به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

esfandiyar zebardast

  • اسفندیار زبردست*، حسین قانونی
    پراکنده رویی، یکی از معضلات شهرهای سراسر جهان است که اثرات منفی فراوانی بر زندگی شهری داشته است. به طور کلی، این پدیده به گسترش افقی و چندپاره شهرها ناشی از تمایل شهروندان برای خروج از ناحیه مرکزی شهر و اسکان در حومه اطلاق می شود. اولین گام در مواجهه با این معضل، شناسایی مکان و عوامل موثر بر این پدیده در پهنه های شهری است. از همین رو، مقاله حاضر به تحلیل پدیده پراکنده رویی در نواحی شهر قزوین می پردازد. با تکیه بر متون نظری مرتبط، شاخص های مختلف برای سنجش این پدیده، معرفی شده و 13 شاخص منتخب، استخراج گردید. این شاخص ها با توجه به شرایط ایران، بومی سازی شده و داده های مرتبط با هر یک از آن ها با استفاده از آمار سرشماری و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استخراج شدند. سپس با استفاده از تحلیل عاملی داده ها به کمک نرم افزار SPSS، شاخص ها در ذیل چهار عامل تراکم، پیکربندی، کاربری و دسترسی قرار گرفتند. هر یک از این عوامل به ترتیب 8/27، 6/21، 3/11 و 5/9 درصد از واریانس پدیده پراکنده رویی را تبیین می کنند. بر این اساس مشخص شد که شاخص شکل و بعد فرکتال به عنوان شاخص های جدید معرفی شده برای سنجش پراکنده رویی، به میزان بالایی بر پراکنده رویی اثرگذار هستند. همچنین نتایج نشان می دهند که نواحی 4، 5، 7، 11 و 12 بیشترین پراکنده رویی و نواحی 17، 28، 38 و 39، کمترین پراکنده رویی را دارند. این دو شاخص جدید، در مطالعات ایران می توانند در سایر مطالعات مربوط به پراکنده رویی در شهرهای کشور نیز به کار گرفته شوند. همچنین نتایج این پژوهش می توانند هدایت گر مدیریت شهری قزوین برای هدایت جهات توسعه شهر باشند.
    کلید واژگان: پراکنده رویی شهری, تحلیل عاملی, پیکربندی, شهر قزوین
    Esfandiyar Zebardast*, Hossein Ghanooni
    Urban sprawl is an issue in many cities throughout the world, which has affected many aspects of urban life negatively. Urban sprawl, which is generally attributed to horizontal and leapfrogged extension of city boundaries caused by citizen’s will to leave central urban areas and live in urban countryside. The first step for tackling this problem is the identification of sprawled places and the influential factors on sprawl in urban land. Therefore, this article analyses urban sprawl phenomenon in Qazvin city districts. Relying on relevant theoretical texts, 13 indicators are chosen among others in literature for measuring urban sprawl in Qazvin districts. These indices are localized according to the conditions of Iran and the data associated with each of them are extracted using census statistics and Geographic Information System (GIS). Then, factor analysis technique is implemented by SPSS software and the indicators are attributed to four factors. By assessing the contributing indicators to each factor, they are named density, configuration, land-use and accessibility respectively. The results of factor analysis are very consistent with literature. These factors explain the variance of urban sprawl by 27.8, 21.6, 11.3 and 9.5 percent respectively. It is shown that "shape index" and "fractal dimension" as new indicators for measuring urban sprawl are significantly effective on this phenomenon. Results show that districts 4, 5, 7, 11 and 12 are the most sprawled and districts 17, 28, 38 and 39 are the least sprawled districts in Qazvin. These two new indexes in Iranian urban literature can be used in other sprawl studies in the country. In addition, the results of this study can guide Qazvin municipality to make important decisions about the direction of city development.
    Keywords: Urban Sprawl, Factor Analysis, Configuration, Qazvin
  • آزاده قرایی، اسفندیار زبردست *، حمید ماجدی
    توجه به پایداری اجتماعی موضوعی است که از اوایل قرن بیست و یکم مورد توجه صاحب‏نظران قرار گرفته‏است؛ بدین ترتیب پایداری اجتماعی در کنار پایداری اقتصادی و پایداری زیست‏محیطی، به عنوان یکی از مولفه‏های سه‏گانه دستیابی به توسعه پایدار شهری مطرح شده‏است. از طرف دیگر، فرم شهری با دربر گرفتن مولفه‏هایی از قبیل شبکه‏های ارتباطی، سیستم‏های حمل و نقل عمومی درون‏شهری، دسترسی‏های پیاده و دوچرخه، استخوان‏بندی فضایی، توزیع فضایی فعالیت‏ها، ریخت‏شناسی مسکن و اندازه سکونتگاه، سیمای طبیعی و سیمای غیرفضایی از ابعاد مهم شناخت و تحلیل شهر محسوب می‏شود. با توجه به درهم‏آمیزی مولفه‏های این مفهوم با ابعاد مختلف شهر، نقش آن بر جوانب مختلف پایداری از جمله پایداری اجتماعی انکارناپذیر خواهد بود. مطرح شدن مفهوم توسعه پایدار شهری، برنامه‏ریزان و سازمان‏های مردم‏نهاد بین‏المللی را بر آن داشت تا چارچوب‏های جدیدی را برای طراحی مجدد و بازسازماندهی مکان‏های شهری برای دستیابی به پایداری ارائه دهند. مروری منتقدانه به این رویکردها، حاکی از عدم توافق بین مطلوب‏ترین فرم شهری در زمینه پایداری است. این تناقضات در زمینه پایداری اجتماعی به دلیل ماهیت غیرملموس آن و نیز محوریت انسان و تعاملات وی در تعیین میزان این جنبه از پایداری، به اوج می‏رسد. در این پژوهش، محقق به دنبال آن است که ارتباط میان مولفه‏های فرم شهری و پایداری اجتماعی را در مناطق 22گانه شهر تهران با استفاده از روش پژوهش توصیفی ‏تحلیلی تبیین نماید. مدل‏های کمی تحلیل عاملی و رگرسیون خطی و نیز ابزار پرسش‏نامه ساکنین (2200 پرسش‏نامه در سطح مناطق شهر تهران) و نرم‏افزار SPSS محقق را در پیمایش این مسیر یاری رسانده‏است. یافته‏های پژوهش نشان می‏دهد ارتباط معناداری میان عوامل اصلی فرم شهری با عامل ترکیبی شاخص‏های پایداری اجتماعی (میزان دسترسی شهروندان به خدمات محلی، میزان امنیت اجتماعی، میزان مشارکت در فعالیت‏های اجتماعی و گروهی، میزان تعامل با دیگر ساکنین یا گروه‏های اجتماعی، رضایتمندی از سکونت و میزان دسترسی شهروندان به مسکن قابل استطاعت) در مناطق 22گانه شهر تهران وجود دارد.
    کلید واژگان: فرم شهر, پایداری اجتماعی, شهر تهران
    Azadeh Gharaye, Esfandiyar Zebardast *, Hamid Majedi
    Social sustainability is a subject that has attracted the attentions of researchers since the early years of 21st century. Social, economic, and ecological sustainability are considered as the three components of urban sustainable development. On the other hand, the urban form, as an important component of the city comprises communication networks, public transportation systems, pedestrian and bicycle accesses, spatial structures, spatial distribution of activities, housing and settlement size, natural phenomena and non-spatial aspects which all are important for studying and analyzing a city from different viewpoints. Considering the interdependence of the components of this concept with different dimensions of the city, its role on different aspects of sustainability, including social sustainability, would be indisputable. The emergence of urban sustainable development concept pushed the international NGOs and planners to introduce new frameworks for redesigning and reorganizing of cities in order to achieve the sustainability. A critical review of these approaches suggests a disagreement upon the most desirable form of urban sustainability. Social sustainability, due to its intangible nature as well as its focus of mankind and his interactions is subject for such contradictions. The present study was seeking to explain the relationships between the components of urban form and social sustainability in 22 districts of Tehran using a descriptive-analytic research method. Quantitative models such as factor analysis and linear regression as well as resident’s questionnaire (2200 questionnaires were completed among 22 districts of the city) and SPSS software helped the researchers to navigate this route. The findings of the present research showed that there is a significant relationship between the main factors of urban form and the factor of combined social sustainability indicators in all 22 districts of Tehran. Social sustainability indicators included citizen’s access to local services, social security, participation rates in social and group activities, interaction with other residents or social groups, residence satisfaction, and access to affordable housing for citizens. It was also determined that districts 5 and 6 had the highest scores in terms of social sustainability in Tehran.
    Keywords: Urban form, social sustainability, Tehran
  • اسفندیار زبردست، همایون نورایی*
    هدف این مقاله، سنجش کیفیت زندگی در قلمرو مسکن در بافت های فرسوده واجد ارزش تاریخی شهر اصفهان بود. بدین منظور از مطالعه کتابخانه ای و فن تحلیل مقایسه ای جهت تحلیل بعد عینی کیفیت زندگی در قلمرو مسکن و از مطالعه میدانی از نوع پرسش نامه ای و فن تحلیل عاملی برای تحلیل بعد ذهنی آن استفاده گردید. نتایج به دست آمده در ارتباط با بعد عینی کیفیت زندگی در قلمرو مسکن حاکی از آن بود که به غیر از شاخص های کیفیت مسکن و میانگین مساحت قطعات و تعداد اتاق در واحد مسکونی، سایر شاخص های کیفیت زندگی در قلمرو مسکن از وضعیت مناسب تری نسبت به نواحی شهری کشوری برخوردارند. بررسی وضعیت ذهنی کیفیت زندگی در قلمرو مسکن نیز مشخص نمود که اولا کیفیت زندگی در قلمرو مسکن قابل تقسیم به چهار زیرقلمرو شامل کیفیت مسکن، فضای مسکن، امنیت تصرف و تعلق به مسکن می باشد که به ترتیب بیشترین درصد از واریانس را تبیین می نمایند و ثانیا بیشترین مشکل در قلمرو مسکن در ارتباط با زیرقلمروهای کیفیت مسکن و تعلق به مسکن نمود یافته است. از این رو با توجه به وجود مشکل در زیرقلمرو کیفیت مسکن و شدت تاثیرگذاری آن در قلمرو مسکن، می توان کیفیت مسکن را الویت اصلی پرداختن به مقوله کیفیت زندگی در قلمرو مسکن عنوان نمود.
    کلید واژگان: بافت فرسوده واجد ارزش تاریخی, کیفیت زندگی در قلمرو مسکن, تحلیل عاملی, شهر اصفهان
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال