alireza hooshyar
-
در نظام حقوقی اسلام و مقررات ایران، طلاق بیمار مشرف به موت با طلاق سایران متمایز است. ماده «944» قانون مدنی ایران، ارث زوجه در طلاق مریض را تا یک سال ثابت دانسته منوط به آنکه زوجه شوهر نکرده باشد و فوت زوج نیز بر اثر همان بیماری باشد. مستند این حکم، روایاتی به ظاهر متعارض و یا متزاحم است که صحت وسقم و شیوه جمع بین آن ها نیاز به بررسی فقهی دارد. در این ماده، میان انواع طلاق فرقی وجود ندارد و زوجه مطلقا مستحق ارث است؛ درحالی که فقهای امامیه درباره توارث زوجه در طلاق باین اختلاف دارند. فلسفه و حکمت حکم یادشده، حمایت از زوجه ذکر شده و این ابهام را به وجود می آورد که آیا می توان عوارض و حالات خطرناک همچون مارگزیدگی، جنگ، تصادف و محکومان به قصاص را به مرض موت ملحق ساخت؟ همچنین در اختصاص یا عدم اختصاص حکم به زوجه، میان فقهای اسلامی اختلاف است و نیاز به بررسی دارد. نگارندگان با مراجعه به اقوال و فتاوای فقهای امامیه در پی رفع ابهامات موجود در ماده قانونی هستند و برآنند که موت مریض در کمتر از یک سال، سبب موت بودن مرض و انتهای مرض به موت موجب توارث زوجه از مریض می شود منوط به آنکه زوجه شوهر نکرده باشد. این، حکمی استثنایی مختص به طلاق مریض است و قابل سرایت به طلاق مریضه نیست؛ لذا زوج از زوجه مریض ارث نمی برد. قید اضرار در برخی روایات خصوصیت ندارد و در تمام انواع طلاق مانند خلع، مبارات، رجعی و باین، زوجه از مریض ارث می برد. همچنین روایات وارده فقط اختصاص به طلاق مریض داشته و حالات و عوارض خطرناک را شامل نمی شود.
کلید واژگان: مریض, زوجه, ارث, طلاق رجعی, طلاق بائن, بیمار مشرف به موتIn Islamic and Iranian legal systems, divorce in cases where the husband is dying of an illness is distinct from other forms of divorce. Article "944" of the Iranian Civil Code stipulates that the wife could take inheritance from his dead husband within a year of her husband's death in cases where she has been divorced by her ill husband before his death, provided that she has not taken another husband and that her husband has died of the same disease. The references for this judgment are some seemingly contradictory and conflicting hadiths whose authenticity and the unification method needs to be investigated jurisprudentially. The article makes no difference between different kinds of divorce, and the wife is absolutely worthy of the inheritance. However, the Shiite jurists (Faqihs) have different judgments regarding the wife's inheritance in irrevocable divorce. Supporting the wife is said to be the wisdom behind the judgment mentioned above. Nonetheless, it raises this question whether such potentially deadly situations as snakebite, accident and those cases where the person is sentenced to blood-vengeance could be annexed to the judgment regarding the inheritance of wife in a divorce of the dying patient? Moreover, as the Islamic jurists differ in opinion concerning whether the judgment could exclusively be assigned to the wife or not, the issue needs to be carefully examined. Referring to the Shiite jurists' fatwas and comments regarding the judgment, the researchers of this study seek to resolve the ambiguities in the article, arguing that the death of the patient in less than a year of the same disease, and the fact that the illness led to the death are the primary requisites for the inheritance of the wife from her dead husband, provided that she has not remarried. This is an exceptional judgment specific to the divorce of the dying male patient and could be extended to the divorce of the dying female patient, i.e., The husband does not take inheritance from his ill wife. According to some hadiths, the inflication of harm stipulation has no particularity; therefore, the wife takes inheritance from her sick husband in all types of divorce, including the revocable and irrevocable divorce, the divorce by mutual agreement, and the divorce at the wife's instigation. Furthermore, the hadiths narrated in this regard are specific to the divorce of a dying male patient and do not include potentially deadly situations and conditions. Keywords: Patient, Wife, Inheritance, Revocable Divorce, Irrevocable Divorce, Dying Patient.
Keywords: Patient, wife, inheritance, revocable divorce, Irrevocable Divorce, Dying Patient -
از جمله مسائل بسیار پیچیده و قدیمی در علم اصول، بحث جواز اجتماع امر و نهی است که علاوه بر فوائد علمی فراوان در علم اصول، دارای ثمرات فقهی و عملی مانند صحت یا بطلان خواندن نماز در مکان غصبی نیز می باشد. پس از بررسی مفردات و تنقیح محل بحث، با سه قول در این خصوص مواجه می شویم که جواز، امتناع و جواز عقلی و امتناع عرفی را می توان نام برد. نویسندگان در ادامه به نقل اهم دلایل مثبتین و نافین پرداخته است و سپس وارد بحث اضطرار با سوء اختیار شده که یکی از مباحث مهم در این زمینه است. اقوال و مبانی در زمینه کسی که با سوء اختیار، خود را مضطر نموده است تا شش مورد نیز گفته شده است که از آن جمله می توان به سقوط نهی به طور مطلق و باقی ماندن وجوب و ثبوت نهی فعلی و عدم وجوب اشاره نمود. نگارندگان پس از نقل و بسط اقوال در این خصوص، اشکالات هر یک از اقوال را با استفاده از آیات و روایات بررسی کرده و ثابت نموده که عنوان اضطرار از سوی شارع مقدس از باب حکومت تضییق گردیده است؛ از همین رو، هر اضطراری رافع حرمت نیست و در نهایت، با استفاده از ابواب دیگر فقهی، توانسته است قول به جواز اجتماع امر و نهی را ثابت نماید.کلید واژگان: اجتماع, امر, نهی, جواز, امتناع, سوء اختیار, مضطرThe issue of the permissibility of togetherness of command and forbiddance is considered among the most complex and oldest issues in the knowledge of oṣūl which has jurisprudential and practical benefits such as the truth or wrongness of saying prayers in a usurped place. Having investigated the lexicon and clarifying the subject matter, the researchers have proposed three opinions in this regards such permissibility, refusal, and intellectual permissibility and customary refusal. In the next phase, the researchers have raised the most important issue of negating and confirming reasons and the issue of compulsion due to the lack of freewill. There are to six opinions and principles about the person who have doomed himself obliged due to lack of freewill among which the absolute command wavier, taking the obligation, affirming the forbiddance of act, and lack of obligation could be mentioned. Having explained and expanded these opinions, the researchers have investigated the weaknesses of these opinions using the Qur'an verses and the Imam's traditions and have proved that proposing the issue of compulsion by the shariah legislator from the viewpoint of ruling the society is narrowed; therefore, any kind of compulsion cannot remove the illegality. Ultimately, they have proved the opinion to the permissibility of gathering the command and forbiddance using other jurisprudential chapters.Keywords: Togetherness, command, forbiddance, permissibility, refusal, lack of freewill, the obliged
-
در فقه مذاهب اسلامی بیماری مشرف به موت، اهلیت مریض را متزلزل می کند و تصرفات تبرعی، طلاق و نکاح وی را با سایرین متمایز می سازد. نویسنده با جستجو در آثار فقهای متقدم و متاخر امامیه، اوصاف بیماری مشرف به موت را بررسی کرده تا به ملاک و معیار مشخصی برای این وضعیت بیابد. با توجه به تعاریف و شاخصه های مختلف و متفاوت فقهای امامیه از این نوع بیماری، در ماهیت آن اختلاف نظر وجود دارد و همین سبب اجمال و ابهام در موضوع شده؛ به طوری که در این مسئله از حیث انطباق بر انواع بیماری خصوصا امراض نوظهوری نظیر سرطان و ایدز اشکالاتی به وجود آمده است. نویسنده بر آن است که برای رفع این اشکال و اجمال، ضرورت دارد نظرات فقهای امامیه به صورت نقلی و عقلی بررسی شود تا بتوان تعریفی جامع درباره بیماری مشرف به موت ارائه نمود و بر امراض نوظهور منطبق ساخت. او در این زمینه به سه شاخصه مهم و جامع اشاره کرده است: تحقق بیماری در عرف و عاجزساختن بیمار؛ خطرناک و کشنده بودن بیماری در غالب موارد؛ و منتهی شدن بیماری به مرگ. او در پایان، تعریف جامعی از این مسئله به دست داده است.کلید واژگان: احکام فقهی بیمار, بیماری مشرف به موت, مرگ بیمار, خطرناک و کشنده بودن بیماریIn Islamic sects jurisprudence, the people whose illnesses may lead to their death would enjoy shaky capacity and their contributive appropriations and marriage and divorce make them distinctive from others. Imamiyeh Jurisprudents disagree with each other with respect to this issue, and based on the meaning they get from some traditions and their reasoning, they have proposed different opinions and points. With respect to the proposed points and indices, the most challenging issue is whether the illness is a fatal one or not fatal enough. Some of these jurisprudents believe that an illness is deemed to be leading to death while it is considered to be among the fatal and dangerous ones. Believing that such a condition is not mandatory, some other jurisprudents contend that any kind of illness leading to death or may be the reason to death is categorized under the illnesses leading to death, may it be fatal or not. Other reasons for an illness to be named fatal are being too much dangerous, an illness which leads to death less than one year, and if the illness is called an illness by the common. These reasons are among the ones the jurisprudents consider for the ones leading to death. The method of this research is a fundamental study method and data collection using library references.Keywords: fatal, dangerous, scary, leading to death, reason for death, fatal
-
در نظام حقوقی اسلام و مقررات ایران، ازدواج بیمار مشرف به موت، با ازدواج سایرین متمایز است. ماده «945» قانون مدنی ایران، ارث بری زن در صورت ازدواج هنگام مریضی مرد را منوط به دخول یا بهبودی از مرض کرده و قبل از دخول ارث بردن را منتفی اعلام کرده است. فقهای امامیه نیز به پشتوانه روایات مستفیض، حکم فوق را استنباط کرده و در اصل حکم اختلافی ندارند. به تصریح روایات، مرگ مریض قبل از دخول، سبب بطلان نکاح شده و زوجه را از ارث محروم می کند. ماهیت بطلان نکاح، اختصاص داشتن یا اختصاص نداشتن حکم به مریض، موت زوجه قبل از مریض و ماهیت مرضی که باعث مرگ می شود، از جمله ابهاماتی هستند که در مساله وجود دارد و فقهای امامیه در آن اختلاف کرده اند. در بین مذاهب عامه، فقط فقهای مذهب مالکی، ازدواج مریض را باطل می دانند. سایر مذاهب، ازدواج مریض و سالم را یکسان دانسته و به صحت نکاح مریض و ارث بردن زوجین از یکدیگر، فتوا داده اند. مقاله حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای، به منظور بیان مبانی فقهی ماده فوق، رفع ابهامات موجود و یافتن منشا اختلاف میان فقهای اهل سنت، تحریر شده است.کلید واژگان: زوجین, نکاح, مرض, ارث, دخولIn Islamic legal system and Iran's regulations, an ill person's marriage who is about to die is distinct from other people's marriage. Article 945 of Iran Civil Law has made the maid's inheritance in marriage to an ill person subject to sexual intercourse or achieving recovery and inheritance without sexual intercourse is void and null. Imamiyeh jurists have interpreted the above-mentioned decree based on the related traditions and there is no contradiction in the main decree. As stipulated in traditions, given a near-to-die patient dies before any sexual intercourse, the marriage contract is void and null and the wife does not inherit her deceased husband. The nature of marriage nullity, enforcing or revoking decree to the ill, the wife's death earlier her husbands, and the nature of near-to-die illness are all considered among obscurities in this issue and Imamiyeh scholars disagree on it. Among other sects, only the jurists of Maleki sect issued the fitwa for nullity of a patient's marriage. Other sects consider the patient's and healthy's marriage authentic and issued a fitwa to the authenticity of patient's marriage and couple's inheritance. Using library references to state the jurisprudential principles of this article, the researcher has endeavored to alleviate the obscurities and to identify the origins of disagreements among Sunni Sects jurisprudents.Keywords: Couples, marriage, illness, inheritance, sexual intercourse
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.