به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب behrooz chamanara

  • امید عزیزمصطفی، بهروز چمن آرا*، پارسا یعقوبی جنبه سرایی

    شعر حزبی معاصر به عنوان یکی از پرچمداران ادبیات متعهد است که در بسیاری از کشورهای جهان همسو با اندیشه های مارکسیستی در صدد بازتعریف و برساخت مفاهیمی بنیادین هم چون تاریخ، آگاهی، برابری و واقعیت برآمده؛ بر مبنای مفاهیم مذکور مبارزه ای صریح یا نمادین علیه قدرت های تمامیت خواه حاکم بر جامعه سامان بخشیده است. در فرهنگ و زبان فارسی و کردی نیز رواج باورهای مارکسیستی منجر به طرح موضوعات مشابه، ولی شیوه های بازنمایی متمایز شده است. تبیین تطبیقی دلالت های ایدیولوژیک مذکور می تواند به نشانه گشایی معرفتی-زیبایی شناختی شعر شاعران کمک کند. در این پژوهش، شعر دو نماینده شاخص شعر حزبی متعهد فارسی و کردی یعنی اسماعیل شاهرودی و عبدالله گوران به شیوه توصیفی-تحلیلی با قصد بازنمایی واقعیت در آن ها دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که وجود تعهد ایدیولوژیک به مثابه امر پیشینی سبب شده است که به رغم تفاوت در بافت اقلیمی و اجتماعی، موضوعات بازنمایی دو شاعر مشترک اما شیوه های بازنمایی آنها متفاوت باشد. به طوری که می توان وجه تمایز بازنمایی واقعیت در شعر دو شاعر را در قالب زمینه مندی یا زمینه زدایی از موضوع بازنمایی برشمرد. بدین صورت که شاهرودی نه از تجربه زیسته دقیق خود یا جامعه ایرانی می گوید و نه اصطلاحات و مفاهیم چپ را به شکل عریان و صریح وارد متن می کند. در مقابل، بیان گوران مبتنی بر زمینه مندی است. او هم به تجربه زیسته اقلیمی و اجتماعی ملت کرد ارجاع می دهد و هم اصطلاحات و مفاهیم چپ را به مثابه زمینه معرفتی وارد شعر می کند.

    کلید واژگان: شعر حزبی فارسی, شعر حزبی کردی, بازنمایی واقعیت, اسماعیل شاهرودی, عبدالله گوران}
    Omid Aziz Mostafa, Behrooz Chamanara *, Parsa Yaghoobi Janbeh Saraei

      The contemporary party poetry as a leader of the committed literary has intended to redefine and reconstruct fundamental concepts such as the history, consciousness, equality and reality under the umbrella of the thoughts of Marxism in order to reorder its dissident against the authoritarianism.  The spread of Marxist beliefs in Persian and Kurdish societies has led to the appearance of comparable topics while they were differed in representation method. Comparative explanation of ideological implications can help to epistemologically-aesthetically decipher of the poets works. Relying on an analytical-descriptive methodology, this study aims to explain and illustrate the reconstructed reality in the poems of Ismail Shahroudi and Abdullah Goran as the two prominent representatives of the political committed literary. Results show that despite the climatic and social differences, the presence of an ideological commitment as a prior order has led to the resemblance of the subjects of representation while they are differed in their representation method. Thus, the difference of representation of the reality in the works of the two can be considered in their contextualization or de-contextualizing of the representative subject. Shahroudi neither expresses his own lived experience or the experience of the Iranian society nor shows the signs of leftist idioms and concepts in his poems. In contrast, Goran’s expression is based on contextualization. He simultaneously refers to the lived climatic-social experience of the Kurds and the as the epistemological context puts the idioms and concepts of leftism in his poems.

    Keywords: Party poetry, Persian, Kurdish, Representation of Reality, Ismail Shahroudi, Abdullah Goran}
  • بهروز چمن آرا
    مثل «شاهنامه آخرش خوش است» مثلی معروف در فرهنگ عامه ایرانیان است که بار معنایی آن دو وجه مختلف دارد. غالب محققان این مثل را کنایه و اشاره ای طنزآلود به اتفاقی ناخوشایند در پایان اثر استنباط کرده اند(1). اما به نظر می رسد که لااقل در فرهنگ عامیانه و در ادبیات شفاهی نقالان، این مثل در حالت عکس نیز کاربرد داشته است. مقاله حاضر بر آن است تا با گزارش بنیادها و دامنه داستانی دو سنت نسبتا مستقل «رسمی» و «غیر رسمی» روایات حماسی ایرانی، ضمن تاکید به وجه تعریضی مثل مذکور، پنجره ای تازه در استدراک برخی معانی و مفاهیم حماسی بگشاید. بدین منظور، مبحث اصالت و گستردگی سنت کهن شفاهی اساس کار این تحقیق قرار گرفته و بنا به ضرورت موضوع، ساختار و فرم دو شاخه تنومند از روایات شفاهی ایرانی یعنی «حلقه حماسی سیستانی» و «شاهنامه کردی» را که محتملا از دسترس گفتمان تاثیرگذار «روایت رسمی» مصون مانده اند به بحث کشیده است. استنباط این تحقیق چنین است که مثل «شاهنامه آخرش خوش است»، در سطح درک و دریافت برخی راویان و حماسه خوانان از شاهنامه، در سنت روایت شفاهی، معنایی دگرگونه یافته است. همچنین این تحقیق نشان می دهد که روایت شفاهی شاهنامه گاه چه تفاوت های بنیادینی با روایت فردوسی پیدا کرده و این دو، از منظر ساختار و درون مایه، دارای اختلاف های چشمگیری هستند. بنابراین پایان خوش شاهنامه، در بخشی از سنت روایت شفاهی، به بازگشت قدرت به گروه پهلوانان شاهنامه و انتقام گیری آذربرزین فرزند فرامرز از بهمن، آخرین شاه کینه جوی کیانی اشاره می کند.
    کلید واژگان: آخر شاهنامه, نقالی, شاهنامه خوانی, حلقه سیستانی, شاهنامه کردی}
    Behrooz Chamanara
    The renowned proverb “Shāhnāma axarash xoš ast” has implicit question which its answer may change our understanding of the nature and function of Shāhnāma. The end of Shāhnāma contains numerous tragic events in Sassanid age. Also it does not seem to be normal if the Iranians have deemed the bitter adventure of the Shahs and Pahlavāns as a happy ending like what Firdausi narrates at the end of his Shāhnāma. This article tries to reply the main question using an illustration on the story platform and domains of two independent Iranian traditions namely the “formal” and the “informal” epic and championship narratives. The Interaction between oral tradition and influential authorities (political/religious) has led to a new generation of Iranian epic genre (Khwadāy-nāma) that was then underlying the emergence of variations of Shāhnāma in the early Islamic era. Inevitably the structure and the form of، “The Sistani cycle of epic” and “The Kurdish Shāhnāma” as two branches of the oral epic narratives which seemed to have been preserved from the influential discourse of “formal narrative” are argued. The conclusion is that this proverb is referring to the end of the story of Bahman and Faramarz based on the oral tradition version.
    Keywords: Shāhnāma, Naqqālī Shāhnāma, Khwani, Sistani cycle, Kurdish Shāhnāma}
  • بهروز چمن آرا
    مقاله حاضر با کاوش چند سویه، سعی در تعریف و تحدید منظومه هایی حماسی و پهلوانی را دارد که عموما زیر نام شاهنامه کردی شناخته شده اند؛ منظومه هایی که ریشه در اسطوره دارند و در بر دارند ه باورها و پنداشته های جمعی زاگرس نشینان از بن تاریخ تاکنون هستند. طرح تفاوت بن مایه های اسطوره ای در غرب و شرق ایران، محقق را به کاوش در اندیشه و جهان بینی شاهنامه کردی واداشته است. نتیجه آن به دست آمدن یک طبقه بندی است که تا حدودی به اصالت سنجی قیاسی شاهنامه کردی در تناسب با شاهنامه فردوسی کمک می کند. سپس به ساختار وزنی و زبانی منظومه های کردی اشاره و سعی شده است با ارائه نمونه هایی به تبیین مفهوم زبان ادبی کردی-گورانی- بپردازیم. بحث سرچشمه های روایت شاهنامه کردی منجر به ورود به بحث در فرهنگ و ادب شفاهی شده است. در این بخش به چگونگی ظهور دست نویس ها در میان شاهنامه خوانان و شیوه های اجرای نقل پرداخته ایم. در پایان به این نتیجه رسیده ایم که شاهنامه کردی متنی اصیل و متعلق به حوزه فرهنگی زاگرس است که بر اثر قرار نگرفتن در گفتمان رسمی ادبی کشور و به تاثیر از تنوع شدید فرق مذهبی پس از اسلام و آیین های به جامانده کهن ایرانی این سرزمین، دست خوش دگرگونی و دگردیسی شده است.
    کلید واژگان: منظومه های حماسی و پهلوانی, شاهنامه کردی, گورانی, ادب شفاهی, شاهنامه فردوسی}
    Behrooz Chamanara
    This research tries to achieve an executive determination about Kurdish epopees. The epic poems which we know it’s as Kurdish Shāhnāme. These epopees are rooted in myth and included the general believes and the viewpoints of Zagros settlers belong the earlier ages of human life from today. The difference of mythical foundations between Western and Eastern Iran appointed the researcher to survey in the ideas and worldviews of Kurdish Shāhnāme. This surveying leads to achieve a conceptual classification and it helps to have a comparative studding to know the proportion of original Kurdish Shāhnāme. The structure of Kurdish literary language and the poems meter is the other point that mentioned there and writer tries to determine and explain the concept of “Gurāni” with some sample words. There is a special part for Oral literature also to explain how the booklets and handwritings were engendered and also has speaks about aspects of narrators’ performance. The main conclusion of this paper is that the Kurdish Shāhnāme is an original and independent text in Gorani and the seclusion from official Iranian literature progress causes to accept some metamorphosis and also to be affected from some sects after Islam and ancestors of ancient Iranian religions in Zagros area.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال