    Objective

    The aim of the present study is to test a conceptual model of the causes and consequences of Iranian products brand hate. Accordingly, the conceptual model consisting of these factors and consequences on Iranian goods and in the context of Iran was tested.

    Methodology

    In this survey, the target population included all citizens of Mazandaran province and the sampling method was two-stage clustering. The sample size was 395 people, the data collection tool was questionnaire and the data analysis method was structural equation modeling with partial least squares approach using SmartPLS2.6 software.

    Results

    According to the research results, brand hate is affected by marketing fraud, marketing mix failure and social irresponsibility. On the other hand, the assumptions about the effect of brand hate on negative word of mouth, support for the competitor and disconnection from the brand were confirmed.

    Innovation: 

    This study examines a pattern of causes and consequences of Iranian products brand hate which has not been tested before. The hypotheses of this study confirmed the generalizability of the model for Iranian consumers. Using the results of the present study, the concept of Iranian consumer brand hate can be carefully analyzed; what causes it, and what are the consequences if it gets worse. Also, in this study, the priorities and the relative importance of the factors affecting and affected by brand hate have been determined which could be very important in brand hate management due to the limitations of organizations.

    Keywords: Brand hate, Negative word of mouth, Mixed Marketing Fraud, Marketing Mix Failure, Brand Disconnection
  • فراز صادق وزیری، علی شجاع*، بهاره اصانلو، مصطفی سیمرغ

    هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی ارتباط بین دانشجویان با دانشگاه و هویت گرفتن آن ها با دانشگاه و ارایه رفتارهای حمایتی از سوی دانشجویان می باشد. از این رو مطالعه حاضر به بررسی پیشران های هویت یابی با برند دانشگاه، ازجمله شخصیت، حیثیت و دانش برند پرداخته است. به علاوه اثر هویت یابی دانشجویان بر رفتارهای حمایتی آن ها از جمله وابستگی به دانشگاه، پیشنهادات برای بهبود، نیت های حمایتی و مشارکت در فعالیت های آینده مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین ازآنجاکه هویت یابی با برند می تواند تحت تاثیر زمینه فرهنگی شخصیت افراد قرار گیرد، نقش جهت گیری های فرهنگی(جمع گرایی/فردگرایی) به عنوان متغیر تعدیلگر بررسی شده که تا کنون در پژوهش های گذشته مد نظر قرار نگرفته است. پژوهش حاضر کاربردی-پیمایشی است و در یک نمونه آماری 390 نفری از دانشجویان دانشگاه های دولتی سطح شهر تهران، با استفاده از ابزار پرسشنامه مورد آزمون قرار گرفته است و داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شده اند. یافته ها نشان داد که شخصیت و حیثیت برند دانشگاه نقش کلیدی در تعیین هویت یابی دانشجویان با دانشگاه دارند. همچنین در جوامع جمع گرا، نقش حیثیت برند بسیار قوی تر و پررنگ تر از سایر متغیرها در شکل گیری هویت یابی دانشجویان می باشد. به علاوه طبق یافته ها دانشجویانی که با دانشگاه هویت پیدا می کنند، تمایلشان برای ارایه رفتارها و عکس العمل های حمایتی بیشتر می شود.

    کلید واژگان: حیثیت برند, شخصیت برند, دانش برند, هویت یابی دانشجو با برند دانشگاه, جهت گیری های فرهنگی(جمعگرایی, فردگرایی)
    Faraz Sadegh Vaziri, Ali Shoja *, Bahareh Osanlou, Mostafa Simorgh

    The purpose of the present research is to investigate how students connect with the university and identification them with the university and provide student supportive behaviors. Therefore, the present study examines the Antecedents university brand identification, including brand personality, brand prestige and brand knowledge. In addition, the effect of student identification on their supportive behaviors, including university affiliation, suggestions for improvement, Advocacy Intentions and participation in future activities has been studied. Also, as brand identification can be influenced by the cultural context of the personality, the role of cultural orientation (collectivism / individualism) as a moderating variable has been investigated, which has so far not been considered in previous studies. The present research is Practical-survey and in a statistical sample of 390 students of state universities in the city of Tehran, a questionnaire has been tested and the data have been analyzed by structural equation modeling method. The findings showed that the personality and prestige of the university brand play a key role in identifying students with the university. In collectivist societies, the role of brand prestige is much stronger than other variables in the formation of student identification. In addition, according to findings, students who identify with a university tend to be more willing to provide supportive behaviors and responses.

    Keywords: Brand prestige, brand personality, brand knowledge, Cultural Orientation (Collectivism, Individualism), university brand identification
  • علی شجاع، فراز صادق وزیری، الهام ابراهیمی*
    هدف

    تنفر از برند مفهومی است که از سویی جدید و کمتر آشنا بوده و از سوی دیگر بسیار بااهمیت و ضروری است. در ادبیات برندینگ به احساس های مثبت همچون عشق به برند بسیار پرداخته شده و احساس های منفی مصرف کننده به برند کمتر بررسی شده است. هدف از این پژوهش، ارایه الگویی از علل و پیامدهای تنفر از برند کالاهای ایرانی است.

    روش

    این پژوهش کیفی، از لحاظ هدف بنیادین است و بر حسب روش گردآوری داده ها میدانی محسوب می شود. جامعه هدف پژوهش مصرف کنندگان کالاهای ایرانی در شهر تهران هستند. روش نمونه گیری غیراحتمالی، قضاوتی و گلوله برفی و تعداد حجم نمونه با توجه به اشباع نظری داده ها 17 نفر بوده است. برای جمع آوری داده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل تم در نرم افزار NVivo10 انجام گرفت.

    یافته ها

    مطابق با نتایج پژوهش، دو دسته از تم های اصلی کشف شدند که شامل عوامل تاثیرگذار بر تنفر از برند (فریب کاری آمیخته بازاریابی، قصور آمیخته بازاریابی و مسئولیت ناپذیری اجتماعی) و پیامدهای حاصل از تنفر از برند (تبلیغ های دهان به دهان منفی، حمایت از رقیب و قطع رابطه با برند) بودند.

    نتیجه گیری

    یافته های پژوهش می تواند برای تولیدکنندگان کالاهای ایرانی نتایج حایز اهمیتی داشته باشد. رعایت اصول اخلاقی کسب وکار در زمینه آمیخته بازاریابی و مسئولیت پذیری اجتماعی، از بروز پیامدهایی نظیر تبلیغ های منفی علیه برند و قطع رابطه با برند ممانعت می کند.

    کلید واژگان: تنفر از برند, فریب کاری آمیخته بازاریابی, تبلیغ های دهان به دهان منفی, تحلیل تم
    Ali Shoja, Faraz Sadegh Vaziri, Elham Ebrahimi *
    Objective

    It is important to understand why consumers do not like some brands or even cultivate a sense of hatred for them, because consumers usually tend to evaluate negative information about brands than positive information. The phenomenon of hatred of the brand is still in its infancy, and this research, given its exploratory nature, will help conceptualize this phenomenon and will take a step forward in promoting the theory of brand hatred. This research develops a model of brand hatred including its causes and consequences in the context of Iran. In general, this study seeks two main goals: 1) discovering the causes of brand hatred among Iranian consumers and 2) discovering the consequences of brand hatred in them. This issue significantly helps Iranian producers to pave the way for branding by being aware of these causes and consequences.  

    Methodology

    The present study is a qualitative research and is grounded in terms of purpose. It is also exploratory-inductive in terms of data collection. The target population of this study includes consumers of Iranian products in Tehran and the data were collected through face-to-face interviews or interactions with the researchers and through self-expression in response to a general question about whether or not to have strong negative feelings about a particular brand or brands. Sampling is carried out through non-probabilistic judgmental and snowball sampling. Semi-structured interviews were used to collect the data in this study. Qualitative data analysis was performed using theme analysis. After observing the interviews and entering them into the software and reviewing the notes, the key points were codified. It should be noted that all the steps of qualitative data analysis were performed using NVivo10 software.

    Findings

    Eventually, two main themes were discovered. The first category includes the main themes that affect brand hatred i.e. the negative factors that cause brand hatred among the consumer or the lack of positive factors that lead to the development of brand hatred. The main themes discovered in this category were "mixed marketing deception", "mixed marketing failure" and "social irresponsibility". The second category was the main themes affected by brand hatred; that is, actions or intentions to negative actions after creating sense of brand hatred among the consumers. The answer to the question that what would the consumers who hate the brand do about their hatred. The main themes discovered in this category were "negative word of mouth advertising", "supporting the competitors" and "breaking the relationship with the brand".

    Conclusion

    Based on the results of the present study, costumers who hate Iranian product brands do not develop cases such as "brand revenge", "complaint", "threat" and "damage" - which have been discovered in western researches and are considered as the consequences of brand hatred. The present study discovered some behaviors including negative word of mouth advertising, supporting a competitor, and breaking relationships with a brand.

    Keywords: Brand hatred, Mixed marketing deception, Negative word of mouth, Thematic analysis
  • الهام ابراهیمی*، الناز نجاتی کریم آباد، علی شجاع
    نظریه علامت دهی (سیگنالینگ) که منشا اقتصادی دارد، به بررسی عدم تقارن اطلاعات بین دو طرف می پردازد و به علائم ارسال شده برای تعدیل این اطلاعات نامتقارن اشاره می کند. این مفهوم، اخیرا وارد ادبیات مدیریت منابع انسانی شده و در بحث جذب و استخدام از آن بهره گرفته می شود. هدف پژوهش حاضر، استفاده از این مفهوم در ایجاد جذابیت سازمان برای کارجویان است. بدین منظور، تاثیر متغیر علامت دهی (متشکل از دو بعد علائم سطح فردی و علائم سطح سازمانی) بر نگرش متقاضی نسبت به سازمان به عنوان متغیر میانجی و تاثیر آن بر جذابیت سازمان بررسی شد. نقش تعدیلگر هویت یابی در رابطه میان علامت دهی و نگرش متقاضی نسبت به سازمان نیز تبیین شد. این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه هدف شامل تمامی کارجویان شرکت کننده در نمایشگاه کار سال 1397 بودند. روش تحلیل داده ها، مدل‎سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم‎افزار Smart PLS2.6 بود. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد، علائم سطح فردی و علائم سطح سازمانی تاثیر معنی داری بر نگرش متقاضیان به سازمان دارند. تاثیر نگرش متقاضیان به سازمان بر جذابیت سازمان برای آنان نیز تایید شد. نقش تعدیل گری هویت یابی سازمانی در رابطه میان علائم سطح سازمانی و نگرش کارجویان به سازمان تایید شد، اما این متغیر، تعدیل گر معنی داری در رابطه میان علائم سطح فردی و نگرش متقاضیان به سازمان نبود.
    کلید واژگان: نظریه علامت دهی, هویت یابی سازمانی, نگرش کارجویان, جذابیت سازمان
    Elham Ebrahimi *, Elnaz Nejati Karim Abad, Ali Shoja
    Signaling theory, with economic origin, addresses information asymmetry between two sides and refers to the signs sent to moderate these information. This concept has recently entered the literature of human resource management and is employed in selection and recruitment. The purpose of this study is to apply this concept for creating organizational attractiveness for jobseekers. Therefore, the effect of signaling variable, consisting of signals at individual and organizational levels, on the attitudes of jobseekers as a mediating variable and its effect on jobseekers’ attractiveness are studied. The moderating role of organizational identity in the relationship between signaling and jobseekers’ attitudes are also investigated. This is an applied research in terms of purpose and a descriptive-survey one in terms of data collection method. The statistical population consists of all employees participating in the work exhibition in 2018. Structural equations modeling through partial least squares approach and Smart PLS2.6 software were employed for data analysis. The results signified that signals at personal and organizational levels significantly affected the attitude of the applicants toward organization. The effect of applicants’ attitudes on the attractiveness of the organization was also confirmed. The moderating role of organizational identity was significant in the relationship between signals at organizational level and employees' attitudes toward organizations; however, this variable did not significantly moderate the relationship between signals at individual level and the attitude of the applicants toward the organization.
    Keywords: Signaling theory, Organizational attractiveness, jobseekers’ attitudes
  • الهام ابراهیمی، مهسا محمدی ساردو، علی شجاع *
    هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر بازاریابی داخلی بر پیامدهای شغلی (رضایت شغلی، عجین شدن با شغل و پیوند با شغل) و پیامدهای سازمانی (تعهد سازمانی، هویت سازمانی و حمایت سازمانی ادراک شده) در دفاتر و شعب بیمه پاسارگاد در استان تهران بوده است. در این پژوهش پیمایشی، جامعه هدف شامل تمامی کارکنان دفاتر و شعب بیمه پاسارگاد در استان تهران و روش نمونه گیری، خوشه ایدومرحله ای بوده است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 385 نفر ، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه و روش تحلیل داده ها مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SmartPLS2. 0. M3 بوده است. مطابق نتایج پژوهش، بازاریابی داخلی بر رضایت شغلی، عجین شدن با شغل و پیوند با شغل تاثیر معناداری داشته است. همچنین اثر معنادار بازاریابی داخلی بر روی تعهد سازمانی، هویت سازمانی و حمایت سازمانی ادراک شده نیز تایید شد. این پژوهش مدلی جامع از تاثیر بازاریابی داخلی بر پیامدهای شغلی و پیامدهای سازمانی را در بافت فرهنگی-اجتماعی ایران و در بخش خصوصی مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
    کلید واژگان: بازاریابی داخلی, پیوند با شغل, تعهد سازمانی, حمایت سازمانی ادراک شده, عجین شدن با شغل
    Elham Ebrahimi, Mahsa Mohammadi Sardoo, Ali Shoja *
    The purpose of this study is to explore the impact of internal marketing on job consequences (job satisfaction, job involvement and job engagement) and organizational consequences (organizational commitment, organizational identity and perceived organizational support) in Pasargad insurance branches in Tehran. In this survey, target population includes all employees in Tehran’s Pasargad insurance branches and sampling method was two step cluster sampling. Samples volume, according to Cochran formula, determined 385 people, and data gathering tool was questionnaire and data analysis method was structural equation modeling using SmartPLS2.0.M3 software. According to study’s finding, there is a significant impact of internal marketing on job satisfaction, job involvement and job engagement. Also significant impact of internal marketing on organizational commitment, organizational identity and perceived organizational support was confirmed. This study investigates a comprehensive model of exploring the impact of internal marketing on job and organizational consequences in Iran’s socio-cultural context and non-governmental sector.
    Keywords: Internal marketing, Job Engagement, Organizational Commitment, Perceived Organizational Support, Job involvement
  • علی شجاع، فراز صادق وزیری
    مصرف کنندگان روابط احساسی متفاوتی با برندها دارند. ممکن است در حالی که عده ای عاشق برندی اند، عده ای به آن بی توجه باشند و عده ای حس تنفر به آن داشته باشند. تنفر از برند، یک مولفه قوی منفی عاطفی در نگاه به یک برند تعریف شده است. در ادبیات برندینگ به احساسات مثبت مصرف کنندگان درباره برند، بارها بحث شده است؛ اما پژوهشگران عموما به احساسات منفی از برند به خصوص مفهوم تنفر از برند بسیار کم نگریسته اند. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل مفهوم تنفر از برند، عوامل و پیامدهای آن است. در این پژوهش پیمایشی، جامعه هدف شامل تمامی شهروندان شهر تهران و روش نمونه گیری، خوشه ایدومرحله ای بوده است. تعداد حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 385 نفر بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه و روش تحلیل داده ها مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار LISREL8. 80 بوده است. مطابق نتایج پژوهش، تجربه منفی گذشته و ناسازگاری ایدئولوژیک باعث تنفر از برند می شوند؛ در حالی که فرض ناسازگاری نمادین (عامل اصلی تنفر از برند) ، رد شده است. از طرفی تایید شده است که تنفر از برند باعث اجتناب از برند، کاهش/توقف حمایت، تبلیغات دهان به دهان منفی، شکایت و انتقام از برند از سوی مصرف کننده خواهد شد.
    کلید واژگان: اجتناب از برند, انتقام از برند, تجربه منفی گذشته, تنفر از برند, کاهش, توقف حمایت و ناسازگاری نمادین
    ali shoja, faraz Sadegh Vaziri
    Consumers have different emotional relations with brands. While some may love brands, some may be indifferent or even some may hate them. Brand hate defined as a strong emotional component in attitude towards a Brand. In branding literature, consumer’s positive feelings toward brands have been studied repeatedly, but researchers hardly studied negative feelings toward brands. Accordingly, the purpose of this paper is to investigate determinants and outcomes of brand hate. In this survey, the target population includes all residents of Tehran and sampling method was two-stage cluster sample. Data collection tool was questionnaire and data analyzed using structural equation modeling by LISREL8.80 software. According to the results, past negative experience and ideological conflict will lead to brand hate. While the assumption that iconic conflict leads to brand hate was rejected. On The other hand, it has been confirmed that hatred leads to avoiding brand, reduce/stop support, negative word of mouth, complaint and brand revenge.
    Keywords: Brand avoidance, Brand retaliation, Negative past experience, Brand hate, Patronage reduction, cessation, Symbolic
  • الهام ابراهیمی، علی شجاع *، ندا پیرانی احمدآباد
    هدف از این پژوهش بررسی تاثیر رفتار شهروندی سازمانی و ابعاد آن بر ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری و همچنین بررسی تاثیر تعدیل گرایانه اخلاق کار اسلامی در رابطه مذکور در صنعت هتلداری است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها توصیفی، از نوع پیمایشی است. جامعه هدف این پژوهش از دو گروه مشتریان و کارکنان صفی مجموعه هتل های پارسیان شهر تهران تشکیل شده است. روش نمونه گیری برای گروه اول، روش در دسترس و برای گروه دوم، روش خوشه ایدومرحله ای بوده است. برای جمع آوری داده از پرسشنامه های استاندارد استفاده شده و روش تحلیل داده ها مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS3.2.6 بوده است. مطابق نتایج پژوهش، ابعاد رفتار شهروندی سازمانی، یعنی نوع دوستی، تواضع و فروتنی، روحیه جوانمردی، وجدان کاری و فضیلت مدنی، تاثیر مثبت و معناداری بر ارزش ویژه برند داشتند. به علاوه، اخلاق کار اسلامی در رابطه میان رفتار شهروندی سازمانی و ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری، نقش تعدیل کننده داشت؛ بدین معنا که به افزایش رابطه میان این دو متغیر منجر شد.
    کلید واژگان: اخلاق کار اسلامی, ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری, تواضع و فروتنی, رفتار شهروندی سازمانی, روحیه جوانمردی
    Elham Ebrahimi, Ali Shoja *, Neda Pirani Ahmadabad
    The aim of this study is to investigate the impact of organizational citizenship behavior and its dimensions on customer-based brand equity and the moderating effect of Islamic work ethics on the above-mentioned relationship in the hotel industry. In terms of the purpose of this study, it is applied in nature and the researchers adopted the descriptive survey approach based on data collection. Target population of the study consists of two groups: customers and queue employees of Parsian Hotel chains in Tehran. In the first group convenience sampling technique has been applied and in the second group a two-stage cluster sampling method was applied. Data was collected using standard questionnaires and data analysis was based on structural equation modeling using Smart PLS 3.2.6 software. According to the results, organizational citizenship behavior dimensions, namely, altruism, courtesy, sportsmanship, conscientiousness and civic virtue had a positive and significant influence on brand equity. Moreover, Islamic work ethics had a moderator role in the relationship between organizational citizenship behavior and customer-based brand equity, meaning that it is leading to an increase in the extent of the relationship between these two variables.
    Keywords: Courtesy, Customer-based brand equity, Islamic work ethics, Organizational citizenship behavior, Sportsmanship
سامانه نویسندگان
  • علی شجاع
    علی شجاع

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال