به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ebrahim solati khosroshahi

  • ابراهیم صولتی خسروشاهی، یونس بادآور نهندی*، هوشنگ تقی زاده
    هدف
    با توجه به اینکه امروزه آگاهی از عوامل موثر بر سود تقسیمی، یکی از دغدغه های اساسی مدیران و سیاست گذاران اقتصادی است، مطالعه حاضر به دنبال شناسایی عوامل درونی و بیرونی تعیین کننده سیاست تقسیم سود، در شرکت های پدیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در دوره زمانی 1388 تا 1400 و مدل سازی سود تقسیمی با استفاده از رویکرد ارزش آفرینی است.
    روش
    در این پژوهش، ابتدا همه عوامل بالقوه موثر بر سود تقسیمی، بر اساس نظریه ها و مطالعات تجربی و همچنین با بهره مندی از نظر خبرگان استخراج شد؛ سپس برای هر یک از سه متغیر وابسته، نسبت سود تقسیمی به قیمت سهام، نسبت سود تقسیمی به درآمد و نسبت سود تقسیمی به سود هر سهم، به طور جداگانه و متغیرهایی که در بازار سرمایه ایران رابطه معناداری با سود تقسیمی دارند، شناسایی شدند. در ادامه، برای هر یک از معیارهای اندازه گیری سود تقسیمی، تمام مدل های ممکنی بررسی شد که از ترکیب های مختلفی از متغیرهایی به دست آمد که در بررسی اولیه بر سود تقسیمی، تاثیر معناداری داشتند و با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته، انواع مدل های معنادار قابل استخراج تعیین شدند. در مرحله بعد با استفاده از رویکرد ارزش آفرینی، مدل هایی انتخاب شدند که به حداکثر ارزش آفرینی منجر می شدند. در مرحله نهایی، از طریق آزمون قدرت تشخیص درست شرکت های مستعد بیش تقسیمی و کم تقسیمی برای هر یک از مدل های باقی مانده، مدلی که قدرت تشخیص بالاتری داشت، به عنوان مدل بهینه انتخاب شد.
    یافته ها
    بر اساس نتایج، با استفاده از 36 متغیر مستقل تبیین کننده سود تقسیمی و سه شاخص برای متغیر سود تقسیمی، مدل بهینه مربوط به متغیر وابسته نسبت سود تقسیمی به سود هر سهم، شامل 11 متغیر تبیین‏کننده، استخراج شد. این مدل به حداکثر ارزش آفرینی برای شرکت منجر می شود و در آن، متغیرهای انحصار در بازار محصول، جریان نقدی عملیاتی، نسبت وجه نقد به کل دارایی، رشد فروش و رشد اقتصادی، ارتباط مثبتی میزان سود تقسیمی دارد. همچنین متغیرهای نسبت سود تقسیمی دوره قبل، اهرم مالی، فرصت رشد، تغییرات خالص سرمایه در گردش، عدم اطمینان به جریان های نقدی و نرخ تورم، ارتباط منفی با میزان سود تقسیمی دارند. این مدل با استفاده از آزمون رویکرد ارزش آفرینی تایید شد و با دقت 84 درصد، توان تشخیص درست شرکت های مستعد تقسیم سود بیش از حد مورد انتظار و دقت 91 درصد، توان تشخیص درست شرکت های مستعد تقسیم سود کمتر از حد مورد انتظار را دارد.
    نتیجه گیری
    مدیران شرکت های عضو بورس برای اتخاذ یک سیاست تقسیم سود مناسب، باید علاوه بر عوامل داخلی شرکت از قبیل رشد فروش، عدم اطمینان جریان نقدی، جریان نقدی عملیاتی، اهرم مالی، نسبت وجه نقد به کل دارایی و فرصت رشد و تغییرات خالص سرمایه در گردش، به ساختار صنعت و میزان انحصار در آن و نیز، شرایط کلان اقتصادی، از قبیل نرخ تورم و رشد اقتصادی نیز توجه کنند تا بیشترین ارزش آفرینی برای شرکت و سهام داران حاصل شود.
    کلید واژگان: رویکرد ارزش آفرینی, سود تقسیمی سهام, سیاست تامین مالی, سیاست سرمایه گذاری, نظریه های تقسیم سود سهام
    Ebrahim Solati Khosroshahi, Younes Badavar Nahandi *, Houshang Taghizadeh
    Objective
    One of the important concerns of managers and economic policymakers is the identification of stock dividend determinants. Therefore, this study explores the internal and external determinants of stock dividends among corporations listed on the Tehran Stock Exchange from 2009 to 2021. Additionally, this research aims to design a suitable model of stock dividends for Iran’s capital market by considering the value creation approach.
     
    Methods
    In the initial phase, all potential determinants of stock dividends were extracted by reviewing the extant literature, theories, and expert opinions. Subsequently, in the second phase, variables exhibiting a significant relationship with stock dividend ratio measures (including DPS to Price ratio, DPS to Sales revenue ratio, and DPS to EPS ratio) in Iran’s capital market were identified. In the third phase, the creation and examination of various models for stock dividends, resulting from different combinations of explanatory variables, were undertaken. It should be noted that the model is fitted by using the dynamic econometrics approach of the Generalized Moments Method. In the next phase, stock dividend models that maximize value creation for firms and stockholders were selected. Finally, the accuracy of the models in identifying companies with a propensity to distribute dividends above or below the expected level was tested.
     
    Results
    The findings of this study indicate that the optimal model for stock dividends is the DPS to EPS ratio, comprising 11 explanatory variables selected from a pool of 36 variables. Using this model for stock dividends leads to the creation of maximum value for firms and stockholders. According to the extracted model, monopoly in the product market, operating cash flows, cash level, sales growth, and economic growth positively affect stock dividends. The stock dividend of the previous period, financial leverage, growth opportunities, changes in net working capital, uncertainty of cash flows, and inflation rate negatively impact stock dividends. This model was validated using the value creation approach test. Moreover, the accuracy of the extracted model in identifying companies with a propensity to distribute dividends above and below the expected level is 84% and 91%, respectively.
     
    Conclusion
    To have a suitable stock dividend policy, managers should consider sales growth, uncertainty of cash flows, operating cash flows, financial leverage, cash level, growth opportunities, and changes in net working capital as internal factors. The structure of the industry, its level of monopoly, macroeconomic conditions such as inflation rate, and economic growth should be considered as external factors. Adopting such a stock dividend policy results in the creation of maximum value for both the firm and its shareholders.
    Keywords: Financing Policy, Investing Policy, Stock Dividend, Stock Dividend Theories, Value-Creating Approach
  • رسول برادران حسن زاده، نساء حشمت، ابراهیم صولتی خسروشاهی*

    این پژوهش به تعیین تاثیر سپر سرمایه برای بانک ها به عنوان عاملی نظارتی و کنترلی در ارتباط بین ریسک نقدینگی و ریسک پذیری بانک ها پرداخته است. در این پژوهش، تعداد هشت بانک برای دوره زمانی 1389-1395 مورد بررسی قرار گرفت. به منظور اندازه گیری معیار سپر سرمایه (حفاظتی و ضدچرخه ای)، از سپر سرمایه بانک ها (حفاظتی و ضدچرخه ای) به صورت متغیر شاخص با اندازه یک برای بانک های موجود در چارک بالا با میزان بالای سپر سرمایه و با اندازه صفر برای سایر بانک ها استفاده شده است؛ و برای اندازه گیری ریسک نقدینگی از سه معیار نسبت تسهیلات به سپرده، نسبت ترکیب سپرده، و نسبت سپرده به دارایی ها استفاده شده است. همچنین برای ریسک پذیری بانک از دو معیار دفتری و بازاری بانک مطابق پژوهش خان و همکاران (2016) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد متغیر تعاملی سپر سرمایه و ریسک نقدینگی با ریسک پذیری دفتری بانک ارتباط معنی دار و معکوس دارد. ولی نتایج پژوهش در مورد همین تاثیر سپر سرمایه بر ارتباط ریسک نقدینگی و ریسک پذیری بازاری بانک تنها در مورد معیار کل سپرده ها به کل دارایی ها (معیار معکوس ریسک نقدینگی) تایید شد.

    کلید واژگان: سپر سرمایه, ریسک نقدینگی, ریسک پذیری بانک, سپرده های بانکی
    Rasol Baradaran Hasanzadea, Nesa Heshmat, Ebrahim Solatikhosroshahi*

    This research examines the effect of the Capital Buffer, on banks as a regulatory and controlling factor on the relationship between liquidity risk and banks' risk aversion. In this study, eight banks were surveyed for the period of 2011-2014. In order to measure the Capital Buffer criterion, the legal deposit rates of central bank of the Islamic Republic of Iran has been used. For measuring the liquidity risk, the three criteria of the ratio of loans to deposit, the ratio of deposit composition and deposit ratio to assets have been used, and according to Khan et al (2016), risk taking of the bank has been using two benchmarks for the bank's book and market risk taking. The results of the research show that the interactive capital buffer and liquidity risk variable have a significant and reverse relationship with the bank's risk-taking. But the results of the research on the same effect of the legal reserve on the relationship between liquidity risk and market riskiness of the bank were only confirmed in the total deposits to total assets (the inverse criterion of risk-taking) criteria.

سامانه نویسندگان
  • ابراهیم صولتی خسروشاهی
    ابراهیم صولتی خسروشاهی
    (1403) دکتری حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال