به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

amir sahraroo

  • سیده محدثه حسینی، سید علی اندی، امیر صحرارو، محمدباقر فرهنگی

    سابقه و هدف:

     ریشه نابجا در گیاهان دارویی منبع غنی از متابولیت های ثانویه باارزش هستند. سرخارگل (Echinacea purpurea </em>(L.) Monech) یک گیاه دارویی مهم است و به طور گسترده در صنعت دارویی استفاده می شود. ریشه ها به طور سنتی در داروهای گیاهی و مکمل های غذایی به عنوان یک محرک سیستم ایمنی در درمان بیماری های التهابی، ویروسی و تنفسی استفاده می شوند. ناهمگنی سنتز ترکیبات موثره در محیط طبیعی، عملکرد پایین تولید گیاه در کنار عوامل دیگر ازجمله علل جست وجو برای رویکردهای جایگزین تولید مواد و اندام موثره گیاه هستند. در میان تکنیک های مختلف کشت های درون شیشه ای، کشت بافت های تمایز یافته همانند ریشه، معمولا مقادیر بالاتری از متابولیت ها را نسبت به بافت های تمایز نیافته مانند کالوس و سلول های کشت مایع سلولی تولید می کنند.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه، هدف اولیه انتخاب بهترین ریزنمونه گیاهی و شناسایی دقیق موثرترین ترکیب از تنظیم کننده های رشد گیاهی بود که بتواند استقرار موفقیت آمیز کشت مایع ریشه نابجا را تسهیل کند. این بررسی شامل ارزیابی سه ریزنمونه گیاهی متمایز برگ، دمبرگ و ریشه بود. این ریزنمونه ها تحت تاثیر غلظت های مختلف 0، 0.5، 1، 1.5 و 2 میلی گرم در لیتر از دو نوع تنظیم کننده رشد گیاهی ایندول-3 - بوتیریک اسید (IBA) و 1- نفتالن استیک اسید (NAA) قرار گرفتند. تعداد ریشه های نابجا در ریزنمونه ها در غلظت های مختلف از تنظیم کننده های رشد گیاهی پس از شش هفته اندازه گیری شد. در آزمایش مجزای دیگری، اثر غلظت های مختلف ساکارز شامل 10، 20، 30، 40، 50 و 60 گرم در لیتر محیط کشت بر روی ویژگی های دینامیکی رشد (وزن تر و خشک، حجم محیط باقیمانده، هدایت الکتریکی (EC) و pH) و فیتوشیمیایی (فنول کل، فلاونوئید کل و فعالیت آنتی اکسیدانی) ریشه در طول چهار هفته کشت، بررسی شد. برای اعمال تیمارهای ساکارز، مقدار 0.35 گرم وزن تر از ریشه های نابجا در داخل ارلن مایرهای 250 میلی لیتری حاوی 50 میلی لیتر نصف محیط کشت MS، یک میلی گرم در لیتر IBA به همراه غلظت های مختلف ساکارز با pH= 5.8 قرار داده شدند. محتوای سه فلاسک هر تیمار در هر هفته برای اندازه گیری استفاده شد. مطالعات در قالب آزمایش فاکتوریل به صورت طرح پایه کاملا تصادفی انجام شدند و مورد تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS قرار گرفتند.

    نتایج

    ریشه های نابجا در ریزنمونه های برگ بسیار موثرتر از ریزنمونه های ریشه و دمبرگ بودند. میانگین تعداد ریشه های نابجا در ریزنمونه برگ 93.5% بود، در حالی که ریزنمونه های دمبرگ و ریشه به ترتیب 6.5 و صفر درصد ریشه نابجا تولید کردند. محیط MS  حاوی یک میلی گرم در لیتر IBA حداکثر تعداد ریشه را با میانگین 33.3% ایجاد کرد، در حالی که غلظت های صفر و دو میلی گرم در لیتر از هر دو هورمون استفاده شده ریشه ای تولید نکردند. بیشترین وزن تر با میزان 29.8 گرم در لیتر در هفته چهارم کشت مشاهده شد که این میزان 4.3 برابر وزن تلقیح اولیه بود. با پیشرفت مدت زمان کشت، میزان EC و pH محیط کشت کاهش یافت. البته افزایش زمان کشت، تاثیر قابل توجهی بر تولید فلاونوئید کل و فعالیت آنتی اکسیدانی مرتبط در ریشه های نابجا نداشته است. با وجود این، فنول کل با میزان 56.6 میلی گرم گالیک اسید در هر گرم وزن خشک در هفته چهارم تحت تاثیر افزایش معنی دار مدت زمان کشت قرار گرفت. به طورکلی، نتایج نشان داد که غلظت های کمتر ساکارز برای تولید زیست توده و محتوای ترکیبات موثره و فعالیت آنتی اکسیدانی کارآمدتر هستند. بالاترین تجمع زیست توده و محتوای فنول کل، بیشترین مقدار از محتوای فلاونوئید کل و بالاترین درصد مهار رادیکال آزاد به ترتیب با به کارگیری غلظت های سه، دو و 1% ساکارز در هفته چهارم کشت اندازه گیری گردید. در کل، همبستگی معکوسی بین میزان EC محیط کشت باقیمانده و زیست توده ریشه ها در غلظت های پایین تر ساکارز با افزایش مدت زمان کشت مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    از آنجایی که کشت مایع ریشه نابجا E. purpurea</em> به عنوان یک منبع جایگزین بالقوه برای تولید متابولیت های ثانویه به ویژه مشتقات کافئیک اسید (Caffeic acid) شناسایی می شوند، یافته های این پژوهش ممکن است به مطالعات تولید انبوه اندام موثره ریشه و به دنبال آن، این ترکیب های خیلی با ارزش با استفاده از سیستم های بیوراکتور مناسب آزمایشگاهی کمک کند.

    کلید واژگان: سرخارگل (E. Purpurea (L.) Monech), تغذیه ساکارز, کشت ریشه نابجا, زیست توده, ترکیبات فنولی
    Seyedeh Mohaddeseh Hosseini, Seyed Ali Andi *, Amir Sahraroo, Mohammadbagher Farhangi
    Background and objectives

     Adventitious root cultures of medicinal plants represent a bountiful reservoir of valuable secondary metabolites.  The esteemed medicinal plant Echinacea</em> purpurea</em> (L.) Monech is highly sought after for its phytochemical properties, with a traditional use of its roots in herbal medicines and dietary supplements as an immune system stimulant for treating inflammatory, viral, and respiratory diseases. However, the heterogeneous synthesis of bioactive compounds in natural environments and the limitations of conventional plant production methods necessitate exploring alternative approaches for obtaining active plant substances and organs. Among various in</em> vitro</em> cultivation techniques, the cultivation of differentiated tissues, specifically roots, consistently demonstrates the ability to yield higher quantities of metabolites than undifferentiated tissues such as callus and suspension cells. 

    Methodology

     The primary aim of this study was to accurately determine the ideal combination of plant explants and plant growth regulators that would facilitate the successful establishment of adventitious root suspension cultures. Three distinct plant explants, namely leaf, petiole, and root, were carefully evaluated in this study. These explants were subjected to varying concentrations (0, 0.5, 1, 1.5, and 2 mg.L-1) of two types of plant growth regulators: indole-3-butyric acid (IBA) and 1-naphthalene acetic acid (NAA). After six weeks, the number of adventitious roots developed by the explants under different concentrations of plant growth regulators was measured. The impact of different sucrose concentrations (10, 20, 30, 40, 50, and 60 grams per liter) in the culture medium was investigated over a four-week cultivation period. Various dynamic characteristics of root growth, including fresh weight, dry weight, volume of the remaining medium, electrical conductivity, and pH, were closely examined. Furthermore, phytochemical properties such as total phenol, total flavonoid, and antioxidant activity were assessed. To administer the sucrose treatments, 0.35 grams of adventitious roots were placed inside 250 ml Erlenmeyer flasks containing 50 ml of half MS culture medium, 1 mg.L-1IBA, and varying concentrations of sucrose, maintaining a pH of 5.8. Measurements were taken from three flasks of each treatment weekly. The experiments followed a Completely Randomized Factorial Design, with statistical analysis conducted using SPSS software.

    Results

     Leaf explants exhibited superior root formation to root and petiole explants. The average number of adventitious roots in leaf explants reached 3.37, while petiole and root explants produced only 0.23 and no adventitious roots, respectively. The most effective root formation occurred in MS medium with 1 mg.L-1 IBA, resulting in an average of 4 roots per explant. Hormone concentrations of 0 and 2 mg.L-1 did not induce root formation. In the fourth week of cultivation, the highest fresh weight recorded was 29.8 grams per liter, marking a remarkable 3.4-fold increase from the initial inoculation weight. The culture medium's electrical conductivity and pH decreased as the cultivation progressed. Cultivation weeks did not significantly impact total flavonoid production and related antioxidant activity in adventitious roots. However, the cultivation period significantly affected the total phenol content at 57.56 mg of gallic acid per gram of dry weight. Altogether, lower sucrose concentrations proved more efficient for biomass production, bioactive compound content, and antioxidant activity. The highest biomass accumulation and total phenol content occurred at 3% sucrose. In comparison, in the fourth week of cultivation, the highest total flavonoid content and the highest free radical inhibition percentage were observed at 2% and 1% sucrose, respectively. Notably, a negative correlation was observed between the electrical conductivity of the remaining culture medium and root biomass in lower sucrose concentrations as the culture duration increased.

    Conclusion

    In light of the immense potential harbored by adventitious root suspension cultures of E. purpurea</em> as an alternative source for the production of secondary metabolites, particularly caffeic acid derivatives, the discoveries made in this research have the potential to advance the field of mass production for active root organs, thereby facilitating the synthesis of these precious compounds through the implementation of appropriate laboratory bioreactor systems.

    Keywords: Purple Coneflower (Echinacea Purpurea (L.) Monech), Sucrose Feeding, Adventitious Root Culture, Biomass, Phenolic Compounds
  • طاهره رضایی، امیر صحرارو، احسان کهنه، معظم حسن پوراصیل

    تنوع بخشی به محصولات و افزایش ارزش افزوده با تولید فرآورده های جدید دارویی و بهداشتی از چای، یک روش استراتژیک برای بهبود وضعیت تولید و اقتصادکردن چای است. در سالیان اخیر ژنوتیپ های چای حاصل از انتخاب طبیعی بارنگ برگ ارغوانی در برخی از کشورهای چای خیز معرفی شده است. با توجه به اینکه امکان حضور این قبیل ژنوتیپ ها در باغ های چای گیلان نیز وجود دارد، تحقیق حاضر باهدف شناسایی و انتخاب بوته های چای بارنگ ثابت ارغوانی که حاوی مقادیر بیشتر آنتوسیانین است اجرا شد. بدین منظور با پایش میدانی، بوته های چای ارغوانی با رنگ پایدار از شهرهای استان گیلان شناسایی و پلاک گذاری گردید و سپس برگ ها (یک غنچه و دو برگ) برای آنالیز مقدار رنگدانه ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که عوامل محیطی، تغذیه خاک و عملیات هرس در مکان های مختلف توانسته تاثیر مثبتی بر میزان رنگ دانه ها در طی رشد و نمو بوته های چای ارغوانی داشته باشد. به طوری که نمونه شماره های 10 5983/12 μg · g-1, DW))، 19 4865/50 μg · g-1, DW)) و 16 (4451/10 μg · g-1, DW) به ترتیب در شهرستان های لاهیجان و آستانه اشرفیه دارای بیشترین فعالیت آنتوسیانین و کمترین فعالیت آنتوسیانین در نمونه شماره3 (1390/93 μg · g-1, DW) در شهرستان لنگرود بود. بالاترین میزان کلروفیل های a، کل و کاروتنوئید در نمونه شماره 35 به ترتیب (1/07, 1/53 and 2.49 mg·g −1 DW) و کمترین مقدار کلروفیل های a، کل و کاروتنوئید در نمونه شماره 5 به ترتیب (0/46, 0/71 and 1/26 mg·g −1 DW) در شهرستان آستانه اشرفیه به دست آمد که عواملی از قبیل (شدت تابش، حاصلخیزی خاک، ارتفاع از سطح دریا و عملیات هرس) در این پدیده دخیل بودند. لذا اکسیشن های با مقدار بالاتر و تغییرات زمانی کمتری در مقدار آنتوسیانین دارد می تواند برای تحقیقات بعدی به منظور تولید نهال چای غنی از آنتوسیانین مورد پایش و مطالعه قرار گیرد.

    کلید واژگان: چای, ژنوتیپ, آنتوسیانین, ارغوانی
    Tahereh Rezaii, Amir Sahraroo, Ehsan Kahneh, Moazzam Hassanpur

    Diversifying products and increasing added value by producing new medicinal and health products from tea is a strategic method to improve the production situation and economize tea. In recent years, tea genotypes resulting from the natural selection of the purple-leafed variety have been introduced in some tea-growing countries. Considering that there is a possibility of the presence of such genotypes in the tea gardens of Gilan, the present research was carried out to identify and select the constant purple-colored tea plants that contain higher amounts of anthocyanins. For this purpose, through field monitoring, purple tea plants with stable color were identified and labeled from the cities of Gilan province, and then the leaves (one bud and two leaves) were examined to analyze the amount of pigments. The results showed that the environmental factors, soil nutrition and pruning operations in different places had a positive effect on the amount of pigments during the growth and development of purple tea plants. So that sample numbers 10 (12.5983 μg·g–1, DW), 19 (50.4865 μg·g–1, DW)) and 16 (10.4451 μg·g–1, DW) respectively in Lahijan and Astana Ashrafieh had the highest anthocyanin activity and the lowest anthocyanin activity in sample number 3 (1390/93 μg·g–1, DW) in Langrod city. The highest amount of chlorophyll a, total and carotenoid in sample number 35 (1.07, 1.53 and 2.49 mg·g −1 DW) respectively and the lowest amount of chlorophyll a, total and carotenoid in sample number 5, respectively (0.46, 0.71 and 1.26 mg·g −1 DW) were obtained in Astana Ashrafieh, and factors such as (radiation intensity, soil fertility, altitude above sea level and pruning operation) were involved in this phenomenon. Therefore, extractions with a higher amount and less temporal changes in the amount of anthocyanin can be monitored and studied for future research to produce tea seedlings rich in anthocyanin.

    Keywords: Tea, Genotype, Anthocyanin, Purple Tea
  • محمدولی حبیبی، یوسف حمیداوغلی*، امیر صحرارو
    گیاه آب بشقابی (Centella asiatica L.) یکی از گیاهان دارویی با ارزش است که تنوع زیستی آن به دلیل محدودیت منطقه های پراکنش و کاهش آب های سطحی با خطر نابودی در دنیا رو به رو می باشد. به منظور بررسی جنین زایی سوماتیکی آب بشقابی، آزمایشی در سال 1398 در آزمایشگاه کشت بافت دانشکده کشاورزی دانشگاه گیلان اجرا شد. از برگ این گیاه به عنوان ریزنمونه، در محیط کشت جامد MS به همراه 2و 4 دیکلرو فنوکسی استیک اسید (2,4-D) در غلظت های 2، 5/1، 1، 5/0، 25/0 و صفر میلی گرم در لیتر در ترکیب با تنظیم کننده رشد گیاهی بنزیل آمینو پورین (BAP) در غلظت های 1، 5/0، 25/0 و صفر میلی گرم در لیتر برای القای کالوس های جنین زا استفاده شد. سپس برای القای جنین های سوماتیکی از کالوس های تشکیل شده، از تیمار 2,4-D با غلظت های 3/0، 2/0، 1/0 و صفر میلی گرم در لیتر و برای جوانه زنی جنین های تشکیل شده از تنظیم کننده رشد BAP در غلظت های 1، 5/0، 25/0 و صفر میلی گرم در لیتر استفاده شد. نتایج نشان داد که تیمار دو میلی گرم در لیتر 2,4-D دارای بیشترین درصد کالوس زایی (61/96 درصد)، وزن تر (96/3 گرم از یک سانتی متر مربع برگ) و میانگین قطر کالوس (56/3 سانتی متر) در شرایط تاریکی بود. همچنین تیمار 1/0 میلی گرم در لیتر 2,4-D دارای بیشترین میانگین تعداد جنین های تشکیل شده در مراحل مختلف کروی، قلبی و اژدری شکل بود و تیمار 1/0 میلی گرم در لیتر 2,4-D دارای بیشترین درصد جنین زایی (27/55 درصد) بود که با تیمار 2/0 میلی گرم در لیتر 2,4-D اختلاف معنی داری نداشت. نتایج نشان داد که تیمار یک میلی گرم بر لیتر BAP دارای بیشترین درصد (8/56 درصد) جوانه زنی جنین ها و همچنین بیشترین میانگین تعداد (4/12) گیاهچه تولیدشده بود. بطور کلی استفاده از 2,4-D برای ایجاد کالوس های جنین زا و BAP برای جوانه زنی جنین های تشکیل شده رضایت بخش بود.
    کلید واژگان: تشکیل کالوس, تنظیمکننده های رشد, جنینزایی, کشت بافت
    Mohammadvali Habibi, Yousef Hamidoghli *, Amir Sahraroo
    Gotu kola (Centella asiatica L.)  is one of the valuable medicinal plants, whose biodiversity is facing the risk of extinction in the world due to the limitation of distribution areas and the reduction of surface waters. In order to investigate somatic embryogenesis in gotu kola, an experiment was carried out in 2018 in the tissue culture laboratory of the Faculty of Agriculture of Gilan University. Leaves were used as explants and MS medium as basal medium. The effect of different concentrations of plant growth regulators (2,4- dichlorophenoxyacetic acid (2,4-D) in five concentrations of 0, 0.25, 0.5, 1, 1.5 and 2 mg/L in combination with benzyl adenine (BAP) in four concentrations of 0, 0.25, 0.5 and 1 mg/L) were tested to determine the appropriate culture medium for inducing gotu kola embryogenic callus. For the induction of somatic embryos the good status obtained calli were transferred to different concentration of 2,4-D including 0, 0.1, 0.2 and 0.3 mg/L. In the next step the derived somatic embryos were subjected to  0, 0.25, 0.5 and 1 mg/L of BAP for germination. The results showed that the treatment with 2 mg/L of 2,4-D had the highest percentage of callus formation (96.61%), fresh weight (3.96 g/cm2 of leaf) and average callus diameter (3.56 cm) in dark conditions. Also, the treatment of 0.1 mg/L of 2,4-D had the highest average number of embryos formed in different stages of spherical, heart, and torpedo shaped, and the treatment of 0.1 mg/L of 2,4-D had the highest percentage of embryogenesis (55.27%), which was not significantly different from the treatment of 0.2 mg/L of 2,4-D. The results showed that the treatment of 1 mg/liter of BAP had the highest percentage (56.8%) of embryo germination and also the highest average number (12.4) of produced seedlings. In general, the use of 2,4-D to create embryogenic calli and BAP to germinate the formed embryos was satisfactory.
    Keywords: Tissue Culture, Callus Induction, Embryogenesis, Growth Regulator
  • ماریا یوسفی، جمالعلی الفتی*، هدایت زکی زاده، سیما داودی، امیر صحرارو

    برآورد ترکیب پذیری به درک ارزش اصلاحی لاین های کدو تخم پوست کاغذی (Cucurbita pepo L. var. styriaca)  برای تولید دورگهایی با عملکرد و کیفیت بالا کمک می کند. این تحقیق با هدف ارزیابی  ترکیب پذیری عمومی و خصوصی و همچنین هتروزیس در شش لاین اصلاحی کدو تخم پوست کاغذی که برای برنامه اصلاح کدو تخم پوست کاغذی در دانشگاه گیلان معرفی شدند، انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس  نشان داد که تفاوت بین ژنوتیپ ها در مجموع صفات مورد بررسی معنی داری بود . بیشترین عملکرد میوه و بیشترین طول بذر در  دورگ 16×14، بیشترین تعداد بذر  در  دورگ 23×16، بیشترین درصد روغن در  دورگ 14×11، و بیشترین عملکرد روغن در  دورگ 23×11 مشاهده شد. با توجه به ارزش بالای ترکیب پذیری و هتروزیس نسبت به میانگین والدین و والد برتر در  دورگ23×11 می توان عملکرد روغن و بذر را افزایش داد. دورگ 23×16 برای افزایش تعداد بذور پیشنهاد می شود. بیشترین ترکیب پذیری خصوصی مثبت و معنی دار برای صفت تعداد بذر در  دورگ 23× 16، برای صفت درصد روغن در دورگ 14× 11، برای صفت عملکرد بذر در هکتار در  دورگ 23× 11 برآورد شد. ترکیب پذیری خصوصی معنی دار و هتروزیس بالا برای صفات بیانگر نقش بالای واریانس غالبیت و نقش کمتر واریانس افزایشی در کنترل صفات کدو تخم پوست کاغذی حکایت دارد و بنابراین تلاقی بین لاین های کدو تخم پوست کاغذی جهت معرفی دورگ های جدید برای برنامه اصلاحی کدو در ایران توصیه می گردد.

    کلید واژگان: تلاقی دایآلل, بذر دورگ, ترکیبپذیری عمومی, ترکیبپذیری خصوصی, هتروزیس
    Maria Yousefi, Jamal-Ali Olfati *, Hedayat Zakizadeh, Sima Davoodi, Amir Sahraroo

    Estimates of combining ability help determine the value of hull-less pumpkin (Cucurbita pepo L. var. styriaca) lines in producing new hybrids with high yield and better quality. This research was conducted to estimate the general and specific combining abilities and heterosis in six inbred lines proposed for hull-less pumpkins at the University of Guilan. Analysis of variance indicated that responses for all traits differed significantly. The highest fruit yield and seed length were related to the hybrid 14×16, the highest number of seeds was related to the hybrid 16×23, the highest percentage of oil was related to the hybrid 11×14 and the highest yield of oil was related to 11×23. Considering the high value of combining ability and the heterosis compared to the average of the parent and high parent, it is possible to increase the oil yield and the seed yield by using the 11×23 hybrid. The 16×23 hybrid proposes to increase the number of seeds. The best specific combining ability (SCA) for seed number was associated with the 16×23. The 11 × 14 had the best SCA for the oil yield per hectare. The 11× 23 had the best SCA for the seed yield per hectare. Significant specific combining ability and high heterosis for traits indicated low additive and high dominant gene action on hull-less pumpkin traits, therefore crossing between lines to release new hybrid cultivars is necessary for Iran's pumpkin breeding program.

    Keywords: Diallel, Hybrid Seed, General Combining Ability) GCA), Specific Combining Ability )SCA), Heterosis
  • نجمه عباسی، محمدحسین میرجلیلی*، راهله ابراهیمی، حسنعلی نقدی بادی، امیر صحرارو

    گیاه Perilla frutescens var. crispa  دارویی و معطر از تیره نعناعیان است که امروزه مصارف متعددی از جمله رفع یبوست، درمان آسم، ضدپیری، مراقبت از پوست و طعم دهنده دارد. با توجه به تاثیر شرایط اقلیمی محل رویش بر مقدار مواد موثره گیاهان دارویی، در این مطالعه، تغییر در محتوی و ترکیبات شیمیایی اسانس گیاه کشت شده در مزارع تحقیقاتی چهار منطقه از کشور (رشت، نور، خرم آباد و نیشابور) در سال 1399 ارزیابی شد. اندام هوایی گیاه در مرحله رویشی جمع‏آوری و اسانس آن به روش تقطیر با آب بدست آمد. اندازه‏گیری کمی و کیفی ترکیبات شیمیایی اسانس با استفاده از گازکروماتوگرافی و گازکروماتوگرافی متصل به طیف‏سنج جرمی انجام شد. در بین مناطق مورد مطالعه نیشابور و رشت به ترتیب از بیشترین و کمترین ارتفاع از سطح دریا و از نظر طبقه‏بندی اقلیمی نیز، دو منطقه رشت و نور دارای تشابه بیشتری بودند. محتوای اسانس به ترتیب 1/45، 1/33، 1/26 و 1/16 درصد وزنی به وزنی برای گیاهان کشت شده در رشت، نور، نیشابور و خرم‏آباد بدست آمد. همچنین درمجموع 28، 27، 25 و 27 ترکیب به ترتیب در اسانس گیاهان کشت شده در مناطق نور، رشت، خرم‏آباد و نیشابور شناسایی شدند. (ای)-کاریوفیلن  (4/7-42/58 درصد)، آلفا-کادینول  (2/5-8/16 درصد)، (ای)-نرولیدول  (8/5-3/9 درصد)، آلفا- دهیدرو-الشولتزیا کتون (1/5-2/7 درصد)، سیس- دی هیدرو- آلفا- ترپینیل استات  (0/5-1/7 درصد) و اگوما کتون  (2/5-0/5 درصد) ترکیبات غالب در اسانس گیاه کشت شده در مناطق مختلف بودند. سزکویی‏ترپن های هیدروکربنه (61/2-44/9 درصد) بخش غالب نمونه های اسانس را به خود اختصاص دادند. آنالیز کلاستر بر اساس ترکیبات شیمیایی اسانس، مناطق موردمطالعه را در دو زیرخوشه گروه‏بندی کرد، به طوری که مناطق نور و رشت در یک زیرگروه و مناطق خرم آباد و نیشابور در گروه دیگر قرار گرفتند. نتایج نشان داد، مناطق با اقلیم معتدل برای بهبود کمیت اسانس و مناطق خشک و نیمه خشک در افزایش کیفیت اسانس گیاه مناسب هستند.

    کلید واژگان: اقلیم, Perilla frutescens, تغییرات محیطی, سزکوئی‏ترپن, کاریوفیلن, مونوترپن
    Najmeh Abbasi, MohammadHossein Mirjalili *, Raheleh Ebrahimi, Hassanali Naghdi Badi, Amir Sahraroo

    Perilla frutescens var. crispa, a medicinal and aromatic plant belonging to the Lamiaceae family is widely used for the treatment of constipation, asthma, and skin disorders, and also as spice. As climatic, environmental, and edaphological conditions of the plant habitats affect active substances of medicinal plants, quantitative and qualitative changes in the essential oil content and composition of the plants cultivated in the Research Farms of four regions of Iran (Rasht, Noor, Khorramabad, and Neishabour) were evaluated in the present study in 2020. Aerial organs of the plants were collected at the vegetative stage and their essential oils were isolated by hydro-distillation. The essential oils were quantitatively and qualitatively analyzed by gas chromatography (GC) and GC-mass spectrometry (GC-MS). Among the studied areas, the highest and lowest altitudes were Neishabour and Rasht, respectively. The climatic classification of Rasht and Noor was also more similar. The essential oil contents (%w/w) of the plant samples in Rasht, Noor, Neishabour, and Khorramabad were 1.45, 1.33, 1.26, and 1.16, respectively. In total, 28, 27, 25, and 27 compounds were identified in Noor, Rasht, Khorramabad, and Neishabour regions, respectively. (E)-Caryophyllene (42.4-58.7%), α-cadinol (8.2-16.5%), (E)-nerolidol (3.8-9.5%), α-dehydro-elsholtzia ketone (2.1-7.5%), cis-dihydro-α-terpinyl acetate (1.0-7.5%), and egoma ketone (0.2-5.5%) were the major essential oil compounds at different regions. Sesquiterpene hydrocarbons (44.9-61.2%) were the major class of the compounds of essential oils. Cluster analysis based on the essential oil compositions classified the studied areas into two distinct groups. Noor and Rasht were clustered in one group and Khorramabad and Neishabour were clustered in the other group. Results showed that temperate regions are suitable to increase the essential oil contents of the plants, while arid and semi-arid regions can improve the quality of essential oils.

    Keywords: Active substance, cultivar, Environmental changes, Monoterpene, Perilla frutescens, Sesquiterpene
  • معصومه عیدوزایی، ابوذر علیزاده، صمد نژاد ابراهیمی، امیر صحرارو، محمدحسین میرجلیلی، جواد هادیان*

    به منظور ارزیابی سازگاری، رشد و برخی خصوصیات کمی و کیفی گیاه دارویی پریلا ارغوانی (Perilla frutescens var. crispa) در ایران، این گیاه در سه مکان مختلف شامل ساری، رشت و شمال تهران کشت گردید. کشت گیاه دارویی پریلا ارغوانی در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در سه منطقه ساری، رشت و شمال تهران در اردیبهشت 1397 انجام شد. گیاهان در شروع گل دهی در مهر ماه برداشت شدند. ویژگی های مورفولوژیکی و عملکردی مورد مطالعه شامل ارتفاع بوته، طول گل آذین، تعداد ساقه، فاصله میان گره، قطر ساقه، عرض برگ، طول برگ، وزن تر و خشک برگ، وزن تر و خشک ساقه، وزن تر و خشک گل بودند. صفات فیتوشیمایی مورد مطالعه شامل محتوای فنل و فلاونویید کل و میزان رزمارینک اسید بودند. نتایج تجریه واریانس نشان داد که اثر مکان های مختلف کشت بر همه صفات مورفولوژیکی (به جز وزن تر ساقه، وزن تر و خشک بوته) و صفات فیتوشیمیایی در سطح پنج درصد معنی دار بود. عملکرد خشک اندام دارویی (برگ و گل) در مکان های کشت ساری (63/41و 05/32)، رشت (13/26 و71/12) و شمال تهران (99/25 و 47/ 18) گرم در مترمربع به دست آمد. محتوای فنل کل و رزمارینیک اسید گیاهان در رشت (به ترتیب مقدار027/ 49 و 29/42 میلی گرم بر گرم ماده خشک) بیشتر از سایر مناطق کشت بود، در حالی که فلاونویید کل در منطقه ساری بیشترین مقدار (8/14 میلی گرم بر گرم ماده خشک) بود. با در نظر داشتن صفات تولیدی و فیتوشیمایی، رشت و ساری (شمال کشور) مناطق مناسبی برای کشت و تولید گیاه پریلا ارغوانی می باشند.

    کلید واژگان: اسانس, رزمارینیک اسید, فنل و فلاونوئید کل, گیاهان دارویی
    Masume Eidvazaee, Abuzar Alizadeh, Samad Nezhad Ebrahimi, Amir Sahra Roo, MohammadHossein Mir Jalili, Javad Hadian *
    Introduction

    Medicinal plants are used in all civilizations and cultures are one of the most essential defensive lines to protect human health and fight human diseases in the world. From the distant past to now, the plants have long been considered as a source of renewable medicines.Perilla (Perilla frutescens var. crispa)is an annual plant native to East Asian, which used as a medicinal plant due to the presence of active metabolite, especially rosmarinic acid. The medicinal organs used in this plant are its leaves and flowering branches. Growth, drug yield, as well as quantity and quality of secondary metabolites of medicinal plants are affected by ecological factors. The present study was conducted to evaluate the agro-morphological and phytochemical traits of Purple Perilla grown in three different locations of Sari, Rasht, and north of Tehran.

    Materials and methods

     The experiment was conducted as a completely randomized design (CRD) with three replications. Purple Perilla  were planted as seedlings in early spring in the trial field with the density of 25×50 cm (inter-plant space × inter-row space) in three locations including Sari, Rasht, and north of Tehran in 2018. Plants were harvested at the flowering stage in late September. Argo-morphological and phytochemical traits including plant height, inflorescence length, number of branches, stem diameter, internode length, leaf length, leaf width, plant fresh weight, stem fresh weight, leaf fresh weight, flowers fresh weight, plant dry weight, leaf dry weight, flower dry weight, total phenolics and flavonoids as well as rosmarinic acid content were measured. The total phenolic contents of extracts of Perilla plants were determined according to the method of Ciocalteus Reagent (FCR) Folinthe aluminum chloride method was used for the determination of the total flavonoid content of the extracts. The rosmarinic acid content was estimated with method HPLC. Data set were subjected to variance analysis using SPSS statistical software (version 19). Also, Duncan’s multiple range test was used to compare treatment means at P<0.05.

    Results and Discussion

     Results of variance analysis showed that almost all morphological traits (except stem fresh weight, plant dry weight, and plant fresh weight) and all phytochemical traits were significantly (P<0.05) influenced by locations. Mean comparisons of the effect of different locations for morphological traits showed that the maximum plant height (137.67 cm), leaf length (15.28 cm), fresh weight of leaf (108.3 g), dry weight of leaf (41.63 g) were observed in Sari, while the minimum plant height (87.34 cm), leaf length (10.8 cm), fresh weight of leaf (69.74 g), dry weight of leaf (26.13 g) were detected in north of Tehran. The Rasht had the highest flower fresh weight, flower dry weight, and number of branches with an average of 108.67 g, 25.99 g, and 33, respectively. The lowest flower fresh weight, flower dry weight, and number of branches were observed in the north of Tehran with an average of 47.07, 12.71, and 22 g, respectively. The results revealed that the highest internode length, inflorescence length, and leaf width belonged to the Sari with an average of 9.12, 13.17, and 98.8 mm, respectively, while the Rasht had the lowest internode length, inflorescence length, and leaf width with an average of 6.28, 9.8, and 6.97 mm, respectively. Also, the maximum and minimum stem diameter were observed in the north of Tehran and Sari (8.95 and 7.65 mm), respectively. Mean comparisons of the effect of different locations for phytochemical traits showed that the maximum total phenolic contents and rosmarinic acid produced in the Rasht with an average of 49.03 and 52.20 (mg/ g dry matter), respectively, while the Sari had the maximum flavonoids content (14.8 mg/ g dry matter).

    Conclusion

     Drug yield (leaf and flower fraction) of the plants grown in Sari, Rasht, and north of Tehran was 41.63, 32.05, 26.13 and 12.71, 25.99, 18.47, respectively The highest total phenolics (49.027 mg/ g dry matter) and rosmarinic acid content (46.99 mg/ g dry matter) were observed in Rasht region, while the highest total flavonoids was observed in Sari (14.8 mg/ g dry matter).  In terms of argo-morphological and phytochemical traits, Sari and Rasht were suitable places for the growth of purple perilla.

    Keywords: Medicinal plant, Rosmarinic acid, Total phenolic, flavonoids, Essential oil
  • مهسا علیزاده، جمالعلی الفتی*، امیر صحرارو

    مارچوبه (Asparagus officinalis L.) به عنوان یک محصول صادراتی و یکی از پردرآمدترین محصولات در مقایسه با سایر سبزی ها است؛ و از نظر اقتصادی ارزش دارویی، غذایی و صنعتی بسیار بالایی دارد. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و با دو فاکتور ترکیب بستر و کودآبیاری با سه تکرار اجرا شد. بذور مارچوبه در چهار ترکیب با مقادیر مختلف کمپوست زباله شهری (0 ،10 ،20 و30 درصد حجمی) کشت شد. پس از جوانه زنی نصف نشاءهای هر بستر از طریق کودآبیاری حاوی پتاسیم، فسفر و نیتروژن خالص به میزان 50 و100 و150 گرم در هر مترمکعب آب آبیاری تغذیه شدند. نهایتا پس از یک دوره تغذیه سه ماهه صفات مهم نشاءها اندازه گیری شدند. نتایج مقایسه میانگین اثرات اصلی کودآبیاری نشان داد که بیشترین میانگین این صفات، از تیمار کودآبیاری و کمترین میانگین این صفات، از تیمار بدون کودآبیاری حاصل شد. در نتایج مقایسه میانگین اثرات اصلی سطوح کمپوست، بیشترین میانگین این صفات، با بستر کشت حاوی 30 درصد کمپوست زباله شهری و کمترین میانگین این صفات با بستر کشت بدون کمپوست زباله شهری حاصل شد. همچنین اثر متقابل سطوح کمپوست در کودآبیاری بر صفات وزن خشک بوته و ضخامت تاج معنی دار شد. بیشترین میانگین این صفت مربوط به تیمار کودآبیاری و بستر کشت حاوی 30 درصد کمپوست زباله شهری بود. به نظر می رسد با توجه به طولانی بودن دوره تولید نشاءی مارچوبه توجه به تغذیه نشاء از طریق کودآبیاری و غنی کردن بستر کشت می تواند به بهبود کیفیت نشاءهای تولیدی کمک کند.

    کلید واژگان: بستر کشت, کمپوست ضایعات شهری, کودآبیاری, مارچوبه
    Mahsa Alizadeh, Jamal- Ali Olfati *, Amir Sahraroo
    Introduction

    Asparagus (Asparagus officinalis L.) is an export product and one of the most lucrative products compared to other vegetables; and it is a valuable economic, pharmaceutical, food and industrial crop. The most important agriculture aspect of asparagus is the quality of the seedlings; they depend on the percentage of rooting after planting and are very important for future crop quality. This study was conducted to determine the best level of municipal waste compost and fertigation on asparagus seedling growth with thick buds and large and dense crown, strong roots, and a high number of summer branches.

    Materials and Methods

    The experiment was conducted in a completely randomized design with three replications and with two factors of substrate composition (at four levels) and fertigation (at two levels) with three replications and at least 20 seedlings per replication. Asparagus seeds were planted in four different litter compositions that of 50% by volume of garden soil and sand used as a base bed and mixed with different amounts of municipal waste compost (0, 10, 20, 30% by volume). After germination, half of the seedlings in each bed were fed with fertigation containing nitrogen, potassium, and pure phosphorus at the rate of 150, 100, 50 grams per cubic meter of irrigation water. Finally, after a three-month feeding period, the important traits of seedlings including root length, number of buds, number of summer shoots, summer stem height, SPAD index, number of roots, root volume, root diameter, percentage of ash, percentage of dry matter, fresh weight, potassium, phosphorus, phenol, flavonoids and antioxidants were measured.

    Results and Discussion

    The results of data analysis of variance showed that the effect of fertigation and the effect of compost levels of composition on plant height, number of top summer branch, fresh weight of the plant, plant dry weight, crown thickness, number of buds, root length, number of roots, root volume, chlorophyll index (SPAD), total phenol, total flavonoids, and potassium were significant. The results showed that the highest average of these traits was related to fertigation treatment and the lowest average of these traits was obtained without fertigation treatment. The results of comparing the average simple effects of compost levels, the highest average of these traits from culture medium containing 30% municipal waste compost and the lowest average of these traits was obtained from culture medium containing no municipal waste compost. Also, the interaction effect of compost levels in fertigation on plant dry weight and canopy thickness was significant. The highest average of these traits was related to treatment with fertigation and culture medium containing 30% municipal waste compost.

    Conclusion

    It seems that due to the long production period of asparagus seedlings, paying attention to feeding the seedlings through fertigation and enriching the culture medium can help improve the quality of seedlings. As the results of our experiment showed, the use of municipal solid waste compost has an effect on germination, growth and number of summer shoots, number of buds, increase in volume, length, diameter and number of roots, crown thickness and chlorophyll index, fresh weight and plant dryness, percentage of dry matter, amount of phenol and absorption of potassium could have a great effect on the growth and quality of the seedlings of this plant. On the other hand, with the increase in plant growth and as a result, more yield, the plant needs irrigation to expand the roots and increase the number of summer stems because it needs a lot of nutrients. Therefore, it is better to use mineral fertilizer in growing asparagus. In this condition, the plant produces more roots, and the underground stems that lead to produce more and stronger seedlings. Stronger asparagus seedling growth faster than the weeds and overcomes and reaches economic performance sooner. Therefore, carefulness in the use of municipal solid waste compost and the amount of animal and mineral fertilizers, by affecting the yield and as a result the profitability of this plant, will encourage farmers to cultivate this crop. On the other hand, it is possible to use municipal solid waste compost in other ways. There is no need to use a large number of chemical fertilizers and the safe product is healthier than other plant products that use a large number of chemical fertilizers for their production.

    Keywords: Asparagus, cultivation, fertigation, Municipal waste compost
  • محمدولی حبیبی سیلابی*، یوسف حمیداوغلی، امیر صحرارو

    گیاه آب بشقابی (Centella asiatica L.) از دسته گیاهان با ارزش دارویی است که گوناگونی زیستی آن به دلیل کاهش آب های سطحی و محدودیت منطقه های پراکنش با خطر نابودی در دنیا رو به رو می باشد. هدف از انجام این پژوهش معرفی یک پروتکل کشت درون شیشه ای برای افزایش سریع گیاه آب بشقابی بود. در این پژوهش اثر غلظت های مختلف بنزیل آدنین (BA) شامل صفر، 1، 2، 3، 4 و 5 میلی گرم در لیتر و نفتالن استیک اسید NAA)) شامل صفر، 25/0، 5/0 و 1 میلی گرم در لیتر بر پینه زایی ریزنمونه های نوک روندک این گیاه بررسی شد. بهترین پینه زایی با بیشینه درصد انگیزش (33/83%)، وزن تر (26/4 گرم) و نرخ رشد روزانه پینه (13/0 گرم در روز) با کاربرد 4 میلی گرم در لیتر  BAو 1 میلی گرم در لیتر NAA مشاهده شد. برای شاخساره زایی، غلظت های مختلف BA (صفر، 1، 2، 3، 4 و 5 میلی گرم در لیتر) و NAA (1/0 میلی گرم درلیتر) به کار برده شد. بیشترین درصد شاخساره زایی (99/74%)، شمار شاخساره در هر پینه (66/7)، شمار دمبرگ در هر شاخساره (86/6) و طول شاخساره (56/1 سانتی متر) در تیمار 3 میلی گرم در لیتر BA به همراه 1/0 میلی گرم در لیتر NAA مشاهده شد. برای ریشه زایی، شاخساره ها در محیط کشت دارای ایندول بوتیریک اسید (IBA) با غلظت های صفر، 5/0، 1، 5/1، 2 و 5/2 میلی گرم در لیتر کشت شدند. بیشترین درصد ریشه زایی (66/84%)، بیشترین شمار ریشه در هر گیاهچه (15)، بلندترین طول ریشه (33/8 سانتی متر) و هم چنین بالاترین درصد زنده مانی (99/74%) در تیمار 1 میلی گرم در لیتر IBA به دست آمد.

    کلید واژگان: اکسین, پینه زایی, سایتوکاینین, کشت بافت گیاهی, گیاهان دارویی
    Mohammadvali Habibi Silabi*, Yousef Hamidoghli, Amir Sahraroo

    Gotu kola (Centella asiatica L.) is one of the most valuable medicinal plants. Due to the reduction of surface water and the limitation of dispersion, the natural populations of this plant species are in extinction risk. The purpose of this experiment was to introduce a tissue culture protocol for rapid micropropagation of the Gotu kola plant. For callus induction, explants were established on Murashige and Skoog (MS) medium supplemented with different concentration of 6-benzylamino purine (BA) at six levels (0, 1, 2, 3, 4, and 5 mgL-1) and α-naphthaleneacetic acid (NAA) at four levels (0, 0.25, 0.5, and 1 mgL-1). The best callogenesis was obtained with maximum callus induction (83.33%), fresh weight (4.26 g), and daily growth rate (0.14 g/day) by combined application of 4 mg L-1 BA and 1 mg L-1 NAA. Different concentrations of BA (0, 1, 2, 3, 4 and 5 mgL-1) and NAA (0.1 mg L-1) were used for shoot regeneration. Combination of BA (4.0 mgL-1) with NAA (1.0 mgL-1) showed the highest shoot proliferation (74.99%), maximum number of shoots (7.66), petiole (6.66) and the longest shoots (1.56 cm). The effects of, IBA (0, 0.5, 1, 1.5, 2, 2.5 mgL-1) were examined on adventitious root formation. MS medium supplemented with IBA (1 mgL-1) showed the best percentage of rooting (84.66%), maximum number of roots Per plantlet (65), and the longest roots (3.33 cm) along with the highest percentage of survival (74.99%).

    Keywords: Auxin, Cytokinin, Callus induction, Tissue culture, Medicinal plant
  • Mona Bakian, Moazzam Hassanpour Asil *, MohammadBagher Farhangi, Amir Sahraroo

    Leucojum aestivum L. is a perennial and bulbous plant. Its bulbs are used in the medical industry because of having alkaloids. This study was conducted as split plot in a completely randomized design with 3 replications in 2018 at the University of Gilan in field conditions. The main factor included bulbs collected from three regions of Lahijan, Tonekabon and Langrood. The sub-factor included 10 levels of organic fertilizers, biochar (3, 6 and 12 tons per hectare), inoculation of Glomus intraradices, Glomus mosseae and Glomus intraradices + Glomus mosseae fungi, inoculation of Azospirillum, Azotobacter and Pseudomonas bacteria and the control. Data collected and analysed for morphological traits and absorbed macro and micro as elements by plants. There was significant difference between genotypes in terms of the plant height, leaf area per plant, leaf weight per plant, bulb weight, flowering stem weight, root weight and total plant weight (p<0.01). A significant difference was observed in the types of fertilizers used for all morphological traits and yield (p<0.01) and for phosphorus, potassium and iron content (p<0.05). The genotype by treatments interaction effect was significant for leaf number, leaf area per plant, leaf weight per plant, bulb weight, flowering stem weight, root weight and total weight showed a difference (p<0.01). Lahijan genotype plants had the highest plant height (57.6 cm), leaf length (52.5 cm) and plant leaf weight (27.2 g/per plant). The highest root weight (9.5 g) and total plant weight (74.1 g/per plant) was for biochar treatment of 12 ton/h. The study results indicated that Leucojum aestivum L. had good adaptation to crop conditions, and using biochar fertilizer and some biofertilizers improved various crop traits of this plant.

    Keywords: Leucojum aestivum L, biochar, Gilan, Biological fertilizer
  • باب الله فرجی، امیر صحرارو*، یوسف حمیداوغلی، جمالعلی الفتی
    سابقه و هدف

    پونه معطر از جمله گیاهان خانواده نعناعیان است که هم بصورت سبزی و هم به عنوان گیاه دارویی مصارف متعددی دارد. این گیاه به حالت وحشی در دشت های مرطوب و حاشیه جریان های آب، حتی داخل آب رشد کرده و غالبا در نواحی مرکزی، جنوبی و غربی آسیا، شمال آفریقا، اتیوپی و جزایر قناری می روید. پراکنش این گیاه در ایران در دامنه های البرز، شمال و شمال شرقی کشور گزارش شده است. بخش های هوایی این گیاه به عنوان مواد دارویی و طعم دهنده در صنایع غذایی استفاده می شود. هدف از این پژوهش حاضر دستیابی به بهترین تیمار کود نیتروژنه، زمان برداشت و تراکم کشت برای گیاه پونه در منطقه رشت بود.

    مواد و روش ها

    این آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. کرت اصلی زمان برداشت (در دو زمان برداشت)، کرت فرعی شامل نیتروژن در چهار سطح (شاهد (بدون کود)، 50، 100 و 150 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) و کرت فرعی فرعی شامل تراکم بوته در سه سطح (10، 14 و 18 بوته در مترمربع) بودند که بر روی صفات عملکردی و برخی صفات فیزیولوژیکی بررسی شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که اثرات متقابل نیتروژن، تراکم کاشت و زمان برداشت بر عملکرد خشک اندام هوایی معنی داری بود. بیشترین وزن خشک (1909 کیلوگرم در هکتار) در تیمار 150 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار به همراه تراکم 18 بوته در مترمربع در برداشت اول حاصل شد، و کمترین مقدار (66/396 کیلوگرم درهکتار) هم در تیمار کودی 50 کیلوگرم با تراکم 10 بوته در مترمربع در دومین برداشت بدست آمد. اما درمورد عملکرد تر و سطح برگ نیز اثر متقابل نیتروژن در تراکم کاشت معنی دار بود و بیشترین مقدار عملکرد تر(8071 کیلوگرم در هکتار) مربوط به تیمار 150 کیلوگرم نیتروژن با تراکم 18 بوته در مترمربع بود. در خصوص صفات فیزیولوژیک نتایج نشان داد که تیمارهای اعمال شده دارای اثرات معنی داری بر میزان درصد اسانس، کلروفیل کل، فنل کل و عناصر نیتروژن و کلسیم داشتند. در این زمینه، بیشترین درصد اسانس (66/2 درصد) مربوط به تیمار نیتروژن 150 کیلوگرم در هکتار با تراکم کاشت 10 بوته در مترمربع بود. همچنین عملکرد اسانس تحت تاثیر اثر متقابل زمان برداشت در تراکم کاشت قرار داشت که بیشترین مقدار هم مربوط به تیمار تراکم 18 بوته در مترمربع در زمان برداشت اول با مقدار 075/25665 میلی لیتر در هکتار بود.

    نتیجه گیری

    از آنجا که در این پژوهش بهترین تیمار زمان برداشت اول و نیتروژن 150 کیلوگرم در هکتار و تراکم 18 بوته در مترمربع بود کاربرد چنین برنامه ای برای کاشت گیاه پونه معطر قابل پیشنهاد است.

    کلید واژگان: اسانس, بیوماس, فنل کل
    Babolah Faraji, Amir Sahraroo *, Yousef Hamidoghli, Jamal, Ali Olfati
    Background and objectives

    Pennyroyal (Mentha pulegium L.), Labiatae family, is widely used as a vegetable and medicinal herb. This plant commonly grows in the wet soils such as ditches, riversides and ponds. It is indigenous to the Central, Southern and Western Asia, North Africa, Ethiopia and the Canary Islands. It can also be found in Alborz, North and Northeast regions of Iran. The aerial parts of the plant are used as pharmaceutical and flavoring substances. The aim of this research was to find the best level of nitrogen fertilizer regime, harvesting time and plant density for pennyroyal plant in Rasht area.

    Materials and methods

    This study was conducted as a split-plot experiment based on randomized complete block design with three replications in Faculty of Agriculture, University of Guilan. The main plots included two harvesting times, the subplots were four levels of Nitrogen fertilizer including control (without fertilizer), 50, 100 and 150 kg ha-1 Nitrogen and the sub-subplots were plant density at 3 levels; 10, 14 and 18 plants m-2.

    Results

    The results showed that triple interaction of nitrogen, plant density and harvest time had significant effect on dry weight. The highest dry weight (1909 kg ha-1) were obtained by 150 kg ha-1 net nitrogen with the density of 18 plants per m2 for the first harvest. Moreover, 50 kg ha-1 nitrogen fertilizer treatment with 10 plants per m2 showed lowest amount of dry weight (396.66 kg ha-1) in the second harvest time. However, the interaction of nitrogen and planting density revealed significant effect on fresh yield and leaf area. The highest yield (8071 kg ha-1) was related to 150 kg ha-1 nitrogen treatment with the density of 18 plants m-2. About physiological traits, the results claimed that treatments significantly affected the essential oil percentage, total chlorophyll, total phenol, nitrogen and calcium elements. The highest essential oil content (2.66%) was exhibited by the treatment of 150 kg ha-1 nitrogen with plant density of 10 plants m-2. In addition, the essential oil yield was also influenced by the interaction effect of harvest time and planting density. The highest yield (25665/075 milliliters ha-1) was found by the plant density of 18 plants m-2 from the first harvesting time.

    Conclusion

    Finally, according to our results, the best treatment was first harvesting time, 150 kg ha-1 nitrogen with the density of 18 plants m-2, which can be recommended for the planting program of aromatic pennyroyal.

    Keywords: Biomass, Essential oil yield, total phenol
  • بهمن زاهدی، امیر صحرارو
    به منظور مطالعه ریز ازدیادی گیاه مرزه خوزستانی، بذور این گیاه در محیط کشت موراشیگ و اسکوگ (MS) نیم غلظت کشت و سپس گیاهچه ها واکشت شدند. پس از آن نمونه ها در سطوح مختلف هورمون های BA و Kinetin، به صورت منفرد یا در ترکیب با IBA کشت شدند. نتایج نشان داد، بیشترین میزان پرآوری (4/2 شاخه) در غلظت 5/0 میلی گرم در لیتر IBA و 3 میلی گرم در لیتر BA مشاهده شد. در بخش طول شاخه، طویل ترین شاخه ها (76/5 سانتی متر) در غلظت 5/0 میلی گرم در لیتر IBA و 5/1 میلی گرم در لیتر BA به دست آمد. بیشترین درصد ریشه زایی (2/85 درصد) در محیط کشت MS با 4/1 غلظت نمک به دست آمد. بیشترین تعداد ریشه (3/12) با طول 55/1 سانتی متر ریشه، در محیط کشت MS با 2/1 غلظت نمک، به دست آمد. بیشترین درصد ریشه زایی (3/64 درصد) در غلظت 25/0 میلی گرم در لیتر IBA و بیشترین تعداد ریشه (4/8 و 7/7)، به ترتیب در غلظت های 25/0 و 5/0 میلی گرم در لیتر IBA، به دست آمدند. در مجموع می توان تیمار 25/0 میلی گرم در لیتر IBA به همراه 3 میلی گرم در لیتر BA را به منزله مفید ترین ترکیبات هورمونی برای ریزازدیادی مرزه خوزستانی نام برد.
    کلید واژگان: ریزازدیادی, ریز نمونه, مرزه خوزستانی, محیط کشت, هورمون
    Bahman Zahedi, Amir Sahraroo
    An experiment was conducted to study the micropropagation of Satureja khuzistanica. The seeds were planted in 1/2MS medium. After germination and growth of plantlets, they were subcultured in fresh medium. Then, they cultured into medium supplemented by different concentrations of BA and Kinetin. Results showed that, the highest proliferation (2.4 shoots) was observed at concentrations of 0.5 mg/l IBA and 3 mg/l BA while the lowest proliferation (1.12 and 1.04 shoots) was produced at concentration of 0.25 mg/l IBA, 1.5 mg/l BA and also 0.5 mg/l Kinetin. The tallest shoots (5.76 cm) were obtained at concentration of 0.5 mg/l IBA and 1.5 mg/l BA whereas the smallest ones (2.44 cm) were observed at concentration of 1 mg/l Kinetin. Lowest percentage of survived plantlets (46.6 %) were observed in the media with IBA at concentration of 0.25 mg/l and BA at concentration of 1.5 mg/l. Quarter salt strength MS basal medium induced rich rooting response (85.2%), when compared with ½ salt strength MS (46.66%) and MS (17.6%), media. The highest rooting percentage (64.30%) and number of roots (7.7 and 8. 4) were obtained at 0.25 and 0.50 mg/l IBA, respectively. Overall, media containing 0.25 mg/l IBA plus 3 mg/l BA can be recommended for micropropagation of S. khuzistanica.
    Keywords: explants, hormone, media, micro propagation, Saturja khuzistanica
  • Amir Sahraroo, Mesbah Babalar, Mohammad Hossein Mirjalili, Mohammad Reza Fattahi Moghadam, Samad Nejad Ebrahimi
    In the present study, an efficient protocol has been developed for callus induction and production of RA in callus culture of Satureja khuzistanica for the first time. In vitro callus induction was achieved from young shoot tip explants cultured on MS and B5 media supplemented with different concentrations of IBA (0.1, 1.0, 2.0 and 5.0 mgl-1) solely or in combination with cytokinins BAP and KIN (1.0, 2.0 and 5.0 mg l-1). B5 medium supplemented with 1.0 mgl-1 IBA plus 5.0 mgl-1 BAP and MS medium fortified with 2.0 mgl-1 IBA and 2.0 mgl-1 BAP were the most favorable media for callus formation with the highest induction rate (96%). Maximum growth index (2.89 and 2.63) and maximum callus biomass (2.34 and 2.33 g fresh weight) were obtained from the callus cultured on B5 medium supplemented with 1.0 mgl-1 IBA plus 5.0 mgl-1 BAP and MS medium fortified with 1.0 mgl-1 IBA plus 1.0 mgl-1 KIN, respectively. Determination and quantification of RA in cultured calli were performed by HPLC UV/MS analysis. Calli induced from the plant and maintained on supplements of IBA and BAP in the absence of light produced RA 7.5% based on dry weight (DW). No differentiation was observed in any callus during the course of this study.
    Keywords: Satureja sp, Lamiaceae, Callus culture, Rosmarinic acid, HPLC UV, MS
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال