به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

hasan naqizadeh

  • حسن نقی زاده، سید ابوالقاسم حسینی زیدی*

    آیه 172 سوره اعراف از پیمان و میثاقی که خداوند از فرزندان آدم در موطن ویژه ای گرفته، حکایت دارد.این نوشتار با بررسی نظریه تمثیل در این آیه و بیان دلایل این نظریه به این نتیجه دست یافته است که حمل آیه بر بیان واقعیت دست کم با ظاهر پنج فقره از آیه شریفه، مخالفت دارد؛ اما تمثیل انگاری آن با این برداشت که آیه مربوط به فطرت انسان است، به مراتب از دیگر نظرات استوارتر خواهد بود زیرا دلالت ظاهری آیه بگونه‏ای نیست که عدول از آن جایز نباشد، بلکه در صورت وجود دلیل یا قرینه‏ای برخلاف، باید از ظاهر متن دست کشید و به مفاد آن دلیل و قرینه ملتزم شد؛ اگر آیات دیگر قرآن را در کنار آیه میثاق و آیه فطرت قرار داده و طبق روش تفسیر قرآن به قرآن، همگی را یک جا مورد مطالعه قرار دهیم، درستی احتمال یاد شده آشکارتر خواهد شد؛مفاد مجموع این آیات، آن است که آفرینش انسان بگونه‏ای است که با اندکی‏ تامل در نظام آفرینش و هستی خویش، بر وجود خداوند اذعان می‏کند

    کلید واژگان: تفسیر تمثیلی, زبان نمادین, زبان حال, آیه میثاق
    Hasan Naqizadeh, Sayyed Abolqasem Hosseini Zeydi*

    Verse 172 of A'raf Surah states the covenant and contract that God took from the children of Adam in a special homeland indicating that the human beings have witnessed the oneness of Right (God) in one single realm and have confessed the Lordship of God and worshiping him so that the way is closed to any excuses.Making an investigation into the allegorical theory in this verse and stating the reasons for this theory, this paper has concluded that the verse interpretation to stating the reality is contrary to at least 5 verses but its allegory will be much more solid than other viewpoints with the perception that it is related to the human nature because the apparent meaning of the verse is not such that it would not be permissible to deviate from it, but if there is any reason or analogy contrary to it, we should give up the appearance of the text and refer to the reason’s contents; If we put the other verses of the Qur'an beside the Covenant Verse and the Nature Verse and study all of them in the lump according to the interpretation method of the Qur'an to the Qur'an, the correctness of the mentioned possibility will become more obvious; The total contents of these verses is that the creation of the human being is such that he/she confesses the existence of God with a little reflection on our system of creation and existence provided that he/she is safe from the temptation of

    Keywords: Allegorical interpretation, Symbolic language, present language, covenant verse
  • حمید وحیدیان اردکان، حسن نقی زاده*، محمدحسن رستمی

    در آیه آخر سوره مزمل به «قرایت قرآن» امر شده است. در اینکه مراد از قرایت چیست، وحدت نظر وجود ندارد. برخی معتقدند که مراد از قرایت قرآن در این آیه، مطلق قرایت است و به معنای قرایتی که از واجبات غیر رکنی نماز است، نمی باشد. برخی مراد از این قرایت را مطلق قرایت در نماز، اعم از نمازهای واجب و مستحب دانسته اند. بزرگانی همچون سید مرتضی، علامه حلی، محقق کرکی و آیهالله خویی، از این آیه، وجوب قرایت در نمازهای یومیه را برداشت کرده اند. برخی مراد از آن را امر استحبابی به نماز شب دانسته اند. با بررسی دقیق معنای «قیام اللیل» و استعمالات آن در متون متقدم، دقت در مقام سخن، سیاق و بافت آیه و سوره مشخص می گردد که سه قول اول به دلایل مخالفت با ظهور آیه و بافت سوره، مخالفت با مقام سخن و روایات پذیرفتنی نیست. قول چهارم به مدد ادله ای همچون موافقت با قواعد بلاغی، مطابقت با سیاق آیه، سوره، مقام سخن و روایات تایید می شود و نیز معلوم می گردد که امر حاضر در این عبارت بر خلاف ظاهر صیغه امر، دلالت بر استحباب دارد. معناشناسی ترکیب «قیام اللیل» و بهره گیری از آن در این بحث و نیز استدلال به مقام سخن، بافت سوره، قاعده بلاغی «رد العجز إلی الصدر»، از جمله نوآوری های این مقاله است.

    کلید واژگان: سوره مزمل, آیات الاحکام, واجبات نماز, قیام اللیل, قرائت قرآن
    Hamid Vahidian Ardakan, Hasan Naqizadeh, Muhammad hasan Rostami

    At the last verse of sūrah al-Muzzammil (Arabic: سوره المزمل) has been commanded to the recitation (Arabic: قرائت) of the Quran. There is no consensus about the meaning of “recitation”. Some believe that the meaning of the recitation of the holy Quran in this verse is exclusively “recitation” (Arabic: قرائت) and it does not mean the recitation that is of the obligatory acts of prayer which are not invalidate the prayer if they are left or added unintentionally. Some think that the meaning of this “recitation” is exclusively the recitation in the prayer including the obligatory or recommended prayers. The great scholars such as Sayyed Murtaza, Allameh Helli, Muhaqiq Karaki and ayatollah Khui have acquired from this verse that the obligation of the recitation in the daily obligatory prayers and some others have believed that its meaning is a recommended matter for the night prayer. With accurate look to the meaning of standing in the night (qiyaam al-layl, Arabic: قیام اللیل) and its uses in the preceding texts and carefulness it is cleared the accuracy in speech situation, the linguistic sense (siaq) and the structure of the verse and surah that the first three sayings (opinions) because of being contrary to the appearance of the verse and the structure of surah and the opposition to speech situation and hadiths the first three sayings (opinions) are not accepted. With applying proofs such as accordance with the rhetorical principles, conformity with the linguistic sense (siaq) of the verse and surah, speech situation and hadiths the fourth saying (opinion) is proved. It reveals that the direct command in this statement contrary to the imperative form indicates a recommended matter. The semantics of the composition of «قیام اللیل» (verbal meaning: standing in the night) and utilizing it in this debate and also argument to speech situation, the surah structure, the rhetorical principle “epanastrophe” are of the paper innovations.

    Keywords: Sūrah al-Muzzammil, Ayāt al-aḥkām (the verses of rules), Standing in the night (qiyaam al-layl), The recitation of the holy Quran
  • سیده بتول ضیاءالدین *، حسن نقی زاده، حسن خرقانی، مرتضی نوروزی
    جستار حاضر می کوشد مفهومی عالمانه از چیستی دلالت اشاره، جایگاه، ارکان و شرایط و ضوابط تحقق، اعتبار و حجیت آن را بررسی و تبیین نماید و از روش استناد، استدلال، توصیف و تحلیل بهره گرفته است.
    بررسی ها در باب دلالت اشاره نشان می دهد که این نوع دلالت نه از سنخ لفظ بلکه امری فراتر از آن است و از نوع غیر صریح و دلالت التزامی است؛ از نظر عرف، مقصود مستقیم گوینده کلام نمی باشد، اما این تعبیر با تسامح درباره خداوند و کلام الهی به کار می رود؛ زیرا خداوند عالم مطلق به تمام امور است.
    این دلالت دارای مراتبی است که طبق تعریف ها به جلی و خفی تقسیم می شود. این دلالت با دقت عقلی به دست می آید و از دلالت های بین اما بالمعنی الاعم می باشد. جایگاه دلالت اشاره در مرتبه بعد از دلالت اقتضاء و دلالت تنبیه است.
    حجیت دلالت اشاره از باب حجیت ظواهر الفاظ، محل تردید است؛ زیرا نه از نظر کاربرد و نه از نظر سیاق، مقصود اصلی گوینده نیست و تبعا و ارتکازا اراده شده است، اما می توان این دلالت را از دلالت های تبعی شمرد و آن را از باب ملازمات عقلی، حجت دانست.
    دلالت اشاره در پی بردن به اعجاز بیانی قرآن کریم و جهان شمولی احکام و معارف قرآنی کارایی دارد و با آن می توان احکام شرعی، احکام سیاسی، امور اعتقادی و مانند آن ها را از قرآن استخراج کرد.
    کلید واژگان: دلالت التزامی, دلالت اشاره, برداشت از قرآن, اصول فقه
    Sayyedeh Batool Ziyaoddin *, Hasan Naqizadeh, Hasan Kharaghani, Morteza Norouzi
    This article tries to examine the wisdom concept of the meaning of signification, position, pillar of the conditions and the realization, validity and validity of it, and the method of citation, description and analysis has been used. Investigations on the implication of the sign indicate that this kind of implication is not a kind of word but more that it is, it is of an inappriate nature and subjective argument, in terms of custom, purpose, but this interpretation is used with respect to God and the divine words, because God is the absolute being of all things. This sign has a degree defined by the definitions of jelly and hafi. this signification is obtained with rational precision and implies clear but in the sense of the same, the place of referencing refers to the punishment after the implication of necessity and argumentation. The signification of the signification of the verb of the appearances of the words is anatter of doubt, because neither in terms of application nor in the context of the dispute is the main purpose of the speaker and in other words, it is intended, but this signification can be considered as an implicit affair, and it is considered as the basis of rational interests. Referring to referring to the miracle of the Holy Qur'an, the Qur'anic jurisprudence is effective, and it can be used to derive religious laws, political rulings, beliefs and the like from the Qur'an.
    Keywords: Subjunctive implication, Indication of signification, From the Qur'an, Principles of jurisprudence
  • حمید ایماندار، محمد علی رضایی کرمانی، حسن نقی زاده، عباس اسماعیلی زاده
    سلفیه معاصر از ابن کثیر دمشقی به عنوان یک مفسر تمام عیار سلفی یاد می کنند. نوشتار حاضر با محور قرار دادن مبحث توحید به عنوان حوزه ای اساسی در مکتب سلفیه، ادعای مذکور را خدشه پذیر می داند. با بررسی جامع تفسیر القرآن العظیم درمی یابیم که رویکرد تفسیری ابن کثیر در برخی جوانب نظری و عملی مبحث توحید، مخالفتی تام و یا جزئی با تلقی خاص سلفیه دارد. وی با برگزیدن مکتب تفویضی تاویلی در مسئله تفسیر صفات الهی، خود را به دیدگاه متاخران اشاعره به عنوان یکی از مکاتب مخالف سلفیه متمایل نموده است. به علاوه تبیین ابن کثیر از مفاهیم توحید عبادی و لوازم آن در سرتاسر تفسیرش نمی تواند با رویکرد خاص و انحصاری سلفی ها مطابقت داشته باشد. نوع تلقی ابن کثیر از مجموع جوانب مسئله توحید، این مدعا را که وی پس از مرگ ابن تیمیه به سمت مکتب اشاعره متمایل شده است، تقویت می کند؛ همچنان که مستندات تاریخی قابل تاملی نیز در تایید مسلک اشعری ابن کثیر ارائه شده است.
    کلید واژگان: ابن کثیر دمشقی, سلفیه, تفسیر, توحید
    Hamid Imandar, Muhammad Ali Rezaei Kermani, Hasan Naqizadeh, Abbas Esmaeilizadeh
    The contemporary Salafis refer to Ibn Kathir as a prefect Salafi exegete. With the pivot of Tawhid (Oneness of God) as the basic area in Salafi school, this note quarrels with this claim. With studying Tafsir al-Quran al-Azim, it reveals that there are absolute or partial disagreement between the interpretative approach of Ibn Kathir and the particular Salafi comprehension about some aspects of theoretical and practical Tawhid. With selecting the full giving authorized (tafviz)interpretative school in the interpretation of God’s attributes, he has tended towards the attitudes of the late (modern) ʾAshʿarīyya as one of the schools vs Salafism. Moreover, Ibn Kathir’s determination of Tawhid al’Ibadi (Tawhid in worship) and its requirements through his Tafsir cannot accord with the special approach and exclusive approach of Salafis. His perception of whole aspects of Tawhid issue reinforces this claim that he has inclined toward ʾAshʿarī School after death ofIbn Taymiyyah; as for proving Ibn kathir’s Ashariyya way, the considerable historical documents have been presented.
    Keywords: Ibn Kathir, Salafism, Exegesis, Tawhid (Oneness of God)
  • جواد لطفی*، حسن نقی زاده، فریبرز رحیم نیا
    رهنمودهای علوی در عرصه مدیریت می تواند راهگشای مدیران دیروز، امروز و فردا باشد. البته این رهنمودها گاه در قالب یک سلسله قضایا یا قواعد کلی ارائه شده است که با توجه به آن، این پرسش مطرح است که روش شناسی یا شیوه کشف این قواعد چگونه است و با اصول موجود در مدیریت چگونه پیوند می خورد؟ بدین منظور باید به سراغ دلالت های روشن متن رفت که مبتنی بر اصول لفظی و اصول عقلایی است و از دانش مدیریت فقط برای تایید بیشتر و ایضاح فزون تر قاعده یاری جست. با این روش، می توان به عبارت هایی دست یافت که به عنوان قاعده مدیریتی نمایان می شوند. البته باید در این راستا مراقب آسیب های روش شناسی از قبیل التقاط، استقرای ناقص، برخورد گزینشی از کلام امام و مشکلات پژوهش های میان رشته ای بود. قاعده ای که در این مقاله ارائه شده است، قاعده پرهیز از پراکنده کاری در عرصه مدیریت است که از جمله «من اوما إلی متفاوت خذلته الحیل» برگرفته شده است.
    کلید واژگان: قاعده های مدیریتی, نهج البلاغه و مدیریت, امام علی و قواعد مدیریتی
    Javad Lotfi *, Hasan Naqizadeh, Fariborz Rahimnia
    Imam Alis teachings in the field of management may be a guide for managers. In some cases, the teachings have been given in a chain of universal propositions and rules on the basis of which the question rises as: how the rules may be extracted and related to present principles of management? Following the purpose, one should notice clear denotations of text being based upon verbal and reasonable rules; present rules of management may be used for confirming and making them clearer only. By the method one can meet some expressions appearing as managerial rules. It would be necessary for the researcher to be careful on such methodological faults as eclecticism, defective examination, arbitrary using of Imam`s speeches and the difficulties of interdisciplinary studies. The managerial rule centered on in the paper is the rule avoiding dispersed measures in the field of management extracted from Imam`s saying: those of dispersed actions are exposed to defeat.
    Keywords: Managerial Rules, Nahj al-Balaghah, Management, Imam Ali, Managerial Rules
  • حسن نقی زاده، سیدعلی اصغر حسینی محمدآباد
    از مباحثی که در حوزه های حکمت عملی، فلسفه، اخلاق، تربیت و روان شناسی مطرح است، چگونگی تربیت انسان می باشد. خداوند متعال از ابتدای خلقت انسان، همواره با فرستادن پیامبران و کتب آسمانی، انسان را در مسیر تربیت و تزکیه تا رسیدن به سعادت حقیقی، یاری کرده است. این نوشتار، ابتدا به بررسی مفهوم نعمت و تربیت می پردازد؛ آن گاه در پی بررسی این نکته است که آیا در قرآن کریم، ارتباطی بین مفهوم نعمت و تربیت انسان وجود دارد؟ نتیجه به دست آمده نشان می دهد که در قرآن مجید، پاره ای از نعمت ها، به عنوان لوازم و پایه های تربیت انسان است. برخی دیگر، حاکی از روش های تربیتی قرآن کریم می باشد؛ بعضی از نعمت ها نیز اهداف تربیتی قرآن کریم را نشان داده است. در این میان، بخشی از موانع تربیت نیز در ارتباط با مفهوم نعمت وجود دارد که در قرآن به آن، اشاره شده است.
    کلید واژگان: نعمت در قرآن, تفسیر موضوعی, نعمت و تربیت
    Hasan Naqizadeh, Sayyed Ali Asghar Husseini Muhammad Abad
    One of the subjects in the areas of the practical hikmah, philosophy, ethics, training and psychology is how the human training is. From the creation of man, the almighty God through sending down the prophets and the divine books has constantly helped human beings in the way of training and purification (Tazkiyah) till achieving the real Prosperity. This paper has first studied the concept of the favor of Allah and training, and then it has examined if there is a relation between the concept of the favor of Allah and the concept of human training in the noble Quran. The result shows that in the holy Quran, some of the favors are as tools and bases of human training and some mention the holy Quran training methods and some other favors show the holy Quran training goals. Among these, some of the training barriers relating to the concept of the favor of Allah have been implied.
    Keywords: the favor of Allah in the holy Quran, the subjective exegesis of the noble Quran, the favor of Allah, training
  • یحیی فاضل فلاورجانی، حسن نقی زاده، سید محمد مرتضوی
    تطور و تحول دلالی واژه ها، از عوامل اصلی پیدایش غریب الحدیث و ایجاد اختلاف در معنا و مقصود حدیث در بین دانشمندان است؛ به این معنا که برخی واژه ها به مرور زمان معنای اولیه خود را از دست داده و در معنای جدیدی استعمال شده اند. غفلت از این نکته و تبیین حدیث بر اساس معنای متحول شده، باعث شده است که راویان حدیث و مفسران، در برخی موارد از معنای اولیه که مقصود متکلم بوده است، دور شوند. پرسش اساسی این است که برای رسیدن به فهم صحیح واژه هایی که غرابت آن ناشی از تطور معنایی است، چه قواعدی قابل پیشنهاد است؟ در این پژوهش تلاش شده است تا ضمن بیان جایگاه تطور دلالی و اقسام آن مانند: تخصیص دلالت عام، تعمیم دلالت خاص و انتقال دلالت، قواعد فهم غریب الحدیث با تاکید بر یک مورد خاص واکاوی شود؛ قواعدی نظیر رجوع به معاجم دست اول لغت شناسی، جستجو در کتب غریب الحدیث، توجه به فهم قدمای محدثین، روایات مشابه و مفسر، سیاق و تفسیر معصوم که همگی برای رسیدن به معنای مقصود متکلم و فهم صحیح آن، جایگاهی ویژه دارند.
    کلید واژگان: تطور دلالی, حدیث, غریب الحدیث, وضو
    Yahya Fazel Flavarjani, Hasan Naqizadeh, Sayyad Mohammad Mortazavi
    Semantic change in the words; is one of the main factors among scientists, that make a difference in meaning the traditions. This means that some words lose their original meaning over time and have been used on a new meaning. Explaining hadith according to changed meaning has led hadith narrators and commentators, in some cases, getting away from the first meaning that is the main and original meaning of the speaker. The basic question is what rules can be proposed to get the right understanding of Words whose strangeness results from a semantic change? In this study, we have tried to express the position of the semantic change and investigate rules of hadith comprehension with a focus on a particular case; rules like: refer to the first-hand dictionary of linguistics, search in the books of Gharib al-Hadith, Paying attention to the understanding of the Predecessors of narrators, the similar narrations, the interpreter narrations, the context and finally the interpretation of infallible Imams that all of them are very important to achieve the purpose of speaker and correct understanding of narrations.
    Keywords: Hadith, Gharib al-Hadith, Implies, Semantic change
  • حسینعلی کیخا، سید محمد مرتضوی، حسن نقی زاده
    از جمله احادیثی که در میان محدثان اهل سنت مورد اختلاف نظر است، حدیث نبوی «سدوا الابواب...» است که برخی آن را در خصوص علی (ع) و برخی دیگر درباره ابوبکر آورده اند و برخی هم قائل به جمع شده اند؛ بدین صورت که رسول خدا (ص) حدیث فوق را درباره هر دو فرموده است. محمد بن اسماعیل بخاری و مسلم بن حجاج نیشابوری مولفان صحیح بخاری و صحیح مسلم که همت گماردند تا احادیث صحیح نبوی را گردآوری کنند. حدیث یاد شده را فقط در خصوص ابوبکر و از احادیث صحیح برشمرده اند. این مقاله با بررسی و تحلیل تاریخی ده سال نخست سکونت ابوبکر در مدینه به این نتیجه رسیده است که وی در حاشیه مدینه و در محلی به نام سنح زندگی می کرده است و خانه ای در کنار مسجدالنبی نداشته است. از این رو، حدیث مزبور در مورد محل سکونت وی صدق نمی کرده و با موقعیت مسکونی علی (ع) قابل انطباق بوده است.
    کلید واژگان: حدیث, ابوبکر, سنح, سدوا الابواب
    Husayn Ali Kaykha, Sayyid Muhammad Murtazawi, Hasan Naqizadeh
    One of the aḥādīth that is controversial among the Sunnī ḥadīth transmitters is the ḥadīth, “suddu al-abwāb” (seal the doors), which some have regarded as concerning ‘Alī (A.S.), and some others concerning Abū Bakr, and yet some have devised a midway between the two, meaning that the Apostle of Allah (S.A.W.) has stated the above ḥadīth about both. Muḥammad b. Ismā‘īl Bukhārī and Muslim b. Ḥajjāj Nayshābūrī – the authors of Ṣaḥīḥ Bukhārī and Ṣaḥīḥ Muslim who have endeavored to compile the Prophetic aḥādīth – have regarded the above-mentioned ḥadīth as related about Abū Bakr and as one of the sound aḥādīth. With a study and historical analysis of the first ten years of Abū Bakr’s residence in Medina, the present article has concluded that he had been living in the suburb of Medina and in a quarter named Sunḥ and had not had any house near Masjid al-Nabī (the Prophet’s [S.A.W.] Mosque). Thus, the above ḥadīth is not true about his residence and has been applicable to the residential location of ‘Alī (A.S.).
    Keywords: ḥadīth, Abū Bakr, Sunḥ suddu al-abwāb
  • محمدعلی رضایی کرمانی*، مرضیه رستمیان، حسن نقی زاده، عباس اسماعیلی زاده
    الفاظ و معارف قرآن از حقایق و اصولی جامع سرچشمه گرفته‏اند که فرامنطقه‏ای و فراتاریخی می باشند. بر این اساس می‏توان با کشف مفهوم حقیقی و حکم جامع و گذر نمودن از خصوصیات مصداقی، مفاد ظاهری آیات را بر مصادیق دیگر تطبیق نمود. بنابراین آنچه این نوشتار به دنبال آن است، پرداختن به روش های به کارگیری قاعده جری و تطبیق می باشد و در همین راستا، به بررسی مفهوم و مصداق منطقی و روش تنقیح مناط می پردازیم؛ زیرا در قاعده جری و تطبیق نیز این گونه است. بعد از انجام اموری که مقدمه فهم متن به شمار می آیند، آیات هم موضوع در کنار هم قرار داده می شود تا با کمک الغای خصوصیات غیر موثر، حکم عام کشف شود (جری) و این حکم و مناط، می تواند مبنایی مطمئن برای تطبیق بر مصادیق دیگر باشد.
    کلید واژگان: جری و تطبیق, تنقیح مناط, الغای خصوصیت, مصداق
    Muhammad Ali Rezaee Kermani*, Marziyeh Rostamiyan, Hasan Naqizadeh, Abbas Ismailizadeh
    The Qur’ān’s words and doctrinal knowledge (ma‘ārif) have originated from inclusive truths and principles that are trans-regional and trans-historical. Accordingly, by discovering the real concept and inclusive precept and bypassing the evidentiary characteristics, the apparent content of the verses can be compared to other evidences. Therefore, what is pursued by this article is to address the methods of using the principle of applicability (jar-y) and comparison (taṭbīq), and similarly, to study the logical concept and evidence and the method of refining the basis of the ruling (tanqīḥ-i manāṭ), since it is also the same in the principle of applicability and comparison. After fulfillment of procedures that are considered as preliminary to understanding the text, the verses of similar subject are set together so that by abolition of ineffective features, the general ruling is discovered (applicability) and this ruling and manāṭ can be a reliable basis for comparison to other evidences.
  • محمد خامه گر، حسن نقی زاده، محمدعلی رضایی کرمانی
    در میان مفسرانی که به وجود غرض واحد در هر سوره اعتقاد دارند، دو رویکرد توصیفی و استدلالی برای شناسایی غرض سوره وجود دارد. در رویکرد استدلالی، مفسر تلاش می کند با تکیه بر شواهد درون متنی و برون متنی، غرض سوره را کشف نموده، کیفیت راهیابی خود را به غرض سوره به طور مستدل و ضابطه مند بیان نماید. مفسرانی که برای کشف استدلالی غرض سوره ها تلاش کرده اند، از شش رهیافت مختلف در این مسیر استفاده کرده اند. در این نوشتار نگارنده تلاش می کند با ارزیابی و اعتبارسنجی رهیافت های مختلف، میزان اعتبار هر رهیافت را در فرآیند کشف غرض سوره مشخص نماید و در انتها رهیافتی جامع برای کشف غرض سوره های قرآن پیشنهاد می نماید.
    کلید واژگان: هدفمندی سوره ها, روش ها, غرض سوره, ارتباط آیات
    Muhammad Khamegar, Hasan Naqizadeh*, Muhammad Ali Rezaee Kermani
    There are two descriptive and discursive approaches for identifying the intention of the sūra among the interpreters who believe in the existence of a single intention in each sūra of the Qur’ān. In the discursive approach, the interpreter tries to uncover the intention of the sūra with reliance on the intra-textual and extra-textual evidences and explains his quality of gaining access to the intention of the sūra in a well-reasoned and systematical way. The interpreters who have attempted the discursive unveiling of the intention of the sūras have employed six different approaches to this end. Through evaluation and validation of different approaches, the writer tries in this research to specify the degree of validity of each approach in the process of unveiling the purpose of the sūra. In conclusion, he suggests an inclusive approach for unveiling the intention of the sūra.
  • سید محمدحسین موسوی، حسن نقی زاده
    بررسی عوامل و زمینه های پیدایش و سیر تطور مصطلح الحدیث از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از آنجا که برخی از مخالفان علم درایه، خاستگاه و منبع اصطلاحات حدیثی شیعه را آثار و کلمات اهل سنت دانسته و این دانش را بدعت آمیز تلقی نموده اند و نیز بر تقسیم حدیث به صحیح، حسن، موثق و ضعیف تاخته اند، این مقاله در صدد استواری یا نااستواری این ادعا بر آمده و کوشیده است تا مشخص کند که بخشی از عناوین و مصطلحات حدیثی ما ریشه در متون روایی یا آثار متقدمان شیعه دارد و بخش دیگری هم از تفاوت محتوایی برخوردار بوده و احیانا کاربردی مستقل دارد.
    کلید واژگان: شیعه, مصطلح الحدیث, اصول الحدیث, خاستگاه درایه الحدیث
    Sayyed Mohammad Hosein Mousavi*, Hasan Naqi Zadeh
    Study of reasons and backgrounds of appearance of Hadith terminology as well as its evoluation is so significant. Because some opponents of Hadith terminology believe that the foundation and source of this science has generated from Sunni sect, that's why this science is blameful innovation and in result, they reject the division of Hadith to four part i.e. authentic Hadith (Sahih), weak Hadith (Zaeef), acceptable Hadith (Hasan) and reliable Hadith (Movassaq).This paper is going to shows that there are most of these expressions and terms in prior Shiite works and about some of them it is possible to say that their meaning is different than what Shiite believe.
    Keywords: Shiite, Hadith terminology, Hadith
  • سید مرتضی حسینی شاهرودی*، حسن نقی زاده، محمدعلی وطن دوست
    علامه طباطبایی با وجود اینکه در مسئله قضای الهی بر خلاف رویکرد فلسفی رایج، قضا را تنها منحصر به عالم مجردات ندانسته و آن را به عالم ماده نیز سرایت داده و گام جدیدی در این زمینه برداشته و میان دیدگاه فلسفی رایج و دیدگاه قرآن و روایات، الفت و سازگاری بیشتری ایجاد نموده است، در وجودشناسی مسئله قدر از این عمومیت دست کشیده و مرتبه قدر را تنها به عالم ماده نسبت داده است. در این مقاله تلاش شده است تا با رویکرد تفسیری، روایی و فلسفی، دیدگاه ایشان تحلیل و بررسی شود. در پایان این نتیجه به دست آمده است که قدر نیز مانند قضا در همه مراتب هستی راه دارد و تفاوت میان این دو تنها به اعتبار عقلی بازمی گردد. همچنین در ضمن نتیجه گیری کلی به پیامدهای نظر مختار اشاره شده است.
    کلید واژگان: قضای علمی, قدر علمی, قضای عینی, قدر عینی, مشیت, اراده, عالم ماده, عالم مجردات
    Seyyed Morteza Hosseini Shahroudi*, Hasan Naqizadeh, Muhammad Ali Watandoost
    While Allameh Tabatabai contrary to the common philosophical approach has not confined the divine ordinance to immaterial world but he has spread it to the world of matter as well and he has gone a new further step from this perspective and has established a higher compatibility and affection between current philosophical point of view and the perspective of the Quran and Hadith, he has given up this generality in ontology of the issue of determination and attributed it only to the material world. In this article we have tried to study and analyze his view with an interpretative, narrative and philosophical approach. At the end, we reached to this conclusion that the decree as well as destiny happen in degrees of the existence and the difference between the two is only due to of rational consideration. At the end of the article, we have mentioned the consequences of the writer choice as well as the whole conclusion.
    Keywords: Scientific decree, Scientific destiny, Objective decree, Objective destiny, Will, Providence, Material world, Immaterial world
  • محمد مصطفایی، حسن نقی زاده، عباس جوارشکیان، غلامرضا رئیسیان
    مسکویه «عقل» را ذات و جوهر نفس مجرد انسان می داند و «فضیلت» را حاکمیت عقل بر قوای نفس و اعمال آن، ذکر می کند که نتیجه ی آن، آزادی عقل در پرداختن به تاملات نظری است و ره آورد این تاملات که عبارت است از «حکمت»، همان «سعادت» نفس است. بنابراین سعادت، مستند به جنبه نظری عقل است، و فضیلت که حاصل شان عملی عقل است، نقشی مقدمی برای آن دارد.
    اما در آیات و روایات، فضیلت و سعادت انسان از طرفی ریشه در عقل دارد و از طرف دیگر اراده و انتخاب گری انسان میان فجور و تقوا، موجب تزکیه (فضیلت) و در نتیجه فلاح (سعادت) است. از این رو حوزه معنایی عقل در لغت و لسان دین، و همچنین شاخصه محوری فضیلت و سعادت انسان در قرآن، سوالات کلیدی این تحقیق بوده اند که پس از تعیین «انسان به منزله عامل انتخابگر» به عنوان آن شاخصه محوری، و بازشناسی معنای عقل و اذعان به منشا بودن آن در فضیلت و سعادت از طریق تمییز میان حق و باطل و تدبیر و عاقبت اندیشی، به این نتیجه رسیدیم که بر خلاف رای مسکویه، فضیلت نقش مقدمی برای سعادت ندارد بلکه ملاک فضیلت و سعادت یک چیز است و آن اتخاذ «تقوا» است.
    کلید واژگان: قرآن, حدیث, مسکویه, شاخصه انسانیت, عقل, فضیلت, سعادت
    Muhammad Mustafai, Hasan Naqizadeh, Abbas Javareshkiyan, Gholamreza Raisiyan
    Miskawayh regards intellect as the essence and non-material substance of human soul and mentions “virtue” as the sovereignty of intellect over the faculties of the soul (nafs) and its actions, the resul of which is the freedom of intellect in dealing with theoretical contemplations and the outcome of these contemplations is “wisdom”, that is the “happiness” of the soul. Therefore, happiness relies on the theoretical aspect of intellect; and virtue, which is the outcome of the practical mode of intellect, functions as its prelude. However, in the verses and traditions, human virtue and happiness is, on one hand, rooted in intellect and, on the other, man’s will and power of choice between vices and virtue leads to purification (virtue) resulting in salvation (happiness). Thus, the semantic dominion of intellect in the lexicology of religion and the pivotal index of human virtue and happiness in the Qur’ān, have been the key questions of this research. As such, after determining “man as the opting factor” depicted as the above pivotal index, and after recognizing the meaning of intellect and admitting its originality in virtue and happiness through distinction between truth and falsehood and providence, we have concluded that, contrary to Miskawayh’s opinion, virtue does not functions as a prelude to happiness; rather, the criterion for virtue and happiness is one and the same, i.e. acquiring “God-wariness”.
    Keywords: the Qur'ān, ḥadīth, Miskawayh, criterion of humanity, intellect, virtue, happiness
  • جلیل قاسمی، عزیزالله فیاض صابری، حسن نقی زاده

    صدرالمتالهین شیرازی، موسس مکتبی است که به عنوان حکمت متعالیه شناخته می شود. وی با بهره بردن از میراث سلف خود راه جدیدی را فراروی جویندگان حقیقت گشوده است. یکی از ویژگی های مکتب فلسفی او استفاده فراوان از آیات و روایات معصومان (ع) در آثار فلسفی خود می باشد. وی براساس مبانی فلسفی که خود موفق به تاسیس آن ها شده است، تبیین خاصی از منابع نقلی از جمله روایات ارائه داده است. در این مقاله نخست علت رویکرد ملاصدرا به روایات بررسی شده و سپس با ذکر نمونه هایی به تاثیر مبانی فلسفی ملاصدرا در برداشت های او از احادیث با محوریت مباحث نفس و معاد پرداخته شده است.

    کلید واژگان: فلسفه و حدیث, ملاصدرا و حدیث, حکمت متعالیه, نفس, معاد
    Jalil Qasemi, Azizullah Fayyaz Saberi, Hasan Naqizadeh

    Ṣadr al-Muti’allihīn Shīrāzī is the founder of a school known as Transcendental Philosophy. Employing the heritage of his predecessors، he has opened a new way before seekers of the Truth. One of the features of his philosophical school is the frequent use of the verses of the Qur’ān and traditions of the Infallibles (A. S.) in his philosophical works. On the basis of the philosophical principles that he himself has managed to establish، he has presented a specific explanation of narrative sources، including traditions. In this article، first the reason for Mullā Ṣadrā’s turning to the traditions is examined and then by making some examples the impact of Mullā Ṣadrā’s philosophical principles in his impressions of the traditions are dealt with through focusing on the discourses of nafs (soul) and ma‘ād (return).

    Keywords: philosophy, ḥadīth, Mullā Ṣadrā, transcendental meditation, nafs, maād
  • حسن نقی زاده*، زهراسادات قاضی زاده هاشمی
    انسان موجودی اجتماعی است و برای همزیستی مسالمت آمیز ناگزیر به ارتباط با دیگران است؛توسعه هرچه بهتر روابط صحیح اجتماعی افراد یک جامعه بستگی به ارائه تربیت اجتماعی بر پایهفرهنگ آن جامعه دارد. ازآنجاکه فرهنگ جامعه ما فرهنگ اسلامی است، بر پیروان این مکتب لازماست به شناسایی نحوه معاشرت مطلوب افراد با دیگران که منطبق بر موازین اسلامی است، اقدامکنند. ازاین رو، معصومان علیهم السلام بهترین الگوی تربیتی بوده و ارائه سیره تربیتی آنان یک ضرورتانکارناپذیر است و در این میان، ارائه دیدگاه های تربیتی امیرمومنان علی علیه السلام بر ضرورت این کارمی افزاید.
    هدف این پژوهش اثبات برتری نظام تربیتی امیرمومنان علیه السلام بر دیگر نظام های تربیتی می باشد.روش پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده که طی آن، از تحلیل اسنادی نیز استفاده شده است.نمونه گیری در پژوهش انجام نشده؛ به عبارت دیگر، کلیه منابع و مراجع مرتبط مورد بررسی واقعشده است.
    کلید واژگان: معاشرت, اسلام, مناسبات اجتماعی, مردم داری, امیرمومنان علی علیه السلام, نهج البلاغه
    Hasan Naqizadeh*, Zahra Sadat Ghazi Zadeh Hashemi
    Man is a social being who needs to establish close relationship with others in order to achieve peaceful coexistence. Building up good social relationship with others depends on providing social education derived from the culture of that society. The Iranian culture is founded on Islam, therefore, the followers of this school ought to know the right way of establishing social relationships based on Islamic principles. Therefore, the Infallibles (peace be upon them) are the best educational examples and presenting their education policy is an undeniable necessity. Meanwhile, the educational views of Ali (pbuh) the Commander of the Faithful, adds to such necessity. This descriptive-analytical study, which is based on documentary evidence, aims to establish the superiority of the commander of the Faithful’s educational system over other educational systems.No sampling is used in the research. In other words, all the related sources and references have been examined.
    Keywords: establishing close relationship, Islam, social relations, civility, the Commander of the Faithful, Ali (pbuh), Nahjul Balagha
  • علیرضا آزاد*، حسن نقی زاده، جهانگیر مسعودی
    دیدگاه رایج در میان اندیشمندان اسلامی و فیلسوفان غربی از زمان ارسطو این بوده که حقیقت، مطابقت صورت علمی با واقع خارجی است. اما در عصر باستان و نیز در دوران معاصر، دیدگاه های دیگری هم پیرامون «حقیقت» وجود داشته است که از آن جمله می توان به دیدگاه حکمت متعالیه ملاصدرا و هرمنوتیک فلسفی گادامر و انتقادهای آن ها به تلقی رایج از حقیقت اشاره کرد.
    در این مقاله پس از توضیح دیدگاه رایج، تقریر حکمت متعالیه از «حقیقت» در قالب مطابقت معلوم بالذات و معلوم بالعرض و نیز مطابقت قضیه با نفس الامر تشریح می شود و تلقی خاص ملاصدرا از «حقیقت» و راهی که برای رسیدن به آن در پیش می گیرد بیان می گردد و سپس تقریر هرمنوتیک فلسفی از مقوله «حقیقت» و دیدگاه گادامر پیرامون ماهیت «حقیقت» و راه رسیدن به آن تبیین می شود. در پایان ذیل شانزده بند، اهم مواضع حکمت متعالیه ملاصدرا و هرمنوتیک فلسفی گادامر در باب «حقیقت»، مقایسه و موارد قرابت و غرابت آن ها معین می شود.
    کلید واژگان: حقیقت, هرمنوتیک, حکمت متعالیه, ملاصدرا, گادامر
    Ali Reza Azad*, Hasan Naqizadeh, Jahangir Masoudi
    The prevailing view among Islamic scholar and western philosophers since Aristotle was that the truth is the correspondence of intelligible form with the external reality. But there have been some other views about “truth” in ancient and contemporary, including; we can refer to the perspectives of the Transcendent Philosophy of Mulla Sadra and Gadamer’s philosophical hermeneutics and their criticisms of the current understandings of the truth. Explaining the current idea, the paper describes the version of the transcendent philosophy of “truth” in the form of correspondence of essential known with the accidental known and also the correspondence of the proposition with the thing in itself and his own attitude of the “truth” and the way to achieve it will be expressed and then the exposition of the philosophical hermeneutics of the “truth” and Gadamer’s view about the nature of “truth” and the way to achieve it will be explained. Finally, following sixteen paragraph, the most important positions of the transcendent philosophy of Mulla Sadra and Gadamer’s philosophical hermeneutics of the “truth”, their comparison and their affinity and strangeness will be determined.
    Keywords: Truth, Hermeneutics, Transcendent philosophy, Mulla Sadra, Gadamer
  • محسن دیمه کار*، محمدحسن رستمی، حسن نقی زاده، سید محمد امام زاده
    جستار حاضر می کوشد تا بن مایه های تفسیری کلامی امامت را در قصص قرآن از منظر شیخ مفید بررسی و تبیین نماید. بررسی ها در میراث علمی شیخ مفید نشان می دهد که اعلم بودن، صدور معجزه، عصمت و محدث بودن از مهم ترین بن مایه های کلامی در حوزه شرایط و لوازم امامت در قصص قرآن است و از سوی دیگر پنهانی بودن ولادت امام عصر (عج)، تصدی مقام امامت در کودکی، غیر عادی نبودن غیبت، طول عمر امام عصر(عج)، عدم تعارض حدیث «من مات و هو لا یعرف إمام زمانه مات میته جاهلیه» با غیبت امام، استمرار نیاز به امام در حال غیبت نیز از مهم ترین بن مایه های کلامی در حوزه مسائل تخصصی مهدویت در قصص قرآن از نگاه شیخ مفید است. بررسی شبهه انحصار معجزه به انبیا نیز از دیگر مباحث این نوشتار است.
    کلید واژگان: قصص قرآن, امامت, شیخ مفید, استنباط کلامی و تفسیر کلامی
    Mohsen Dimehkar*, Muhammad Hasan Rostami, Hasan Naqizadeh, Seyyed Muhammad Imamzadeh
    Sheikh Mufid is one of the great Imami jurisprudents, mujtahidin, theologians and muhadithin in the 3rd and 4th A.D that it can be seen intellectualization and flowering of Ijtihad in his precious record in the different fields of Islamic sciences. His interpretative opinions in the field of the Quran exegesis like other fields show obviously his ijtihad in interpreting of the noble Quran which his theological interference from the noble Quran narratives on Imamate is one of the most obvious backgrounds in his creativity and innovation in determining theological subjects of imamate and answering its obscurities. Therefore, this paper endeavors to determine and study the exegetical- theological themaics of Imamate in the noble Quran narratives. The studies in his scientific heritage of sheikh Mufid show (enlighten) that the most learned, performing miracles, infallible, being addressed by God are of theological thematics in the field of circumstances and necessities of Imamate in the Quran narratives and from the other side being concealed the birthday of our Age Imam (peace be upon him), mastering of Imamate in childhood, the norm of absence of Imam, the length of the life of the Imam of the Age, there is no conflict between the tradition “who dies but does not know the Imam of his time will have died the death of ignorance” and the absence of the Imam of the Age, continuing necessity to the Imam in the time of absence are of the most important theological thematics in the professional field of Mahdaviat in the noble Quran narratives in the discourse of Sheikh Mufid. The study of the obscurity of the restriction of performing miracles to prophets is of the other subjects of this note.
    Keywords: The Quran narratives, Imamate, Sheikh Mufid, Theological interpretation, Theological exegesis
  • جلیل قاسمی*، عزیزالله فیاض صابری، حسن نقی زاده
    یکی از موضوعات مربوط به مباحث نفس که از دیرباز معرکه آرای دانشمندان اسلامی بوده، مسئله تقدم نفس بر بدن است؛ علاوه بر اینکه در این موضوع روایات فراوانی از معصومین نیز وارد شده است. صدرالمتالهین شیرازی در این مورد دیدگاه خاصی دارد. وی تقدم نفس بر بدن به نحو کثرت و انفصال را رد می کند و آن را فقط به صورت وجود نفس در مرتبه علت آن به نحو عقلانی می داند. او ظاهر آیات و روایات دال بر تقدم را نمی-پذیرد و آنها را تاویل می نماید. در این نوشتار بیانات و دلایل ملاصدرا و تاویلات او از روایات مورد بازبینی قرار می گیرد، با این هدف که راهی پیدا شود تا به وسیله آن بتوان بین ظاهر روایاتی که دلالت بر وجود پیشین نفوس به نحو کثیر و منفصل دارند، با دلایل عقلی جمع کرد؛ به گونه ای که تعارض میان آنها مرتفع گردد و نیازی به عدول از ظاهر روایات نباشد.
    کلید واژگان: ملاصدرا, نفس, بدن, تقدم نفس, روایات, تاویل
    Jalil Qasemi*, Azizollah Fayyaz Saberi, Hasan Naqizadeh
    Priority of the soul to the body is one of the issues in the studies on the soul concept, long being the subject of debate and contest by Islamic scholars. In addition, many narratives of infallible Imams have been quoted on this topic. Mulla Sadra Shirazi has been of a specific view on this issue. He has rejected the priority of the soul to the body in terms of multiplicity and disjunction and believed soul preceded body in cause level (stage) in an intellectual perspective. He has not accepted the apparent meaning of verses and narrations and has just interpreted them. In this paper, the reasons and statements of Mulla Sadra`s and his interpretation of narratives have been reviewed. The purpose is to find a way by which we can resolve the conflict between the apparent meaning of narratives (which indicate the priority of soul in terms of multiplicity and disjunction) and logic proof so that it doesn’t require regardless and departure from apparent meaning of traditions.
    Keywords: Mulla Sadra, Soul, Body, Priority of Soul, Interpretation
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال