amin arian rad
-
شیخ فضل الله نوری در تاریخ نگاری گفتمان مشروطه خواه به عنوان شخصیتی منفی بازنمایی شد که در آغاز به طرفداری از مشروطه پرداخت اما در نهایت اختلافاتش با دو رهبر روحانی دیگر مشروطه خواه، سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی، موجب شد به صف مخالفان مشروطه و طرفداران استبداد بپیوندد و به همکاری با محمدعلی شاه بپردازد، امری که از یک سو باعث دلگرمی شاه در کشتار و سرکوب مشروطه خواهان و از دیگر سو باعث محاکمه و اعدام شیخ شد. اما در دوره جمهوری اسلامی در تقابل با این بازنمایی، بازنمایی های دیگری ارایه گردید. مساله این پژوهش این است که در دوره جمهوری اسلامی چرا و چه بازنمایی های از شخصیت شیخ فضل الله نوری جایگزین بازنمایی یاد شده در تاریخ نگاری گفتمان مشروطه خواه گردید؟ در این راستا از روش تحلیل گفتمان انتقادی، به ویژه رویکرد گفتمانی-تاریخی وداک، استفاده خواهد شد. یافته های این پژوهش نشان خواهد داد در دوره جمهوری اسلامی متاثر از بافت سیاسی-اجتماعی که ویژگی ضد شاهنشاهی، ضد غرب و غربزدگی، ضد امپریالیسم و ضد روشنفکری داشت، شیخ فضل الله نوری به عنوان شخصیتی بزرگ و مثبت بازنمایی گردید که مستقل و طرفدار ولایت فقیه و حکومت اسلامی و طبیعتا مخالفت سلطنت و غربزدگی بود، همانند همه روحانیون به مبارزه بی امان با استعمار و استبداد پرداخت و به اشاره استعمار در این راه به شهادت رسید.
کلید واژگان: بازنمایی, تاریخ نگاری, شیخ فضل الله نوری, مشروطه, پهلوی, جمهوری اسلامیSheikh Fazlollah Noori was represented as a negative figure in constitutionalism discourse’s historiography that defended the constitution revolution at the beginning but finally his disagreement with two other constitutionalist clergy leaders, Seyyed Mohammad Tabatabaei and Seyyed Abdollah Behbahani lead him to join anti-constitutionalists and advocates of despotism, and accompany Mohammad Ali Shah; the shift that at the one hand encouraged the Shah to murder and suppress constitutionalists, and at the other hand caused Sheikh to be on trial and execute. But during Islamic Republic reign, another representation had been presented against the representation. The research problem is that in the era of Islamic Republic which and why representations of Sheikh Fazlollah Noori personality did replace the noted representation in historiography of constitutionalism discourse? For this problem, Critical Discourse Analysis Method, specially Wodak’s Discourse Historical Approach, is applied. Findings show that in the period of Islamic Republic, influenced by social-political context which characterized as anti-monarchy, anti-West and Gharbzadegi (Westernized), anti-imperialism and anti-intellectual, Sheikh Fazlollah Noori was represented as a great and positive character who was independent, advocate of Velayat-e Faqih (Guardianship of the Islamic Jurist) and Islamic government, and obviously opposite of monarchy and West-struck-ness, like all clergymen resisted ceaselessly against colonization and despotism, and died a martyr in this way.
Keywords: Representation, Historiography, Sheikh Fazlollah Noori, Constitution, Pahlavi, Islamic Republic -
در نخستین سال های دوره جمهوری اسلامی، جریان های انقلابی به دلیل غلبه گفتمان سوسیالیستی، عدالت آموزشی را به دولتی کردن مراکز آموزشی و برچیدن مراکز و موسسات آموزشی خصوصی تفسیر کردند. بااین حال و برخلاف این تفسیر به تدریج از سال 1361 مقابله با آموزش عمومی و عالی دولتی آغاز و عدالت آموزشی به خصوصی کردن مراکز و موسسات آموزشی تفسیر شد. درحالی که این موضوع با برداشت نخستین انقلابیون از عدالت آموزشی و با سیاست های دولت چپ گرای مهندس میرحسین موسوی در تعارض بود. ازهمین رو مسئله این پژوهش آن است که درنتیجه چه شرایط و فرایندی تعریف و مصادیق عدالت آموزشی در دهه نخست دوره جمهوری اسلامی دچار چرخش شد و خود به مسئله تبدیل شد؟ فرضیه این پژوهش آن است که در آغاز دوره جمهوری اسلامی، غلبه گفتمان سوسیالیستی و دولت گرایی موجب معناکردن عدالت آموزشی به آموزش کاملا دولتی شد، ولی در سال های نخستین دهه 1360 افزایش جمعیت و تقاضا، و مشکلات فزاینده مالی حکومت به دلیل جنگ، موجب چرخش گفتمانی و گرایش به خصوصی سازی آموزش و معناکردن آن به عدالت آموزشی شد.کلید واژگان: عدالت آموزشی, آموزش رایگان, آموزش دولتی, آموزش خصوصی, پهلوی, جمهوری اسلامیRevolutionary parties interpreted educational Equity as statization of educational centers and elimination of private education centers and institutions because of domination of Socialism discourse in the first years of the Islamic Republic reign. However, despite this interpretation, gradually since 1982 a struggle against governmental higher and public education was began, and educational Equity was interpreted to privatize education centers and institutions. While this was in conflict contrast with the first perception of revolutionaries on educational Equity as well as policies of Mir Hossein Mousavi's leftist state. Therefore, the problem of this research is that what conditions and process definition and examples of educational Equity were overturned and turned into a problem in the first decade of the Islamic Republic Period? The hypothesis of this study is that domination of Socialism discourse and statism caused to consider educational Equity into thoroughly governmental education at the beginning of the Islamic Republic Period, and increase in population and demand, increasing financial problems of the government engaging in The War, led to discourse turn and tendency to privatizing education and regarding it as educational Equity in the early years of 1980s.
In this research, library research method for data collection and historical research method for data analysis will be used.Keywords: educational equity, free education, governmental, state education, private education, Pahlavi, Islamic Republic -
در فضای ملتهب پس از ورود نیروهای متفقین به ایران و استعفای رضاشاه، انجمن روابط فرهنگی ایران و اتحاد جماهیر شوروی، با هدف توسعه روابط فرهنگی و ایجاد حسن تفاهم و دوستی دو ملت در تهران برپا شد و به مرور شعبه هایی در شهرهای بزرگ همچون تبریز، مشهد، گرگان و اصفهان تاسیس کرد. این انجمن در سال های 1332-1321ش. در قالب فعالیت های گوناگون، نقشی مهم در پیشبرد دیپلماسی فرهنگی شوروی در ایران داشت، اما پس از 28 مرداد 1332ش. فعالیت های آن مدتی دچار رکود شد و مجله نیز پس از یک سال از انتشار باز ایستاد. اگر چه انجمن پس از چند سال دوباره فعالیت های خود را از سر گرفت، اما هیچ گاه رونق گذشته را بازنیافت. تاکنو پژوهشی مستقل درباره انجمن روابط فرهنگی ایران و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی صورت نگرفته است. در این پژوهش کوشش شده است تا با روش کتابخانه ای و اسنادی و گردآوری داده ها و با روش تاریخی جریان تاسیس و فعالیت انجمن توصیف و تحلیل شود و به رویدادهایی که به افول آن انجامید، بپردازد.کلید واژگان: ایران, اتحاد جماهیر شوروی, انجمن روابط فرهنگی ایران و شورویIn the hectic aftermath of the Allied invasion of Iran and Reza Shahs abdication the Association of Iran-Soviet Cultural Relations was established with the aim of cultivating amity and common understanding between the two nations, with subsidiary branches later being established in major cities, namely Tabriz, Mashhad, Gorgan, and Isfahan. The Association played a pivotal role in promoting Soviet cultural diplomacy in Iran in the period 1942-1953. Following the coup of 1953 (28Mordad Coup detat) the Associations activities lost momentum and ceased to publish its magazine only a year after its first volume. The Association restarted its activities after a couple of years; however, it only managed to be a shadow of its early years. So far, no research has been conducted on the Association of Iran-Soviet Cultural Relations, thus, the current article has used library and archival sources to study the Associations establishment, and applied descriptive-analytical method to assess the circumstances under which it declined.Keywords: Iran, Union of Soviet Socialist Republics, Association of Iran-Soviet Cultural Relation
-
در ایران، تاریخ نگاری از هنگام شکل گیری تاکنون، فراز و فرودهای بسیاری را از سر گذرانده است. در این میان، برآمدن و فرو پاشیدن حکومت ها، در این فراز و فرودها نقش مهمی داشته است. به گونه ای که برآمدن حکومت های بزرگ و حتی محلی، باعث نگارش آثار تاریخ نگارانه با هدف جاودانه کردن و مشروعیت بخشی به آن حکومت ها می شد. بی گمان با از میان رفتن این ضرورت، نگارش آثار تاریخ نگارانه نیز با رکود روبه رو می شد. با وجود این سخن، برآمدن حکومت سلجوقیان در ایران، رونق تاریخ نگاری و نگارش آثار تاریخ نگارانه چندانی را منجر نشد. تاکنون آنچه از تاریخ نگاری این دوره به دست آمده، شامل آثاری است که خارج از دربار سلجوقیان ایران و بدون حمایت آنان نوشته شده است. در واقع در این دوره، تاریخ نگاری با رونق چندانی مواجه نشد. توجه مقطعی سلجوقیان به تاریخ نگاری، باعث از میان رفتن معدود آثار نگارش یافته با حمایت آنان شد. امری که باعث شگفتی است و علل آن نیاز به بررسی دارد. از آنجا که تاکنون پژوهشی مستقل در این باره انجام نگرفته، این مقاله در پی آن است که به بررسی علل ضعف تاریخ نگاری در قلمرو سلجوقیان ایران بپردازد.کلید واژگان: تاریخ نگاری, سلجوقیان, ابن حسول, ملک نامهHistoriography of Iran has considerably fluctuated from its advent. Indeed, fall and rise of governments have played a significant role in such fluctuation. In other words, the rise of great governments and even local ones led to the advent of historical texts in order to make such governments eternal and give them legitimacy. Undoubtedly, the writing of historical texts depended on such necessity. However, the foundation of Seljuk government in Iran did not led to the spreading of historiography. The available historical texts were produced out of territory of Seljuks and without of their support. In other words, historiography did not spread remarkably in this period. The remaining historical texts were disappeared due to lack of Seljuk consideration for them. Such amazing issue needs to be analyzed. The Present study tries to investigate the reasons of historiography weakness in Seljuk Empire in Iran.Keywords: Historiography, Seljuk, Ibn Hasul, Malek nameh
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.