darbandi
-
در سال های اخیر جهت تولید محصولات سالم و کاهش مشکلات زیست محیطی، از کودهای آلی و زیستی برای افزایش حاصلخیزی خاک، رفع نیاز تغذیه ای و افزایش رشد گیاهان استفاده می شود. به منظور بررسی تاثیر کودهای آلی و زیستی بر صفات کمی و کیفی زعفران آزمایشی در دو سال زراعی 95- 1394 و 96- 1395 به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل اجرا شد. کرت های اصلی شامل کودهای آلی در سه سطح شاهد، ورمی کمپوست (10 تن در هکتار) و کود دامی (25 تن در هکتار) و کرت های فرعی شامل کودهای زیستی در تلقیح با بنه و مخلوط با آب آبیاری در پنج سطح شاهد، ازتوباکتر (Azotobacter sp.PTCC 1658)، سودوموناس آیروژینوس (Pseudomonaaeroginosa)و باسیلوس سوبتیلیس (Bacillus subtilis) و تلفیق آن ها (Azotobacter sp.PTCC 1658 + Bacillus subtilis +Pseudomonaaeroginosa ) بودند. نتایج نشان داد که برهمکنش کودهای آلی و زیستی سبب افزایش معنی دار صفات وزن تر گل، عملکرد خشک و تر کلاله و خامه و ترکیبات کیفی شامل کروسین (عامل ایجاد رنگ)، پیکروکروسین (عامل ایجاد طعم) و سافرانال (عامل ایجاد عطر) نسبت به تیمار شاهد گردید. کاربرد کود دامی و ورمی کمپوست همراه با کاربرد تلفیقی کودهای زیستی (ازتوباکتر، سودوموناس آیروژینوسو باسیلوس سوبتیلیس) عملکرد خشک کلاله را از 86/0 کیلوگرم در هکتار در تیمار شاهد، بترتیب به 93/2 و 70/2کیلوگرم در هکتار در تیمارهای مذکور افزایش داد. همچنین کود دامی همراه با کاربرد توام کودهای زیستی، میزان پیکروکروسین، سافرانال و کروسین را به ترتیب 73، 77 و 83 درصد نسبت به تیمار شاهد افزایش داد. با توجه به نتایج این آزمایش، کاربرد توام کودهای آلی و زیستی ضمن کاهش آلودگی های زیست محیطی، می تواند از طریق اثرات هم افزایی باعث افزایش معنی دار عملکرد کمی و کیفی زعفران شود.کلید واژگان: ازتوباکتر, باسیلوس سوبتلیس, سافرانال, سودوموناس آیروژینوس, کود دامی, ورمی کمپوستIn recent years, in order to produce organic products and reduce environmental problems, organic and biological fertilizers are used to increase soil fertility, eliminate the nutritional needs and to improve of plants growth. In order to evaluate the effect of organic and biological fertilizers on qualitative and quantitative traits of saffron, a field experiment was carried out as split plots based on a randomized complete block design with three replications at the Research Farm of Ardebil Agricultural Research Center during two growing seasons of 2015-2016 and 2016- 2017. Treatments included three levels of organic fertilizers: vermicompost (10 t.ha-1), manure (25 t.ha-1) and control in the main plots, and plant growth promoting rhizobacteria in four levels including, control, Azotobacter sp.PTCC 1658, Pseudomonas aeroginosa, Bacillus subtilis and the combination of biofertilizer (A. sp. PTCC 1658+ B. subtilis+ P. aeroginosa( in sub plots. Bio fertilizers were inoculated on the saffron corms before sowing in the first year and were applied mixed with irrigation water in the second year. The results indicated that the interaction effects of organic and biological fertilizers increased the fresh weight of flowers, dry and wet yield of stigma and style and qualitative compounds including crocin (Color factor), picrocrocin (Taste factor) and safranal (Perfume factor) compared to control. So that, the application of manure and vermicompost in combination with the total of bio-fertilizers (A. sp. PTCC 1658+ B. subtilis+ P. aeroginosa), increased the dry matter of stigma from 0.86 kg.h-1 to 2.93 and 2.7 kg.h-1 respectively. By using manure fertilizer with biofertilizers, picrocrocin, safranal and crocin, were increased 73, 77 and 83 percent compared to the control respectively. Based on this experiment results, the combined use of organic and biological fertilizers in addition to reducing the environmental pollution, can enhance qualities and quantities of yield of saffron through synergistic effects.Keywords: Azotobacter, Bacillus subtilis, Manure, Pseudomonas aeruginosus, Safranal, Vermicompost
-
زمینه و هدفمطالعات متعدد نشان می دهد که مورفین سبب اختلال در اعمال شناختی می گردد. از طرفی، هورمون گرلین علاوه بر تغذیه، بر فرآیند حافظه و یادگیری نیز اثرگذار است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین تاثیر تزریق گرلین به درون ناحیه تگمنتوم شکمی (VTA) بر فراموشی ناشی از مورفین در موش صحرایی نر بود.مواد و روشهادر مطالعه تجربی حاضر، 104 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (250-220 گرم) به طور تصادفی به 13 گروه 8 تایی شامل سالین، گروه های دریافت کننده مورفین (5/7-5/0 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن) و گروه های دریافت کننده گرلین (3-0 نانومول بر میکرولیتر) همراه با دریافت مورفین (5/7 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن) یا سالین تقسیم شدند. سنجش حافظه در دستگاه یادگیری اجتنابی غیرفعال انجام گرفت. در کلیه گروه ها بلافاصله پس از آموزش، تزریق سالین یا گرلین به درون ناحیه VTA انجام گرفت. پس از 5 دقیقه، سالین و یا مورفین بهصورت زیرجلدی تزریق شد. 24 ساعت بعد آزمون حافظه انجام شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس (یک طرفه و دو طرفه) و آزمون تعقیبی Tukey تجزیه و تحلیل شدند.یافته هانتایج نشان داد تزریق مورفین به صورت پس از آموزش، مدت زمان ورود به ناحیه تاریک را در مقایسه با گروه کنترل به طور معنیداری کاهش می دهد (001/0p<). هم چنین تزریق گرلین به داخل ناحیه VTA فراموشی ناشی از مورفین (5/7 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن) را کاهش داد (001/0p<). تزریق گرلین به همراه سالین تاثیر معنیداری بر بهخاطرآوری حافظه نداشت (05/0<p).نتیجه گیرینتایج فوق نشان میدهد که تزریق گرلین به درون ناحیه VTA از بروز اثر تخریبی مورفین بر حافظه اجتنابی جلوگیری میکند.
کلید واژگان: گرلین, یادگیری اجتنابی غیر فعال, موش صحرایی نر, مورفین, ناحیه تگمنتوم شکمیBackground and ObjectivesExtensive evidence shows that morphine impairs cognitive functions. On the other hand, ghrelin is a gastrointestinal hormone that affects learning and memory process. The purpose of the current study was to evaluate the effect of intra-ventral tegmental area (VTA) injection of ghrelin on morphine-induced amnesia in male rats.Materials and MethodsIn this experimental study, 104 male Wistar rats (220-250 g) were randomly divided into 13 groups (n=8 for all groups) including: saline, morphine treated groups (0.5-7.5 mg/kg), ghrelin treatd groups (0-3 nmol/μl) plus morphine (7.5 mg/kg) or saline. Memory was measured in a step-through type inhibitory avoidance apparatus. All groups received intra-ventral tegmental area (intra-VTA) injection of saline or ghrelin immediately after training. After 5 mins saline or morphine was injected subcutaneously. Testing phase was done 24 hrs after training. Data were analyzed using one-way and two-way ANOVA analysis followed by Tukey’s multiple comparison test.ResultsThe results showed that post-training administration of morphine significantly reduced step-through latency compared with the saline group (p<0.001). Intra-VTA injection of ghrelin also reduced morphine-induced amnesia (7.5 mg/kg) (p< 0.001). Ghrelin plus saline administration had no significant effect on memory retrieval (p>0.05).ConclusionThe results indicate that intra-VTA injction of ghrelin prevents the disrupting effects of morphine on avoidance memory.
Key words: Ghrelin, Inhibitory avoidance learning, Male rat, Morphine, Ventral tegmentum area
Funding: This study was funded by University of Arak.
Conflict of interest: None declared.
Ethical approval: The Ethics Committee of Arak University of Medical Sciences approved the study. (1397.139).
How to cite this article: Nazari-serenjeh F, Darbandi N, Yadegary A, Momeni HR. The Effect of Intra-ventral Tegmental Area Injection of Ghrelin on Morphine-Induced Amnesia in Male Rats: An Experimental Study. J Rafsanjan Univ Med Sci 2019; 18 (2): 147-60. [Farsi]Keywords: Ghrelin, Inhibitory avoidance learning, Male rat, Morphine, Ventral tegmentum area -
استفاده از ارقام متحمل یکی از مهم ترین روش های مدیریت گل جالیز می باشد. به منظور شناسایی و معرفی ارقام متحمل گوجه رنگی به گل جالیز، آزمایشی بر روی 19 رقم گوجه فرنگی که از کشور صربستان آورده شده بود، در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در شرایط کنترل شده ی گلخانه ای انجام شد. به منظور ارزیابی نتایج آزمایش، از دو سری تیمار شاهد عدم آلودگی به گل جالیز در هر رقم و آلودگی به گل جالیز استفاده شد. نتایج نشان داد که در بین ارقام صربی مورد بررسی، رقم های اکسپرس، اوراگان، دوناتور، رد استون و لیدر نسبت به دیگر ارقام گوجه فرنگی مورد مطالعه، تحمل بیشتری به گل جالیز داشتند. رقم اکسپرس با وجود تولید وزن خشک نسبتا بالای گل جالیز، کمترین خسارت (44/75 درصد) را متحمل شد. ارقام اوراگان و دوناتور نیز با تولید کمترین تعداد ساقه و وزن خشک گل جالیز به ترتیب با 35/39 درصد و 58/16 درصد کاهش وزن خشک اندام های هوایی جزو ارقام با تجمل نسبی به گل جالیز بودند. از سوی دیگر ارقام فانتوم، اایکس هرت، هانی، پروفیت ارقامی بودند که علی رغم تولید بیشترین زیست توده در تیمار شاهد، در شرایط حضور گل جالیز، با وجود وزن خشک گل جالیز کمتر نسبت به دیگر ارقام، بیشترین تلفات (بیش از 80 درصد) را در صفات مذکور داشتند. این مهم نشان از حساسیت بالاتر این ارقام در مقایسه با دیگر رقم ها به آلودگی به گل جالیز است.کلید واژگان: انگل, زیست توده اندام های هوایی, غده چه, حساسیتThe use of tolerant cultivars is one of the most important methods for parasitic weed managing. In order to screen of 19 Serbian tomato cultivars tolerance to Orobanche aegyptiaca under greenhouse conditions, an experiment was arranged as a factorial experiment, based on completely randomized design with three replications. The tolerance of these cultivars was investigated in the presence and absence of broomrape in separately treatments. The results showed that among the studied Serbian cultivars, express, uragan, donator, red stone and leader cultivars were more tolerant than other cultivars. Despite of high dry weight production in express cultivar, it suffered the least damage (44.75%) compared to other cultivars. The lowest broomrape dry weight was observed at uragan and donator cultivars. However, their aboveground biomass reduced to 35.39% and 58.16% respectively. Despite the higher biomass production in fantom, ox heart, honey and profit cultivars in control treatments, they suffered severe damage (more than 80%) in infected treatments. It seems theses cultivars are more susceptible to broomrape than the others.Keywords: Parasite, Aboveground biomass, Susceptibility, Tubercle
-
به منظور بررسی فنولوژی تطبیقی ارشتهخطایی(Lepyrodiclis holosteoides) در انطباق با مراحل نمو گندم، ارزیابی کارایی برخی از علفکشهای رایج در مزارع گندم برای کنترل این علفهرز و تعیین بهترین مرحله فنولوژی برای کنترل شیمیایی ارشتهخطایی، دو مطالعه جداگانه در سال زراعی 1394-1393، در مزارع موسسه تحقیقات علوم دامی شهرستان کرج اجرا شد. در مطالعه نخست، تعیین و تطبیق فنولوژی ارشتهخطایی و گندم، بر اساس سنجه درجه-روز رشد به انجام رسید و ارشتهخطایی، طی 202 روز و با کسب 2673 درجه-روز رشد، از مرحله سبز شدن تا رسیدگی و آزاد شدن بذر، به چرخه زندگی خود ادامه داد و مراحل نمو آن در انطباق کامل با مراحل نمو گندم بود. آزمایش دوم، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و با آرایش تیماری کرتهای خرد شده انجام شد. تاریخ سمپاشی در دو مرحله مختلف نمو گندم (ابتدای پنجهزنی و انتهای پنجهزنی بر مبنای مقیاس کدبندی فیکس)، به عنوان فاکتور اصلی و استفاده برخی از پرکاربردترین علفکشهای پس رویشی توصیه شده برای مزارع گندم، به عنوان فاکتور فرعی آزمایش در نظر گرفته شد. نتایج این آزمایش نشان داد که علفکش بروموکسینیل، با کاهش بیش از 90 درصد تراکم و زیستتوده ارشتهخطایی، برترین تیمار این آزمایش بود و اگرچه کاربرد علفکشها در مرحله پنج مقیاس فیکس، باعث افزایش بیشتر عملکرد گندم شد، اما با توجه به مکانیسم اثر بروموکسینیل و در نظر گرفتن مرحله رشدی ارشته خطایی، کاربرد بروموکسینیل در مرحله دو مقیاس فیکس، می تواند منجر به کنترل مطلوب این علفهرز سمج در مزارع گندم شود.کلید واژگان: درجه-روز رشد, بروموکسینیل, مقیاس فیکس, نمو گندمTo evaluate the comparative phenology of wheat and Lepyrodiclis (Lepyrodiclis holosteoidesFenzl.)growth stages and to determine the best phenological stage for some recommended post-emergence herbicide applications as well as their efficacy on Lepyrodiclis controll, this study was conducted during 2014 – 2015 in the fields of Animal Science Research Institute, Karaj. In the first experiment, comparative phenology between wheat and Lepyrodiclis was determined based on growing degree-days. Results showed that Lepyrodiclis completed its life cycle, from the seedling stage to the end of ripening, during 202 days, by achieving 2673 GDD and its developmental stages were fully adapted to the developmental stages of wheat. The second study was a split plot experiment carried out in randomized complete block design. Treatments were herbicide application time (two different wheat phenological stages; 2nd and 5th stages of Feekes scale) as main plot and application recommended doses of some broadleaved and dual purpose herbicides for wheat farms as sub plot Results showed that application of bromoxynil suppressed Lepyrodiclis effectively and reduced more than 90% of the density and biomass of the weed. Due to its decisive controlling effects, it was the best treatment between all applied herbicides. Although the use of herbicides at 5th stage of the Feekes scale increased the yield of wheat, but because of the mechanism of action of bromoxynil and according to phonological stage of Lepyrodiclis, application of bromoxynil in stage two of Feekes lead to favorable control of Lepyrodiclis in wheat fields.Keywords: Bromoxynil, Feekes scale, growing degree- days (GDD), wheat development
-
به منظور بررسی تحمل ژنوتیپ های خربزه به گل جالیز آزمایشی، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی شرکت برکت در سبزوار انجام شد. در این آزمایش 14 ژنوتیپ (شامل ملون، مگسی، خاتونی، نیشابوری، طبسی، طالبی، جیم آباد، ایوانکی، تاشکندی، میانه، میانه آتشبار، اترک، گالیا کی هان و هیبرید گالیا) خربزه در زمینی که سابقه آلودگی به گل جالیز را داشت، کشت شدند. تیمارهای شاهد عدم آلوده به گل جالیز (کرت های فاقد آلودگی) نیز در هریک از ژنوتیپ های خربزه در قطعه زمینی با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و مدیریت مشابه کشت شدند. نتایج نشان داد که ژنوتیپ های مورد بررسی خربزه، اختلاف معنی داری در وزن میوه و زیست توده گیاه داشتند و پارازیته شدن آنها به گل جالیز منجر به کاهش معنی دار وزن میوه و زیست توده همه ژنوتیپ ها شد. با توجه به ماهیت متفاوت ژنوتیپ های مورد مطالعه، ژنوتیپ های خربزه از نظر تحمل گل جالیز اختلاف معنی داری با هم داشتند. در بین ارقام مورد مطالعه خربزه، ژنوتیپ جیم آباد، کمترین تلفات میوه و وزن بوته را داشت و از طرفی از قابلیت پارازیته شدن بالایی به گل جالیز نیز برخوردار بود. این به این معنی است که این ژنوتیپ در بین ژنوتیپ های مورد بررسی خربزه در این مطالعه از تحمل نسبی بالاتری به گل جالیز برخوردار است.کلید واژگان: حساسیت, تحمل, علف هرز انگلی, گل جالیز, خربزهIn order to study the melon genotypes to broomrape, an experiment was conducted in a randomized complete block design with three replications at Barekat research field of Jovein in Sabzevar, east of Iran. Seeds of 14 genotypes of melon (Melon, Magasi, Khatouni, Nishabour, Tabassi, Tallebi, Jim Abad, Eyvankay, Tashkendi, Mianeh, Mianeh atashbar, Atrak, Galia kayhan, Galia hybrid) were planted in a farm with a history of broomrape infestation and control treatments for each genotype were also planted in a farm with no history of broomrape infestation, but with the same physical and chemical properties of soil and management. The results showed that melon genotypes were significantly different based on fruit weight and plant biomass. Infestation broomrape led to a significant reduction in fruit weight and plant biomass. Melon genotypes tolerance to broomrape were significantly different. Among the melon genotypes, Jim Abad had the lowest fruit and plant weight loss. However its parasitization by broomrape was also the highest. This means that Jim Abad genotype is more tolerant to broomrape compared with other evaluated melon genotypes.Keywords: Broomrape, Parasitic weed, Melon, Sensitivity, Tolerance
-
به منظور بررسی تحمل برخی از ارقام نخود به کاربرد علف کش های پس رویشی آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح آماری کاملا تصادفی انجام شد که تیمارهای مورد بررسی شامل کاربرد علف کش در چهار سطح (فورام سولورون، ریمسولفورون، ایمازتاپیر و پیریدات) و مقدار کاربرد علف کش های مذکور در سه سطح (صفر (شاهد) ، 75 و 100 درصد مقدار کاربرد توصیه شده آنها) و ارقام نخود در پنج سطح (هاشم، ILC482، KaKa، آزاد و آرمان) بودند. درصد بقاء و ماده خشک ارقام نخود، دو و چهار هفته پس از پاشش سموم تعیین شد. بر اساس نتایج آزمایش ارقام نخود از نظر ماده خشک تولیدی اختلاف معنی داری نداشتند، اما پاسخ متفاوتی به کاربرد علف کش ها داشتند. علف کش های فورام سولفورون و ریمسولفورون بیشترین گیاه سوزی و اثرات منفی را بر ارقام نخود داشتند و کمترین تاثیر منفی مربوط به کاربرد علف کش پیریدات بود. علف کش ایمازتاپیر نیز در مقدار کاهش یافته آن تاثیری بر ارقام نخود نداشت. از سوی دیگر، در بین ارقام مورد بررسی، رقم های ILC482 و آزاد متحمل ترین و رقم آرمان حساس ترین رقم به کاربرد علف کش های مذکور به ویژه علف کش های پیریدات و ایمازتاپیر بودند.کلید واژگان: ایمازتاپیر, پیریدات, ریمسولفورون, فورام سولفورون, کیفیت انتخابی علف کشIntroductionChickpea (Cicer arietinum L.) is an important food legume, is presently grown in more than 50 countries and imported by more than 150 countries. It is the second largest grown and produced food legume after dry beans. During 2011, chickpea was grown on 13.2 million ha and about 80% of this area was in south and southeast Asia (India 68%, Pakistan 8.9% and Myanmar 2.3%). The other major chickpea growing countries include Turkey, Australia, Ethiopia, Iran, Mexico, Canada and USA. Weeds are a serious constraint to increased production. Chickpea, however, is a poor competitor with weeds because of slow growth rate and limited leaf area development at early life stages. Weeds compete with chickpea plants for water, nutrients, sunlight and also harbor insect-pests and diseases. If the weeds are not controlled, they can significantly reduce chickpea yield. Significant yield losses (up to 84%) due to weeds have been reported in chickpea, and even more severely (up to 98%) in autumn-sown chickpea. Thus, weed management is crucial in chickpea to realize maximum yields and also to maintain high its quality. Because of the sensitivity of chickpea to herbicides, most effective are the pre-emergence herbicides, and choices for post-emergence herbicides are limited. The pre-emergence herbicides are effective in controlling weeds at early stage of seedling growth, but weeds germinating after crop emergence become dominant in the field and cause substantial yield loses. Therefore, chickpea cultivars with improved herbicide tolerance, which can offer greater flexibility for use of post-emergence herbicides, are required by the farmers. There are few reports on identification of herbicide tolerance in chickpea. However, these reports indicate presence of genotypic variations for herbicide tolerance in chickpea. This study was aimed to identify chickpea cultivars tolerance to pyridate, imazethapyr, foramsulforun and rimsolforun herbicides by screening.Materials & MethodsIn order to study chickpea cultivars toleration against some post-emergence herbicides, a pot experiment was carried out in a completely randomized design in four replications at research greenhouse Ferdowsi University of Mashhad. Factors included herbicides application in 4 levels (foramsulfuron, rimsulfuron, imazethapyr and Pyridate), herbicide dose in 3 levels (100 and 75% of the herbicides recommended dose for weed control with control treatment without of herbicide use) and chickpea cultivars in 5 levels, (Hashem, ILC 482, Kaka, Azad and Arman). Chickpea seeds were prepared from chickpea seed bank of Research Center for Plant Sciences, Ferdowsi University of Mashhad. Plants were in pots with 14 cm diameter and sprayed at 2nd true leaf of chickpea cultivars. To evaluate the effects of experimental results, survival and dry matter of chickpea cultivars were indicated, 2 and 4 weeks after herbicides spraying. Analysis of variance of data was carried out after their conversion to plant with MSTATC software and for means comparisons LSD (p≤0.05) test was used.Results & DiscussionBased on the results, chickpea cultivars were not significantly different in terms of dry matter, but they had a different reaction to the herbicides application. It is indicated that foramsulfuron and rimsulfuron had the highest phytotoxicity and negative effects on chickpea; and the lowest negative impact was related to pyridate herbicide application. Also reduced dose of imazethapyr herbicide had no effect on chickpea cultivars. According to the results ILC 482 and Azad chickpea cultivars were the most tolerant and Arman cultivar was the most susceptible cultivars toward mentioned herbicides application, especially pyridate and imazethapyr.ConclusionAccording to this study, the effects of pyridate, imazethapyr, rimsulfuron and foramsulfuron herbicides in chickpea cultivars were different. The intensity of phytotoxicity effects of investigated herbicides were ranked as rimsulfuron > foramsulfuron> Imazethapyr> pyridate. So, use of rimsulfuron and foramsulfuron herbicides chickpea not recommended in chickpea weed control. The research findings will increase our awareness regarding chickpea tolerance to the above herbicides and provide guidelines for adjustment for minimizing crop injury.Keywords: Foramsulfuron, Herbicide selectivity quality, Imazethapyr, Pyridate, Rimsulfuron
-
مقدمهآلزایمر یک بیماری نورودژنراتیو پیشرونده است که به اختلال حافظه، کاهش کارکردهای شناختی و تغییر رفتاری می انجامد. برخی پژوهش ها نشان داده که آنتیاکسیدان ها اثر مثبت بر کاهش اختلال آسیب نورونی در مغز دارند.هدفتعیین تاثیر اناستیلسیستئین به عنوان آنتیاکسیدانی نیرومند بر فاکتورهای استرس اکسیداتیو، میزان گلوکز و ذرات چربی در سرم خون رت های نر آلزایمری شده با استرپتوزوتوسین بررسی شد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی 24 سر رت نر بالغ با وزن تقریبی 220-250 گرم به 4 گروه سالین، استرپتوزوتوسین، استرپتوزوتوسین به همراه اناستیلسیستئین و اناستیلسیستئین به تنهایی بخش شدند. تزریق استرپتوزوتوسین(mg/kg3) به صورت داخل بطنی در روز اول و سوم پس از کانولگذاری و تزریق سالین(ml/kg 1) یا اناستیلسیستئین(mg/kg300) در روز چهارم پس از کانولگذاری به صورت داخلصفاقی انجام شد. حافظه جانوران با دستگاه یادگیری پرهیزی غیرفعال ارزیابی و سرم خون برای بررسی سطوح مالون دی آلدهید، آنتیاکسیدان کل و سوپراکسیددیسموتاز، گلوکز و ذرات چربی بررسی شد.نتایجاسترپتوزوتوسین به طور معنی دار سبب کاهش بازخوانی حافظه(001/0p<)، کاهش میزان آنتی اکسیدان کل (001/0p<) و کاهش سطح سوپراکسیددیسموتاز(001/0p<) و افزایش سطح مالون دی آلدهید(001/0p<) نسبت به گروه کنترل شد اما تاثیر معنی دار بر میزان گلوکز و ذرات چربی سرم خون در مقایسه با گروه کنترل نداشت. تزریق اناستیلسیستئین منجر به بهبود بازخوانی حافظه(001/0p<) و فاکتورهای استرس اکسیداتیو سرم نسبت به گروه استرپتوزوتوسین شد(001/0p<). تزریق اناستیلسیستئین به تنهایی نتوانست به طور معنی دار فاکتورهای اندازه گیری شده را نسبت به گروه کنترل بهبود دهد(05/0نتیجه گیری: به نظر می رسد که ان استیلسیستئین به دلیل ویژگی آنتیاکسیدانی توان کاهش اثر STZ برکاستی حافظه را داشته و از راه تعدیل برخی فاکتورهای خطرساز مانند گلوکز، ذرات چربی و کاهش استرس اکسیداتیو در پیشگیری و درمان بیماری های نورودژنرتیو مانند آلزایمر موثر است.کلید واژگان: استرپتوزوسین, استرس اکسیداتیو, بیماری آلزایمر, سیستئین, گلوکز, لپیدهاIntroductionAlzheimers disease is a progressive degenerative disease which causes memory disorders, decreases cognitive func tions and behavioural changes. Some studies have indicated that antioxidants have a positive effect on the reduction of neuronal dam age disorders in the brain.ObjectiveIn this study, the effects of N -acetyl-cysteine as a potent antioxidant on serum oxidative stress factors in Streptozotocin-induced Alzheimeric male rats were investigated.Materials And MethodsIn this experimental study, 24 rats were divided into 4 groups; divided into four groups (n=8): Saline, Streptozotocin) STZ(, Streptozotocin in combination with N-acetyl-cysteineþ(NAC) and NAC alone. Intracerebroventricular administrations of STZ (3mg/kg) on the first and the third day of the surgery and Intraperitoneally administrations of saline(ml/kg) or NACþ(300mg/kg) on the fourth day after the surgery was performed. The animals memory was evaluated through passive task and Blood serums were used to measure the levels of malondialdehyde, total antioxidant, superoxide dismutase, glucose and lipid particles.ResultsSTZ significantly reduced memory retrieval (p0/05). Administration of NAC improved memory retrieval (p0/05). Also, the injection of NAC led to decreased levels of glucose (pConclusionIt seems that NAC because of its antioxidant properties can reduce effect of memory impairment induced by STZ and it can be effective in prevention and treatment neurodegenerative diseases including Alzheimer disease by modulating some risk factors such as glucose, lipid particle and reducing of oxidative stress.Keywords: Alzheimer Disease Cysteine Glucose Lipids Oxidative Stress Streptozotocin -
به منظور ارزیابی تحمل برخی ارقام و توده های گوجه فرنگی (Lycopersicon esculentum L.) به گل جالیز مصری pers. ) Orobanche aegyptiaca) مصری آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در شرایط گلخانه ای انجام شد. در این آزمایش 23 رقم و 4 توده محلی گوجه فرنگی در دو سری تیمار آلوده به گل جالیز و شاهد (عاری از گل جالیز) کشت شدند. بر اساس نتایج حاصل از آزمایش، ارقام و توده های گوجه فرنگی مورد بررسی اختلاف معنی داری در زیست توده داشتند و گل جالیز وزن تر و خشک همه ی ارقام و توده های گوجه فرنگی را بطور معنی داری کاهش داد. ارقام و توده های گوجه فرنگی از نظر تحمل به گل جالیز اختلاف معنی داری با هم داشتند. به طور کلی بر اساس نتایج به دست آمده می توان ارقام اوربانا و GS15 و مارکونی را در کنار توده های گوجه فرنگی، ارقام حساستر در مقابل گل جالیز مصری معرفی کرد؛ حال آنکه ارقام کال جی ان، پرایمو، هیبرید پتوپرایدV، هیبرید زمان و هیبرید سوپرست با وجودی که از قابلیت پارازیته شدن بالایی در مواجهه با گل جالیز برخودار بودند، اما مشاهده شد در مقایسه با دیگر ارقام کمترین میزان کاهش وزن اندام های هوایی و ریشه را در حضور گل جالیز به خود اختصاص دادند. همچنین مقایسه توده ها و ارقام گوجه فرنگی نشان داد علی رغم تولید زیست توده بالاتر توده ها در شرایط عاری از گل جالیز، در شرایط پارازیته شدن به گل جالیز توده ها از حساسیت بیشتری برخوردار بودند و آسیب شدیدتری را متحمل شدند.کلید واژگان: ارقام حساس, بیومس, ریشه, علف هرز انگلIn order to study to evaluate the tolerance of some tomato (Lycopersicon esculentum L.) cultivars and landraces to Egyptian broomrape (Orobanche aegyptiaca pers.) an experiment was conducted as completely randomized design with 3 replications in greenhouse conditions. In this experiment, 23 cultivars and 4 landraces of tomato were planted in two series of treatments (infected and uninfected (control) with broomrape). Results showed that tomato cultivars and landraces had a significant difference in their biomass and broomrape reduced fresh and dry weight of all all tomato cultivars and landraces significantly. Urbana, GS15, Marconi cultivars and all landraces of tomato were the most susceptible hosts to broomrape. In contrast Cal-jN3, Primo, Hyb.Petopride V, Hyb.Xaman and Hyb.Super Set showed lowest loss percent of shoot and root dry weight in present of broomrape compared to other cultivars. Also, comparison of tomato landraces and cultivars showed that despite higher biomass production of the landraces in control treatments, they were more susceptible and suffered more severe damage in infected treatmentsKeywords: Biomass, parasitic weed, root, susceptible varieties
-
In this study, two different input selection methods cross-correlation analysis (CCA), and a combination of mutual information and cross-correlation analyses (MICCA) were used to develop adaptive network-based fuzzy inference system (ANFIS) in Qarasoo basin, in Kermanshah province, Iran. Sixteen daily rainfall-runoff events 10-yearly (2006-2015) were selected which 12 events were used for calibration (training) and the remaining 4 events were reserved for validating (testing) the models. Then, the results of ANFIS models then were compared against the HEC-HMS conceptual model. Investigation statistical indices showed that ANFIS model developed based on MICCA input (ANFIS-MICCA) better performance (CE=0.99 and RPE=10.09%) than the developed based on CCA inputs (ANFIS-CCA) (CE=0.88 and RPE=15.41%). ANFIS-CCA and ANFIS-MICCA were able to perform comparably to HEC-HMS model where rainfall data of all 8 stations; however, in peak estimation, ANFIS-MICCA was the suitable model. Also, the results show that the HEC-HMS model performance deteriorates by reducing the number of rainfall stations to two and three stations 59.8% and 54.6% percent, respectively. In general, ANFIS was found to be a reliable alternative for HEC-HMS in cases whereby not all rainfall stations are functioning.Keywords: Adaptive Network, based Fuzzy Inference System (ANFIS), HEC, HMS, Qarasoo basin, Rainfallrunoff modeling
-
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال بیست و پنجم شماره 3 (پیاپی 128، خرداد 1396)، صص 206 -221مقدمهمطالعات نشان داده که متفورمین اثرات متفاوتی بر یادگیری و حافظه دارد. در این مطالعه اثرات درمانی مصرف حاد و مزمن متفورمین بر به خاطر آوری حافظه و برخی فاکتورهای استرس اکسیداتیو سرم در رت های نر آلزایمری شده با استرپتوزوتوسین بررسی شد.روش بررسیدر این مطالعه تجربی 48 سر رت به 6 گروه تقسیم شدند: گروه سالین-سالین، گروه استرپتوزوتوسین - سالین و گروه های تیمار با استرپتوزوتوسین به همراه متفورمین (یک نوبته، یک هفته، سه هفته و یازده هفته). تزریقات داخل بطن مغزی استرپتوزوتوسین (mg/kg3) در روز اول و سوم پس از جراحی انجام شد. تزریقات داخل صفاقی سالین (ml/kg) یا متفورمین (mg/kg200) از یک روز قبل از جراحی شروع و تا پایان دوره تیمار ادامه داشت. حافظه حیوانات با یادگیری اجتنابی غیرفعال ارزیابی و سرم های خون جهت سنجش سطح مالون دی آلدهید، سنجش سطح آنتی اکسیدانی کل، سنجش سطح آنزیم های سوپراکسیددیسموتاز و کاتالاز مورد استفاده قرار گرفتند.نتایجاسترپتوزوتوسین به طور معنی داری باعث کاهش بازخوانی حافظه و سطح آنتی اکسیدان کل، سطح آنزیم های کاتالاز و سوپراکسیددیسموتاز و افزایش معنی دار سطح مالون دی آلدهید نسبت به گروه کنترل شد (001/0p<) و تزریق متفورمین(یک نوبته، یک هفته و سه هفته) منجر به بهبود بازخوانی حافظه و فاکتورهای استرس اکسیداتیو سرم نسبت به گروه استرپتوزوتوسین شد (001/0p<). درحالی که تزریق متفورمین در گروه یازده هفته اختلاف معنی داری نسبت به گروه استرپتوزوتوسین نشان نداد (05/0نتیجه گیریبه نظر میرسد که مصرف حاد و مزمن متفورمین اثرات متفاوتی بر بازخوانی حافظه دارد که احتمالا ناشی از اثر مصرف مزمن متفورمین در افزایش سطح فاکتورهای استرس اکسیداتیو در سرم است.کلید واژگان: متفورمین حاد و مزمن, شاخص های استرس اکسیداتیو سرم, استرپتوزوتوسینJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:25 Issue: 3, 2017, PP 206 -221IntroductionStudies have indicated that metformine has different effects on learning and memory. In this study, both acute and chronic therapeutic effects of metformin on memory retrieval and some serum oxidative stress factors in Streptozotocin -induced Alzheimeric male rats were investigated.MethodsIn this experimental study, 48 rats were divided into six groups (n=8) as follows: saline - saline, streptozotocin - saline, and streptozotocin - metformine (once, one week, three weeks and eleven weeks). Intracerebroventricular administrations of streptozotocin (3mg/kg) were done at the first and third day of the surgery. Intraperitoneally administrations of saline (ml/kg) or metformin (200mg/kg) was started one day before the surgery and continued until the end of the care period. The animals memory was evaluated through passive avoidance learning; blood serums were used to measure the levels of malondialdehyde, assessment of Ferric Reducing Ability of Plasma (FRAP), levels of superoxide dismutase and catalase enzymes.ResultsStreptozotocin (STZ) significantly reduced the memory retrieval and the levels of FRAP, superoxide dismutase and catalase enzymes and it significantly increased the level of malondialdehyde compared to the control group (p0/05).ConclusionIt seems that administration of acute and chronic metformin has different effects on the memory retrieval that it may be due to the effect of chronic metformin in increasing the level of oxidative stress factors in serum.Keywords: Acute, Chronic Metformin, Serum Oxidative Stress Factors, Streptozotocin
-
زمینه و هدفمطالعه اپیدمیولوژی بیماری دیابت در شناخت گروه های پرخطر و عوامل مرتبط با آن کمک کننده است. این مطالعه با هدف تعیین اپیدمیولوژی بیماری دیابت نوع دو در استان کرمانشاه انجام گرفت.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی، اطلاعات بر اساس پرونده بیماران دیابتی مراجعه کننده به کلینیک دیابت استان کرمانشاه طی سال های 93-1392 (2400 پرونده) استخراج شد. اطلاعات با استفاده از آزمون مجذور کای و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شد.یافته هامیانگین و انحراف معیار سن 2309 بیمار 84/10±92/54 سال بود. 00/61% از افراد زن بودند. نوع درمان در 11/76% افراد خوراکی بود. ارتباط بین پارامترهای کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی بالا و پایین با جنسیت در افراد دیابتی معنی دار بود (001/0P<).نتیجه گیریبا توجه به دخیل بودن عامل جنسیت و سابقه خانوادگی به عنوان عوامل احتمالی مرتبط با دیابت، تدوین برنامه های پیشگیری و غربالگری در این افراد می تواند مفید باشد.کلید واژگان: اپیدمیولوژی, دیابت نوع 2, پروفایل چربی, کرمانشاهBackground And ObjectiveThe epidemiologic study of diabetes is helpful in understanding the high-risk groups and their related factors. This study aimed to determine the epidemiology of type II diabetes in Kermanshah province.Materials And MethodsIn this cross-sectional study, information was extracted using the records of patients referring to the Kermanshah diabetes clinic during 2013-2014 (2400 records). Data was analyzed using chi-square test and independent t-test.ResultsThe average age and standard deviation of 2309 patients was 54.92±10.84 years. Sixty one percent of patients were female. Type of treatment in 76.11% of people was oral. The relationship between total cholesterol, high density lipoprotein, and low density lipoprotein cholesterol with sex was statistically significant in diabetic patients (PConclusionAccording to the results, gender and family history were presented as possible factors associated with diabetes, so prevention and screening programs can be useful in these patients.Keywords: Epidemiology, Type II diabetes, Lipid profile, Kermanshah
-
هدف از این مطالعه ایجاد مدل قلبی در دو نژاد لوئیس و ویستار، به عنوان نژاد درون زاد و برون زاد، و مقایسه پارامترهای اکوکاردیوگرافی آن ها قبل و بعد از ایجاد سکته قلبی و تعیین میزان مرگ و میر آن ها در اثر انجام این مدل است. در این مطالعه مدل قلبی بر روی 46 موش صحرایی لوئیس و 34 موش صحرایی ویستار با انسداد رگ نزولی قدامی چپ (LAD) انجام شد. پارامترهای اکوکاردیوگرافی دو بعدی، روش خطی هدایت شده توسط روش دو بعدی و داپلر از نماهای پارا استرنال بلند و کوتاه محور و نمای چهار حفره ای Apical ثبت شد. پارامترهای مورد بررسی ابعاد سپتوم داخلی بطنی دیاستولی و سیستول (IVSd, s)، قطر داخلی بطن چپ در دیاستول و سیستول (LVIDd, s) T ابعاد دیواره خلفی بطن چپ در دیاستول و سیستول (LVPWd, s)، کسر جهشی یا کسر تخلیه (EF) و کوتاهی کسری (FS) بود. تغییرات معنی دار در ابعاد سپتوم داخلی بطنی سیستولی، قطر داخلی بطن چپ در دیاستول و کسر جهشی و کوتاهی کسری قبل و بعد از سکته قلبی مشاهده شد و تفاوت معنی داری در پارامترها بین دو نژاد مشاهده نشد. میزان مرگ و میر برای نژاد لوئیس 51% که شامل مرگ و میر در اثر بیهوشی نیز بود که نسبت به 34% در ویستار قابل ملاحظه بود. گرچه پارامترهای اکوکاردیوگرافی بین دو نژاد مشابه است اما بر اساس مرگ و میر نژاد ویستار برای ایجاد مدل قلبی مقاومتر است.کلید واژگان: اکوکاردیوگرافی, لوئیس, نسبت مرگ و میر, سکته قلبی, مدل موش صحراییThe purpose of this study was to induce myocardial infarction (MI) and compare the echocardiographic parameters and mortality ratio of Lewis inbred and Wistar outbred strain before and after the procedure to help choose the best one for MI studies. In this study MI was induced in 46 Lewis and 34 Wistar by occlusion of left anterior descending artery (LAD). Doppler, two-dimensional (2-D) and 2-D guided M-mode images were recorded from parasternal long-axis and parasternal short-axis and apical four-chamber views. The following parameters were acquired. Interventricular septum diastolic and systolic dimension (IVSd, s), diastolic and systolic left ventricular internal diameter (LVIDd, s), diastolic and systolic left ventricular posterior wall dimension (LVPWd, s), ejection fraction (EF), and fractional shortening (FS). The significant changes were observed in systolic IVS, LVID and EF and FS before and after MI and no significant difference was detected between Lewis and Wistar. The high mortality rate of 51% was seen in the procedure, including anesthesia in Lewis compared to 34% in Wistar. As a conclusion the echocardiographic parameters of these two strains were similar, but according to mortality rate and more cardiac anatomic variation in Lewis rats, Wistar is better for MI studies.Keywords: Echocardiography, Lewis, Mortality ratio, Myocardial infarction, Rat model
-
عوامل زیادی در ذوب برف دخالت دارند، به همین جهت تعیین دقیق آن یکی از چالش های مهم در مدیریت منابع آب به شمار می رود. پیش بینی رواناب حاصل از ذوب برف به برنامه ریزی و مدیریت موثرتر و کاراتر منابع آب از جمله مدیریت مخزن، مدیریت آب های زیرزمینی و هشدار سیل کمک می کند. در اغلب مناطق، اطلاعات مشاهده ای زمینی برای خصوصیات برف اندک بوده که خود یکی از محدودیت های مدل سازی جریان حاصل از ذوب برف است. به این منظور، در این مطالعه معادله پنمن- مونتیث تغییر یافته با استفاده از داده های اقلیمی ایستگاه هواشناسی لیقوان در استان آذربایجان شرقی به منظور تخمین رواناب حاصل از ذوب برف به کار گرفته شد. دو سوم داده ها برای آموزش و یک سوم آنها برای صحت سنجی استفاده شدند. در نهایت معادله پنمن- مونتیث تغییر یافته با ارائه مقادیر 89/0 و 85/0 برای ضرایب همبستگی برای بخش آموزش و صحت سنجی و مقادیر 57/0 و 37/0 مترمکعب بر ثانیه برای میانگین مطلق خطاها برای بخش آموزش و صحت سنجی، به عنوان مدلی مناسب که بر اساس پارامترهای اقلیمی جریان را تخمین می زند، ارایه گردید.کلید واژگان: انرژی دریافتی, پنمن مونتیث, ذوب برف, رواناب, فصول برفی, لیقوانMany factors are participated in the snowmelt process, therefore accurate estimation of it is one of the major challenges in water resources management. Snowmelt runoff prediction provides the necessary tools for effective and efficient management of water resources, including reservoir management, groundwater management and flood warning. In most cases there are little earth-observing information for snow properties which is one of the limitations of snowmelt flow modeling. For this purpose, the modified Penman-Monteith equation using climate data from Lighvan weather station in the East Azarbaijan Province was applied in order to estimate runoff from snowmelt. Two-thirds of data were used for training and the rest one-third for verification of the model. Finally, the modified Penman-Monteith equation with mean correlation coefficients values of 0.89 and 0.85 for training and verification stages, mean average absolute error values of 0.57 and 0.37 m3s1 for training and testing stages, was presented as an appropriate model to estimate the snowmelt flow based on climatic parameters.Keywords: Lighvan, Penman -Monteith, Received energy, Runoff, Snowmelt, Snowy seasons
-
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال بیستم شماره 3 (پیاپی 77، پاییز 1395)، صص 197 -210انتخاب تکنیک درون یابی بهینه جهت تخمین پارامترهای کیفی آبخوان در نقاط اندازه گیری نشده نقش مهمی در مدیریت کمی و کیفی منابع آب ایفا می کند. هدف اصلی این تحقیق ارزیابی دقت روش های درون یابی متداول با استفاده از GIS و مدل شبکه عصبی مصنوعی می باشد. بدین منظور تخمین سه پارامتر کیفی CL، EC و pH آبخوان دشت قروه- دهگان واقع در استان کردستان توسط هر یک از مدل ها مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق از داده های کیفی 56 چاهک مشاهداتی که دارای پراکندگی مناسبی در کل دشت هستند، استفاده گردید. در این تحقیق داده های 46 چاهک مشاهداتی جهت واسنجی و داده های 10 چاهک دیگر جهت صحت سنجی مدل ها استفاده شدند. نتایج نشان داد که روش های شبکه عصبی مصنوعی، IDW و کریجینگ (spherical) به ترتیب جهت تخمین پارامترهای کیفی CL، PH و EC از دقت بیشتری نسبت به سایر مدل ها برخوردار بوده اند. البته مدل شبکه عصبی در تخمین هر سه پارامتر دارای دقت بسیار خوبی می باشد.در صورت کمبود وقت و همچنین نیاز به دقت قابل قبول و ریسک کمتر در تخمین پارامترهای کیفی، استفاده از این مدل نسبت به سایر مدل های آماری به کار رفته ارجحیت دارد.کلید واژگان: تخمین پارامترهای کیفی, شبکه عصبی مصنوعی, کریجینگ, IDWSelection of optimum interpolation technique to estimate water quality parameters in unmeasured points plays an important role in managing the quality and quantity of water resources. The aim of this study is to evaluate the accuracy of interpolation methods using GIS and artificial neural network (ANNs) model. To this end, a series of qualitative parameters of samples from water taken from Dehgolan aquifer located in Kurdistan, Iran including CL, EC and PH were evaluated by any of the models. In this study, qualitative data from 56 observation wells with good dispersion in the whole plain was used. The data of 46 observation wells were used for calibration and the data of other 10 wells were used for verification of models. The results showed ANNs, IDW, and Kriging excellence and accuracy over other models in estimation of quality parameters CL, PH and EC. However the ANNs model is more accurate than other models. In case of lack of time and the need for acceptable accuracy and less risk in the estimation of qualitative parameters, the use of ANNs model is superior to other statistical models used.Keywords: Estimation of qualitative parameters, IDW, Kriging, Neural networks
-
امروزه استفاده از کودهای آلی نقش مهمی در کاهش ماندگاری علف کش ها در خاک دارد. به منظور بررسی اثر کودهای آلی و زیستی بر پایداری علف کش تریفلورالین در شرایط مزرعه، آزمایشی با استفاده از روش زیست سنجی انجام شد. عوامل مورد بررسی شامل کاربرد تریفلورالین در 2 سطح (480 و 960 گرم ماده موثره در هکتار)، کاربرد کودهای آلی در 2 سطح (هیومیک اسید 85 درصد و فولیک اسید 12 درصد) و کاربرد کودهای زیستی در 2 سطح ( نیتروکسین و فسفات بارور 2) به همراه تیمار شاهد عدم کاربرد کود بودند که در قالب طرح آماری بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. برای تعیین غلظت تریفلورالین در خاک، 0، 3، 7، 15، 30، 60، 90 و 120 روز پس از کاربرد آن، نمونه گیری از عمق 0 تا 10 سانتی متری خاک انجام شد و پس از انتقال به گلخانه با استفاده از آزمون زیست سنجی و گیاه سورگوم به عنوان نشان گر زیستی برای تعیین بقایای تریفلورالین استفاده شد. نتایج آزمایش نشان داد که در شرایط مزرعه، پایداری تریفلورالین با کاربرد کودهای آلی و زیستی کاهش یافت. بطوری که بیشترین نیمه عمر آن (144 و130 روز) زمانی مشاهده شد که تریفلورالین در مقدار توصیه شده آن (960 گرم ماده موثره در هکتار) و در شرایط عدم کاربرد کود بکار رفت و کمترین نیمه عمر (18 و 19 روز) تریفلورالین مربوط به تیمار کاربرد کود آلی و زمانی که تریفلورالین در مقدار کاهش یافته آن (480 گرم ماده موثره در هکتار) بکار رفته بود، مشاهده شد. بطور کلی بر اساس نتایج این آزمایش کاربرد کودهای آلی در کاهش بقایا و نیمه عمر تریفلورالین در خاک موثر می باشند و می توانند به منظور کاهش اثرات احتمالی پسماند علف کش تریفلورالین بر محصولات تناوبی بکار روند.کلید واژگان: زیست سنجی, سورگوم, کود آلی, کود زیستیThis study was conducted to investigate the effect of organic and bio-fertilizers on trifluralin durability.Herbicide persistence is an important consideration in crop production since residue levels of trifluralin herbicides can persist to the next growing season and may injure sensitive crops in the rotation. Residues of trifluralin persist in the soil for long periods. Extremely small amounts of resides can be devastating to some crops that are planted in the following year. Bioassay experirent is a common and cheaper experiment for herbicide residue detection in soil.In order to estimation of trifluraline halfe life in soila field experiment conducted as a factorial arrangement in completely randomized block designwith 3 replications. Experimental factor included two levels of trifluraline (EC %48) application rate480 and 960 g.Ha-1 a.i.). For determination of trifluralin residue, soil sampling was taken from 0 to 10 cm soil dept at 0, 3, 7, 15, 30, 60, 90 and 120 days after spraying. soil sampling and soil treatments were transferred to the greenhouse. The results of Bioassay experiment with sorghum plants showed decreasing trifluralin durability with the application of organic and biological fertilizer. The highest half life were observed (144 and 130 days), by using 480 g. a.i/ha related to shoot and root biomass and no fertilizer application respectively and the Least a half-life was in shoot biomass related to organic fertilizer treatment (18 and 19 days) and 480 and 960 g trifluralin active ingredient.Keywords: Bioassay, Half, life, Trifluralin, sorghum
-
به منظور بررسی تحمل گیاه دارویی خاکشیر به تنش یخ زدگی آزمایشی در پاییز 1387 به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. عوامل آزمایش شامل پنج اکوتیپ خاکشیر ( اقلید، سبزوار، همدان، تربت جام و نیشابور) و 10 دمای یخ زدگی (از صفر تا 18- درجه سیلسیوس با فواصل 2 درجه سیلسیوس) بود. گیاهان تا مرحله پنج-هفت برگی در شرایط آب و هوای طبیعی رشد یافته و با سرما خو گرفتند. سپس برای اعمال دماهای یخ زدگی به فریزر ترموگرادیان منتقل شدند. میزان پایداری غشاء سیتوپلاسمی با استفاده از آزمون نشت الکترولیت ها ارزیابی و سپس دمای کشنده 50 درصد، نمونه ها بر اساس درصد نشت الکترولیت ها (LT50el) تعیین شد. به منظور بررسی میزان هم بستگی بین درصد نشت الکترلیت ها با درصد بقاء، گیاهان باقی مانده به گلخانه منتقل و پس از 21 روز بازیافت، درصد بقاء و سپس دمای کشنده 50 درصد گیاهان بر اساس درصد بقاء (LT50su) محاسبه شد. نتایج نشان داد که بر اساس شاخص های LT50el و LT50su، اکوتیپ های همدان، سبزوار و تربت جام تحمل به یخ زدگی بیش تر ی نسبت به اکوتیپ های نیشابور و اقلید داشتند. بر مبنای شاخص LT50su، اکوتیپ همدان پتانسیل تحمل به یخ زدگی تا دمای 12- درجه سیلسیوس را دارا بود. در این بررسی بین درصد نشت الکترولیت ها و درصد بقاء رابطه منفی و قوی (***72/0-r=) وجود داشت. هم چنین بین LT50el و LT50su هم بستگی مثبت و بالایی (*53/0r=) دیده شد.کلید واژگان: اکوتیپ, بازیافت, درصد بقاء, دمای 50درصد کشندگیIntroductionFlixweed (Descurainia sophia L.) is a medicinal plant from Brassicaceae family which also known as a weed for winter cereals and oil seed rape. Low temperatures are one of the most important abiotic stresses that threat Flixweed growth and productivity. Therefore it is important to recognize the freeze tolerance of Flixweed for successful planting and utilization in cold regions such as Mashhad in Khorasan Razavi Province (Irans north. east). Among many laboratory methods which have been developed to estimate and to evaluate plants response or their tolerance to freez¬ing temperatures, electrolyte leakage (EL) test is widely used. This test is based on this principle that damage to the cell membranes results in enhanced leakage of solutes into the apoplastic water, hence recording the amount of leakage after stress treatments provides an estimation of tissue injury. Indeed continuing integration of plasma membrane is one important factor for survival of plants under freezing stress and any disturbance in membrane structure can lead to damage and death. So determination of LT50 point or critical temperature for electrolytes leakage and survival of plant is the most reliable, quantitative and simple methods for evaluating the cold tolerance of plants. The aim of this trial was to determine the LT50 according to the EL and SU% for Flixweed ecotypes.Materials And MethodsIn order to evaluate freeze tolerance in Flixweed, a factorial experiment based on completely randomized design with three replications was carried out in college of agriculture, Ferdowsi University of Mashhad. Experimental factors included five ecotypes of Flixweed (Eghlid, Sabzewar, Hamedan, Torbat-e-Jam and Neyshabour) and 10 freezing temperature levels (0, -2,-4, -6, -8,-10,-12,-14,-16 and -18°C). Flixweed seeds were cultivated in pots in autumn of 2008 and were grown until 5-7 leaf stage under natural weather conditions for acclimation. Then to apply freezing temperatures, they were transferred to a thermo gradient freezer. The initial temperature of programmable freezer was 5°C; but gradually decreased in a rate of 2°C.h-1 until reached to desired temperatures. When the temperature reached to -2°C, the plants were sprayed with the Ice Nucleation Active Bacteria (INAB) to help the formation of ice nucleus in them. As well this spraying was conducted to prevent from super-cooling of samples and to ensure that mechanism of freeze resistance is tolerance not avoidance as well. After reaching a desired freezing temperature happened, the samples were removed from the freezer and then were thawed slowly during 24 hours in a refrigerator at 5±1°C. Cytoplasmic membrane stability was evaluated by electrolyte leakage (EL) test, afterward lethal temperature was calculated for 50% of plants according to the electrolyte leakage % (LT50el). In order to evaluate correlation between EL% with survival percentage (SU%), remained plants were transferred to greenhouse and after 21 days recovery, SU% and then lethal temperature was determined for 50% of plants according to the SU% (LT50su). Analysis of variance performed by MSTAT-C software and correlation between data carried out by MINITAB 16 program. LT50el was determined by Slide write software. Mean separation was conducted by least significant difference (LSD) test at 1% probability level.Results And DiscussionResults showed that the reduction of temperature to less than -8°C, led to increment of electrolyte leakage % and decline of survival %. Interaction effect of ecotype and temperature on electrolyte leakage and survival percentage was significant at 1% probability level. Enhancement of electrolyte leakage % for Neyshabour ecotype started from -8°C, while the others were affected from lower temperatures. In addition in Eghlid and Neyshabour ecotypes, decline of survival % begun from higher temperatures (-8 °C) compared with the other ecotypes (-10 °C). Cold hardiness is often reported as LT50el, means the temperature at which 50% of the electrolytes leaked from the cells. LT50el often is simply equaled to 50% sample mortality or LT50su. According to the LT50el and LT50su indices, Hamedan, Sabzewar and Torbat-e-Jam ecotypes had better freeze tolerance than Neyshabour and Eghlid ecotypes and according to the LT50su, Hamedan ecotype had potential to freezing tolerance up to -12°C.ConclusionsIn this survey, there was strong and negative correlation between EL% and SU% (r= -0.72***). Furthermore, there was high and positive correlation between LT50el and LT50su (r= 0.53*). These results indicate efficiency and alternative likelihood of each index in assessment of Flixweed freeze tolerance. Regarding to more rapid rate of EL method compared to SU evaluation, it seems better to utilize of this index.Keywords: Ecotype, LT50, Recovery, Survival percentage
-
به منظور بررسی تحمل به یخ زدگی بارهنگ سرنیزه ای، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. پنج اکوتیپ بارهنگ (بجنورد، کلات، مشهد، قاین و بیرجند) پس از سه ماه رشد و خوسرمایی در شرایط طبیعی در معرض هشت دمای یخ زدگی (صفر، 3-، 6-، 9-، 12-، 15-، 18- و 21- درجه سانتی گراد) قرار گرفتند. سپس گیاهان برای بازیافت به محیط گلخانه منتقل شدند. یک ماه بعد، بقاء و برخی از خصوصیات رشدی گیاهان با اندازه گیری صفاتی چون درصد بقاء، دمای پنجاه درصد کشندگی براساس درصد بقاء (LT50su)، تعداد برگ، سطح برگ، وزن خشک برگ و دمای کاهنده 50 درصد وزن خشک (RDMT50) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که درصد بقای اکوتیپ مشهد بیشتر از چهار اکوتیپ دیگر و LT50su آن نیز 3/5 درجه سانتی گراد از اکوتیپ بیرجند کمتر بود. اثر متقابل اکوتیپ و دما بر درصد بقاء معنی دار بود و تنها اکوتیپ های مشهد و بجنورد در دمای 15- درجه سانتی گراد بقاء داشتند. با کاهش دما به کمتر از 12- درجه سانتی گراد، تعداد و سطح برگ گیاهان کاهش یافت. همچنین کاهش دما به کمتر از 6- درجه سانتی گراد وزن خشک گیاهان را به طور معنی داری کاهش داد. براساس شاخص RDMT50 اکوتیپ بجنورد متحمل ترین و اکوتیپ بیرجند حساس ترین اکوتیپ بودند. بین درصد بقاء، دمای پنجاه درصد کشندگی براساس درصد بقاء و RDMT50 همبستگی منفی و معنی داری (به ترتیب***97/0- =r و *53/0- =r) وجود داشت.
کلید واژگان: بازیافت, بقاء, دمای پنجاه درصد کشندگی, وزن خشکIntroductionLancelot Plantain (Ribwort, narrow-leaf or English plantain) is a deep-rooted, short-lived perennial herb from Plantaginaceae family which has been used for various medicinal purposes for centuries, especially in Europe and only more recently has been proposed as a forage plant. The leaf of plantain is highly palatable for grazing animals, providing mineral-rich forage. Recently two productive upright cultivars of plantain have been bred and introduced, Grasslands Lancelot and the more erect winter active Ceres Tonic. Plantain grows moderately in winter but its main growth periods beings in spring and autumn with opportunistic summer growth. Although it reveals suitable winter survival in natural conditions, but there is not a lot of information about cold tolerance of this plant. So it is important to recognize the freeze tolerance of narrow leaf plantain for successful planting and utilization in cold regions such as Mashhad in Khorasan Razavi Province (Northeast of Iran). Determining LT50 point or critical temperature for survival of plant is the most reliable and simple method for evaluating cold tolerance of plants. Another reliable method for freeze tolerance of plants is estimation of temperature at which 50 % of dry matter reduces (RDMT50). This experiment was carried out to evaluate freeze tolerance of five ecotypes of Lancelot plantain according to the LT50su and RDMT50 indices.Materials And MethodsIn order to evaluate freeze tolerance of Lancelot plantain, a factorial experiment based on completely randomized design with three replications was carried out under controlled conditions at college of agriculture, Ferdowsi University of Mashhad. Five ecotypes of Lancelot plantain (Bojnourd, Kalat, Mashhad, Ghayen and Birjand) after three months growth and hardening in natural environment were transferred to a Thermo gradient freezer on January 20th, 2012 and exposed to eight freezing temperatures (Zero, -3, -6, -9, -12, -15, -18 and -21°C). The initial temperature of programmable freezer was 5°C; but gradually decreased in a rate of 2°C.h-1 until reach to desired temperatures. When the temperature reached to -2°C, the plants were sprayed with the Ice Nucleation Active Bacteria (INAB) to help the formation of ice nuclei in them. Then for recovery, plants were transferred to greenhouse and after one month, survival and growth traits of plants were determined by measuring characteristics such as survival percentage (Su%), the lethal temperature for 50% of plants according to the survival percentage (LT50su), number of leaf, leaf area, leaf dry weight and temperature at which 50% of dry matter reduces (RDMT50). LT50su and RDMT50 were determined after plotting survival percentage and dry weight data curves versus experimental temperatures respectively. Analysis of variance performed by MSTAT-C software and correlation between data carried out by MINITAB 15 program. Mean separation was conducted by least significant difference (LSD) test at 1% probability level.Results And DiscussionAnalysis of variance showed significant difference between plantain ecotypes and freezing temperatures for survival %. Means comparison showed that survival percentage of Mashhad ecotype was more than other ecotypes. Interaction effects of ecotype and temperature on survival percentage was significant too and only Mashhad and Bojnourd ecotypes in -15°C were alive. Evaluating the temperature-survival curve allowed estimation of a LT50 value, similar to the LD50 (lethal dose for 50% of the subjects) in a toxicity screen. In this experiment there was significant difference between ecotypes at the point of this indicator view and LT50su of Mashhad ecotype was 5.3°C lower than Birjand ecotype. With decreasing the temperature to less than -12°C, number of leaf and leaf area were decreased. In addition decreasing of temperature to less than -6°C, reduced dry weight of plants noticeably. Mashhad and Birjand ecotypes produced the most and the least leaf number and leaf dry weight but Kalat and Birjand ecotypes produced the most and the least leaf area respectively after the recovery period. Based on RDMT50 index, Bojnourd ecotype was the most tolerant and Birjand ecotype was the most sensitive ecotype. There was high and negative correlation between Survival percentage, LT50su and RDMT50 (r= -0.97*** and r= -0.53* respectively) which confirmed that these indices were suitable alternatives for each other in estimating the freeze tolerance of narrow leaf plantain.ConclusionsBased on these results, Lancelot plantain has the ability to withstand winters which are not colder than -16 °C. Despite this for better perception of Plantain freeze tolerance potential, more experiments under controlled and field conditions are required.Keywords: Dry weight, LT50, Recovery, Survival -
سولفوسولفورون از علف کش های مهم و پرکاربرد مزارع گندم به شمار میرود. به منظور بررسی امکان کاهش مصرف علف کش سولفوسولفورون درگندم، آزمایشی بصورت فاکتوریل اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. کرت اصلی عبارت بود ترکیب فاکتوریل دو عامل روش کاربرد نیتروژن در دو سطح (پخش سراسری و یکنواخت در سطح مزرعه و کاربرد نواری و قرار دادن کود به فاصله 5 سانتیمتر از گندم و عمق 10 سانتیمتری خاک ) و مقدار کاربرد نیتروژن در سه سطح 100 و 200 و 400 کیلوگرم در هکتار اوره 46 درصد که بترتیب معادل 46، 92 و 184 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص بودند و کرت فرعی شامل روش کنترل شیمیایی علف های هرز در 4 سطح شامل کاربرد مقادیر 50 ، 75 و 100 درصد مقدار کاربرد توصیه شده علف کش سولفوسولفورون (5/26 گرم در هکتار(با فرمولاسیون امولسیون شونده غلیظ 75%)) در مرحله پنجه دهی کامل گندم به همراه تیمار عاری از علف هرز (وجین دستی تمام فصل) بودند. نتایج نشان دادند که کاربرد کود نیتروژن بصورت نواری منجر به کاهش معنی دار تراکم و زیست توده علف های هرز شد و افزایش مقدار کاربرد آن در هر دو روش کاربرد، افزایش شاخص های مذکور را بدنبال داشت. به طوری که بیشترین (27/29 بوته در متر مربع) و کمترین (78/12 بوته در متر مربع) تراکم علف های هرز به ترتیب در عدم کاربرد علف کش سولفوسولفورون و کاربرد نیتروژن به صورت سراسری، و در کاربرد دز توصیه شده و کاربرد نواری نیتروژن مشاهده شد. از سوی دیگر کاربرد نواری کود سبب کاهش مقدار علف کش شد. بطوری که تاثیر علف کش سولفوسولفورون در کنترل علف های هرز در مقادیر 75 و 50 درصد دز توصیه شده آن در روش کاربرد نواری نیتروژن، اختلاف معنی داری (P 0.05) با تاثیر کاربرد آن زمانی که در 100 درصد دز توصیه شده آن، که نیتروژن به صورت سراسری بکار رفت، نداشت. نتایج مشابهی نیز در عملکرد دانه و زیست توده گندم ، مشاهده شد. به طوری که عملکرد دانه گندم (40/343 گرم در متر مربع) و زیست توده (50/1141 گرم در متر مربع) آن در کاربرد نواری نیتروژن و در مقدار توصیه شده سولفوفولفورون بر خلاف کاربرد سراسری نیتروژن، اختلاف معنی داری با 75 درصد مقدار کاربرد توصیه شده سولفوسوفورون نداشت.کلید واژگان: کاربرد نواری کود, کاربرد سراسری کود, علف های هرزIntroductionWheat is the main crop cultivated through out the world. Around 60 percent acreage of world farms belong to cereal crops from which, 33 percent belong to wheat production. In Iran wheat also is the dominant cereal crop accounting for almost 70 percent of cereal production. Iran wheat production in 2013 was about 14 million tones, and average grain yield 3750 Kg ha-1, is much lower than developing countries such as France ( 6800 Kg ha-1 ), Germany (7000 Kg ha-1 ) UK (7500 Kg ha-1 ) Japan ( 5000 Kg ha-1 ) and China (4900 Kg ha-1. The reasons for low yield include conventional planting methods, costly inputs, improper land preparation, imbalanced fertilizer application, lack of coordination between growers and mill owners, natural calamities and shortage of irrigation water and heavy weed infestation. Among these, poor management of fertilizers and weeds are the major cause of low wheat production in Iran. The use of herbicides for weed control in wheat is a common practice in management of weeds. But environmental and economical aspects, uncertainty in the long-term efficacy of chemical weed control methods are the most important issues that have caused researchers and farmers seeking to introduce an alternative to herbicides or to reduce the use of herbicides. Among herbicides, sulfonylureas such as sulfosulforun is one of the most important herbicides in wheat field. However, sulfosulforun is an effective herbicide for weed control. But its active soil residual, may damage rotational crops. Due to importance of nitrogen fertilizer management in wheat yield improvement, present study was designed to investigate the effect of nitrogen fertilizer application methods on weed management of wheat and reducing sulfosulforun herbicide under agro-climatic conditions of Mashhad, Iran.Materials And MethodsIn order to evaluate sulfosulforun reducing dose, by nitrogen application management, an experiment was performed as split factorial plot, based on randomized complete block design with three replications at research farm, Faculty of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad, in 2012. Treatments included, nitrogen application methods (Broadcast and Band), the amount of nitrogen application (100, 200 and 400 kg ha-1 )(46% urea source) equal to 46, 92 and 184 kg ha-1 nitrogen per hectare, as complete factorial plots and sulfosulforun doses (100, 75 and 50 % of recommended dose (26.6 g (75% EC (emulsifiable concentrate)) as sub plots, applied at wheat tillering stage. Weed density and relative frequency were recorded 149, 177 and 210 days after wheat planting. Wheat biomass and seed yield per 1 m-2 were recorded at the end of the experiments. Analysis of variance of data was carried out with SAS software and for means comparison LSD (p≤0.05) test was used.Results And DiscussionResults showed that band application of nitrogen, reduced weed density and weed biomass significantly. By increasing nitrogen dose, mentioned parameters were increased significantly in both methods on nitrogen application. The highest weed density (29.27 plant m-2) were observed when sulfosulforun was not applied and the method of nitrogen application was broadcasted. The lowest weed density (12.78 plant m-2) observed at solfosulforun recommended dose and nitrogen band application treatment. The method of nitrogen application affected the amount of solfosulforun application. Based on the results, the effect of sulfosulforun at 75% and 50% of the recommended dose, didnt effect significantly (p 0.05) on weed control when nitrogen applied in band with solfosulforun at recommended dose on weed control when nitrogen applied broadcast. Similar results were observed for wheat seed yield and wheat biomass. Wheat seed yield (343.40 g m-2) and wheat biomass (1141.50 g m-2) at solfosulforun recommended dose, when nitrogen applied in band, was not significantly different from 75% recommended dose of solfosulforun and nitrogen broadcast application method.ConclusionBased on the results of experiment, the amount of nitrogen and its application method concludes an acceptable approach for wheat integrated weed management. It can optimize nitrogen fertilizer and solfusulforun herbicide usage, which are the main concerns in wheat production economically and ecologically. However nitrogen band application reduced the amount of nitrogen fertilizer and solfusulforun herbicide. Due to various factors affecting the competitive relationship between weeds and crops, it is suggested that in future the use of other herbicides, in different places and different crops to be considered.Keywords: Nitrogen band application, nitrogen broadcast application. Reducing of herbicide application
-
Wild barley has invaded wheat fields ever since flamprop-isopropyl was outdated in Iran. Newly developed herbicides such as sulfosulfuron or sulfosulfuron plus metsulfuron-methyl can control it at higher than recommended dosages, but causing significant wheat injury. Hence, two dose-response experiments were conducted to evaluate their efficacy when tank-mixed with thirteen different vegetable oils, at the Ferdowsi University of Mashhad, Iran, during 2013. Moreover, a wheat cultivar (Gaskogen) was also treated with effective dose of 90% (ED90) of both herbicides (21.44 grams active ingredient (g ai) of sulfosulfuron ha-1 and 41.95 g ai of sulfosulfuron plus metsulfuron-methyl ha-1) with and without each vegetable oil to check selectivity. Averaged over vegetable oils, the effective dose of 50% (ED50) was decreased 2.6- and 3.0-fold with sulfosulfuron and sulfosulfuron plus metsulfuron-methyl, respectively. Among the evaluated vegetable oils, cottonseed and coconut oil were the best ones to enhance the efficacy of both herbicides. The castor oil had the least effect. A negative correlation was observed between the efficiency of vegetable oils and its unsaturated/saturated fatty acids ratio. No phytotoxic effect on wheat was observed when these herbicides were applied with or without the vegetable oils.Keywords: Crop selectivity, Herbicide efficacy, Penetrant agent, Vegetable oils, Wild barley
-
مقدمهبررسی کیفیت زندگی سالمندان و عوامل موثر بر آن، مانند کیفیت خواب، روش مفیدی برای شناسایی وضعیت سلامت سالمندان و معیاری برای تعیین تاثیر درمان ها و مراقبت های ارائه شده است. با وجود این مطالعات محدودی به بررسی ارتباط بین کیفیت زندگی و کیفیت خواب سالمندان منتشر شده است. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین کیفیت زندگی و کیفیت خواب، در سالمندان انجام شد.روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی - مقطعی بود که بر روی 370 نفر از سالمندان شهرستان کاشان در سال 1392 انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها، شامل سه بخش اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه کیفیت زندگی European Quality of Life Dimensions و پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ Pittsburgh Sleep Quality Index بود. داده ها با نرم افزار آماری SPSS ویرایش 16 تجزیه و تحلیل شد.یافته هاکیفیت زندگی در بیش از یک پنجم از سالمندان در سطح متوسط و نامطلوب بود. بیشترین میانگین نمره کیفیت زندگی مربوط به جزء مراقبت از خود، و کمترین میانگین مربوط به جزء درد و ناراحتی بود. کیفیت خواب نیز در 8/ 27% از سالمندان، نامطلوب گزارش شد. ضریب همبستگی اسپیرمن، ارتباط معکوس و معناداری را بین نمره کل PSQI و کیفیت زندگی سالمندان نشان داد (p=0/001، r=-0/489).نتیجه گیریپژوهش حاضر نشان داد که سالمندانی که نمره بیشتری از پرسشنامه PSQI کسب کرده و در حقیقت کیفیت خواب پایین تری داشته اند از کیفیت زندگی نامطلوبتری برخوردار بوده اند. به نظر می رسد که کاهش کیفیت خواب باعث کاهش کیفیت زندگی سالمندان می شود. به نظر می رسد که آموزش روش های بهبود کیفیت خواب به سالمندان، بتواند بر بهبود کیفیت زندگی آنها موثر باشد.
کلید واژگان: کیفیت خواب, کیفیت زندگی, سالمندانIntroductionAssessing the elders’ quality of life (QOL) and its affecting factors such as sleep quality, is a useful method for detecting their health and determining the efficacy of delivered health care. This study aimed to evaluate the association between QOL and sleep quality in elderly people.MethodsThis cross-sectional study was conducted on 370 elderly people in Kashan in 2013. Data was collected using a three part questionnaire including: demographics, the European Quality of Life-5 Dimensions (EQ5D) questionnaire and the Pittsburg Sleep Quality Index (PSQI). Statistical analysis was performed using SPSS software, version 16.ResultsThe QOL was moderate and poor in more than a fifth of the elderly. The highest mean score of the QOL was in the area of self-care, and the lowest mean score of QOL was in the area of pain and discomfort. Moreover, the sleep quality was poor in 27.8% of the elderly. The Spearman correlation coefficient showed a significant reverse correlation between the PSQI scores and QOL scores in elderly people (p= 0.001, r=-0.489).ConclusionThis study showed the elderly with higher PSQI scores had lower levels of QOL scores. It seems that lower levels of sleep quality can decrease the elders’ QOL. Then, training the elderly people on the sleep quality may lead them to a higher level of QOL.Keywords: Quality of life, sleep quality, elderly -
به منظور بررسی تاثیر بقایای علف کش نیکوسولفورون در خاک بر رشد، گره زایی و تثبیت بیولوژیک ژنوتیپ های نخود، مطالعات گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی، در سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد و در طی دو آزمایش انجام شد. عوامل مورد بررسی در آزمایش اول شامل باقیمانده علف کش نیکوسولفورون در خاک در 8 سطح (صفر، 307/ 0، 769/ 0، 53/ 1، 07/ 3، 6/ 4، 14/ 6 و 21/ 9 میکروگرم در کیلوگرم خاک) و ژنوتیپ های نخود در 4 سطح (هاشم، آی ال سی 482، کاکا و کرمانشاهی) بودند. پس از بررسی داده های آزمایش اول و مشاهده عدم سبز شدن ژنوتیپ های نخود، در سطوح باقیمانده علف کش تجدید نظر و در آزمایشی دیگر، اثر 5 سطح (0، 0153/ 0، 0307/ 0، 076/ 0 و 153/ 0 میکروگرم در کیلوگرم خاک) از باقیمانده علف کش نیکوسولفورون بر چهار ژنوتیپ مذکور نخود مورد بررسی قرار گرفت. در ابتدای مرحله زایشی گیاهان، زیست توده اندام هوایی، ریشه، تعداد و زیست توده گره و همچنین مقدار نیتروژن کل آنها اندازه گیری شد. براساس نتایج این آزمایش، باقیمانده علف کش نیکوسولفورون در خاک به طور معنی داری منجر به کاهش تمام صفات مورد بررسی در نخود گردید. براساس شاخص ED50، در بین ژنوتیپ های نخود، هاشم متحمل ترین ژنوتیپ به لحاظ تولید زیست توده اندام هوایی و ریشه بود در حالی که زیست توده اندام هوایی ژنوتیپ آی ال سی 482 و ریشه کرمانشاهی حساسیت زیادی به باقیمانده علف کش نیکوسولفورون در خاک نشان دادند.
کلید واژگان: بقایای علف کش در خاک, ژنوتیپ هاشم, ژنوتیپ آی ال سی 482, ژنوتیپ کاکا, ژنوتیپ کرمانشاهیIn order to study the effect of soil residues of Nicosulfuron herbicide on growth, nodulation and biological nitrogen fixation in chickpea (Cicer arietinum L.), two greenhouse experiment was conducted. Experimental design was completely randomized design in a factorial arrangement with three replications. The experiment was conducted in two stages. In the first experiment, treatments were, residues of Nicosulfuron in soil (Zero, 0. 307, 0.769, 1.53, 3.07, 4.6, 6.14 and 9.21 μg kg-1 soil) and chickpea genotypes (Hashem, ILC482, Kaka, Kermanshahi). In the first experiment, chickpea genotypes did not germinate, therefore levels of residues of herbicide modified, and the effect of five levels (0, 0.0153, 0.0307,0.076 and 0. μg kg-1 soil) of residual of Nicosulfuron herbicide were studied in other experiment on four mentioned genotypes of chickpea. Shoot biomass, root biomass, nodule biomass, number of nodules and total nitrogen of plant were measured, at the beginning of the reproductive stage of plants. The results showed that Nicosulfuron residues reduced all traits of chickpea genotypes, significantly. Based on ED50, among chickpea genotypes, Hashem was the most tolerant genotypes in terms of shoot and roots biomass production to Nicosulfuron residue and ILC482 and Kermanshahi genotypes showed the most sensitivity to residues of Nicosulfuron in terms of shoot and root biomass, respectively.
Keywords: Hashem genotyoe, ILC482 genotype, Kaka genotype, Kermanshahi genotype, Residue of herbicide in soil -
به منظور بررسی تحمل به سرمای گیاه بارهنگ سرنیزه ای آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار تحت شرایط کنترل شده در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. عوامل آزمایش شامل اکوتیپ های بارهنگ سرنیزه ای (بجنورد، کلات، مشهد، قاین و بیرجند) و دماهای یخ زدگی (0، 3-، 6-، 9-،12-، 15-، 18- و 21- درجه سانتی گراد) بود. گیاهان بارهنگ پس از سه ماه رشد و خوسرمایی در شرایط طبیعی، جهت اعمال دماهای یخ زدگی در اواخر دی ماه سال1390به فریزر ترموگرادیان منتقل شدند. جهت تعیین پایداری غشاء سیتوپلاسمی، درصد نشت الکترولیت ها و دمای پنجاه درصد کشندگی گیاهان بر اساس نشت الکترولیت ها (LT50el) محاسبه شد. بقای گیاهان نیز چهار هفته پس از اعمال دماهای یخ زدگی با اندازه گیری درصد بقاء و دمای پنجاه درصد کشندگی گیاهان بر اساس درصد بقاء (LT50su) ارزیابی شد. نتایج نشان داد که به لحاظ LT50el اکوتیپ مشهد متحمل ترین و اکوتیپ های کلات و بیرجند حساس ترین اکوتیپ ها بودند. اثرات متقابل اکوتیپ و دما بر درصد نشت الکترولیت ها و درصد بقاء معنی دار بود، بطوریکه در دمای 12- درجه سانتی گراد اکوتیپ های بجنورد و بیرجند به ترتیب کمترین و بیشترین درصد نشت الکترولیت را دارا بودند. در همین تیمار اکوتیپ مشهد با 4/94 درصد بیشترین و اکوتیپ بیرجند با 4/25 درصد کمترین درصد بقاء را نشان دادند. میزان LT50su در اکوتیپ مشهد 3/5 درجه سانتی گراد کمتر از اکوتیپ بیرجند بود. در این آزمایش همبستگی منفی و معنی داری بین درصد نشت الکترولیت ها و درصد بقاء (**70/0- r=) وجود داشت. همچنین همبستگی مثبت و معنی داری (*53/0=r) بین LT50el با LT50su دیده شد. بر طبق این نتایج، اکوتیپ های مشهد و بجنورد تحمل به یخ زدگی بهتری نسبت به اکوتیپ بیرجند از خود نشان دادند.
کلید واژگان: اکوتیپ, بقاء, دمای پنجاه درصد کشندگی گیاهان, سرماIn order to evaluate cold tolerance of Lancelot Plantain plant a Factorial experiment based on completely randomized design with three replications was conducted under controlled conditions in faculty of agriculture، Ferdowsi University of Mashhad. Experimental factors include plantain ecotypes (Bojnord، Kalat، Mashhad، Ghayen and Birjand) and freezing temperatures (0، -3، -6، -9، -12، -15، -18 and -21°C). Plantain plants after 3 months growth and hardening in natural environment for applying of freezing temperatures were transferred to a Thermo gradient freezer on January20، 2012. In order to assess plasma membrane stability، electrolyte leakage percentage (EL %) and the lethal temperature 50% of plants according to the EL% (LT50el) was determined. Plant survival assessed four weeks after freezing treatment by measuring survival percentage and the lethal temperature 50% of plant according to the survival% (LT50su). Results showed that at the case of LT50el، Mashhad ecotype was the most tolerant and Kalat and Birjand ecotypes were the most sensitive ecotypes. Ecotype and temperature interactions had noticeable effects on EL and Survival percentage، so in -12 °C، Bojnord and Birjand ecotypes had the least and the most EL% respectively. In the same treatment Mashhad ecotype with 94. 4 % and Birjand ecotype with 25. 4% exhibited the most and the least survival percentage. The value of LT50su for Mashhad ecotype was 5. 3°C lower than Birjand ecotype. There was high and negative correlation between EL% and survival percentage (r=-0. 70**) in this survey. Moreover there was significant and positive correlation between LT50el and LT50su (r= 0. 53*). According to these findings، Mashhad and Bojnord ecotypes exhibited suitable freeze tolerance than Birjand ecotype.Keywords: cold, ecotype, LT50, survival -
این آزمایش به منظور بررسی امکان استفاده از علف کش ها در کنترل علف های هرز زیره سبز در سال زراعی 93-1392 در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی با 17 تیمار و در 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل وجین تمام فصل علف های هرز، رقابت تمام-فصل علف های هرز با زیره سبز، دو بار وجین علف های هرز به ترتیب 25 و 45 روز پس از کاشت زیره سبز و کاربرد علف کش های ترای فلورالین، متری بیوزین، اکسی فلورفن، پندی متالین،EPTCT، اکسادیازون، هالوکسی-فوپ-آر-متیل و دزهای کاهش یافته آن ها همراه با یک بار وجین علف های هرز 45 روز پس از کاشت زیره سبز بودند. نتایج نشان داد که تیمارهای بکار رفته اثر معنی داری (P≤0.01) بر عملکرد زیره سبز و کاهش تراکم و زیست توده علف های هرز داشتند. بر اساس نتایج آزمایش، بیشترین عملکرد زیره سبز در تیمار وجین تمام فصل علف های هرز به مقدار 338 کیلوگرم در هکتار و بدون اختلاف معنی داری با تیمارهای مربوط به کاربرد علف کش اکسی فلورفن با دز کاهش یافته 36/0 کیلوگرم ماده موثره در هکتار همراه با یک بار وجین علف های هرز 45 روز پس از کاشت زیره سبز (321 کیلوگرم در هکتار) و کاربرد آن به مقدار 37/0 کیلوگرم ماده موثره در هکتار (312 کیلوگرم در هکتار) و نیز کاربرد علف کش پندی متالین 5/0 کیلوگرم ماده موثره در هکتار همراه با یک بار وجین علف های هرز 45 روز پس از کاشت زیره سبز (310 کیلوگرم در هکتار) مشاهده شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان از علف کش اکسی فلورفن به مقدار 37/0 کیلوگرم ماده موثره در هکتار یا از دز کاهش یافته آن همراه با یک بار وجین علف های هرز 45 روز پس از کاشت زیره سبز و همچنین از علف کش پندی متالین در دز توصیه شده و دز کاهش یافته آن به مقدار 5/0 کیلوگرم ماده موثره در هکتار همراه با یک بار وجین علف های هرز 45 روز پس از کاشت زیره سبز به صورت انتخابی در کنترل علف های هرز زیره سبز بهره برد.
کلید واژگان: اکسی فلورفن, پندی متالین, ترای فلورالین و وجین علف های هرزA field experiment was carried out in 2014 at Agricultural Research Station, Ferdowsi University of Mashhad to evaluate the use of herbicides in cumin weed control. The experimental design was a randomized block with 17 treatment and 3 replicates. Treatments included full season hand weeding, full season of weed competition with cumin, 2 times hand weeding in 25 and 45 days after cumin planting respectively and the application of trifluralin, metribuzine, oxiflurfen, pendimetalin, eradican, oxadiazon and haloxyfop-R-methyl herbicides at their recommended dose and their reduced dose application plus hand weeding at 45 days after cumin planting. Results showed that applied treatments affected cumin yield and weed control significantly (P≤0.01). Based on the results, the highest cumin seed yield (338 Kg h-1) was recorded in full season hand weeding treatment, that had not significant difference (P≤0.05) with applying of oxyfluorfen herbicide at recommended dose reduced dose (312 kg ha-1) and its reduced dose plus hand weeding at 45 days after cumin planting (321 kg ha-1) applying of pendimethalin herbicide (0.5 kg a.i. ha-1) plus hand weeding 45 days after cumin planting (310 kg ha-1). According to the results, application of oxyfluorfen herbicide at recommended dose and reduced dose plus weeding 45 days after cumin planting and the application of pendimethaline (0.5 kg a.i. ha-1) plus hand weeding 45 days after cumin planting have selective properties in cumin chemical weed control.Keywords: Oxyfluorfen, pendimethalin, trifloralin, metribiuzin, hand weeding -
یکی از محرک های زیستی موثر روی گیاهان عالی، اشعه لیزر می باشد. تاثیر مثبت تابش لیزر بر بعضی از گیاهان زراعی توسط محققان اثبات گردیده است. در تحقیق حاضر تاثیر تابش لیزر بر میزان تجمع پرولین در گندم بهاره کویر (Triticum aestivum cv. Kavir) تحت شرایط شوری مختلف بررسی گردید. در این تحقیق سه نوع نور لیزر تحت عنوان قرمز، مادون قرمز (که هر دو از لیزرهای نیمه رسانا یا دیودی هستند) و Nd:YAG (که از لیزرهای جامد می باشد) به عنوان منابع تابش استفاده گردید. بذور برای مدت 12 دقیقه تحت تاثیر تابش قرار گرفتند و این تابش به صورت یک بار و دوبار (هر بار 12 دقیقه) انجام شد و بذور تابش ندیده به عنوان شاهد مورد استفاده قرار گرفتند. این تحقیق به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. نتایح به صورت معنی دار بیانگر افزایش تجمع پرولین برگ ها بعد از اعمال تابش لیزر و افزایش مقاومت به شوری بود. دوزهای مختلف تابش لیزر بر میزان تجمع پرولین تاثیر متفاوتی داشتند. بیشترین میزان تجمع پرولین در یک بار تابش به وسیله اشعه Nd:YAG مشاهده شد. مقاله حاضر نخستین گزارش مربوط به استفاده از انواع مختلف اشعه لیزر و تاثیر آن بر میزان پرولین در گندم بهاره است. نتایج بیانگر تاثیر مثبت تیمار لیزر در اصلاح صفت تحمل به شوری در گندم است.
کلید واژگان: پرولین, تحمل به شوری, لیزر دیودی, Triticum aestivum پرولین, Triticum aestivum پرولین, تنش سرما, کلروفیل, کلزا, لیپید پراکسیداسیون, Brassica napusBread wheat germplasm tolerant to salinity with high end-use quality is required to maintain grain production in saline lands. Four spring bread wheat cultivars with different tolerance to salinity and their three F3 progenies were evaluated at four levels of salt concentrations; 0, 150, 200 and 250 Mm NaCl. Na+, K+ and Cl- concentrations in the wheat penultimate leaf and some of the biomass and yield related traits were measured. The allelic variations of Glu-1 loci in the crosses were examined. Salinity had a significant positive effect on Na+ and Cl- concentrations and the Na+/K+ ratio. As salinity level increased, yield and 1000 grain weight and K+ concentration were declined. Most of the F3 progenies did not show much improvement in terms of biomass or yield related traits. However, F3 progenies of the Cajema×Lerma Rojo cross showed an improved quality score.Keywords: Quality, Salinity, Wheat, Yield -
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال نوزدهم شماره 1 (پیاپی 71، بهار 1394)، صص 323 -335اطلاع از تغییرات میزان رسوب معلق در مواقع سیلابی از مسائل مهم در پروژه های آبی، به ویژه مدیریت حوضه های آبخیز و بررسی علل فرسایش می باشد. رابطه بین دبی و غلظت رسوبات معلق طی سیلاب های مختلف به عللی از قبیل تنوع بارش، دبی و منابع تولید رسوب مشابه و همگن نبوده و تولید حلقه هایی شبیه به هیسترتیک می نماید. بدین منظور استفاده از حلقه های پسماند رسوب که بر مبنای تئوری هیسترتیک است در چند سال اخیر گسترش یافته است. در این تحقیق ابتدا مقادیر بار معلق لحظه ای با استفاده از روش های برنامه ریزی ژنتیک و رگرسیونی شبیه سازی گردید. در مقایسه نتایج دو مدل حاصل، مدل برنامه ریزی ژنتیک به ترتیب با ضریب تبیین و میانگین مربعات خطا 8/ 0 و 5/ 0 به عنوان بهترین مدل در این تحقیق انتخاب گردید سپس براساس این مدل منحنی های هیسترتیک بار معلق برای 6 رویداد ثبت شده در طول دوره آماری 1387-1383 ترسیم شد و 4 مورد حلقه هیسترتیک خطی و 2 مورد ساعتگرد برای رسوب معلق رودخانه مشاهده گردید. شناسایی انواع حلقه های هیسترتیک در تعیین سهم نسبی فرآیندهای موثر در تولید و انتقال رسوب از قبیل مقدار و شدت بارش، میزان دبی و شرایط رطوبتی پیشین حوضه موثر است و نیز با بررسی آنها می توان از منابع تولید و انتقال رسوب آگاهی یافت. نتایج نشان داد که حلقه های هیسترتیک ساعتگرد معمولا در شرایط بارش و دبی زیاد و حلقه های هیسترتیک خطی در فصل بهار و ناشی از بارش ها با شدت کم اتفاق افتاده است و در این نوع حلقه های پسماند تفاوت قابل توجهی در غلظت رسوبات معلق متناظر با شاخه های صعودی و نزولی هیدروگراف وجود ندارد.
کلید واژگان: حلقه هیسترتیک, رسوب معلق, صوفی چای, سیلابInformation on suspended sediment variation in times of flood is important in management of water resources, particularly management of basins, and in investigation of the causes of erosion. The relationship between discharge and suspended sediment concentration during floods is not similar and homogeneous for different reasons such as precipitation variety, discharge rate and sources of sediment and production of hysteretic loops. In this study, the instantaneous values of suspended load were simulated using genetic programming and regression methods. By comparing the two models, Genetic programming model was selected as the better one with the mean square error and determination coefficient of 0.8 and 0.5, respectively. Then based on this model, loops of suspended hysteretic load were drawn for the six events recorded in the period of 1387-1383. This resulted in 4 linear and 2 clockwise hysteretic loops for the river suspended sediment. Identifying various hysteretic loops is effective in determination of relative contributions of processes to production and transfer of sediment including amount and intensity of precipitation, flow rate and previous moisture conditions of watershed. The results showed that the clockwise hysteretic loops occurred usually in high precipitation and discharge, and linear hysteretic loops in spring because of low intensity precipitation.Keywords: Hysteretic loop, Suspended sediment, Soofichai, Flood
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.