e. salimi
-
در چند دهه اخیر، تاثیر نانوذرات در پرتودرمانی موردتوجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر مدل های برهم کنش فیزیکی مختلف بر روی محاسبات دز در اطراف نانوذرات طلا، هافنیوم و گادولینیم، انجام شده است. با استفاده از ابزار مونت کارلوی Geant4، یک نانوذره به قطر 50 نانومتر در فانتوم مکعبی آب شبیه سازی شد و تحت تابش پروتون با انرژی های 5، 50 و MeV 150 قرار گرفت. مطالعه حاضر پارامترهای مختلفی را از جمله طیف انرژی الکترون ها و فوتون های ثانویه، توزیع دز شعاعی (RDD)، ضریب افزایش دز (DEF)، در اطراف نانوذره با سه جنس مختلف و دو مدل برهم کنش فیزیکی مورد بررسی قرار داده است. نتایج حاصل شده نشان داد که برای نانوذره طلا تعداد الکترون های ثانویه با مدل پنلوپه بیش تر از مدل لیورمور بود؛ ولی برای دو نانوذره دیگر، الکترون های ثانویه بیش تری با مدل لیومور نسبت به مدل پنلوپه تولید شد. در نمودارهای RDD تا فاصله 6 نانومتری از سطح نانوذره طلا (در راستای شعاعی در محیط آب)، مدل پنلوپه یک اختلاف 10 درصدی را نسبت به مدل لیورمور ارایه می کند. هم چنین، تا فاصله 9 نانومتری از سطح نانوذره، مدل لیورمور به ترتیب یک افزایش 16 و 10 درصدی در دز را در مقایسه با مدل پنلوپه برای نانوذرات هافنیوم و گادولینیم نشان می دهد. در مورد DEF، دز نهشت شده در اطراف نانوذره طلا 14 برابر افزایش یافت که بالاترین مقدار در مقایسه با افزایش دز پیرامون نانوذرات هافنیوم و گادولینیم که به ترتیب 10 و 6 برابر بودند، می باشد.
کلید واژگان: نانوذرات, ضریب افزایش دز, پروتون درمانی, شبیه سازی مونت کارلو, Geant4The impacts of nanoparticles in radiation therapy have been investigated during the recent decades. The present study was conducted with the aim of investigating the effect of different physical interaction models on dose calculations using gold, hafnium and gadolinium nanoparticles. A nanoparticle with a diameter of 50 nm was simulated in a cubic water phantom and irradiated by protons with the energies of 5, 50 and 150 MeV using Geant4 Monte Carlo toolkit. The current study has considered various parameters, including the energy spectrum of secondary electrons and photons, radial dose distribution (RDD), dose enhancement factor (DEF), around the nanoparticle with three different materials and two physical interaction models. The obtained data showed that for gold nanoparticles, the Penelope model generated a greater number of secondary electrons than the Livermore model; however, for the other two nanoparticles, the Livermore model produced a greater number of secondary electrons than the Penelope model. In the RDD graphs, the Penelope model presents a 10% difference compared to the Livermore model up to a distance of 6 nm from the nanoparticle’s surface (along the radial axis in water). Furthermore, the Livermore model indicates a 16% and 10% increase in dose compared to the Penelope model up to a distance of 9 nm from the surface of hafnium and gadolinium nanoparticles, respectively. In the case of DEF, the dose deposited around the gold nanoparticle was increased by 14, the highest amount compared to DEF of hafnium and gadolinium nanoparticles which is 10 and 6, respectively
Keywords: Nanoparticle, Dose Enhancement Factor, Proton therapy, Monte Carlo Simulation, Geant4 -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی آسیبهای سیستم مدیریت منابع انسانی در نظام آموزشی آموزش و پرورش و ارایه پیشنهادهایی برای بهبود آن انجام شده است. این پژوهش، ماهیتا کمی، از نظر هدف توصیفی و از نظر گردآوری داده ها، پیمایشی است. جامعه آماری متشکل از معلمان و مدیران مدارس دولتی استان تهران بوده و نمونه آماری به روش نمونه گیری احتمالی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده است. در این پژوهش شناسایی آسیبهای این نظام بر اساس مدل میر، در چهار حوزه جذب و تامین، آموزش و بهسازی، نگهداری و به کارگیری منابع انسانی صورت گرفته است. به این منظور، مصاحبه های اکتشافی با خبرگان آموزش و پرورش انجام و با توجه به مبانی نظری مرتبط، سوالات پرسشنامه پژوهش تنظیم شد. برای تحلیل داده ها، نرم افزارهای LISREL و SPSS و روش تحلیل عاملی تاییدی و آزمون t تک نمونه ای به کار گرفته شده است. یافته ها حاکی از آن است که مهم ترین آسیبها از نظر معلمان و مدیران، در حوزه نگهداری در مولفه های حقوق و مزایا و ایمنی، در حوزه آموزش و بهسازی، مولفه ارزیابی عملکرد و در حوزه کاربرد، مولفه انگیزش است. از میان این آسیبها می توان به نامناسب بودن شاخصهای رتبه بندی و ارزیابی عملکرد، حقوق و مزایای پایین نسبت به سایر دستگاه های اجرایی کشور، فقدان حمایتهای قانونی مانند بیمه مسیولیت مدنی و قضایی برای معلمان و نبود نظام کارراهه شغلی اشاره کرد.
کلید واژگان: سیستم مدیریت منابع انسانی, جذب و تامین, آموزش و بهسازی, نگهداری, به کارگیری, نظام آموزشیThe present research has endeavored to identify the flaws in the human resource management system in Iran's educational administration and resent suggestions for improvement. Quantitative in nature, this study has taken a descriptive approach regarding its objective while the approach toward data collection has been of the survey kind. Teachers and principals of state-owned schools in the province of Tehran constituted the statistical population, and the sample has been selected by means of random multistage clustered sampling. The system flaws have been identified in four areas – recruitment and securement, training and improvement, maintenance and the deployment of human resources. Thus, exploratory interviews were conducted with experts on Iran’s educational system, and the research questionnaire was devised based on relevant theoretical foundations. For data analysis, LISREL and SPSS software were used, and confirmatory factor analysis and the one-sample T-test were used. The findings indicate that, as seen by teachers and principals, when it comes to retaining staff, the most important flaws occur in the components of salary, benefits and security, while in the domain of training and improvement, performance assessment is the main component, and in the field of deployment, motivation is the main component. Inappropriate indices of ranking and performance assessment, inadequate salaries and benefits compared to other executive branches of the government, the lack of legal support such as civil liability insurance for teachers and the absence of a career path system can be named as some of the flaws.
Keywords: human resources management system, recruitment, securement, training, improvement, deployment, educational system -
در آغاز هزاره ی سوم، بزهکاری و بزه دیدگی سایبری به عنوان یکی از جدی ترین چالش های دستگاه عدالت کیفری مطرح شده است. مطالعات بزه دیده شناسی در بستر سایبر، نشان می دهد که زنان، ازجمله «آسیب پذیرترین اقشار» در فضای مجازی هستند. آنچه بر نگرانی ها می افزاید این است که با پیدایش و رواج شبکه های اجتماعی، به صورت تصاعدی بر رشد بزه دیدگی زنان افزوده شده است. مقابله با بزه دیدگی زنان در شبکه های اجتماعی، درگرو علت شناسی دقیق مسئله و اتخاذ تدابیر مناسب برای مقابله و حذف عوامل جرم زا است. این پژوهش با روش کیفی و با ابزار مصاحبه و مشاهده، به شناسایی بخشی از علل و عوامل بزه دیدگی زنان در یکی از شبکه های اجتماعی پرمخاطب در ایران (فیس بوک) پرداخته است. جامعه ی آماری تحقیق شامل 12 کاربر زن که مکررا در شبکه ی اجتماعی مذکور، مورد بزه واقع شده اند، می باشد. برای افزایش روایی تحقیق، برآیندهای به دست آمده از مصاحبه در شش پروفایل آزمایشی در شبکه ی فیس بوک، مورد راستی آزمایی قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سبک زندگی و نحوه ی تعاملات و انتخاب های یک کاربر زن و فشار اجتماع بر او با میزان بزه دیدگی وی ارتباط دارد. همچنین جایگاه اجتماعی کاربران زن، رابطه ی معنادار و معکوسی با بزه دیده شدن آن ها در شبکه های اجتماعی دارد.کلید واژگان: بزه دیده مقصر, فیس بوک, جرم سایبری, عمومی شدن بزهکاری, زنانه شدن بزه دیدگیIn recent years, cybercrime has become one of the biggest and most serious challenges facing the criminal justice system. Studies in the context of cyber victim show that women, including "vulnerable groups" are in cyberspace. What adds to worries is that in recent years, with the advent of social networks, the number of female offenders has expanded exponentially. Countering this unpleasant situation in cyberspace depends on the exact pathology of the problem and the adoption of appropriate measures to deal with crime factors. This study, using criminological theories, seeks to identify the causes of female victimization in cyberspace and specifically in social networks. Findings of this study suggest that along with the ease of committing crime in social networks, the victim's lifestyle and the type of virtual interactions are parts of the causes and factors of female victimization in cyberspace.Keywords: The culprit guilty, social networks, cybercrime, lifestyle, crime prevention
-
مقدمه
ناتوانی موجب می شود تا استقلال و کیفیت زندگی سالمندان کاهش یافته و نیاز آنان به دریافت حمایت های مراقبتی افزایش یابد. از اینرو مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت ناتوانی سالمندان روستایی شهر ایلام صورت پذیرفت.
روشاین مطالعه توصیفی- تحلیلی، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایدو مرحله ای بر روی 70 نفر از سالمندان 65 سال و بالاتر روستایی شهر ایلام در سال 1394 انجام شد. پرسشنامه سنجش ناتوانی در سالمندان (WHODAS II) به منظور ارزیابی وضعیت ناتوانی سالمندان در انجام فعالیتهای روزمره استفاده گردید. داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه ی 21 و با استفاده از آزمونهای آماریT-Test و ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هایافته ها نشان داد که (21/4%) 15 نفر از سالمندان مورد پژوهش بدون ناتوانی، (25/7%) 18 نفر ناتوانی کم، (47/1%) 33 نفر ناتوانی متوسط و تنها (5/8%) 4 نفر دارای ناتوانی شدید بودند. بیشترین میزان ناتوانی به ترتیب مربوط به فعالیت شغلی و راه رفتن و کمترین میزان ناتوانی به ترتیب مربوط به فعالیت اجتماعی، خانوادگی و تعامل با مردم بود. همچنین میزان ناتوانی با سن، تاهل، تحصیلات و درآمد ارتباط معنی داری داشت (p/05).
نتیجه گیریاکثریت سالمندان روستایی شهر ایلام دارای ناتوانی متوسط بودند، لذا لزوم ترویج برنامه های ارتقا سبک زندگی سالم توسط پرسنل بهداشتی- درمانی جهت کاستن و پیشگیری از ناتوانی در سالمندان احساس می شود.
کلید واژگان: سالمند, ناتوانی, روستا, ایلامIntroductionDisability, reduces quality of life and independence of older adults and increases their needs to giving caring support. This study was conducted to assess the disability status in the rural older adults in Ilam.
MethodThis descriptive-analytical study, was conducted using a two-stage cluster sampling method on 70 older adults who aged 65 years and over in rural areas of Ilam in 2015.WHODAS II questionnaire was used to evaluate disability status in activities of daily living. Data were analyzed by SPSS software version 21andusing T-Test and ANOVA.
ResultsThe findings showed that (21/4%) 15 of older adults had no disability, (25/7%) 18 of them had low disability, (47/1%), 33 of them had moderate disability and only (5/8%) 4 had severe disability. Most disabilities related to job activities and walking, and the lowest ones related to the social and familial activities and interaction with people respectively. Also level of disability had a significant relationship (p 0/05).
ConclusionMost of rural older adults in Ilam had moderate level of disability. So there is a necessity for promotion of healthy lifestyle programs by health care professional with the aim of reducing and prevention of disability in older adults.
Keywords: Older adult, Disability, Rural, Ilam
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.