h. shirzad
-
اهداف
پژوهش ها در زمینه جرم شناسی عصبی، در سال های اخیر رشد چشمگیری یافته است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از نگارش مقاله حاضر، بررسی مطالعات در حیطه روش های مبتنی بر علوم اعصاب و مطالعات مغزی در حوزه جرم شناسی و پیش بینی جرم بود.
اطلاعات و روش هااین مقاله مروری نظامند حاصل مطالعه و بررسی پژوهش های منتشر شده در پایگاه های ISI، Wiley، Sciencedirect، PubMed، Scopus و غیره بین سال های 2000 تا 2018 در زمینه جرم شناسی عصبی با رویکرد استفاده از نقشه مغز و اختلالات عصب زیست شناسی و همچنین نقش آن روش ها در پیش بینی رفتارهای خشونت آمیز، ضداجتماعی و مجرمانه بود.
یافته هابرخی نشانگرهای عصب زیست شناسی با استعداد و تمایل فرد برای بروز رفتارهای خشن و مجرمانه مرتبط هستند. همچنین برخی مشخصه های خاص ساختاری و عملکردی مغز با صفات ضداجتماعی گروه های خاصی از مجرمان مانند قاتلان و سوءاستفاده کنندگان از کودکان، رابطه دارند. از سوی دیگر، تشخیص صفات عصب زیست شناسی مرتبط با گرایش های ضداجتماعی خاص می تواند برای افزایش صحت محاسبه احتمال ارتکاب جرم توسط یک فرد و نیز تکرار جرم و در نتیجه پیش بینی و جلوگیری از رفتار جنایت کارانه مورد استفاده قرار بگیرد.
نتیجه گیریاگرچه براساس نتایج تحقیقات مورد بررسی در این مقاله و نیز به دلیل ماهیت بسیار پیچیده مغز، نتیجه گیری دقیق نیازمند پژوهش های تکمیلی بسیاری است، اما به نظر می رسد پیش بینی عصبی رفتارهای ضداجتماعی و مجرمانه با استفاده از نقشه برداری مغز و یافته های عصب زیست شناسی می تواند ابزاری برای کمک به دستگاه های انتظامی و نهادهای قضایی باشد، تا با ادغام سیاست ها و اقدامات فعلی که برای مجازات مجرمان به کار گرفته می شوند با استراتژی های اجتماعی- توان بخشی، درمان مجرمان در معرض خطر را بدون تهدید حقوق فردی آنها بهبود بخشد. چنین رویکردی می تواند اثرات مهمی در کاهش جرائم و ارتقای امنیت اجتماعی داشته باشد.
کلید واژگان: نقشه برداری مغز, رفتار مجرمانه, امنیت اجتماعیAimsResearch in neurocriminology has grown dramatically in recent years. Given the importance of the subject, the purpose of this paper was to investigate studies in neuroscience and brain studies about criminology and crime prediction.
Materials & MethodsThis review article is the result of a review of research published in ISI, Wiley, Sciencedirect, PubMed, Scopus, etc between 2000 and 2018 about neurocriminology using brain mapping and neuropsychological disorders, as well as their role in predicting violent, antisocial, and criminal behaviors.
FindingsSome neurobiological markers are associated with the individual's aptitude and tendency to violent and criminal behaviors. Also, certain structural and functional characteristics of the brain are associated with antisocial traits of specific groups of criminals, such as murderers and child abusers. On the other hand, the recognition of neurobiological markers associated with specific antisocial behaviors can be used to increase the accuracy of a person's likelihood of committing a crime as well as to repeat a crime, thereby predicting and preventing criminal behavior.
ConclusionAlthough, based on the results of the research reviewed in this article and also because of the very complex nature of the brain, accurate conclusions require a lot of additional researches, but it seems that neuroprediction of antisocial and criminal behaviors using brain mapping and neurobiological findings can be a tool for assisting law enforcement agencies such as C.I.D Police and the judicial systems so that the treatment of high-risk offenders, via integrating current punishing policies and measures with social-rehabilitation strategies, could be improved without threatening their individual rights. Such an approach can have significant effects on reducing crime and promoting social security.
Keywords: Brain Mapping [https:, www.ncbi.nlm.nih.gov, mesh, 68001931], Criminal Behavior [https:, 2009643], Social security [https:, 68012943] -
استفاده از ترکیبات طبیعی برای کنترل پاتوژن های گیاهی باعث کاهش استفاده از قارچ کش ها می گردد. کیتوزان با قابلیت دوگانه کنترل میکروارگانیسم های بیماری زا و فعال سازی پاسخ های دفاعی القایی، به عنوان ماده غیرسمی قابل اطمینان در برخورد با پاتوژن ها شناخته شده است. هدف از این تحقیق بررسی اثرات پوشش کیتوزان و کلرورکلسیم بر پوسیدگی و ویژگی های کیفی گیلاس رقم سیاه مشهد بود. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در 5 تکرار انجام گرفت. تیمارهای مورد نظر شامل کیتوزان در 3 سطح (صفر، 5/0 و 1 درصد)، کلرورکلسیم در 3 سطح (صفر، 1 و 2 درصد) بودند. ارزیابی در دو زمان متفاوت (20 و 40 روز) صورت گرفت. صفات مورد بررسی شامل مواد جامد محلول، اسیدهای آلی، شاخص رسیدگی، pH، درصد کاهش وزن و درصد آلودگی میوه ها بودند. نتایج نشان دادند که تیمار کیتوزان 5/0 درصد باعث تثبیت مواد جامد محلول، اسیدهای آلی، pH، وزن میوه و کاهش شاخص رسیدگی و آلودگی میوه شده و کلرورکلسیم در دوره کوتاه انباری باعث تثبیت اسیدهای آلی و وزن میوه می شود و شاخص رسیدگی را کاهش داده و باعث کاهش pH، تلفات وزن و آلودگی میوه می گردد ولی مواد جامد محلول میوه را افزایش می دهد و نیز در کل تیمارهای کیتوزان و کلرورکلسیم به تنهایی نسبت به تیمارهای ترکیبی بر روی پارامترهای اندازه گیری شده نتایج بهتری نشان دادند.
کلید واژگان: مواد آلی, انبارداری, کلرورکلسیم, کیتوزان, گیلاس رقم سیاه مشهدThe use of natural compounds to control plant pathogens lead to reduction in using fungicides. Chitosan with duble effects, control pathogenic microorganisms and activate inducing defence responses, has been shown to be a reliable nontoxic material in the plant-pathogen interaction. The aim of this research was to consider the effects of chitosan and calcium chloride on decay and quality attributes of sweet cherry cv. Siah mashhad. This experiment was conducted factorially in the figure of completely randomized design with five replications. Treatments were included of chitosan (0, %0.5 and %1) and Calcium Chloride (0, %1 and %2) and time (20 and 40 days). Measuring factors was included total soluble solids (TSS), titrable acidity (TA), partability index (PI), pH, weight loss, fruit decay. The results showed that application of chitosan %0.5 alone lead to stabilize soluble solids, organic acid, pH and fruit weight, also partability index and fruit rot was decreased. In short time storage (20 days) CaCl2 stabilize organic acids and fruit weight and caused partability index, pH, fruit decay to be decreased but fruit soluble solids increased. In total simple treatment of calcium chloride and chitosn showed better results compared to combination treatments on measured parameters.
Keywords: Organic matter, Storage, Calcium chloride, Chitosan, Sweet cherry c.v siah mashhad -
سابقه و هدف
با توجه به اثرات آنتی تومورال و آنتی متاستاتیک سیر در بعضی از انواع سرطانها بنظر می رسد که این ماده بر ممانعت رشد فیبروسارکوم نیز موثر باشد. سیر به اشکال مختلف توسط افراد مورد مصرف قرار می گیرد که هر یک از این اشکال دارای مواد موثره متفاوتی می باشند. تاثیر حرارت روی مواد موثره و یا خواص سیر مشخص نیست. این مطالعه به منظور بررسی اثر عصاره سیر، بر رشد سلولهای سرطانی فیبروسارکومایWEHI 164 در موش و اثر حرارت بر ظرفیت آنتی اکسیدانی، میزان ترکیبات فنولی و فلاونوئیدی آن انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه مداخله ای، 5 گروه 8 تایی موش نر سوری وارد مطالعه شدند. تعدادcell/100μl 5 × 106 از سلولهای 164 WEHI در زیر پوست ناحیه سینه موش ها تزریق شد. گروه های یک، سه و پنج، دو هفته قبل و سه هفته بعد از تزریق سلولهای سرطانی، به ترتیب نرمال سالین (2/0 میلی لیتر)، عصاره سیر حرارت ندیده و حرارت دیده (20mg/kg) و گروه های دو و چهار، قبل از تزریق سلولهای سرطانی، نرمال سالین و بعد از تزریق سلولهای سرطانی به ترتیب عصاره سیر حرارت ندیده و سیر حرارت دیده را دریافت کردند. مساحت تومورها، مقدار فنول کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی سیر حرارت دیده و ندیده اندازه گیری و با یکدیگر مقایسه شدند.
یافته هااندازه تومورها در گروه های سیر حرارت ندیده، در مقایسه با سیر حرارت دیده کوچکتر و در 6 روز آخر آزمایش این اختلاف، معنی دار بود، بطوریکه در روز بیست و یکم در گروه حرات ندیده 86±110 میلی متر مربع و در گروه حرات دیده 79±760 میلی متر بود (05/0>p). تزریق عصاره سیر حرارت دیده (جوشانده شده)، تاثیری در مهار رشد سلول های سرطانی نداشت. ظرفیت آنتی اکسیدانی سیر حرارت ندیده، (6/52%) و سیر حرارت دیده 07/2% بود (05/0>p). میزان فنول کل نیز در سیر حرارت ندیده (12.61mg/gr) در مقایسه با سیر حرارت دیده (1.07mg/gr) بیشتر بود (05/0>p).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج این مطالعه به نظر می رسد که مصرف سیر، می تواند نقش مهمی در کنترل و ممانعت از رشد فیبروسارکوما داشته باشد و حرارت دادن سیر، می تواند مواد موثره و اثر ضد سرطانی سیر را کم کند.
کلید واژگان: فیبروسارکوما, موش سوری, سیر, سیستم ایمنیBackground And ObjectiveGarlic has been shown to have anti-tumoral and anti-metastatic activities in some kinds of cancer. Therefore, it may be effective against fibrosarcoma. The effect of heating on garlic ingredients and its benefits are not clear. Therefore, in this study the effect of heating of garlic on the growth of WEHI-164fibrosarcoma cells in Balb/c mice was examined. The amounts of phenolic compounds and antioxidant capacity of heated and unheated garlic were also determined.
MethodsIn an experimental study 40 inbred Balb/c mice were divided into 5 groups of 8 each. A single aliquot of 5 × 106 cells/100 µl WEHI-164 cells was injected subcutaneously in the chest of each animal. Groups 1, 3 and 5 received normal saline (0.2 ml), heated and unheated garlic (20 mg/kg) for two weeks before and three weeks after cell injection, and groups 2 and 4 received unheated and heated garlic, respectively. The mean size of tumors, antioxidant activity and phenolic compounds were measured and compared with each other.
FindingsThe mean size of tumor in groups which received unheated garlic extract was smaller than that of heated group. Significant differences could be seen in the final last 6 days of experiment, so that the mean sizes of tumors on the 21st day of study was110±86 mm2in heated and 760±79 mm2in raw garlic groups (p<0.05). However, no significant effect could be seen on the growth of cancer cells in animals which received heated garlic extract. Antioxidant capacity of unheated and heated garlic was 52.6% and 2.07%, respectively (p>0.05). The amount of total phenolic compounds in raw garlic (12.61 mg/gr) was more than heated garlic (1.07 mg/gr) (p>0.05).
ConclusionGarlic consumption may have important role in control and prevention of fibrosarcoma growth. But heating may decrease the phenolic compounds, antioxidant capacity and anticancer effect of garlic.
Keywords: Fibrosarcoma, Balb, c mice, Garlic, Immune system -
زمینه و هدف
چای سبز خواص ضد اکسیدانی و ضد التهابی متعددی دارد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر عصاره الکلی چای سبز بر روی ترمیم زخم های جراحی و سوختگی انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 34 سر موش صحرایی نژاد ویستار جنس مذکر، به دو گروه زخم جراحی (4 سانتیمتر) و زخم سوختگی (8/2 سانتیمتر) تقسیم شدند. در هر گروه، 6 سر موش با پمادی از وازلین حاوی 06/0% عصاره چای سبز (گروه های 1 A و 2 A)، 6 سر با وازلین بدون عصاره چای سبز (گروه های 1 B و 2 B) و 5 سر با نرمال سالین (گروه های 1 C و 2 C) طی 21 روز تیمار شدند. طول و مساحت زخم ها از روز دوم تا بیست ویکم به صورت یک روز در میان با کولیس اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (ویرایش 16) در سطح معنی داری 05/0>P تجزیه و تحلیل شدند.یافته هامیانگین زمان بهبودی زخم جراحی در گروه پماد حاوی عصاره و بدون عصاره، به ترتیب 94/1±66/14 و 37/0±66/20 روز (018/0=P) و در زخم سوختگی به ترتیب 62/0±18 و 38/0±33/20 روز (023/0=P) به دست آمد. کاهش طول زخم جراحی در دو هفته اول (043/0=P) و کاهش مساحت زخم سوختگی در هفته سوم (013/0=P) در گروه تحت درمان با چای سبز به طور معنی داری بیشتر بود.
نتیجه گیریعصاره چای سبز با کاهش قابل توجه زمان ترمیم زخم های جراحی و سوختگی در این مطالعه، می تواند به عنوان ماده ای موثر در درمان زخم های جراحی و سوختگی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: موش صحرایی, چای سبز, التیام زخم, سوختگیBackground And AimGreen tea has numerous antioxidant and anti-inflammation activities. This study was preformed to investigate the effect of alcoholic extract of green tea on healing process of surgical and burn wounds.
Materials And MethodsIn this experimental study, 34 male Wistar rats were divided into surgical wound (4 cm) and burn wound (2.8 cm) groups. In each group, 6 rats were treated with the Vaseline ointment containing 0.6% green tea extract (A1 and A2 groups), 6 rats were treated with Vaseline without green tea extract (B1 and B2 groups) and 5 rats were treated with normal saline (C1 and C2 groups) within 21 days. The length and the area of wounds were measured by a Collis every other day, from day 2 to day 21. Data were analyzed by means of SPSS (version16) at the significant level of P<0.05.
ResultsThe mean time of wound healing using ointment with and without extract were 14.66 ± 1.94 and 20.66 ± 0.37 days (P=0.018) in surgical wounds and 18 ± 0.62 and 20.66 ± 0.38 days (P=0.023) in burn wounds, respectively. The reduction of surgical wound length during the first 2 weeks (P=0.043) and the reduction of burn wound area in the third week of study (P<0.013) were significantly higher in the groups treated with green tea.
ConclusionGreen tea extract, that significantly reduced the healing time of surgical and burn wounds in this study, can be used as an effective material in the treatment of these types of wounds.
-
زمینه و هدف
یکی از چالش های آموزش دانشجویان پزشکی ملموس نبودن مفهوم کلی ارتباط بین دروس علوم پایه و بالین بیمار است که علاوه بر اختلال در یادگیری بر انگیزه و توانایی های دانشجویان نیز تاثیر منفی دارد. برخورد زودرس با محیط بالینی به عنوان یکی از راهکارهای رفع این چالش مطرح شده است. لذا این مطالعه با هدف تعیین میزان تاثیر اجرای دوره های آموزشی برخورد زودرس با محیط بالینی در نگرش و عملکرد آموزشی دانشجویان سال اول پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد اجرا شد.
روش بررسیمطالعه حاضر به صورت مداخله ای بر روی 43 دانشجوی پزشکی سال اول دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد در سال 1386 انجام گرفت. مداخله به صورت شرکت این دانشجویان در یک برنامه آموزشی خاص و تحت نظر راهنما، در محیط بیمارستانی در قالب گردش در بخش ها، اطاق عمل، اورژانس و درمانگاه و یک شب کشیک به عنوان ناظر در بیمارستان و اورژانس بود. نگرش دانشجویان بوسیله پرسشنامه معتبر و دارای اطمینان 82/0 قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شد. جهت سنجش عملکرد آموزشی از مقایسه نمرات دروس اختصاصی و نتایج آزمون جامع علوم پایه با دانشجویان مشابه سال قبل استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون های t زوجی و مجذور کای تجزیه و تحلیل گردید.
یافته هامقایسه نمره نگرش قبل و بعد از مداخله نشانگر افزایش معنی دار در نگرش دانشجویان بود (01/0P<). همچنین نگرش در مواردی همچون اهمیت شرح حال و معاینه در برابر آزمون های پاراکلینیک، وظایف سطوح مختلف کادر درمانی، وظایف پزشک نسبت به بیمار، حقوق بیمار در بیمارستان، روند اقدامات تشخیصی- درمانی افزایش معنی دار پیدا کرد (05/0P<)، ولی در مورد عملکرد آموزشی تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیریبر اساس نتایج بدست آمده اجرای دوره کوتاه مدت مواجهه زودرس بالینی به عنوان عامل انگیزش و جهت دهی به فراگیری دانشجو در طول دوره تحصیل و ایجاد آگاهی از فرآیند حرفه، تاثیرات مثبتی داشته و پیشنهاد می گردد که برگزاری دوره های مواجهه زودرس بالینی به عنوان بخشی از کوریکولوم آموزشی دانشجویان پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: آموزش پزشکی, برخورد زودرس با محیط بالینی, دانشجوی پزشکی, نگرشBackground And AimEncountering clinical environments as an inseparable part of studying medicine could bring about tension and anxiety for medical students. Early clinical exposure has been suggested to decrease these stresses and to motivate students for a better attitude and awareness. This study was performed to determine the effect of a short-term period of exposing to clinical environment on medical students’ attitude toward medical education and their educational function.
MethodsIn an interventional study performed as pre-test/post-test, 43 first year medical students were encountered clinical environments in rounds, operating rooms and emergency ward. Students’ attitude was assessed by a questionnaire using Likret scale. We compared student's function in specific lessons and result of comprehensive basic examination with previous entrance students as an external control group.
ResultsSignificant differences were found in the student’s attitude before and after the course (P<0.01). Results showed a significant increase in the student’s attitude toward importance of the patient's history and physical exam versus para-clinical exams. In addition, their attitude about therapeutic stuff duties in all levels. The rules between physician and patient, patients rights in hospital, diagnosis and therapeutic management, different steps of medical education and merging basic and clinical sciences, simple physical exam and assistance management were increased significantly after the course. No significant difference was observed in the student's educational function in any items.
ConclusionBased on the results of this study, we found a positive effect of early clinical exposure on attitude of first year medical students. Therefore, we suggest that early clinical exposure be added to educational curriculum for medical students.
-
سابقه و هدف
ژنهای بیوسنتزی پلی هیدروکسی بوتیرات در باکتری رالستونیا یوتروفا درون یک اپران قرار گرفته است. مطالعات مختلف نشان دادهاند که میتوان این اپران را در باکتری های گرم منفی دیگر نظیر E. coli کلون کرد و محصول مناسب به دست آورد. برای این منظور نیازی به تعویض پروموتر نیز نمیباشد، زیرا پروموتر اصلی اپران میتواند در E. coli نیز با کارآمدی، فعالیت نماید. استحصال گرانولهای تولیدی یکی از مباحث مهم بیوتکنولوژیکی جهت تولید صنعتی این ماده میباشد، زیرا روش های مبتنی بر حلال، یا روش های فیزیکی علاوه بر بالابردن هزینه ساختار گرانول را نیز به هم میزنند. به همین در این مطالعه جهت استحصال گرانولها از سیستم لیز E استفاده گردید.
مواد و روش هادر این مطالعه، به منظور به دست آوردن اپران phb و نیز ژن E از تکنیک PCR استفاده گردید. سپس هر کدام آنها توسط یک پلاسمید مجزا در باکتری E. coli کلون گردید. جهت کنترل فرآیند لیز نیز از پروموتر القا شیمیایی استفاده شد.
یافته هاباکتری هایی که هر دو پلاسمید در آنها کلون شده بود اول PHB را در خود به مقدار زیاد بیان نمودند و دوم در زمان مناسب با افزایش القاگر، لیز شده گرانولهای خود را به درون محیط کشت رها نمودند.
بحث و نتیجه گیریمیتوان از این روش جهت تولید و استحصال مقرون به صرفهی PHB استفاده نمود.
کلید واژگان: پلی هیدروکسی بوتیرات, سیستم لیز E, اپران phbBackgroundThe polyhydroxybutyrate biosynthetic genes of Ralstonia eutropha are organized in single operon. There are many studies which show that this operon could be cloned in gram negative bacteria like E. coli. As its original promoter could work efficiently in E. coli, there is no need to change it with host ones. Granule extraction is one of the most important considerations of industrial production of PHB. Solvent base or physical approaches increase the cost of production and compromise the integrity of PHB granules. Therefore, E mediated lysis was used in this study to extract the granules.
Materials And MethodsIn this study, the whole operon of phb from Ralstonia eutropha and E gene from phage phiX174 were obtained by PCR technique, and cloned transferred to E. coli by separate plasmids. To control the lysis process, the chemical inducible system was used.
ResultsBacterial cells which have both plasmids could produce high levels of PHB, and their PHB content could be released into the medium, nearly perfectly, at the correct time by adding IPTG as a chemical inducer.
ConclusionThis method could be used to produce and extract PHB with more cost effectiveness in industrial scales.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.