fakhredin maaroofi naqadehi
-
در شرایط اقتصادی کنونی تمام سازمان ها سعی دارند از توانمندی های استراتژیک خود برای تبیین نقش و جایگاه خود در بین ذینفعان و مشتریان استفاده نمایند. در این جهت هر سازمان سعی می کند تا در تدوین برنامه های خود جایگاه مناسبی برای محیط و جامعه در نظر بگیرد. بانک ها ارتباط بسیار نزدیک و تاثیر قابل توجهی در اقتصاد و جامعه داشته و نقش ارزنده ای در تحقق برنامه های کلان جامعه ایفا می کنند، لذا به استقرار رویکرد مناسبی برای توجه به ذینفعان و مشتریان نیاز دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سرمایه اجتماعی در تبیین راهبرد مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی با نقش میانجیگری اخلاق سازمانی در بانک های ملی و ملت است. روش تحقیق آمیخته مورد استفاده قرار گرفت. از رویکرد کیفی فراترکیب برای ساخت مدل مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی و از رویکرد کیفی پدیدارشناسی برای ساخت مدل سرمایه اجتماعی استفاده شد. مدل اخلاق سازمانی سونسون و وود(2004) به عنوان متغیر میانجی وارد شده و از رویکرد کمی با تاکید بر رگرسیون برای تحلیل نهایی استفاده شد. نتایج نهایی حاکی از آن بود که سرمایه اجتماعی بر مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی تاثیر مستقیم و مثبت دارد که با افزوده شدن اخلاق سازمانی، میزان این تاثیر افزایش یافته است. پیشنهاد می شود در تدوین برنامه های راهبردی مرتبط با مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی بانک ها از شاخص های اخلاقی و تجارب مدیران در حوزه تعامل با محیط، اجتماع و دولت استفاده شود تا بتوان از ظرفیت بانک ها برای تحقق اهداف جامعه استفاده نمود.
کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی, اخلاق سازمانیIn the current economic situation, all organizations are trying to use their strategic capabilities to explain their role and position among stakeholders and customers. In this regard, every organization strives to provide a suitable place for the environment and society in formulating its plans. Banks have a very close relationship and significant impact on the economy and society and play a vital role in the realization of large-scale community plans, so they need to adopt an appropriate approach to addressing stakeholders and customers. The purpose of this study is to investigate the role of social capital in explaining corporate social responsibility strategy by mediating the role of organizational ethics in MELLI and MELLAT banks. The mixed research method was used. A Meta- Synthesis qualitative approach was used to construct a corporate social responsibility model and a phenomenological qualitative approach was used to construct a social capital model. The organizational ethics model of Svenson and Wood (2004) was introduced as a mediating variable and a quantitative approach with emphasis on regression was used for the final analysis. The final results indicated that social capital had a direct and positive impact on corporate social responsibility, which increased as organizational ethics increased. It is suggested that the development of strategic plans related to corporate social responsibility of banks use ethical indicators and managers' experiences in interacting with the environment, society and government in order to utilize the capacity of banks to achieve community goals.
Keywords: Social Capital, corporate social responsibility, organizational ethics
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.