به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

fatemeh keykhaei

  • علی عبدزادگوهری*، فاطمه کیخایی، نیازعلی ابراهیمی پاک
    زمینه و هدف

    با توجه به محدودیت منابع آب، استفاده درست از آب ضروری است و به کارگیری روش های مناسب آبیاری در مزارع از راهکارهای مناسب در استفاده از آب است. تنش آبی می تواند عملکرد محصول را در مزرعه تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین، روش صحیح آبیاری و مدیریت مصرف آب از موارد اساسی در مزارع می باشد. استراتژی کم آبیاری با رویکرد تامین نیاز آبی را می توان به عنوان یک تکنیک عملی و کارآمد برای اطمینان از عملکرد بیشتر محصول، بدون به خطر انداختن فرآیندهای فیزیولوژیکی و عملکرد در نظر گرفت. لذا زمینه این پژوهش تخمین مقدار آب مصرفی و میزان تبخیر-تعرق گیاه لوبیا با هدف ارزیابی شرایط مزرعه ای و مقایسه آن با روش های تافته، پاسکوئله و رئس می باشد.

    روش پژوهش: 

    پژوهش حاضر به منظور تعیین مقدار آب مصرفی و تبخیر-تعرق لوبیا با استفاده از روش های تافته، پاسکوئله و رئس و بر مبنای حل معکوس تابع تولید عملکرد در استان مرکزی و در ایستگاه ملی تحقیقات لوبیای خمین در ارتفاع 1930 متر از سطح دریا با طول جغرافیایی 49 درجه و57 دقیقه و عرض جغرافیای 33 درجه و 39 دقیقه در سال های 1395 و 1396 اجرا شد. در این آزمایش تیمار آبیاری شامل جویچه ای و قطره ای-نواری به عنوان فاکتور اصلی و مقادیر نیاز آبی شامل 100، 75 و 55 درصد نیاز آبی به عنوان فاکتور فرعی انتخاب و به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. رقم مورد کشت از نوع بومی و زمان کاشت آن در سال اول و دوم به ترتیب روز دهم و نهم خردادماه بود. نوارهای آبیاری قطره ای بر روی پشته ها قرار گرفته و آبیاری تا استقرار کامل گیاهچه در مرحله ظهور سومین سه برگچه ای به صورت یکسان انجام شد.

    یافته ها

    بیشترین عملکرد دانه با میانگین 2683 کیلوگرم بر هکتار در روش آبیاری جویچه ای و با تامین 100 درصد نیاز آبی به دست آمد. در ارزیابی تبخیر-تعرق، ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) در روش های تافته، پاسکوئله و رئس به ترتیب 0/160، 8/117 و 0/185 میلی متر و ریشه میانگین مربعات خطای نرمال (RMSEn) به ترتیب 448/0، 330/0 و 518/0 درصد بود و شاخص توافق یا سازگاری (d) در روش تافته، پاسکوئله و رئس به ترتیب با 295/0، 600/0 و 081/0 درصد بود. در بررسی مقادیر آب آبیاری، ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) در روش های تافته، پاسکوئله و رئس به ترتیب 7/156، 5/117 و 3/181 میلی متر و ریشه میانگین مربعات خطای نرمال (RMSEn) به ترتیب 446/0، 335/0 و 516/0 درصد بود. شاخص توافق یا سازگاری (d) در روش تافته، پاسکوئله و رئس به ترتیب با 324/0، 602/0 و 118/0 درصد بود.

    نتیجه گیری

    به طورکلی و با توجه به نتایج آماری، روش های تافته، پاسکوئله و رئس، برآورد قابل قبولی از مقدار آب آبیاری و میزان تبخیر-تعرق در شرایط جویچه ای و قطره ای-نواری تحت مقادیر مختلف نیاز آبی داشتند. از این رو می توانند به عنوان یک ابزار مناسب در تخمین آب مصرفی در محل مورد مطالعه استفاده شوند.

    کلید واژگان: سامانه نیاز آب, رقم محلی, نیاز آبی, روش های آبیاری, حل معکوس عددی
    Ali Abdzad Gohari *, Fatemeh Keykhaei, Niazali Ebrahimipak
    Background and Aim

    Due to the limitation of water resources, proper use of water is necessary, and the use of appropriate irrigation methods in fields is an appropriate strategies to use water. Water stress can affect crop yield in the field. Therefore, the correct method of irrigation and management of water consumption is one of the basic issues in farms. The deficit irrigation strategy with the water requirement supply approach can be considered as a practical and efficient technique to ensure more crop yield, without compromising the physiological processes and yield. Therefore, the scope of this research is to estimate the amount of water consumed and the amount of evapotranspiration of the bean plant with the aim of evaluating the field conditions and comparing it with Tafteh, Pasquale and Raes methods.

    Method

    The present study aims to determine the amount of water use and evapotranspiration of bean using Tafteh, Pasquale and Raes methods and based on the inverse solution of the yield production function in Markazi Province and at the Khomin Bean National Research Station at an altitude of 1930 meters above sea level with a length of 49 degrees and 57 minutes of latitude and 33 degrees and 39 minutes of latitude were implemented in 2016 and 2017. In this experiment, the irrigation treatment including furrow and drip-tape as the main factor and, the values of water requirement including 100, 75 and 55% of water requirement as a sub-factor and in the form of split plots in the form of randomized complete blocks design were done in three replications. Cultivated variety was of native type and its planting time was on the 10th and 9th of June respectively in the first and second year. Drip irrigation tapes were placed on the stacks and irrigation was carried out in the same way until the seedling was fully established in the stage of emergence of the third three leaves.

    Results

    The highest seed yield with an average of 2683 kg/ha was obtained in the furrow irrigation method and by providing 100% of the water requirement. In evaluating evapotranspiration, the root mean square error (RMSE) in Tafteh, Pasquale and Raes methods were 0.160, 117.8 and 0.185 mm respectively and the root mean square normal error (RMSEn) were 0.448, 0.330 and 0.518 percent respectively. The index of agreement or compatibility (d) in Tafteh, Pasquale and Raes methods were 0.295, 0.600 and 0.081% respectively. In the investigation of irrigation water amounts, the root mean square error (RMSE) in Tafteh, Pasquale and Raes methods was 156.7, 117.5, and 181.3 mm, respectively, and the root mean square normal error (RMSEn) was 0.446, 0.335 and 0.516 percent respectively. The index of agreement or compatibility (d) in Tafteh, Pasquale and Raes methods were 0.324, 0.602 and 0.118% respectively.

    Conclusion

    In general and according to the statistical results, Tafteh, Pasquale and Raes methods had an acceptable estimate of the amount of irrigation water and the amount of evapotranspiration in the furrow and drip conditions under different amounts of water requirement. Therefore, they can be used as appropriate tool in the estimation of water use in the studied area.

    Keywords: numerical inverse solution, Water requirement, Irrigation methods, Niazab system, Native Cultivar
  • فاطمه کیخایی، معصومه دلبری*، ناصر دوات گر، فرزاد حسن پور، محمد جمشیدی، پیمان افراسیاب

    این پژوهش باهدف بررسی توزیع مکانی ویژگی های خاک شامل ظرفیت زراعی (FC)، نقطه پژمردگی دایم (PWP) و کل آب قابل دسترس (TAW) با استفاده از روش کریجینگ معمولی (OK) و مدل جنگل تصادفی (RF) در بخش جنوبی دشت سیستان با مساحت حدود 147 هزار هکتار انجام شد. مقادیر FC، PWP و TAW و اجزای بافت خاک برای 200 نمونه خاک جمع آوری شده از عمق 30-0 سانتی متری اندازه گیری شد. ارزیابی عملکرد دو روش OK و RF بر اساس شاخص درصد ریشه میانگین مربعات خطای نرمال شده (nRMSE) نشان داد که عملکرد روش OK با 5% خطای کمتر در پیش بینی FC، 3% خطای کمتر در پیش بینی PWP و 3% خطای کمتر در پیش بینی TAW، اندکی بهتر از روش جنگل تصادفی است. مقایسه میانگین انحراف (Bias) هر دو روش نشان داد که مدل OK دو ویژگی FC و PWP را کمتر و مقدار TAW را بیشتر برآورد نموده است، اما روش RF هر سه ویژگی را بیش برآورد کرده است. نقشه های پراکنش مکانی FC، PWP و TAW تولیدشده با مدل OK نشان داد که بیشترین مقدار FC (23%) و TAW (14%) در غرب و شمال شرق منطقه بود که دارای بافت سنگین تر و ارتفاع کمتری از سطح دریا هستند. در مناطق جنوبی و جنوب شرقی منطقه که دارای بافت خاک سبک تری هستند، مقدار آب قابل دسترس نسبت به مناطق غربی و شمال شرقی کمتر به دست آمد. در مدل RF، مهم ترین متغیر مستخرج از تصاویر ماهواره ای، مدل رقومی ارتفاع بود و هر سه ویژگی در مناطقی که DEM کمتر بود، مقادیر بیشتری داشتند. به نظر می رسد مسطح بودن منطقه و ناکافی بودن متغیرهای کمکی موجب دقت پایین تر روش مدل جنگل تصادفی شده است.

    کلید واژگان: آب قابل دسترس خاک, متغیرهای محیطی, کریجینگ معمولی, مدل جنگل تصادفی
    Fatemeh Keykhaei, Masoomeh Delbari *, Naser Davatgar, Farzad Hassanpour, Mohammad Jamshidi, Peyman Afrasiab

    This study aimed to estimate the spatial distribution of soil properties including field capacity (FC), permanent wilting point (PWP) and  total available water (TAW) using ordinary kriging (OK) and random forest (RF) in agricultural lands of the southern Sistan Plain, covering an area of approximtely 147000 hectars. FC, PWP, and TAW and soil texture components were measured for a total of 200 surface soil samples (0-30 cm). Performance evaluation of the two methods based on the percentage of normalized root mean square error (nRMSE) revealed that the conventional OK with 5% less error in estimating FC, 3% less error in estimating PWP, and 5% less error in estimating TAW performed slightly better than RF. Comparing Bias values showed that OK underestimates both FC and PWP and overestimates TAW, while RF overestimates all three parameters. Spatial distribution maps of FC, PWP, and TAW produced by OK model showed that the highest amount of FC (23%) and TAW (14.4%) were in the west and northeast of the region, which had heavier texture and lower altitude from the sea level. In the southern and southeastern regions, which have lighter soil texture, the amount of available water was less compared to the western and northeastern regions. In the RF model, the most important variable extracted from satellite images was Digital Elevation Model  (DEM), and all three features had higher values in areas where DEM was lower. It seems that the flatness of the study area and the inadequacy of auxiliary variables caused the lower accuracy of the RF method.

    Keywords: Total available water, environmental variables, Ordinary kriging, random forest
  • آرش تافته*، فاطمه کیخائی، مجتبی هادی زاده
    زمینه و هدف

    نظر به اهمیت تعیین رفتار گیاهان در شرایط کمبود آب لازم است تا ضرایب حساسیت گیاه به آب در مراحل مختلف رشد گیاهان تعیین شود. کمبود آب در دشت سیستان، یک مسیله جدی و دارای اهمیت است به گونه ای که عدم تامین آب رودخانه مرزی هیرمند که تنها منبع تامین آب منطقه است منجر به نابودی کشاورزی می شود. پایین بودن امکان افزایش منابع جدید آب و ضرورت افزایش تولیدات کشاورزی از منابع آب محدود در این منطقه، استفاده از روش های علمی مناسب برای افزایش بهره وری آب کشاورزی را می طلبد. همچنین تغییر الگوی کشت و جایگزینی محصولات پردرآمد در سال های اخیر در مناطق خشک بسیار موردتوجه کشاورزان قرارگرفته است. هدف از این پژوهش بررسی اثرات تنش آبی بر رفتار گیاه سیر در شرایط کم آبی است تا با واسنجی تابع تولید این گیاه ضرایب واکنش عملکرد در شرایط کمبود آب به دست آید.

     روش پژوهش

    در این مطالعه گیاه سیر در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال های 1398 و 1399 در استان سیستان و بلوچستان اجرا شد. تیمارها بر اساس سطح تنش نسبت به شاهد 30، 35، 40، 45، 50، 60 و 70 درصد نیاز آبی اعمال شدند. این ایستگاه در 20 کیلومتری جنوب شرقی شهر زابل واقع در طول جغرافیای 61 درجه و 41 دقیقه و عرض جغرافیای 30 درجه و 54 دقیقه در منطقه سیستان قرار دارد. ارتفاع ایستگاه از سطح دریا 483 متر، میانگین بارندگی سالیانه 55 میلی متر و میزان تبخیر سالیانه 4500 تا 5000 میلی متر است و این منطقه دارای اقلیم بسیار خشک با تابستان بسیار گرم و زمستان ملایم می باشد. مساحت قطعه آزمایشی برابر 750 مترمربع (15×50) انتخاب گردید برای کاشت سیر رقم چینی قبل از کاشت بستر با کود حیوانی تقویت شد و پس از گاو رو شدن بر اساس آزمون خاک کود به میزان 300 کیلوگرم فسفات پتاسیم، 200 کیلوگرم فسفات تریپل و 100 کیلوگرم اوره به خاک اضافه گردید. سپس شخم و دیسک و درنهایت تسطیح شد. در دهه دوم مهرماه جهت کاشت سیر رقم چینی شیارهایی به فاصله 20 سانتیمتر و عمق 5 سانتیمتر با بیلچه ایجاد و غده سیرها به فاصله 8 سانتیمتر بر روی ردیف های کشت گردید. اطلاعات گیاهی شامل دوره های رشد، قطر غده، تعداد حبه، ارتفاع گیاه و مقادیر عملکرد سیر نیز اندازه گیری شد. سپس بر اساس اطلاعات به دست آمده دو تابع تولید تافته و ریس موردبررسی قرار گرفتند و ضرایب حساسیت گیاه در دوره رشد تعیین شد. 

    یافته ها

    بیشترین عملکرد سیر در مطالعه 8240 کیلوگرم در هکتار بوده است که برای تولید آن 833 میلی متر آب مصرف شد. برای واسنجی ضریب حساسیت گیاه سیر از داده های سال اول استفاده شد و پس از واسنجی دو تابع تولید ریس (Raes) و تافته (Tafteh)، مقادیر ضریب حساسیت گیاه سیر ارایه شد. این ضریب در بازه 5/0 تا 2/1 در دوره های مختلف رشد گیاه سیر متفاوت بود که منحنی تغییرات آن ارایه شد. ارزیابی روش ریس در سال دوم با مقدار ریشه میانگین مربعات خطا 1302 کیلوگرم در هکتار و مقدار نرمال شده آن حدود 23 درصد بود. 

    نتایج

    در مقایسه دو روش مورداستفاده درروش تافته و همکاران، مقدار ریشه میانگین مربعات خطا 485 کیلوگرم در هکتار و مقدار نرمال شده آن حدود 11 درصد به دست آمد. ازاین رو، روش تافته در تعیین عملکرد سیر در شرایط تنش آبی توصیه می شود.

    کلید واژگان: ارزیابی, تابع تولید, دوره رشد, واسنجی
    Arash Tafteh *, Fatemeh Keykhaei, Mojtaba Hadizadeh
    Background and Aim

    Due to the importance of determining the behavior of plants in water shortage conditions, it is necessary to determine the coefficients of plant sensitivity to water at different stages of plant growth. Water shortage in the Sistan plain is a serious and important issue, so that the lack of water supply to the Helmand border river, which is the only source of water supply in the region, leads to the destruction of agriculture. The low possibility of increasing new water resources and the need to increase agricultural production from limited water resources in this region requires the use of appropriate scientific and technical methods to increase the productivity of agricultural water consumption. Also, changing the pattern of cultivation and replacement of high-income crops in recent years in arid areas has received much attention from farmers. The purpose of this study is to investigate the effects of water stress on the behavior of garlic in dehydrated conditions to calibrate the production function of this plant to obtain yield response coefficients in conditions of water shortage.

    Method

    In this study, garlic plant was implemented in the form of a randomized complete block design with three replications in 1398 and 1399 in Sistan and Baluchistan province. Treatments were applied based on stress levels compared to control 30, 35, 40, 45, 50, 60 and 70% of water requirement. This station is located 20 km southeast of Zabol city at latitude 61 degrees and 41 minutes and latitude 30 degrees and 54 minutes in Sistan region. The altitude of the station is 483 meters above sea level, the average annual rainfall is 55 mm and the annual evaporation rate is 4500 to 5000 mm. This region has a very dry climate with very hot summers and mild winters. The area of ​​the experimental plot was equal to 750 square meters was selected for planting garlic of Chinese cultivar before planting the bed was reinforced with animal manure and after growing based on soil fertilizer test, 300 kg of potassium phosphate, 200 kg of triple phosphate and 100 kg. One kilogram of urea was added to the soil. Then plow and disc and finally leveled. On the 24th of October, grooves were planted with a shovel at a distance of 20 cm and a depth of 5 cm to plant garlic of Chinese cultivar, and garlic tubers were planted at a distance of 8 cm on the rows. Then, based on the obtained information, the two functions of Tafteh and Raes production were investigated and yield response factors were determined during the growing period.

    Results

    Comparing the two methods used the highest yield of garlic in the study was 8240 kg / ha, for the production of which 833 mm of water was used. The data of the first year were used to calibrate the yield response factors of garlic and after calibrating the two production functions of Raes and Tafteh, the values ​​of the yield response factors of garlic were presented. This coefficient was different in the range of 0.5 to 1.2 in different periods of garlic plant growth, the change curve was presented. Evaluation of Rice method in the second year with root mean square error of 1302 kg / ha and normalized value was about 23%.

    Conclusion

    In the method of Tafteh the mean root mean square error was 485 kg / ha and the normalized value was about 11%. Therefore, the method of Tafteh is recommended in determining the yield of garlic under water stress conditions.

    Keywords: Calibration, Evaluation, growth period, production function
  • فاطمه کیخایی*، قاسم زارعی، ناصر گنجی خرم دل، صادق صادقی

    یکی از راهکارهای کاهش تلفات آب در کشاورزی، برنامه ریزی صحیح آبیاری است که اساس آن را برآورد دقیق نیاز آبی گیاهان تشکیل می دهد. به منظورتعیین نیاز آبی سه رقم گل رز،تحقیقیبه مدتیک سال در گلخانه ای هیدروپونیک مجهز به سیستم آبیاری قطره ای در شهرستان اراک و با استفاده از لایسیمترهای زهکش دار انجام شد. میزانتبخیر -تعرقمرجع بااستفادهازیک میکرولایسیمترزهکش دار دارای کشت چمن،برای محاسبه نیاز آبی از روش بیلان آبی استفاده شد. نتایجنشاندادکهمقدارکلتبخیر- تعرقمرجعدر گلخانهطییک سالانجامپژوهش،1608میلی متربود.همچنینمقدارکلتبخیر-تعرقرز رقم آتشی دراین دورهرشد1423میلی متر، رقم لب صورتی1480میلی متر و رقم سفید، 1313 میلی مترو متوسط تبخیر-تعرق ارقام رز در طول سال برابر 8/3 میلیمتر در روز بدست آمد. با توجه به چند ساله بودن بوته های رز، ضریب گیاهی دارای مراحل چهارگانه نبود و مقدارضریبگیاهی ارقام رز در هردهه بین 7/0 تا 96/0 تغییر نمود و متوسط ضریب گیاهی ارقام رز در طول سال برابر 81/0 بدست آمد. همچنین متوسط مقدار آب مصرفی ارقام رز در طول یک سال برابر 20573 مترمکعب در هکتار به ازای تراکم کشت75000 بوته رز در هکتار بدست آمد.

    کلید واژگان: برنامه ریزی آبیاری, میکرو لایسیمتر, تبخیر -تعرق مرجع
    Fatemeh Keykhaei *, Ghasem Zareai, Naser Ganji Khorramdel, Sadegh Sadeghi

    One of the strategies to reduce water losses in agriculture is proper irrigation scheduling, which is based on accurate estimation of crop water requirement. In order to determine the evapotranspiration rate of three rose varieties, a one-year study was conducted in a hydroponic greenhouse equipped with drip irrigation system in Arak Plain using drainage type lysimeters. Reference evapotranspiration was also determined using a drained micro-lysimeter with grass. The results showed that the total amount of reference evapotranspiration in the greenhouse was 1608 mm. Also, the total evapotranspiration value of Utopia rose during this growth period was 1423 mm, Dolcevita rose 1480 mm and White rose 1313 mm. The annual average of daily evapotranspiration of rose varieties was 3.8 mm/day. Due to rose bushes being perennial, the crop coefficients did not have four growth stages and, therefore, the average coefficients varied between 0.7 and 0.96 in 10-day intervals. The results also indicated that the average crop coefficient of rose varieties was 0.81 over a year and the average amount of applied irrigation water was 20573 m3.ha-1.year-1 for approximately 75000 rose plant /ha.

    Keywords: Irrigation planning, Micro-lysimeter, Reference evapotranspiration
  • فاطمه کیخایی *، فریبرز عباسی

    بیش از 96 درصد آب شیرین کره زمین (به جز برف و یخچال‏ ها) در آب زیرزمینی قرار دارد که این منبع حیاتی را به مهمترین ذخیره آب شیرین بر روی کره زمین تبدیل نموده است. امروزه بهره ‏برداری از منابع آب زیرزمینی برای مصارفی چون کشاورزی، صنعت و شرب توسعه زیادی پیدا کرده است. باتوجه‏ به بحران کم آبی، راهکارهای متعددی برای رفع این بحران ارائه شده که یکی از آن‏ها اکتشاف و استفاده از منابع آب‏ های غیرمتعارف همچون آب‏ های ژرف برای مصارف مختلف است. آب‏ های زیرزمینی سرمایه‏ های استراتژیک یک کشور محسوب می‏ شوند و منابع آب ژرف نیز جز این سرمایه ها هستند. در این مقاله مروری بر منابع آب ژرف شامل کمیت و کیفیت، عمق، توزیع مکانی و هزینه استحصال این منابع انجام شده است.

    کلید واژگان: آب‏ های ژرف, آب‏ های فسیلی, تجدید پذیر, تجدید ناپذیر
    fatemeh keykhaei*, Fariborz Abbasi

    More than 96% of the world's freshwater (excluding snow and glaciers) is groundwater which has turned this essential resource into the most important reservoir of freshwater on the planet. Nowadays, exploitation of groundwater resources has been developed for agricultural, industrial, and drinking uses. Due to the water shortage crisis, various solutions have been proposed. Exploring and using unconventional waters such as deep waters is one of these solutions. Groundwater resources are strategic assets of a country in which deep water resources are also included. In this paper, a review of deep water resources including quantity and quality, depth, spatial distribution, and the extraction cost of these resources has been discussed.

    Keywords: Deep waters, Fossil waters, Renewable, Non-renewable
  • Zohreh Hosseini, Maryam Behrouz, Elena Philippou, Fatemeh Keykhaei, Mohsen Nematy
    Background

    Nutrition might play a role in the etiology of multiple sclerosis (MS). Since dietary patterns associated with MS risk have not been well studied, this study was performed to evaluate the relationship between MS risk and major dietary patterns recognized by factor analysis in a sample of MS cases in Iran. Methods and Material: A 168-item food frequency questionnaire was used to assess the previous year’s dietary intake of 68 MS cases and 140 matched controls by age and sex, aged 20-60 years, who were admitted to hospital between January-March 2012. Factor analysis was used to define the major dietary patterns and the relationship between dietary patterns and risk of MS was assessed by multivariate logistic regression.

    Results

    Two major dietary patterns were identified in the study population; Healthy dietary pattern and Western dietary pattern. A significant inverse relationship was seen between dietary pattern 1 and the risk of MS (OR: 0.30, CI: 0.09-0.47, P value

    Conclusion

    The results shown that following a Healthy dietary pattern was related to a reduced risk of MS and following a Western dietary pattern was marginally related to an increased MS risk, but further research is needed to establish a causal relationship between them.

    Keywords: Multiple Sclerosis, Dietary Pattern, Factor Analysis
  • Fatemeh Keykhaei, Mahla Arabpour, Keyhan Gonoody, Samaneh Ayoubi, Ahmad Shah Farhat, Abdolreza Norouzy
    Background
    Neonatal screening is a preventive medical measure to screen infants shortly after birth for treatable metabolic disorders and endocrinopathies. The present study aimed to evaluate and compare the accuracy of laboratory samples in the screening programs for metabolic diseases in Mashhad city, Iran with international guidelines.
    Methods
    This observational study was conducted on all the patients referring to the health centers of Mashhad, Iran during two weeks. In total, 220 infants were enrolled in the study and divided into three groups of health center 1, 2, and 3. A checklist was prepared based on the international guidelines to evaluate the neonatal screening procedures.
    Results
    In total, 220 neonates aged 3-14 days (90 girls and 130 boys) were enrolled in this study. Mean weight and height of the neonates was 3215.90±485.12 grams and 49.85±2.04 centimeters, respectively. In all the cases, mode of nutrition was breastfeeding, and sampling was performed within 36 hours after birth. Neonates had no history of corticosteroid administration, catecholamine administration, parenteral nutrition, and blood transfusion. Heels of the neonates had no contact with the filter paper, and the samples were dried away from direct sunlight and heat. Two of the health centers used disinfectants and dried the heels of infants afterwards prior to drawing the samples.
    Conclusion
    According to the results, the studied health centers followed the protocol properly. However, two of the health centers used disinfectants in such way that we were not sure whether the heels of the neonates were dried completely
    Keywords: Health centers of Mashhad, Metabolic diseases, Neonatal screening
  • ناصر گنجی خرمدل، فاطمه کیخایی
    به منظور مدیریت کارا و موثر منابع آب زیرزمینی، برای کاهش حفر چاه های نمونه برداری که پر هزینه هستند، شبکه های پایشیکه به طور مناسبی طراحی شده باشند، می توانند به عنوان یک گزینه در نظر گرفته شوند. با استفاده از روش های بهینه سازی عددی، معضل به دست آوردن اطلاعات کمی و کیفی با حداقل تعداد چاه ها و نقاط نمونه برداری را می توان مرتفع نمود. برای پایش یک سیستم آبخوان، حفر یک شبکه از چاه های پایش نیاز است که این امر پرهزینه و پیچیده می باشد. در سال های اخیر طراحی این شبکه به طوری که کارآمد و در عین حال کم هزینه باشد به یک چالش تبدیل شده است. به منظور کاهش هزینه، سیستم های پایشی مورد توجه اند که در شرایط حداقل تعداد نقاط نمونه برداری، حداکثر دسترسی به داده های مناسب را داشته باشند. تکنیک های بهینه سازی فوق ابتکاری در این زمینه پتانسیل کاربرد بالایی را دارا هستند. در این مقاله منطقه ای از شمال ایران انتخاب شده تا توانایی الگوریتم ژنتیک (GA) ترکیب شده با کریجینگ و الگوریتم اجزای جمعی (PSO)، جهت بهینه سازی شبکه مقایسه و ارزیابی گردند، با این شرط که تعداد چاه های پایش طوری کاهش یابدکه تا حد امکان از کیفیت داده ها کاسته نشود. نتایج بهینه سازی نشان داد که در آبخوان آستانه-کوچصفهان تعداد چاه های مشاهده ای می تواند به اندازه 26 درصد (57 به 42 چاه)، کاهش داده شود، بدون اینکه فقدان داده ای محسوسی ایجاد شود. مقادیر جذر میانگین مربعات خطا RMSE)) برای شبکه بهینه سازی به روش GA و PSO به ترتیب برابر 2025/0 و3222/0 متر محاسبه شد. مقایسه مقادیر RMSE روش GA جهت بهینه سازی نهایی توصیه می شود.
    کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, الگوریتم اجزای جمعی, آب زیرزمینی, بهینه سازی, شبکه پایش سطح ایستابی, دشت آستانه, کوچصفهان
    Naser Ganji Khorramdel, Fatemeh Keykhaei
    Well designed monitoring networks are essential for the effective management of groundwater resources but the costs of monitoring well installations and sampling can prove prohibitive. The challenge is to obtain adequate water quality and quantity information with a minimum number of wells and sampling points, a task that can be approached objectively and effectively using numerical optimization methods. Unfortunately, aquifer systems tend to be complex and monitoring can be very expensive, particularly when it requires the installation of a dedicated network of monitoring wells. In recent years, the challenge has been to design monitoring networks that are both efficient and cost effective. With regards to groundwater monitoring systems, where the challenge is to maximize the availability of good quality data while minimizing the number of sampling sites and thereby limiting costs, optimization techniques clearly have a potentially valuable application. In this paper we use a site in northern Iran to test the ability of GA, when used in combination with Kriging, in comparison with PSO to lower the cost of a monitoring network by reducing the number of monitoring wells without compromising the quality of the interpolated data. The results of the optimization showed that the number of observation wells in the Astaneh aquifer monitoring network could be reduced by 26% from 57 to 42 without a significant loss of information. The root mean square error (RMSE) for the final optimized network in GA was 0.2025 m, that in PSO 0.3222 m. A comparison of RMSE values determined using the GA algorithm with those calculated using PSO algorithm technique showed good agreement and provides strong support for more efficient GA approach.
    Keywords: Astane, Koochesfahan Plain, Genetic Algorithm, Groundwater Monitoring network, Optimization
  • ناصر گنجی خرم دل*، فاطمه کیخایی، مهدی مردیان
    امروزه مدلهای برآوردگر سطح آب زیرزمینی در امر توسعه و تامین آب کشاورزی و مدیریت آن نقش مهمی ایفا می کنند. به علت اینکه میزان دقت مدلهای برآوردگر در ارتباط با تعداد داده های اندازهگیریشده نیز هست، باید یک فرایند بهینه سازی به منظور دستیابی به تعداد داده های مناسب همانند تعداد شبکه چاه های مشاهده ای داشت. هدف از این تحقیق، عرضه روشی برای بررسی کفایت شبکه چاه های مشاهده ای سطح آب زیرزمینی دشت اراک براساس تحلیلگر زمین آماری کریجینگ و ارزیابی نتایج آن با روش های آماری است. بدین منظور ابتدا با روش زمین آمار کریجینگ معمولی، نیمپراشنمای تجربی برای 45 داده سطح آب زیرزمینی در دشت اراک تهیه شد. سپس به منظور تشریح میزان پتانسیل بهبود کیفیت شبکه مشاهدهای و ارزیابی دقت و صحت برآوردها، سه تحلیل آماری شامل برآورد خطای میان یابی، ارزیابی متقابل و تغییرپذیری با زمان به کار گرفته شد. مطابق با نتایج، می توان 5 چاه از میانه دشت اراک را از شبکه پایش حذف کرد؛ درحالی که در 5 نقطه دیگر، عمدتا در شرق و شمال شرق، نیاز به چاه است. همچنین با توجه به تحلیل وردش زمانی صورت گرفته، در 10 چاه مشاهدهای، نیازی به اندازه گیری با مقیاس زمانی کوتاه نیست و اندازه گیری- هایی در مقیاس فصلی نیز برای پایش سطح آب زیرزمینی کفایت میکند.
    کلید واژگان: سطح آب زیرزمینی, شبکه پایش, روش کریجینگ, خطای برآورد, ارزیابی متقابل
    Naser Ganji Khorramdel*, Fatemeh Keykhaei, Mehdi Mardian
    Nowadays, groundwater level estimator models have important roles in development and management of water supplies for agriculture. The analysis of the data obtained from quality and quantity monitoring of groundwater resources is related to the environmental factors and spatial continuous variation is an important common characteristic. For a quantitative description of the distribution patterns of the environmental variables, in addition to the determination of the amount of factor, geographical location of the observations data must be considered. Since the accuracy of the estimator models depends on the quantity of the measured input data, an optimization process is necessary to provide an adequate number of data points like the monitoring wells. Therefore, it is necessary to design and develop a monitoring network in the management programs of groundwater resources. The results of various studies have shown that making use of a geostatistic technique, especially the Kriging method, the groundwater resources could be predicted and monitored with a good performance. Also, the distribution conditions of the observation data and its adequacy can be studied with this method. However, monitoring investigation in Iranian watersheds has been carried out extensively. The subject is very important because in those country plains that are fertile and have the potential to grow various crops depending on the climate, the groundwater level monitoring networks must be well managed. Arak unchained aquifer with an area of 1946 square kilometers has 1458 deep wells and 1554 semi-deep wells. The purpose of this research was to prepare a methodology to investigate on the adequacy of groundwater level monitoring wells in the Arak Plain using the Kriging geostatistical method and the evaluate its advantages with respect to statistical methods. To analyse the data, 45 wells were selected from the Arak Plain. First, Kolmogorov-Smirnov test was carried out for data normality. Then, the best semivariogram of the Kriging method was determined based on R2 and RSS. For accuracy evaluation of the monitoring network model, statistical analysis m,measures including the interpolation error, cross validation, and time variation. According to results of R2 and RSS, an experimental variogram in the kriging method was best model. Also, nugget/sill is 0.22 that indicated spatial correlation was high. Based on the interpolation error, in borders of the Arak plain, uncertainty was high due to the lack of observation data. It indicates that the monitoring network needs further development to make it denser in this regions. Based on cross validation, in wells 6, 29, 35 and 36, the difference between observation and estimation data is high, showing that uncertainty in those regions has increased. Therefore, observation data in those regions are important and more wells are necessary. Because Meyghan wetland is located in the center plain, management programs should be considered in monitoring network. It is possible to eliminate 5 observation wells from the middle of the Arak plain, while 5 other wells are needed in the east and northeast of the region. Also, time variation analysis showed that in 10 monitoring wells, short time scale measurement is not needed and it suffices to carry out seasonal scale estimates for groundwater level monitoring.
    Keywords: groundwater level, monitoring network, Kriging method, estimation error, cross validation
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال