hamideh samadi
-
زمینه و هدف
اختلال اضطراب اجتماعی یکی از علل افت کارکردهای اجتماعی و تحصیلی دانشجویان است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی تیاتردرمانی و گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی دانشجویان بود.
مواد و روش ها:
این مطالعه از نوع نیمه تجربی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود که از میان آن ها تعداد 60 دانشجو به شیوه هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه تیاتردرمانی (20 نفر)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. هر سه گروه قبل و بعد از مداخلات و سه ماه پس از پایان دوره درمانی با پرسش نامه هراس اجتماعی (2000) (SPIN) ارزیابی شدند. داده ها با نرم افزار Spss-21 با روش واریانس آمیخته و در سطح معنی داری (0/05<P) تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها:
نتایج نشان داد که هر دو رویکرد تیاتردرمانی و گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با گروه کنترل در کاهش اضطراب اجتماعی تفاوت معناداری داشته اند. میزان اثربخشی و تداوم تاثیرات درمانی تیاتردرمانی و درمان پذیرش و تعهد بر اضطراب اجتماعی یکسان بوده است.
نتیجه گیری:
هر دو درمان از طریق حذف چرخه معیوب اضطراب اجتماعی توانستند موجب کاهش تمامی نشانه های اضطراب اجتماعی پس از درمان و سه ماه پیگیری شوند. بنابراین این دو رویکرد درمانی می توانند در قالب برنامه های مهارت های زندگی در دانشگاه ها مورد استفاده قرار گیرند.
کلید واژگان: تئاتردرمانی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, اضطراب اجتماعیIntroductionSocial anxiety disorder is one of the causes of poor social and academic functioning of students. The aim of the present study was to compare the effectiveness of Psychodrama and Group Therapy Based on Acceptance and Commitment on Students' Social Anxiety.
Materials and MethodsThis study was a quasi-experimental study. The statistical population included students referring to Mashhad University of Medical Sciences counselling center, from which 60 students were selected through purposeful sampling in this quasi-experimental study and randomly divided into three groups of Psychodrama (N=20), Group Therapy Based on Acceptance and Commitment (N=20) and control group (N=20). All participants were evaluated before and after the intervention and three months after the end of intervention. Social Phobia Inventory (2000) (SPIN) were used for data collection. Data analyzed by SPSS-21 software using Mixed Variance analysis and were analyzed at the significance level (P <0.05).
ResultsThe results showed that both Psychodrama and Group Therapy Based on Acceptance and Commitment had significant effect on reducing Social Anxiety compared to the control group. The effectiveness and continuity of the therapeutic effects of theatrical therapy and the treatment of acceptance and commitment on social anxiety have been the same.
ConclusionBoth treatments were able to reduce all symptoms of social anxiety after treatment and follow-up for three months by eliminating the vicious cycle of social anxiety. Therefore, these two therapeutic approaches can be used in the form of life skills programs in universities
Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Psychodrama, social anxiety -
مقدمه
دیسپارونی یا درد در حین مقاربت، از جمله مشکلاتی است که برخی زنان تجربه می کنند و این مساله به ویژه در دوران بارداری شدت می یابد، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی دیسپارونی و رابطه آن با تغییرات استروژنی و اختلال عملکرد جنسی در زنان باردار انجام شد.
روش کاراین مطالعه توصیفی مقطعی در طی سال های 98-1397 بر روی 50 نفر از زنان باردار مراجعه کننده به مطب های متخصصین زنان و زایمان و نیز روان شناسان بالینی شهر مشهد که با مشکل دیسپارونی مراجعه کرده بودند به عنوان گروه مورد و 50 نفر از زنان باردار عادی و غیرمبتلا به عنوان گروه شاهد انجام شد. زنان باردار در حد فاصل ماه های چهارم تا پنجم بارداری قرار داشتند. ابزار گردآوری داده ها شامل اطلاعات جمعیت شناختی، ابزار اندازه گیری مصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلالات محور I و II و DSM-IV، پرسشنامه استاندارد عملکرد جنسی FSFI و نیز اطلاعات مربوط به بیماری در چک لیست محقق ساخته بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون ضریب همبستگی پیرسون انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هامیانگین نمره کل عملکرد جنسی در گروه بالینی 65/5±84/6 و نمره دیسپارونی (مقاربت دردناک) 22/4±46/5 بود که نمرات گروه مورد به مراتب بالاتر از گروه شاهد بود. همچنین میزان استروژن در زنان باردار مبتلا به دیسپارونی نسبت به زنان باردار بدون دیسپارونی کاهش یافته بود و در گروه مورد 04/12±68/21 و در گروه شاهد 12/18±21/36 بود که تفاوت معناداری به لحاظ تغییرات استروژنی در این دو گروه یافت شد (05/0<ح).
نتیجه گیریکمتر بودن سطح استروژن در ایجاد دیسپارونی موثر است. همچنین سابقه دیسپارونی با اختلال عملکرد جنسی مرتبط بود؛ به طوری که نمره کل عملکرد جنسی و استروژن در گروه بیمار کمتر از گروه عادی بود. آنچه شیوع دیسپارونی را بیشتر می کند، سابقه اختلال در عملکرد جنسی می باشد. به طور کلی زنان در نمونه شاهد در عملکرد جنسی نمرات بهتر و در مقاربت دردناک، نمرات پایین تری گرفته و مشکل خاصی نداشتند.
کلید واژگان: استروژن, دیسپارونی, زنان باردار, عملکرد جنسیIntroductionDyspareunia or pain during intercourse is one of the problems which some women experience. This problem becomes more severe during pregnancy. Therefore, this study was performed with aim to investigate dyspareunia and its relationship with estrogen changes and sexual dysfunction in pregnant women.
MethodsThis descriptive cross-sectional study was performed in 2018-2019 on 50 pregnant women referring to obstetrics and gynecology clinics and also clinical psychologists in Mashhad who had dyspareunia as the case group and 50 normal and non-infected pregnant women as the control group. Also, pregnant women were at the interval between the fourth and fifth months of pregnancy. Data collection tool included demographic information, the structured clinical interview measurement tool for disorders I and II and DSM-IV, the standard Female Sexual Function Index sexual performance questionnaire, and disease-related information included in the researcher-made checklist. Data were analyzed using SPSS statistical software (version 16) and Pearson correlation coefficient test. P<0.05 was considered statistically significant.
ResultsThe results showed that the mean score of total sexual function in the clinical group was 6.84±5.65 and the score of dyspareunia was 5.46±4.22; the scores of the case group were much higher than the control group. Also, the level of estrogen in pregnant women with dyspareunia decreased compared to pregnant women without dyspareunia and was 21.68±12 12.04 in the case group and 36.21±18.12 in the control group that significant difference was found between the two groups in terms of estrogenic changes.
ConclusionLow estrogen level is effective in causing dyspareunia. Also, the history of dyspareunia was associated with sexual dysfunction; so that the total score of sexual function and estrogen level was lower in the patient group than the normal group. What increases the prevalence of dyspareunia is a history of sexual dysfunction. In general, women in the control group had better score in sexual function and lower score in painful intercourse, and had no particular problem.
Keywords: Dyspareunia, Estrogen, Pregnant Women, Sexual function -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و دوم شماره 6 (پیاپی 166، آذر و دی 1398)، صص 421 -426مقدمه
آسم به عنوان یک بیماری جسمانی تحت تاثیر مسایل روانشناختی قرار دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی فعالیت سیستم مغزی رفتاری و مکانیسمهای دفاعی در افراد مبتلا به آسم و افراد عادی می باشد.
روش کاربه منظور انجام پژوهش تعداد 50 نفر بیمار مبتلا به آسم، مراجعه کننده به کلینیکهای تخصصی و مطبهای پزشکان متخصص در این زمینه و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و غیر تصادفی و با 50نفر از افراد عادی و غیر مبتلا مقایسه شدند. شرکت کنندگان از طریق ابزار سنجش تحقیق شامل مقیاس مکانیسم دفاعی (DSQ) (1993) اندروز و همکارانش و پرسشنامه ی شخصیتی گری-ویلسون جهت بررسی فعالیت سیستم مغزی رفتاری بودند. داده ها با آزمون تی مستقل تجزیه و تحلیل شد. تحلیل داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS16و LISREL8/54و به روش آزمون تحلیل واریانس چند راهه و تحلیل مسیر انجام شد.
نتایجبیماران در بعد دلیل تراشی نسبت به افراد سالم در سطح بالاتری قرار دارند، نتایج جدول همچنین نشان میدهد در سایر ابعاد واکنش وارونه، بازگشت با جا به جایی با، انکار با،خیالبافی با والایش با، تبدیل با و توجیه عقلی با در سطح (p<0/001) معنی داری است و بیماران در ابعاد فوق نسبت به افراد سالم در سطح بالایی قرار دارند،بین دو گروه در هر دو متغیر تفاوت معناداری داشتند(P< 0/05).
نتیجه گیرینتایج بدست آمده نشان داد که در تمام ابعاد مکانیسم دفاعی و فعالیت سیستم مغزی رفتاری کلی افراد مبتلا آسم با افراد سالم تفاوت معناداری دارند.
کلید واژگان: سیستم رفتاری مغزی, مکانیسم دفاعی, آسمIntroductionAsthma as a physical illness is affected by psychological problems. The purpose of this study was to investigate the activity of the behavioral brain system and defense mechanisms in asthmatic and normal individuals.
MethodsIn this study, 50 patients with asthma referred to specialist clinics and physicians' offices were selected by convenience and non-random sampling method with 50 normal and non-normal subjects. Patients were compared. Participants through the Research Assessment Tool included the Defense Mechanism Scale (DSQ) (1993), Andrews et al., And the Gray-Wilson Personality Questionnaire to assess brain behavioral activity. Data were analyzed using independent t-test. Data were analyzed by SPSS16 and LISREL8 / 54 software using multivariate analysis of variance and path analysis.
ResultsPatients are higher in the dimension of shaving than healthy individuals, the results of the table also show in other aspects of inverse reaction, return to displacement, denial with, fantasy with exaltation, conversion with, and rational justification. Significant differences were found between the two groups in both variables (P
Keywords: Brain Behavioral System, Defense mechanism, Asthma -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و دوم شماره 6 (پیاپی 166، آذر و دی 1398)، صص 160 -168مقدمه
ناباروری با طیف گسترده آسیبهای روان شناختی شامل کاهش کیفیت زندگی، عزت نفس، رضایت جنسی، عاطفی و اجتماعی، افزایش سطح تنیدگی، اضطراب، افسردگی، مشکلات زناشویی و... همراه است از جمله روشهایی که میتوان در زمینه درمان معضلات و مشکلات روحی و روانی به کار گرفت" هنر درمانی" است. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی تئاتر درمانی بر سلامت عمومی زنان نا بارور میباشد.
روش کارپژوهش اضر از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی شده با گروه کنترل میباشد. جهت انتخاب حجم نمونه از بین مراکز بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مرکز ثامن انتخاب و به صورت در دسترس 30 نفر از زنان نابارور اولیه در فاصله سنی 49-18 سال در محدوده زمانی مهر تا آذر سال 1395 انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15)انتساب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر بوده که توسط دو گروه تکمیل گردید. جهت گروه آزمایش 8 جلسه تئاتر درمانی اجرا شده و پس از پایان جلسات مجددا پرسشنامه جهت دو گروه اجرا گردید، جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد و توسط نرم افزار آماری spss نسخه 21 مورد محاسبه قرار گرفت.
نتایجبا توجه به اینکه در پرسشنامه سلامت عمومی بالا بودن نمرات سه خرده آزمون علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب و افسردگی شدید و پائین بودن نمره خرده آزمون اختلال در کارکرد اجتماعی دال بر بیماری است، دادههای گروه آزمایش میانگین در برخی خرده مقیاسهای اول، کاهش یافته (53/11،3/10، 7/14) و در خرده مقیاس اختلال در کارکرد اجتماعی (13) افزایش یافته است که میتواند نشان دهنده اثر بخشی احتمالی متغیر مستقل (تئاتر درمانی) بر سلامت عمومی افراد گروه آزمایش (زنان نابارور) باشد. در حالی که در گروه کنترل میانگینها در سه خرده مقیاس اول (4/14، 14، 5/13)افزایش داشته و در خرده مقیاس اختلال در کارکرد اجتماعی (12) کاهش داشته است. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره (05/0< p)نشان داد که فرضیه اصلی پژوهش ما مبنی بر اثر بخشی تئاتر درمانی بودو سلامت عمومی زنان نابارور معنادار بوده است.
نتیجه گیریتئاتر درمانی روش مناسبی جهت افزایش سلامت عمومی زنان نابارور بودهو باعث کاهش علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب و اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی شدید آنها شده است.
کلید واژگان: تئاتر درمانی, سلامت عمومی, زنان نابارورIntroductionInfertility with a wide range of psychological disorders including decreased quality of life, self-esteem, sexual, emotional and social satisfaction, increased levels of stress, anxiety, depression, anger, low self-esteem, inadequacy, sexual dysfunction, and associated marital problems. Art therapy is one of the methods that can be used to treat mental health problems. The purpose of this study was to determine the effect of theater therapy on general health of infertile women.
Materials & MethodsThis study is a randomized clinical trial with control group. To select the sample size from health centers of Mashhad University of Medical Sciences, Samen center was selected and available among 30 primary infertile women aged 18-49 years from October to December 2016 and randomly assigned in two Experimental group (15) and control (15) were assigned. The research tool was Goldberg and Hiller General Health Questionnaire which was completed by two groups. The experimental group performed 8 sessions of theatrical therapy and then after the sessions the questionnaire was again administered to the two groups. Multivariate analysis of covariance was used to analyze the data and was calculated by SPSS software.
ResultsConsidering that in the General Health Questionnaire the high scores of the three subscales of physical symptoms, anxiety and sleep disorder and severe depression and the low score of social dysfunction subscale indicate disease, the data of the experimental group mean in some subscales. The first scales decreased (11.3 / 10.3, 14.7) and increased in the social dysfunction subscale which may indicate the potential impact of an independent variable (theater therapy) on public health. Persons in the experimental group (infertile women). Whereas in the control group the averages increased in the first three subscales (14.4, 14, 13.5) and decreased in the social dysfunction subscale . The results of multivariate analysis of covariance (p <0.05) showed that the main hypothesis of our research was that the effect of theater therapy on general health of infertile women was significant.
ConclusionTheater therapy is an appropriate way to increase the general health of infertile women and reduce physical symptoms, anxiety and sleep disorders and social dysfunction and severe depression.
Keywords: Theater Therapy, General Health, Infertile Women -
ناباروری، جنبه های مختلف زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد و با طیف گسترده ی آسیب های روان شناختی شامل کاهش کیفیت زندگی، عزت نفس، رضایت جنسی، عاطفی و اجتماعی، افزایش سطح تنیدگی، اضطراب افسردگی، عصبانیت، احساس خود کوچک بینی، احساس ناکارآمدی، اختلال عملکرد جنسی و مشکلات زناشویی همراه است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر سازگاری زناشویی زنان ناباروری مراجعه کننده به مراکز بهداشت و درمان دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود. بدین منظور، طی یک پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل، 30 نفر زن نابارور به صورت نمونه ی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15) و کنترل(15) کاربندی شدند. گروه ها در ابتدا و بعد از اتمام پژوهش از نظر سازگاری زناشویی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 10 جلسه درمان تعهد و پذیرش را دریافت کرد ولی گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر سازگاری زناشویی زنان نابارور موثر است. براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی برتعهد و پذیرش موجب بهبود سازگاری زناشویی زنان نابارور شده است.کلید واژگان: درمان تعهد و پذیرش, سازگاری زناشویی, زنان نابارورInfertility affects various aspects of individuals life, and perhaps could be considered as one of the most common and stressful events in people's lives. The aim of this research is to evaluate the efficiency of treatment based on commitment and acceptance on marital compatibility among infertile women who referred to health and medical centers at Mashhad Medical Sciences University. In order to do so, through a quasi-experimental research with pre-test, post-test, and control group, 30 infertile women were selected by availability sampling method and randomly assigned into experimental and control groups (n=15). Subjects in both groups were tested for marital compatibility prior and following the implementation of the research. The experimental group received ten sessions of acceptance and commitment therapy; whereas the control group received no interventions. The result of multi-variable covariance analysis presented that Acceptance and Commitment therapy is effective on marital compatibility among infertile women (0/05>P). Based on the research results, it can be concluded that Acceptance and Commitment therapy improves marital compatibility in infertile women.Keywords: Acceptance, Commitment therapy, marital compatibility, infertile women
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.