به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ashari

  • امیر اثنی عشری*، امیر ساعدموچشی
    طی سالیان اخیر شناسایی و حفاظت از پدیده های ارزشمند زمین شناسی که تحت عنوان زمین میراث (میراث زمین شناختی) شناخته می شوند در کانون توجه بسیاری از کشورهای توسعه یافته قرار گرفته است. در کشور ما محققین زمین شناسی و علوم وابسته از جمله زمین باستان شناسان با این موضوع آشنایی زیادی ندارند. بنابراین در این مقاله سعی شده است تا از زمین میراث و واژه های مرتبط (زمین حفاظت و زمین عارضه) تعریف دقیقی ارائه شود. پس از مطالعه این مقاله، پژوهش گران زمین شناسی و سایر علوم وابسته قادر خواهند بود تا در حین مطالعات پژوهشی خود، ارزش پدیده های زمین شناسی را در زمینه های مختلف به ویژه گردشگری ارزیابی کنند. براساس طبقه بندی های ارائه شده در خصوص زمین میراث ، می توان آنها را براساس مقیاس و بزرگی زمین عارضه، برجا یا نابرجا بودن زمین عارضه، فراوانی زمین عارضه در مقیاس جغرافیایی و در نهایت براساس کاربردی که دارند به زیرگروه های مختلف طبقه بندی کرد. شناسایی کاربرد زمین عارضه بسیار حائز اهمیت بوده و در معرفی یک زمین عارضه به عنوان زمین میراث نقش اساسی دارد. کاربرد اصلی زمین میراث ها در زمینه های علمی، آموزشی و گردشگری/تفریحی است. در این مقاله نشان داده شده است که چگونه زمین عارضه های یک منطقه به شیوه های مختلف کیفی و عددی ارزیابی می شوند تا در نهایت از بین زمین عارضه های موجود بهترین آنها که دارای ارزش علمی، آموزشی، گردشگری/تفریحی و یا تلفیقی از آنها می باشد انتخاب و به عنوان زمین میراث معرفی شوند. در این مقاله مصداق هایی از کشور ایران ذکر شده است.
    کلید واژگان: زمین میراث (میراث زمین شناختی), زمین عارضه, زمین حفاظت, زمین گردشگری, ایران
    A. Esna, Ashari *, A. Saed Mucheshi
    Over the past several years, geoheritage and conservation of valuable earth science features have become important issues for several developed countries. In our country, the geologists and other related specialists such as geoarcheologists are not well familiar with the concept of geoheritage. So, in this paper, we tried to define the geoheritage and related terms including geoconservation and geodiversity. In order to explore the value of the geological features in different fields, this paper can help the geologists and other related specialists like geoarcheologists to evaluate the geological features during their routine research activities. Different types of classification of geoheritage resources are represented in this paper. They can be classified on the basis of the scale of occurrence of the geodiversity, in-situ or ex-situ occurrence of geodiversity, levels of significance for sites of geoheritage significance and the uses of geoheritage. The uses of the geoheritage site are so important and critical for characterization of a geodiversity as a geoheritage site. The main uses proposed for the geoheritage are scientific, educational or geotourism/recreational. In this paper, it is shown that how geodiversity elements can be classified qualitatively and quantitatively. Geodiversity assessment can lead to the characterization of a geodiversity element as a geoheritage with scientific, educational or geotourism/recreational value. Here mentioned some examples from Iran.
    Keywords: geoheritage, geodiversity, geoconservation, geotourism, Iran
  • حسین مرادی، محمود اثنی عشری*، احمد ارشادی

    این پژوهش به منظور بررسی اثر تنش خشکی روی برخی از ویژگی های فیزیولوژیکی پنج پایه ی پیوندشده و غیر پیوندی بادام انجام گرفت. پایه های رویشی GF677، گارنم و یک هیبرید بادام×هلوی محلی، به علاوه پایه های بذری بادام (رقم فرانیس) و هلو (ژنوتیپ محلی) در حالت پیوند شده و بدون پیوند تحت تنش خشکی قرار داده شدند. رقم پیوندک فرانیس و تیمارهای تنش شامل نگهداری پتانسیل ماتریکس خاک در حد 3/0- مگاپاسکال (شاهد)، 0/9- مگاپاسکال (تنش متوسط) و  1/5- مگاپاسکال (تنش شدید) بودند. بررسی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به صورت گیاهان گلدانی انجام گرفت. سطح تنش به مدت چهار هفته در گیاهان اعمال شد. ویژگی های فلورسنس سبزینه، غلظت رنگیزه های برگ، محتوای نسبی آب برگ، شاخص پایداری غشاء و پرولین آزاد برگ اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که تنش خشکی منجر به کاهش معنی دار محتوای نسبی آب برگ، شاخص Fv/Fm، میزان سبزینه های a، b و کل و افزایش معنی دار F0، نشت یونی و پرولین آزاد برگ شد. نتایج حاصل از ارزیابی صفات بیانگر اثر منفی کمتر تنش خشکی بر پایه های پیوند شده در مقایسه با پایه های غیرپیوندی بود. به طور کلی تاثیر تنش خشکی روی پایه های بذری، هیبرید محلی و GF677 نسبتا مشابه بود و پایه های مذکور به طور معنی داری کمتر از پایه گارنم تحت تاثیر خشکی قرار گرفتند. پایه ی هلوی بذری تحت تنش، بیشترین کاهش در ویژگی های اندازه گیری شده را نشان داد. بر اساس نتایج این بررسی، فلورسانس سبزینه به عنوان شاخصی ساده برای ارزیابی تحمل به خشکی پایه های بادام در شرایط تنش شدید خشکی پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: پایه بذری, پایه رویشی, پرولین, فلورسانس سبزینه, محتوی نسبی آب برگ
    Hossein Moradi, Mahmood Esna, Ashari *, Ahmad Ershadi

    The effect of drought stress were studied on some physiological aspects of five grafted and ungrafted rootstocks including GF677, Garnem, peach seedlings, almond seedlings and a selected local almond ×peach  hybrid (LAP), with Ferragnes cultivar as scion. Three different drought stress levels including moderate (Ψsoil= -0.9 Mpa) sever (Ψsoil= -1.5 Mpa) and a control (Ψsoil= -0.3 Mpa) were applied in a randomized complete block design as factorial with three replications in pot plants during four weeks. Physiological traits including chlorophyll (Chl) fluorescence indices, leaf relative water contents (RWC), membrane stability index (MSI), free proline and concentrations of leaf pigments were recorded.Results showed that photochemical efficiency of photosystem II (Fv/Fm), RWC, Chl a, Chl b and total Chl were reduced significantly under drought stress while minimum fluorescence (F0), MSI and Free proline were increased noticeably. Drought stress affected significantly on evaluated traits in ungrafted rootstocks compared to grafted ones. According to results, almond seedlings, GF677 and local LAP almost showed similar responses to drought stress and had more tolerance than Garnem rootstock. Peach seedlings were affected significantly by drought stress more than the other rootstocks. Present study suggests chlorophyll fluorescence index as a simple trait for evaluation of almond rootstocks exposed to sever drought stress.

    Keywords: Chlorophyll fluorescence, clonal rootstock, Proline, relative water contents, seedling rootstock
  • امیر ساعدموچشی*، امیر اثنی عشری، سید مرتضی رحمتی، رویا بهادری، فرح سادات مدنی

    در کاوش های نجات‏ بخشی سد داریان منطقه هورامان در استان کردستان چندین مکان کاوش شدند که محوطه‏ های سرچم، برده‏ مار و کناچه ازجمله آن ها هستند. در این سه محوطه آثار دوره اسلامی، دوران تاریخی، عصر آهن I، مفرغ متاخر، و دوره مس ‏سنگی شناسایی شد که شناخت منابع خاک سفال های آن به دلیل شیوه معیشت این ناحیه که جمعیتی متحرک دارد، حائز اهمیت است. کوهستانی بودن منطقه هورامان و قرارگیری آن در مجاورت منطقه زاگرس مرکزی و بین‏ النهرین باعث شده تا شیوه معیشت مردمان باستانی آن مورد سوال باشد و شناخت منابع خاک سفال ها می‏ تواند اطلاعات مفیدی در مورد منشا جغرافیایی سفال های ناحیه و استفاده کنندگان آن در اختیار قرار دهد. برای این هدف تعداد 42 عدد سفال از سه مکان شامل غار کناچه و دو محوطه برده‏ مار و سرچم برای آزمایش XRD و XRF انتخاب شد. علاوه بر نمونه ‏های سفال، 3 نمونه خاک از اطراف این محوطه ها نیز مورد آزمایش XRD و XRF قرار گرفت. محوطه برده‏ مار و کناچه متعلق به دوره اسلامی و محوطه سرچم چهار دوره زمانی از دوران تاریخی تا دوره مس ‏سنگی را دربر می‏ گیرد. تنوع محوطه ‏ها، تنوع کاربری مکان ها و نیز گوناگونی سبک ‏های سفالی بر جامع بودن شناخت ما از منابع خاک سفال های باستانی منجر شده است. بر اساس نمونه‏ های موجود، احتمالا سفال های هر سه محوطه در دوره‏ های شناسایی شده تولید محلی است و تشابه زیادی باهم دارند. این تشابه در طول زمان و نیز در مقایسه با ترکیب خاکه ای منطقه دیده می‏ شود و تمامی گونه‏ های سفال حتی نمونه‏ هایی که دارای نسبت کمی در مجموعه سفال ها بودند از خاک های محلی ساخته شده‏ اند. این نتایج برای غار کناچه که احتمالا توسط رمه‏ گردانان مورد استفاده بوده ‏اند نیز صادق است.

    کلید واژگان: آنالیز تجزیه عنصری, سفال, کانی شناسی, هورامان, XRD, XRF
    Amir Saed Mucheshi*, Amir Esna, Ashari, Seyed Morteza Rahmati, Roya Bahadori, Farah Sadat Madani

    The archaeological sites, including the Sarcham, Bardemar and Kenacheh were excavated during the Darian Dam Archaeological Salvage Project (DDASP) in the Hawraman region, west of the Kurdistan province, western Iran. These sites are adjacent to the Sirwan River. Bardemar is an open-air site and Kenacheh is a cave site. Both sites contain the material cultures of the late Islamic period with simple brown potteries. Mica was the temper which used for making the potteries, so their tempers are shiny and reflect easily the light. The potteries of these two sites were hand-made and not well-fired. The Sarcham is a multi-period site and was recognized the records of Parthian/Sassanid period, Iron Age I, late Bronze Age and Chalcolithic period. The historical period potteries are mostly orange and wheel-made. While, the Iron Age I potteries are divided to buff, orange and grey colors. The grey wares are less abundant. These potteries that have temper were mostly hand-made and under-fired. The same characteristic can be seen in those of the Bronze Age. Potteries related to the Chalcolithic period are categorized into two groups of red slipped and the buff wares. The latter ones that are occasionally characterized by black-on-buff decoration are in minority. During this period the straw-temper was mostly used for tempering the potteries, where they were mostly under-fired. Totally 42 potsherds were selected for X-ray diffraction (XRD) and X-ray fluorescence (XRF) analysis including 14 samples from Bardeh Mar, 8 samples from Kenacheh and 20 samples from Sarcham. Some factors that could help to better characterize the soils, including variety of sites in which the potteries are found, their uses and the pottery styles, were used to provenance the potteries of this study. In addition to the data of the potteries, data of three soil samples surrounding the excavated sites were generated. The XRD data showed that calcite, quartz, clay minerals, feldspar and iron oxides are the main pottery-forming minerals, while the calcite, quartz and clay minerals are the main soil-forming minerals. The XRD data suggests derivation of few potteries from non-local materials. However, the XRF data from the potteries revealed that all the samples are cogenetic and originated from the soils of the same geological formation. All the excavated sites are located on the same rock types or the alluvium derived from them. The rocks and consequently the derived alluvium (soils) were formed as the result of the same geological process (es). This is the evidence confirming the results obtained by the XRF data. The XRD and XRF data that are compiled with the geological information of the area where the sites are located indicates that all the potteries of different periods have similar characteristics and made by the use of local materials. All the potteries from Chalcolithic period to the late Islamic period, even the ones with lower frequencies, were made using the local soils. The results are also applicable for the Kenacheh cave, where it has been used by the local transhumances. Location of the Hawraman region in a mountainous area, adjacent to the west-central Zagros and Mesopotamia has caused that the way of living of the ancient people of this area be always questionable. Recognition of the soils that had been the origin of the potteries is helpful for characterization of the geographical origin of the potteries.

    Keywords: Chemical Analysis, Pottery, Mineralogy, Hawraman, XRD, XRF
  • اعظم رحیمیان، محمود اثنی عشری*، حسن ساری خانی
    استفاده از زیست محرک ها در کشاورزی ارگانیک و پایدار با هدف کاهش مصرف کودهای شیمیایی همواره مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی امکان جایگزینی کلات آهن در محلول غذایی با نوعی زیست محرک طبیعی محتوی عصاره جلبک دریایی به نام "اکتیویو" در کشت توت فرنگی ارقام کاماروسا و سلوا در سیستم کشت بدون خاک بود. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی شامل تیمارهای شاهد (محلول غذایی حاوی کلات آهن با 6pH=)، محلول غذایی بدون آهن و حاوی اکتیویو با 6pH=، محلول غذایی حاوی کلات آهن با 8 pH=و محلول غذایی بدون آهن و حاوی اکتیویو با 8 pH=بود. نتایج نشان داد، عصاره جلبک دریایی روی همه صفت های اندازه گیری شده اثر معنی دار داشت، به طوری که وزن تر و خشک اندام های هوایی، وزن تر ریشه ها و همچنین میزان کلروفیل و آهن فعال برگ ها در تیمار حاوی اکتیویو با 6 pH=مشابه گیاهان شاهد بود. ارزیابی فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز در برگ نیز نشان داد که کاربرد اکتیویو سبب افزایش فعالیت این آنزیم ها در گیاهان در شرایط کمبود آهن شد. بر اساس نتایج این پژوهش عصاره جلبک دریایی توانست جایگزین کلات آهن برای پرورش توت فرنگی در محلول غذایی شده و امکان تولید این گیاه را با کاهش استفاده از ترکیبات مصنوعی آهن فراهم کند، به عبارت دیگر کاربرد اکتیویو به جای کلات آهن در 6pH= محلول غذایی توصیه می شود.
    کلید واژگان: اکتیویو, کشاورزی ارگانیک, کشت بدون خاک, محلول غذایی
    Azam Rahimian, Mahmood Esna, Ashari *, Hasan Sarikhani
    Introduction
    Nowadays, crop production methods are moving towards organic farming through reducing the use of chemicals in agriculture. The new generation of seaweed extracts, like Actiwave, could be a promising approach to achieve a part of this goal. Actiwave is a metabolic enhancer derived from a type of brown algae, called Ascophyllum nodosum, and contains compounds that play an important role in plant metabolism. The application of this product on various plants has often improved their vegetative and reproductive characteristics. One of the important problems in our agricultural lands is the presence of bicarbonate ion in soil (calcareous soils) or irrigation water, which increases pH around plant’s root followed by chlorosis between the veins in the young leaves resulting in a reduction or halt in plant growth. The induction of chlorosis in calcareous soils is attributed to iron deficiency due to reduction of iron absorption or availability. The use of biostimulants may help to improve plant growth under such conditions. The aim of this study was to investigate the possibility of replacing iron chelates in nutrient solution with Actiwave in two optimal and alkaline pH and its effect on some of the vegetative and biochemical properties of two strawberry cultivars in a soil-less system.
    Materials and Methods
    Strawberry seedlings of Camarosa and Salva cultivars were cultivated in pots containing coco-peat and perlite (1:1), followed by plant’s irrigation and nourishment through a plant nutritional program. The project was conducted in a factorial experiment (with two factors) based on a completely randomized design with three replications. The first factor was strawberry cultivar in two levels including Camarosa and Salva, and the second factor was iron treatment in four levels consisting of Hoagland nutrient solution containing iron chelate (pH=6), iron-free nutrient solution containing 0.25 ml/l Actiwave (pH=6), Hoagland nutrient solution containing iron chelate (pH=8), and iron-free nutrient solution containing 0.25 ml/l Actiwave (pH=8). Plants were fed for two months, at the end of which, the roots and shoot’s fresh and dry weight, chlorophylls a, b and total as well as carotenoids contents, catalase and ascorbate peroxidase  activities in fresh leaf samples and also total Fe and active Fe in dried leaf and root samples were measured.
    Results and Discussion
    The results showed that the algae extract had a significant effect on all the measured parameters, so that fresh and dry weights of the aerial parts, fresh weight of the roots, as well as chlorophyll and active iron content of leaves in the treatment containing Actiwave with pH=6 was similar to the control plants. Evaluation of the activity of catalase and peroxidase enzymes in the leaf also showed that Actiwave application reduced iron deficiency stress in plants increasing the activity of these enzymes under such conditions. The reason behind these effects can be due to the Actiwave ingredient content, which includes betaine, alginates and kahydrin (derived from vitamin K). Since betaines have cytokine activity, they can increase root growth by increasing the amount of cell division. Increasing the chlorophyll content, which can be the result of reduced chlorophyll degradation, is probably due to the presence of betaines in the seaweed extract. In addition, the presence of kahydrin and alginic acid in Actiwave, with the acidification of the rhizosphere, stimulated the release of more ions around the roots, resulting in more ions received by the plant and increased their assimilation. As observed in this study, It has been proven that iron concentration in the leaf is not always an appropriate indicator for checking the state of iron in plants. Some studies attribute this to limiting the growth of young leaves and the accumulation of iron in tissues or inactivation of iron in tissues occurred through the process of alkalization in leaf apoplast. It is found that activity of catalase and ascorbate peroxidase containing iron and the iron extracted with hydrochloric acid are the most effective indices for checking the iron status in plants, and the concentration of the total iron is less important in this regard. According to the results of this study, algae extract was able to replace iron chelate in nutrient solution for growing strawberry, and so made it possible to produce this fruit by reducing the use of synthetic iron compounds. In other words, application of Actiwave instead of iron chelate is recommended in nutrient solution with pH=6.
    Keywords: Actiwave, Organic agriculture, Soil-less culture, Nutrient solution
  • اکبر جعفری، آرش دهقان، فرزانه اثنی عشری، شیوا برزویی*
    سابقه و هدف
     ندول های تیروئیدی یکی از شایع ترین مشکلات بالینی هستند. به کاربردن روش ارزان و دقیق تشخیصی باعث جلوگیری از جراحی های غیرضروری می شود. در این راستا هدف از مطالعه حاضر، مقایسه گزارش سیتولوژی آسپیراسیون سوزنی نازک (FNA: Fine Needle Aspiration) ندول های تیروئیدی با نتایج جراحی تیروئید می باشد.
    مواد و روش ها
     در این مطالعه تحلیلی- مقطعی از کلیه بیمارانی که در سال 1396 به دلیل ندول تیروئید به درمانگاه بیمارستان بهشتی همدان مراجعه کرده بودند، آسپیراسیون سوزنی نازک به عمل آمد. نمونه ها جهت بررسی به بخش پاتولوژی ارسال شدند و نتیجه سیتولوژی در چک لیست ثبت گردید. بر حسب نتایج سیتولوژی، بخشی از بیماران به منظور انجام جراحی ارجاع داده شدند. در ادامه، حساسیت و ویژگی نتایج سیتولوژی ندول های تیروئیدی در مقایسه با نتایج پاتولوژی نمونه جراحی محاسبه گردید.
    یافته ها
     از 115 بیمار بررسی شده، 18 نفر (65/15 درصد) مرد و 97 نفر (35/84 درصد) زن بودند. میانگین سنی بیماران 34/14±12/40 سال بود. عمده موارد، ندول یک طرفه سمت راست (1/46 درصد) بودند. تعداد موارد خوش خیم و غیرخوش خیم تشخیص داده شده توسط پاتولوژیست به ترتیب 73 (48/63 درصد) و 42 (52/36 درصد) مورد ثبت گردید. حساسیت، ویژگی و ارزش اخباری مثبت و منفی نتایج حاصل از آسپیراسیون سوزنی نازک ندول های تیروئید توسط پاتولوژیست به ترتیب معادل 56/95، 98/82، 04/89 و 68/92 درصد گزارش شد. ذکر این نکته ضرورت دارد که دقت تشخیصی پاتولوژیست نسبت به نتایج پاتولوژی جراحی معادل 43/90 درصد بود.
    نتیجه گیری
     انجام آسپیراسیون سوزنی نازک اگر به صورت دقیق از محل ندول با برداشت کافی انجام شود و به طور صحیح مورد بررسی آسیب شناسی قرار گیرد، به عنوان یک روش تشخیصی ارزان، کم خطر و ساده در افتراق موارد خوش خیم و بدخیم از حساسیت و ویژگی نسبتا بالایی برخوردار می باشد.
    کلید واژگان: آسپیراسیون سوزنی نازک, جراحی تیروئید, ندول های تیروئید
    Akbar Jafari, Arash Dehghan, Farzaneh Esna, Ashari, Shiva Borzouei*
    Background and Objective
    Thyroid nodules are among the most common clinical problems and the application of an inexpensive and accurate diagnostic method prevents performing inessential surgeries. In this regard, the aim of this study was to compare the cytologic report of fine-needle aspiration (FNA) of thyroid nodules with the results of thyroid surgery.
    Materials and Methods
    In this cross-sectional study, all the patients who had referred to the clinic of Beheshti Hospital of Hamedan, Iran, due to thyroid nodule in 2017 underwent FNA. The samples were then sent to the pathology laboratory, and the cytology results were recorded in a checklist. Based on the cytology results, a portion of these cases was referred to undergo surgery. Following that, the sensitivity and specificity of cytology results of thyroid nodules were calculated in comparison to pathology results of the surgery sample.
    Results
    Out of 115 studied patients, 18 (15.65%) and 97 (84.35%) subjects were male and female, respectively. The mean age of the subjects was 40.14±12.34 years. Most cases were in the form of the right-side unilateral nodule (46.1%). The number of benign and malignant cases diagnosed by the pathologist was 73 (63.48%) and 42 (36.52%), respectively. The specificity, sensitivity, as well as positive and negative predictive values obtained from the FNA of thyroid nodules by the pathologist, were reported as 82.98%, 95.56%, 89.04, and 92.68%, respectively. It is necessary to mention that the diagnostics accuracy of the pathologist associated with the results of surgery pathology was 90.43%.
    Conclusion
    Performing FNA enjoys a relatively high specificity and sensitivity as an inexpensive, low-risk, and simple method in the differentiation of benign and malignant cases if it is performed precisely from the site of the nodule with adequate biopsy and properly examined pathologically.
    Keywords: Fine-Needle Aspiration, Thyroid Nodules, Thyroid Surgery
  • محمود اثنی عشری*، لیلا فتحی، احمد ارشادی، دوستمراد ظفری
    محتوای آنتوسیانین، فعالیت آنتی اکسیدانی و تعداد پرگنه های قارچ و باکتری در آب میوه و هم چنین کیفیت ظاهری میوه انار رقم ملس ساوه تحت چهار تیمار بسته بندی شامل قرار دادن میوه ها در جعبه های چوبی دارای شکاف و بدون شکاف با استفاده از پوشش پلی اتیلن و بدون آن و سه تیمار پرتو فرابنفش با حداکثر طول موج 254 نانومتر شامل پرتودهی میوه ها به مدت صفر، 5 و 15 دقیقه با شدت 435/1 وات بر مترمربع طی 120 روز انبارداری در دمای 1±5 درجه سانتی گراد و به فاصله هر یک ماه یک بار اندازه گیری شدند. تیمار بسته بندی و نیز پرتو فرابنفش اثر معنی داری بر محتوای آنتوسیانین آب میوه انار طی انبارداری نداشتند، اما اثر متقابل این دو تیمار در ماه اول بر میزان آنتوسیانین اندازه گیری شده معنی دار شد. میوه های دارای پوشش پلی اتیلن در مقایسه با میوه های بدون پوشش از فعالیت آنتی اکسیدانی بالاتری برخوردار بودند. بیش ترین ظرفیت آنتی اکسیدانی نیز در تیمار 5 دقیقه پرتوتابی به دست آمد. در بین سطوح پرتوتابی، تعداد پرگنه های باکتری و قارچ در میوه های شاهد بیشتر از دو سطح دیگر پرتودهی بود. استفاده از پوشش پلی اتیلن تاثیر قابل توجهی در کاهش آلودگی باکتریایی میوه ها داشت، درحالی که این پوشش باعث افزایش آلودگی قارچی آن ها شد، ولی پرتوتابی میوه ها اثرات منفی پوشش پلی اتیلن در خصوص آلودگی قارچی را شدیدا کاهش داد. به طورکلی پرتو فرابنفش بدون اثرگذاری منفی روی محتوای آنتوسیانین و فعالیت آنتی اکسیدانی و نیز عطر و طعم میوه انار در کاهش پوسیدگی قارچی آن طی انبارداری موثر بود. استفاده از پوشش پلی اتیلن هم چنین منجر به حفظ کیفیت ظاهری میوه انار رقم ملس ساوه در انبار شد.
    کلید واژگان: پوشش پلی اتیلن, پرگنه های قارچ و باکتری, پوسیدگی قارچی, آب میوه
    Mahmood Esna, Ashari *, Leila Fathi, Ahmad Ershadi, Doustmorad Zafari
    Anthocyanin content, antioxidant activity and the bacterial and fungal colonies in pomegranate fruit juice as well as visual quality of the fruits (cv. Malas Saveh) were evaluated through 120 days of cold storage (5±1°C). Four packaging styles including gapped and closed wooden boxes with and without polyethylene fruit coverage, and three irradiation treatments comprising 0.0 (control), 5.0 and 15 minutes UV (1.435W.m-2 intensity) exposure time were applied. Packaging and UV irradiation treatments had no significant effects on anthocyanin content, but the interaction between these two factors was significant in this respect. Fruits with polyethylene coverage had the higher antioxidant activity compared to the non-covered samples. In addition, the greatest antioxidant capacity was obtained from the 5 minutes UV exposure time. Between the irradiation levels, the numbers of bacterial and fungal colonies were higher in the control fruits than the two other treatments. Using polyethylene coverage considerably reduced the bacterial contamination, while this increased the fungal infection, but irradiation of fruits greatly decreased the negative effect of polyethylene coverage on fungal infection. Overall, UV irradiation significantly controlled fungal infection without putting the negative effects on anthocyanin content, antioxidant activity as well as pomegranate fruit taste and flavor. In addition, utilization of polyethylene coverage could keep the visual quality of pomegranate (cv. Malas Saveh) fruit in cold storage.
    Keywords: Polyethylene coverage, Bacterial, fungal colonies, Fungal rot, Fruit juice
  • محمود اثنی عشری*، مرضیه هادیان دلجو
    مرکبات جز گیاهان حساس به شوری می باشند. در پژوهش حاضر واکنش دانهال های نارنج سه برگ در شرایط تنش شوری و در حضور Arbuscular mycorrhizal fungi (AMF) مورد بررسی قرار گرفت. دانهال های 40 روزه نارنج سه برگ، 175 روز پس از مایه زنی با سه گونه AMF در 5 سطح به صورت ترکیبی شاملGlomus mosseae + Glomus intraradices ، Glomus mosseae + Glomus hoi، Glomus hoi + Glomus intraradices،Glomus mosseae + Glomus intraradices + Glomus hoi و بدون مایه زنی (شاهد)، به مدت 45 روز در برابر غلظت های صفر (شاهد)، 35 و 70 میلی مولار کلرید سدیم قرار گرفتند. میکوریزاسیون به ویژه با ترکیبG. hoi  +G. mosseae  موجب افزایش محتوای نسبی آب برگ، کلروفیل و اسمولیت ها شد. کاهش قابل توجهی در مقدار مالون دی آلدئید و پراکسید هیدروژن در برگ های دانهال های مایکوریزی نسبت به دانهال های غیرمایکوریزی مشاهده گردید. با افزایش شوری، غلظت سدیم و کلر در برگ به طور معنی داری افزایش و غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم کاهش یافت. از سوی دیگر، مایه زنی با AMF منجر به افزایش معنی دار غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم در دانهال های مایکوریزی گردید. به طور کلی، همزیستی AMF توانست از راه افزایش مادهای غذایی برگ و کاهش آسیب اکسیداتیو به دانهال های نارنج سه برگ در برابر شوری کمک موثری نماید.
    کلید واژگان: مایه زنی, مالون دی آلدئید, پراکسید هیدروژن, آسیب اکسیداتیو
    Mahmood Esna, Ashari*, Marzieh Hadian Deljoo
    Citrus trees are susceptible to salinity. In the present study, the response of trifoliate sour orange (Poncirus  trifoliata L.) to the salinity stress at the presence of Arbuscular Mycorrhizal Fungi (AMF) was investigated. Forty-day-old seedlings were inoculated with three species of AMF in combinations including Glomus mosseae + Glomus intraradices, Glomus mosseae + Glomus hoi, Glomus intraradices + Glomus hoi, Glomus mosseae + Glomus intraradices + Glomus hoi and no fungi “control”. After 175 days of inoculation, seedlings were exposed to 35 and 70 mM NaCl for 45 days. Mycorrhizal inoculation especially with the combination of G. mosseae + G. hoi increased the leaves relative water content as well as the amounts of chlorophyll and osmolites. There was a significant reduction in the amounts of malondialdehyde and hydrogen peroxide in the leaves in colonized seedlings compared to the control. The concentrations of Na and Cl in the  leaves were higher when salinity increased, while the concentration of N, P, K, Ca and Mg were significantly decreased. On the other hand, inoculation with AMF resulted in a significant increase in the concentrations of N, P, K, Ca, and Mg in colonized seedlings. In general, AMF was able to help the sour orange seedlings against salinity by increasing the leaf nutrient elements and reducing oxidative damage.
    Keywords: Inoculation, Malondealdehyde, Hydrogen peroxide, Oxidative damage
  • محمد عباسی، فهیمه مرادی، فرزانه اثنی عشری*، محمد علی سیف ربیعی
    سابقه و هدف
    سرطان ریه یکی از شایع‏ترین سرطان‏ها و مهم‏ترین عامل مرگ و میر ناشی از آن ها می‏باشد. اطلاع از ویژگی های پاتولوژیک و اپیدمیولوژیک سرطان ریه که هدف این مطالعه است، می‏تواند مبنایی جهت تصمیم‏گیری در زمینه پیشگیری از سرطان باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی، 200 بیمار که از ابتدای سال 1379 تا پایان سال 1394 با تشخیص سرطان ریه به بیمارستان اکباتان و شهید بهشتی همدان مراجعه کرده بودند، ارزیابی شدند. شایان ذکر است که اطلاعات دموگرافیک، سابقه مواجهه با عوامل خطر و یافته های بالینی و پاراکلینیکی از پرونده بیماران استخراج شد.
    یافته ها
    در این مطالعه میانگین سنی بیماران معادل 23/12±11/61 سال به دست آمد. لازم به ذکر است که 166 نفر از بیماران (83 درصد) مرد بودند و 120 نفر (7/66 درصد) از آن ها در شهر سکونت داشتند. در مطالعه حاضر سابقه مصرف مواد اپیوئیدی 2 درصد، مواد صنعتی صفر درصد، سیگار 2/42 درصد و قلیان 1 درصد گزارش شد. شایع ترین علامت بالینی نیز سرفه و تنگی نفس بود. باید خاطرنشان ساخت که فاصله زمانی بین شروع علائم بالینی تا تشخیص، 3/5 ماه؛ شایع ترین علامت پارانئوپلاستیک، درد استخوان (5/45 درصد)؛ شایع ترین فرم پاتولوژیک، سلول سنگ فرشی (5/33 درصد) بود. شایع‏ترین لوب های درگیری نیز به ترتیب عبارت بودند از: RUL (Right Upper Lobe) (5/27 درصد) و LUL(Left Upper Lobe) (5/23 درصد).
    نتیجه گیری
    براساس نتایج مطالعه حاضر مشخص شد که فاصله زمانی بین شروع علائم بالینی تا تشخیص بیماری نسبتا زیاد است. همچنین، مشاهده گردید که سرطان سلول سنگ فرشی دارای بیشترین فراوانی می باشد که این امر نشان از اهمیت کنترل عوامل خطر به ویژه سیگار در این بیماران دارد
    کلید واژگان: آسیب شناسی, سرطان ریه, همه گیری شناسی
    Mohammad Abbasi, Fahimeh Moradi, Farzaneh Esna, Ashari*, Mohammad Ali Seifrabiei
    Background and Objective
    Lung cancer is one of the most common types of cancer and the main reason of cancer-caused mortality in Iran. The awareness of cancer epidemiologic and pathologic characteristics helps to prevent the prevalence and incidence of cancer.
    Materials and Methods
    This comparative descriptive study was conducted on patients with lung cancer referring to Ekbatan and Shahid Beheshti Hospitals during 2001-2016. Risk factors as well as clinical and demographic data were collected from medical records.
    Results
    The mean age of the patients was 61.11 ±12.23 years and 166 patients (83%) were male. A total number of 120 (66.7%) patients lived in urban areas. The frequency of patients who had a positive history for consumption of opioid, industrial drugs, cigarette, and hookah were 2%, 0%, 42.2%, and 1%, respectively. The most common symptoms were cough and dyspnea.  The time interval between the appearance of clinical signs and diagnosis was 5.32 months. The most common paraneoplastic symptom was bone pain (45.5%), and the most frequent pathologic form was squamous cell carcinoma (33.5%). The right upper lobe (27.5%) and left upper lobe (23.5%) were the most common lobes.
    Conclusion
    Since the time interval between clinical signs and diagnosis was long and squamous cell carcinoma was the most common type of cancer, it is important to control risk factors, specifically smoking, to  prevent cancer.
    Keywords: Epidemiology, Lung Neoplasms, Pathology
  • Amir Hossein Yazdi, Ehsan Khalilipur*, Behshad Naghshtabrizi, Mohammad Khaled Naghshbandi, Farzaneh Esna, Ashari
    Background
    Despite the recognition of the common risk factors for coronary artery disease (CAD), it appears that there is a wider range of risk factors. The purpose of the present study was to evaluate the association between the anatomical factors and the increased risk of CAD occurrence‏ and its clinical consequences.
    Methods
    in this study, 50 cases with a single coronary artery stenosis of the left anterior descending artery (LAD) and 50 controls with a normal coronary angiography or non-obstructive CAD were enrolled, and the objective of the study was compared between the 2 groups.
    Results
    The number of the branches before the LAD stenosis significantly increased in the patients with LAD disease, and there was a meaningful increase in the number of both the diagonal and septal branches originating before the stenosis (P<0.001). The average number of the diagonal branches was the same in both groups, which was statistically insignificant. (P=0.986) The mean value of the angle between the largest diagonal branch or septal branch and the LAD in the cases with CAD and the controls showed no significant difference. A family history of the early-onset cardiovascular disease in the control group with non-obstructive CAD was 6% versus 20% in the CAD group, and this difference was statistically significant (P≤0.03).
    Conclusions
    According to our study, it appears that the sum of the septal and diagonal branches of the LAD can be a statistically significant risk factor for the progression of atherosclerosis in the LAD as well. The LAD involvement is significantly associated with the familial type of CAD.
    Keywords: Coronary artery disease, Left anterior descending artery (LAD), Anatomical factors
  • محمود اثنی عشری *، مرضیه هادیان دلجو، اصغر میرزایی اصل
    تاثیر همزیستی 3 گونه قارچ میکوریزا آربوسکولار (AMF) از جنس Glomus، در دو ترکیب دوتایی و سه تایی بر ویژگی های رشد، غلظت کلروفیل، تبادلات گازی، فلورسانس کلروفیل و فعالیت چند آنزیم آنتی اکسیدان در نارنج سه برگچه ای (Poncirus trifoliate L.)، تحت تنش شوری مطالعه شد. دانهال های 40 روزه نارنج سه برگچه ای، به گلدان های حاوی G. intraradices×G. mosseae و G. hoi×G. intraradices×G. mosseae و بدون قارچ همزیست (شاهد) منتقل شدند. بعد از 175روز، دانهال ها به مدت 45 روز در معرض غلظت های صفر (شاهد)، 35 و 70 میلی مولار کلریدسدیم قرار گرفتند. در دانهال های کلونیزه شده تحت تنش شوری در مقایسه با دانهال های کلونیزه نشده تحت تنش شوری، به ویژه با ترکیب سه تایی، میزان کلونیزاسیون، وزن خشک شاخه و ریشه، تعداد برگ، ارتفاع، تعرق و راندمان فتوشیمیایی (حداکثر بازده کوانتومی در وضعیت سازگاری به تاریکی "Fv/Fm") ارتقاء یافت. تلقیح دانهال ها با میکوریزا، در شرایط شوری، خصوصا استفاده از ترکیب سه قارچ، منجر به افزایش در فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان (کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز) در مقایسه با شاهد گردید. به طور کلی، AMF توانست دانهال ها را در برابر شوری، از طریق افزایش رشد و کاهش آسیب اکسیداتیو، کمک کند.
    کلید واژگان: تلقیح, فتوسنتز, آنزیم های آنتی اکسیدانی, راندمان فتوشیمیایی
    Mahmood Esna, Ashari *, Marzieh Hadian Deljou, Asghar Mirzaie Asl
    Symbiosis effect of three arbuscular mycorrhizal fungi (AMF) species from the Glomus genus with two and three mixtures were studied on growth characteristics, chlorophyll concentration, gas exchange, chlorophyll florescence and the activity of some antioxidant enzymes in trifoliate orange (Poncirus trifoliate L.) under salinity stress. 40 days old trifoliate orange seedlings were transferred into the pots containing G. intraradices×G. mosseae, G. hoi×G. intraradices×G. mosseae and no fungi (control). After 175 days, seedlings were exposed to 0 (control), 35 and 70 mM sodium chloride for 45 days. Mycorrizal colonization, shoot and root dry weight, leaf number, plant height, transpiration rate and photochemical efficiency (maximum quantum yield through the dark adaptation “Fv/Fm”) were increased in colonized seedlings under salinity stress specially when the three mixture of fungi were used compared with the non-AMF seedlings under salinity stress. Seedling colonization particularly with three fungi mixture caused increase in the activity of antioxidant enzymes (catalase and ascorbate peroxidase) compared with the control. Overall, AMF colonization could help trifoliate orange seedlings against salt stress through increasing growth and oxidative damage reduction.
    Keywords: Antioxidant enzymes, colonization, photosynthesis, photochemical efficiency
  • Fatemeh Esna, Ashari, Farzaneh Sabahi, Mehrdad Ravanshad, Ashraf Mohammadi *
    Preparation of the indigenous varicella zoster vaccine could significantly reduce the disease burden of varicella zoster virus especially in immunosuppressed children. To achieve this goal, the varicella zoster virus was isolated from an 8 years boy infected with chicken pox. The virus was cultivated in sensitive cell line and determined varicella zoster. The adaptation and attenuation of virus was carried out after several passages in MRC-5 cell culture, Primary Guinea pig embryo fibroblast cell culture and again switching in MRC-5 cell culture. The challenged of vaccine dose was found 3LogCCID50. Following two doses of immunization in guinea pigs via inoculated cell culture-fluid attenuated- local isolated VZV at zero and 14 day, the humoral immune response, varicella-zoster virus (VZV) IgG and IgM were determined using enzyme-linked Immunosorbent and seroneutralization assays at 7, 14, 21, 30, 60, 90.120 days after receiving of the first and second dose of vaccine. The results of immunization showed good 93% seroconversion in guinea pig which compared with vOKa vaccine was not significant (p<0.05). The prepared attenuate varicella zoster virus promising a candidate Virus for our future plan to vaccine production.
    Keywords: ELISA, Guinea pig, Immunogenicity, Local, Seroneutralization, Varicella
  • Mohammad, Mahdi Majzoobi, Mojgan Mamani *, Seyyed Hamid Hashemi, Hadis Gazan, Hamidreza Ghasemibasir, Mina Nikbakht, Farzaneh Esna, Ashari
    Background
    Concomitant hepatitis B and HIV infections are common. In some of these patients, HBcAb is the only serologic marker of hepatitis B. This study was conducted to elucidate the cause of isolated HBcAb in HIV-infected patients via hepatitis B vaccination.
    Methods
    In this interventional study during 2014-15 in the HIV Clinic in Hamadan, thirty four patients with HIV infection and isolated HBcAb positive isolate, received hepatitis B vaccine and their responses to vaccination were investigated. Demographic data, stage of disease, and status of CD4 and HCV Ab were extracted from the patients' medical records and were entered in a checklist.
    Results
    Of the 103 HIV positive patients, the prevalence of HBs Ag, and HBc Ab isolates were 6.79% (n=7) and 46.6% (n=48), respectively. All of the patients with isolated HBcAb were positive for HCV Ab. Among the 48 patients with isolated HBc Ab, 34 (70.8%) were available and examined for HBV DNA in serum samples. The result of PCR was negative in all. After the first round of hepatitis B vaccination, HBs Ab titer exceeded 10 International Units Per Liter (IU/L) in 58.8% of patients with isolated HBc Ab. With the completion of the three-dose of vaccine, this titer was observed in 97% of patients. Significant correlation was observed between titer of antibodies and values of CD4 cells.
    Conclusions
    Due to favorable response to hepatitis B vaccination in HIV positive patients with isolated HBc Ab, false positive HBc Ab and recovery from previous infection were more probable than hidden hepatitis B.
    Keywords: HIV_Hepatitis B Virus_Isolated Anti Hepatitis B Core_Hepatitis B Vaccine
  • محمود اثنی عشری *، اعظم رحیمیان، حسن ساری خانی، دوستمراد ظفری
    توت فرنگی میوه ای است با فسادپذیری بالا که در معرض حمله عوامل قارچی به خصوص قارچ بوتریتیس سینره آعامل ایجاد پوسیدگی خاکستری بوده و عمر پس از برداشت کوتاهی دارد. در این پژوهش تاثیر نمک تترابورات پتاسیم روی رشد قارچ مذکور در شرایط درون شیشه ای و هم چنین روی شدت بروز پوسیدگی خاکستری و برخی شاخص های کیفی میوه توت فرنگی رقم سلوا طی انبارداری بررسی شد. غلظت های مورد استفاده از محلول بورات در آزمایش درون شیشه ای شامل صفر (شاهد) ، 5/0، یک، 5/1، دو، 5/2 و سه درصد در دو پی اچ هفت و نه روی محیط کشت قارچ بوتریتیس و در آزمایشات مربوط به میوه های مایه کوبی شده با سوسپانسیون اسپور قارچ، محلول های یک و 5/1 درصد (با 9 =pH) و دو و 5/2 درصد (با 7 =pH) بودند. جهت ارزیابی شاخص های کیفی، میوه ها بدون آلوده سازی با اسپور قارچ فقط با غلظت های مختلف محلول بورات تیمار شده و در انبار سرد نگه داری گردیدند. نتایج نشان داد اضافه کردن بورات به غلظت یک درصد و بالاتر از آن در پی اچ قلیایی و دو درصد و بالاتر از آن در پی اچ خنثی، سبب جلوگیری کامل از رشد قارچ بوتریتیس در شرایط درون شیشه ای شد. هم چنین تیمار میوه های توت فرنگی با محلول 1 درصد بورات، سبب کنترل پوسیدگی خاکستری در میوه های آلوده به قارچ (بروز کم ترین درجه پوسیدگی) و حفظ برخی ویژگی های کیفی میوه های تیمار شده شامل تلفات وزن، سفتی بافت و آلودگی قارچی آن ها طی انبارداری گردید.
    کلید واژگان: بوتریتیس, تترابورات پتاسیم, عمر انباری
    Mahmoud Esna, Ashari *, Azam Rahimian, Hassan Sarikhani, Doustmorad Zafari
    Strawberry is a highly perishable fruit sensitive to fungal infections especially gray mold caused by Botrytis cinerea, and has a short postharvest life. In this research, the effect of potassium tetraborate on the growth of the above fungus in vitro, as well as on gray mold severity and some qualitative indices of strawberry fruit cv. Selva during cold storage were investigated. In vitro experiment, the concentrations of borate solution were 0 (control), 0.5, 1, 1.5, 2, 2.5 and 3% in two pHs of 7 and 9 added to the Botrytis culture medium, and in in vivo experiments for incubated fruits with the fungus spore suspension, were 1 and 1.5% (pH= 9) and 2 and 2.5% (pH= 7). For the evaluation of qualitative indices, only non-inoculated fruits were treated with different concentration of borate solutions and kept in cold storage. The results showed that Botrytis growth was completely blocked in vitro when borate with the concentrations of 1% or higher (pH= 9) and 2% or higher (pH= 7) was added to the fungus culture medium. Also, treatment of strawberries with 1% borate solution could control gray mold of infected fruits (showing least decay grade) and preserve certain qualitative characteristics including weight loss, tissue firmness and fungal infection during storage.
    Keywords: Botrytis, Potassium tetraborate, Storage life
  • رحمان یوسفی، محمود اثنی عشری*
    سابقه و هدف
    سیلیسیم یکی از عناصر غذایی مفید برای اکثر گیاهان محسوب می شود. مطالعات اخیر نشان داده اند که سیلیسیم باعث افزایش تولید و کیفیت محصول شده و نقش مهمی در مقاومت گیاه در برابر تنش های محیطی دارد. توت فرنگی منبع خوبی از ترکیبات فعال زیستی است و به لحاظ اقتصادی و تجاری در جهان میوه ای مهم و ارزشمند به حساب می آید. تغذیه گیاهان توت فرنگی با عناصر غذایی مختلف همچون سیلیسیم برای اهداف کشاورزی می تواند بر ویژگی های کیفی و عناصر غذایی میوه آن تاثیرگذار باشد. با پیشرفت علم و تولید نانوذرات، کاربرد آنان در صنایع مختلف و از جمله کشاورزی مطرح شده است. لذا هدف این مطالعه، بررسی اثر میکرو و نانوذرات دی اکسید سیلیسیم در غلظت های مختلف و با دو روش کاربرد محلول پاشی برگی و تغذیه ریشه ای طی مراحل رشد گیاه توت فرنگی روی برخی از ویژگی های کیفی و عناصر غذایی میوه بود.
    مواد و روش ها
    این آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با سه تکرار و در هر تکرار 4 گیاه در گلخانه و آزمایشگاه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا اجرا گردید. بدین منظور میکرو و نانوذرات دی اکسید سیلیسیم در غلظت های 20، 40، 60 و 80 میلی گرم در لیتر و به دو روش محلول پاشی برگی و تغذیه ریشه ای در دو مرحله مجزا روی گیاهان اعمال شد. پس از باردهی، میوه های رسیده برداشت و برخی عناصر غذایی و ویژگی های کیفی میوه شامل میزان فسفر، پتاسیم، منیزیم، آهن، نیترات، کربوهیدرات های محلول کل، ویتامین ث، مواد جامد محلول و اسیدیته آب میوه اندازه گیری و سپس تجزیه و تحلیل آماری شدند.
    یافته ها
    با کاربرد سیلیسیم ویژگی هایی نظیر میزان پتاسیم، منیزیم، آهن، ویتامین ث، کربوهیدرات های محلول کل، مواد جامد محلول و اسیدیته آب میوه افزایش و فسفر کاهش یافت، اما نیترات بدون تغییر ماند. در بین تمامی تیمار های به کار رفته، تغذیه ریشه ای نانوسیلیسیم با غلظت 60 میلی گرم در لیتر نسبت به دیگر تیمارها و شاهد اثرات بهتری نشان داد و در مجموع کاربرد نانو سیلیسیم نسبت به میکرو سیلیسیم نتایج بهتری داشت.
    نتیجه گیری
    کاربرد سیلیسیم تاثیرات بارزی برعناصر غذایی و کیفیت میوه توت فرنگی داشت. تاثیر سیلیسیم بر عناصر غذایی و کیفیت میوه بستگی به فرم سیلسیم، غلظت و روش کاربرد آن داشت. بر اساس نتایج به دست آمده، کاربرد دی اکسید سیلیسیم (SiO2) طی مرحله رشد گیاه به خصوص در مقیاس نانو باعث افزایش اکثر عناصر غذایی و بهبود کیفی میوه توت فرنگی گردید. به طور کلی جهت تولید گلخانه ای توت فرنگی و کشت آن در محیط کشت بدون خاک، با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق می توان غلظت 60 میلی گرم در لیتر نانوسیلیسیم با روش کاربرد تغذیه ریشه ای را پیشنهاد نمود.
    کلید واژگان: تغذیه ریشه ای, محلول پاشی برگی, میکرو سیلیسیم, نانو سیلیسیم
    Rahman Yousefi, Mahmood Esna, Ashari *
    Background And Objectives
    Silicon (Si) is one of the beneficial nutrient elements for the most of the plants. Recent studies have shown that Si increases the yield and crop quality and plays an important role in plant resistance against the environmental stresses. Strawberries are the good resource of bioactive compounds being an important and valuable fruit in the world from the economical and commercial point of view. For the agricultural purposes, feeding strawberry plants by different nutrient elements such as silicon can affect nutritional value and fruit quality. With science development and nanoparticle production, their application in different industry such as agriculture introduced The aim of this study was to evaluate the effect of different concentrations of micro- and nano-SiO2 with two methods of usage including foliar spray and root feeding applied through the growth stage of strawberry plants on some qualitative characteristics and nutrient elements of fruit.
    Materials And Methods
    This study was conducted in the research laboratory and greenhouse of
    Bu-Ali Sina University in a factorial experiment based on a completely randomized design with 3 replications and 4 plants in each replicate. Foliar spray and root feeding were carried out using 20, 40, 60 and 80 mg L-1 micro- and nano-SiO2 at two separate growth stages. After fruiting, the ripened fruit were harvested, and some nutrient elements as well as qualitative characteristics of fruit including phosphorus, potassium, magnesium, iron, nitrate, total soluble sugar, vitamin C, TSS and juice acidity measured, and finally the data were statistically analyzed.
    Results
    Application of silicon increased the amounts of potassium, magnesium, iron, total soluble carbohydrate, vitamin C, TSS and TA significantly, but reduced phosphorus amount, and nitrate remained unchanged. Among the treatments, 60 mg L-1 nano-SiO2 in root feeding method showed the better effects on studied traits than the other treatments as well as the control. Overall, the application of nano-SiO2 proved to have better results than micro-SiO2.
    Conclusion
    Application of silicon had a significant influence on nutrient elements and quality of strawberry fruits. The effect of silicon on nutrient elements and quality of fruits depended on the form, concentration and application method of silicon. Based on the results, utilization of SiO2 particularly in nano-scale during the growth stage increased the majority of nutrient elements and quality of strawberry fruit. Overall, in soilless culture and greenhouse production of strawberries, the application of 60 mg L-1 nano-SiO2 through the root feeding method is recommended.
    Keywords: Foliar spray, Micro silicon, Nano silicon, Root feeding
  • فرزانه اثنی عشری*، مهشید شفیعیان، لیلا ترکاشوند
    چاقی یک مشکل رو به افزایش سلامت همگانی در سراسر دنیا است. چاقی کودکان میتواند باعث بروز عوارض متعددی در کودکی و بزرگسالی گردد. با توجه به شیوع روز افزون چاقی بر آن شدیم تا شیوع چاقی کودکان را در شهر همدان به دست آوریم. در این مطالعه مقطعی ابتدا لیست مدارس ناحیه 1و2 آموزش و پرورش شهر همدان را از اداره مربوطه دریافت نموده و در هریک از مناطق، مدارس دولتی وغیر دولتی را مشخص ساخته و بر اساس تعداد دانش آموزان هر مدرسه و حجم نمونه مورد نیاز، تعدادی از مدارس به صورت تصادفی به تفکیک مدرسه دخترانه و پسرانه به صورت نسبتی انتخاب شدند. سنجش های آنترو پومتری شامل قد و وزن بر اساس برنامه استاندارد انجام گرفت. برای تعریف چاقی از سه استاندارد بین المللی مرکز مراقبت بیماری ها، سازمان سازمان سلامت جهان وIOTF استفاده شد. بر اساس معیار مرکز کنترل بیماری ها، سازمان بهداشت جهانی، مرجع بین المللی IOTF شیوع چاقی به ترتیب 9/7%، 15/4%، 5/7% بوده است. بر اساس مرز صدک 95 شاخص توده بدنی در دانش آموزان، شیوع چاقی 4/4% می باشد. در بین عوامل موثر بر چاقی، وزن هنگام تولد، وضعیت اقتصادی اجتماعی بالا و نیز مصرف fast food با ایجاد چاقی به طور معنی داری ارتباط داشته است. با توجه به شیوع بالای چاقی لازم است اقدانات پیشگیرانه، هر چه سریع تر در مدارس مورد توجه قرار گیرند.
    کلید واژگان: چاقی, همدان, کودکان, شیوع
    Farzaneh Esna, Ashari*, Mahshid Shafiean, Torkashvand Leila
    Objective (s): The aim of this study was to describe the prevalence of overweight and obesity and associated factors among 7- to 12-years old children in Hamedan, Iran, during year 2013.
    Methods
    In this cross sectional study, 795 students (50.6%1 females) aged 7 12years were assessed over a period of 6 months. Multi stage stratified cluster random sampling was used for choosing the sample. Stratification was according to socioeconomic status of students and their sex. The children were subjected to a complete anthropometrics measurement. A questionnaire was also used to obtain information on demographic and some risk factors associated with obesity.
    Results
    The mean age of participants was 9.67 ± 1.55 years. The prevalence of obesity and overweight according to WHO, CDC and IOTF criteria were (15.4% 8.1%), (9.7%, 9.8%) and (5.7%, 13.3%) respectively. There was no significant difference between boys and girls and different age groups in terms of BMI. There was a significant relationship between BMI and birth weight, socioeconomic status and consumption frequency of fast foods.
    Conclusion
    There is an urgent need to target children and young adolescents for obesity prevention.
    Keywords: Obesity, overweight, children, Hamadan, prevalence
  • اصغر ابوالحسنی هیستیانی*، ابوالقاسم اثنی عشری، جهانگیر بیابانی، محمد کهندل
    Asghar Abolhasani, Histiani*, Abolghasem Esna, Ashari, Jahangir Biabani, Mohammad Kohandel
    This article is an effort to examine the Profit Maximization of bank according to Iranian "Law for Usury (Interest)-Free Banking Operations", which is close to the Islamic Banking fundamentals.According to the goals of an enterprise in Islamic economics including Islamic bank and employing the nonparametric test of Weak Axiom of Profit Maximization (WAPM), this article deals with the investigation on the activity of a Bank as a sample. The result is the inefficiency of the mentioned bank in the ten-year period (1383-1393). At the end, the article analyzes this inefficiency.
    Keywords: Islamic Banking Model, the aims of Islamic BankingModel, Profit Maximization of Islamic bank, Weak Axiom of Profit Maximization (WAPM), nonparametric test
  • Maryam Bagheri, Mahmood Esna, Ashari, Ahmad Ershadi
    The objective of this study was to evaluate the storage life and quality of persimmon (Diospyros kaki Thunb.) fruit cv. ‘Karaj’ stored at 0°C for 4 months after postharvest calcium chloride treatment. Fruit weight loss, fruit firmness, total soluble solids, titratable acidity, total phenolic content, soluble tannin content, chilling injury, antioxidant activity, electrolyte leakage, and malondialdehyde content were measured in 0, 15, 30, 45, 60, 75, 90, 105, and 120 days after storage. Peroxidase and catalase enzyme activities were also determined at the end of the storage. Fruits were dipped in the solutions containing 0.5, 1, and 2% (w/v) CaCl2 as well as distilled water only as the control. Results showed that the fruit weight loss and chilling injury significantly decreased by CaCl2 treatments compared with the control. CaCl2 treatments also increased fruit firmness and catalase and antioxidant activities, whereas they reduced MDA content, EL, and peroxidase activity during 4 months of cold storage. The results indicated that CaCl2 application influenced TPC and soluble tannin compared with the control but had no significant effect on TA. The best result was obtained from the 2% CaCl2 treatment in almost all the studied parameters. In general, postharvest CaCl2 treatment of persimmon could decrease chilling symptoms during the cold storage.
    Keywords: Antioxidant activity, chilling injury, Electrolyte leakage, soluble tannin content, total phenolic content
  • Javad Kiani, Saman Ahmad Nasrollahi, Farzaneh Esna, Ashari, Puyan Fallah, Firuzeh Sajedi
    Because of less systemic side effects of topical medications in pain relief of the painful form of diabetic peripheral neuropathy, this study aimed to compare the effect of amitriptyline and capsaicin cream in relieving pain in this condition. In this randomized, double-blind and non -inferiority trial, 102 patients received amitriptyline 2% and capsaicin 0.75% creams 3 times a day for 12 weeks on the feet. Pain relief was measured by the visual analog scale (0–10). Treatment responding was considered as cure rate greater than 50% from baseline. Evaluations of the pain severity, compliance and drugs adverse effects were performed at each of the 4-week follow -up visits. Both drugs significantly relieved pain in 12 weeks compared with baseline values (P < 0.001 for both). Treatment responders were similar in both groups (P = 0.545). Intention-To-Treat analysis showed no significant difference in the efficacy between the two treatments (P = 0.703). Adverse events were more common in capsaicin group (P = 0.001). Dermatologic complications were the most common: itching, blister formation and erythema in the capsaicin group and skin dryness and itching in the amitriptyline group. This study demonstrates the similar efficacy of amitriptyline cream with capsaicin cream in managing diabetic neuropathic pain with fewer side effects.
    Keywords: capsaicin, amitriptyline, diabetic neuropathy, cream, pain
  • اسفندیار حسنی مقدم، محمود اثنی عشری، عبدالحسین رضایی نژاد
    به منظور مطالعه اثر تنش خشکی روی برخی ویژگی های فیزیولوژیکی 6 رقم انار تجاری ایران، این آزمایش به صورت فاکتوریل با دو فاکتور: 1- رقم انار در 6 سطح (رباب نی ریز، نادری بادرود، شیشه کپ فردوس، اردستانی مه ولات، ملس یزدی و شیرین شهوار) و 2- تنش خشکی در 3 سطح شامل بدون تنش خشکی (رطوبت 80 درصد ظرفیت زراعی، تیمار شاهد)، تنش خشکی متوسط (60 درصد رطوبت ظرفیت زراعی) و تنش خشکی شدید (40 درصد رطوبت ظرفیت زراعی) در قالب طرح کاملا تصادفی و در سه تکرار اجرا گردید.نهال های گلدانی یک ساله به مدت شش هفته در معرض تنش خشکی قرار گرفتند و سپس برخی از ویژگی های فیزیولوژیکی آن ها شامل سرعت فتوسنتز، سرعت تعرق، هدایت روزنه ای، دی اکسیدکربن زیر روزنه، دمای سطح برگ، محتوی نسبی آب و نشت الکترولیت های برگ، در برگ های کاملا توسعه یافته در شرایط شاهد و تنش اندازه گیری شدند. تمامی ارقام مورد مطالعه تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفتند، اما پاسخ آن ها به تنش متفاوت بود.در همه اراقام با افزایش تنش خشکی، سرعت فتوسنتز، سرعت تعرق، هدایت روزنه ای، دی اکسیدکربن زیر روزنه و محتوی نسبی آب کاهش ولی دمای سطح برگ و میزان نشت الکترولیت های برگ افزایش یافت. براساس نتایج به دست آمده از این پژوهش به ترتیب ارقام رباب نی ریز و ملس یزد که در مقایسه با سایر ارقام از نظر خصوصیات فیزیولوژیکی دارای تحمل بیشتری در برابر تنش خشکی بودند به عنوان ارقام متحمل به تنش خشکی پیشنهاد می گردند. علاوه براین در بین ارقام مورد بررسی رقم نادری بادرود بیشترین حساسیت را به تنش خشکی نشان داد.
    کلید واژگان: تبادلات گازی برگ, نشت الکترولیت های برگ, سرعت فتوسنتز, دی اکسیدکربن زیر روزنه, محتوی نسبی آب
    Esfandiyar Hassani Moghadam, Mahmood Esna, Ashari, Abdol, Hossein Rezainejad
    In order to the study the effect of drought stress on some physiological characteristics in six Iranian pomegranate cultivars a factorial experiment was conducted based on a complete randomized design with three replications. Two factors including pomegranate cultivars (Rabab nyriz, Nadery badroud, Shyshah cap ferdous, Ardestany mahvelat, Malase yazd and Shirin shavar yazd) and irrigation levels (60% and 40% field capacity "the moderate and severe stresses, respectively" and 80% field capacity as "the control" was used and the plants were kept for six weeks. Some physiological characteristics including photosynthesis rate, evaporation rate, stomatal conductance, Intercellular CO2 concentration, leaf temperature, relative water content and leaf ion leakage in fully developed leaves were then measured. All examined cultivars had similar responses to drought stress treatments, but the intensity of these responses was different in various cultivars. According to the ultimate results, Rabab nyriz and Malase Yazd cultivars were more tolerant to drought compared to the others tolerant cultivars.Furthermore, among the cultivars studied, 'Nadery badroud was so they have been suggested as sensitive cultivar to drought stress.
    Keywords: Leaf gas exchange, Leaf ion leakage, Photosynthesis rate, Intercellular CO2 concentration, Relative water content
  • Fatemeh Zeraati *, Malihe Araghchian, Farzaneh Esna, Ashari, Mohammad Mehdi Fazlian, Sima Torabian, Nazanin Fallah, Marjan Ghavimi
    Background
    Ascorbic acid is amongst important water-soluble vitamins and when used orally in high-doses it has been observed to relieve pain and reduce opioid use in patients. However no controlled trial has compared the antinociceptive effects of ascorbic acid with other analgesic groups on animal models, and investigated the involved mechanisms.
    Objectives
    In the present study, the antinociceptive effect of vitamin C on male mice was investigated and compared with morphine and diclofenac. Also, possible mechanisms were assayed.
    Materials And Methods
    Male albino mice were used in this study. Antinociception was measured using the writhing test, tail flick and formalin tests. Ascorbic acid was used in three doses (30, 150 and 300 mg/kg, IP) and compared with the antinociceptive effects of 10 mg/kg of morphine as an opioid analgesic agent and 5-10 mg/kg of diclofenac as a nonsteroidal anti-inflammatory drug (NSAID) analgesic agent.The antinociceptive effect of ascorbic acid (300 mg/kg) was compared before and after treatment with naloxone (4 mg/kg), ondansetron (0.5 mg/kg), atropine (5 mg/kg) and metoclopramide (1 mg/kg) in the writhing test.
    Results
    Vitamin C caused dose-dependent antinociceptive effects in acetic acid writhing test (P < 0.05). It had no significant effect in the tail flick test. Meanwhile, vitamin C in high doses reduced pain in the second phase of the formalin test (P < 0.05). Morphine had higher nociceptive effects in comparison to ascorbic acid in the writhing test (P < 0.05). In the second phase of the formalin test the antinociceptive effects of vitamin C (300 mg/kg) was not significantly different with morphine at dose of 10 mg/kg. There was not significant difference between vitamin C (300 mg/kg) and diclofenac (10 mg/kg) in the second phase of the formalin test. Metoclopramide and ondansetrone reduced the antinociceptive effects of vitamin C.
    Conclusions
    The results obtained from the acetic acid induced writhing test and second phase of the formalin test indicate that vitamin C possess antinociceptive activity especially on inflammatory pain.Ondansetrone and metoclopramide reduced the effects of ascorbic acid, which may be because ascorbic acid produced antinociception through mechanisms that may be involved in dopaminergic and serotoninergic systems.
    Keywords: Ascorbic Acid, Nociception, Diclofenac, Morphine, Dopaminergic, Cholinergic Agents
  • فاطمه سرجوقیان*، علی کنعانیان، امیر اثنی عشری، جمشید احمدیان
    مجموعه نفوذی کوه دم، در شمال خاور اردستان در بخش مرکزی نوار ماگمایی ارومیه- دختر قرار گرفته است. این مجموعه ماهیت کالک آلکالن دارد و در دو واحد فلسیک و حدواسط- مافیک قابل مشاهده است. سنگ های فلسیک از ترکیب سنگ شناسی مونزوگرانیت، گرانودیوریت، کوارتزمونزونیت و کوارتزمونزودیوریت تشکیل شده، در حالی که سنگ های حدواسط- مافیک شامل ترکیب سنگ شناسی گابرو، دیوریت، کوارتز دیوریت، مونزودیوریت و مونزونیت است. این توده و سنگ های دربرگیرنده آن میزبان دایک های متعدد اسیدی است و آنکلاوهای میکروگرانولار مافیک متعددی با ترکیب دیوریت، کوارتزدیوریت، مونزودیوریت و کوارتز مونزودیوریت در سنگ های فلسیک خودنمایی می کند. مطالعات سن سنجی اورانیم- سرب با استفاده از روش LA-ICP MS روی بلورهای زیرکن نشان می دهد که سن سنگ های حدواسط- مافیک حدود 4/ 0±9/ 53 میلیون سال، سنگ های فلسیک حدود 4/ 0 ± 1 /51 میلیون سال، آنکلاوها 8/ 0±3/ 50 میلیون سال و دایک های اسیدی 64/ 0±95/ 49 میلیون سال برآورد شده است. با توجه به این نکته که سن های به دست آمده متعلق به ائوسن زیرین تا میانی هستند، می توان گفت شکل گیری این مجموعه نفوذی همزمان با رخداد فرورانش لیتوسفر اقیانوسی نئوتتیس به زیر ایران مرکزی است و با مطالعات ژئوشیمیایی مطابقت دارد.
    کلید واژگان: سن سنجی, زیرکن, U, Pb, ارومیه, دختر, فرورانش, کوه دم, اردستان
    F. Sarjoughian*, A. Kananian, A. Esna, Ashari, J. Ahmadian
    The Kuh-e Dom intrusion with calc-alkaline nature, in the northeast of Ardestan is located in the central part of the Urumieh-Dokhtar Magmatic Arc and includes the felsic and intermediate-mafic units. The felsic unit consists of monzogranite, granodiorite, quartz monzonite and quartz monzodiorite, whereas the intermediate-basic rocks comprise gabbro, diorite, quartz diorite, monzodiorite and monzonite. The acidic dykes intruded this intrusion and its surrounding rocks. The various mafic microgranular enclaves of dioritic, quartz dioritic, monzodioritic and quartz monzodioritic composition exposed in the acidic rocks. The zircon U-Pb dating by the LA-ICP-MS method indicates that the ages of the felsic rocks, intermediate-mafic rocks, acidic dikes and enclaves are 51.1±0.4 Ma, 53.9±0.4 Ma, 49.95±0.64 Ma and 50.3±0.8 Ma respectively. These ages are in good agreement with the lower-middle Eocene age of the intrusive body, which is simultaneous with subduction of the Neotethys oceanic crust underneath the Central Iran. This result is in agreement with the previous geochemical result.
    Keywords: Dating, Zircon, U, Pb, Urumieh, Dokhtar, Subduction, Ardestan
  • Mohammad Kazem Shahkarami, Mohammad Shayestehpour, Alireza Sancholi, Mohammad Taqavian, Razieh Kamali Jamil, Fatemeh Esna, Ashari, Reza Shahbazi
    The Plaque Forming Unit(PFU) and Tissue Culture Infectious Dose50(TCID50) methods are used for evaluation of vaccine heat stability and effect of various stabilizers on thermal stability of vaccines. The aim of present study is using Real-Time PCRtechniquefor estimation of vaccine degradation rate and thermal stability of measles vaccines. Lyophilized measles vaccines containing three various stabilizers were reconstituted with distilled water. Three vial of each vaccine incubated at25˚C for 0, 4 and 8 hours. Titer of virus in vaccines calculated by TCID50 method. Also after RNA Extraction and cDNA synthesis, the RNA copy numbers of viruses in vaccines were estimated by absolute quantitative Real-Time PCRtesting. The data were analyzedby SPSS 19 and Sigma Plot 11 software.The result of this study showed there is a significant relationshipbetween vaccine degradation rate calculated with TCID50 and Real-Time PCR method (p<0.05). ThereforeReal-Time PCR is a good complement or appropriate replacement to traditional methods.Titration methods based on cell culture are gold tests for titration of viral vaccines and estimation of heat stability but Real-Time PCR technique can also be used for this goals. This method is faster, cheaper and easier than TCID50.
    Keywords: Real, Time PCR, Measles vaccine, Stability
  • Javad Kiani *, Firuzeh Sajedi, Saman Ahmad Nasrollahi, Farzaneh Esna, Ashari
    Background
    Incomplete efficiency of oral medications restricts their therapeutic success in pain control of the painful form of the diabetic peripheral neuropathy (DPN). Use of topical medications because of less systemic side effects is more acceptable. This study aimed to compare the effect of clonidine gel and capsaicin cream in relieving pain associated with DPN.
    Materials And Methods
    This 12-week, randomized, double-blind and parallel-group trial was conducted to compare the efficacy and safety of topical clonidine and capsaicin. Totally, 139 patients with type 2 diabetes with a pain score of at least 4 as assessed by visual analog scale (VAS), were treated for up to 3 months. The endpoint of the study was the reduction in the median pain score from baseline, as assessed by the VAS at the 4 weekly follow-up visits.
    Results
    The intention-to-treat population for the efficacy analysis consists of 69 patients receiving clonidine and 70 patients receiving capsaicin. Both drugs significantly relieved pain at 12 weeks (P < 0.001 for both) but no significant difference in the efficacy between the two treatments was observed (P = 0.931). Dermatologic complications were more common in capsaicin group (P = 0.001).
    Conclusion
    The results of this study showed the comparable efficacy of clonidine gel in comparison with capsaicin cream in the treatment of pain due to DPN with less adverse events. More studies are required to better evaluate the efficacy and safety of this topical compound for relieving pain in DPN.
    Keywords: Capsaicin, clonidine, efficacy, neuropathy, topical
  • Mohamadreza Zokaee, Khosroshahi, Mahmoud Esna, Ashari, Ahmad Ershadi, Ali Imani
    This study was undertaken to identify morphological changes in young seedlings of 5 Iranian almond species (Prunus dulcis, P. eburnea, P. eleagnifolia, P. haussknechti, and P. scoparia) under polyethylene glycol-induced drought stress. Drought stress caused a significant reduction in plant growth parameters such as fresh and dry weights of plant organs, leaf number, total leaf area, and leaf relative water content in all almond species. Specific leaf weight also increased significantly in drought-treated plants compared to control. No significant changes in shoot length, individual leaf area, leaf dimension (length and width), or stomatal size and frequency were observed in response to drought treatments. P. eburnea had the highest relative water content among the species and showed the smallest decrease in fresh and dry weights of organs and greatest decrease in leaf number and total leaf area (the most reduction in transpiration area) as an adaptive mechanism to drought stress.
    Keywords: Growth parameters, Seedling, stone fruits, Water requirement
  • روح الله کریمی، احمد ارشادی*، محمود اثنی عشری، مسعود مشهدی اکبر بوجار

    در این پژوهش، مقاومت به سرمای 15 رقم تاک با دو روش آزمون رنگ آمیزی تترازولیوم و ارزیابی سبز شدن جوانه ها پس از انجماد، طی شش ماه از شروع سازگاری به سرما در جوانه ها تا زمان خروج از سازگاری بررسی شد. همچنین الگوی تغییرات فصلی غلظت پروتئین های محلول، فنول کل و مالون دی آلدهید طی این مدت بررسی شد. اختلاف معناداری بین مقاومت به سرمای ارقام در تمامی مراحل اندازه گیری در سطح 1 درصد مشاهده شد. بیشترین مقاومت به سرمای برآوردشده در دی ماه مربوط به رقم های ’بیدانه قرمز‘ و ’خلیلی‘ (به ترتیب با LT50 برابر با 22- و 6/ 21- درجه سانتی گراد) و کمترین مقاومت مربوط به رقم های ’روبی‘ و ’پرلت‘ (به ترتیب با LT50 برابر با 1/ 16- و 9/ 16- درجه سانتی گراد) بود. با افزایش سازگاری به سرما، غلظت پروتئین های محلول و فنول کل در ارقام مورد بررسی افزایش یافت و در دی ماه به حداکثر رسید. غلظت این ترکیبات در ارقام مقاوم به سرما از قبیل ’بیدانه قرمز‘ و ’خلیلی‘ بیش از ارقام دیگر بود که حاکی از ارتباط مثبت این ترکیبات با مقاومت به سرما است. غلظت مالون دی آلدهید حاصل از پراکسیداسیون لیپیدهای غشا در ابتدا و انتهای فصل رکود کمتر از مقدار آن در دی ماه بود. غلظت مالون دی آلدهید در ارقام مقاوم به سرمای ’خلیلی‘ و ’بیدانه قرمز‘ در مرحله رکود عمیق کمتر از ارقام حساس به سرما نظیر ’روبی‘، ’پرلت‘ و ’یاقوتی‘ بود. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که تجمع بیشتر پروتئین های محلول و ترکیبات فنولی در ارقام مقاوم، ضمن حفظ پایداری غشا در دمای کم، به افزایش تحمل به یخ زدگی در آنها منجر شده است.

    کلید واژگان: پراکسیداسیون غشا, تترازولیوم, تحمل به یخ زدگی, سازگاری به سرما, سنجش سبز شدن جوانه
    Rouhollah Karimi, Ahmad Ershadi, Mahmoud Esna, Ashari, Masoud Mashhadi Akbar Boojar

    Screening of native cultivars and understanding of the mechanisms involved in cold hardiness in grapevines is needed to match cultivars appropriately with growing sites and aid in breeding and selecting cultivars with improved freezing tolerance. In this study cold hardiness of fifteen grapevine (Vitis vinifera L.) cultivars were evaluated using tetrazolium stain test and post freezing budbreak assays during six months from acclimation till deacclimation stages. Moreover, seasonal changes pattern in soluble proteins, total phenol and Malondialdehyde (MDA) of buds were measured during this period. Significant differences (P≤0.01) were found among cold hardiness of cultivars in all stages. ‘Bidaneh Ghermez’ and ‘Khalili’ (LT50= -22 and -22.6 ºC in respectively) were the hardiest ‘Ruby’ and ‘Perlette’ (LT50= -16.1 and –16.9 ºC in respectively) were the least hardy cultivars in January. Soluble proteins and total phenol concentrations of buds increased during cold acclimation from November to January then decreased in March. The concentration of these compounds was higher in cold hardy such as ‘Bidaneh Ghermez’ and ‘Khalili’ cultivars than least hardy ones, indicating the positive relationship of these compounds with freezing tolerance. The measured MDA in onset and end of dormancy period was lower than its concentration in deep dormancy in January. Lower MDA concentration was found with cold hardy cultivars ‘Khalili’ and ‘Bidane Ghermez’ in comparison with cold sensitive cultivars, ‘Perlette’ and ‘Yaquti’. Our results indicated that high accumulation of soluble proteins and total phenol in cold hardy cultivars resulted in improved membrane stability and freezing tolerance.

    Keywords: Budbreak assay, Cold acclimation, Freezing tolerance, Lipid peroxidation, Tetrazolium
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال