فهرست مطالب نویسنده:
hasan alizade
-
کاتوس (Cynanchum acutum L.) از علف های چندساله و مهاجمی است که طی یک دهه گذشته، بسیاری از مزارع نیشکر خوزستان را به تصرف خود در آورده است. مطالعه پیش رو، به منظور دستیابی به روشی کارآمد در مهار این علف هرز طی سال زراعی 1398-1397 صورت گرفت. آزمایش به صورت کرت های دو بار خرد شده و در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی، در سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل عامل اصلی در پنج سطح با کاربرد پیش رویشی علف کش های متری بیوزین، متازاکلر+کویین مراک، پندیمتالین، ایندازیفلام و استوکلر، عامل فرعی اول دارای سه سطح وجین علف هرز شامل اعمال وجین (کف بری) یک نوبت (هفته چهارم پس از سمپاشی پیش رویشی)، وجین دو نوبت (هفته چهارم و هشتم پس از سمپاشی) و بدون وجین و عامل فرعی دوم شامل کاربرد پس رویشی علف کش ها در سه سطح شامل توفوردی + ام سی پی آ، اختلاط توفوردی+ام سی پی آ و متری بیوزین و بروموکسینیل + ام سی پی آ بودند. نتایج نشان داد که استفاده مجزا از دو علف کش پیش رویشی پندی متالین و ایندازیفلام، اجرای دو نوبت وجین و کاربرد پس رویشی اختلاط علف کش های توفوردی+ام سی پی آ و متری بیوزین با میانگین 96 درصد، بیشترین کارایی را در کاهش وزن خشک کاتوس داشتند. اعمال تیمارهای اشاره شده به ترتیب با 7/104، و 9/102 تن در هکتار پس از تیمار شاهد وجین با نزدیک به 110 تن در هکتار، موجب دستیابی به بیشترین عملکرد کمی نیشکر شدند. با وجود این، تیمارهای آزمایش تاثیر معنی داری بر خصوصیات کیفی نیشکر نشان نداد.کلید واژگان: ایندازیفلام, پندیمتالین, علف کش, عملکرد, وجینSwallow-wort (Cynanchum acutum L.) is a perennial and invasive weed that infested many sugarcane fields in Khuzestan. Field experiment was conducted to find out an efficient method for C. acutum control in sugarcane during 2018 and 2019. The experiment was split-split plots in a randomized complete block design with three replications. Main plots were pre-emergence application of metribuzin, metazachlor + qinmerac, pendimethalin, indaziflam and acetochlor; Sub plots were one time hand hoeing (four weeks after pre-emergence application), two-times hand hoeing (four and eight weeks after pre-emergence application), and without hand hoeing and sub-sub plots were post emergence application of 2,4-D+MCPA, mixture of 2,4-D+MCPA and metribuzin, and bromoxynil + MCPA herbicides. Results showed that individual application of Pendimethalin, and indaziflam herbicides, two-times if hand hoeing, and then post emergence application of 2,4-D+MCPA and metribuzin as a had the highest efficiency with an average of 96% in reducing mass dry weight. The application of mentioned treatments increased cane yield 104.7 and 102.9 t/ha respectively compared to the control (without weeding, with 110 t. ha-1). However, the experimental treatments did not show a significant effect on quality traits of sugarcane.Keywords: herbicide, hoeing, indaziflam, pendimethalin, yield
-
زمینه و هدفدر فرایند جهانی شدن، سازمان ها باید آماده شوند تا از عهده تغییرهای سریع محیطی برآیند و هر سازمانی باید به تغییرها و تقاضاهای متنوع محیطی تن در دهد و وجود رهبری یادگیرنده، کسی که به دنبال یادگیری بهبود رهبری است، احساس می شود. هدف پژوهش حاضر مطالعه تاثیر رهبری یادگیرنده بر میل به تغییر در نگرش کارکنان نیروی انتظامی با در نظر گرفتن نقش میانجی اعتماد سازمانی است.روشپژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش 725 نفر از کارکنان نیروی انتظامی شهرستان تبریز است که براساس رابطه کوکران ، 251 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای تعیین روایی ابزار جمع آوری داده ها از روایی محتوا و صوری و برای تعیین پایایی از روش ثبات درونی (آلفای کرونباخ) و برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد.یافته هانتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که ضرایب z (853/0) و (769/0) در فرضیه اصلی، که رهبری یادگیرنده به طور غیرمستقیم و از طریق میانجی اعتماد سازمانی به میزان 4/8 درصد بر میل به تغییر کارکنان تاثیر دارد. و ضریب z (281/3) در تاثیر رهبری یادگیرنده بر میل به تغییر در کارکنان مثبت و همچنین ضریب z (59/16) و مقدار ضریب استاندارد شده مسیر (669/0)، نشان دهنده تاثیر رهبری یادگیرنده بر اعتماد سازمانی و درنهایت، ضریب معناداری z (460/0) و ضریب استاندارد شده (057/0)، تاثیر مثبت اعتماد سازمانی بر میل به تغییر در کارکنان را نشان می دهند.نتایجنهاد نیروی انتظامی، نهاد اجتماعی مهمی محسوب می شود بنابراین وجود رهبری یادگیرنده می تواند نگرش کارکنان را در راستای رسالت سازمان تغییر دهد و اعتماد سازمانی کارکنان را تقویت کند.کلید واژگان: رهبری یادگیرنده, میل به تغییر, نگرش کارکنان, اعتماد سازمانی, نیروی انتظامیBackground and AimIn the process of globalization, organizations need to be prepared to cope with rapid environmental change, and every organization must adapt to diverse environmental demands and needs, and there is a sense of learner leadership that seeks to improve leadership learning. The purpose of the present study is to study the effect of learner leadership on the willingness to change the attitude of law enforcement personnel considering the mediating role of organizational trust.MethodologyThe purpose of this study is applied and descriptive - survey in nature and method. The statistical population of the study consisted of 725 law enforcement personnel of Tabriz city. Based on Cochran's relation, 251 persons were selected by random sampling. Content and face validity were used to determine the validity of the data collection tool, and internal consistency (Cronbach's alpha) for reliability, and structural equation modeling was used to analyze the data.ResultsThe results of the data analysis showed that the learning leadership variable indirectly and through organizational trust mediator (4.8%) had an impact on the desire variable and z-coefficient (283.3) of the effect of learner leadership on the tendency to change in positive employees, using the significant coefficient z (59/16) and standardized path coefficient (0/669) indicating the impact of learner leadership on organizational trust and with the use of the coefficient of significance z (0/460) and standardized coefficient (0/57) indicates the positive effect of organizational trust on desire for change in employees.ConclusionAccording to the results, the dimensions of learner leadership on the willingness to change the attitude of law enforcement personnel considering the mediating role of organizational trust were positively influenced and finally practical suggestions were made.Keywords: Learner Leadership, Willingness to Change, Employee Attitude, Organizational Trust, Law Enforcement
-
به منظور تعیین مطلوب ترین روش مدیریت علف های هرز و تراکم گیاهی در زراعت نخود آبی بهاره، آزمایشی به صورت طرح کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار در مزرعه آموزشی و پژوهشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران (کرج) در سال زراعی 1390-1389 اجرا شد. عامل اصلی شامل مدیریت علف های هرز در 9 سطح: 1.تری فلورالین پیش کاشت، 2. پندیمتالین پیش کاشت، 3. وجین کامل (عاری از علف هرز)، 4. ایمازتاپیر پس رویشی، 5. کنترل مکانیکی، 6. ایمازتاپیر پیش رویشی، 7. پیریدیت (پس رویشی) به همراه کنترل مکانیکی، 8. پیریدیت پس رویشی، 9. شاهد (بدون کنترل علف هرز) و عامل فرعی شامل تراکم گیاهی در سه سطح 35، 45 و 55 بوته در متر مربع بررسی شد. علف های هرز عمده مزرعه، سلمه تره، تاج خروس ریشه قرمز و تاج خروس رونده بودند. نتایج نشان داد که تیمار های مدیریت علف هرز تاثیر معنا داری بر کاهش جمعیت و وزن خشک علف های هرز داشتند. در آخر فصل پیریدیت + کنترل مکانیکی، ایمازتاپیر پیش رویشی و پندیمتالین، پس از وجین دستی، موثرترین تیمارها به لحاظ کاهش وزن خشک علف های هرز بودند، اما به لحاظ کاهش جمعیت علف های هرز در این زمان پس از وجین دستی، پندیمتالین موثرترین تیمار بود و بیشترین عملکرد نخود را تولید کرد. تراکم های 55 و 45 بوته نخود در متر مربع بدون تفاوت معنا دار نسبت به هم، بیشترین عملکرد دانه نخود را تولید کردند و در آخر فصل رشد، نسبت به تراکم 35 بوته موجب کاهش بیشتر جمعیت و وزن خشک علف های هرز شدند. از این رو در شرایط مشابه، کاربرد پندیمتالین و اعمال تراکم 45 بوته نخود در متر مربع برای کنترل موثر علف هرز و تولید مطلوب عملکرد نخود، مفید به نظر می رسد.
کلید واژگان: علف هرز, کنترل زراعی, کنترل شیمیایی, کنترل مکانیکی, نخود بهارهTo determine the optimum weed management method and plant population density on chickpea yield، a split plot experiment based on RCBD with four replications was carried out at the University of Tehran Research Farm (located in Karaj) during 2010-2011. The Main factor consisted of nine treatments including: 1. Trifluralin pre-plant، 2. Pendimethalin pre-plant، 3. Complete weeding، 4. Imazethapyr post-emergence، 5. Mechanical weeding، 6. Imazethapyr pre-emergence، 7. Pyridate along with mechanical weeding، 8. Pyridate post-emergence، 9. Control (no weeding) and sub factor included of three crop densities of 35، 45 and 55 plants/m2. The predominant weeds were Chenopodium album L.، Amaranthus retroflexus L. and Amaranthus blitoides L. Results revealed that weed management had a significant effect on weed population and dry mass reduction. At the end of the growth period after hand weeding treatment، Pyridate + mechanical control، pre-emergence Imazethapyr and pendimethalin were the most effective treatments based on weed dry mass reduction، but due to weed population decline at this time، after hand weeding treatment، pendimethalin was the most effective and produced the highest chickpea grain yield. Chickpea population densities of 55 and 45 plants/m2 produced the highest grain yield and simultaneously reduced the weed population and dry mass as compared with 35 plants per m2، significantly. Therefore، application of both pendimethalin and use of 45 chickpea plants per m2 were the effective weed control method and produce a higher grain yield at a similar condition to this experiment.Keywords: chemical weeding, chickpea, cultural weeding, mechanical weeding, weeds -
سوروف همواره به عنوان مهمترین علف هرز برنج در دنیا مطرح بوده است. بعلاوه پیدایش گونه های جدید و سازگارتر سوروف در اکوسیستم شالیزار سبب افزایش خسارت این جنس به محصول برنج شده است. این آزمایش به منظور ارزیابی اثر تداخل دو گونه علف هرز سوروف بر روی شاخص های رشد، عملکرد و اجزای عملکرد برنج، در موسسه تحقیقات برنج کشور (رشت) در سال زراعی 87-1386 به اجرا درآمد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با آرایش افزایشی جزئی و با سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل دوگونه علف هرز (سوروف معمولی و سوروف برنج) و تراکم علف هرز (0، 10، 20 و 40 بوته در متر مربع) بود. برنج رقم هاشمی با تراکم ثابت 20 کپه در متر مربع به صورت خالص و مخلوط با دو گونه علف هرز در تراکم های مذکور نشاءکاری گردید. با نمونه گیری تخریبی از دو هفته پس از کاشت تا زمان برداشت، روند تجمع ماده خشک، روند توسعه سطح برگ، سرعت رشد گیاهی، سرعت رشد نسبی و در آخرین مرحله نمونه گیری، عملکرد و اجزاء عملکرد برنج اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که اثر تداخل علف هرز و تراکم علف هرز بر عملکرد دانه، اجزاء عملکرد، عملکرد بیولوژیک و شاخص های رشد برنج معنی دار ولی اثر گونه ها معنی دار نگردید. متوسط کاهش عملکرد برنج در تداخل با تراکم های مختلف سوروف معمولی و سوروف برنج به ترتیب 60 و 65 درصد بود. تجزیه رگرسیونی داده ها و برازش مدل کاهش عملکرد هیپربولیک بر داده های عملکرد دانه برنج در برابر تراکم های مختلف دو گونه علف هرز نشان داد که همواره شیب کاهش عملکرد در گونه سوروف برنج بیشتر از سوروف معمولی بود، اما دو گونه از نظر آماری دارای اختلاف معنی داری نبودند. به عبارت دیگر میزان خسارت گونه جدید سوروف مشابه گونه قدیم این علف هرز است. شباهت مورفولوژیک و برتری های اکولوژیکی گونه جدید سوروف از جمله مقاومت به غرقاب و تشابه به گیاه زراعی که امکان وجین دستی آنرا دشوار می سازد، سوروف برنج را به عنوان تهدیدی جدید برای زراعت برنج در شمال کشور مطرح می سازد. بررسی بیولوژی این گونه به منظور ارائه راهکاری عملی برای مدیریت آن ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: تراکم, نشاء کاری, بیوماس, شاخص رقابت, تک کشتی, تداخلBarnyardgrass has always been considered as the most important weed of rice all over the world. Meanwhile, establishment of new species of this genus which is more adaptable to paddy ecosystem will increase the importance of this genus as a new threat to rice. In order to evaluate the competition of two species of barnyardgrass with rice, an experiment was conducted at Rice Research Institute of Iran (Rasht) in 2007. The experimental design was a randomized complete block with three replications arranged in a partial additive series. The treatments included two barnyardgrass species (E. crus-galli and E. oryzoides), and species density at four levels (0, 10, 20 and 40 plant.m-2), transplanted with Hashemi land races cultivar rice in local normal density (20 bunches.m-2) and each bunch included three seedlings. Destructive samples were taken two weeks after transplanting up to harvesting, that is, 5 times by 10 days interval in 0.25 m-2. Rice total dry matter accumulation (TDM), Leaf area index (LAI), crop growth rate (CGR), relative growth rate (RGR), yield and yield components were measured. Results showed that yield, yield components and growth indices were affected by both weed species significantly and no interaction between species occurred. Fitting the hyperbolic yield loss model to rice grain yield in barnyardgrass density showed that two weed species were not significantly different. Morphological similarity and ecological adaptability of new barnyardgrass species including resistance to flooding and also high similarity to crop plant that makes its hand weeding less efficient, implies E. oryzoides as a new threat for rice cultivation in northern paddy field of Iran. More investigation on biology of this species is suggested in order to present an applied integrated method for E. oryzoides management.Keywords: Barnyardgrass, Density, Competition index, Biomass, Monoculture, Transplanting -
به منظور بررسی میزان جذب و انتقال علفکش توفوردی و گلایفوسیت در طی مراحل مختلف رشد جمعیت های علف هرز کاتوس آزمایشی در سال 1389 در پژوهشکده تحقیقات کشاورزی، پزشکی و صنعتی سازمان انرژی اتمی کشور اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل سه مرحله مختلف رشد چهار اکوتیپ علف هرز کاتوس و دو نوع علف کش نشاندار شده با کربن 14 (گلیفوسیت و توفوردی) بود. استخراج علف کش نشاندار و شمارش آن نشان داد که جذب و انتقال این علفکش ها در مراحل مختلف رشد اکوتیپ های مختلف گیاه کاتوس از جهت میزان جذب و انتقال به قسمتهای گیاه با هم تفاوت معنی دار داشتند. ردیابی علف کش گلایفوسیت نشاندار در کاتوس های حاصل از ریزوم نشان داد مراحل رشد از نظر بازیافت و انتقال به اندام هوایی زیر محل تلقیح و انتقال به ریشه با هم تفاوت داشتند. کمترین مقدار جذب از برگ هدف و همچنین انتقال علف کش به بالای محل تلقیح در اکوتیپ اهواز و در گیاه کامل بود و سایر اکوتیپ ها و مراحل رشد تفاوت معنی داری باهم نداشتند در حالیکه در انتقال علف کش به زیر محل تلقیح و انتقال ریشه اکوتیپ اهواز بیشترین انتقال سایر اکوتیپ ها بدون تفاوت معنی دار بودند. اکوتیپ های مختلف نیزدر مراحل جذب و انتقال با هم تفاوت معنی دار داشتند. ردیابی علف کش گلایفوسیت نشاندار در کاتوس های حاصل از بذر نشان داد که از نظر درصد انتقال به اندام هوایی بالای محل تلقیح و انتقال به ریشه تفاوت معنی داری بین اکوتیپ ها دیده نشد ولی از نظر انتقال به زیر محل تلقیح و برگ هدف با هم تفاوت معنی دار وجود داشت. همچنین این آزمایش نشان داد جذب و انتقال علف کش توفوردی در تمامی مراحل رشد و در اکوتیپ های مختلف با هم در سطوح مختلف تفاوت معنی دار داشتند. با ردیابی این علف کش در گیاه حاصل از بذر مشخص گردید که بجز درصد جذب از برگ هدف، سایر مراحل جذب، انتقال و بازیافت علفکش با هم تفاوت معنی دار داشتند.
کلید واژگان: کربن رادیواکتیو(کربن14), _ توفوردی, گلایفوسیت, کاتوس, میزان جذب و انتقال علفکشIn order to investigate the absorption and translocation of glyphosate and 2,4-D during various stages of growth in swallow-worts weed populations, this study was carried out in 2010 at the Iranian Agricultural, Medical and Industerial Research Institute of Atomic Energy Organization. Treatments used in this study included three different stages of growth, four weed ecotypes of swallow-worts, and two types of herbicides labelled with carbon 14 (glyphosate and 2,4-D), respectively. Extraction and counting of labelled herbicide showed that herbicide absorption and translocation in different growth stages of different ecotypes of swallow-worts considering the absorption and transfer to different parts of the plant were significantly different. Labeled glyphosate herbicide detected in swallow-worts rhizome showed that the development of recycling and transport to the site of inoculation and shoot to root at the highest levels were different. The least amount of herbicide uptake and transport of herbicides to the leaves above the inoculation site and the plant was in Ahwaz ecotype and other ecotypes and growth stages were not significantly different from each other. But in the case of herbicide transport to the inoculation site and transporte to the roots, Ahvaz ecotype had the highest transmission and the rest showed no significant differences. Different ecotypes also showed significant differences in absorption and transfer steps. Detection of labelled glyphosate herbicide in swallow-worts showed that there was no significant difference in the percentage of transport to a higher place of the inoculation site and transport to the root between ecotypes. However, the transfer of herbicide to the lower site of inoculation and the target leaves were significantly different. This study also showed that the uptake and transport of herbicide 2,4-D in all stages and in different ecotypes with different levels were significantly different. By detection of this herbicide in the plant, it was shown that, except to the amount of absorption by the target leave, the remaining steps of capturing, transporting and recycling of herbicides were significantly different.Keywords: 2, glyphosate, 4.D, Swallow, wort, Rate of herbicide absorption, translocation, 14C
بدانید!
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.