به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

golsa salehi firozabadi

  • سید حسن حاتمی نسب*، گلسا صالحی فیروزآبادی

    در عصر جهانی شدن، دولت ها ترغیب می شوند تا موانع تجاری را کمتر کرده و فرصت یکسانی را برای حضور همه محصولات در بازارهایشان فراهم کنند. در چنین شرایطی، بهبود توان ترجیح پذیری محصولات داخلی به عنوان یک مانع تجاری نامرئی و جایگزین موانع تجاری سنتی شناخته می شود. در این مطالعه، مصرف کنندگان صنعت نساجی براساس گرایش های قوم مدارانه، بیگانه مداری و جهان وطن گرایی خوشه بندی گردیده تا گامی در جهت شناخت بیشتر مصرف کنندگان و هموار کردن بازاریابی این گروه برداشته شود. جامعه این مطالعه، ایرانیان حاضر در پلتفرم های آنلاین بوده و تعداد نمونه 408 در نظر گرفته شده است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی، از منظر زمانی، مقطعی و دارای ماهیت ترکیبی است. در این مطالعه از روش خوشه بندی و در نهایت از آزمون مقایسه میانگین چند جامعه استفاده گردیده است. در این مطالعه 2 خوشه در میان مصرف کنندگان شناسایی گردید که در میان آن ها تفاوت در ویژگی قوم مداری شاخص تر بوده است. در خوشه اول که تمایل بیشتری به خرید پارچه خارجی نشان داده اند، تمایل جهان وطن گرایی بیشتر از بیگانه مداری بوده و لذا این افراد بیشتر با بررسی ابعاد مختلف پارچه ها دست به انتخاب می زنند. در خوشه دوم میزان عدم تمایل به خرید کالای خارجی نزدیک به بی طرفی بوده و این گروه را نمی توان طرفدار سرسخت پارچه داخلی دانست. اما با توجه به درصد افراد قوم مدار در این گروه می توان گفت که این افراد قوم مداران ناراضی از پارچه داخلی هستند. از این رو، به نظر می رسد صنعت نساجی برای جذب این افراد می بایست با تکیه بر غرایض ملی گرایی و با بهبود ویژگی های پارچه اقدام نماید.

    کلید واژگان: ترجیح, پارچه, خوشه بندی مصرف کنندگان, مقیاس خوشه بندی, قوم گرایی
    Seyyed Hasan Hataminasab *, Golsa Salehi Firozabadi

    In the era of globalization, governments are encouraged to reduce trade barriers and provide equal opportunities for domestic and foreign products to enter their markets. In such conditions, improving the preference of domestic products is known as an invisible trade barrier and an alternative to traditional trade barriers. In this study, we cluster the consumers of the textile industry based on ethnocentrism, Xenocentrism, and cosmopolitanism, in order to take a step towards better understanding the consumers of this industry and, as a result, to improve the marketing strategies in this industry. We use the data of Iranians that were participate in online platforms and the sample size was408 people. In this study, 2 clusters were identified among consumers, among which the difference in ethnocentricity was more significant. In the first cluster, who have shown more desire to buy foreign fabrics, the tendency of cosmopolitanism is more than Xenocentrism, and therefore, these people choose more by examining different feature of fabrics. Therefore, domestic fabric manufacturers can be successful in attracting the attention of buyers of this cluster by improving the characteristics of the fabric. In the second cluster, the level of reluctance to buy foreign goods is close to neutral, and this group cannot be considered a staunch supporter of domestic fabric. But according to the percentage of ethno-oriented people in this group, it can be said that these ethno-oriented people are dissatisfied with the domestic fabric. Therefore, it seems that the textile industry should act by relying on nationalistic instincts and at the same time by improving the characteristics of the fabric to attract these people.

    Keywords: Preference, Fabric, Consumer Clustering, Clustering Scale, Ethnocentrism
  • محمدعلی فیض پور، گلسا صالحی فیروزآبادی، مژگان بقایی پور*
    توجه به بحث مالیات را می توان از ابعاد گوناگون مورد کند و کاو قرار داد. در این میان، سنجش کارایی هر نظام مالیاتی از ابعادی است که پرداختن به آن از هر جهت حائز اهمیت است. در این مقاله این موضوع در دو مقطع زمانی 1385 و 1388 (سال دوم و پایانی برنامه چهارم) در اقتصاد ایران و به تفکیک استان های کشور مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته است. برای امکان این مقایسه و ایجاد همگنی، استان های کشور بر اساس تقسیم بندی وزارت صنعت، معدن و تجارت در طرح آمایش صنعتی و معدنی به سه گروه توسعه یافته، کمتر توسعه یافته و توسعه نیافته تقسیم شده اند. علاوه بر آن، از سه معیار تعداد کارکنان، ارزش افزوده بخش های صنعت و خدمات و نیز تعداد اظهارنامه های منابع مالیاتی به عنوان ورودی و از معیار میزان مالیات دریافتی (مالیات مستقیم و مالیات بر کالا و خدمات) به عنوان خروجی نظام مالیاتی استفاده شده است. نتایج این پژوهش که با روش تحلیل پوششی داده ها صورت گرفته، نشان دهنده تمایزات آشکار کارایی نظام مالیاتی، حتی در گروه استان های همگن از حیث توسعه صنعتی (عدم توسعه صنعتی) و به نفع استان های توسعه نیافته از این حیث است. این یافته مبین آن است که نظام مالیاتی می تواند با افزایش کارایی خود، به ویژه در استان های توسعه یافته و کمتر توسعه یافته صنعتی، میزان مالیات قابل دریافت را به صورت معنی داری افزایش دهد.
    کلید واژگان: کارایی, ادارات مالیاتی استان ها, تحلیل پوششی داده ها, توسعه صنعتی
    Mohammad Ali Feizpour, Golsa Salehi Firozabadi*, Mozhgan Baghaipoor
    Tax can be discussed from various aspects and in the meantime, evaluation the tax system performance is very important. This article try to point this out in 2005 and 2008 (the second and final year of the forth development plan) in the Iranian economy and in provinces separately. To enable this comparison and homogeneity, Iranian provinces are divided into three groups (developed, less developed and underdeveloped) according to the industrial and mining logistic project by the Ministry of Industry, Mine and Trade. In addition, the three criteria of number of employees, value added of industry and services sectors, as well as the number of declaration of tax resources are used as tax system inputs and the summation of direct taxes and taxes on goods and services is also used as output. The results of this study, which was conducted by DEA, indicate that the efficiency of the tax system represents a clear distinction, even in terms of homogeneous industrial development (non-industrial development) groups, especially in developed and less developed provinces. This finding suggests that the tax system can increase its performance, especially in industrial developed and less developed provinces, to significantly increase the amount of tax.
    Keywords: Efficiency, Provinces Tax Administration, DEA, Industrial Development
  • محمد علی فیض پور، سعید نایب، گلسا صالحی فیروزآبادی
    موضوع اندازه بنگاه و تاثیر آن بر عملکرد از موضوعاتی است که در دوره های تاریخی علم اقتصاد از زوایای متفاوتی ارزیابی شده است. درحالی که مطالعات انجام شده تا دهه 70 میلادی اندازه های بزرگ بنگاه را به دلیل توانایی استفاده از صرفه های ناشی از مقیاس اندازه ای برتر معرفی کرده اند، گسترش بنگاه های کوچک و متوسط در اواسط این دهه باعث شد تا تاثیر جایگاه اندازه بر عملکرد بنگاه بازنگری شود. در این میان، مفهوم بهره وری از اساسی ترین مفاهیم بیان عملکرد بنگاه تلقی شد، از این رو مطالعات متعددی کوشیده اند تا تاثیر اندازه را بر بهره وری بنگاه بررسی کنند. با وجود این، در ایران اگرچه سیاست های اقتصادی خصوصا در سال های اخیر حمایت از بنگاه هایی با اندازه کوچک و متوسط را وجهه همت قرارداده اند، به نظر می رسد از بررسی تاثیر اندازه بر بهره وری غافل مانده اند. بر این اساس، این مقاله کوشیده است تا به بررسی این موضوع در صنایع تولیدی ایران با تاکید بر صنعت تولید محصولات کانی غیرفلزی (کد 26) بپردازد که یکی از محوری ترین صنایع تولیدی ایران است. در این مطالعه بهره وری با شاخص مالم کوئیست محاسبه و رابطه آن با اندازه بنگاه به روش رگرسیونی پولینگ دیتا تخمین زده شده است. نتایج این بررسی نه تنها نشان دهنده آن است که در کل صنعت، بنگاه هایی با اندازه بزرگ تر بهره وری بالاتری داشته اند، بلکه این رابطه در قریب به اتفاق گروه های این صنعت نیز برقرار است.
    کلید واژگان: اندازه بنگاه, بهره وری, تحلیل پوششی داده ها, شاخص مالم کوئیست, صنعت تولید کانی های غیر فلزی
    Mohammad Ali Feizpour, Saeed Nayeb, Golsa Salehi Firozabadi
    Firm Size and its impact on the firm performance examined in all of economics historical periods from different point of view. Meanwhile، productivity is one the most important performance index for each firm، therefore so many studies tries to survey firm size impact on it. In Iran also، economics literature replete with productivity studies but the impact of size on it rarely seen between them. Thus، this study focused on other non-metallic mineral products industry as one of the most important manufacturing industries in Iran to explain the size effect on productivity. DEA and Malmquist index have been used in order to measure productivity and pooling data method to estimate its relation with firm size. The results indicate that not only the larger firms have better performance in productivity at the 2-digit industry levels، but also we could see this result in most of 3 and 4-digit codes، too.
    Keywords: DEA, firm productivity, firm size, malmquist index, other non, metallic minerals industry
  • محمدعلی فیض‎پور، سعید نایب، گلسا صالحی فیروزآبادی
    اگرچه موضوع بهره وری از دیرباز مورد مطالعه قرار گرفته است، اما تنها در مطالعات اندکی بهره وری به اجزای آن تجزیه گردیده و سهم هریک در میزان تغییرات آن بررسی شده است. بر این اساس، نوشتار پیش رو می کوشد تا این موضوع را در صنایع تولید کانی غیرفلزی، به‎منزله یکی از عمده ترین صنایع در سطح کدهای ISIC و با استفاده از داده هایی خرد، بررسی کند. با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها و شاخص مالم‎کوئیست و وارد کردن خروجی این روش ها به مدل داده های ادغام شده (پنل دیتا) با تاکید بر نتایج به‎دست آمده در سطح کدهای چهار رقمی، تغییرات فناوری در سه صنعت تولید سیمان و آهک‎وگچ، تولید محصولات ساخته شده از بتن، سیمان و گچ و تولید سایر محصولات کانی غیر فلزی طبقه بندی نشده، دارای بالاترین تاثیر بر تغییرات بهره وری بوده و کارایی مقیاس بالاترین تاثیر را در صنعت تولید آجر داشته است. کارایی مدیریتی نیز بالاترین تاثیر را در تغییرات بهره وری صنعت بریدن، شکل دادن و تکمیل سنگ از خود نشان داده است. از دید سیاست گذاری، این نتایج مبین آن است که برای رشد بهره وری صنعتی، راهکارهای یکسان، قابل اجرا نبوده و هر صنعت متناسب با ساختار اختصاصی به تغییرات متفاوتی برای این رشد نیازمند است.
    کلید واژگان: بهره وری, کارایی مدیریتی, کارایی مقیاس, تغییرات فناوری, صنایع تولیدی
    Mohammad Ali Feizpour, Saeid Nayeb, Golsa Salehi Firozabadi*
    Although economic and managerial literature is replete with studies that probe about productivity but only a few studies decompose it to its components (technological changes، managerial efficiency changes and scale efficiency changes) and analysis their share in productivity changes (positively or negatively). Accordingly، this article attempts to explain the issue by decompose productivity to its factors in non-metallic minerals industry as one of the main industry in Iran in 2 and 4 digit industrial code. Using the data envelopment analysis and Malmquist index and Panel Data Model، the results of this paper indicate that impact of productivity components on its changes strongly depends on the level of the industry level. In term of policy، the findings show that for productivity growth in industry sector necessarily a same strategy is not acceptable and each industry base on their structure needs different changes for approving their productivity.
    Keywords: Productivity, Managerial Efficiency, Scale Efficiency, Technological Efficiency, Industry Sector
سامانه نویسندگان
  • گلسا صالحی فیروزآبادی
    گلسا صالحی فیروزآبادی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال