farzad eivani
-
به دلیل آنکه مازاد و کسری وجوه نقد موجب کاهش ارزش شرکت می شود، مدیران سعی می کنند مقادیر بهینه ای از وجه نقد را نگهداری کنند. به بیان دیگر، شرکت ها تلاش می کنند نسبت وجه نقد واقعی خود را به سمت نسبت بهینه سوق دهند. عوامل مختلفی روی سطح نگهداشت وجه نقد و سرعت تعدیل آن موثرند. این پژوهش اثر همه گیری کووید 19 را مدنظر قرار می دهد که انگیزه احتیاطی را برای نگهداشت وجه نقد تقویت کرده است. این پژوهش از مشاهدات 159 شرکت در بازه زمانی 1401-1387 استفاده کرده است و از رگرسیون حداقل مربعات تعمیم یافته و رویکرد گشتاورهای تعمیم یافته سیستمی با کنترل اثرات سال ها و صنایع بهره برده است. نتایج نشان می دهد که در دوره همه گیری کووید 19 در مقایسه با سال های قبل از آن، نسبت نگهداشت وجه نقد شرکت ها حدود دو برابر شده و سرعت تعدیل آن نیز نزدیک به 40درصد افزایش داشته است. نتایج آزمون های استحکام که با یافته های اصلی پژوهش همخوانی دارد، با مفاهیم مطرح در نظریه توازن سازگار است. این پژوهش ادبیات موجود درباره تاثیر کووید 19 بر انگیزه های احتیاطی نگهداشت وجه نقد را توسعه می دهد و با تاکید بر نقش همه گیری کووید 19 در تشدید فشارهای مالی بر شرکت ها، بیانگر افزایش سرعت تعدیل نسبت نگهداشت وجه نقد به عنوان روشی برای اجتناب از تبعات مالی این همه گیری است.
کلید واژگان: انگیزه احتیاطی, سرعت تعدیل, کووید 19, نظریه توازن, نگهداشت وجه نقدCash management is critical for firm value as both cash surpluses and deficits can diminish value. Consequently, firms aim to maintain optimal cash levels by adjusting their actual cash ratios towards target ratios. Various factors influence cash holdings and the speed of these adjustments. This study examined the impact of the COVID-19 pandemic, which had heightened the precautionary motive for firms to hold cash. The analysis used observations from 159 firms from 2008 to 2022, applying Generalized Least Squares (GLS) regression and the system Generalized Method of Moments (system-GMM) while controlling for industry and year effects. The results indicated that during the COVID-19 period, firms' cash holdings ratios became increased than doubled and the speed of cash ratio adjustment increased by nearly 40% compared to previous years. These findings are consistent with the predictions of pecking order and trade-off theories, extending the existing literature by highlighting the pandemic's role in intensifying firms' financial pressures. The results suggested that the increased cash adjustment speed represented a strategic response to avoid the financial consequences of the COVID-19 crisis.
Keywords: Precautionary Motive, Speed Of Adjustment, Covid-19, Trade-Off Theory, Cash Holding -
هدف
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر استراتژی های کسب وکار بر افشا ریسک به منظور شناخت محرک ها و عوامل موثر بر ریسک شرکت ها جهت بهبود فضای رقابتی آن ها بوده است.
روشپژوهش حاضر از نوع پژوهش توصیفی- همبستگی و از نظر هدف کاربردی می باشد. از داده های 345 سال-شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار به روش حذف سیستماتیک و با استفاده از رگرسیون چند متغیره استفاده شده است.
یافته هایافته های پژوهش نشان داده است که استراتژی کسب وکار عامل تعیین کننده برای میزان افشا اطلاعات ریسک در گزارش های سالانه است. بدین صورت که بین استراتژی تهاجمی و افشا ریسک رابطه معنادار و مثبت و بین استراتژی تدافعی شرکت ها و افشا ریسک رابطه معنادار و منفی وجود دارد.
نتیجه گیریشرکت های دارای استراتژی تهاجمی بیشتر از شرکت های دارای استراتژی تدافعی در گزارش های سالانه خود اطلاعات مربوط به ریسک را افشا می کنند. درحالی که شرکت های تدافعی ریسک کمتری را در گزارش های سالانه افشا می کنند.
دانش افزایی:
نتایج این پژوهش می تواند علاوه بر غنای ادبیات پژوهشی، به تبیین عوامل موثر در شناسایی، ارزیابی و مقایسه و رتبه بندی افشای اطلاعات ریسک در گزارش های مالی شرکت ها، بهبود فضای رقابتی در بازار سرمایه برحسب تاثیر نوع استراتژی و بهبود تصمیم گیری ذینفعان گردد.
کلید واژگان: افشا ریسک, استراتژی کسب و کار, تحلیل محتواPurposeThe purpose of the current research was to investigate the effect of business strategies on risk disclosure to know the drivers and factors affecting companies' risk to improve their competitive environment.
MethodologyThe current research is a descriptive-correlation type of research and is applied in terms of its purpose. The data of 345 companies admitted to the stock exchange has been used by systematic elimination method and multivariate regression.
ResultThe research findings have shown that business strategy is the determining factor for the amount of risk information disclosure in annual reports. Thus, there is a significant and positive relationship between offensive strategy and risk disclosure and a significant and negative relationship between defensive strategy and risk disclosure.
ConclusionCompanies with an offensive strategy disclose more risk-related information in their reports than companies with a defensive strategy. While defensive companies disclose less risk in their annual reports.
Contribution:
In addition to enriching the research literature, the results of this research can be used to explain the effective factors in identifying risk disclosure in the financial reports of companies and improving the competitive environment in the capital market according to the effect of strategy.
Keywords: Risk Disclosure, Business Strategy, Content Analysis -
در پارادایم مالی رفتاری، فرض انسان به عنوان موجودی منطقی که همواره در بهینه سازی منافع اش کامیاب است، موردتردید قرار می گیرد. طرفداران دانش مالی رفتاری اعتقاد راسخی دارند که آگاهی از "تمایلات روانشناختی" در عرصه سرمایه گذاری، کاملا ضروری و نیازمند توسعه جدی دامنه مطالعاتی است. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین نسبت های مالی به عنوان معیاری از اطلاعات حسابداری بر الگوی رفتار و عملکرد معاملاتی سرمایه گذاران و همچنین بررسی تاثیر توانایی مدیران بر این رابطه بوده است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، تعداد 105 شرکت از میان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ، به روش حذف سیستماتیک انتخاب و با استفاده از نرم افزار ایویوز و استاتا آزمون گردید. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داده است که از بین مولفه های نسبت های مالی؛ بین نسبت جاری، نسبت آنی، نسبت سود ناخالص، نسبت کل بدهی ها به حقوق صاحبان سهام، نسبت کل بدهی ها به کل دارایی ها، نسبت بازده دارایی ها و نسبت سود هر سهم با رفتار و عملکرد معاملاتی سرمایه گذاران رابطه معنادار وجود داشته است. نتایج حاضر نشان داد که در محتوای اطلاعات حسابداری به ویژه با استفاده از برخی نسبت های مالی می توان رفتار و عملکرد معاملاتی سرمایه گذاران را پیش بینی نمود. از طرفی یافته ها حاکی از تاثیر معنادار توانایی مدیران بر رابطه بین نسبت های مالی (نسبت جاری، نسبت آنی، نسبت سود ناخالص و نسبت سود هر سهم) و رفتار و عملکرد معاملاتی سرمایه گذاران بوده است
کلید واژگان: نسبت های مالی, توانایی مدیران, واژه های کلیدی: اطلاعات حسابداری, رفتار و عملکرد معاملاتی سرمایه گذارانIn the behavioral financial paradigm, the human hypothesis as a rational being that always succeeds in optimizing its interests is questioned. Proponents of behavioral finance know that the knowledge of "psychological inclinations" in the field of investment is absolutely necessary and requires serious development of the field of study. Accordingly, the purpose of this study was to investigate the relationship between financial ratios as a measure of accounting information on the pattern of behavior and trading performance of investors and also to investigate the effect of managers' ability on this relationship. In order to achieve the research goal, 105 companies were selected from the companies listed on the Tehran Stock Exchange, by systematic elimination method and tested using EViews and Stata software. The results of testing the hypotheses have shown that among the components of financial ratios; There was a significant relationship between current ratio, current ratio, gross profit ratio, total debt to equity ratio, total debt to total assets ratio, return on assets ratio and earnings per share ratio with investors' trading behavior and performance. The present results showed that in the content of accounting information, especially using some financial ratios, investors' trading behavior and performance can be predicted. On the other hand, the findings indicate a significant effect of managers' ability on the relationship between financial ratios (current ratio, instantaneous ratio, gross profit ratio and earnings per share ratio) and the trading behavior and performance of investors.
Keywords: Accounting Information, Investor Behavior, Trading Performance -
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر همه گیری کووید19 بر سرعت تعدیل ساختار سرمایه و مقایسه شدت این تاثیر در صنایع با آسیب پذیری اندک و زیاد از کووید19 است. برای آزمون فرضیه های پژوهش، از داده های شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1401-1381 در قالب پنل نامتوازن (با 3342 مشاهده) و رویکرد تعدیل جزئی با برآوردگر گشتاورهای تعمیم یافته سیستمی، استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که شیوع همه گیری کووید19 منجر به افزایش در سرعت تعدیل ساختار سرمایه در سطح شرکت ها شده است. افزون بر آن، یافته های پژوهش بیان می کند در صنایعی که کووید19 تاثیر بیشتری روی آن ها گذاشته و کسری مالی آن ها را بیش از سایر صنایع تشدید کرده، سرعت تعدیل ساختار سرمایه افزایش بیشتری داشته است. با آن که شیوع کووید19 تضعیف در شرایط کلان اقتصادی و افزایش در نااطمینانی محیط تجاری بیشتر کشورها (از جمله ایران) را به دنبال داشته و هزینه های تعدیل ساختار سرمایه را افزایش داده است و انتظار می رود که این موضوع، از سرعت تعدیل ساختار سرمایه کاسته باشد؛ شواهد تجربی در تضاد با این پیش بینی است. این پژوهش به توسعه ادبیات نوظهوری که در حال کشف اثرات کووید19 بر جوانب مختلف واحدهای تجاری است، مشارکت دارد.کلید واژگان: همه گیری کووید19, ساختار سرمایه, سرعت تعدیل, نظریه توازنThis research investigates the effect of the COVID-19 pandemic on capital structure adjustment speed and compares its intensity in industries with low and high impact of the COVID-19. To test the research hypotheses, this paper has used the data for firms listed in the Tehran Stock Exchange during 2002-2022 in an unbalanced panel format (3’342 observations) and has applied the partial adjustment approach with a system generalized method of moments estimator. The research results show that the COVID-19 pandemic has increased the speed of adjustment at firms’ level. Furthermore, the research findings show that the speed of adjustment has increased more in industries that have been more affected by COVID-19, and COVID-19 exacerbated their financial deficits more than the others. In most countries (including Iran), COVID-19 has weakened the macroeconomic conditions, increased the business environment’s uncertainty, and increased the costs of adjustment. Therefore, it is expected that this issue has slowed down the speed of adjustment; however, empirical evidence contradicts this prediction. This research contributes to the emerging literature that explores the impact of COVID-19 on various aspects of business units.Keywords: COVID-19 Pandemic, Capital structure, Speed of Adjustment, Trade-off theory
-
گزارشگری مالی یکپارچه، اطلاعاتی مهم درباره استراتژی سازمان، راهبری، عملکرد و چشم انداز را باهم و به طریقی ارایه می دهد که عملکرد تجاری، اجتماعی و محیط زیست مکانی که سازمان در آن فعالیت می کند را منعکس کند و یک رویکرد منسجم و موثر را برای گزارشگری شرکت ها ترویج می دهد. این پژوهش باهدف مقایسه انتظارات تهیه کنندگان و استفاده کنندگان گزارش های مالی یکپارچه، انجام گردیده است. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های آماری «کلموگروف-اسمیرنوف»، «یومن-ویتنی» و «فریدمن» نشان داده است که بین نظرات دو گروه استفادهکنندگان و تهیه کنندگان گزارش های مالی در رابطه با مولفه های گزارش و شناسایی شیوه های نوآورانه، سرمایه گذاری های هدفمند، پاداش و مزایا، مدیریت ریسک، ساختار حاکمیتی و کارت ارزیابی متوازن تفاوت معناداری وجود دارد؛ درحالی که مقایسه انتظارات نشان داده است که در ارایه گزارشهایی مبنی بر ارتباط متقابل، رعایت استانداردهای قانونی و اخلاقی، برقراری ارتباط با استفاده کنندگان و گزارش وضعیت مالی و پایداری خدمات مالی تفاوت معناداری بین انتظارات تهیه کنندگان و استفاده کنندگان مشاهده نگردیده است.کلید واژگان: گزارشگری مالی یکپارچه, تهیه کنندگان و استفاده کنندگان گزارش ها, مقایسه انتظاراتIntegrated financial reporting provides crucial information about an organization's strategy, direction, performance, and future outlook encompassing business, social, and environmental performance within its operational context. It also promotes a coherent and effective approach to corporate reporting. This research aims to compare the expectations of integrated financial reporting producers and users. Data analysis using SPSS software and statistical tests, including "Kolmogrove-smirnov", "Yoman-whitney" and "Friedman" has shown significant differences between the opinions of users and financial report preparers regarding report components, innovative practices, targeted investments, rewards and benefits, risk management, governance structure, and balanced scorecard. However, the comparison of expectations has shown no significant difference between the expectations of report providers and users regarding providing reports on mutual communication, compliance with legal and ethical standards, user’s engagement, and the reporting of financial status and sustainability of financial services.IntroductionAn integrated report should provide insight into the nature and quality of an organization's relationships with its key stakeholders. According to the International Integrated Reporting Council (IIRC), one of the guiding principles which underpin the preparation of integrated reports is the formation of effective stakeholder relationships. However, several challenges are also identified. These challenges include difficulties in determining what information is material and should, therefore, be included in an integrated report. This paper contributes to the ongoing debate on the quality and utility of integrated reporting by exploring the possibility that a perception gap has emerged, which affects the perceived relevance of integrated reporting. this paper makes an important contribution to the prior literature on integrated reporting by introducing the idea of a perception gap and offering one of the initial accounts of stakeholders’ perspectives on companies’ integrated reports. This will shed light on where companies can improve their integrated reports and inform the development of additional guidance by standard-setters and regulators.MethodologyThe study's statistical population comprises two groups: report producers and users. This includes auditors from the audit organizations and audit institutions, members of the Society of Official Accountants of Iran, as well as board directors and managers of companies listed on the Tehran Stock Exchange during the year 2022. The sampling method employed in this research is available sampling. This research is classified as a descriptive-survey study with an applied approach. The identified themes are incorporated into a Likert scale questionnaire. Lastly, the collected data were analyzed using SPSS software and relevant statistical tests.FindingsBased on the findings, there is a gap between auditors' and users' perspectives in terms of reporting and identifying innovative perspectives, targeted investments, rewards and benefits, risk management, governance structure, and balanced scorecard. Conversely, no significant gap is anticipated between the perspectives of producers and users in terms of mutual communication, compliance with legal and ethical standards, streamlining financial operations, user communication, as well as reporting financial status and corporate sustainability.Conclusion and discussionIn line with the examination of expectations between providers and stakeholders concerning the disclosure of integrated reporting components, the results of hypothesis testing indicate that, except for reporting and identifying innovative perspectives, targeted investments, rewards and benefits, risk management, governance structure, and balanced evaluation card, there is no significant expectation gap between beneficiaries and providers. In fact, the results indicate that users of integrated reports seek additional information on matters such as the competence and performance of those responsible for governance and how management has handled risk to ensure financial sustainability and prevent financial crises. They prioritize these aspects over the disclosure of information about social and environmental issues.Finally, the results of this study highlight several areas for future research. It would be valuable to investigate whether a perception gap exists in other industries and to identify the factors contributing to changes in the perception gap. More work also needs to be done to understand the determinants of the perception gap. This paper is based on the assumption that user sophistication affects the perceived importance of disclosures found in integrated reports. Cultural variables, the nature of the corporate governance system and the extent to which companies are able to manage perceptions are additional variables which need to be taken into account in order to define the dimensions of the perception gap in an integrated reporting context more accurately and inform policymakers and standard setters.Keywords: Integrated Financial Reporting, Producers, Users of Reports, Comparison of Expectations
-
اهداف
بیش اطمینانی به عنوان یکی از ویژگی های شخصیتی مدیران بر هر یک از عوامل و مراحل سرمایه گذاری موثر است؛ در این راستا، امکان اثرگذاری محدودیت های مالی و نوع مالکیت بر رابطه مزبور وجود دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش ساختار مالکیت بر رابطه بین بیش اطمینانی مدیران و مخارج تحقیق و توسعه در شرایط محدودیت مالی است.
روشبرای آزمون فرضیه های پژوهش، نمونه ای متشکل از 510 سال-شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی بازه زمانی 1381 تا 1397 و با استفاده از الگوی رگرسیون چند متغیره تعدیل شده و روش حداقل مربعات تعمیم یافته استفاده شده است.
نتایجیافته ها حاکی از آن است که مدیران بیش مطمین نسبت به مدیران منطقی، منابع مالی بیشتری را صرف تحقیق و توسعه می کنند. از طرفی رابطه مثبت بیش اطمینانی مدیران و مخارج تحقیق و توسعه در شرکت های با سطوح بالاتر، محدودیت مالی، قوی تر بوده است. درنهایت رابطه مثبت بیش اطمینانی مدیران و مخارج تحقیق و توسعه با وجود محدودیت مالی شدید، در شرکت های غیردولتی نسبت به شرکت های دولتی قوی تر بوده است؛ در حالی که نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که مالکیت مدیریتی بر رابطه بین بیش اطمینانی و مخارج تحقیق و توسعه در شرایط محدودیت مالی، اثر معناداری ندارد.
کلید واژگان: بیش اطمینانی مدیران, مخارج تحقیق و توسعه, محدودیت مالی, مالکیت دولتی, مالکیت مدیریتی.Overconfidence as one of the personality traits of managers affects each of the factors and stages of investment. In this regard, it is possible that financial constraints and ownership type affect the relationships. Hence, the purpose of this study was to investigate the roles of governmental ownership and managerial ownership in the relationship between managers' overconfidence and R&D expenses in the context of financial constraints. In this study, 30 companies were selected from among the companies listed on Tehran Stock Exchange (TSE) during the years of 2002-2018 to test the hypotheses by using the generalized least-squares method. The results indicated a significant and positive relationship between the managers' overconfidence and R&D expenses. This relationship was stronger in the companies with strong financing constraints. IntroductionDecisions of investing in R&D need more courage. Managers with extreme self-confidence are more entrepreneurial than rational managers, thus greatly promoting the company’s internal technological innovation activities. Some researchers believe that with the increase of uncertainty, the corporate investment environment will be more complicated and changeable, but overconfident managers are more interested in arduous tasks. Managers face more severe challenges in the R&D investment in the environment of strong compared to weak financing constraints. Therefore, using more confident managers to play an active role in innovation and compete with similar companies can be effective.On the other hand, the state- compared to non-state-owned companies can have access to internal and external financial resources more easily. This is because the state-owned companies have abundant assets and rich government-related resources. Thus, in the context of strong financial constraints, the former companies can use some special financing channels to obtain financial support. On the other hand, managerial ownership helps to align managers and shareholders’ interests since it has an effective role in controlling managers' behaviors, while causing managers to avoid decisions that lead to over-investment. Accordingly, the purpose of this study was to investigate the relationship between managers' overconfidence and R&D expenses in companies with financial constraints influenced by the type of ownership. Method and DataIn this study, 30 companies were selected from among the companies listed on Tehran Stock Exchange (TSE) during the years of 2002-2018 to test the research hypotheses by using the generalized least-squares method. FindingsThe results indicated a significant and positive relationship between the managers' overconfidence and R&D expenses. This relationship was stronger in the companies with strong financing constraints. Additionally, the positive relationship between the managers' overconfidence and R&D expenses was stronger in the non-state-owned companies, while managerial ownership had no significant effect on the relationship between them in the context of financial constraints. Conclusion and discussion Based on the findings, the positive relationship between the managers' overconfidence and R&D expenses was stronger in the companies with strong financing constraints. In addition, upon investigating the impact of ownership type on this relationship, the positive relationship between them was found to be stronger in the non-state-owned compared to the state-owned companies in the context of strong financing constraints. On the other hand, managerial ownership did not show a significant effect on the relationship between them in the companies with financial constraints. In fact, the moderating role of state ownership was more effective than managerial ownership because the relationship between the managers' overconfidence and R&D expenses was weaker in the state-owned companies under financial constraints.
Keywords: Managers' Overconfidence, R&D Expenditure, financial constraints, Governmental Ownership, managerial ownership -
نشریه حسابداری مالی، پیاپی 51 (پاییز 1400)، صص 95 -126
مسیولیت پذیری اجتماعی تعهدی فراتر از الزامات قانونی و اقتصادی است که در آن، بانک ها مسایل اخلاقی و مشارکت در توسعه اقتصادی را ضمن بهبود کیفیت نیروی کار، در مقیاسی وسیع تر یعنی جامعه موردتوجه قرار می دهند و فرایند تجاری خود را به گونه ای مدیریت می کنند که اثرات مثبتی در جامعه به همراه داشته باشد. بانک ها با پیامدهای اجتماعی و محیطی سرمایه گذاری یکی از حساس ترین بنگاه های اقتصادی در رابطه با مسیولیت پذیری اجتماعی هستند که به دنبال جنبش بانکداری اخلاقی در جهت توسعه اجتماعی و اقتصادی در یک جامعه هستند. بر این اساس هدف از این پژوهش بررسی تاثیر مسیولیت پذیری اجتماعی بر عملکرد مالی، ثبات مالی و ظرفیت مالی بانک ها است. نمونه موردبررسی شامل 18 بانک پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1394 الی 1399 و روش آماری مورداستفاده، مدل رگرسیون داده های ترکیبی است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر این است که مسیولیت پذیری اجتماعی تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد مالی بانک ها دارد. همچنین نتایج پژوهش بیانگر این است که مسیولیت پذیری اجتماعی بر ثبات مالی و ظرفیت مالی بانک ها اثر معنادار ندارد. بررسی متغیرهای کنترلی نیز نشان دهنده این است که مشهود بودن تاثیر منفی و معنادار بر ثبات مالی و ظرفیت مالی بانک ها دارد و عمر بانک دارای تاثیر مثبت و معنادار بر ظرفیت مالی بانک ها دارد.
کلید واژگان: مسئولیت پذیری اجتماعی, عملکرد مالی, ثبات مالی, ظرفیت مالیSocial responsibility is an obligation beyond legal and economic requirements in which banks pay attention to ethical issues and participation in economic development while improving the quality of labor, on a larger scale, ie society, and manage their business process in a way that has positive effects on society. To have along. Banks with social and environmental consequences of investing are one of the most sensitive economic enterprises in relation to social responsibility that seek the ethical banking movement for social and economic development in a society. Accordingly, the purpose of this study is to Investigating the impact of social responsibility on financial performance, financial stability and financial inclusion of banks. The sample includes 18 banks listed on the Tehran Stock Exchange during the period 2015 to 2020 and the statistical method used is the composite data regression model. The results of the study indicate that social responsibility has a positive and significant effect on the financial performance of banks. The results also indicate that social responsibility has no significant effect on financial stability and financial capacity of banks. The study of control variables also shows that Tangibility has a negative and significant effect on the financial stability and financial inclusion of banks and bank life has a positive and significant effect on the financial inclusion of banks.
Keywords: Social Responsibility, Financial performance, Financial stability, Financial inclusion -
توجه به نظام مالیاتی چه در زمینه قوانین و چه در زمینه سازماندهی موردنیاز با هدف تاثیرگذاری بر جهت گیری بلندمدت اقتصادی، تامین مخارج دولت و درنهایت کمک به تحقق استراتژی توسعه اقتصادی، لازم و ضروری است. در این میان، بهره گیری موثر از عنصر منابع انسانی شاخصه ای است که توسعه اقتصادی بدون آن امکان پذیر نیست و با توجه به عوامل سازمانی می توان کشور را با تکیه بر درآمدهای مالیاتی به طور مناسب اداره نمود. در واقع بهره وری نیروی انسانی سازمان ها یکی از ویژگی های جوامع پیشرفته امروزی است. در این بین صلاحیت و رضایت شغلی می تواند یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در عملکرد سازمانی باشد. با توجه به اهمیت نیروی انسانی در موفقیت سازمان های امروزی، این پژوهش با هدف بررسی اثر صلاحیت فردی و رضایت شغلی ممیزان مالیاتی بر قدرت مالیات ستانی سازمان امور مالیاتی کشور و همچنین بررسی این اثر در حضور فشار زمانی صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کل ممیزان مالیاتی در سال 1399 می شود که به صورت تصادفی انتخاب شده اند و درنهایت 348 نمونه به منظور آزمون فرضیه ها انتخاب گردیده و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار PLs مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داده است که صلاحیت فردی ممیزان مالیاتی بر قدرت مالیات ستانی اثر معنادار و مثبت دارد. همچنین به طور مشابه قدرت مالیات ستانی با افزایش رضایت شغلی ممیزان مالیاتی افزایش می یابد. درحالی که صلاحیت فردی و رضایت شغلی ممیزان مالیاتی در حضور محدودیت (فشار) زمان بر قدرت مالیات ستانی اثر معناداری ندارد.
کلید واژگان: صلاحیت فردی, رضایت شغلی, ممیزان مالیاتی, فشار زمانی, قدرت مالیات ستانیIt is necessary to pay attention to the tax system, both in terms of laws and in terms of organization, with the aim of influencing the long-term economic orientation, financing the government, and ultimately helping to realize the economic development strategy. Meanwhile, effective use of human resources is an indicator without which economic development is not possible and according to the organizational factors, the country can be properly managed by relying on tax revenues. In fact, the productivity of human resources in organizations is one of the characteristics of today’s advanced societies. In the meantime, competence and job satisfaction can be one of the most important and influential factors in organizational performance. Considering the importance of human resources in the success of today’s organizations, this study aims at investigating the effect of individual competence and job satisfaction of tax auditors on the taxable power of the tax administration and also to examine this effect in the presence of time pressure. The statistical population of this study includes all tax auditors in 2020 who were randomly selected and finally 348 samples were selected to test the hypotheses and they were analyzed using structural equation modeling in PLS software. The results of testing the hypotheses have shown that the individual competence of the tax auditor has a significant and positive effect on the taxable power. Similarly, the power of taxation increases with the job satisfaction of tax auditors. While individual competence and job satisfaction of tax auditors in the presence of time constraints (pressure) has no significant effect on the power of taxation.
Keywords: Individual Competence, Job Satisfaction, Tax Auditors, TimePressure, The Power of Taxation -
هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین شکاف انتظار حسابرسی و اطمینان سرمایه گذاران و همچنین بررسی نقش متغیر بهبود سطح ارتباطات حسابرسان بر این رابطه بوده است. بدین منظور، از یک مدل معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی (PLS-SEM) و یک مدل با سازه های مرتبه بالاتر استفاده شده است. با استفاده اطلاعات گردآوری شده از پرسشنامه مربوط به حسابرسان و سرمایه-گذاران نهادی، به عنوان یکی از اصلی ترین کاربران صورت های مالی، به بررسی برداشت سرمایه گذاران از شکاف انتظار معقول حسابرسی (شکاف عملکرد حسابرسی و شکاف استاندارد حسابرسی) و شکاف نامعقول (غیرقابل تصور) حسابرسی و تاثیر بهبود سطح ارتباطات حسابرسان بر این برداشت، پرداخته شده است. براساس یافته ها و مقادیر مربوط به ضرایب مسیرها، کیفیت حسابرسی و تضمین آموزش حسابرسی بر اطمینان سرمایه گذاران اثر معنادار و مثبتی داشته است. همچنین بین شکاف عملکرد و شکاف نامعقول حسابرسی با سطح اطمینان سرمایه گذاران رابطه معنادار و منفی دیده شده است. از دیگر یافته های این پژوهش، اثر معنادار و مثبت بهبود سطح ارتباطات حسابرسان بر رابطه بین شکاف عملکرد حسابرسی و شکاف نامعقول حسابرسی با سطح اطمینان سرمایه گذاران، بوده است؛ از طرفی، برآورد و تحلیل شاخص های نیکویی برازش با استفاده از نرم افزار Smart-PLS نیز انطباق چارچوب مفهومی و پیشینه تجربی را با نتایج تایید کرده است.
کلید واژگان: اطمینان سرمایه گذاران, بهبود سطح ارتباطات حسابرسان, شکاف عملکرد حسابرسی, شکاف استاندارد حسابرسی, شکاف نامعقول حسابرسیThe purpose of this study was to investigate the relationship between the audit expectation gap and investor confidence, also to investigate the role of the auditor’s improved level of communication on this relationship. To investigate this effect and a model with higher order constructs using a partial least-squares structural equation model (PLS-SEM), has been used. Based on a questionnaire survey with auditors and institutional investors, as one of the main users of audited financial statements, this study explored investors’ perceptions of both unreasonable and sensible audit expectation gaps (auditing performance and auditing standard gap) and the impact of auditor’s improved level of communication on this assessment. Based on the findings and values related to the path coefficients, audit quality and ensuring audit education have had a significant and positive effect on investor confidence. Also, a significant and negative relationship has been seen between the performance gap and the unreasonable audit gap with the level of investor confidence. Another finding of this study was the significant and positive effect of auditor’s improved level of communication on the relationship between the audit performance gap and the unreasonable audit gap with the level of investor confidence. Also, the calculation and analysis of fitness indicators using Smart-PLS software has confirmed the conformity of the conceptual framework and the experimental background with the results.
Keywords: Investor Confidence, Aauditor&rsquo, s Improved Level of Communication, Auditing Performance Gap, Auditing Standard Gap, Unreasonable Audit Gap -
The purpose of this study is to develop a prediction-based stock returns and portfolio optimization model using a combined decision tree and regression model. The empirical evidence is based on the analysis on 112 unique firms listed on the Tehran Stock Exchange from 2009 to 2019. Regression analyses, as well as six decision tree techniques including CHAID, ID3, CRIUSE, M5, CART, and M5 are used to determine the most effective variables for predicting stock returns. The results show that the six decision tree methods perform better than the regression model in selecting the optimal portfolio. Further analysis reveals that the CART model outperforms the other five decision tree models when compared using Akaike and Schwartz Bayesian. This finding is confirmed by comparing the actual returns of the selected portfolio across all six models in 2019. The findings indicate that the predicted returns on portfolio based on the CART model are not significantly different than the actual returns for 2019, suggesting that the selected model appropriately predicts the returns on the portfolio
Keywords: Stock Return Prediction, Portfolio Selection, Decision tree -
هدف این پژوهش، بررسی اثر ارزشی اخبار خوب و اخبار بد پیش بینی سود مدیریت با تاکید بر اختلال در پیش بینی سود مدیریت است. در این راستا، به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از داده های 153 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی سال های 1390 الی 1396 استفاده شده است. نتایج حاصله با بکارگیری روش حداقل مربعات تعمیم یافته بیانگر این است که، اخبار بد پیش بینی سود مدیریت در مقایسه با اخبار خوب پیش بینی سود مدیریت در اولین و آخرین پیش بینی سود مدیریت، از قابلیت پیش بینی بیشتری برخوردار است. همچنین اخبار خوب پیش بینی سود مدیریت در اولین و آخرین پیش بینی سود مدیریت از اختلالات افشای بالاتری در پیش بینی سود برخورداراست. در نهایت نتایج پژوهش بیانگر این است که، بین واکنش قیمت سهام به آخرین سود پیش بینی شده و انحرافات ناشی از اخبار خوب و بد سود پیش بینی مدیریت تفاوت معنادار وجود دارد، اما بین واکنش قیمت سهام به اولین سود پیش بینی شده و انحرافات ناشی از اخبار خوب و بد سود پیش بینی مدیریت ازلحاظ آماری تفاوت معناداری وجود ندارد.
کلید واژگان: اخبار, پیش بینی سود مدیریت, اختلالات افشاء, قابلیت پیش بینیThe purpose of this study is to investigate the value relationship between good and bad news of management earnings forecasting with emphasis on impairment in management earnings forecasting. In this regard, to test the research hypotheses, data from 153 companies listed in Tehran Stock Exchange during the period 2012-2018 were used. The Results according to Generalized Least Squares method show that bad news earnings management predictions are more predictive than first and last earnings management forecasts. The results also show that good news Earnings management forecast First and last Earnings management forecast have higher disclosure noises in earnings forecasts. Finally, the results showed that, There is a significant difference between the stock price response to the last earnings forecasted and the deviations from good news and bad news management earnings forecasting, But there is no statistically significant difference between the stock price response to the first earnings forecasted and the deviations from good news and bad news earnings management forecasting.
Keywords: News, management earnings forecasting, Disclosure noises, Predictability -
شهرت شرکتی به صورت «ارزیابی کلی ذی نفعان از شرکت در طول زمان» تعریف می شود. شهرت شرکتی می تواند با افزایش موقعیت اجتماعی شرکت منجر به تاثیرگذاری بر ترجیحات مشتریان شده و بدین ترتیب عملکرد مالی را تحت تاثیر قرار دهد؛ از سوی دیگر نیز عملکرد مالی بالای واحدهای تجاری می تواند منجر به ایجاد تصویر مثبت و ایده ال در ذهن ذی نفعان شده و در نتیجه شهرت شرکتی را تحت تاثیر قرار دهد. بر این اساس تبیین ارتباط متقابل بین شهرت شرکتی و عملکرد مالی می تواند قابل توجه باشد. از این رو در این پژوهش ارتباط متقابل بین شهرت شرکتی و عملکرد مالی بررسی شده است. برای این منظور 64 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی دوره 1390 الی 1394 (320 سال شرکت) انتخاب شده و با استفاده از روش سیستم معادلات هم زمان (3SLS) ارتباط متقابل بین آن ها بررسی شد. یافته ها نشان می دهد که بین شهرت شرکتی و عملکرد مالی رابطه متقابل و مثبتی وجود دارد. این یافته ها می تواند برای سرمایه گذاران، مدیران واحدهای تجاری و سایر استفاده کنندگان از جهت تبیین چگونگی ارتباط بین شهرت شرکتی و میزان عملکرد مالی مفید باشد.کلید واژگان: شهرت شرکتی, عملکرد مالی, بورس اوراق بهادار تهران, بازده دارائی ها, بازده حقوق صاحبان سهامCorporate reputation is stakeholders overall assessment of company over time. The Corporate reputation could affect company's financial performance where company's financial performance could affect corporate reputation. Accordingly, it can explain relationship between these behaviors where relationship between the two can be considered. Therefore, in this study, the correlation between corporate reputation and financial performance is examined. For this purpose, 64 samples of listed companies on the Stock Exchange during the period of 2011-2015 were selected. Using simultaneous equations (3SLS) the interaction between them has studied. Results show that the corporate reputation and financial performance has positive interaction. The findings could be useful for investors, managers and other users to establish the relationship between corporate reputation and financial performance.Keywords: Corporate Reputation, financial performance, tehran stock exchange, return on assets, return on equity
-
مسائل و مشکلات مرتبط با صورت های مالی، سبب مطرح شدن ابهاماتی در مورد نقش و وظایف هیات مدیره و همچنین کمیته حسابرسی در گزارشگری مالی شده است. تجدید ارائه صورت های مالی نشان می دهد که به احتمال زیاد صورت های مالی دوره های گذشته، طبق اصول عمومی حسابداری ارائه نشده است. به علاوه ممکن است تعدیلات مزبور مبین ضعف در سیستم کنترل داخلی شرکت باشد که از وظایف مهم مدیران محسوب می شوند. انتظار می رود در یک بازار کار مدیریت کارا، مدیرانی که وظایف مدیریتی خود را به صورت موثر انجام می دهند به عنوان پاداش، مزایا و فرصت های مدیریتی دریافت کنند و آنانی که عملکرد ضعیفی دارند با از دست دادن موقعیت و منافع آتی خود، جریمه شوند. در پژوهش حاضر پیامدهای تجدید ارائه صورت های مالی به عنوان شکست گزارشگری برای مدیران غیرموظف با تاکید بر کمیته حسابرسی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور تعداد 43 شرکت به عنوان نمونه اصلی و 43 شرکت هم به عنوان گروه کنترل در فاصله زمانی سال های 1391 تا 1394 در بورس اوراق بهادار تهران نظر گرفته شده است. با عنایت به نتایج پژوهش، تجدید ارائه صورت های مالی باعث جریمه های بازار کار برای مدیران غیرموظف نشده است.کلید واژگان: تجدید ارائه صورت های مالی, مدیر غیرموظف, کمیته حسابرسیIssues and problems associated with financial statements have raised ambiguities about the role and responsibilities of the board of directors as well as the audit committee in financial reporting. Accounting restatements indicates that the financial statements of the past periods are unlikely to be presented in accordance with the generally accepted accounting principles. In addition, the Accounting Restatements may indicate weakness in the firm's internal control system. An efficient director labor market wills likely reward directors who have a reputation for effectiveness with additional board positions and associated benefits, and penalize the poor performers by loss of their positions and benefits. In the present study, the consequences of financial statements as a reporting failure for non-executive directors with an emphasis on the audit committee are examined. For this purpose, 43 listed firms were selected as the main sample and 43 listed firms as the control group during the years 2012 to 2016 from Tehran Stock Exchange. According to the results of the study, the financial restatements have not led to the imposition of labor market fines for outside director.Keywords: Accounting Restatements, Outside Director, Audit Committee
-
نقش حاکمیت شرکتی کاهش تضاد منافع بین سهامداران و مدیران می باشد و زمانی که مدیران دارای انگیزه برای انحراف از منافع سهامداران می باشند؛ این نقش پر رنگتر می شود. یک نمونه از این انحراف ها، مدیریت سود با استفاده از فعالیت های واقعی می باشد. حاکمیت شرکتی احتمالا وقوع مدیریت سود را کاهش می دهد و درک سرمایه گذاران از نگهداشت وجه نقد را بهبود می بخشد. هدف این تحقیق، شناخت رابطه بین مدیریت سود واقعی، حاکمیت شرکتی و نگهداشت وج ه نق د می باشد. در این تحقیق برای اندازه گیری مدیریت سود از مدل های رویکودری ( 2006 ) و جنی ( 2010 ) و برای اندازه گیری ارتباط نگهداشت وجه نقد و مدیریت سود از مدل های تعدیل یافته اوپلر ( 1999 ) و فاما و فرنج ( 1998 ) استفاده شده است. درصد اعضای غیر موظف هیئت مدیره (استقلال هیئت مدیره ) به عنوان ویژگی مهم حاکمیت شرکتی مورد مطالعه قرار گرفت. برای آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیون خطی چند متغیره و روش حداقل مربعات تعمیم یافته تلفیقی استفاده شده است. با توجه به محدودیت های اعمال شده جهت انتخاب نمونه، نمونه آماری در این تحقیق شامل 90 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد که طی سال های 1388 تا 1392 مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته ها حاکی از آن است که بین مدیریت سود واقعی و نگهداشت وجه نقد ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. در نتیجه، سرمایه گذاران نگهداشت وجه نقد را در شرکتهای با مدیریت سود واقعی در سطح بالا، کاهش می دهند و در میان شرکت هایی که مدیریت سود را در سطح بالایی انجام می دهند، شرکت هایی که دارای حاکمیت شرکتی در سطح ضعیفی هستند، نسبت به شرکت هایی که از حاکمیت شرکتی قوی برخوردارند، دارای ارزشیابی نگهداشت وجه نقد کمتری می باشند.کلید واژگان: مدیریت سود واقعی, حاکمیت شرکتی, سطوح نگهداشت وجه نقد, ارزشیابی نگهداشت وجه نقد, استقلال هیئت مدیرهDecreasing interest conflicts between stockholders and executives is the corporate governances role and this is accentuated when managers perceive motivations to deviate from the advantage of stockholders. Corporate governance is likely to diminish profit management while improving the investors understanding of cash maintenance. This study aims at recognizing relevance among real profit management and corporate governance. To measure profit management, Recovery models (2006) and Jenni (2010) and for measuring the relevance between cash maintenance and profit management, modified models of Opler (1999) and Phama and Fringe (1998) have been deployed in this study. Percentage of non-obligated members of executive board (executive board independence) has been utilized as the substantial feature of corporate governance. As for testing thehypotheses, multi-variable linear regression model and integrated generalized least squares method were used. Considering the limitations imposed in selection, statistical sampling of the study includes 90 accepted companies in Tehran Stock Exchange that have undergone research between2008 and 2012. The findings indicate that there is a meaningful positive relevance between real profit management and cash maintenance. Investors decrease cash maintenance in companies with high real profit management and compared to businesses with strong corporate governance, weaker ones possess less evaluations of cash maintenance among those which perform profit management in its high levels.Keywords: real earning management, Corporate Governance, cash holding level, cash holding evaluation, executive board independence, agencyissue
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.