به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

atefeh mosayebi

  • زهره زمانی، عاطفه مسیبی، معصومه معارف وند، مریم ذبیحی پورسعادتی *
    زمینه

    حاشیه نشینی یکی از مهمترین مشکلات کلان شهرهاست که هم ریشه در بسیاری از مسائل و مشکلات اجتماعی دارد و هم بر آن ها تاثیر می گذارد. هدف این مقاله گزارش یک کار جامعه ای مددکاری اجتماعی با مدل توسعه محلی و براساس نظریه ضدتبعیض در یکی از محلات حاشیه ای شهر تهران یعنی محله فرحزاد می باشد.
    مورد: به منظور انجام کار جامعه ای در محله فرحزاد، مددکار اجتماعی فعالیت های خود را در این محله طی شش مرحله شامل ارزیابی، انتخاب رویکرد مداخله مددکاری جامعه ای، برگزاری جلسه بسیج اجتماعی، تشکیل تیم محلی و برگزاری جلسات هفتگی، طراحی واجرای پروژه و ارزشیابی؛ انجام داد. بر اساس ارزیابی سریع موقعیت، استفاده و توزیع مواد مخدر، وجود کودکان کار و خیابان، بروز دعوا و منازعه بین اهالی، کمبود امنیت، فقر فرهنگی، مشکلات بهداشتی، مشکلات معابر، مشکل تربیتی کودکان و خشونت خانگی از جمله مهمترین مشکلات محله بودند.
    مداخلات مددکاری اجتماعی بر اساس مدل توسعه محلی و نظریه ضدتبعیض بود که با مشارکت اعضای محله عمده ترین مشکلات محله شناسایی و پس از انتخاب راهکار مناسب، اقدامات لازم در جهت کاهش مشکل تعیین شده انجام شد. بر اساس تکنیک گروه های اسمی الویت بندی مشکلات عبارت بود از: بهداشت شخصی و محیطی، خشونت خانگی، مشکل تربیتی کودکان. راهکارهای گروه عبارت بود از: آموزش به کودکان و آموزش به خانواده ها. جزئیات این مداخلات به صورت گزارش مورد در این مقاله شرح داده شده است.

    بحث و نتیجه گیری

    مداخلات اجتماع محور مددکاران اجتماعی در محله های حاشیه نشین در کلان شهرها می تواند ضمن حساس سازی ساکنین محل نسبت به مشکلات خود، مشارکت آنان را افزایش داده تا بتوانند آنچه موجب عدم رضایت آن هاست، تغییر دهند.

    کلید واژگان: حاشیه نشینی, مدل توسعه محلی, مددکاری جامعه ای, نظریه ضدتبعیض
    Zohreh Zamani, Atefeh Mosayebi, Masoomeh Maarefvand, Maryam Zabihi
    Background

    One of the most important problems in metropolises is slum and marginalized areas which affected by social issues and also affect them. Purpose of this article is to report community social work intervention with local development model based on antidiscrimination theory, in Farahzad area of Tehran.
    Case: In order to conduct community internship, the social worker conducted his activities in Farahzad during the six stages of assessment; choosing the model of community-based social work intervention, holding a social mobilization meeting, forming a local team and holding weekly meetings, designing and implementing local projects, and evaluation. These interventions were based on the local development model and anti-discrimination theory. The main problems of the neighborhood were identified with the participation of the members of the neighborhood, and after choosing the appropriate solution, measures were taken to reduce the identified problems. Based on rapid situation analysis of Farahzad, the most important problems included drug use and distribution, the presence of street children, the lack of security, cultural poverty, health problems, roadside problems, the educational problems of children and domestic violence. Based on the nominal group technique, the problems were; personal and environmental hygiene, domestic violence, educational problems, and group strategies include education for children and education for families. The details of these interventions are described as a case report in this article.

    Conclusions

    Community-based interventions in marginalized areas of metropolitan cities can lead to sensitize locals to their problems and increase their participation; so that they can change what they are dissatisfied with.

    Keywords: Marginalized Areas, Local Development Model, Community Social Work, Anti, Discrimination Theory
  • Atena Rahmati Najarkolai, Maryam Karbasi, Atefeh Mosayebi, Fatemeh Kashmiri *
    Background
    Determination of the individual differences and students’ learning style are essential factors in the selection of proper teaching method which leads to effective learning and suitable programming in the educational system..
    Objectives
    The present study aimed to determine learning styles of health care management students and then preferred teaching methods based on their styles in Tehran University of Medical Sciences..Patients and
    Methods
    The present research was a descriptive, cross-sectional study that conducted in 2012. The study population was health care management students and we select them by sampling enumeration method (response rate 87%). The tool of the research was Kolb learning style questionnaire that includes 12 questions. We distributed the questionnaires among the students to answer the questions. After completing this task, we collected the questionnaires and analyzed the data based on the Learning Style Inventory (LSI) guide by SPSS software..
    Results
    The prevalent learning styles of the students were as follows: assimilating with 63 followers (51%), then convergent with 56 (45%), next accommodating with 2 (1.26%), and finally divergent with 2 (1.26%). The average age of students was 20.8 ± 2.4 years. There was no significant correlation between demographic variables and learning styles..
    Conclusions
    The findings of this study can be useful in competency development of health care management students. This approach paves the way towards effective and practical learning for these students to prepare them for opportunities in their future market job..
    Keywords: Learning, Learning Styles, Kolb, Teaching Method, Learning, Students
  • فاطمه کشمیری*، عاطفه مصیبی
    زمینه و هدف
    در راستای رشد توانمندی های تدریس و آماده سازی دانشجویان دکترای تخصصی برای ایفای نقش بعنوان اعضای هیئت علمی آینده دانشگاه های علوم پزشکی، مطالعه ی حاضر با هدف تعیین میزان توانمندی دانشجویان دکترای تخصصی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران در رابطه با فنون تدریس و نیازسنجی از آنان انجام شده است.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی است که بصورت مقطعی در سال1390 انجام شد. جامعه مورد مطالعه دانشجویان دکترای تخصصی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند که بصورت سرشماری در مطالعه وارد شدند. ابزار مورد استفاده پرسش نامه سنجش توانمندی تدریس بود که شامل مشخصات فردی و 16 گویه در دو بخش توانمندی و نیاز آموزشی است که روایی آن به تایید رسید و جهت تعیین پایایی، میزان آلفای کرونباخ نیاز آموزشی برابر 0/94 و توانمندی آموزشی به میزان 0/87، تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
    یافته ها
    دانشجویان دکترای تخصصی توانمندی تدریس خود را در سطح «آشنایی بدون تسلط اجرایی» اعلام کردند و کمترین میزان توانمندی دانشجویان در رابطه با حیطه ی ارزشیابی فراگیران تعیین شد. دانشجویان با کسب میانگین 3/85 از 5، نیاز به آموزش و کسب تجربه در کلیه ی حیطه های مورد بررسی را ابراز کردند. بیشترین نیازهای آموزشی در موضوعات مرتبط با نحوه ی ارائه ی سخنرانی(میانگین 4/1)، چگونگی ارائه ی مطالب درسی(میانگین 4/02) و روش های ایجاد انگیزه(میانگین 4/01) تعیین شد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه، موید لزوم برنامه ریزی مستمر جهت رشد توانمندی های تدریس دانشجویان تحصیلات تکمیلی و آماده سازی آنان جهت ایفای نقش مدرس در آینده است.
    کلید واژگان: توانمندی تدریس, نیاز سنجی, آموزش
    Fatemeh Keshmiri *, Atefeh Mosayebi
    Background And Aim
    In order to develop teaching competencies and prepare PhD candidates for future roles as faculty members of medical schools, the present study conducted to determine PhD candidates` educational needs and their skills concerning teaching competencies.
    Materials And Methods
    The present study was a descriptive- analytical and cross-sectional study that was conducted in year 2011. The Study population was PhD candidates who studied in Health School of Tehran University of Medical Sciences. In the present study a “Teaching Competencies Assessment” questionnaire was used that included 2 part s; the demographic information and 16- items of educational competencies and needs. The validity and reliability of th e questionnaire was approved by alpha Cronbach’s coefficient (educational need 94% & educational skill 87%). Data analysis was conducted using SPSS.
    Results
    The result of the present study showed that teaching skills of PhD candidates were at “familiar without implementation capability” level. The lowest candidate s` skill was “Student Assessment” field. The candidates had educational needs in all 16 areas of teaching skill fields (3.85:5). “Lecture Presentation” (4.1:5), “logical structure of Presentation” (4.02:5) and “Motivating methods” (4.01:5) fields were the highest educational needs of PhD candidates.
    Conclusion
    The results of the present study confirmed the need for systematic planning in order to develop teaching competencies and prepare PhD candidates for teaching role in future.
    Keywords: Teaching Skill, Need Assessment, Education
سامانه نویسندگان
  • عاطفه مسیبی اردکانی
    عاطفه مسیبی اردکانی
    (1395) کارشناسی ارشد مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی، دانشگاه علوم پزشکی کرمان
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال