habiballah hamzehzarghani
-
آفلاتوکسین ها متابولیت های ثانویه سمی می باشند که توسط گونه های Aspergillus مانند A. flavus و A. parasiticus تولید می شوند. این زهرابه های قارچی سرطانزا هستند و موجب کاهش تجارت جهانی بسیاری از محصولات کشاورزی می گردند. در این تحقیق فراوانی جدایه های توکسین زا و غیرتوکسین زای این دو گونه از خاک و بادام زمینی هفت روستای مهم تولید بادام زمینی در آستانه اشرفیه بررسی شد. توانایی توکسین زایی جدایه ها، با بررسی تغییر رنگ پشت پرگنه ها در معرض بخار آمونیوم هیدروکسید روی محیط کشت نارگیل-آگار انجام شد. 48 جدایه از بخش Flavi شناسایی شد که شامل 20 جدایه از گونه A. flavus و 28 جدایه از گونه A. parasiticus می باشد که 9 جدایه غیرتوکسین زا و 39 جدایه توکسین زا بودند. نقشه خطر توکسین زایی هر روستا ترسیم شد که نشان داد روستاهای لاکوژده، محسن آباد و نقره ده به ترتیب با میانگین توکسین زایی 5/2، 25/2 و 1/2 پرخطرترین روستاهای کشت بادام زمینی و روستاهای پرکاپشت، نوبیجار محله و نبی دهکا با میانگین توکسین زایی 1 کم خطرترین روستاهای آستانه اشرفیه محسوب می شوند. همچنین روستای دهسر با میانگین توکسین زایی 5/1 در میانه این تقسیم بندی قرار می گیرد. دورنمای این پژوهش مبتنی بر تشخیص جدایه های غیرتوکسین زای بومی آستانه اشرفیه به منظور استفاده در مهار زیستی ازنظر بعد رقابتی آن و تهیه اطلس خطر بود تا بتوان خطر تولید آفلاتوکسین در بادام زمینی، این محصول پراهمیت استان گیلان را کاهش داد و راه را برای افزایش تولید و صادرات این محصول هموارتر کرد.
کلید واژگان: آفلاتوکسین, بادام زمینی, نقشه خطر, Aspergillus flavus, Aspergillus parasiticusAflatoxins are toxic secondary metabolites produced by speices of Aspergillus including A. flavus and A. parasiticus. Mycotoxins are potential carcinogens and reduce global trade of agricultural products. Soil and peanuts were sampled across fields located in seven important peanut production villages of Astaneh Ashrafieh to investigate the frequency of toxigenic and atoxigenic strains of A. flavus and A. parasiticus. Toxigenicity of the Flavi section strains was evaluated according to change in color of the back of colonies on coconut agar in contact with ammonium hydroxide vapor. 48 isolates of Flavi section were identified, including 20 isolates of A. flavus and 28 isolates of A. parasiticus with nine atoxigenic and 39 toxigenic isolates. Risk maps were developed based on mean toxigenicity where Lakujdeh, Mohsenabad, and Noghredeh respectively with mean toxigenicity of 2.50, 2.25 and 2.10 had the highest risk scores for peanut cultivation while parkaposht, Nubijarmahale and Nabi dehka with mean toxigenicity of 1.00, had the lowest risk scores. Peanut fields located in Dehsar with a mean toxigenicity of 1.50 were classified with moderate risk scores. The outlook of this study was based on identification of atoxigenic isolates of the fungus with potential future application in biological control of toxigenic strains of Flavi section and emphasize on their competitive ability to colonize peanuts as well as developing risk maps to plan for reducing the risk of aflatoxin production on peanuts, an important product of Guilan province, and to pave the way for increased production and export of this product.
Keywords: aflatoxin, Aspergillus flavus, Aspergillus parasiticus, Peanut, Risk map -
نماتد سیستی Heterodera schachtii مهمترین نماتد چغندرقند در دنیا میباشد. مواد آلی میتواند باعث کاهش جمعیت نماتدهای انگل گیاهی شود. در این پژوهش اثر بازدارندگی پودر خشک خارلته، خاکشیر وحشی، شیرینبیان، کاردی، کاهو وحشی، کرچک، گل جعفری، گل گندم، گلرنگ وحشی و منداب بر چغندرقند رقم شریف و نماتد سیستی در دو آزمایش در شرایط میکروپلات بررسی گردید. آزمایش اول در مخلوط خاک زراعی و ماسه رودخانهای سترون (1:1) و آزمایش دوم در خاک زراعی غیرسترون با جمعیت اولیه 4200 تخم به ازای هر گیاه انجام شد. در آزمایش سوم تاثیر تیمارها بر تفریخ تخم و نفوذ نماتد به ریشه در خاک آلوده و در گلخانه بررسی گردید. نتایج نشان داد اضافه کردن پودر خشک گیاهان به خاک سترون تاثیر معنی داری بر شاخصهای رشدی چغندرقند آلوده نداشت. منتها به جز گل جعفری، سایر تیمارها باعث افزایش نسبی وزن ریشه از 5% تا 241% گردیدند. گل گندم، کاهو وحشی و گلرنگ وحشی سبب افزایش بیش از دو برابری وزن ریشه نسبت به شاهد شدند. همچنین خارلته، کرچک و کاردی باعث کاهش نسبی جمعیت نهایی و فاکتور تولیدمثل نماتد شدند. در خاک زراعی کرچک، گل جعفری، گل گندم، کاهو وحشی و خاکشیر وحشی باعث افزایش حداقل دو برابری وزن ریشه، و منداب باعث افزایش 2/1 برابری عیار قند شدند. تیمارها اثر معنی داری بر شاخصهای نماتد نداشتند. کاردی و کاهو وحشی باعث کاهش نسبی جمعیت نهایی و فاکتور تولیدمثل نماتد شدند. در آزمایش سوم کاهو وحشی باعث بیشترین کاهش تفریخ تخم و گلرنگ وحشی بیشترین کاهش نفوذ نماتد به ریشه شدند.
کلید واژگان: گیاهان بازدارنده, مدیریت نماتد, نماتد انگل گیاهیHeterodera schachtii is the most important nematode of sugar beet worldwide. Application of organic matter can reduce populations of plant-parasitic nematodes. In this study, the inhibitory effects of creeping thistle, tall sisymbrium, liquorice, narrow-leaf plantain, wild lettuce, castor bean, French marigold, cornflower, wild safflower and arugula on sugar beet cv. Sharif and H. schachtii were investigated in two microplot experiments. The first experiment was conducted in pasteurized mixed field soil and river sand, and the second in field soil, both with an initial population of 4200 eggs/plant. Also, the effects of the treatments on nematode egg hatching and root penetration were studied in a glasshouse experiment. The results showed that adding plant powders to pasteurized soil had no significant effect on the infected sugar beet growth indices. However, except marigold, the other treatments caused a relative increase in taproot weight of 5% to 241% compared to the control. Cornflower, wild lettuce and wild safflower increased taproot weight more than twofold compared to the control. Moreover, creeping thistle, castor bean and plantain caused a relative decrease in nematode final population and reproduction factor. In field soil, castor bean, marigold, wild lettuce, cornflower and sisymbrium increased taproot weight by at least twofold, and arugula increased sugar content by 1.2-fold. The treatments had no significant effect on the nematode indices. Plantain and wild lettuce caused a relative decrease in the nematode reproduction factor. In glasshouse experiment, wild lettuce caused the greatest reduction in egg hatching and safflower reduced nematode penetration into the roots.
Keywords: Inhibitory plants, nematode management, plant-parasitic nematode -
شناسایی مسیرهای دفاعی و متابولیت های مرتبط با مقاومت به عنوان زیست نشانگر برای غربال گری یا تشخیص سطوح مقاومت ارقام گندم به زنگ برگی گندم (Puccinia triticina) ابزاری مفید جهت افزایش سرعت، دقت و کاهش هزینه غربالگری مقاومت است. استخراج پروفیل متابولیتی بخش قطبی لاین های تقریبا آیزوژنیک گندم حساس (Thatcher Lr22b) و مقاوم (Thatcher Lr25) به زنگ برگی گندم در مرحله دو برگچه ای 24 ساعت پس از مایه زنی با بیمارگر، پودر تالک و آب مقطر استریل شده در سه تکرار در مخلوط متانول-آب انجام شد. تجزیه واریانس برای انتخاب متابولیت های موثر نشان داد که فراوانی 26 متابولیت بین فاکتورهای آزمایشی شامل لاین-ها، مایه زنی شده ها و برهمکنش لاین ها و مایه زنی شده ها اختلاف معنی داری داشتند. این متابولیت ها برای گروه بندی مشاهدات از نظر تشابهات و تفاوت های متابولیکی در فضای متابولوم بررسی شده تحت تجزیه ممیزی کانونی و تجزیه خوشه ای سلسله مراتب قرار گرفتند. نهایتا 16 متابولیت مرتبط با مقاومت و 21 متابولیت مرتبط با بیماریزایی شناسایی شد که اکثر متابولیت های مرتبط با مقاومت هم در مقاومت القایی و هم در مقاومت ساختاری نقش داشتند که در مسیرهای سنتز دیواره سلولی، تولید ترکیبات فنولی و آلکالوییدی، تجمع اسید آمینه ها، تولید پروتئین های مرتبط با مقاومت، به عنوان پیام رسان و فعالیت های ضد میکروبی در طول دفاع نقش داشتند. فعال تر شدن تعدادی از مسیرهای مهم در اثر حمله قارچ به گندم بحث می شود.
کلید واژگان: زنگ برگی گندم, غربالگری مقاومت, کروماتوگرافی گازی, طیف سنج جرمی, پروفیل متابولیکیIdentifying resistance related metabolites as biomarker for screening wheat germplasms resistant to leaf rust (Puccinia triticina) is a useful approach to increase the speed, accuracy and cost effectiveness of screening disease resistance. The relatively polar metabolites were extracted in a mixture of methanol-water from near isogenic line (NILs) of wheat susceptible (Thatcher Lr22b) or resistant (Thatcher Lr25) to leaf rust in the two leaf stage, 24 h after inoculation with the pathogen, talcum powder or sterilized distilled water, in three replications. Metabolites were analyzed using a GC/MS. ANOVA showed that abundance of 26 metabolites had significant differences among experimental factors including near isogenic lines (NILs), inoculation (I) and NILs ×I interaction. Abundance of 26 significant metabolites was subjected to canonical discriminant analysis and hierarchical cluster analysis to group observations of metabolite profiles based on similarities and differences in the investigated metabolic space. Finally 13 resistance related metabolites (RR) and 13 Pathogenesis related metabolites (PR) were identified that the majority of RR metabolites involved in induced resistance and constitutive resistance. Significant metabolites included metabolites with potential signaling and/or antimicrobial activity as well as molecules used as precursors for cell wall reinforcement, phenolic and alkaloids compounds, and accumulation of amino acids and proteins associated with resistance. Up-regulation of the number pathways upon infection of wheat to leaf rust fungus is discussed.Key words: metabolic profiling, Wheat leaf rust, screening resistance, gas chromatography/mass spectrometry.
Keywords: Wheat leaf rust, screening resistance, Gas chromatography, mass spectrometry, metabolic profiling -
کاهش خسارت نماتد سیستی چغندرقند Heterodera schachtii یکی از زمینههای تحقیقاتی کشورهای تولیدکننده چغندرقند است. کودهای شیمیایی علاوه بر افزایش حاصلخیزی میتوانند خسارات ناشی از نماتدهای انگل گیاهی را کاهش دهند. در این پژوهش تاثیر سولفاتهای آمونیوم، کلسیم، روی و پتاسیم، نیترات پتاسیم، سیلیکات سدیم، سوپرفسفاتتریپل، سکوسترین آهن و گوگرد بر فعالیت H. schachtii و خصوصیات رشدی چغندرقند رقم حساس شریف در دو آزمایش مطالعه شد. آزمایش اول در گلدانهای پلاستیکی حاوی شش کیلوگرم خاک زراعی و ماسه رودخانهای (1:1) سترون و آزمایش دوم در گلدانهای حاوی نه کیلوگرم خاک زراعی غیرسترون، بهترتیب به مدت چهار و پنج ماه، در شرایط میکروپلات انجام شد. کودها قبل از کشت با خاک گلدانها مخلوط و مایهزنی نماتد با اضافه کردن 200 گرم خاک آلوده حاوی 18 سیست پر با 4200 تخم انجام شد. نتایج نشان داد که کودهای شیمیایی و گوگرد تاثیر معنیداری بر رشد چغندرقند آلوده در خاک مخلوط سترون و خاک زراعی نداشته و بعضا باعث کاهش آن شدند. در خاک مخلوط سترون، سولفات روی 50 کیلوگرم، سکوسترین آهن پنج کیلوگرم، سیلیکات سدیم 10 کیلوگرم و سوپرفسفاتتریپل 100 کیلوگرم در هکتار باعث کاهش نسبی بیش از 67% جمعیت نهایی و فاکتور تولیدمثل نماتد گردیدند. در خاک زراعی، این شاخصها در تیمارهای سوپرفسفاتتریپل 100 کیلوگرم و گوگرد 100 و 200 کیلوگرم/هکتار کمتر از سایر تیمارها افزایش نشان دادند، ولی با شاهد در یک سطح آماری قرار گرفتند. آزمایش سوم به منظور بررسی تاثیر تیمارها بر تفریخ تخم نماتد درون ظروف کوچک حاوی خاک آلوده در گلخانه صورت گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین تفریخ مربوط به تیمار سولفات آمونیوم 200 کیلوگرم/هکتار بود که از نظر آماری با سوپرفسفاتتریپل 100 کیلوگرم/هکتار در یک سطح آماری قرار گرفت.
کلید واژگان: چغندرقند, مدیریت, نماتد انگل گیاهیReducing the damage of the cyst nematode Heterodera schachtii is one of the research fields in sugar beet producing countries. Using chemical fertilizers can improve soil fertility and reduce damages of plant parasitic nematodes. In this study, the effects of ammonium sulfate, calcium sulfate, zinc sulfate, potassium sulfate, potassium nitrate, sodium silicate, triple superphosphate, iron sequesterine and sulfur on H. schachtii and growth parameters of susceptible sugar beet cultivar (cv Sharif) were investigated in two experiments. The first experiment was performed in plastic pots containing 6 kg of pasteurized field soil and river sand (1:1), and the second one in pots filled with 9 kg of field soil for four and five months, respectively, both under microplot conditions. Fertilizers were mixed with pots soils before sowing and the nematode was inoculated by adding 200 g of infested soil containing 18 cysts with 4200 eggs. The results showed that chemical fertilizers and sulfur did not have significant effects on growth of the infected sugar beet plants in pasteurized mixed or field soils, and some of them reduced it. In the pasteurized soil, zinc sulfate 50 kg/ha, iron sequestrene 5 kg/ha, sodium silicate 10 kg/ha and triple superphosphate 100 kg/ha caused a relative decrease of more than 67% in the nematode final population and reproduction factor. In the field soil, these indices in triple superphosphate 100 kg/ha and sulfur 100 and 200 kg/ha were lower than other treatments, but were at the same statistical level with the control. The third experiment was performed in small containers filled with infested soil to investigate the effects of treatments on nematode egg hatching in greenhouse. The results showed that the highest hatching was happened in the treatment of ammonium sulfate 200 kg/ha, which was statistically at the same level with triple superphosphate 100 kg/ha.
Keywords: Management, plant parasitic nematode, sugar beet -
به منظور ارزیابی اثر بقایای علفکشهای سولفونیل اوره و بقایای گندم بر رشد و عملکرد آفتابگردان، آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز انجام شد. فاکتور اصلی شامل با و بدون بقایای گندم و فاکتور فرعی شامل کاربرد علفکشهای توتال، آپیروس و آتلانتیس در دو مقدار توصیه شده و 30 درصد بیشتر از مقدار توصیه شده بود. تیمار بدون علفکش نیز به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که تمامی علفکش ها باعث کاهش ارتفاع، تعداد دانه، وزن دانه، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه آفتابگردان شدند. بیشترین کاهش عملکرد دانه نسبت به شاهد در تیمار کاربرد علفکش توتال (95%) و پس از آن در تیمار آپیروس (6/80%) مشاهده شد. کمترین میزان کاهش عملکرد دانه نیز مربوط به تیمار آتلانتیس با 7/32% بود. علاوه بر این، افزایش دوز علفکش باعث افزایش اثرات جانبی و کاهش عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک نسبت به دوز توصیه شده گردید. بقایای گندم در خاک باعث افزایش خسارت علفکش آتلانتیس از طریق نگهداری آن در خاک (کاهش عملکرد دانه از 3932.3 به 3556.9 کیلوگرم در هکتار) و کاهش خسارت علفکشهای توتال و آپیروس از طریق تجزیه بیشتر آنها (افزایش عملکرد دانه از 235.4 به 311.6 کیلوگرم در هکتار در توتال، و از 996.6 به 1161.3 کیلوگرم در هکتار در آپیروس) شد. اما به طور کلی، تیمار بقایای گندم در مقایسه با تیمار بدون بقایا، عملکرد دانه را 1/2% افزایش داد. بنابراین افزودن بقایای گندم به عنوان ماده آلی در خاک، بر تغییرات بیولوژیک علف-کشها تاثیر می گذارد.
کلید واژگان: آپیروس, آتلانتیس, بقایای گندم, توتالTo evaluate the effect of residue of sulfonylurea herbicides and wheat residues on the growth and yield of sunflower, a split factorial experiment was conducted based on a randomized complete block design (RCBD) with four replications at the College of Agriculture, Shiraz University, Shiraz, Iran. The treatments included with and without wheat residues from the tested farm as the main plots, and a combination of three herbicides (Total, Apirus and Atlantis) and their concentrations (recommended and 30% overdose) which were considered as subplots. No herbicide treatment was used as control. The results showed that application of all herbicides reduced sunflower height, seed number and seed weight as well as seed yield of sunflower. The highest reduction in seed yield was recorded when Total followed by Apirus residues were applied, which caused 95% and 80.6% yield reductions, respectively. Also, the minimum reduction of seed yield (32.7%) observed in Atlantis treatment. Moreover, 30% increase in herbicides dose caused increasing adverse effects and decreasing grain and biological yield compared to the recommended dose. Wheat residues incorporated to the soil increased damage of Atlantis by maintaining it in the soil (reduced seed yield from 3932.3 to 3556.9 kg/ha) and reduced damage of Total and Apirus by further degradation of these herbicides (increased seed yield from 235.4 to 311.6 kg/ha in Total treatment, and from 996.6 to 1161.3 kg/ha in Apirus treatment). But overall, wheat residues increased seed yield (2.1%) in comparison to the removal of plant residue. Therefore, addition of wheat residues as organic matter in the soil can affect the biological changes of herbicides.
Keywords: Apirus, Atlantis, Residues of wheat, Total -
گونه Pythium oligandrum یکی از عوامل زیست مهار مهم در برابر بیمارگرهای گیاهی محسوب می شود. بر اساس آزمون های ریخت شناختی و مولکولی جدایه های این گونه از استان های آذربایجان غربی، ایلام، بوشهر، چهارمحال و بختیاری، فارس، کرمانشاه، کرمان، گلستان و یزد جداسازی و شناسایی گردید. بیشترین فراوانی جدایه ها به ترتیب در استان های کرمانشاه و فارس مشاهده شد. به منظور غربال گری، تنوع کارکردی جدایه ها بر اساس دمای رشد و اثر مهار زیستی آن ها در شرایط آزمایشگاه ارزیابی شد. اثر جدایه های بومی P. oligandrum در برابر قارچ های بیمارگر خاک برد شامل Rhizoctonia solani، Phytophthora parasitica، Fusarium solani، F. redoens، F. oxysporum f. sp. lycopersici و F. oxysporum f. sp. pisi با واکاوی های آماری ناپارامتریک ارزیابی و با سویه های تجاری Fusarium oxysporum، Clonostachys rosea، P. oligandrum و Trichoderma asperellum مقایسه گردید. جدایه های بومی P. oligandrum در دمای رشدی و فعالیت های زیست مهاری خود دارای تنوع بودند. بیشترین میزان بازدارندگی رشد ریسه در برهمکنش جدایه ی P. oligandrum با R. solani مشاهده شد. ترکیبات فرار این جدایه ها بیشترین اثر معنی دار را روی P. parasitica وR. solani و کمترین اثر را روی F. oxysporum f. sp. lycopersici نشان دادند. همچنین ترکیبات غیرفرار آن ها بیشترین اثر معنی دار خود را روی P. parasitica نشان دادند. در آزمون های ترکیبات فرار و غیرفرار، در اکثر تیمارها بین فرم تجاری P. oligandrum و جدایه های P. oligandrumتفاوتمعنی داری مشاهده نشد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که ویژگی های رشدی و توان جدایه های بومی P. oligandrumدر مهار بیمارگرهای گیاهی مختلف، در شرایط آزمایشگاهی متفاوت است و از تنوع موجود می توان در غربال گری های بیوشیمیایی و گلخانه ای آن ها استفاده کرد.
کلید واژگان: اامیکوتا, بیمارگرهای گیاهی خاک برد, تنوع, مهار زیستی, سازوکارهPythium oligandrum is known as an important biological agent against plant pathogens. Isolates from different regions of Iran including Bushehr, Bakhtiari, Chaharmahal, Fars, Golestan, Ilam, Kermanshah, Kerman, West Azerbaijan and Yazd were identified based on morphological and molecular characteristics. The highest recovering frequency of isolates was observed in Kermanshah and Fars provinces. The functional diversity of isolates based on their growth temperature and biological control effect under laboratory conditions was evaluated. The antagonistic effects of native P. oligandrum isolates were evaluated against soil–borne fungal pathogens including Rhizoctonia solani, Phytophthora parasitica, Fusarium solani, F. oxysporum f. sp. lycopersici and F. oxysporum f. sp. pisi using nonparametric statistics, and compered with commercial products of various biocontrol agents such as Clonostachys rosea, Fusarium oxysporum, P. oligandrum and Trichoderma spp. The native isolates of P. oligandrum were diverse in their growth temperature and biocontrol activities. The highest mycelial growth inhibition was found in the interaction between P. oligandrum isolates and R. solani. A significant difference between P. oligandrum isolates was found by evaluating their volatile compounds. The isolates of P. oligandrum showed maximum inhibition on P. parasitica and R. solani and minimum inhibition on F. oxysporum f. sp. lycopersici. The non–volatile compounds had the highest significant effect on P. parasitica as well. The result of this study showed that the growth characteristics and the in vitro biocontrol ability of the native isolates of P. oligandrum on various plant pathogens were different. This variety can be employed in biochemical and greenhouse screening of the isolates.
Keywords: biological control, diversity, mechanisms, Oomycota, soil–borne plant pathogens -
به منظور مقایسه اثر سه علف کش سولفونیل اوره در مقادیر مختلف بر کنترل علف های هرز و عملکرد گندم در شرایط کاربرد بقایای گیاهی، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی، با 4 تکرار در دانشگاه شیراز، انجام شد. فاکتور اصلی شامل نگهداری بقایای گندم و حذف بقایا و فاکتور فرعی شامل کاربرد علف کش های توتال، آپیروس و آتلانتیس هر کدام در دو مقدار توصیه شده و 30 درصد بیشتر از مقدار توصیه شده آنها و یک کرت بدون علف کش به عنوان شاهد بود. طبق نتایج بدست آمده وزن خشک علف های هرز در تیمار وجود بقایای گندم 1/41 درصد بیشتر از تیمار بدون بقایا بود. در مقایسه بین علف کش ها و مقدار مصرف آنها، علف کش توتال در دز افزوده بیشترین (4/58 درصد) و علف کش آتلانتیس در دز توصیه شده کمترین (3/19 درصد) میزان کنترل علف هرز را در مقایسه با تیمار شاهد (بدون علف کش) نشان داد. همچنین دز افزوده علف کش توتال موجب افزایش عملکرد دانه گندم از 88/3329 کیلوگرم در تیمار شاهد به 19/5283 کیلوگرم در هکتار شد و پس از آن دز توصیه شده توتال و دز افزوده آپیروس بیشترین عملکرد دانه گندم را نشان دادند. علف کش آتلانتیس نیز در دز توصیه شده کمترین (3/17 درصد) میزان افزایش عملکرد دانه را نسبت به تیمار شاهد سبب شد. به طور کلی بیشترین کنترل علف های هرز در تیمار برهمکنش کاربرد علف کش توتال در شرایط بدون بقایا بدست آمد و وزن خشک علف های هرز را 5/58 و 4/54 درصد نسبت به تیمار شاهد، به ترتیب در دز افزوده و توصیه شده، کاهش داد.کلید واژگان: سولفوسولفورون, مت سولفورون, مزو سولفورون, مقدار علف کش, وزن خشک علف هرزIntroductionWheat (Triticum aestivum L.) is one of the most important crops among cereals. Many factors could be responsible for low yield in wheat, but one of the major causes is weed infestation. The efficacy of any herbicide primarily depends on selectivity and the dose of application. Use of herbicides is an effective and efficient means of weed management. In many cases, there are no practical alternatives to chemical weed control methods. However, not only all kinds of weeds do not control by one type of herbicide and continuous use of that, but also lead to increase weed resistance to herbicides over the time (Hall et al. 1999). Of the many weeds that infest wheat fields across southern Iran, wild barley (Hordeum spontaneum L.), foxtail (Setaria viridis L.) and wild oat (Avena fatua L.) are the major weeds causing economic losses .Baghestani et al. (2007) reported that sulfosulfuron at 19.95 and 24.90 g a.i. ha-1 were proper application rates for broadleaf and grass weed control in wheat fields. Sij et al. (2016) reported that sulfonylurea herbicides were more efficient in terms of weed control. Lair and Redente (2004) reported that sulfonylurea herbicide application increased stability and biomass of crop as much as 43% over auxin herbicide and simultaneously reduced the grass weeds up to 71%. Golparvar et al. (2012) reported that limited doses of herbicides provided the same yield as weed free plots, therefore, this could be recommended to the farmers. The present study initiated to investigate the effect of some sulfonylurea herbicides on weed control and grain and biological yield of winter wheat under with/without wheat residue treatments.Materials And MethodsA field experiment was carried out in split-plot arrangement based on randomized complete block design with four replicates at College of Agriculture, Shiraz University, in 2014 growing season. Treatments included wheat residue at two levels (0 and 1850 kg/ha) as main plot in combination with each of the three of herbicides (Total, Apyrus and Atlantis) in two concentrations (recommended dose and 30% over the recommended dose) as Subplots. A weed infest plot (no herbicide application) was used as control. Wheat (Shiraz cultivar) planted on 5th November 2014, by Pneumatic planter at the rate of 200 kg ha-1 and maintaining 20 cm distance between crop rows. The plot size was 5m × 5m. Measurement of the effects included weed dry weight, weed density, wheat height, grain yield and its components. The data were subjected to the analysis of variance using SAS statistical software and means were compared by Duncan multiple range test (DMRT) at the 0.05 level of significance.Results And DiscussionInvestigation on the effects of different application doses of Total, Apyrus and Atlantis to control weeds in wheat fields under applied wheat residue showed that the wheat residue had negative effect on the efficiency of three types of herbicides and increased weed dry weight by 41.4 percent, as compared to without wheat residue. Wheat residue incorporated to soil, reduced biological yield (from 14865.60 to 12340.40 kg ha-1) in comparison to without residue treatment. Three herbicides reduced weed biomass and the highest (43.56%) and lowest (18.7%) weed control recorded compared to weedy check. In comparison to weed infest control, Total increased wheat grain yield (from 3329.88 to 5283.19 kg ha-1), followed by Apyrus and Atlantis with 46 and 21 % increase in wheat grain yield, respectively. Application of Total, Apyrus and Atlantis herbicides, had increased wheat biological yield in comparison with weed infest control by 30.7, 26.8 and 13.6 %, respectively. Additive dose of herbicides application had better effect on weeds control and increased wheat grain and biological yield more than the recommended dose. Baghestani et al. (2007) reported that the wheat yield increased with increasing application dose of herbicide without any crop injury. Wheat grain yield for Total applied at the recommended dose was 5090.99 kg ha-1 but no significant effect was observed when an additive dose of the Apyrus herbicide was applied. This could be due to strong weed control effect of the Total herbicide at this dose. Interaction effect of herbicides and application dose indicated that Total at additive dose resulted in highest seed yield and weed control. Wheat residue had negative effect on weed control and the highest weed dry weight (~48.5%) observed when Total was applied under no residue conditions.ConclusionsAll herbicide treatments increased wheat biological and grain yield as compared with the weed infested control. Application of Atlantis did not provide acceptable weed control in wheat. It is concluded that the most effective herbicide treatment was Total that provided maximum reduction in overall weed dry matter and obtained maximum grain yield. Atlantis had the lowest effect on weed control compared with the other herbicides (Total and Apyrus) and this could be due to poor weed control of the herbicide at both doses.Keywords: Dose, Mesosulfuronm metsulfuron, Sulfosulfuron, Weed dry weight
-
ویروس زردی نکروتیک رگبرگ چغندرقند (Beet Necrotic Yellow Vein Virus، BNYVV) عامل بیماری مهم و خطرناک ریشه ریشی در این گیاه می باشد. تحقیقات بسیار گسترده ای روی این بیماری تاکنون انجام شده و چندین رقم مقاوم نسبت به آن معرفی گردیده است. در این مطالعه تغییرات فیزیولوژیکی دو رقم مقاوم و دو رقم حساس در برهمکنش با BNYVV مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج آزمون الیزا نشان داد که ارقام حساس دارای غلظت بالاتری از ویروس در مقایسه با ارقام مقاوم می باشند. ارقام مقاوم تغییرات کمتری را در میزان وزن تر و خشک ریشه، کلروفیل و آنتی اکسیدان نشان دادند. ارقام مقاوم با تغییرات بیشتر در میزان کربوهیدرات، فنول و پروتئین کل در مقایسه با گیاه کنترل واکنش نشان دادند. به طور کلی ویروس زردی نکروتیک رگبرگ چغندرقند در ارقام مقاوم سبب ایجاد پاسخی سریع و تغییرات فیزیولوژیکی بیشتر را در مقایسه با ارقام حساس می شود.کلید واژگان: ویروس زردی نکروتیک رگبرگ چغندر قند, تغیرات فیزیولوژیکی, چغندرقندJournal of Sugar Beet, Volume:33 Issue: 2, 2018, PP 209 -219Beet necrotic yellow vein virus (BNYVV), the causal agent of rhizomania, is one of the most important viruses influencing sugar beet root in Iran and other parts of the world. A high number of studies has been done on this disease and several resistant cultivars were introduced. In the present study, the physiological changes in two resistant and two susceptible sugar beet cultivars in interaction with this virus was studied. ELISA test results showed that susceptible cultivars had significantly higher virus concentration compared with resistant cultivars. Resistant cultivars showed significantly lower variation in fresh and dry root weight, chlorophyll and antioxidant content. Resistant cultivars showed higher variation in carbohydrate content, total phenol and protein compared with control. In general, BNYVV stimulates a prompt response and more physiological changes in resitant cultivars compared with susceptible ones.Keywords: Beet Necrotic Yellow Vein Virus, Physiological changes, Sugar beet
-
پروانه جوانه خوار بلوط (Tortrix viridana (Lep.: Tortricidae یکی از آفات مهم جنگل های بلوط در استان فارس، برخی استان های همسایه در زاگرس و اخیرا شمال کشور محسوب می شود. این آفت در صدر لیست آفات جنگلی قرنطینه ای داخلی است و با تغذیه از جوانه های زایای درختان و در سال های طغیانی با عاری از برگ کردن آن ها خسارت سنگینی به درختان بلوط وارد می کند. به منظور بررسی تغییرات جمعیت و شناسایی دشمنان طبیعی پروانه ی جوانه خوار بلوط این تحقیق طی سال های 1376 – 1380 در منطقه ی حاجی آباد کامفیروز به انجام رسید. این آفت دارای یک نسل در سال در منطقه مورد نظر می باشد و به صورت تخم زمستان گذرانی می کند. دشمنان طبیعی جمع آوری شده، متشکل از 20 نمونه عنکبوت از بیش از 7 خانواده شاملSalticidae، Phomicidae، Ulobridae Araneidae، Clubionidae، Oplionidae، Lycasidae، از راسته سخت بال پوشان سه گونه کفشدوزک Exochomus quadripustulatus، Coccinella septempunctata، Oenopia conglobata یک گونه سوسک از خانواده Tenebrionidae و دو گونه مورچه از تیره Formicidae بودند. شفیره های آفت به وسیله زنبور Brachymeria intermedia و گونه ای از مگس خانواده Tachinidae پارازیت می شوند.
کلید واژگان: Tortrix viridana, جوانه خوار بلوط, دشمنان طبیعی, تغییرات جمعیتTortrix viridana is a serious pest of oaks in the Kamfirooz oak forests.Oak bud tortricid (Tortrix viridana) has five larval instars in Kamfirooz oak forests. The pest overwinters as diaposed eggs. The first larval instar emergence coincides with tree budburst when they enter bud scales. First instar larvae appear between 10th to late march, depending on weather condition. Weather parameters such as low temperature at the time of egg hatching determine losses of the pest to the host tree. First, second, third, fourth and fifth instars of the pest take 4-7, 5-8, 5-8, 6-12 and 7-14 days respectively. Pest larvae make their feeding sites by attaching leaves in clusters through webbing. Larvae suspend themselves from a fine silken thread until they find a suitable feeding site and when there is a crowd of larvae on the some branches of the trees, larval movement between trees through hanging can be facilitated by wind. Many predators including spiders, ants, beetles and occasionally birds feed on pest larvae. The pest finishes its larval stages between 26 and 47 days (with an average 31.5 days). Pupal stage lasts 1-2 weeks. Trees can offset pest damages after pest outbreak, provided rainy winter precede, but if pest outbreak occurs in a year with low precipitation followed by a dry and hot summer, high losses due to pest will be unavoidable. Egg, larva, pupa and adult temporal distribution frequencies were 72.61, 10.14, 2.73, and 14.52 percent respectively. Direction had no significant effect on pest damage. Pest moths emerge during late April up through mid may. Moth population reaches its peak within 2-3 weeks after its appearance, and gradually disappears after its unimodal peak. Swarming as a social phenomenon may be observed during the emergence of adults. Twenty species of Aranidae belong to more than 7 families including Lycacidae, Oplinoidae, Clubionidae, Araneidae, Ulobridae, Phomicidae, Salticidae, four species of Coleoptera including Tenebrionidae (one unidentified species) and three coccinellids (Coccinellidae) as well as four species of Hymenoptera were among frequently collected natural enemies of the pest. Population dynamics of Exochomus quadripustulatus, one of the important coccinellids was also studied in sampling plots.Keywords: Tortrix viridana, population dynamics, natural enemies -
یکی از ارکان توسعه پایدار هر کشور در بخش کشاورزی تولید مواد غذایی مناسب و تامین امنیت آن است. در حال حاضر بیش از 800 میلیون نفر عموما در آفریقا وآسیا از گرسنگی رنج می برند و کشاورزی مبنع اصلی برای تهیه غذای این افراد است. یکی از کاربردهای فنآوری هسته ای، استفاده از آن در کاهش خسارت آفات و بیماری های گیاهی است. روش های هسته ای در بیمار ی شناسی گیاهی به طور کلی در 3 گروه ردیابی، ایجاد جهش و پرتوتابی محصولات برای القای مقاومت در گیاهان و کاهش یا نابودی عوامل بیماری زا مورد استفاده قرار می گیرند. امروزه یکی از جدیدترین مباحثی که مورد توجه قرارگرفته، استفاده از اشعه گاما در القای مقاومت در برابر تنش-های محیطی و بیمارگرها و بهبود خصوصیات رشدی گیاهان است. استفاده از این توان بویژه برای مدیریت بیماری-های بذر و گیاهچه که بخش اعظم خسارت را در اولین هفته های رشد گیاهچه وارد می آورند از اهمیت بالایی برخوردار است.
کلید واژگان: القای مقاومت, بیماری, پرتوتابی, Trichoderma, RhizoctiniaFood production and food security is an essential precursor to sustainable development in agriculture. Currently, more than 800 million people, generally in Africa and Asia, suffer from hunger and agriculture is considered as the main source of food for them. One of the application of nuclear technology is reducing the damages of plant pest and diseases. The application of nuclear techniques in plant pathology can be grouped in three categories including disease tracing, mutagenesis induction and radiation of crops to induce resistance and destruction of pathogens. As a new method to induce defense responses to biotic and abiotic stresses, nowadays, gamma radiation is used to improve the growth in the way to induce the plant resistance to environmental tensions and plant pathogens as well. Use of this potential, especially in management of seed and seedling diseases is very important to reduce a big portion of crop losses caused by plant pathogens in the first weeks of seedling growth.Keywords: Induce Resistance, Disease, Radiation, Trichoderma, Rhizoctinia -
متابولومیکس یا واکاوی متابولیت های سلولی، دانش مطالعه ی مولکول های کوچک درون سلولی و تغییرات آن ها در شرایط مختلف است. اندازه گیری کمی و کیفی این متابولیت ها اطلاعات مفیدی از وضعیت بیوشیمیایی سلول و فعالیت ژن-ها را فراهم می کند. متابولومیکس امروزه کاربرد وسیعی در کشاورزی پیدا کرده و در بیماری شناسی گیاهی با استفاده از آن پاسخ گیاهان به تنش های زیستی و غیرزیستی، بیماری های انباری و ارقام مقاوم شناسایی می شوند. از آنجایی که متابولیت ها محصولات نهایی بیان ژن ها هستند، بررسی پروفیل متابولیتی موجب درک کامل تری از سازوکار های دفاعی گیاه در برابر بیمارگرها می شود. این روش ابزاری سریع، آسان و دقیق برای شناسایی متابولیت های مرتبط با مقاومت به عنوان نشانگرهای زیستی برای شناسایی ارقام مقاوم به بیماری ها است. علاوه بر این دانستن سازوکار مقاومت در سطح مولکولی، درک بهتری را از عملکرد ژن های مقاومت به بیماری ها ایجاد کرده و هرمی کردن ژن های مقاوم مناسب در یک رقم منتخب را امکان پذیر می کند. این مقاله مروری بر روش های مطالعه متابولیت ها، مشکلات اجرایی آن ها و کاربردهای آن در بیماری شناسی گیاهی است.
کلید واژگان: بیماری, پروفیل, گیاه, متابولیت, مقاومتMetabolomics or analysis of the whole cellular metabolites is a new and powerful tool that provides a quick view to the large numbers of small molecules (metabolites) within the cell and indicates dynamics of these molecules under different conditions. Quantitative and qualitative measurements of these metabolites provide some useful information on biochemical status of the cell so can be used to monitor the gene functions. Nowadays, metabolomics has a wide range of application in agriculture. Metabolomics is mainly used for the study of plant responses to a wide range of biotic or abiotic stresses including plant storage diseases as well as the resistance of plants to the pathogens. Since metabolites are final products of gene expression and all changes in gene expression is reflected in metabolite profiles, hence metabolite profiles provide a good comprehensive understanding of plant defense mechanisms against plant pathogens. This is a rapid, simple and accurate tool for identifying the metabolites associated with resistance as a biomarker for screening the resistant cultivars against plant diseases. In addition, understanding the resistance mechanisms at molecular level provide a better understanding of resistant gene function and pyramiding suitable resistant gene in elite cultivar. This is a review article on different methods of studying the plant metabolites and their administrative problems in plant pathology.Keywords: Disease, Profile, Plant, Metabolite, Resistance
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.