به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

davoud saemi

  • علی اله بداشتی، داود صائمی، فائزه سادات خردمند*

    از دیرباز دلایل ضرورت نبوت موردتوجه بسیاری از متفکرین اسلامی قرار گرفته است. برخی مانند اشعری ها که حسن و قبح عقلی را نمی پذیرند، برای اثبات نبوت چه در صدق ادعا و چه در محتوای رسالت، تنها معجزه داشتن را شرط دانسته اند، ولی برخی مانند عدلیه و معتزله معجزه را تنها دلیل ادعای نبوت دانسته و دلایل متفاوتی را در اثبات ضرورت نبی مطرح کرده اند. فاضل مقداد، متکلم قرن هفتم و علامه طباطبایی، فیلسوف دوره معاصر در بیان ضرورت نبی از براهین و روش هایی متفاوت بهره برده اند. فاضل مقداد با تمسک به روش متکلمین و بهره گیری از برهان لطف و همچنین با استدلال به روش حکما و بهره جستن از برهان اصلاح نوعی انسانی، ضرورت بعثت نبی را اثبات کرده است. اما علامه نه تنها دو روش فاضل مقداد را با دلایل متقن رد نموده است، بلکه براهین متعددی را مانند برهان نیازمندی بشر به نظام قانون کامل، برهان هدایت انسان به کمال مطلوب و برهان خالی نبودن زمین از حجت اقامه نموده است. در این مقاله دیدگاه علامه طباطبایی به دلیل داشتن براهین یقینی به عنوان نظر برگزیده، تبیین شده است.

    کلید واژگان: دلایل, ضرورت, نبوت, نبی, فاضل مقداد, علامه طباطبایی
    Ali Alahbedashti, Davoud Saemi, Faezeh Sadat Kheradmand *

    The reasons for the necessity of prophethood have since long ago been of interest to many Islamic thinkers. Some, like the Ash‘arīs, who do not approve the rational good and evil, have considered only having a miracle as a condition to prove prophethood, both in terms of the truth of the claim and the content of the mission, but some others, such as ‘Adlīya and Mu‘tazila, have considered miracles as the only reason for claiming prophethood and have proposed different reasons to prove the necessity of a prophet. Fāḍil Miqdād, a seventh century theologian, and ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī, a contemporary philosopher, have used different proofs and methods in expressing the necessity of a prophet. By adhering to the method of theologians and using the proof of divine grace (burhā-i luṭf), as well as by reasoning according philosophers’ method and using the proof of typical reforming of man, Fāḍil Miqdād has proved the necessity of the Prophet's mission. But ‘Allāma has not only rejected the two methods of Fāḍil Miqdād with substantial reasons, but also has provided numerous proofs such as the proof of human need for a perfect legal system, the proof of guiding man to the desired perfection, and the proof that the earth is not empty of an authorized guide (ḥujja). In this article, ‘Allāma Ṭabāṭabā’ī's opinion is elucidated as the preferred opinion for having apodictic proofs.

    Keywords: Reasons, Necessity, Prophethood, Prophet, Fāḍil Miqdād, ‘Allāma Ṭabāṭabā’Ī'
  • فاطمه ذاکر*، داود صائمی

    اختلاف قرایات یکی از مباحث مهم علوم قرآن است که از دیرباز مورد توجه دانشمندان این علم و مفسران بوده است و نظرات مختلفی در مورد انواع آن و انتخاب قرایت صحیح ارایه شده که در این میان بررسی قرایات منسوب به اهل بیت  از مباحث مهم و ضروری در فرهنگ پژوهش های صورت گرفته در علم قرایت است . محقق در این پژوهش در صدد است گزارشی از اختلاف قرایاتی که در سوره توبه از اهل بیت  نقل شده را بیاورد و به این پرسش پاسخ دهد که قرایات اهل بیت  چه تفاوتی با دیگر قاریان داشته و سند این روایات از چه میزان اعتباری برخوردار بوده و در این سوره فراوانی روایات معصومان  چه مقدار است؟ در این سوره، جمعا هفده روایت در اختلاف قرایات منسوب به معصومان  در تفاسیر یافت شد که یک مورد آن دارای سند و بقیه سند صحیح ندارند . گزارش های روایی دال اختلاف قرایت به جهت فقدان سند و گاه اضطراب متنی دچار ضعف هستند و نمی توان احتجاج شرعی بر صحت آن اقامه کرد . بنابراین به این قرایات به عنوان قرایت اهل بیت نمی توان اطمینان کرد .

    کلید واژگان: روایات تفسیری, قرائات, اختلاف قرائات, اهل بیت, سوره توبه
    Fatemeh Zaker *, Davoud Saemi

    The differences in Quranic Recitations (Qira’at) are a crucial topic in the field of Quranic sciences that has garnered the attention of scholars and exegetes for a long time. Various opinions have been presented regarding their types and the selection of the correct Recitations (Qira’at). In this context, the examination of recitations (Qira’at) attributed to the Ahl al-Bayt (peace be upon them) is an important and necessary subject within the domain of research in the field of Quranic Recitations (Qira’at). This research aims to provide a report on the differences in recitations (Qira’at) attributed to the Ahl al-Bayt (peace be upon them) in Surah At-Tawbah and answer the questions regarding how the recitations (Qira’at) of the Ahl al-Bayt (peace be upon them) differ from those of other reciters, the credibility of the narrations, and the frequency of these narrations in this surah. In Surah At-Tawbah, a total of seventeen narrations about differences in recitations (Qira’at) attributed to the infallibles (peace be upon them) were found, of which one has a reliable chain of narration, while the rest lack authentic chains. The narrations that report variations in recitations (Qira’at) due to the lack of a chain of narration or the occasional textual instability are not suitable for scholarly reliance, and thus, their authenticity cannot be established. Therefore, it cannot be ascertained that these recitations (Qira’at) are indeed attributed to the Ahl al-Bayt (peace be upon them).

    Keywords: Exegetical Narrations, Quranic Recitations (Qira’at), Differences in Recitations (Qira’at), Ahl al-Bayt (A.S.), Surah At-Tawbah
  • داود صائمی*، کریم پارچه باف دولتی

    انس با قرآن، همراهی بدون انقطاع با قرآن است؛ یعنی آموختن، حفظ، فهم و حتی عمل به قرآن. زمانی انس حاصل می گردد که نتیجه آن تغییر رفتار و عملکرد فرد و به تبع آن جامعه گردد؛ یعنی انسان از قرآن تاثیر بگیرد و سپس در جامعه تاثیرگذار شود. راه برون رفت از وضعیت موجود و رفتن به سمت جامعه قرآنی این است که باید زاویه نگاه به قرآن کاربردگرایانه و مسیله محور باشد و متولیان آموزشی باید به سمت آموزش های عمقی و حل مسیله پیش روند؛ به گونه ای که فرد در زندگی خود قرآن را به عنوان گره گشا حس کند. همچنین دانشگاه ها و سایر نهادها در امور قرآنی باید با نگاه عمق بخشی و به عبارتی ترکیب کار فرهنگی و اجتماعی را لحاظ کنند تا جایگاه قرآن در جامعه یک جایگاه طراز و شایسته شود. این پژوهش با روش کتابخانه ای و میدانی به نقد وضعیت فعلی انس با قرآن در جامعه و ارایه راهکار و پیشنهاد جهت بهبود آن پرداخته است.

    کلید واژگان: انس با قرآن, آسیب شناسی جامعه بدون قرآن, راه کارهای ترویج قرآن
    Davoud Saemi *, Karim Parchebaf Dolati

    Familiarity with the Quran is an uninterrupted companionship with the Quran; It means learning, memorizing, understanding, and even practicing the Quran. It is achieved when the result is a change in the behavior and performance of the individual and, accordingly, the society; It means that a person should be influenced by the Quran, and then it influences the society. The way to get out of the current situation and move towards a Quranic society is that the angle of looking at the Quran should be practical and problem-oriented, and educational administrators should move towards in-depth education and problem-solving; In such a way that a person feels the Quran as a solving instrument in his life. Also, universities and other institutions in Quranic affairs should take into account the composition of cultural and social works with a deepening view, so that the position of the Quran in society becomes dignified and worthy. This research, using the library and field method, has criticized the current situation of familiarity with the Quran in society and provide solutions and suggestions for its improvement

    Keywords: Familiarity with Quran, Pathology of Society without Quran, Ways of Promoting Quran
  • سیداسحاق حسینی کوهساری، داود صائمی *، سید محمد موسوی مقدم
    تامل در شیوه مواجهه ملاصدرا با متشابهات قرآن، روشن میسازد که از نظر وی آیات قرآن دارای ظاهر و باطن هستند و هنگام مواجهه با آیات متشابه، باید به ظواهر آیات اصالت داده و از ظواهر عدول نکرد، در عین حال معتقد است باید معنای متشابهات مطابق عقل و روایات صحیح معصومین (ع) باشد. از نظر وی، فهم متشابهات به افراد و ظرفیت و شایستگی ایشان بستگی دارد؛ بعبارت دیگر، فهم متشابهات امری نسبی است. راسخان در علم معصومین (ع) تمام معنای متشابهات را میدانند و در واقع، برای ایشان متشابهی وجود ندارد. البته ملاصدرا بر اساس نظریه توحیدی خود، معتقد است که تمام مراتب هستی از عالی تا دانی ترتب وجودی بر یکدیگر دارند. بر این اساس، میتوان گفت بدون آنکه نیازمند تاویل آیات متشابه یا قول به تجسیم در باب ذات باریتعالی باشیم، میتوان با توسعه معنایی لفظ متشابه، ظواهر الفاظ آیات را حفظ نموده و همه آیات متشابه را بر ظاهر معنای آنها حمل کرد. وجوه قوت نظریه ملاصدرا در مواجهه با متشابهات بطور کلی عبارتند از: ضرورت وجود متشابهات در قرآن، انحصار متشابهات به آموزه های اعتقادی، تشکیکی بودن مفهوم تشابه، انحصار فهم و تاویل کامل متشابهات به اهل بیت (ع) ، پذیرش روش راسخان در علم در مواجهه با متشابهات، تشکیکی یا نسبی بودن فهم متشابهات، ضرورت تاویل بر مبنای راهی میان تشبیه و تعطیل، فهم متشابهات با تکیه بر اصول عقلایی و آموزه های معصومین (ع) و تاویل متشابهات بر مبنای اصل گوهر معنایی.
    کلید واژگان: محکمات, متشابهات, تاویل, ظاهر, باطن, ملاصدرا
    Seyyed Eshagh Hosseini Kohsari, Davoud Saemi *, Seyyed Mohammad Mousavi Moghaddam
    A study of Mulla Sadra’s encounter with Qur’anic ambiguities reveals that, in his view, Qur’anic verses possess two inward and outward meanings and, when dealing with ambiguous verses, one must value their outward meaning and does not deviate from it. At the same time, he holds that the meaning of ambiguous verses must conform to the intellect and the traditions that have been correctly narrated from the Infallible Imams (a). In his view, the understanding of ambiguous verses is relative and depends on the intellectual capacity of people. Those who are firmly rooted in knowledge (the Infallible Imams (a)) know the whole meanings of ambiguous verses and, in fact, find nothing ambiguous about them. However, based on his monotheistic theory, Mulla Sadra believes that all levels of being, from the highest to the lowest, are ontologically hierarchical. Accordingly, it can be claimed that without interpreting ambiguous verses or resorting to the embodiment of the essence of the Necessary Being, one can preserve the outward meaning of Qur’anic verses through the semantic expansion of ambiguous terms and grasp their outward meanings. The strengths of Mulla Sadra’s theory concerning ambiguous verses generally consist of accepting the necessity of existence of ambiguous verses in the Qur’an, limiting ambiguities to ideological teachings, gradedness of the concept of ambiguity, limiting the complete perception and interpretation of ambiguities to the People of the Prophet’s House, accepting the method of the Infallible Imams (a) (Rasikhun) in dealing with ambiguous verses, acknowledging the gradedness or relativeness of understanding ambiguous verses, emphasizing the necessity of interpretation based on a method between analogy and agnosticism relying on rational principles and the teachings of the Infallibles (a), and interpreting ambiguities based on the semantic essence of words.
    Keywords: Mulla Sadra, clearly defined concepts, Ambiguities, interpretation (tawil), outward, inward
سامانه نویسندگان
  • دکتر داود صائمی
    دکتر داود صائمی
    استادیار گروه علوم قرآنی و حدیث، دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال