به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

behzad moteshaffeh

  • بهزاد متشفع*، محمد جوانمرد، ساره هاشم گلوگردی
    مقدمه و هدف

    حفظ منابع آب و خاک برای توسعه پایدار، ضروری و اجتناب ناپذیر است. برنامه ریزی برای رسیدن به چنین توسعه ای چه در حال و چه در آینده ضرورت دارد. در این میان رابطه انسان به عنوان سودبر با بوم نظام طبیعی باید در راس سیاستگذاری ها و مدیریت جامع منابع آب باشد. بر این اساس لازمه مدیریت موفق منابع آب، تغییر رویکرد به سمت مدیریت مشارکتی است. موفقیت در طرح های آبخیزداری بستگی تام به اندازه مشارکت مردم در تصمیم گیری، اجرا و حفاظت از طرح ها دارد. یکی از اجزاء اساسی در تصدی گری منابع آب در سطح محلی،  بهره برداران محلی از منابع آب هستند و برای شکل گیری سازوکار مشارکتی منابع آب، رابطه دوسویه و تعاملی میان نهادهای دولتی و این بهره برداران، ضروری است. در این راستا شبکه های اجتماعی می توانند به شکل موثری در مدیریت مشارکتی به کار روند. هدف از پژوهش حاضر تحلیل شبکه اجتماعی بهره برداران منابع آب و خاک در روستاهای خائیز و قلعه سید مقیم و تعیین قدرت های اصلی شبکه به منظور اعمال مدیریت مشارکتی موفق این منابع می باشد.    

    مواد و روش ها

    در این پژوهش برای بررسی و تحلیل ساختار الگوی رابطه های میان کنشگران منابع آب و خاک در دو روستای خاییز و قلعه سید مقیم از نظریه شبکه اجتماعی و اصول و مبانی آن استفاده شد. ابتدا با استفاده از پیمایش محلی و پرسش نامه، داده های اعتماد و مشارکت براساس طیف لیکرت (صفر، خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد) جمع آوری شد و سپس ماتریس رابطه های اعتماد و مشارکت تشکیل شد. همچنین، شاخص های گوناگون شبکه در سه سطح کلان (شامل تراکم، تمرکز و اندازه شبکه، اندازه دوسویگی و انتقال پذیری پیوندها، میانگین فاصله ژئودزیک و شاخص E-I)، میانی (شامل مرکز پیرامون و تراکم زیرگروه ها) و خرد (شامل مرکزیت های درجه ورودی، خروجی و بینابینی) با استفاده از نرم افزار UCINET محاسبه و ارزیابی شد.

    نتایج و بحث

    براساس شاخص های به دست آمده، شبکه اجتماعی کنشگران در هر دو روستا پایدار و متعادل بود. بنابراین، می توان به خوبی در راستای حفظ منابع آب و خاک گام برداشت. شبکه بهره برداران روستای قلعه سید مقیم همبستگی بیشتری داشت و در نتیجه برای توسعه پایدار محلی بر فعالیت های مشارکتی تاثیرگذارتر بود. از سوی دیگر، افراد در قلعه سید مقیم توانستند با سرعت بیشتری با هم در پیوند باشند و ایجاد اعتماد و فعالیت های دسته جمعی آن ها در زمان کمتری انجام شد. همچنین، در هر دو سامان کنشگران کلیدی شناخته شدند و باید با روش شایسته در تصمیم گیری و مدیریت مشارکتی منابع آب و خاک منطقه دخالت داده شوند.

    نتیجه گیری و پیشنهادها

    تحلیل شبکه اجتماعی، ابزار بسیار مناسبی برای مدیران در شناخت بهره برداران و رابطه های میان آنها است که در نتیجه مدیریت منابع آب را کارآمد می سازد. بر پایه نتایج این پژوهش برای همبستگی و تحکیم شبکه در خائیز، بایستی کنشگران غیرکلیدی را برای ایجاد پیوندهای اعتماد و مشارکت تشویق کرد. ازسوی دیگر، می توان با برگزاری کلاس های آموزشی و ترویجی، مشارکت و اعتماد موجود را حفظ کرد و زمینه را برای ایجاد اعتماد و مشارکت هر چه بیشتر کنشگران، فراهم کرد.

    کلید واژگان: تحلیل شبکه اجتماعی, کنشگران محلی, شاخص های شبکه ای, مدیریت مشارکتی, منابع آب و خاک
    Behzad Moteshaffeh *, Mohammad Javanmard, Sareh Hashem Geloogerdi
    Introduction and Goal

    Conservation of water and soil resources is necessary and inevitable for sustainable development. Planning is necessary for achieving this development both now and in the future. In this regard, the human relationship as a beneficiary of the natural ecosystem should be at the top of policies and comprehensive management of water resources. Based on this, the requirement for successful management of water resources is to change the approach towards cooperative management. The success of watershed projects entirely depends on people's participation in the decision-making, implementation, and conservation of the projects. One of the main components in water resources management at the local level is the local stakeholders and their interactive relationship between them and the government institutions is necessary for forming a cooperative mechanism of water resources. In this regard, social networks can be effectively used in collaborative management. The purpose of this study is to analyze the social network of water and soil resources stakeholders in Khaeiz and Ghale Seyed Moghim villages and to determine the main strengths of the network in order to apply successful collaborative management of these resources.

    Materials and Methods

    In the current research, social network theory and its principles were used to investigate and analyze the pattern of relations between the stakeholders of water and soil resources in Ghale Seyed Moghim and Khaeiz villages. First, using a local survey and a questionnaire, trust, and participation data were collected based on the Likert scale (zero, very little, low, medium, high, and very high), and a matrix of trust and participation relationships was formed, and the matrix of trust and participation relations was formed. Then, different network indicators in macro (including density, concentration, and size of the network, degree of ambidexterity and transferability of links, average geodesic distance, and E-I index), meso (including indicators of peripheral center and density of subgroups) and micro (including input degree centralities, output and intermediate) levels were calculated and evaluated using UCINET software.

    Results and Discussion

    Based on the calculated indicators, the network of beneficiaries in both villages is stable and balanced. Therefore, it is possible to plan to preserve water and soil resources well. The network of the stakeholders in Ghale Seyed Moghim village is more cohesive, which will be more effective in cooperative activities in the matter of local sustainable development Instead, people in Seyed Moghim villages were able to connect with each other more quickly, and building trust as well as their collective activities takes place in less time. Also, key actors were identified in both networks and should be involved in the decision-making and participatory management of water and soil resources in the region.

    Conclusion and Suggestions

    Social network analysis provides managers with an effective tool to identify users and their relationships, making water resources management efficient. Considering the results of network cohesion in Khaeiz, non-key actors should be encouraged to create trust and partnership bonds. Also, through educational and promotional activities, the existing participation and trust in the networks should be maintained, and the opportunity to create new trust and participation of stakeholders should be provided.

    Keywords: Collaborative Management, Local Stakeholders, Network Indicators, Social Network Analysis, Water, Soil Resources
  • بهزاد متشفع، علی محمد آخوندعلی، محمدرضا شریفی *، حیدر زارعی

    دست یابی به برآورد روان آب حوضه، مستلزم شبیه سازی هر چه واقعی تر فرایند بارش –روان آب است. تلاش برای نزدیک نمودن شبیه سازی به واقعیت فرایند، همواره مورد نظر محققین بوده است. چگونگی موقعیت اولین نقطه شروع روان آب در سطح حوضه، منجر به الگوهای مختلف به دلیل شکل گیری جریان شده و در نتیجه، در میزان دقت شبیه سازی فرایند، موثر است. الگوی تاخیری شکل گیری جریان در حوضه آبریز، به دلیل فرض تشکیل جریان از مرکز سطح، برخلاف الگوی متعارف در شبیه سازی نظیرHEC-HMS، به واقعیت شروع جریان، نزدیک تر به نظر می رسد. در تحقیق حاضر برای ارزیابی الگوی تاخیری، در حوضه آبریز رود زرد، به مقایسه آن با الگوی متعارف در شبیه ساز HEC-HMS پرداخته شد. نتایج نشان داد الگوی تاخیری، برخلاف الگوی متعارف، به دلیل افزایش تعداد پارامترها، به ازای سه واقعه بارش، دارای مقادیر توابع هدف Nashو PWRMS به ترتیب 13/0- ، 37/0 ، 08/0- و 49/2، 35/8، 41/6 می باشد که در مقایسه با مقادیر نظیر آن ها 57/0، 68/0، 43/0، و 03/1، 96/6، 87/3 در الگوی متعارف، دارای دقت پایین تری بود. این در حالی است که تحلیل حساسیت پارامترها نشان داد، نوع الگو، در حساسیت نسبی پارامترها، متفاوت است. به طوری که در الگوی تاخیری، پارامتر k، در مقایسه با پارامتر CN از حساسیت بیشتری نسبت به حساسیت آن ها در الگوی متعارف، برخوردار است. مقایسه دو الگوی انتخابی در برآورد حجم سیلاب، نشان داد که الگوی تاخیری عملکرد مناسب تری نسبت به الگوی متعارف دارد.

    کلید واژگان: مدل HEC-HMS, الگوی متعارف, الگوی تاخیری, بهینه سازی, تشکیل روان آب
    Behzad Moteshaffeh, Ali Mohammad Akhoond Ali, Mohammad Reza Sharifi *, Heidar Zarei

    Achieving basin runoff estimation requires a more realistic simulation of the precipitation process. Simulation closer to the reality of the process has always been the goal of the researchers. How the first starting point of runoff at the basin level is, leads to different patterns, therefore, is effective in the accuracy of the process simulation. The lagged pattern of flow formation in the catchment area, due to the assumption of the formation of the flow from the center of the surface, is closer to the current flow reality than the conventional pattern in simulation, such as HEC-HMS. The present study was designed to evaluate the latent pattern in the catchment area of the Roudzard River, comparing it with the conventional model in the HEC-HMS simulator. The results showed that the lagged pattern, in contrast to the conventional model, increased the number of parameters for the three rainfall events, the values of the Nash and PWRMS were 0.13, -37.0, -0.08 and 2.49, 8.35, 6.41 respectively Which had a lower accuracy in comparison with the values of them such as 0.57, 0.68, 0.43 and 1.03, 6.96, 3.87 in the conventional pattern. However, sensitivity analysis of the parameters indicated the type of pattern is different in the relative sensitivity of the parameters. As in the delay pattern, the K parameter is more sensitive than the conventional pattern compared to the CN parameter. Comparison of two selected patterns in estimating flood volume showed that the delay pattern has a better performance than conventional pattern.

    Keywords: HEC-HMS model, Routine pattern, Lag pattern, Runoff generation
  • محمدامین کیانی اصل، بهزاد متشفع*، سید حسین روشان

    عوامل متعدد اقلیمی، هیدرولوژیکی، ژیومورفولوژیکی و زمین شناسی در وقوع سیلاب نقش دارند. تجزیه و تحلیل سیلاب، مدیریت و کنترل آن می تواند با تهیه نقشه های پتانسیل سیل خیزی انجام شود. هدف این پژوهش تهیه نقشه پتانسیل سیل خیزی حوضه مارون با استفاده از روش های یادگیری ماشین جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان می باشد. به این منظور 16 پارامتر موثر در وقوع سیلاب شامل طبقات ارتفاعی، مقدار و جهت شیب، انحنای زمین، سازندهای زمین شناسی، کاربری اراضی، شماره منحنی، بارندگی، درجه حرارت، شاخص قدرت جریان (SPI)، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، فاصله از آبراهه، تراکم آبراهه، فاصله از جاده، تراکم جاده و شاخص پوشش گیاهی NDVI در نظر گرفته شد. پارامترهای مذکور در محیط نرم افزارهای ArcGIS 10.8، ENVI 5.3 و SAGA GIS 7.2 تهیه شدند سپس به فرمت خوانا برای محیط نرم افزار R به منظور اجرای مدل ماشین بردار پشتیبان و جنگل تصادفی تبدیل شدند. در نهایت با استفاده از بسته SDM مدل های RF و SVM اجرا شدند و با استفاده از منحنی تشخیص عملکرد نسبی(ROC) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مدل های RF و SVM بترتیب با دقت 997/0 و 947/0 درصد نقشه سیل خیزی حوضه مارون را پیش بینی کردند.

    کلید واژگان: جنگل تصادفی, حوضه مارون, ماشین بردار پشتیبان, مدیریت سیلاب, وقوع سیلاب
    Mohammad Amin Kiani Asl, Behzad Moteshaffeh*, Seyed Hussein Roshaan

    Floods are one of the most important natural hazards that have caused economic and social damage in most areas. Numerous climatic, hydrological, geomorphological and geological factors are involved in the occurrence of floods. Flood analysis, management and control can be done by preparing flood potential maps. The purpose of this study is to map the flood potential of Maroon watershed using random forest and support vector machine machine learning methods. For this purpose, 16 effective parameters in flood occurrence including altitude, slope and aspect, curvature, geological formations, land use, curve number, rainfall, temperature, stream power index )SPI), topographic wetness index )TWI), distance From stream, stream density, road distance, road density and NDVI index were considered. The mentioned parameters were prepared in ArcGIS 10.8, ENVI 5.3 and SAGA GIS 7.2 software environments and then converted to readable format for R software environment in order to implement the support vector machine and random forest models. Finally, RF and SVM models were implemented using SDM packages and evaluated using receiver operating characteristic )ROC). The results showed that RF and SVM models correctly predicted the flooding map of Maroon Basin with 0.997 and 0.947 percent accuracy, respectively

    Keywords: Flood management, Flood occurrence, Maroon basin, Random forest, Support vectormachine
  • زینب طاهری بابادی، بهزاد متشفع*، سید حسین روشان

    فرسایش خاک یک خطر طبیعی و جهانی است که بطور جدی منابع آب و خاک را تهدید می کند. یکی از مهم ترین عوامل موثر در تشدید فرسایش خاک، تغییرات کاربری اراضی ناشی از فعالیت های بشری است. در این مطالعه تاثیر تغییر کاربری اراضی در فرسایش خاک شهرستان بهبهان با استفاده از مدل معادله جهانی اصلاح شده فرسایش خاک (RUSLE) در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد بررسی قرار گرفت. برای استخراج نقشه نهایی فرسایش خاک، ابتدا عامل های مدل RUSLE شامل R، K، L، S، C و P برای دو سال 2000 و 2021 میلادی تهیه شد، سپس این مولفه ها به صورت نقشه هایی به فرمت GRID تبدیل و با حاصلضرب همه این مولفه ها در سطح پیکسل، میزان فرسایش خاک در سطح منطقه بدست آمد. نتایج نقشه فرسایش در دو سال 2000 و 2021 نشان داد که میزان فرسایش خاک با گذر زمان بیشتر شده است. در سال 2021 بیشترین مقدار فرسایش با استفاده از پیش بینی مدل RUSLE، منحصر به آبراهه ها و رودخانه هاست هرچند که فرسایش در کل منطقه به اشکال مختلف وجود دارد. همچنین بیشترین مساحت منطقه در طبقه خطر فرسایش کم قرار دارد که بایستی این مساله را در برنامه ریزی ها مدنظر داشت. در بین عامل های موثر در فرسایش، عامل فرسایندگی باران در بخش های شمالی منطقه بالادست زیاد بوده است. نقشه های کاربری اراضی نیز نشان از کاهش پوشش گیاهی سطح زمین می دهد که باعث تغییر در میزان مولفه های موثر در مدل شده و میزان فرسایش در منطقه را تحت تاثیر قرار می دهد. مساحت پوشش گیاهی در بین سال های 2000 تا 2021 کاهش یافته است و به مساحت مناطق مسکونی و اراضی زراعی افزوده شده است. نتیجه این تغییرات موجب کاهش پوشش طبیعی سطح خاک شده و در نتیجه شرایط برای وقوع فرسایش خاک ناشی از برخورد قطرات باران افزایش یافته است.

    کلید واژگان: فرسایندگی باران, هدر رفت خاک, پوشش زمین, بهبهان
    Zaynab Taheri Babadi, Behzad Moteshaffeh *, Seyed Hussein Roshaan

    Soil erosion is a natural and global threat to water and soil resources. One of the most important effective factors in increasing soil erosion is changes in land use due to human activities. In this study, the impact of land use change on soil erosion in the town of Behbahan was studied using the RUSLE model in the Geographic Information System (GIS). In order to extract the final soil erosion map, the parameters of the RUSLE model consisting of R, K, L, S, C and P were first prepared for the years 2000 and 2021. These parameters were then converted into GRID format and the soil erosion map was obtained at the pixel level in the area by several of the parameters. Results from the erosion map in 2000 and 2021 indicated that the extent of soil erosion has increased over time. In 2021, the highest amount of erosion using the RUSLE model prediction is more exclusive to streams and rivers, although there is erosion across the region in different forms. The largest area in the region is classified as low erosion risk, which should be considered in planning. Among the effective erosion factors, the rain-induced erosion factor was high in the northern parts of the upstream region. Land use maps also show reduced vegetation at the soil surface. It causes a change in the number of efficient parameters in the model and thereby affects the amount of erosion in the region. Vegetation cover decreased from 2000 to 2021. The area of residential and agricultural land has increased, resulting in a reduction in natural land surface cover, and as a consequence, soil erosion conditions due to the impact of raindrops are increasing.

    Keywords: Rain erosivity, Soil losses, land cover, Behbahan
  • بهزاد متشفع*، ساره هاشم گلوگردی

    خشکسالی به یکی از رایج ترین و پیچیده ترین بلایای طبیعی تبدیل شده است که تاثیر زیادی بر روی توسعه پایدار جوامع دارد. سنجش از دور با داشتن اطلاعات مکانی و زمانی، ابزار مناسبی برای ارزیابی و بررسی این پدیده است. در پژوهش حاضر روند مکانی و زمانی تغییرات خشکسالی در مرکز استان خوزستان مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور از تصاویر سنجنده ETM+ طی یک دوره 20 ساله استفاده شد. پس از انجام پیش پردازش ها، ابتدا 411 نقطه تصادفی روی تصاویر انتخاب و ارزش های پیکسل های مربوط به باند های قرمز و مادون قرمز نزدیک استخراج و در مقابل هم پلات شد و شیب بهترین خط برازش شده موسوم به خط خاک به دست آمد. سپس با استفاده از این شیب و مقادیر باند های ذکرشده، مقادیر شاخص خشکسالی PDI محاسبه شد. سپس با کاربرد روش طبقه بندی شکست طبیعی درجات مختلف از هم تفکیک شد و روند تغییرات مکانی و زمانی خشکسالی با استفاده از آزمون روند من-کندال فصلی در سطوح مختلف معنی داری تعیین گردید. نتایج نشان داد تغییرات مکانی درجه بدون خشکسالی در سطح 5% و 10% و در درجه خشکسالی کم در سطح 10% معنی دار بودند و درجات دیگر هیچ گونه روندی در سطوح معنی داری مختلف نداشتند. در مقابل تغییرات زمانی درجه بدون خشکسالی در سطوح معناداری 1%، 5% و 10% دارای روند معناداری نبود و درجات خشکسالی کم در سطح 5% و 10%، خشکسالی متوسط در سطح 1%، 5% و 10% و خشکسالی شدید در سطح 5% و 10% دارای روند معنادار بودند که حاکی از افزایش شدت خشکسالی در منطقه طی دوره مورد مطالعه بود.

    کلید واژگان: خشکسالی, شاخص PDI, سری زمانی, روند
    Behzad Moteshaffeh*, Sareh Hashem Geloogerdi
    Introduction

    As a dreadful natural disaster caused by a severe reduction in precipitation rate, drought brings about, compared with other natural disasters, far-reaching spatial and temporal consequences, incurring severe damages. On the other hand, in late the 20th century, drought monitoring approaches underwent a paradigm shift, and advances in remote sensing and earth observation technologies allowed observations and monitoring of key drought-related variables over larger temporal and spatial scales than what the then conventional methods had already made possible. There are different remote sensing indices used to assess drought, including the PDI index which has been developed based on the spectral patterns of soil moisture changes in the NIR-Red space using the red and near-infrared bands of the ETM+ sensor. Therefore, as Khuzestan province is suffering from drought consequences, including but not limited to dust storms and economic difficulties, this study sought to identify the spatial and temporal trends of drought in the center of Khuzestan province.

    Materials and Methods

    The study area is located in southwestern Iran and the center of Khuzestan province at 31° 0ʹ 17ʺ to 31° 43ʹ 69ʺ N latitudes and 48° 35ʹ 51ʺ to 49° 32ʹ 2ʺ E longitudes covering an area of 7635/36 km2. To conduct the study, some twenty ETM+ remote sensing images of level-1 data taken from 1999 to 2018, (path/row 168/35) were collected from the United States Geological Survey website.After gathering the required data, some 411 random points were selected on the collected images, the pixel values of red and near-infrared bands were extracted and plotted against each other, and the slope of the best-fitted line, known as the soil line, was obtained. Then, the PDI drought index values were calculated using the slope and the values of the aforementioned bands. Finally, by applying a natural break classification method, different degrees were separated, and the drought’s trend of spatial and temporal changes was identified using Mann-Kendall's seasonal trend test at different significance levels.

    Results

    The results of the spatial trend analysis of drought suggested that the trend was significant only in low drought and non-drought conditions. For the non-drought conditions, the probability of spatial changes was lower than the confidence level at 5% and 10% significant levels, indicating the significance of the conditions at these two levels, and thus, rejecting the null hypothesis at merely the 1% level. On the other hand, as the low drought conditions showed significant spatial changes only at the 10% significant level, the null hypothesis is rejected at the 1% and 5% levels. However, moderate and severe drought conditions revealed no trends in terms of spatial changes due to the higher probability values ​​of 0.28 and 0.3, respectively, which were higher than the determined significance levels. Moreover, the results of temporal trend analysis indicated no trend for the non-drought conditions, considering the fact that the null hypothesis was rejected at all significant levels. On the contrary, in the moderate drought conditions, a temporal trend was confirmed at all significant levels with the probability rate of 0.006 which was lower than all the assigned levels. Also, a temporal trend was found at low and severe drought conditions at 5% and 10% significance levels with a probability rate of 0.023 and 0.014.

    Discussion and Conclusion

    The spatial analysis of the drought trend suggested that only the area with non-drought conditions had a significant increasing trend, which could be justified by the increase in the area of ​​irrigated land around water bodies in the area, especially around the Karun River in the west of the study area. The reduction in the area of land in the northeast of the study area with the low-drought conditions could be attributed to the rangeland degradation containing low and moderately dense vegetation.Moreover, the status of drought conditions in some sandy areas has changed from low in 1999 to moderate in 2018 due to vegetation destruction. The decreasing and increasing trends in areas of land with moderate and severe drought conditions, respectively, indicated the worsening of the drought conditions in the study area. Taking the changes in the drought index into account, it could be said that merely the areas with non-drought conditions remained unaffected by any significant increase or decrease in drought conditions, considering the fact that such areas are mainly wetlands, irrigated farms, and fish farms (that are naturally wet).However, the trend of the drought index value was found to be (highly) significant for other drought conditions, especially for moderate-drought conditions, indicating an increase in the severity of the drought conditions during the studied years. The frequent occurrence of dust storms in Khuzestan in recent years suggests that the results of this study correspond to the current reality of the region. In fact, it could be argued that during the last decade, the exacerbation of climate change and drought conditions on the one hand, and the development of construction projects and excessive extraction of water resources, on the other hand, have led to the dryness of many wetlands and wet areas, thus creating small deserts which are regarded as the main sources of dust storms in Khuzestan province within the past few years. Moreover, according to the findings of recent studies, desertification and drought trends have been increasing in recent years, indicating a great increase in the significance level of desertification in number 3 and 4 desertification centers in the east and southeast of Ahwaz, and a significant increase in the severity of drought conditions. This study proved the efficacy and applicability of the PDI drought index in drought monitoring.

    Keywords: Drought, PDI Index, Time Series, Trend
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال