dr narges shams alizadeh
-
مقدمهدانشجویان پزشکی عوامل تنش زای وسیعی را تجربه میکنند که بالقوه تاثیرات وخیمی در عملکرد تحصیلی دانشجویان اعمال خواهد کرد. به تبع نوع رشته تحصیلی این عوامل تنش زا در موارد متعددی قابل تغییر نبوده بلکه لازم است توانمندی دانشجویان در مقابله با استرسورها ارتقاءیابد. در این پژوهش تلاش شده که اثر بخشی آموزش مهارت مقابله با استرس (بعنوان بخشی از کوریکولوم آموزشی مهارتهای زندگی در دانشگاه علوم پزشکی کردستان) بر میزان استرس ادراک شده و سبک مقابله با استرس در دانشجویان و همچنین ماندگاری تاثیر آموزش مورد ارزیابی قرار بگیرد.مواد و روش هامطالعه نیمه تجربی از نوع قبل و بعد و حجم نمونه 35 نفر و شامل تمام دانشجویان ترم دوم پزشکی بود. نمونه گیری به روش سرشماری انجام شد. آموزش مقابله با استرس طی چهار جلسه دو ساعته (طی چهار هفته متوالی) ارائه شد. ارزیابی توسط پرسشنامه استرس ادراک شده (14 ماده ای) PSS-14 و پرسشنامه مقابله با شرایط پراسترس، فرم کوتاه (CISS_21) در چهار مقطع قبل و بلافاصله بعد از اتمام کلاس ها، سه و شش ماه بعد از مداخله انجام شد. داده ها وارد نرم افزار آماریSPSS -17 شده و با استفاده از آزمون های تی زوج و آنالیز واریانس یک طرفه و تست تعقیبی توکی تحلیل آماری شد.یافته هامیانگین استرس ادراک شده دانشجویان قبل از آموزش 33/42 بوده ولی این میزان پس از یک ماه به 32/70، پس از سه ماه به 31/50 و در ماه ششم پس از آموزش به 29/22 کاهش یافت. البته این تغییرات تنها بین مرحله قبل از آموزش و شش ماه پس از آموزش معنی دار بود (0/012=P). سبک غالب مقابله با استرس در تمام مراحل مسئله مدار بود ولیکن تغییرات انواع سبک ها در مراحل مختلف معنی دار نبود.بحث و نتیجه گیریدر این مطالعه کاهش میزان استرس ادراک شده دانشجویان را میتوان به آموزش نسبت داد ولی نقش عوامل مداخله گر را نیز باید در نظر داشت. عدم تغییر سبک های مقابله ای پس از آموزش در دانشجویان می تواند مرتبط به کوتاهی دوره آموزش ونقص محتوای آموزش باشد.بنظر میرسد عوامل دیگری از قبیل مقطع تحصیلی دانشجویان و اجباری بودن آموزش نیز در نتایج فوق دخیل باشد. لذا پس از مطالعات بیشتر، تغییر در کوریکولوم آموزشی مهارتهای زندگی در دانشگاه علوم پزشکی کردستان ضروری میباشد.
کلید واژگان: دانشجوی پزشکی, مهارتهای زندگی, مقابله با استرس, استرس ادراک شده, سبک مقابله با استرسBackground And AimMedical students experience a high level of stress, with potential adverse consequences on their academic performance. Stressors cannot be modified in numerous cases but student's abilities to cope with stressors should be upgraded. In this study, we investigated the effect of stress management training (As part of the Life Skills Curriculum in Kurdistan University of Medical Sciences) on perceived stress, coping style in medical college students and also persistence of the effect of training.Material And MethodThis was a quasi-experimental study (before and after). The sample size was 35 medical students and included all of the second semester medical students. Sampling method was census. Stress management training included four two-hour sessions for four consecutive weeks. Assessment was carried out by use of Perceived Stress Scale (PSS-14) and Coping Inventory for Stressful Situations (CISS-21) in four steps (before, immediately, 3 and 6 months after classes). Collected data were entered into SPSS17 software and analyzed by paired t-tests., ANOVA and Tukey post hoc test.ResultBefore training, the mean value for perceived stress among students was 33.42 which decreased to 32.70, 31.50 and 29.22, after one, three and six months after training, respectively. We found significant differences in perceived stress only between the stages conducted before training and six months after training. (P-Value: 0.012). The dominant style of copping with stress in all periods was that of problem oriented but changes in a variety of styles in different periods were not significant.ConclusionIn this study, reduced perceived stress can be related to the training, but the role of confounding factors should be kept in mind. Lack of change in the students´ coping style after training can be attributed to short-term training and defective contents of the training. It seems that other factors such as students’ level of education and compulsory training can interfere with the results of this study. Therefore, further studies are required to carry out alterations in the life skill curriculum in Kurdistan University of medical sciences.Keywords: Medical student, life skills, Stress management, Perceived stress, Copping style with stress -
زمینه و هدفدر مدل شناختی بک، نظر بر آن است که تجربیات در افراد به تشکیل فرض ها یا طرح واره هایی درباره ی خویشتن و جهان می انجامد. این فرض ها یا طرح واره ها خود در سازمان بندی ادراک وکنترل وارزیابی رفتار، مورد استفاده قرار می گیرند. برخی از این فرض ها انعطاف ناپذیر، افراطی و مقاوم در برابر تغییرند و در نتیجه ناکارآمد یا نابارور هستند. هدف از این مطالعه تعیین طرحواره های غیرانطباقی اولیه در اقدام کنندگان به خودکشی با روش مسمومیت، براساس پرسشنامه طرح واره ای یانگ و بررسی رابطه آنها با خودکشی می باشد.روش بررسیاین مطالعه به صورت مورد– شاهدی بود.گروه شاهد افراد اقدام کننده به خودکشی مراجعه کننده به بیمارستان توحید شهر سنندج و گروه کنترل افراد جامعه بودند که با گروه شاهد همسان سازی شدند. تعداد نمونه در هر گروه 204 نفر بود که پرسشنامه های طرحواره یانگ و افسردگی بک را تکمیل نمودند. برای روش های آماری از مدل رگرسیون لجستیک و ضریب همبستگی استفاده شد.یافته هانتایج مطالعه نشان داد طرح واره های خودتحول نیافته/گرفتار و معیارهای سرسختانه یا نامنعطف می توانند به عنوان عوامل موثر در بروز خودکشی مطرح باشند و نیز بین افسردگی و طرح واره های محرومیت هیجانی، رهاشدن/بی ثباتی، انزوای اجتماعی و ایثار همبستگی وجود دارد. همچنین یافته ها حاکی از آن بود که در افراد غیر افسرده، طرحواره خود تحول نیافته و طرحواره محرومیت هیجانی در بروز اقدام به خودکشی نقش داشته است.نتیجه گیریبه طورکلی می توان نتیجه گرفت؛ طرحواره خودتحول نیافته به صورت مستقل از افسردگی و طرحواره محرومیت هیجانی هم به صورت مستقل و هم به صورت غیر مستقیم (از طریق ایجاد افسردگی) در بروز رفتارهای خودکشی از طریق مسمومیت نقش دارند.
کلید واژگان: طرح واره های غیرانطباقی اولیه, خودکشی, افسردگی, پرسشنامه یانگBackground And AimAccording to Beck''s cognitive model، the experiences of the people result in development of assumptions or schemas about the self and the world. These assumptions contribute to the organization of perception and control and appraisal of behavior. Some of these assumptions are rigid and resistant to change and therefore are dysfunctional. The purpose of this study was to determine the schemas of individuals attempting suicide by self-poisoning according to Beck''s cognitive model and determine their relationship to suicide.Material And MethodsThis was a case–control study. Our case group (n=204) included the patients admitted to Tohid Hospital due to suicide attempt. Control group consisted of healthy individuals (n=204) who had been matched with case groups. The participants completed Young Schema Questionnaire and Beck Depression Inventory. Collected data were analyzed by means of logistic regression model and correlation test.ResultsResults showed that enmeshment/undeveloped self-unrelenting standards/ hypercritical schemas can be risk factors for suicide attempts. Depression had correlation with emotional deprivation، abandonment/instability، social isolation/alienation، and self-sacrifice schemas. In non-depressed participants، undeveloped self and emotional deprivation schemas were associated with suicide attempt.ConclusionIn general، undeveloped self-schema might contribute to suicidal behavior independently. Emotional deprivation both directly and indirectly (by inducing depression) could precipitate suicidal behavior.Keywords: Early maladaptive schema, Suicide, Depression, Young questionnaire -
زمینه و هدفخودکشی سومین علت شایع مرگ و میر در سنین 15 تا 44 سال می باشد. دانشجویان پزشکی یکی از گروه های در معرض خطر می باشند و افکار خودکشی یک عامل پیشگویی کننده مهم برای اقدام به خودکشی و تکمیل آن است. هدف این مطالعه تعیین شیوع افکار خودکشی و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان است.مواد و روش هادر یک مطالعه توصیفی– تحلیلی، 452 دانشجوی رشته های مختلف دانشگاه علوم پزشکی کردستان به روش تصادفی– طبقه ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه افکار خودکشی بک (BSSI) میزان این افکار تعیین گردید، داده ها با استفاده از تست های آماری X2 و رگرسیون لجستیک تحلیل شد. در این مطالعه 05/0 p<معنی دار تلقی گردید.یافته ها3/34 درصد دانشجویان پسر و 7/65 درصد دختر با میانگین سنی 41/2±16/21 سال بودند. در کل 7/32 درصد دانشجویان دارای افکار خودکشی کم تا شدید بودند. این میزان در دانشجویان پزشکی7/42درصد بود. بین رشته تحصیلی، محل سکونت، انجام فرائض دینی و سابقه اقدام به خودکشی و میزان افکار خودکشی با (01/0>p)، ارتباط معنی داری مشاهده گردید.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد افکار خودکشی در بین دانشجویان از شیوع بالایی برخوردار است و با توجه به این میزان شیوع توصیه می شود این مقوله توسط مسئولین دانشگاه به عنوان اولویت در نظر گرفته شده و اقدامات لازم در زمینه پیشگیری از خودکشی صورت پذیرد.کلید واژگان: افکار خودکشی, شیوع, عوامل مرتبط, رشته تحصیلی, دانشجویان, علوم پزشکیBackground And AimSuicide is the third most common cause of death between 15 and 44 years of age. Medical students are one of the high risk groups. Suicidal ideation is regarded as a predictive factor for suicide attempt. The purpose of this study was to determine the prevalence rate of suicidal thoughts and its related factors among the students of Kurdistan University of Medical Sciences.Material And MethodsIn this descriptive - analytical study، 452 students with different fields of study in medical sciences were selected randomly. Using Beck Inventory (BSSI) the rate of suicidal thoughts was determined. Data were entered into SPSS V. 16 software and analyzed by x^2 and logistic regression. p <0. 05 was considered significant.ResultsIn this study 34. 3 percent of the students were male and 65. 7 percent were female، with a mean age of 21. 16 ± 2. 41 years. 32. 7 percent of all students and 42. 7percent of medical students had mild to severe suicidal thoughts. A significant relationship was observed among academic fields، residential area، performance of religious obligations، history of suicide attempts and current suicidal thoughts (p<0. 01).ConclusionThis study indicated a high prevalence rate of suicidal thoughts among the university students which calls for more attention by the university officials in order to take necessary measures for prevention of suicidal attempts among the students.Keywords: Suicidal thoughts, Prevalence, Associated factors, Academic disciplines, Medical students
-
چکیده
زمینه و هدفخودکشی یکی از مشکلات عمده بهداشت عمومی است که معلول فاکتورهای متعددی است که در جوامع مختلف متفاوت است. لزوم شناسایی این عوامل برای مداخله موثر و پیشگیری در هر جامعه احساس می شود.
روش بررسیاین مطالعه به صورت مطالعه مورد- شاهدی انجام شد افرادی که به دلیل اقدام به خودکشی به بیمارستانهای سنندج مراجعه کرده بودند به عنوان گروه مورد در نظر گرفته شدند و گروه شاهد با در نظر گرفتن همسان سازی سنی توسط پژوهشگر انتخاب شد. تجزیه و تحلیل داده ها با به کارگیری نرم افزارSPSS انجام شد و از آمار توصیفی برای توصیف داده ها و از آزمون آماری کای دو برای تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته هااقدام به خودکشی در زنان (1/71 درصد)، سن 24-20 سال (1/31 درصد) و افراد با تحصیلات متوسطه یا دیپلم (1/56 درصد) شایعتر بود. یافته ها حاکی از ارتباط معنی دار بین، تعداد افراد خانواده و وجود حوادث زندگی با اقدام به خودکشی بود (به ترتیب،p=0.01، P<0.05) به طوریکه افراد دارای سابقه ای از حوادث زندگی و خانواده پرجمعیت تر در خطر بیشتری برای اقدام به خودکشی بودند. بین تاهل و اقدام به خودکشی رابطه معناداری یافت نشد. بیشترین روش خودکشی مصرف دارو و سموم بود. 7/6 درصد افراد اقدام به خودسوزی کرده بودند. خودسوزی در زنان متاهل شایعتر بود و در 100 درصد موارد منجر به مرگ گردید.
نتیجه گیریبالا بودن اقدام به خودکشی در زنان جوان نیاز به توجه بیشتر به سلامت روان این جمعیت را مطرح می سازد. استفاده از روش خودسوزی به ویژه در زنان متاهل توجه به آموزش همگانی در خصوص پیشگیری از خودکشی و همچنین بازنگری در نحوه ازدواج و آموزش خانواده ها و جوانان در این خصوص و نحوه برخورد با مشکلات خانوادگی را نشان می دهد.
کلید واژگان: اقدام به خودکشی, کردستان, خودسوزیBackground And AimSuicide is one of the most important community health problems which is related to many different factors in different communities. Methods and Materials: This was a case-control study and patients with suicide attempt admitted in Sanandaj hospitals were regarded as the case group. Control group was selected and matched for age. Data were introduced into SSPS 12.0 software and were analyzed by means of x2 test.
ResultsSuicide attempt was more frequent in females (71.1%), in those with age of 20-24 years (31.1%) and in those with high school education (56.1%). There was a significant relationship between number of family members and life events with suicide attempt (P=0.01, P<0.05 respectively). No significant relationship was found between suicide attempt and marital status. The most common ways for suicide attempt were by using drugs and poisons. 6.7% of patients attempted suicide by self-burning. Self-burning was more frequent in married women and had 100% mortality.
ConclusionHigh frequency of suicide attempts in young women calls for attention to mental health in this group. Preventing suicide attempts by self-burning, particularly in married women indicates the importance of public education as well as reassessing marital condition, and family life training and education about handling interpersonal problems within families.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.