به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

farhad zolfaghari

  • زیبا یوسفی، حسین جهان تیغ، فرهاد ذوالفقاری*

    بررسی و پایش پدیده بیابان زایی در منطقه های خشک و نیمه خشک باتوجه به افزایش روزافزون این پدیده، یکی از نگرانی های اساسی جوامع و دولت های درگیر مسئله بیابان زایی است. ازطرفی شناخت مناطق در معرض خطر پدیده بیابان زایی جهت مدیریت و کنترل این پدیده در کمترین زمان ممکن و حداقل هزینه از ضروریات است. هدف از این مطالعه، تهیه نقشه شدت بیابان زایی در دشت مراد آباد سراوان با استفاده از مدل Albedo-NDVI است. این روش بر مبنای سنجش از دور استوار است. برای تهیه دو شاخص مورد اشاره پس از تصحیحات لازم بر روی تصاویر ماهواره ای لندست 8 دو شاخص Albedo و NDVI در نرم افزار  Erdas Imaging  استخراج گردید. برای بررسی رابطه بین دو شاخص مورد بررسی تعداد 200 پیکسل متناظر از هر شاخص انتخاب و رگرسیون خطی بین آنها تشکیل گردید. بر اساس ضریب شیب خط حاصل از رگرسیون خطی، معادله تعیین شدت بیابان زایی بدست آمد و بر اساس ضریب شکست طبیعی جنکس نقشه شدت بیابان زایی تهیه شد. همچنین برای ارزیابی دقت مدل با مطالعات قبلی بر اساس مدل میدانی IMDPA یک ماتریس بهم ریختگی بین 100 نقطه متناظر تشکیل گردید. نتایج حاصل از رگرسیون خطی بین دو شاخص  NDVI  و Albedo  نشان داد که این دو شاخص با یکدیگر همبستگی منفی بالایی دارند (85/0- =R). نتایج حاصل از طبقه بندی شدت بیابان زایی بر اساس این مدل نشان داد که 35درصد منطقه در کلاس خیلی شدید و تنها 5 درصد منطقه بدون تخریب قرار دارد. همچنین مقدار مقدار دقت مدل با ضریب کاپای معادل 58/0 بدست آمد، که بیانگر دقت خوب مدل می باشد.

    کلید واژگان: بیابان زایی, مدل Albedo-NDVI, دشت مرادآباد, سنجش از دور, رگرسیون خطی
    Ziba Yousefi, Hossein Jahantigh, Farhad Zolfaghari*

    Investigation and monitoring of desertification in arid and semi-arid regions is a major concern for societies and governments due to its increasing rate. It is essential to identify areas at risk of desertification to manage and control this phenomenon in the shortest possible time and at minimum cost. The objective of this study is to create a map of desertification intensity in the MoradAbad plain of Saravan using the Albedo-NDVI model, which is based on remote sensing. Two Albedo and NDVI indicators were extracted from Landsat 8 satellite images in Erdas Imaging software after necessary corrections. A linear regression was formed between the two indicators by selecting 200 pixels corresponding to each indicator. Based on the slope coefficient of the line obtained from linear regression, the equation for determining the intensity of desertification was obtained. A map of the intensity of desertification was prepared based on Jenks’ natural refractive index. To evaluate the accuracy of the model, a clutter matrix was formed between 100 corresponding points. The results of linear regression between NDVI and Albedo indices showed that these two indices have a high negative correlation with each other (R = -0.85). The results of the desertification severity classification based on this model showed that 35% of the area is in the very severe class and only 5% of the area is without degradation. The model’s accuracy value was obtained with a kappa coefficient equal to 0.58, indicating good accuracy of the model.

    Keywords: Desertification, Albedo-NDVI Model, Morad Abad Plain, Remote Sensing, Linear Regression
  • محمدرضا ریگی*، عاطفه عالی انوری، فرهاد ذوالفقاری، خالد سلیمی

    امروزه تغییر اقلیم و افزایش گرمای جهانی ناشی از افزایش غلظت گازهای گلخانه ای به ویژه گاز دی اکسید کربن یکی از چالش های مهم در بحث توسعه پایدار می باشد. ترسیب کربن در زیست توده گیاهی و خاک های تحت آن، از ساده ترین و از نظر اقتصادی عملی ترین راهکار ممکن به منظور کاهش دی اکسید کربن اتمسفری می باشد. این تحقیق به منظور ارزیابی انباشت کربن خاک در گونه های گیاهی کلیر و کهور ایرانی در منطقه کشتگان شهرستان سراوان انجام شد. بدین منظور نمونه های خاک از عمق صفر تا 30 سانتی متری زیر تاج پوشش گونه های گیاهی کلیر و کهورایرانی و منطقه شاهد (بدون پوشش گیاهی) از هر ناحیه 20 نمونه به صورت تصادفی برداشت گردید و میزان انباشت کربن خاک، وزن مخصوص ظاهری خاک، اسیدیته، شوری، درصد رس، سیلت و شن اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که میزان انباشت کربن خاک در منطقه تحت پوشش گونه گیاهی کلیر (1/32 تن در هکتار) به طور معنی داری (p<0.01)  بیشتر از منطقه تحت پوشش گونه گیاهی کهور ایرانی (0/75 تن در هکتار) و منطقه شاهد (0/25 تن در هکتار) بود. محتوی ماده آلی خاک و درصد شن در زیر سایه انداز هر دو گونه گیاهی بیشتر از شاهد بود. با توجه به نتایج می توان اظهار داشت که وجود گونه های گیاهی سبب افزایش میزان انباشت کربن خاک و در نتیجه تعدیل گرمایش جهانی می شود.

    کلید واژگان: ترسیب کربن, کشتگان سراوان, Capparis Decidua, Prosopis Cineraria, ماده آلی, ویژگی های خاک
    Mohammadreza Rigi*, Atefeh Alie Anvari, Farhad Zolfaghari, Khaled Salimi
    Introduction

    Nowadays, climate change and global warming caused by increasing concentrations of greenhouse gases, especially carbon dioxide, is one of the major challenges facing sustainable development. Carbon accumulation in plant biomass and soils is the simplest and economically way to reduce levels of this atmospheric gas. No research has been done on the assessment of the potential of soil carbon deposition and accumulation in the Capparis decidua and Prosopis cineraria species.

    Data and Methodology

    The objective of this study was to evaluate the soil carbon accumulation in Capparis decidua and Prosopis cineraria plant species in Keshtegan of Saravan, Iran. Therefore, in order to determine the amount of carbon stored in the soil, soil sampling was done by random-systematic method. One hundered-meter transects were randomly selected in the study areas and sampling points were dug at similar intervals along the transect for sampling.Soil samples were taken from depth of 0 to 30 centimeters under the canopy of Capparis decidua and Prosopis cineraria and bare soil as control (20 samples from each area). Soil organic carbon, soil bulk density, pH, salinity and content of clay, silt and sand were recorded.

    Description and Interpretation of Results

    The analysis of the data showed that there is a significant difference between the investigated treatments in terms of the amount of clay, organic carbon and carbon accumulation. The average comparison results showed that there is a significant difference between the soil covered by plant species and the soil of the control area. The amount of soil carbon accumulated in the area covered by Capparis decidua (1.32 tons per hectare) was significantly higher than that in area covered by Prosopis cineraria (0.75 tons per hectare) and the control area (0.25 tons per hectare). It shows the positive effect of two plant species on the amount of soil carbon accumulation. The average amount of organic carbon in the area with the Capparis decidua, Prosopis cineraria and the control area was  0.75, 0.31 and 0.1 tons per hectare, respectively.Soil organic matter and sand percentage under the canopy of both plant species were higher than the control. In terms of other characteristics, no significant difference was observed in the three regions. According to the results, it can be stated that the presence of plant canopy can increases the amount of carbon accumulation in the soil and led to global warming mitigation.

    Keywords: Carbon Sequestration, Keshtegan Saravan, Capparis Decidua, Prosopis Cineraria, Organic Matter, Soil Properties
  • امین حسینی، حسین جهان تیغ*، فرهاد ذوالفقاری، مجتبی محمدی
    در این تحقیق برای بررسی تاثیر تغییراقلیم روی آب سطحی دشت خاش، از دو دسته داده استفاده شد. داده های مربوط به دبی دوره پایه(2010 تا 2020) که از ایستگاه هیدرومتری لادیز بر روی رودخانه سیانجاه دشت خاش اخذ شد، از طرف دیگر داده های بارش دوره پایه نیز از ایستگاه سینوپتیک خاش به دست آمد. براساس مدل رگرسیونی برازش داده شده دوره پایه ارتباط بین دبی و بارش در سطح حوضه خاش مدلسازی سازی گردید. با اجرای مدل ریزمقیاس نمایی آماری SDSM، مقادیر بارش شبیه سازی شده در دوره آماری 2020-2040 ، تحت دو خط سیر انتشار 4.5 و 8.5 به دست آمد که به عنوان ورودی مدل رگرسیونی برای مدلسازی مجدد دبی در دوره تغییر اقلیم استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که در دوره تغییر اقلیم یعنی 2020-2040، علی رغم اینکه بارش سطح حوضه خاش در ماه های سرد سال، افزایش داشته است، اما دبی شبیه سازی شده دوره 2020-2040، در هر دو خط سیر انتشار RCP4.5 و RCP8.5، روند کاهشی داشته است. نتایج بیانگر آن بود که دبی دوره تغییر اقلیم 2020-2040، در خط سیر انتشار RCP4.5، حدود 0.02 مترمکعب در ثانیه نسبت به دوره پایه کاهش داشته است و در خط سیر انتشار RCP8.5 نیز این میزان کاهش برابر 0.016 مترمکعب در ثانیه بوده است. بنابراین این فرضیه تحقیق با توجه به یافته های تحقیق مورد تایید قرار می گیرد.
    کلید واژگان: ریزمقیاس نمایی, سناریوهای اقلیمی, منابع آب سطحی, سیستان و بلوچستان
    Amin Hosseini, Hossein Jahantigh *, Farhad Zolfaghari, Mojtaba Mohammadi
    In this research, two categories were used to investigate the effect of the change of clarion surface water of Khash plain. The data on 2010 to 2020 obtained from the Liz Hydrometer Station on the Syanjah River Khash Plain, on the other hand, the base rainfall data was obtained from the Khash Station. Based on the measured regression model, the base period of the relationship between Dubai and precipitation at the Khash basin level was modeled. With the implementation of the SDSM statistical microscale model, the simulated rainfall values were obtained in the statistical period of 2020-2040, under two lines of release 4.5 and 8.5, which was used as an input to the regression model for remodeling in the climate change period. The results showed that in the period of climate change 2040-2020, despite the fact that the rainfall of the Khash basin has increased in the cold months of the year, the simulated runoff of the period 2040-2020, in both RCP4.5 release trajectories and RCP8.5, has had a decreasing trend. The results indicated that the climate change period 2020-2040, in the RCP4.5 release, had reduced about 0.02 cubic meters per second to the base period, and in the RCP8.5 release track, this was a decrease of 0.016 cubic meters per second.
    Keywords: Downscaling, Climatic scenarios, Surface water resources, Sistan, Balouchestan
  • فرهاد ذوالفقاری*، وحیده عبداللهی
    پوشش گیاهی یکی از مهمترین مولفه های کلیدی در مناطق خشک برای کاهش تاثیر فرسایش و شناخت شدت بیابان زایی به حساب می آید. کاهش پوشش گیاهی منجر به افزایش سپیدایی (آلبدوی) سطحی می شود. تهیه نقشه شدت بیابان زایی در سریع ترین زمان و کمترین هزینه یکی از دغدغه های دولت ها برای شناخت سریع مناطق بحرانی و تخریب شده می باشد. در پژوهش حاضر برای شناسایی بهترین شاخص پوشش گیاهی برای تهیه نقشه شدت بیابان زایی در منطقه خشک سیستان از داده های MSIL-1C ماهواره سنتینل 2 استفاده شده است. برای این هدف رابطه بین میزان سپیدایی سطح زمین و هر یک از شاخص های مختلف پوشش گیاهی از جمله NDVI، RVI، DVI، PVI، SAVI و TSAVI مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از تعیین رابطه رگرسیون خطی بین سپیدایی و هریک از شاخص های مذکور رابطه شدت بیابان زایی مربوطه استخراج و نقشه شدت بیابان زایی منطقه مورد بررسی در پنج کلاس طبقه بندی گردید. نتایج نشان داد که در منطقه مورد مطالعه قوی ترین رابطه بین دو شاخص Albedo و NDVI وجود دارد به طوری که ضریب همبستگی برابر با 0.63 بود. کمترین میزان همبستگی بین دو شاخص سپیدایی و PVI  به مقدار 0.372 بدست آمد. بر اساس پژوهش حاضر بهترین شاخص پوشش گیاهی از بین شاخص های مورد ارزیابی برای تهیه نقشه های شدت بیابان زایی در منطقه سیستان شاخص NDVI بود. بر اساس این شاخص 20.3% منطقه در کلاس شدید و 32.92% منطقه در کلاس متوسط بیابان زایی طبقه بندی گردید.
    کلید واژگان: سنجش از دور, طبقه بندی, سپیدایی, سیستان, شاخص پوشش گیاهی
    Farhad Zolfaghari *, Vahideh Abdollahi
    Vegetation is one of the most important key components in arid regions for reducing of the effects of erosion and determining the severity of desertification. Decrease in vegetation leads to increase in surface albedo. Accessing and preparing desertification intensity map at the fastest possible time and at the lowest cost is one of the concerns of governments. In the present study, in order to identify the best vegetation index for preparing the desertification intensity map, MSIL-1C data of Sentinel 2 satellite in the arid region of Sistan has been used. For this purpose, the relationship between surface albedo and each of the different vegetation indices of the NDVI, RVI, DVI, PVI, SAVI and TSAVI were conducted. After determining the linear regression equation between the albedo and each of the mentioned indices, the relevant desertification intensity equation was calculated and the desertification intensity map of the studied area at 5 classes was prepared based on albedo and each of the mentioned indices. The results showed the strongest relationship in the study area was between albedo and NDVI, with a correlation coefficient of 0.63, and the lowest correlation of 0.37 was between the albedo and PVI indices. Based on the present study among the indices studied, the NDVI is the best for the preparation of maps of desertification intensity in the arid region of Sistan. Based on this index, 20.3% of the region was classified as severe and 32.9% of the region grouped into the moderate desertification class.
    Keywords: Classification, Remote Sensing, Sentinel 2, NDVI, Albedo
  • فرهاد ذوالفقاری*، وحیده عبداللهی
    پیشینه و هدف

    سطوح مختلف پوشش گیاهی آلبدوی متفاوتی دارند. از طرفی آلبدوی سطحی یکی از مهم‌ترین مولفه‌های تعادل تابش سطحی است که با بررسی رفتار آن می‌توان به شدت تخریب و بیابان‌زایی پی برد. پوشش گیاهی به دلیل اینکه عاملی برای پایداری سطح زمین محسوب می‌شود می‌تواند یکی از مهم‌ترین مولفه‌های کلیدی در مناطق خشک برای کاهش اثرات فرسایش و بیابان‌زایی به‌حساب آید. گسترش بیابان‌زایی و تغییر در میزان پوشش گیاهی به‌نوبه خود ازجمله عوامل تغییر در آلبدو به شمار می‌روند. هدف از این مطالعه تعیین شدت بیابان‌زایی بر اساس شاخص‌های طیفی آلبیدو (Albedo)، اندازه دانه خاک سطحی (TGSI) و شاخص نرمال‌شده تفاضل پوشش گیاهی (NDVI) با استفاده از فناوری سنجش‌ازدور می‌باشد. شناسایی مناطق تخریب شده در کوتاه‌ترین زمان و با کمترین هزینه با استفاده از تصاویر سنتینل-2 با قدرت تفکیک مکانی 10 متری از اهداف این پژوهش می‌باشد. در این پژوهش برای اولین بار در منطقه سیستان و بلوچستان بر اساس شاخص‌های طیفی با استفاده از تصاویر سنتینل-2، بهترین شاخص برای پایش شدت بیابان‌زایی در مناطق خشک معرفی خواهد شد.

    مواد و روش ها

    برای ارزیابی شدت بیابان‌زایی و شناخت شاخص مناسب برای تهیه نقشه شدت بیابان‌زایی گام‌های زیر انجام گرفت؛ 1) انتخاب تصاویر و انجام عملیات پیش‌پردازش تصاویر با استفاده از نرم‌افزار SNAP. 2) محاسبه شاخص‌های TGSI، NDVI و Albedo، 3) بررسی رابطه همبستگی بین شاخص‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS®24، 4) تهیه نقشه شدت بیابان‌زایی منطقه و به دست آوردن معادله شدت بیابان‌زایی با استفاده از نرم‌افزار ArcGIS®10.3. در گام اول این پژوهش داده‌های ماهواره Sentinel-2A مربوط به سنسور MSIL-1C 20 اوت سال 2020 انتخاب شد. تصاویر به‌گونه‌ای انتخاب گردید که فصل رویش گیاهان یک‌ساله و موقتی نباشد و همچنین روزی انتخاب شد که پوشش ابری وجود نداشته باشد تصاویر مورد نیاز از سایت http://scihub.copernicus.eu/ دانلود و مورد استفاده قرار گرفت.

    نتایج و بحث

     نتایج حاصل از مدل رگرسیون خطی بین دو شاخص NDVI و Albedo نشان داد که این دو شاخص با یکدیگر دارای همبستگی منفی می‌باشند و به ترتیب میزان ضریب همبستگی در منطقه سوران و زابل برابر با 0.76 و 0.63 بود. نتایج نشان داد که با افزایش میزان شاخص NDVI از میزان شاخص آلبدو کاسته می‌شود. همچنین نتایج حاصل از مدل رگرسیون خطی بین دو شاخص TGSI و Albedo نشان داد که این دو شاخص با یکدیگر رابطه قوی و مثبتی داشته و به ترتیب میزان ضریب همبستگی برای منطقه سوران و زابل برابر با 0.78 و 0.81 بود. نتایج نشان داد که با افزایش میزان شاخص TGSI بر میزان شاخص آلبدو افزوده می‌شود. شدت بیابان‌زایی در مناطق مورد مطالعه بر اساس معادله  تعیین گردید و با استفاده از روش شکست طبیعی جنکس (Natural Breaks Jenks) در نرم‌افزار ArcGIS شدت بیابان‌زایی به 5 درجه؛ مناطق بدون بیابان‌زایی، مناطق با شدت کم بیابان‌زایی، مناطق با شدت متوسط بیابان‌زایی، مناطق با شدت زیاد بیابان‌زایی، و مناطق با شدت خیلی زیاد بیابان‌زایی تقسیم گردید. در این پژوهش بر اساس داده‌های ماهواره سنتینل-2 شاخص‌های Albedo، NDVI و TGSI استخراج گردید. نتایج بررسی رگرسیون خطی بین دو شاخص NDVI و Albedo نشان داد که یک رابطه منفی و قوی بین این دو شاخص وجود دارد که با نتایج پژوهش‌های مشابه مطابقت دارد. نتایج حاصل از همبستگی بالا و منفی بر اساس این دو شاخص به این مفهوم است که هر گونه افزایش در مقدار شاخص پوشش گیاهی NDVI منجر به کاهش در میزان آلبدوی سطح خواهد شد. از طرفی مناطق با آلبدوی بالا بیانگر تخریب پوشش گیاهی و برهنه بودن خاک می‌باشد. در مناطقی که کلاس شدت زیاد بیابان‌زایی مشاهده گردید مقدار شاخص آلبدوی سطحی بالا می‌باشد و مقدار شاخص پوشش گیاهی کم است. طبقه‌بندی شدت بیابان‌زایی در منطقه سیستان بر اساس مدل  Albedo-NDVI نشان می‌دهد که 27.73 درصد منطقه در کلاس بدون شدت بیابان‌زایی، 18.03 درصد در کلاس کم شدت، 32.92 درصد از منطقه از نظر بیابان‌زایی در کلاس شدت متوسط بیابان‌زایی، 20.3 درصد در کلاس شدید و تنها 1.02 درصد از منطقه در کلاس خیلی شدید بیابان‌زایی قرار گرفته است. همچنین طبقه‌بندی شدت بیابان‌زایی در سوران بر اساس مدل Albedo-NDVI نشان می‌دهد که 4.82 درصد منطقه بدون شدت بیابان‌زایی، 8.44 درصد در کلاس کم، 50.97 درصد از منطقه از نظر بیابان‌زایی در کلاس شدت متوسط، 34.48 درصد در کلاس شدید و 1.3 درصد از منطقه در کلاس خیلی شدید بیابان‌زایی قرار گرفته است. بیشترین درصد شدت بیابان‌زایی مربوط به کلاس شدت متوسط می‌باشد. نتایج رگرسیون خطی بین دو شاخص TGSI و Albedo نیز نشان داد که یک رابطه مثبت و قوی بین این دو شاخص وجود دارد. نتایج بیانگر این است که رابطه بین شاخص TGSI و Albedo نسبت به رابطه بین دو شاخص NDVI و Albedo قوی‌تر و از ضریب همبستگی بالاتری در هر دو منطقه برخوردار می‌باشد که از دلایل عمده آن می‌توان به پراکندگی پوشش گیاهی در مناطق خشک اشاره نمود. رابطه شاخص TGSI با Albedo خصوصیات فضایی مناطق عاری از پوشش گیاهی و همچنین مناطق با پوشش گیاهی خیلی کم را برای تعیین شدت بیابان‌زایی بهتر نشان می‌دهد. شاخص TGSI منعکس کننده اندازه ذرات درشت خاک سطحی می‌باشد که رابطه مثبتی با ذرات ریز محتوای ماسه خاک سطحی دارد. هر چه اندازه ذرات خاک سطحی درشت دانه‌تر باشد میزان بیابان‌زایی شدت بیشتری خواهد داشت. در مناطقی که محتوای زیاد ماسه ریز در اندازه ذرات خاک سطحی وجود داشته باشد مقادیر بالای شاخص TGSI قابل مشاهده خواهد بود.

    نتیجه گیری

     در این پژوهش ما با استفاده از تکنیک سنجش از راه دور و بر اساس تصاویر چند طیفی سنتینل-2 برای اولین بار در ایران به استخراج شدت بیابان‌زایی در دو منطقه متفاوت از استان خشک سیستان و بلوچستان پرداختیم. بر اساس بازتاب طیفی اتفاق افتاده از سطح زمین و قدرت تفکیک مکانی 10 متری شدت بیابان‌زایی را در دو منطقه مورد مطالعه قرار دادیم. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می‌گردد به‌صورت ترکیبی از دو مدل Albedo-NDVI و Albedo-TGSI برای پایش و تهیه نقشه‌های شدت بیابان‌زایی در مناطق خشک ایران استفاده گردد. نتایج این پژوهش نشان داد که مناطق بدون بیابان‌زایی و شدت کم بیابان‌زایی بر اساس مدل Albedo-TGSI به نحو مطلوب‌تری نشان داده می‌شوند.

    کلید واژگان: بیابان زایی, شاخص های طیفی, آلبیدو, اندازه دانه خاک سطحی (TGSI), شاخص نرمال شده تفاضل پوشش گیاهی (NDVI), سنتینل-2
    Farhad Zolfaghari *, Vahideh Abdollahi
    Background and Objective

    Different vegetation covers have different albedo levels. On the other hand, surface albedo is one of the most important components of surface radiation balance, which can be used to identify severely degraded and desertified regions. Vegetation can be considered as one of the most important key components in arid regions to reduce the effects of erosion and desertification due to the effects of vegetation for land surface stability. Expansion of desertification and also changes in vegetation cover, could be change the surface Albedo. The purpose of this study is to determine the desertification intensity based on spectral indices, Albedo, Topsoil Grain Size Index (TGSI) and Normalized Difference Vegetation Index (NDVI) using remote sensing technology. Identification the damaged areas with the lowest cost in the shortest time, using Sentinel-2 images with a spatial resolution of 10 meters is one of the objectives of this study. Also, this study will introduce the best indicator for monitoring desertification intensity in arid regions for the first time in the Sistan and Baluchestan region based on spectral indices using Sentinel-2 images.

    Materials and Methods

     The following steps were performed to evaluate the intensity of desertification and identify the appropriate indicator in order to mapping the desertification intensity: 1) Selection the images and perform image preprocessing operations using SNAP software; 2) Calculation of TGSI, NDVI and Albedo indices; 3) Investigation the correlation between indices using SPSS®24 software. 4) Preparation of desertification intensity map of the region and obtaining the equation of desertification intensity using ArcGIS®10.3 software. In the first step of this research, Sentinel-2A satellite data related to MSIL-1C sensor was selected on August 20, 2020. The images were selected in such a way that the growing season of the plants is not annual and temporary, and also the day was selected when there is no cloud cover. The required images were downloaded and used from the URL address: http://scihub.copernicus.eu/.

    Results and Discussion

     The results of linear regression between NDVI and Albedo indices showed that, these two indices had negative correlation, and the correlation coefficient in Souran and Zabol was 0.76 and 0.63, respectively. The results showed that with increasing NDVI, decreased of the albedo index occurred. Also, the results of linear regression model showed strong and positive relationship between TGSI and Albedo indices, as the correlation coefficient of Souran and Zabol was 0.78 and 0.81, respectively. The results showed that the TGSI and the albedo simultaneously decreased or increased. Desertification intensity in the study areas was determined based on the equation I= a × Index ± Albedo and also by using Natural Breaks (Jenks) method in ArcGIS software, desertification intensity of study areas classified to 5 degrees, 1. Without desertification, 2. Low desertification, 3. Moderate desertification, 4. Severe desertification, and 5. Extremely desertification. In this study Albedo, NDVI and TGSI indices were extracted based on Sentinel-2 satellite data. The results of linear regression between NDVI and Albedo showed that there is strong negative relationship between these indices that was consistent with the results of similar studies. The high and negative correlation, means that any increase in the vegetation cover will lead to decrease the Albedo. On the other hands the areas with high Albedo, indicate degradation of vegetation cover and bare soil. In the regions with sever desertification intensity, the value of surface Albedo was high and the vegetation cover was low. Classification of desertification intensity in Sistan region based on Albedo-NDVI model showed that 27.73% of the area were in the class of without desertification intensity, 18.03% in the low class, 32.92% in the moderate class, 20.3% were in the severe class and only 1.02% of the area were in the very severe desertification intensity class. Also, the classification of desertification intensity in Souran based on Albedo-NDVI model showed 4.82% of the area without desertification, 8.44% in low class, 50.97% in moderate class, 34.48% in severe class and 1.3% of the area were in very severe desertification class. The highest percentage of desertification intensity of the area were in the moderate class. The results of linear regression between TGSI and Albedo indices also showed that there is a positive and strong relationship between these indices. The results showed that the relationship between TGSI and Albedo indices was stronger than the relationship between NDVI and Albedo indices and in both regions the correlation coefficient was higher. One of the main reasons for this is the dispersion of vegetation cover in arid areas. The relationship between TGSI and Albedo better shows the spatial characteristics of vegetation-free areas as well as areas with very low vegetation cover to determine the intensity of desertification. The TGSI index reflects the coarse particle size of the topsoil, which has a positive relationship with the fine sand content of the topsoil. Whatever the larger particle size of the topsoil, will have the greater desertification intensity. In the areas where the content of fine sand in the topsoil is high, the high range of TGSI index will be seen.

    Conclusion

     In this study, using Sentinel-2 multispectral images and remote sensing technique, we extracted the intensity of desertification in different arid regions of the Sistan and Baluchestan province, for the first time in Iran. Based on the spectral reflection that occurred from the ground and the spatial resolution of 10 meters, we studied the intensity of desertification in two areas. Based on the results of this research, we suggest to use the combination of Albedo-NDVI and Albedo-TGSI models in order to monitoring the desertification intensity in arid regions of Iran. The results of this study showed that areas without desertification and low intensity of desertification are better identified based on Albedo-TGSI model.

    Keywords: Desertification, Spectral index, Albedo, Topsoil Grain Size Index (TGSI), Normalized Difference Vegetation Index (NDVI), Sentinel-2
  • نیک بی بی بزرگزاده، محمدرضا ریگی*، محمدرضا ساسولی، فرهاد ذوالفقاری

    امروزه عوامل تخریب کننده محیط زیست و منابع طبیعی چنان رو به گسترش است که زنگ خطر نابودی این مواهب طبیعی در همه جای جهان به صدا در آمده است. با توجه به اهمیت موضوع، این پژوهش با هدف برآورد تمایل به پرداخت جوامع محلی جهت حفظ و احیای مناطق بیابانی دشت گشت شهرستان سراوان به منظور جلب مشارکت های مردم جهت تامین مالی پروژه های حفظ و احیای مناطق بیابانی انجام گردید. فرایند نمونه گیری با استفاده از فرمول کوکران و با روش تصادفی ساده به تعداد 303 نمونه انجام شد. جهت برآورد تمایل به پرداخت افراد از روش ارزش گذاری مشروط و مدل لاجیت استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای جنسیت، تحصیلات، مشارکت در نهادهای دولتی روستا، بکارگیری مجریان مورد اعتماد مردم، سابقه مشارکت در کلاس های آموزشی-ترویجی، بومی بودن، درآمد و ذینفع مستقیم بودن از محیط زیست منطقه، اثر مثبت و معنی داری بر تمایل به پرداخت افراد جهت حفاظت از دشت گشت دارد. متغیر سن و مبلغ پیشنهادی، اثر منفی و معنی داری بر تمایل به پرداخت افراد از خود نشان دادند، اما متغیر اندازه خانوار، تاثیر معنی داری بر تمایل به پرداخت افراد نداشته است همچنین متغیرهای وجود یک سازمان مدیریتی جهت مشارکت، آشنایی با محیط زیست، داشتن سواد زیست محیطی و حمایت های مالی دولت از طرح ها، اثر مثبت و معنی داری بر تمایل به پرداخت افراد جهت حفاظت از دشت گشت دارند. میانگین تمایل به پرداخت ماهیانه افراد در سال 1398، 113890 ریال به ازای هر فرد به دست آمد.

    کلید واژگان: ارزش گذاری مشروط, بیابان, تمایل به پرداخت, دشت گشت, سراوان, مدل لاجیت
    Nikbibi Bozorgzadeh, Mohammad Reza Rigi *, Mohammadreza Sasouli, Farhad Zolfaghari

    Nowadays, the destructive factors of the environment and natural resources are so widespread that the alarm of destruction of these natural wonders is sounded all over the world. Due to the importance of this topic, the study was conducted to estimate the willingness to pay of local communities to conserve and restore desert areas of Gosht plain in Saravan in order to attract people's participation to finance projects for the preservation and rehabilitation of desert areas. The sampling process was conducted using Cochran's formula with 303 samples by simple random sampling method. Conditional valuation method and Logit model were used to estimate the people’s willingness to pay. The results showed that gender, education, participation in rural government institutions, employment of trusted executives, the history of participation in educational-developmental classes, being native, income and directly being beneficiaries from the environment of the region has a positive and significant effect on the willingness of people to pay for Gosht plain protection. The variable of age and suggested amount had a negative and significant effect on willingness to pay, but the size of household had no significant effect on willingness to pay. Moreover, the variables of existence of a management organization for participation, acquaintance with the environment, having environmental literacy, and government financial support of the projects had a positive and significant effect on the willingness to pay for the Gosht plain protection. The average of peoples’ willingness to pay monthly in 1398, was obtained 113890 Rials per each person.

    Keywords: conditional valuation, Desert, Willingness to Pay, Gosht plain, Saravan, Logit Model
  • فرهاد ذوالفقاری*، شیما سپاهی

    برای اجرای مدیریت صحیح پس از تهیه نقشه بیابان زایی شناخت واحدهای مشابه بسیار ضروری است. چرا که دو واحد ژیومورفولوژیک یا دو واحد کاری که از نظر شدت بیابان زایی یکسان می باشند، الزاما مدیریت یکسانی نیاز ندارند. در این مطالعه برای شناسایی واحدهای مشابه که مدیریت یکسانی نیاز دارند ابتدا شدت بیابان زایی با توجه به 4 معیار مهم اثر گزار در منطقه (معیارهای اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و فرسایش بادی) بر اساس مدل IMDPA مورد ارزیابی قرار گرفت و سپس با کمک روش تجزیه خوشه ای واحدهای مشابه شناسایی و طبقه بندی گردید. نتایج حاصل از ارزیابی مدل بیابان زایی نشان داد که 32/59 درصد از کل مساحت واحدهای کاری در کلاس شدید و 68/40 درصد مساحت مناطق مورد مطالعه در کلاس متوسط از نظر شدت بیابان زایی قرار گرفته است. همچنین نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای برای شناسایی واحدهای مشابه نشان داد که کل واحدهای ژیومورفولوژیکی در شش خوشه متفاوت قرار گرفته است. بر اساس نتایج مشاهده شد که الزاما دو واحد کاری که شدت بیابان زایی یکسانی دارند در یک خوشه قرار ندارند و واحدهای کاری با شدت یکسان در خوشه های متفاوتی قرار می گیرند. لذا می توان گفت که استفاده از روش خوشه بندی به همراه مدل های بیابان زایی جهت شناسایی واحدهای مشابه برای برنامه ریزی و اجرای برنامه های مدیریتی از کارایی مناسبی برخوردار می باشد.

    کلید واژگان: واحدهای ژئومرفولوژیکی, تجزیه کلاستر, مدیریت بیابان
    Farhad Zolfaghari *, Shima Sepahi

    After desertification mapping for proper management is very important to recognize the similar work units. Because, the two geomorphological units or two work units that have the same desertification intensity classes, do not necessarily require the same management. In this study, to identify the similar work units that need the same management, at first the intensity of desertification was evaluated according to 4 important criteria in the region (climate, soil, vegetation, and wind erosion) based on the IMDPA model and then classified and identified the similar work units using Cluster analysis method. The results of desertification intensity based on the IMDPA model showed that there are two classes of extreme and medium with the areas about 59.32 and 40.68 percent respectively. This is while the results of cluster analysis showed that all geomorphological units are classified in six different clusters. According to the results, two work units with the same desertification intensity are not necessarily in the same cluster, and work units with the same intensity are in different clusters. Therefore it can be said using the clustering method with desertification models to identify similar units for planning and implementation of management programs will have well efficiency.

    Keywords: Geomorphological units, Cluster analysis, Desert Management
  • فرهاد ذوالفقاری، حسین آذرنیوند، حسن خسروی *، غلام رضا زهتابیان، شهرام خلیقی سیگارودی
    تغییر در سطح زمین اثراتی بر اقلیم نزدیک به سطح یا میکروکلیما خواهد داشت. تالاب بین المللی هامون در دهه های اخیر خشک و پوشش گیاهی در آن کاهش چشمگیری داشته است. آمارهای ایستگاه سینوپتیک زابل نشان دهنده افزایش درجه حرارت این محل می باشد . برای نشان دادن نقش وضعیت سطح زمین بر میکروکلیمای نزدیک به سطح در سه میکروسایت با درصد پوشش مختلف، درجه حرارت عمق 5 سانتیمتری، سطح زمین و ارتفاع 150 سانتیمتری از سطح زمین و شارهای حرارتی و انرژی ارزیابی و مقایسه شده است. فاصله بین میکرو سایت های مختلف پوشش گیاهی حدود 20 کیلومتر و اختلاف ارتفاع بین آن ها کمتر از 10 متر می باشد. میکروسایت A با 65 درصد پوشش گیاهی در داخل تالاب هامون، میکروسایت B با 20 درصد پوشش گیاهی در اراضی رها شده و ایستگاه سینوپتیک شهرستان زابل با تقریبا 100 درصد خاک لخت به عنوان میکروسایت C انتخاب گردید. برای بررسی نقش و اثر پوشش گیاهی بر میکروکلیمای سطح زمین معادله تعادل انرژی سطحی مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز داده ها در طول دوره مورد مطالعه نشان داد که درجه حرارت در میکروسایت C بیشتر از سایر مناطق بود. که به تبع آن دمای درجه حرارت ارتفاع نیز در این میکروسایت بیشتر مشاهده کردید. به نظر می رسد که کمبود پوشش گیاهی نقش عمده ای در افزایش درجه حرارت هوا در میکروسایت C داشته باشد. نتایج نشان داد که حداکثر اختلاف دما در سه میکروسایت مورد بررسی در ساعت 30 دقیقه بامداد به وقت محلی و میزان دما حدود 2/3 درجه سانتیگراد گرم تر از میکروسایت های A و B بود. بررسی معادله شار انرژی نشان داد که دمای سطح زمین به دلیل تغییر در درصد پوشش سطح زمین متفاوت است و دمای ارتفاع 150 سانتیمتری وابسته به تغییرات شارهای حرارتی سطح زمین می باشد .
    کلید واژگان: میکروکلیما, اثر سطح, مناطق خشک, درصد پوشش, سیستان
    Farhad Zolfaghari, Hossein Azarnivand, Hassan Khosravi *, Gholamreza Zehtabian, Shahram Khalighi Sigaroodi
    Any Changes in a dry land surface ecosystem will be affected by the climate near the ground or microclimate in the vertical plane. In recent decades' wetland drying cause to reduced vegetation significantly. Assessing Zabol synoptic station statistics shown an increased temperature of this place. It seems that there has a direct relationship between the changes in land surface vegetation and increases the ambient temperature. The situation ground roll on microclimate has been investigated to illustrate this relationship. In this study we compare and assessment temperatures at depth of 5cm and surface and height about 150 cm and heat fluxes and energy in three microsites with different vegetation cover. The distance between the experiment microsites is about 20 km, and the elevation difference is less than 10 meters. Microsite A with the total vegetation average about 65%, B microsites 20% and microsites C with 100% bare soil. It evaluated the equation ρc_p z_a (dT_air)/dt to investigate the role and effects of vegetation on the ground surface. Data analyzes showed temperatures in the period of study at the C microsites were higher than other microsites. It seems the lack of vegetation in microsites C has a major role in the higher air temperature. In micro site C At 00:30 Am (local time) the air temperature was 3.2ºC higher than microsite A and B. The results showed there is a direct relationship between the vegetation cover percentage and air temperature because of different soil heat fluxes and surface temperature.
    Keywords: Microclimate, Surface Effect, Dryland, Vegetation Percentage, Sistan Delta
  • فرهاد ذوالفقاری، حسن خسروی*
    در این پژوهش با استفاده از روش ایرانی IMDPA، حساسیت اراضی منطقه سراوان به بیابان زایی ارزیابی و بررسی شده است. برای این منظور، پس از بررسی و ارزیابی های اولیه، چهار معیار اقلیم، پوشش گیاهی، خاک و فرسایش بادی به عنوان مهم ترین معیارهای موثر در بیابان زایی منطقه با شاخص های متفاوت در نظر گرفته شد. با استفاده از روش فوق، امتیازات هر شاخص در معیار مربوطه مشخص و ارزش هر معیار با محاسبه میانگین هندسی امتیاز شاخص های آن مشخص شد. پس از آن هر یک از معیارها به صورت لایه های اطلاعاتی وارد محیط GIS شدند. با روی همگذاری و تلفیق لایه های رستری معیارهای مذکور و محاسبه میانگین هندسی معیارها به کمک فرمول DM=(SI×WEI×VI×CLI)1/4 و تجزیه و تحلیل آن با استفاده از مدل IMDPA نقشه شدت بیابان زایی منطقه به دست آمد. نتایج حاصل از این ارزیابی نشان می دهد، 24/45 درصد منطقه از نظر درجه بیابان زایی در کلاس متوسط و 39/54 درصد آن در کلاس شدید قرار دارد و 37/0 درصد منطقه که شامل مناطق مسکونی بود، در هیچ کلاسی قرار نگرفت. معیار اقلیم با ارزش عددی 1/3، بیشترین تاثیر و معیار خاک با ارزش عددی 35/2، کمترین تاثیر را در بیابان زایی منطقه دارد. همچنین معیارهای پوشش گیاهی و فرسایش بادی به ترتیب با ارزش های عددی 62/2 و 87/2 شدت بیابان زایی شدید را نشان می دهد.
    کلید واژگان: شدت بیابان زایی, معیار, شاخص, مدل IMDPA, سراوان
    Farhad Zolfaghari, Hassan Khosravi *
    In this research, desertification intensity of saravan region was evaluated using IMDPA‌ the newest method of Assessment of Desertification Potential in arid and semi arid regions of Iran. For this purpose 4 criteria including climate, vegetation cover, soil and wind erosion were selected. Each criterion was assessed based on it's indices which result in qualitative mapping of each criterion based on geometric average of the indices. Then, sensitive map of region was extracted using geometric average of all criteria. Thematic databases were integrated and elaborated in a GIS. By laminate of thematic databases layers and using this formula DM=(SI×WEI×VI×CLI)1/4 to ‌Calculate ‌the geometric mean Criteria, the desertification intensity map was obtained with analysis IMDPA Model. The result showed that 45.24% of study area was found to be in medium and about 54.39% in high class of desertification And 0.37% of the region including residential aren’t in any classification. Analysis of desertification criteria in Saravan region showed, climate criteria is a major problem with a geometric average of 3.1 which shows high class while soil with a geometric average of 2.35 has lowest effect in desertification. Also vegetation covers and wind erosion criteria with a geometric average of 2.62 and 2.87 show high class desertification.
    Keywords: Desertification Severity, Criteria, Index, IMDPA Model, Saravan
  • وحیده عبداللهی*، فرهاد ذوالفقاری، میترا جباری، محمدرفیع دهقان
    تاثیر غیر قابل انکار رطوبت در احیای پوشش گیاهی مناطق خشک و نیمه خشک و نقش موثر سازه های مکانیکی کوچک در جمع آوری آب باران باعث احداث سازه مکانیکی هلالی آبگیر در سطح قابل توجهی از مراتع استان سیستان و بلوچستان گردیده است. از آنجایی که ارزیابی تغییرات در اکوسیستم های مرتعی پس از اجرای عملیات اصلاح و احیاء برای تعیین اثرهای مثبت و یا منفی آن ضروری است، لذا این مطالعه به منظور بررسی اثرات احداث سازه هلالی بر روی پارامترهای پوشش گیاهی و خاک در مراتع سراوان صورت گرفت. برای این منظور دو تیمار شاهد (عدم اجرای هلالی) و تیمار اجرای سازه هلالی تعیین شد. در هر تیمار با استفاده از روش نمونه برداری سیستماتیک - تصادفی و با استفاده از 5 ترانسکت 100 متری و تعداد 50 پلات با ابعاد متناسب با شرایط منطقه فاکتورهای تراکم و درصد پوشش تاجی، لاشبرگ برآورد گردید. همچنین برای بررسی فاکتورهای خاک نیز در طول هر ترانسکت 2 نمونه از عمق 30-0 سانتی متری برداشت و خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک شامل درصد ماسه، درصد سیلت و رس، اسیدیته، هدایت الکتریکی و درصد آهک، ماده آلی، سدیم، کلسیم و منیزیم اندازه گیری گردید. در نهایت به منظور بررسی معنی دار بودن فاکتورهای گیاهی و خاک در تیمار هلالی با تیمار شاهد داده ها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد کلیه پارامترهای گیاهی مورد بررسی در حالت کلی در تیمار هلالی در سطح یک درصد با تیمار شاهد تفاوت معنی دار داشته و از این جهت اجرای هلالی اثر مثبتی روی فاکتورهای پوشش داشته است. نتایج خصوصیات خاک کاهش شوری خاک را نشان داد، اما میزان مواد آلی، پتاسیم و اسیدیته تفاوتی بین دو منطقه نشان نداد. طبق نتایج با توجه به شرایط اقلیمی منطقه رسیدن به نتایج مطلوب تر زمان طولانی تری را می طلبد.
    کلید واژگان: هلالی آبگیر, ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک, پوشش گیاهی, مراتع سراوان
    Vahideh Abdollahi*, Farhad Zolfaghari, Mitra Jabari, Mohammad Rafie Dehghan
    This research was aimed to investigate the effects of crescent pond structure on soil and vegetation properties in the Saravan rangelands. For this purpose, two treatments including crescent pond and control treatment were determined. For each treatment, the density, canopy cover percentage, and litter were estimated by random-systematic sampling using five transects of 100 m and 50 plots. Two soil samples were taken along each transect from 0-30 cm depth and soil physico-chemical properties were measured. Data were analyzed statistically. According to the obtained results, significant differences were found for all vegetation parameters between the crescent structure and control treatment, indicating the positive effect of crescent structure on vegetation parameters. The results of soil properties indicated reduced soil salinity; however, the organic matter, potassium, and pH showed no difference between the two regions. According to the results, due to the climatic conditions of the study area, longer time is needed to achieve better results.
    Keywords: Crescent pond, Soil Physico, chemical properties, vegetation cover, Saravan rangeland
  • فرهاد ذوالفقاری*، حسن خسروی
    هدف اصلی این پژ‍وهش بررسی و تهیه نقشه فرسایش بادی توسط مدل اریفر می باشد. در این پژوهش از مدل تجربی IRIFRکه در سال 1375 توسط محققان کشور برای شرایط اقلیمی ایران تدوین و ارایه شده است با بهره گیری از GIS استفاده گردید. ابتدا نقشه واحدهای کاری تهیه و سپس عوامل 9 گانه موثر در فرسایش بادی شامل سازند زمین شناسی، شکل اراضی و پستی و بلندی، وضعیت باد و شرایط خاص اقلیمی، خاک و پوشش سطحی، پوشش گیاهی، فرسایش بادی، رطوبت خاک، نهشته های بادی و عملیات مدیریتی در هریک از واحدهای کاری مورد بررسی قرار گرفت و امتیاز لازم بر اساس مدل به آنها داده شد. برای هر یک از عوامل مذکور یک لایه رستری در محیط GIS ساخته شد. نتیجه بررسی ها در این منطقه نشان می دهد که بیشترین امتیاز مربوط به تپه های و پهنه های ماسه ای و اراضی شور و پف کرده با میزان رسوبدهی 4/3879 تن بر کیلومتر مربع در سال می باشد و کمترین امتیاز مربوط به واحد کاری دشت ریگی متوسط با تراکم کم تا متوسط و میزان رسوبدهی سالانه 73/708 تن بر کیلومتر مربع در سال می باشد. همچنین از کل منطقه مورد مطالعه 74/35 درصد معادل 36/46491 هکتار در کلاس زیاد و 73/63 درصد منطقه معادل 43/82902 هکتار در کلاس متوسط فرسایش بادی قرار دارد.
    کلید واژگان: فرسایش بادی, IRIFR, سیستان, میزان رسوبدهی, _ GIS
    Farhad Zolfaghari *, Hasan Khosravi
    The main objective of this research is an investigation and preparing of wind erosion intensity map. IRIFR model used in this study which has been developed by Iranian researchers for Iran’s climatic conditions. At first, the working unit map was prepared Then nine effective factors in wind erosion such as Geological Formation, Landform and Topography, Wind and Climatic Conditions, Soil Surface, Plant Cover, Wind Erosion, Soil Moisture, Deposits of Wind and Management Process are determined for each working unit. Each factor scored according to IRIFR model and for each one a raster GIS layer was created. According to the results, active sand dunes and Saline Lands showed the highest value with the rate of annual sedimentation more than 3879.4 ton/km2 ,while medium sandy plain with low density showed the least value with an annual rate of sedimentation of 708.73 ton/km2. Also in whole area, 35.74 percent equivalent 46491.36 hectares are classified in high class and 63.73 percent equivalent 82902.43 hectares are classified in medium class of wind erosion.
    Keywords: Wind Erosion, IRIFR, Sistan, Sedimentation, GIS
  • فرهاد ذوالفقاری، عباس کفاش
    امروزه تصاویر سنجش از دور به عنوان جدید ترین اطلاعات جهت مطالعات تغییرات پوشش های مختلف سطح زمین و تغییرات سطح آبها شناخته شده است. در این پژوهش به منظور بررسی میزان تغییرات پوشش سطح نیزارهای هامون با استفاده از داده های سنجندهMSS مربوط به سال 1976 و ETM+مربوط به سال 2005 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. اطلاعات زمینی از طریق Google earth و استفاده از مبدل KML to SHP استفاده گردید و پس از بررسی های کیفی و کنترل تطابق هندسی نقاط، عملیات پردازش و ادغام باندها صورت پذیرفت. نتیجه بررسی نشان داد که سطح آبگیری هامون در سال 1976 میلادی برابر 27/397541 هکتار و سطح پوشش سبز نیزارها در این سال 24/122836 هکتار بوده است. همچنین در سال 2005 میلادی که دوباره هامون ها آبگیری شده است سطح آبگیری هامون ها 69/327673 هکتار و سطح نیزارها 01/17295 هکتار محاسبه گردید. نتایج حاصل شده نشان دهنده کاهش 57/17درصدی آبگیری سطح هامون ها و 92/85 درصدی سطح نیزارها نسبت به سال مبنا می باشد که این کاهش پوشش نیزارها تاثیر بسیار زیادی در اقتصاد و زندگی جمعیت روستایی منطقه که حدود 61 درصد ترکیب جمعیتی منطقه را شامل می شود و بیشتر معیشت آنها از راه دامپروری و صیادی می باشد دارد. همچنین کاهش پوشش سبز هامون ها و از بین رفتن نیزارها تاثیر نامطلوبی بر وضعیت آب و هوای منطقه و افزایش گرد و غبار ناشی از برداشت رسوبات داخل دریاچه داشته است.
    کلید واژگان: تالاب هامون, نیزارها, سنجش از دور
    Farhad Zolfaghari, Abbas Kaffash
    Today satellite imagery is the latest instrument for detection of changes in land cover and water surfaces. In this paper to detect water and canebrake changes in Hamoon international wetland Landsat multispectral scanner (MSS) data from 1976 and ETM+ data from 2005 were processed and analyzed. Ground truth was obtained from Google Earth. After qualitative controls and geometric correction of points, images processed and different bands merged. The results showed that Hamoon area was 397541.27 ha in 1976 and its green canebrake cover at that time was 122836.24 ha. Also in 2005 after re-inundation, these areas decreased to 327673.69 ha for Hamoon and 17295.01ha for green canebrake cover. These results showed the decrease in water area by 17.57 % and green canebrake cover by 85.92 in 30 year time interval. Decrease in green canebrake cover has adverse effect on the climate of Hamoon basin and human life due to increasing of dust emissions through removal the lake sediments.
    Keywords: Hamoon wetland, Canebrake, Remote Sensing
سامانه نویسندگان
  • دکتر فرهاد ذوالفقاری
    ذوالفقاری، فرهاد
    استادیار مجتمع آموزش عالی سراوان، مجتمع آموزش عالی سراوان
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال