به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ebrahim asghari kaljahi

  • رقیه حسنی، ابراهیم اصغری کلجاهی*، سینا مجیدیان

    با گسترش صنایع نفتی و همچنین با فرسودگی تاسیسات و خطوط لوله، نشت مواد نفتی بیشتر می شود. نشت نفت علاوه بر تاثیرات زیست محیطی، باعث ایجاد تغییراتی در خواص خمیری و واگرایی خاک می شود. به منظور بررسی پتانسیل واگرایی خاک های ریزدانه در اثر نفوذ نفت، نمونه خاکی از محدوده پالایشگاه شازند اراک برداشته شده و با نسبت های وزنی 0-5-10-15-20 درصد نفت خام مخلوط شده و نمونه سازی با دانسیته خشک حداکثر حاصل از آزمایش تراکم (به روش پروکتور) صورت گرفته و بعد از عمل آوری، آزمایشات پین هول و هیدرومتری مضاعف انجام شده است. نتایج آزمایش های مذکور نشان می دهد که با افزودن نفت تا 15 درصد، خاک ریزدانه تمایل به واگرایی دارد و در ادامه با افزایش آن تا 20 درصد، واگرایی خاک افزایش می یابد. تغییرات بافت خاک با افزایش مقدار نفت با استفاده از عکس های میکروسکوپ های الکترونی (SEM) بررسی شده و نتایج نشان می دهند که پراکندگی ذرات خاک (واگرایی) با افزایش مقدار نفت، بیشتر می شود.

    کلید واژگان: نفت خام, واگرایی خاک, خاک ریزدانه, آزمایش پین هول, آزمایش هیدرومتری مضاعف, تصاویر SEM
    Roghayeh Hasani, Ebrahim Asghari-Kaljahi*, Sina Majidiana

    With the expansion of the petroleum industry and the aging of facilities and pipelines, oil spills are becoming more frequent. In addition to environmental impacts, oil spills can cause changes in the plasticity and dispersivity of soils. To investigate the potential for dispersion in fine-grained soils due to oil leakage, soil samples were collected from the Shazand Refinery area in Arak and mixed with 0, 5, 10, 15, and 20% by weight crude oil. Specimens were prepared at the maximum dry density obtained from the Proctor compaction test and, after curing, pinhole and double hydrometer tests were conducted. The results of the mentioned tests showed that the fine-grained soil tends to disperse with the addition of up to 15% oil, and this dispersion increases with further increases to 20%. Changes in the soil fabric with increasing oil content were investigated using scanning electron microscopy (SEM) images, and the results showed that the dispersion of soil particles increased with increasing oil content.

    Keywords: Crude Oil, Pinhole Test, Fine-Grained Soil, Dispersive Soil, Double Hydrometer Test, SEM Images
  • رقیه حسنی، ابراهیم اصغری کلجاهی*، سینا مجیدیان
    با گسترش صنایع نفتی و همچنین با فرسودگی تاسیسات و خطوط لوله، نشت مواد نفتی بیشتر می شود. نشت نفت علاوه بر تاثیرات منفی محیط زیستی، باعث ایجاد تغییراتی در خواص فیزیکی و ژئوتکنیکی خاک می شود. این تغییرات در خاک های درشت دانه به صورت فیزیکی و در خاک های ریزدانه به صورت تغییرات فیزیکی و ساختاری رخ داده و منجر به کاهش ظرفیت باربری و افزایش نشست پذیری خاک زیر پی می شود. به منظور بررسی ویژگی های فیزیکی و مکانیکی خاک های ریزدانه در اثر نفوذ نفت، نمونه خاکی از محدوده پالایشگاه شازند اراک برداشته شده و با نسبت های وزنی 0-5-10-15-20 درصد نفت خام مخلوط شده و نمونه سازی با تراکم 90 درصد دانسیته حداکثر (روش پروکتور) صورت گرفته و آزمایشات مختلف فیزیکی و مکانیکی انجام شده است. نتایج آزمایش ها نشان می دهد که با افزودن نفت تا 10 درصد، حد روانی 21 درصد کاهش یافته و در ادامه با افزایش آن تا 15 درصد، حد روانی افزایش یافته و با افزودن 20 درصد دوباره کاهش می یابد. البته شاخص خمیری تقریبا با افزایش مقدار نفت، روند کاهشی دارد. در آزمایش تراکم، حداکثر وزن مخصوص خشک خاک با افزودن نفت خام افزایش یافته و درصد رطوبت بهینه نیز با افزایش مقدار نفت تا 10 درصد کاهش و سپس افزایش می یابد. همچنین افزودن نفت به طور کلی باعث کاهش ضریب نفوذپذیری خاک می شود. افزایش مقدار نفت در تحکیم خاک اثری متفاوت داشته و ضریب تحکیم خاک با افزایش مقدار نفت، افزایش می یابد. ضمنا مقاومت فشاری تک محوری خاک با افزایش مقدار نفت کاهش می یابد.
    کلید واژگان: نفت خام, نشت نفت, ضریب تحکیم, خاک ریزدانه, ضریب نفوذپذیری, لایه آب دوگانه
    Roghayeh Hasani, Ebrahim Asghari-Kaljahi *, Sina Majidian
    With the expansion of oil industries, the leakage of oil materials increases. In addition to the negative effects of the environment, the oil leakage causes changes in the physical and geotechnical properties of the soil. These changes in granular soils are in the form of changes in the physical properties and structure of the soil, which leads to a decrease in the bearing capacity and an increase in the settlement of the soil under the foundation. In order to investigate the geotechnical behavior of fine-grained soils due to oil infiltration, a soil sample was taken from the Shazand Arak Refinery area and mixed with 0-5-10-15-20 percent crude oil by weight and remolded with a density of 90 percent of the maximum density (Proctor method) has been subjected to various physical and mechanical tests. Of course, the plastic index has a decreasing trend with the increase of the amount of crude oil. In the compaction test, the maximum dry unit weight of the soil increases with the addition of crude oil and the optimum moisture content decreases with the increase of the amount of crude oil up to 10% and then increases. In addition, the addition of oil generally reduces the permeability coefficient of the soil. Increasing the amount of oil has a different effect on soil consolidation, and the coefficient of soil consolidation increases with increasing the amount of oil. In addition, the uniaxial compressive strength of the soil decreases with the increase of the oil content.
    Keywords: Crude oil, Oil leakage, Consolidation, Permeability, Fine grained soil, Double layer
  • رضا بابازاده*، ابراهیم اصغری کلجاهی

    بهره برداری بهینه و پایدار از یک معدن روباز نیازمند توجه خاص به مسایل ژیوتکنیکی از جمله پایداری شیبها و ترانشه های پیرامونی می باشد. چنین بررسیهایی بایستی به طور مستمر انجام شده و نتایج حاصله در طراحی معدن و همچنین اجرای طرحهای توسعه ای مورد توجه قرار گیرد. عوامل موثر در ناپایداری شیبهای معادن روباز زیاد بوده و بایستی در ارزیابی ریسک، شناسایی شده و مورد بررسی قرار گیرند. در این مطالعه سعی شده است مهمترین فاکتورهای موثر در ناپایداری ترانشه های معدن مس سونگون واقع در آذربایجان شرقی شناسایی شده و بر اساس میزان اهمیت رتبه بندی گردند. برای این منظور روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) مورد استفاده قرار گرفته است. در مرحله اول، با تهیه پرسشنامه ای از متخصصین شاغل در این زمینه نظرخواهی شده و بر این اساس مهمترین فاکتورهای ریسک در 3 لایه گردآوری و سپس ساختار سلسله مراتبی ترسیم گردیده است. در مرحله بعدی با استفاده از روش سلسه مراتبی فازی، وزن نسبی هر کدام از فاکتورها در رابطه با ریسک ناپایداری شیب محاسبه شده و میزان اهمیت هر کدام از آنها تعیین گردیده است. نتایج بررسیهای میدانی و پایش طولانی مدت رفتار شیبهای معدن نیز با نتایج به دست آمده از روش تحلیلی مقایسه شده است. بر این اساس عامل تاخیر در عملیات معدنکاری (لایه 1)، گسیختگی با ابعاد وسیع (بیش از یک پله) (لایه 2) و سیستم ناپیوستگی (لایه 3) دارای بیشترین اهمیت در ارزیابی ریسک ناشی از ناپایداری ترانشه های معدن مس سونگون تعیین شده است.

    کلید واژگان: معدن مس سونگون, ناپایداری ترانشه, فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی, ارزیابی ریسک
    Reza Babazadeh *, Ebrahim Asghari Kaljahi

    The optimum operation of an open pit mine needs special attention to geotechnical problems including slopes stability. Such investigations should be performed continuously, and the obtained results be used in mine designing and also development studies. There are various types of factors affecting the instability problems of mine slopes and should be identified and investigated during risk assessment process. In this research, an attempt was made to identify the most important factors related to instability of slopes of Sungun copper mine, then rank factors based on their importance. For this purpose, Fuzzy Analytical Hierarchy process (FAHP) has been used. At first, using a questionnaire experts were interviewed and on this basis the most important risk factors defined in 3 layers, then the Hierarchal structure of problem was drawn. Then, FAHP was used to calculate the relative weight of factors affecting risk of slope instability and to determine their importance. The results obtained of field studies and also long term plans for slope controlling were compared with FAHP method results. On this basis, delay in mining operations (Layer 1), extended failure (more than a bench) (Layer 2), and discontinuities (Faults & Joints) (Layer 3) were defined as factors with high importance during risk assessment of slopes instability of Sungun copper mine.

    Keywords: Sungun Copper Mine, Slope instability, Fuzzy Analytical Hierarchy Process, Risk Assessment
  • زهرا حسین زاده، ابراهیم اصغری کلجاهی*، حدیثه منصوری

    خاک منطقه آزاد اروند خرمشهر ریزدانه چسبنده است و نمی توان در خاکریزی ها از آن استفاده کرد. از طرفی مصالح مناسب برای این منظور (خاک درشت دانه) در فواصل دورتری قرار دارد که استفاده از آن مستلزم صرف هزینه هنگفتی است. در این راستا سعی بر بهسازی خاک منطقه با آهک و سرباره کوره فولادسازی است. در این تحقیق، بهسازی خاک ریزدانه این منطقه با افزودن آهک و سرباره بررسی شده است. بدین منظور بعد از نمونه برداری از خاک و انجام آزمایش های شناسایی و تراکم، مقادیر متفاوتی از سرباره (10 و 20 و 30 درصد وزنی خاک) و آهک (2 و 4 و 6 درصد وزنی خاک خشک) به خاک افزوده شده و بعد از عمل آوری به مدت 28 روز، با انجام آزمایش های تعیین حدود اتربرگ، تراکم، مقاومت فشاری تک محوری و CBR اشباع و غیراشباع، تاثیر این مواد در بهبود خواص فیزیکی و مکانیکی خاک بررسی شده است. طبقه بندی خاک محل بر اساس طبقه بندی یونیفاید، CL است و شاخص خمیری آن حدود 25 درصد و مقدار یون سولفات آن بیش از 5/0 درصد است. نتایج آزمایش ها نشان می دهد که با افزودن سرباره و آهک در مقادیر مختلف به خاک منطقه، خواص فیزیکی و مکانیکی خاک به طور چشم گیری بهبود می یابد، به طوری که شاخص خمیری خاک کاهش یافته و مقاومت فشاری و مقدار CBR افزایش می یابد. هم چنین در آزمایش تراکم وزن مخصوص خاک افزایش و درصد رطوبت بهینه کاهش می یابد. نتایج نشان می دهد که تاثیر آهک بر خاک رس نسبت به سرباره زیادتر است و سرباره در مقادیر کم تر از 35 درصد تاثیر چشم گیری در مقاومت فشاری خاک ندارد. اگرچه در نتایج آزمایش های CBR غیراشباع در مقادیر سرباره بیش از 20 درصد، افرایش چشم گیری در باربری دیده می شود. براساس پژوهش های قبلی، به دلیل وجود یون سولفات نسبتا زیاد در خاک، استفاده از آهک به تنهایی مناسب نبوده و سرباره می تواند علاوه بر بهبود فیزیکی شرایط خاک، به صورت شیمیایی از تشکیل کانی های حجیم در اثر واکنش آهک با سولفات خاک (مثل کانی اترینگیت) جلوگیری کند.

    کلید واژگان: منطقه آزاد اروند, بهسازی خاک, آهک, سرباره کوره فولاد, CBR
    Zahra Hoseinzadeh, Ebrahim Asghari-Kaljahi*, Hadiseh Mansouri

    The soil of the Arvand free zone in the north of Khorramshahr is fine cohesive and cannot be used in earth works. On the other hand, suitable materials for this purpose (coarse-grained soils) are located at the farther distances which a considerable cost requires. In this regard, it is trying to improve the soil with lime and furnace steel slag. This study is focused on improvement of the fine-grained soil by adding various contents of lime and furnace steel slag. For this purpose, after sampling and performance of compaction tests, different amounts of slag (10, 20 and 30% by weight of dry soil) and lime (2, 4 and 6% by weight of dry soil) were added to the soil and after curing for 28 days, the effect of additives on the physical and mechanical properties of soil was investigated by using several tests such as Atterberg limits, compaction, uniaxial compressive strength (UCS) and CBR as soaked and unsoaked. Based on USCS classification the study soil is CL, its plasticity index is about 25% and sulphate ion content is more than 0.5%. Experimental results show that by adding slag and lime at different contents to soil, mechanical properties of soil improve dramatically, so plastic index of soil decreased and UCS and CBR has been increased. Also, the maximum dry unit weight of soil increases and the optimum moisture content decreases. The test results also indicate that the effect of lime on soil is higher than slag and the effect of slag for less than 35% is not considerable, however the test result of unsoaked CBR show that the bearing of soil increase in the more than slag content 20% is significant. According to the previous studies, due to the relatively high sulphate ion content in the soil, the use of lime alone is inappropriate and the slag can only physically improve soil conditions but also chemically prevent the formation of large volume minerals (like Ettringite) by the reaction of lime with soil sulphate ion.

    Keywords: Arvand free zone, Soil improvement, Lime, Furnace steel slag, CBR
  • عبدالله سهرابی بیدار*، شهرام مقامی، احمد زارعان، ابراهیم اصغری کلجاهی

    تعیین وضعیت ساختار سرعت موج برشی از ملزومات شناسایی ساختگاه است. روش های مرسوم به خصوص در ساختگاه های دارای آبرفت های ضخیم لایه دارای محدودیت هایی برای این منظور هستند. در این مطالعه از روش اندازه گیری تک ایستگاهی امواج خرد لرزه و برگردان نسبت بیضیواری امواج سطحی جهت شناسایی ساختار خاک استفاده شده است. ساختگاه مورد مطالعه در جنوب تهران قرار داشته و ضخامت قابل توجهی از آبرفت های نرم دارد. نسبت بیضیواری با استفاده از نرم افزار Geopsy و روش تحلیل زمان فرکانس به دست آمده است. با توجه به همگنی و یکنواختی لایه های زیر سطحی ساختگاه از میانگین نسبت بیضیواری چهار ایستگاه داده برداری خرد لرزه برای برگردان و استخراج ساختار سرعت موج برشی استفاده شده است. همچنین به سبب عدم قطعیت در فرایند برگردان و به منظور بررسی همگرایی و پایداری جوابها 5 مدل اولیه مختلف در نظر گرفته شده و فرایند برگردان در هر مدل 3 بار تکرار گردیده است. نتایج حاصله دارای خطای بسیار کمی هستند و سنگ کف لرزه ای را در عمق حدود 100 متری نشان می دهد. همچنین مدلهای مختلف دارای همگرایی مناسبی هستند که حاکی از اعتماد پذیری روش مورد استفاده برای استخراج ساختار سرعت موج برشی است.

    کلید واژگان: ساختار سرعت, خرد لرزه, حل معکوس, بیضیواری, ارتعاشات محیطی
    Shahram Maghami, Ahmad Zarean, Ebrahim Asghari Kaljahi

    Shear wave velocity structure of the surficial layer of the earth is one of the requirements in many of site investigation programs. Conventional methods, especially in sites with thick alluvial layers, have limitations for this purpose. In this study, single-station measurement of micro-tremors and surface-wave ellipticity inversion were used to identification of soil structure. The study site is located in the south of Tehran and has a considerable thickness of soft alluvial layers. The ellipticity ratio was obtained using Geopsy software employing the time-frequency analysis method. Due to the uniformity of the subsurface layers of the site, the mean ellipticity ratio curve of the four seismic measurements stations was used to inversion and extraction of the shear wave velocity structure. Due to the uncertainty in the inversion process and to investigate the convergence and stability of the solutions, five different initial models are considered and the inversion process has been repeated 3 times in each model. There is a very little error in inversion results, where they show that the seismic bedrock exists at a depth of about 100 meters. Also, different models have good convergence indicating the reliability of the method used to derive the shear wave velocity structure.

    Keywords: velocity structure, micro-tremor, Inversion, ellipticity, Ambient Vibration
  • قدرت برزگری*، علیرضا اسماعیلی، ابراهیم اصغری کلجاهی
    زمینه و هدف

    گسترش بی رویه شهرها موجب افزایش تولید انواع پسماند در مناطق شهری شده که علی رغم پیشرفت علوم و فناوری، مدیریت آنها به یک چالش مهم تبدیل شده است. هدف از این تحقیق بررسی و انتخاب محل مناسب برای دفن پسماندهای شهر ملکان می باشد.

    روش بررسی

    در این مطالعه ، معیارهای تصمیم گیری مورد نیاز شامل سنگ‎شناسی، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، مشخصات خاک، توپوگرافی (شیب)، فاصله از مناطق شهری و فاصله از جاده اصلی، آبراهه های اصلی و فرعی، مناطق مسکونی، چاه و قنات، گسل ها شناسایی و جمع آوری شده اند. به منظور تشکیل ماتریس مقایسه زوجی و وزن دهی لایه های اطلاعاتی از نرم افزار Expert Choice 11 و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. سپس در محیط GIS، با روی هم قرار دادن لایه های اطلاعاتی مختلف، نقشه ی مکان های بهینه دفن مواد زاید شهری در منطقه مدل سازی شده است.

    یافته ها

    مشخص گردید که مکان کنونی جمع آوری پسماند شهر ملکان از شرایط کافی برای دفن پسماند برخوردار نمی باشد و برای انتخاب محل مناسب علاوه بر بررسی تاثیر معیارهای دخیل لازم است از بازدیدهای میدانی و ارزیابی های زیست محیطی هم استفاده گردد تا در نهایت مناسب ترین محل برای دفن پسماند انتخاب گردد.

    بحث و نتیجه گیری

    بر اساس نتایج این تحقیق 8 پهنه مناسب انتخاب شد که براساس بازدیدهای میدانی 4 مورد از آنها حذف گردید. برای سامان دهی پسماندهای تولیدی منطقه، چهار پهنه انتخاب شده با استفاده از روش ماتریس لیوپولد مورد ارزیابی زیست محیطی قرار گرفت و در نهایت پهنه شماره 4 واقع در شرق روستای قلعه جوق به عنوان گزینه برتر معرفی شد.

    کلید واژگان: مکان یابی پسماند, فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP), GIS, ماتریس لئوپولد, شهر ملکان
    Ghodrat Barzegari *, Alireza Esmaeili, Ebrahim Asghari Kaljahi
    Background and Objective

    Uncontrolled urban expansion in country cause to increasing of waste production in the cities and became to an important issue despite the progress of science and technology. The purpose of this study is to investigate and select a suitable location for landfill in Malekan city.

    Method

    In this study, the required criteria including lithology, land use, vegetation, soil characteristics, topography (slope), distances from urban areas and away from the main road, the main and secondary canals, residential areas, wells and aqueducts, faults have been identified and collected. To form a pair wise comparison matrix and the weight of information layers determined by using of the Expert Choice 11 software and analytic hierarchy process. Then the appropriate zones have been modeled by overlaying of different layers in GIS media.

    Findings

    It was found that the current waste disposal site of Malekan city does not have sufficient conditions for waste disposal and in order to select a suitable location, in addition to addressing the impact of the included criteria, it is necessary to use field visits and environmental assessments to finally select the most suitable place for landfilling.

    Discussion and Conclusion

    As a result, 8 zones have been selected that 4 of them were eliminated based on field visits. Finally in order to planning of the studied area waste, the candidate zones were evaluated by the Leopold matrix and finally the zone number 4 located on the east of Qalejogh village has been selected as a best location for landfill of Malekan urban waste.

    Keywords: Site selection, Landfill, AHP, GIS, Leopold Matrix, Malekan city
  • شهاب یوسف زاده، ابراهیم اصغری کلجاهی*، نصیر عامل
    زمینه و هدف

    در این پژوهش نمونه هایی از رسوبات سطحی رودخانه های عبوری از شهر رشت برای بررسی و تعیین میزان 19 نوع سم ارگانوکلره (OCPs) با هدف مشخص نمودن پروفایل آلودگی، ویژگی های توزیع، عوامل موثر و خطرات ناشی از سرطان زایی این ترکیبات برداشته و آزمایش شده است. آلاینده های آلی کلره (OCPs) با توجه به حضور درهمه بخش های محیطی، پایداری و تجمع در محیط طبقه بندی شده اند. سمیت بالای آن ها تهدیدی قابل توجه برای سلامت انسان و گونه های زیستی است.

    روش بررسی

    شناسایی و تعیین غلظت سموم موجود در نمونه ها، از طریق روش میکرواستخراج مایع- مایع و سپس تجزیه و تحلیل توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی یونیزاسیون شعله (GC-FID) و ترسیم منحنی کالیبراسیون استاندارد خارجی سموم ارگانوکلره انجام شده است.

    یافته ها

    بر اساس نتایج آنالیزها، غلظت کلی سموم ارگانوکلره در نمونه های رسوب رودخانه های مورد مطالعه در محدوده ng/g 6/2-2/60 با میانگین ng/g20 است. منابع عمده آلودگی مربوط به هپتاکلر HCHs ،DDTs و Endosulfans بوده و بیش ترین آلایش مربوط به آلاینده غالب ایزومر DDE دررسوبات رودخانه پیربازار است.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج نشان می دهد که میزان متفاوتی از ورودی های جدید و مصارف گذشته در منطقه وجود داشته است. تجزیه و تحلیل منابع بالقوه نشان داده که وقوع سطوح بالای باقی مانده DDTs و  HCHsبه کاربرد وسیع این سموم در گذشته باز می گردد.

    کلید واژگان: سموم ارگانوکلره, رسوبات رودخانه, میکرواستخراج مایع- مایع, خطر سرطان زایی
    Shahab Yousefzadeh, Ebrahim Asghari Kaljahi *, Nasir Amel
    Background and Objective

    In this study, some samples of bed sediments from Rasht rivers were obtained and 19 organochlorine pesticides (OCPs) were determined for specifying the contamination profiles, distribution characteristics, effective factors and hazard of carcinogenic compounds. OCPs as Persistent Organic Pollutants (POPS) haskhown vast distribution, persistence and accumulation in the environment. Their high toxicity to humans and non-target organisms are a significant threat to human health and biodiversity.

    Method

    Identify and determine the concentrations of organochlorine pesticides analysis were conducted on bed sediment samples by liquid-liquid micro extraction method and then by gas chromatography flame ionization (GC-FID) and via external standard calibration curve drawing.

    Findings

    Based on the analysis, total concentration of OCPs is in the range of 2.6-60.2 ng/g, with an average of 20 ng/g. The main sources of pollution are Heptachlor, HCHs, DDTs and Endosulfans and highest contamination of the dominant pollutant DDE isomers belonges to sediments of Pir Bazar River.

    Discussion and Conclusion

    The results are showed that there were various amounts of new and past entries. The analysis shows that the potential source of high levels of DDTs and HCHs residues of pesticides returns to the pastconsumptions.

    Keywords: Organochlorine pesticides (OCPs), River sediments, Liquid-liquid microextraction, Cancer hazard
  • بهزاد زمانی قره چمنی*، زهرا حنیفی، ابراهیم اصغری کلجاهی

    در این پژوهش با توجه به خشک شدن دریاچه ارومیه و باربرداری گسترده در سطح پوسته، به بررسی تغییرات ضریب لرزه خیزی b و افزایش احتمالی زلزله خیزی منطقه در بازه های زمانی قبل (1990 تا 2004) و بعد از کاهش (2005 تا 2017) سطح آب دریاچه ارومیهپرداخته شده است. بررسی تغییرات پارامتر لرزه خیزیb  ما بین سال های 2005 تا 2017 هم زمان با کاهش سطح آب دریاچه ارومیه، کاهش مقدار ضریب b و افزایش تنش در منطقه را بیان می کند. همچنین نمودار مقایسه تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه و لرزه خیزی منطقه نیز نمایانگر میزان افزایش لرزه خیزی درمنطقه هم زمان با کاهش سطح آبدردریاچه ارومیه است.بررسی شعاع تاثیر تغییرات ضریب bنشانگر احتمال تاثیر پذیریزلزله 4/6 سال 1391اهر و ورزقان و زلزله های 4/7 سال 1390 وان ناشی از کاهش سطح آب دریاچه ارومیه و باربرداری حاصل از آن در حدود 20 میلیارد تن است.

    کلید واژگان: دریاچه ارومیه, پارامتر لرزه خیزی b, زلزله القایی
    G. Behzad Zamani *, Zahra Hanifi, Ebrahim Asghari Kaljahi

    With regard to drying of Urmia Lake, and an extensive unloading from the earth’s crust, due to the loss of water from the lake surface, the evaluation of b-value, and the probable increase of earthquakes, has been investigated in this study. The evaluation of b-value variations due to the loss of water from the lake’s body, represents a decrease in b-value after water level dropping in the lake, subsequent unloading about 20 Milliard tones, and the increase of stress in the study area. Furthermore, the water level change-seismicity diagram, including 1990-2017 data, is clearly show an increase in seismicity and its relation with the lake water level. Research of the radius of the b-value variations have shown that Van M=7.5, 2011 earthquake and Ahar and Varzghan M=6.4, 2010, earthquakes, are the Induce earthquakes due to the loss of water of Urmia Lake.

    Keywords: Urmia Lake, b-value, induced earthquake
  • عبدالله سهرابی بیدار*، ابراهیم اصغری کلجاهی، بهزاد امینی

    مقاومت الکتریکی شاخصی ساده برای ارزیابی پتانسیل خورندگی خاکها می باشد. جهت بررسی خورندگی خاک در منطقه صنعتی شهرک خیرآباد در حاشیه دریاچه میقان در استان اراک، مقاومت ویژه الکتریکی به صورت آزمایشگاهی و با استفاده از جعبه میلر و در شرایط مختلف از نظر رطوبت اندازه گیری شده است. خاکهای منطقه از نوع ریزدانه بوده و نوعا رسی هستند. در رطوبت کمینه و متناظر با وضعیت فصل خشک، خاکهای منطقه دارای پتانسیل خورندگی متوسط تا شدید هستند که به سمت دریاچه میقان افزایش می یابد. الگوی وضعیت خورندگی در خاکهای سطحی (0 تا 5 متر) از آبراهه های شمال شرقی به جنوب غربی پیروی می کند و در اعماق بیشتر (5 تا 10 متر) همگنی نسبی بیشتری دیده می شود. با افزایش مقدار رطوبت، مقاومت الکتریکی به شدت کاهش یافته و به تبع آن در رطوبت 25 درصد، پتانسیل خورندگی خاکهای منطقه به رده شدید و بسیار شدید تغییر می یابد. تحلیل کوواریانس و ضریب همبستگی نسبت کاهش مقاومت الکتریکی در اثر افزایش رطوبت با مشخصات فیزیکی پایه خاک، حاکی از اثرگذاری عمده مواد ریزدانه عبوری از الک 200 بوده و اثر شاخص خمیری، حد روانی و دانسیته خشک در مقایسه با آن کمتر است.

    کلید واژگان: مقاومت الکتریکی, خورندگی خاک, مشخصات فیزیکی خاک, جعبه میلر
    Abdollah Sohrabi Bidar *, Ebrahim Asghari Kaljahi, Behzad Amini

    Soil electrical resistivity is an easy indicator of soil corrosion potential assessment. In order to investigate the soil corrosion in an industrial zone on the margin of the Meyghan salt lake (Kheyr-Abad industrial town), the electrical resistivity was measured by Miller box in laboratory considering different conditions in terms of moisture content. Soils in the region are generally fine-grained and typically are from clay type (CL/CH) according to USCS. In the minimum considered moisture content for the test, which correspond to the dry season, the soils of the study area have the moderate to the severe corrosive potential that increases to the Meyghan lake side. The corrosion potential pattern in superficial soils (0 to 5 m) follows northeastern to southwest waterway channels and is more homogeneous in the deeper parts (5 to 10 m). With increasing moisture content, the electrical resistivity is strongly reduced and in the moisture content of 25%, the corrosion potential of the soils of the study area increases to severe and very severe. Analysis of covariance and correlation coefficient of resistivity decreasing ratio due to increased moisture content with the basic physical properties of soil indicates that the fine grained material content (passing #200) has the most effect on the decreasing of resistivity. The plasticity index, liquid limit and dry density have minor effects in comparison to fine grained material content.

    Keywords: Electrical resistivity, soil corrosivity, Soil physical properties, Miller box
  • Mohammad Reza Baghban Golpasand *, Mohammad Reza Nikudel, Ebrahim Asghari-Kaljahi
    Specifying the soil types and profiling the subsurface soil layers are the excellent examples of CPTu test potentials. In this research, the capability of CPTu test for specifying subsurface soil layers and classification of the sediments in Urmia Lake is investigated. According to previous studies, the sediments of Urmia Lake are commonly fine grained and soft deposits with organic materials. To evaluate the geotechnical parameters of these sediments in Urmia Lake Bridge site, CPTu test was performed and soils were classified applying the results of this test. The results showed that the sediments are mostly composed of clay and silt. To verify the results of CPTu tests for soil classification, the outcomes were compared with the logs of the boreholes and the results of laboratory tests. Comparisons and analysis of findings showed high consistency between the three groups of results; CPTu, boreholes logs, and laboratory tests. Thus, CPTu test can be used, with sufficient confidence and accuracy, to specify and classify the soft soil in lacustrine environments.
    Keywords: CPTu test, Soil classification, Borehole Logging, Laboratory tests, Urmia Lake
  • ابراهیم اصغری کلجاهی*، سمیه شکری زیناب، احمد جهانگیری
    جهت حفاظت خاکریز میانگذر دریاچه ارومیه از سنگ های کوه های زنبیل و جزیره اسلامی استفاده شده است. با توجه به اهمیت این پوشش محافظ در حفاظت میانگذر، مطالعه کیفیت سنگ های آن جهت کنترل هوازدگی و تخریب، حائز اهمیت است. آب دریاچه ارومیه دارای شیمی خاصی بوده و یکی از علل اصلی تخریب سنگ ها تبلور نمک در منافذ سنگ ها می باشد.
    در این مقاله به بررسی تاثیر ویژگی های سنگ شناسی در دوام سنگ های پوشش محافظ میانگذر بر اساس بررسی های محلی، نمونه برداری و مطالعات پتروگرافی و آزمایشات فیزیکی و مکانیکی پرداخته شده است. سنگ های استحصال شده از کوه زنبیل (سمت ارومیه) دچار هوازدگی کمتری نسبت به سنگ های استحصالی از شبه جزیره اسلامی شده اند که علت آن ویژگی های پتروگرافی سنگ هاست. بیش تر سنگ های مورد استفاده از نوع تراکیت، آندزیت، بازالت، تفریت، آگلومرا و لاتیت می باشد. در این میان سنگ های جزیره اسلامی به جز آندزیت، هوازدگی شدیدتری متحمل شده اند. خصوصیات بافتی نظیر اندازه ذرات و نوع هوازدگی تاثیر زیادی بر روی مقاومت و دوام سنگ های مورد استفاده دارد. افزایش اندازه ذرات منجر به کاهش مقاومت سنگ و دوام داری شده است. سنگ های جزیره اسلامی به دلیل دگرسانی بیش تر، دارای تخلخل و جذب آب بالایی می باشند. سنگ های کوه زنبیل به علت بافت میکرولیتیک و هم چنین نداشتن دگرسانی، قابلیت جذب آب کمتری داشته و دوام بالایی دارند. هم چنین وجود کانی های رسی ناشی از هوازدگی موجب پایین بودن وزن مخصوص سنگ های جزیره اسلامی شده است.
    کلید واژگان: میانگذر دریاچه ارومیه, ویژگی های پتروگرافی, آرمور, دوام سنگ, هوازدگی
    Ebrahim Asghari-Kaljahi *, Somayeh Shokri-Zeinab, Ahmad Jahangiri
    For protection of Urmia lake causeway embankment, were used Zanbil and Eslami mountains rocks. Study of these protecting rocks in point of view weathering and demolition are important. The Urmia lake water is very saline and penetrating saline water to rocks texture and salt crystallization is the one of main reasons for rocks weathering and demolition.
    In this paper the influence of litological aspects on the strength and durability of volcanic rocks in Urmia Lake Causeway based on field studies and sampling and pertographical studies and some physical and mechanical tests was considered. Rocks of west side of the causeway were obtained from Zanbi Mountain and the rocks of east side of the cause way were obtained from Islamic island. The most of used rocks are consisted of trachyte, andesite, basalt, tephrite, agglomerate and latite. The Islamic island rocks, except andesite, experienced more weathering. Texture properties like particle size and weathering type has more effect on strength and durability on used rocks. Increasing of particle size is causing decrease of strength and durability. The rocks of eastern side of the causeway due to porphyry texture and the occurrence chemical weathering before using in causeway, with high porosity and high water absorption is severe and deeper than weathering of western part rocks. Also the existence of clay minerals that was produced from weathering is caused low density in the Islamic island rocks.
    Keywords: Urmia Lake Causeway, Petrography properties, Armour, Slake durability, Weatherin
  • Mohammad Azarafza, Akbar Ghazifard *, Haluk Akgün, Ebrahim Asghari Kaljahi

    Application of empirical rock-slope engineering classifications to the stability assessment of rock slopes is considered a basic rule that is obeyed by most of the geological engineers around the world. Some of these classification methods that are applied for special design and assessment in geo-structures such as: slope stability, mining activities, excavation, road/railway cutting, etc. are effectively used for reinforcement. The Q-slope classification system which is developed to describe is continuous rock-slope conditions is used for engineering judgment regarding slope stability. This work is focused on the Assalouyeh anticline’s south side which is located in the South Pars Zone (SPZ) in southern Iran. According to the results of the study on 55slopes in the SPZ and implementation of the Q-slope system, a major part of the slopes in terms of sustainability possess critical/uncertain conditions (25 cases), 10 slopes are considered as unstable and 20slopes are classified as stable.

    Keywords: Rock slope engineering, Geomechanics, Q-slope system, Geo-hazard, South Pars Zone
  • فریده امینی بیرامی، مهدی رازانی *، ابراهیم اصغری کلجاهی، سید محمد امین امامی، علیرضا باغبانان
    روستای تاریخی کندوان از مهم ترین جاذبه های گردشگری استان آذربایجان شرقی است که به واسطه خانه های حفرشده در دل صخره های برافراشته در دامنه کوه آتشفشان سهند به سال 1376 در فهرست میراث فرهنگی کشور ثبت گردید و بر اساس نظریه های موجود از دوره ایلخانی تا به حال مردم در خانه های کله قندی آن ساکن بوده اند. معماری صخره ای کندوان از لحاظ زمین شناسی بر سطح یک توده آذر آواری قرار دارد که هوازدگی طبیعی و فرسایش در امتداد درزه های اصلی دره کندوان موجب شکل گیری سازه های کله قندی آن شده است. امروزه تشدید تخریب و هوازدگی سنگ ها در کندوان باعث نامناسب شدن شرایط زندگی، ویرانی، سکونت فصلی و یا غیرمسکونی شدن برخی خانه های صخره ای گردیده است. هدف از این پژوهش بررسی نقش عیوب ذاتی به مثابه عاملی بنیادی در فرسایش سنگ است در همین راستا مقاله حاضر بر اساس مطالعات میدانی و آزمایشگاهی شامل: بررسی های صحرایی و نمونه برداری، در کنار انجام آزمایش های سنگ شناسی، شامل پتروگرافی مقطع نازک، پراش پرتو ایکس (XRD) همراه با سنجش خواص فیزیکی و دوام داری سنگ خانه ها، نقش عیوب ذاتی سنگ در تشدید هوازدگی سنگ-های آذر آواری کندوان مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از آزمایش های ساختارشناسی سنگ، جذب آب موئینه، درصد رطوبت طبیعی، ضریب اشباع سنگ، شاخص دوام وارفتگی، آزمایش مقاومت در برابر ذوب و انجماد متوالی، حاکی از نقش ویژه عیوب ذاتی سنگ در تسریع تخریب کندوان است، به نحوی که سنگ کندوان دوام پایین و حساسیت بالایی نسبت به عوامل مخرب از جمله یخ زدن - ذوب شدن و چرخه های تر و خشک شدن دارد. مجموعه این ویژگی های ذاتی باعث ایجاد ساختار درونی نا مقاوم در برابر تنش های ناشی از تاثیر چرخه های فوق الذکر در اقلیم کوهستانی منطقه گردیده که آن را مستعد هوازدگی و فرسایش شدید قرار داده است.
    کلید واژگان: تخریب سنگ, هوازدگی, عیوب ذاتی, معماری صخره ای روستای کندوان, ایگنمیبریت
    Faride Amini Birami, Mehdi Razani*, Ebrahim Asghari Kaljahi, Seyed Mohammad Amin Emami, Alireza Baghbanan
    Kandovan historical village, in the vicinity of Osku town is one of the most important attractive sites in East Azerbaijan province which is outstanding and prominent due to the hewn-cut house of rock skirt of the Sahand volcano. This site has been registered in 1998 on the national cultural heritage list of Iran. Kandovan rocky architecture, from geological point of view, is on the surfaces of a thick ignimbrite layer that this layer, due to natural weathering and erosion along the main joints and discontinuities of Kandovan valley, has created conical forms and structures. According to the existing theory, Kandovan village was inhabited and settled in these conical buildings since the Ilkhanid era. Recent developments on rock decay in rock-cut architecture of the Kandovan historical village, have heightened the need for recognizing the role of different factors of weathering process on this site. Therefore, the main objective of this study was to assess the effect of inherent vice as a fundamental factor in deterioration patterns. For this purpose, field and laboratory investigations like sampling and observation, characterization with thin section petrography and X-ray diffraction analyzes, along with the measurement of physical properties and durability of rock in rocky houses, the role of inherent vice rock with intensity of rock mass Kandovan weathering has been done. Nowadays, intensity of decay and weathering in Kandovan village rocks causes of poor living conditions, ruination, and seasonal residence or nonresidential conditions. Based on the rock characterization, water absorption, dry density, total porosity content, saturation coefficient, slake durability and experiment for resistance to freezing-thawing demonstrated that Kandovan ignimbrite rock have poor durability and high sensitive to predisposing factors to deterioration such as wetting and drying and freezing-thawing cycles. The collection of these inherent properties causes of the internal structure to be non-resistance to the tensions arising from the impact of climate cycles. The local climate could be considered (or suggested) as the main reason of weathering and erosion of this rocky architecture.
    Keywords: Decay, Weathering, Inherent Vice, Rock, Cut Architecture of Kandovan village, Ignimbrite
  • محمد آذرافزا، ابراهیم اصغری کلجاهی، محمدرضا مشرفی فر
    دفع مواد زائد جامد یکی از معظلات شهر نشینی می باشد.دفن آخرین عنصر موظف در سیستم مدیریت مواد زائد جامد و سرنوشت نهایی تمام مواد زائدی است که ارزشی ندارند و باید دور ریخته شوند.دفن بهداشتی روشی مهندسی جهت دفن مواد زائی جامد در زمین،جهت ممانعت از آسیب زدن در محیط زیست می باشد.دپوها یا محل های دفع زباله،در صورت عدم رعایت اصول مهندسی،بهداشتی و زیست محیطی در مراحل انجام دفن و مراقبتهای بعد از دفن، محل هایی با توانایی بسیار بالا در ایجاد آلودگی در محیط زیست،آبهای زیر زمینی،آبهای سطحی و حتی خاک میباشد،که موجب نگرانی مردم و مسئولین هستند.یکی از آلودگی های مهم دپوها،آلوده سازی ناشی از حرکت شیرابه و آلوده کردن آبهای زیرزمینی می باشد.در طراحی و مدیریت این سازه ها،کنترل شیرابه،ساختمان بدنه دپوها،مسیرهای زهکش طراحی شده برای دپوها،از عوامل مهم به شمار می آیند.کنترل و کاهش نفوذپذیری ساختار دپوها از عوامل زیست محیطی مهم می باشد.برای کاهش نفوذپذیری در بدنه آنها از ژئوممبرین ها و لایه های رسی و دیگر مواد نفوذپذیرکننده استفاده میکنند.هدف از این تحقیق،بررسی اثرات نانو ذرات رسی افزوده شده بر خاک دپوی دفن زباله،در کاهش نفوذپذیری بدنه دپو دفن زباله،شهرستان بناب در استان آذربایجان شرقی است.نتایج نشان میدهد افزودن 3 تا9 درصد نانوذرات رسی باعث کاهش قابل توجهی در نفوذبدنی خاک بدنه دپو می گردد،به طوری که مقدار نفوذ پذیری خاک از 3 /25×10-6 به 4/22×10-7 سانتی متر ب ثانیه در شرایط معمولی و از 3/86×10-6 به7/20×10-7 سانتی متر بر ثانیه در شرایط اسیدی و از 2/76×10-6 به2/02×10-7 سانتی متر بر ثانیه در شرایط آلکالی یا بازیک شیرابه می رسد.بنابراین،با افزودن مواد رسی و نانو ذرات رسی کاهش قابل توجهی در نفوذ پذیری بدنه دپو در عبور دادن شیرابه می گردد.
    کلید واژگان: دپوزیت, شیرابه, نفوذپذیری, نانوذارت رسی, محل های دفن زباله
    Mohammad Azarafza, Ebrahim Asghari Kaljahi, Mohammadreza Moshrefy Far
    Solid waste excretion is one of the problems of urbanization. The last element obligated the waste management system and the final destiny all wastes should be discarded is bury. Engineering buried sanitary landfill method of waste disposal in land، is to prevent harm to the environment. Landfills in the case of non-compliance with engineering principles، the ability to create very high pollution in the environment، groundwater، surface water and soil. that is have concerned authorities and the public. One of the major landfill pollution، the infecting is caused by the movement of leachate and groundwater contamination. In the design and management of landfills، leachate control، body construction، drainage channels design، is one of the most important factors. Control and reduce the permeability of the landfill is critical environmental factors. To reduce the permeability of the landfill body used geomembranes، clay layers and other impermeable materials. In this study، the effects of added nanoparticles of clay to landfill body soil to reduced permeability has been investigated. This study located in the Bonab city of East Azarbaijan. The results show that adding 3% to 9% clay nanoparticles caused a significant reduction in soil permeability of landfill body. So that the soil permeability reduced from 3. 25×10-6 to 4. 22× 10-7 centimeter per second in normal leachate conditions. In acidic leachate conditions soil permeability reduced from 3. 83×10-6 to 7. 20× 10-7 centimeter per second and in alkaline or basic leachate conditions from 2. 76×10-6 to 2. 02× 10-7 centimeter per second. Thus، the addition of clay and clay nanoparticles significantly reduce the permeability of landfill body to passing leachate.
    Keywords: Deposite, leachate, permeability, clay nanoparticles, landfills
سامانه نویسندگان
  • دکتر ابراهیم اصغری کلجاهی
    دکتر ابراهیم اصغری کلجاهی
    دانشیار زمین شناسی مهندسی، دانشگاه تبریز، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال