hosein arian
-
هدف مقاله حاضر، تبیین پایه های شناخت فریبا وفی و نحوه شکل گیری زبان زنانه اش، بر اساس نظریه طرح واره های تصویری است. از این رو، پژوهش حاضر بر آن است که نشان دهد، از منظر زبان شناسی شناختی، استعاره صرفا ابزاری زبانی در راستای تزئین کلام نیست؛ بلکه، ابزاری شناختی است که بی تردید با جنسیت نویسنده نیز در ارتباط است. این مقاله به روش تحلیلی-توصیفی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای به انجام رسیده است و چارچوب نظری آن، وامدار نظریه طرح واره های تصویری جانسون است. در این مقاله، پس از تاملی بر سمت و سوی زبان شناسی شناختی، بر روی استعاره درنگ کرده ایم و سپس با معرفی نظریه طرح واره های تصویری و شاخه های آن، به گزارش طرح واره های تصویری آثار فریبا وفی پرداخته ایم. در پایان، این مقاله، به این نتیجه می رسد که طرح واره های تصویری وفی، نشانگر نظام شناختی او به عنوان یک زن هستند و تقویت کننده شالوده تجربیات او برای دستیابی به زبانی خاص به حساب می آیند. به مدد کشف طرح واره های تصویری به کارگرفته شده در آثار وفی، می توان دریافت که طرح واره های تصویری آثار این نویسنده، از وحدت نگرش وکنش های پایدار او به عنوان یک زن با محیط فرهنگی و فیزیکی اش سرچشمه می گیرند و این همه در نهایت منجر به شکل گیری زبانی خاص برای او می شود.
کلید واژگان: فریبا وفی, استعاره, طرح واره های تصویری, زبان شناسی شناختی, زبان زنانه.The purpose of the present article is to explain the foundations of Fariba and Fafi's knowledge and the formation of her feminine language, based on the theory of image schemas. Therefore, the present research aims to show that, from the perspective of cognitive linguistics, metaphor is not just a linguistic tool in order to decorate words; Rather, it is a cognitive tool that is undoubtedly related to the author's gender. This article has been done by analytical-descriptive method based on library studies and its theoretical framework is indebted to Johnson's visual schema theory. In this article, after reflecting on cognitive linguistics, we have lingered on metaphor, and then by introducing the theory of image schemas and its branches, we have reported the image schemas of Fariba Wafi's works. In the end, this article comes to the conclusion that Wafi's image schemas represent her cognitive system as a woman and are considered to strengthen the foundation of her experiences to achieve a specific language. By discovering the image schemas used in Wafi's works, it can be seen that the image schemas of this author's works originate from the unity of her stable attitude and actions as a woman with her cultural and physical environment, and all of this ultimately leads to the formation of a special language for her.
Keywords: Fariba Vafi, Metaphor, Image Schemas, Cognitive Linguistics, Women', S Language -
فرمالیسم از مکتب های نقد ادبی معاصر است که از دیدگاه زبانشناسی، اثر را مطالعه می کند. این مکتب در روسیه و در میان جنگ جهانی اول شکل گرفت. 1930م اوج اقتدار آن بود. زبان شناسانی مانند بوریس آخن بام، شکلوفسکی و یاکوبسن از مهم ترین چهره های نظریه فرمالیسم هستند. تاکید اصلی و عمده نظریه، نقد فرم یا شکل اثر است و نگاه چندانی به محتوا یا درون مایه، بیوگرافی نویسنده و مسائل حاشیه ای اثر ندارد. تحلیل فرمالیستی خطبه 34 نهج البلاغه، موضوع پژوهش مقاله حاضر است. روش پژوهش مقاله برپایه روش تحلیلی توصیفی است که براساس رویکرد اسنادی، مواد، مولفه ها و مبانی فرمالیسم ساختارشناسی بررسی می شود. هدف مقاله، شناخت فرم و تبیین فرمالیستی متن خطبه، نوع رویکرد امام علی (ع) به کلام و شیوه به کارگیری این نظریه ادبی در خطبه 34 است. پرسش اصلی پژوهش در حول این محور می چرخد که نویسنده چگونه معانی ذهنی خود را در قالب واژگان ریخته و آنها را به جامعه مخاطبان ارائه داده است؟ فرم این واژگان یا این سازه های زبانی چگونه است؟ و متن خطبه 34، چه ویژگی های فرمالیستی دارد؟ نتایج این مطالعه نشان داد زاویه دید دانای کل، استیلا بر زیر و بم واژگان، نوع لحن، چرخش لحن و ایجاد بحث جدید در ضمن واژگان و افعال، بلاغت کلام و به کارگیری موسیقی خاص در آرایش واج ها، فرم منحصربه فردی به متن خطبه داده است.کلید واژگان: امام علی(ع), نهج البلاغه, خطبه 34, تحلیل فرمالیستی, لحن, واژگان, موسیقی متنFormalism is one of the theory of contemporary literary criticism that studies the work from a linguistic point of view. This theory was formed in Russia during the First World War. In 1930nit was the peak of its authority. Linguistic such as Boris Achenbaum, Shklovsky and Jakobson are among the most important figures in the theory of Formalism. The main and main emphasis of the criticism theory in the from of the work, and it does not pay much attention to the content, biography of the author and other issues. Formalistic analysis of sermon 34 of Nahj al Balaghe is the subject of the present study. The research method of the article is based on the Descriptive – Analytical method, which is examined based on the documentary approach, materials, components and the foundations of Formalism – Structuralism. The purpose of the article is the formalistic reading of the text of the sermon. Imam Ali's approach to the words and the way it is used in this sermon. The main question of the research is how the author put his mental meaning in the form of words and arranged them to the audience. What is the form of these words and what formal feature does the text of sermon 34 have? Valuable results have been obtained from this study. Omniscient point of view, mastering the type of words, tone, turning the tone and creating a new discussion in addition to words and verbs, the rhetoric of words and the use of special music in the arrangement of phonemesm has given a unique form to the text of the sermon.Keywords: Imam Ali, Nahj Al Balagha, Sermon 34, Formalistic Analysis Tonem Vocabulary, Music
-
موضوع مقاله ی حاضر تامل بر معانی ثانوی جمله های پرسشی در شعر فروغ است. این امکان در ادبیات وجود دارد که معنای جمله ها، بسته به هدف گوینده تغییر کند. بحث درباره ی این تغییرات موضوع علم معانی است و ازاین منظر با مقوله ی منظورشناسی که از شاخه های علم زبان شناسی است، مشابهت دارد. هدف مقاله تبیین نحوه ی استفاده ی فروغ از ظرفیت چندمعنایی جمله های پرسشی است. مقاله با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی قصد پاسخ به این پرسش را دارد که معانی ثانوی جمله های پرسشی در شعر فروغ چه سمت وسویی دارند و چرا باید روی معانی ثانوی این جمله ها تاکید کرد؟ اهمیت و ضرورت تحقیق از آن روست که در پی شناخت عمیق شعر فروغ از رهگذر علم معانی است و به جای برداشت های ذوقی از شعر وی با اتکا بر متن، به سیر در اعماق روان فروغ می پردازد. مطالعات و بررسی های انجام یافته نشان می دهد که درمجموع 112جمله ی پرسشی (بدون درنظرگرفتن تکرارها) در دو مجموعه ی شعری تولدی دیگر (59 عدد-53%) و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد (53 عدد- 47%) به دست آمد که همگی آن ها معانی ثانوی دارند. براساس الگوی کتاب معانی شمیسا، تعداد 21 معانی ثانوی در این پرسش ها کشف شد که بسامد تکرار معنای ثانوی در دفتر تولدی دیگر 68 بار (54 %) و در مجموعه ی ایمان بیاوریم... 56 بار (46%) است. نتایج حاکی از آن است که جمله های پرسشی در اشعار فروغ، همواره غیرمستقیم در نقش های معنایی به غیر از پرسش به کار رفته و در این میان، معانی تاکیدی و جلب توجه و اظهار عجز و ناامیدی بیشترین بسامد را در معانی ثانوی دارند. همچنین بیشتر جمله های سوالی هم زمان شامل چند معنی ثانوی دیگر هستند. بر این اساس می توان گفت که هدف اصلی فروغ از طرح این سوال ها جلب توجه، دقت و به فکر واداشتن مخاطب و تاکید بر گفته های خویش است.کلید واژگان: جمله های پرسشی, علم معانی, فروغ فرخزاد, معانی ثانوی, منظورشناسیBoostan Adab, Volume:16 Issue: 1, 2024, PP 29 -58The subject is studying the Interrogative sentences' secondary meanings in Forugh Farrokhzad's poems as reflecting on another birth and believe in the beginning of the cold season. As the grammarians said, the types of sentences are Declarative, interrogative, imperative, and Exclamatory, based on meaning. In literature, the meaning of the sentences may be changed based on the speaker's purpose. Semantics is a science that discusses these changes, and from this, it is similar to pragmatics, which is one of the branches of linguistics. From the pragmatic point of view, a sentence does not always have an apparent and conventional meaning; some sentences also have other meanings. Interrogative sentences can also have literary and artistic use, in addition to grammatical use, whose literary part is discussed in semantics.Occasionally, the speaker uses interrogative sentences with a secondary meaning other than questioning, such as emphasis, motivation, command, wish, etc. Forugh has also mostly been satisfied with the semantic diversity of sentences to convey her covert meaning and purposesKeywords: Forugh Farrokhzad, Semantic, Secondary Meanings, Interrogative Sentences
-
نقش علمای شیعه در توسعه مدارس سلطانیه عصر اولجایتو (703 - 716 ه.ق)
در اوج شکوفایی فرهنگ و هنر در عصر ایلخانان، یکی از نهادهایی که سهمی بسزا در این تحولات فرهنگی و هنری داشت مدارس جدیدالتاسیس این دوره بودند. ازجمله مهم ترین مدارس این دوره، مدارس سلطانیه می باشند که در دوره انتخاب این شهر به عنوان پایتخت ایران تاسیس و با همت علمای شیعه که به دعوت سلطان مغول به این شهر آمده بودند رونق گرفت و تا مدت ها به فعالیت خود ادامه دادند. این علما در مدت حضور خود در این مدارس، اقدام به تربیت شاگردان متعدد و تالیف آثار ارزشمندی نمودند. یکی از این مدارسمدرسه سیاره می باشد که علامه حلی ریاست آن را برعهده داشت و نمونه منحصربه فردی از اینگونه مدارس به شمار می رود و سهم بسزایی در توسعه معارف دینی در ابتدای سده هشتم داشته است. در این پژوهش سعی شده است تا ضمن بررسی تاریخچه این مدارس، مدرسان و آثار تالیف شده توسط عالمان شیعه در آن ها مورد شناسایی و یادآوری قرار گیرد.
کلید واژگان: ایلخانان, علامه حلی, سلطانیه, اولجایتو, مدرسه سیارهThe role of Shia scholars in the development of Soltaniyeh’s schools in the period of Uljaito(1303 – 1316)At the height of the flourishing of culture and art in the age of Ilkhans, one of the institutions that had a great contribution to these cultural and artistic developments were the new schools established in this period.Among the most important schools of this period are the schools of Soltaniyeh, which were established during the election of this city as the capital of Iran and flourished with the efforts of Shia scholars who came to this city at the invitation of the Mughal Sultan and continued their activities for a long time. During their presence in these schools, these scholars trained many students and authored valuable works. One of these schools is the "Seyareh School"(mobile School), which was headed by “al-Allama al-Hilli”, and it is considered a unique example of such schools and has made a significant contribution to the development of religious education at the beginning of the 14th century. In this research, while examining the history of these schools, teachers and works written by Shia scholars have been identified and remembered in them
Keywords: al-Allama al-Hilli, Seyareh School( mobile School), Uljaito -
ابوسعید ابوالخیر (متوفی 440 ق) عارف برجسته مکتب سکر خراسانی است که مبنای جدیدی در سلوک عرفانی خود به طور ابتکاری تدوین می سازد و آن، اصالت دادن به شادی و نشاط است یعنی در طراحی عرفان نظری و عملی خود از هستی شناسی آغاز می کند که حضور حق جایی برای غیر نگذاشته است و در چنین حضوری غیر از شادی و شادمانی سزاوار نخواهد بود و انسان در پناه حق از شادمانی در پوست خود نخواهد گنجید و باید از همین وجد و شور، نیرویی معنوی برای تقرب به خدا ایجاد کرد. در این مقاله با روش تحلیل منطقی و با استناد به منابع اولیه موارد اثبات دیدگاه ابتکاری ابوسعید درباره شادی، تحلیل و مستندسازی شده است و نتیجه گرفته می شود که از شادی هم می توان به عنوان وسیله ای مناسب برای سیر و سلوک عرفانی بهره گرفت و رسالت عرفان که آرامش بخشی و خوشبینی و امیدبخشی باشد در چنین عرفانی قابل وصول خواهد بود. ترنم شاعرانه، سماع و رقص در چنین دیدگاهی ضرورت پیدا می کند.
کلید واژگان: شادی و نشاط, عرفان اسلامی, مکتب سکر, ابوسعید ابوالخیر, عرفان ایرانیAbu Saeed Abul Khair (died 440 AH) is a prominent mystic of the Saqr school of Khorasan who innovatively formulates a new basis in his mystical conduct, and that is giving authenticity to joy and happiness, that is, in designing his theoretical and practical mysticism, he starts from ontology, that the presence of truth is a place for He did not leave any exception and in such a presence, he will not deserve anything other than joy and happiness, and man will not hide in his skin under the shelter of the truth of happiness, and from this ecstasy and enthusiasm, a spiritual force should be created to get closer to God, and in this article, with the method of logical analysis and with references The primary sources of proof of Abu Saeed's innovative point of view have been analyzed and documented again and it is concluded that happiness can also be used as a suitable means for mysticism, and the mission of mysticism, which is to provide peace, optimism and hope, can be achieved in such mysticism. Poetic hymns, hearing and dance become necessary in such a view.
Keywords: Joy, Happiness, Islamic Mysticism, Sekar School, Abu Saeed Abulkhair, Iranian Mysticism -
موضوع مقاله حاضر، بررسی وجهیت فعل در شعرفروغ فرخزاد با تامل بر وجه التزامی است. از آن جایی که براساس نظریه های مختلف، وجه افعال، ازجایگاه های بنیادین بازتاب دیدگاه نویسنده است؛ از این رو، از این ابزار، می توان برای بررسی درونیات و افکار مولف سودجست. هدف این مقاله، بررسی وجهیت فعل در راستای تبیین نگرش فروغ و کالبدشکافی ژرفای ذهن و روح اوست، تا به این سوال اساسی پاسخ دهد که بازتاب افکار و اندیشه های فروغ فرخزاد در وجه فعل چگونه است و آیا می توان سمت وسوی حس و شناخت فروغ را در میان وجوه افعال شعرش بازکاوید؟ اهمیت تحقیق در این است که با بررسی و تحلیل وجهیت فعل، به سبک و شناخت و حس فروغ می توان دست یافت. این مقاله ضمن تحلیل نظریه های گوناگون در مورد وجه فعل، به بررسی وجه افعال در مجموعهتولدی دیگر پرداخته و با ذکر شاهد مثال هایی به این نتیجه می رسد که فروغ در اکثر مواقع از وجه التزامی برای بیان افکار، احساسات نوستالژیک، گریز به روزگار کودکی، بیان حسرت ها، آرزوها وشکست ها، بهره جسته است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده که پس از جمع آوری شواهد شعری به بررسی و تحلیل آن ها پرداخته است.
کلید واژگان: وجهیت فعل, وجه التزامی, سبک, تولدی دیگر, فروغ فرخزادThis study is on of Examining the verb modal in Forough Farrokhzad's poetry by considering the verb modal. Based on different theories and from fundamental positions, the verb modal reflects the writer's point of view. So, this tool can be used to examine the inner thoughts and thoughts of the author. This study aims to examine the the verb modalto explain Forough’s attitude and point of view and study his mind and soul deeply, to answer this fundamental question, how dose Forough Farrokhzad's thoughts and ideas reflect in the syntax of words and can Forough's thought be received among the the modal of his poetic actions? The importance of this research is in examining and analyzing the the verb modal, it is possible to achieve the style, knowledge and sense of forough.In this article, we study the the verb modalin Forough Farrokhzad's poems collection, called "Another Birth", while analyzing various theories about the the verb modal. By providing samples, we concluded that in most cases, Forough used obligation aspect to express thoughts, nostalgic feelings, escape to childhood , to express regrets, wishes and failures. The research method is descriptive-analytical, and after collecting poetic evidence it has been studied and analyzed.
Keywords: Another Birth, the verb modal, Obligatory aspect, Method, Forough Farrokhzad -
درک لایه های پنهان در متن با استفاده از نشانه ها مشخص می شود. نشانه ها متشکل از یک صورت آوایی (دال) و یک تصور مفهومی (مدلول) هستند که به تنهایی معنا و مفهومی را بیان می کنند. شیوه هماهنگی و توازن آوایی موجود در میان کلمات، معنی تازه می آفریند؛ بدین معنی که موسیقی ایجادشده از رهگذر وحدت یا تضاد صامت ها و مصوت های کلمات، با مفهوم مد نظر شاعر، هماهنگی و مطابقت دارد. جستار حاضر تلاش دارد به بررسی جادوی مجاورت در اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی در دفتر شعر «آیینه ای برای صداها» بپردازد. این پژوهش با اتکا بر مفهوم جادوی مجاورت در سروده های شفیعی کدکنی، به روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد کتابخانه ای و فیش برداری انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد شاعر با به کار بردن آرایه ها در حد تعادل و در عین حال، با دقت و انسجام، بر زیبایی و تاثیربخشی سخن خود افزوده است. وی از انواع آرایه های معنایی، از قبیل القای تصویر، القای احساس و القای صدا، در سروده هایش بهره برده و این امر به اشعار او لطف ویژه ای بخشیده است. به علاوه، بیشترین کاربرد ادبی جادوی مجاورت در شعر، بعد از واج آرایی، القای احساس است و در شکل گیری و نیرومندکردن موسیقی درونی اشعار شفیعی کدکنی، نقشی موثر و جایگاهی والا دارد.کلید واژگان: جادوی مجاورت, محمدرضا شفیعی کدکنی, آیینه ای برای صداهاThe understanding of the hidden layers in the text is determined by the use of signs. Signs consist of a phonetic form (signifier) and a conceptual idea (signified) that alone express meaning and concept. The phonetic harmony and balance between the words creates a new meaning, which implies that the music created through the unity or contrast of the consonants and vowels of the words is in harmony with the poet’s intended meaning. The present essay tries to investigate the magic of proximity in A mirror for Sounds. This research was done based on the concept of the magic of proximity in Shafi’i Kadkani's aforementioned collection, using a descriptive-analytical method through a library and survey approach. The findings of the research show that the poet has increased the beauty and effectiveness of his speech by a balanced, accurate and coherent use of devices. He employs a variety of figurative devices to convey imagery, emotion i and sound, which has made his poetry specially graceful. Also, Shafi'i Kadkani has paid special attention to this literary genre (the magic of proximity) in his collection of poems, attracting the attention of many readers. In addition, the most literary use of "magic of proximity" in poetry, after alliteration, is to induce feelings, and the magic of proximity has an effective role and a high position in shaping and strengthening the inner music of Shafi’i Kadkani's poems.Keywords: proximity magic, Shafi’i Kadkani, A Mirror for Sounds
-
در این مقاله تفسیر یوسف در سیر تاریخی بررسی می شود. به سبب محتوای خاصی که دارد در تفسیرهای مختلف، دارای شان و رتبه خاصی است و مفسران با رویکردها و گرایش های گوناگون، آیات سوره را تفسیر و توصیف کرده اند. تفسیر سورآیادی از دیدگاه جامعه شناسی و تفسیر کشف الاسرار از دیدگاه عرفانی، از شاخص ترین تفسیرهای پارسی است. دو فرضیه مهم پژوهش این است که اولا مذهب یا نحله های مفسران در تفسیر سوره، جایگاه ویژه ای دارد؛ دوم اینکه، سوره یوسف از دیدگاه های مختلف جامعه شناسی (یا روانشناسی)، ذوقی و عرفانی و عادی تفسیر شده است. روش پژوهش تحلیلی توصیفی یا تحلیل کلام (Discourse analysis) مفسران است و از دیدگاه نشانه معنایی (semantic) و نشانه کنشی یا منظورشناسی (pragmatic)، بافت (context) تفسیر بررسی شده است.
کلید واژگان: تفسیر, سوره یوسف, سیر تاریخی, گرایش های تفسیریIn this article, the historical course of the story of Yusef is different interpretations is examined. The purpose of the article is to examine the history of the interpretation of Surah Yusef and to examine this story and the commentators' attitude towards a single Quranic story. First, the story has been extracted according to the narration of the commentators and its keys points, then the obtained keys have been analyzed and divided into separate sections, the evidence of each of them has been mentioned. Finally, the method of narration and the approach if commentators to the story of Yusef and their interpretations have been examined. Interpretations of the Quran exist in different interpretations classes or groups due to the tendency or method of interpretation. In this research, with regard to different interpretations groups, the key interpretations or exegetes have been mentioned.The method of research is the Discourse analysis of the commentators' word and the texture of interpretations has been examined from the semantic and pragmatic.The method of research is the Discourse analysis of the commentators' word and the texture of interpretations has been examined from the semantic and pragmatic.
Keywords: commentary, story, interpretations, surah Yusef -
فصلنامه آینه معرفت، پیاپی 75 (تابستان 1402)، صص 99 -116ابن خلدون (808 732 ق)، به عنوان پایه گذار علم عرفان، اغلب به عنوان فیلسوف تاریخ، جامعه شناس و تمدن شناس معروف شده است، در حالی که در حوزه های متعددی از دانش های عصر خود به پژوهش پرداخته و آثار ارزنده ای از خود به یادگار گذاشته است، یکی از آنها فلسفه عرفان است که تاکنون به آن توجه نشده است. در این مقاله دیدگاه اختصاصی او در این حوزه واکاوی می شود و اصالت و معرفت شناسی عرفان و دریافت های عرفانی و وحدت وجود با مبنای خاص فلسفه عرفان او تبیین می شود. هدف این مقاله توصیفی، دریافت همدلانه ابن خلدون با عرفان است که به روش کتابخانه ای و با مراجعه به آثار اصلی او انجام شده است. اگر چه با چنین مطالعه ای روشن می شود که ابن خلدون اگر عارف رسمی هم نبوده، گرایش زیادی به عرفان داشته است.کلید واژگان: فلسفه عرفان, کشف و شهود, معرفت شناسی, اصالت عرفان, وحدت وجودAyeneh Marefat, Volume:23 Issue: 75, 2023, PP 99 -116Ibn Khaldun (732-808 A.H.), as the founder of civil engineering, is often known as a philosopher of history, sociologist and civilizational scientist; however, his research is extended to many fields of knowledge of his era with valuable outcomes one of which is the philosophy of mysticism, which has not yet received due research attention. In this article, his specific point of view in this field is analyzed; the issues dealt with are originality, epistemology and mystical perceptions, and the unity of existence from the standpoint of his specefic mystic philosophy with a special analytic focus on his major views on these issues. The purpose of this descriptive study is to understand Ibn Khaldun’s sympathy with mysticism adopting a library research methos with reference to his major works. The results clearly show that Ibn Khaldun, though not a formal mystic, had a great tendency towards mysticism.Keywords: Philosophy of mysticism, discovery, intuition, epistemology, authenticity of mysticism, Unity of Existence
-
یکی از مباحث مرتبط با روایت و روایت شناسی، مطالعه در حکایت های عرفانی است. حکایت هایی که در رساله العشق های منثور به کار رفته اند، به لحاظ ساختار و بن مایه، با حکایت های مندرج در دیگر نثرهای عرفانی (مانند کشف المحجوب و رساله قشیریه) تفاوت های درخور توجهی دارند. در این جستار، تحلیل ساختار حکایت ها در سوانح العشاق، عبهرالعاشقین و لمعات، مطابق با نظریه «تحلیل ساختاری روایت متن» «رولان بارت» مدنظر قرار گرفته است. بارت ضمن اعتقاد به ارتباط روایت با علم زبان شناسی، برای هر روایتی سه سطح توصیفی مجزا: سطح کارکردها (Function)، کنش ها (Action) و روایتگری (Narration) در نظر گرفته است. با کاربست نظریه بارت در تحلیل ساختاری آثار انتخابی، معلوم شد که: 1. بخش هایی از نظریه بارت در تحلیل ساختار حکایت ها کارآمد و قابل استفاده است؛ 2. فهم یک روایت صرفا پیگیری بسط یافتن داستان نیست؛ بازشناسی طرح ریزی آن در «طبقات» و ترسیم تسلسل افقی خط روایی در محور عمودی ضمنی نیز هست؛ 3. برای درک و دریافت مفاهیم حکایت ها علاوه بر خوانش افقی، خوانش عمودی و ترکیبی نیز لازم است تا هنگام خوانش روایت هر واحد کارکردی هم در سطح و هم در ژرفایش ادراک و ذهن مخاطب از رمزگان های زبانی به رمزگان های روایتی سوق داده شود و در نهایت نیل به سطوح معنایی حکایت محقق گردد.کلید واژگان: تحلیل ساختار روایت, حکایت, سوانح العشاق, عبهرالعاشقین, لمعاتOne of the issues related to narration and narratology is the study of gnostic stories. The stories used in romantic treatises in prose are very different from other stories inserted in other gnostic proses (like Kashfol-Mahjoub and Gashirieh treatise) considering structure and theme. In this study, the analysis of the stories' structure in Savanehol-Oshag, Abharol-Ashegin, and Lamaat was done in accordance with Roland Barthe’s "structural analysis of passage narration" theory. In addition to belief in the relationship between narration and linguistics, Barth considered three separated descriptive levels for each narration: function level, action level, narration level. Applying Barth's theory for structural analysis of mentioned works of art yielded that 1. Some parts of Barth's theory for analysis of stories' structure are efficient and usable, 2. Understanding a story is not merely the seek for expanding it and the investigation of its planning in "layers" and amendment of horizontal succession of narrative line in implicative vertical axis are also needed, 3. To comprehend the concepts of stories, in addition to horizontal reading, the vertical reading and combinational reading are needed so that while reading a narration, each function unit can be perceived both in surface and depth and reader's mind is led from linguistic coding to narrative coding, and finally the story's semantic levels are achieved.Keywords: Structural Analysis of Narration, Savanehol-Oshag, Abharol-Ashegin, Lamaat
-
رویکرد استعاری به عنوان ابزار تحلیلی متن، رویکردی جدید و زبان شناسانه است که لیکاف و جانسون آن را با اصطلاح استعاره مفهومی مطرح کردند. نظریه ی آنان این است که استعاره ابزاری برای اندیشیدن و تفکر است که در زندگی انسان جریان دارد و افراد به کمک آن مفاهیم انتزاعی و حسی را محسوس و ملموس می کنند. عشق از مهم ترین مفاهیم انتزاعی زندگی و جهان بینی بشر است که در متون ادبی و عرفانی با تعابیر گوناگون استعاری به کار رفته است. جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا و عبدالقادر بیدل دهلوی ازجمله عارف شاعرانی هستند که اشعارشان حول محور عشق می گردد و از استعاره های مفهومی عمیق و زیبایی در قلمرو عشق بهره بردند. این رساله به بررسی استعاره ی مفهومی عشق و تحلیل آن در مثنوی معنوی مولوی و غزلیات بیدل دهلوی می پردازد. مبنای نظری این رساله، نظریه لیکاف و جانسون درباره ی استعاره است. همه ی استعاره های مفهومی که حول نگاشت عشق در دو اثر موردنظر به کار رفته بود به روش توصیفی تحلیلی بررسی شد و این نتیجه به دست آمد که هردو شاعر در مفهوم سازی عشق از حوزه های ملموس مکان ها (دریا و محیط)، مفاهیم عینی (آتش، صیاد، شعله، شمع و...) و برخی مفاهیم دیگر بهره برده اند. هردو عشق را بر زهد ترجیح می دهند. هردو عشق را ازلی ابدی می دانند و عشق را منشا پیدایش عالم و انسان می خوانند. عقل را در شناخت عشق ناکام می شناسند و هرکسی را محرم عشق نمی دانند و می گویند هرکس که در عشق فانی شود به بقای ابدی رسیده است.کلید واژگان: عشق, استعاره مفهومی, جلال الدین محمد مولویThe metaphorical approach as a textual analysis tool is a new and linguistic approach that Likoff and Johnson coined as a conceptual metaphor. Their theory is that metaphor is a tool for thinking and thinking that flows in human life and with the help of which individuals make abstract and sensory concepts tangible and tangible. Love is one of the most important abstract concepts of human life and worldview that has been used in literary and mystical texts with various metaphorical interpretations. Jalaluddin Mohammad Balkhi, known as Maulana and Abdul Qadir Bidel Dehlavi, are among the mystics-poets whose poems revolve around love and use deep and beautiful conceptual metaphors in the realm of love. This treatise examines the conceptual metaphor of love and its analysis in Rumi's spiritual Masnavi and Biddle Dehlavi's lyric poems. The theoretical basis of this treatise is Lycoff and Johnson's theory of metaphor. All the conceptual metaphors used around the mapping of love in the two works were studied descriptively-analytically and it was concluded that both poets in conceptualizing love from the tangible domains of places (sea and environment), objective concepts (fire, hunt, Flame, candle, etc.) and some other concepts have benefited. Both prefer love to asceticism. Both consider love to be eternal and call love the origin of the universe and man. The intellect is considered to have failed in recognizing love, and not everyone is considered a confidant of love, and it is said that whoever dies in love has attained eternal survival.Keywords: love, conceptual metaphor, Jalaluddin Mohammad Mawlawi
-
تردیدی نیست در این که شاعران بزرگ ایرانی چون فردوسی، سعدی، حافظ، نظامی و... معمار، معیار، محک و حافظ زبان و هویت زبان و بلاغت فارسی هستند. یکی از این استونه های زبان و بلاغت فارسی، حافظ شیرازی است. شعر حافظ تاکنون از رویکردهای مختلف بررسی و تحلیل شده است. در این مکتوب سعی شده با بررسی ساختار زبانی حصر ایجادشده در کلام حافظ دریابیم که در زبان فارسی چه روش هایی برای ایجاد حصر در کلام وجود دارد که از دیدگاه زیبایی شناسی هنر و علم بلاغت و همچنین معنی شناسی کاربردی قابل توجه باشد. به این منظور ضمن استخراج و دسته بندی موارد حصر و ارایه قوانین قابل تعمیم، به هنر و لطف سخن حافظ در بهره گیری از این ترفند زبانی نیز اشاره شده است. اشارات قصر در زبان فارسی بیشتر با معیار بلاغت قصر در زبان عربی، بدون توجه به ساختار خاص زبان فارسی بوده است درحالی که اساسا ساختاری متفاوت در برجسته سازی کلام دارند. ضمن این که موارد دیگری نیز وجود دارد که موردتوجه قرار نگرفته است. در این پژوهش که به روش توصیفی و تحلیلی وهم کمی و کیفی صورت گرفته است با هدف دست یابی به معیارها و موازینی برای تحلیل متون ادب فارسی از دیدگاه علم معانی شکل گرفته است. لذا سعی شده ضمن بررسی چگونگی تطبیق اصول موجود در این علم با ساختار زبان فارسی از طریق تجزیه وتحلیل داده ها، الگویی نیز برای سنجش کلام هنری از این دیدگاه ارایه شود. به این منظور پس از مطالعه و نقد و بررسی غزلیات حافظ در این زمینه و تجزیه وتحلیل ساختار نحوی- بلاغی گزیده ای از اشعارش، سامان داده شده است؛ ضمن استخراج و دسته بندی موارد حصر و ارایه قوانین قابل تعمیم به عنوان معیار ساختار زبان و بلاغت فارسی، به هنر و لطف سخن حافظ در بهره گیری از این ترفند زبانی نیز اشاره شده است. حافظ از واژه های حصر هم پیوسته استفاده می کند. هرچند ممکن است از دیدگاه نقد ادبی عادی تر و کم اهمیت تر تلقی شود،اما ادبیات که عرصه فرا هنجاری ها و گریز از هنجارهاست، سخن شناس و استادی همچون حافظ حتی از این الگو نیز به شیوه ای بهره گرفته که از لطف کلام کاسته نشده است.
کلید واژگان: حافظ, زبان فارسی, معانی, قصر, بلاغت, برجسته سازی, هنجارشکنیThere is no doubt that great Persian poets such as Ferdowsi, Saadi, Hafez and Nezami are the architect, criterion, acid test and preserver of language, language identity and Persian eloquence. One of the cornerstones of Persian language and eloquence is Hafez Shirazi. Hafez’s poems have been studied and analyzed from different approaches. In the present study attempt has been made to examine the imposed restriction in Hafez’s speech and understand what methods exist in Persian language for creating restriction in speech to be worthy of attention as far as art's esthetics approach, eloquence and applied semantics are concerned. To do so, while extracting and categorizing restrictive cases and providing generalizable rulesare dealt, various issues have been conducted Hafez’s art and as enjoying the above linguistic techniques. Mentioning palaces in Persian language have been made more with yardstick of palace's eloquence in Arabic language without attention to Persian language specific structure whereas they have different structures in speech's highlighting. Furthermore, other cases also exist that have not been paid attention to. In the present study which has been carried out using descriptive analysis and quantitative and qualitative design aiming at attaining yardsticks and criteria for analyzing Persian literary texts in semantics approach. Therefore attempts have been made while examining the way comparing the principles in semantics with Persian language structure through data analysis, offering a model for artistic speech assessment is developed. To do so, following studying and examining Hafez’s sonnets and analyzing eloquence-syntax structure, some selections of his poems have been organized. Hafez uses restriction words constantly even though it may be regarded more ordinary and less importance in view point of literary criticism but in literature which is the arena for meta norms and escaping the norms, a master and rhetorician as Hafez even has enjoyed the above technique in a way that has not impaired speech. Therefore, the analysis of Hafez's poems from the point of view of semantics, especially bound and restriction, can be the grammatical and linguistic basis in Persian rhetoric.
Keywords: Hafez, Persian language, Arrest, Rhetoric, Embossing, Honesty -
فصلنامه متن پژوهی ادبی، پیاپی 85 (پاییز 1399)، صص 285 -314در رمان «ماهی ها در شب می خوابند»، زبان به گونه ای نظام یافته است که در آن می توان به تبیین رویکردهای سه گانه نورمن فرکلاف اعم از: توصیف، تفسیر و تبیین پرداخت. الگوی فرکلاف، ابزاری کارامد برای تحلیل چارچوب نظری این پژوهش است. این جستار با روش توصیفی-تحلیلی، مساله چگونگی شکل گیری گفتمان انتقادی را در این رمان مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در سطح توصیف، ؛ کاربرد فراوان دشواژه ها از سوی مردان، قطع کلام زنان، تقابل های دوگانه، قرار گرفتن قهرمان در آشپزخانه و خانه، بسامد فراوان وجه اخباری در جهت قطعیت کلام، کنشگر بودن زنان و به کار بردن واژه های استعاری، نمودی برجسته دارد. در سطح تفسیر و از منظر بینامتنیت، این رمان تحت تاثیر آرای ویرجینیا وولف و سیمون دوبوار در جهت اعتراض به وضعیت زنان به رشته تحریر درآمده است. در سطح تبیین نیز می توان به هژمونی مردسالاری و قدرت یابی مردان و سرکوب زنان دست یافت.کلید واژگان: تحلیل گفتمان انتقادی, نورمن فرکلاف, سودابه اشرفی, فمنیسم, مردسالاریIn the novel "Fish Sleep at Night", the language is structured in a way that the three dimensions of Norman Fairclough’s framework including description, interpretation, and explanation could be elaborated. Fairclough's model is a practical tool to analyze the theoretical framework of the present research. This survey examines how critical discourse analysis has emerged in the novel using a descriptive-analytical method. The results show that at description level and upon studying words, which per se reveal admitting the higher position of man plus his power and dominance over woman. Frequent use of taboo words by men, interrupting women's speech, dual interactions, placement of the hero in the kitchen and the house, high frequency of declarative mood to achieve certainty of language, informality of vocabularies, agency of women, metaphoric use of words with religious and cultural identity are among the stylistic characteristics of description in the novel. Considering interpretation and from the viewpoint of intertextuality, the novel is influenced by Virginia Woolf and Simone de Beauvoir toward objection on the status of women. In terms of explanation, one can get to the hegemony of patriarchy, men’s power seeking and suppression of women.Keywords: Critical Discourse Analysis, Norman Fairclough, Soudabeh Ashrafi, Feminism, patriarchy
-
هدف مقاله حاضر، تبیین پایه های شناخت فروغ فرخزاد از مفهوم مرگ است. این مقاله، بر مبنای نظریه طرح واره های تصویری جانسون، بر آن است تا به شیوه تحلیل مفهومی نشان دهد که استعاره ها، تشبیه ها، نمادها و تمثیل های فروغ، چه تصویری از مرگ ارایه می دهند. در این مقاله، با نشان دادن طرح واره های تصویری فروغ از مفهوم انتزاعی مرگ، به این نتیجه می رسیم که استعاره های شعر فروغ، شالوده تجربیات و نشانگر نظام شناختی او هستند. با شناسایی نگاشت های استعاری فروغ درباره مرگ، می توان زیرشاخه هایی را که از این بدنه اصلی در شعر او روییده اند، کاوید و گزارش کرد و بدین نکته پی برد که چگونه سمت وسوی زندگی و اندیشه فروغ، تابع تعداد محدودی نگاشت است که سبب وحدت نگرش او وکنش های پایدارش با محیط فرهنگی، فیزیکی، اجتماعی و... می شود.
کلید واژگان: فروغ فرخزاد, استعاره شناختی, طرح واره های تصویری, مرگ, نگاشتThe purpose of this paper is to explain the Forough's cognitive bases about the concept of death. This article intends to present the metaphors, similes, symbols, allegories of Forough based on Johnson pictorial schemas while using conceptual analysis method. Forough's pictorial schemas on abstract concept of death show that the metaphors of death is rooted in her lived experience and indicate her cognitive system. By identifying Forough's metaphorical mappings about death, it could be found the subcategories of the mappings, and understood how restricted numbers of mappings have shaped Forough 's life and thought and also unifies her attitudes and permanent reactions in physical, social, and cultural environment.
Keywords: Forough Farokhzad, cognitive metaphore, pictorial schemas, death, mapping -
فصلنامه متن پژوهی ادبی، پیاپی 76 (تابستان 1397)، صص 115 -142ویژگی سهل و ممتنع بودن کلام سعدی در اولین برخورد بر هر خواننده اشعارش نمایان و دلپذیر است و این ویژگی به ویژه هنگامی آشکارتر می گردد که در توجه سعدی به شگردهای هنری در بهره گیری از حصر بلاغی در غزلیات او تاملی داشته باشیم. یکی از مباحث مطرح در علم معانی، حصر یا قصر است. در واقع، این شیوه یکی از عوامل ایجاد تاکید در کلام به شمار می آید که برای برجسته سازی و تاثیر بیشتر به کار گرفته می شود. علمای بلاغت در زبان عربی به شیوه های متعددی برای ایجاد حصر اشاره کرده اند که در زبان فارسی نیز مانند مباحث دیگر علم معانی، بدون توجه به ساختار خاص زبان فارسی به همین روش ها اشاره شده است، در حالی که بسیاری از این موارد با ساختار زبان فارسی سازگار نیست. ضمن اینکه موارد دیگری نیز هست که بدان ها توجه نشده است. در این پژوهش، سعی شده با بررسی ساختار زبانی حصر ایجاد شده در غزلیات سعدی دریابیم در زبان فارسی چه روش هایی برای ایجاد حصر در کلام وجود دارد که از دیدگاه زیبایی شناسی هنر، علم بلاغت و معنی شناسی کاربردی مورد توجه هستند. بدین منظور، ضمن استخراج و دسته بندی موارد حصر و ارائه قوانین قابل تعمیم، به هنر و لطف سخن سعدی، در بهره گیری از این ترفند زبانی نیز اشاره شده است و به این نتیجه دست یافته است که زبان سعدی در غزلیات، به ویژه در برخورد با شگردهای بلاغی، معیاری باعیار و محکی مستحکم در ساختار زبان و بلاغت فارسی استکلید واژگان: حصر, ساختار زبانی, سعدی, سنجش کلامThe ease and perseverance of Sadi's words in the first encounter with each poet is very appealing and pleasant, especially when it becomes more apparent that Sadi's attention to artistic practices in exploiting the rhetorical rhetoric in his sonnets.One of the topics discussed in the science of meanings, bound and limitation. In fact, this method is one of the factors of the emphasis in theology used to highlight and influence. The rhetoric scholars of Arabic have pointed to various ways to create a falsehood, which in the Persian language, like other topics of semantics, has been referred to in the same way, regardless of the specific structure of the Persian language, while many of these are not compatible with the structure of Persian language.There are other things that are not at stake.In this research, we tried to investigate the linguistic structure of the false poster created in Saadi's lyrics, in Persian, what methods exist to create a confinement in the word which is considered from the point of view of the aesthetics of art, rhetoric, and applied semantics siege of cases and generalizable laws , thanks totheartand interest Saadi, speaking in the trick also pointed out that the language and found that the language persian rhetoric measure of artistic speech in Saadi poem lyricKeywords: Bound, limitation, Linguistic structure, verbal assessment, Saadi
-
امروزه هرمنوتیک به علت توجه ویژه به مقوله زبان و تفسیر، به کانون اصلی تفکر معاصر تبدیل شده است و دانش هایی نظیر الهیات، ارتباطی گسترده تر با مقوله زبان یا فهم متن یافته اند. در واقع انسان از حیطه «فهمیدن» است که به حیطه «عمل» گام می نهد و این امر ضرورت بازبینی در اصول فهم متون راهبر (متون دینی) و ازجمله آنها، نهج البلاغه را هرچه بیشتر آشکار ساخته است؛ چنان که بتواند پاسخگوی بخشی از نیازها و سوال های دینی انسان عصر حاضر باشد. البته نهج البلاغه مانند تمامی متون و کتاب های دیگر هنگام مراجعه و استفاده صامت و نیازمند تفسیر می باشد که قطعا در این راستا خوانش های متعددی هم پدید خواهد آمد، لذا جهت ارزیابی فهم ها و خوانش های گوناگون از متن، ملاک هایی مورد نیاز می باشد تا تفاسیر صحیح از تفاسیر نادرست مشخص گردد در غیراین صورت اصل تفسیرپذیری در مواجهه با این قرائت های گوناگون به تکثر بی ضابطه و در نتیجه به نیهلیسم هرمنوتیکی منجر خواهد شد که منتهی به عدم معناداری متن موردنظر خواهد شد و هرگز فهم معنای مقصود مولف، امکان پذیر نخواهد بود. ضرورت بررسی هرمنوتیکی نهج البلاغه زمانی آشکارتر می شود که جایگاه «امام علی(ع)» به عنوان پایگاهی فکری، فرهنگی، ادبی و اسلامی مدنظر قرار گیرد. این پژوهش درصدد است با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، روشی برای تحلیل هرمنوتیکی نهج البلاغه ارائه دهد که برگرفته از هرمنوتیک عام شلایرماخر است. علم هرمنوتیک، فن فهم گوینده است در آن چه گفته است، اما زبان همچنان کلید است. با پذیرفتن رابطه سازمند میان سبک و اندیشه و در نظرگرفتن نحو به عنوان سازنده اندیشه و حامل آن، میان ساختارهای نحوی جمله ها، با نوع سبک، پیوند استوار خواهیم یافت. این پژوهش چنان چه از اسم آن برمی آید صرفا دریچه ای و نگاهی به موضوع تحلیل هرمنوتیکی نهج البلاغه است و پرداختن به جزئیات این مطلب مجالی گسترده تر می طلبد.کلید واژگان: متن, نهج البلاغه, انسان معاصر, هرمنوتیک, شلایرماخرNowadays hermeneutics is turned into the focal point of contemporary thought due to its special attention to the idea of language and interpretation so that some knowledge subjects such as theology have obtained greater relationship with language or understanding contexts.
In fact, it is through the concept of "understanding" that man steps into the realm of "action". This has further disclosed the necessity of reviewing the principles of leading texts religious ones including Nahjul Balaghah so that it could turn out to be responsive to a portion of needs and religious questions of contemporary man. The necessity of hermeneutic analysis of Nahjul Balaghah is more apparent when the position of "Imam Ali" is considered as the mental, cultural, literary, and Islamic base.
This paper tries to briefly offer an approach for hermeneutic analysis of Nahjul Balaghah, stemmed from that of Schleiermacher in general.
Hermeneutics is a skill to understand the speaker for what he has said; nevertheless, language is still the key. By accepting the structural relationship between the style and idea, and regarding syntax as the creator of idea and its bearer, we will have a sustainable bond between syntactic structures of sentences and the style.Keywords: Context, Nahjul Balaghah, Contemporary man, Hermeneutics, Schleiermacher -
سعدی شیرازی، از بزرگ ترین سخن سرایان و شاعران فارسی زبان است که بر زبان عربی مسلط بوده است. با وجود تسلط سعدی بر زبان عربی، اشعار عربی، بخش کوچکی از اشعار او را به خود اختصاص داده است ولی همین اشعار کم، نشان دهنده جایگاه رفیع سعدی در میان شاعران ایرانی عربی سراست. سعدی شیرازی همانند اشعار فارسی از صور خیال در اشعار عربی خود بخوبی استفاده نموده است. اگر چه سعدی در شکل ها و گونه های ادبی، استاد سخن است و مهارت خویش را به ادب دوستان عرضه کرده است. او بیش از آن که به دنبال نشان دادن توانایی و هنر خود در به کارگیری صنایع ادبی باشد، در پی ابلاغ معانی به شیوه های گوناگون بوده است. رمز جذابیت و حلاوت اشعار عربی سعدی در بکارگیری بهنگام صور خیال و در موضع مناسب و به اقتضای حال و مقام است. سعدی در مجموعه اشعار عربی خود، از هر چهار موضوع علم بیان (تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه) استفاده نموده است، اما کاربرد (تشبیه و استعاره) در اشعار وی بسامد بالاتری دارد. در این مقاله، صور خیال، در مجموعه اشعار عربی سعدی، با ذکر نمونه هایی از ابیات عربی، بررسی و تحلیل شده است.کلید واژگان: سعدی, صور خیال, بیان, اشعار عربیSadi Shirazi is one of the greatest tales of Persian poets and poets who has been fluent in Arabic. Despite the dominance of Sadi in Arabic, Arabic poetry has given him a small part of his poetry, but these little poems show Raffi Sadi's position among Iranian Arab poets. Sadi Shirazi has used the imagination in Persian poetry and his Arabic poems. Although Sadi is a teacher in literary forms and forms, he has presented his skill to the friends of his friends. More than trying to demonstrate his ability and art in the use of literary industries, he sought to convey meaning in a variety of ways. Sadi has used Persian verse and Arabic poetry in all four subjects of the science of expression (simile, metaphor, metonymy and allegory), but the use (simile and metaphor) of his poems is more evident. In this research, Sour Zahal, has been analyzed and analyzed in Persian poetry and Arabic poetry of Saadi, with examples of Persian and Arabic verses.Keywords: Sadi, Imagery, Qasida, Arabic poems
-
این مقاله در پی آن است مقوله «آموزش ضد تبعیض و تعصب نژادی» را که یکی از مولفه های جامعه و تربیت چندفرهنگی است در قصه های تمثیلی مثنوی، بررسی کند و مصداق و نمود نظریه های مدرن را در نگاه نو به ادبیات کلاسیک، براساس هنرآفرینی های مولوی نشان دهد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و واحد تحلیل، مضمون حکایات یا آموزه ها بوده است. نتیجه مقاله نشان ازآن است که رویکرد تربیت چند فرهنگی در آموزش ضد تبعیض و تعصب نژادی، در نظرگاه عرفانی و مسالمت آمیز مولانا تربیت چندفرهنگی در مثنوی مولوی، نمود فراوان داشته مهم ترین درون مایه های تربیت چند فرهنگی چون آموزش ضدتبعیض و تعصب نژادی را در آثار خود نمایان ساخته و زیر بنای فکری و خمیرمایه ی ذهنی وی، در این زمینه، از تعالیم و آموزه های قرآنی و دینی سرچشمه گرفته است.کلید واژگان: مولوی, مثنوی, قصه های تمثیلی, تربیت چندفرهنگی, جامعهJournal Of Research Allegory in Persian Language and Literature, Volume:9 Issue: 33, 2017, PP 98 -113This article is followed by the category of "education anti-discrimination and racism", who is one of the components of a multi-cultural society and allegorical tales of the Masnavi, check true modern theoryes in New glance at the literature, based on Rumi's creating art show a. The method in this research is descriptive and the unit of analysis was the theme of the stories or teachings. The method in this research is descriptive and the unit of analysis was the theme of the stories or teachings. According to Rumi's Masnavi of Rumi's multicultural upbringing, he had a large multi-cultural education the most important things such as education, anti-discrimination and racial prejudice in the work of self-made And infrastructure, intellectual and mental product, in this regard, the teachings of the Quran and religion originated.Keywords: Rumi's Masnavi, allegorical tales, multicultural education, prejudice
-
اغلب روش ها و رویکردهای آموزش زبان دوم در پی نظریه های زبانی و نظریه های یادگیری پدید آمده اند. بر اساس این روش ها فراگیری زبان دوم بر آموزش چهار مقوله استوار است؛ واژه، دستور، معنا و فرهنگ. در کتاب های آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان، به آموزش دستور توجه بیشتری شده است. برخی از این کتاب ها تنها با هدف آموزش دستور به نگارش درآمده اند و در موارد دیگر نیز به آموزش قواعد دستوری و فعالیت های مربوط به تقویت و سنجش یادگیری دستور بیشتر پرداخته شده است.
در پژوهش حاضر سعی شده است تا نشان داده شود که آموزش دستور در کتاب اول آموزش زبان و فرهنگ ایران به غیر فارسی زبانان (آزوفا) بر چه معیارها و قواعدی استوار است. در این مقاله، کتاب اول آزوفا از شش منظر: 1) تعداد نکته های دستوری،
2) شیوه آموزش، 3) بافت محوری، 4) رعایت ترتیب نکته های دستوری، 5) میزان فعالیت های هر نکته دستوری و 6) میزان فعالیت های تولیدی و تشخیصی، تحلیل شده است.
نتایج تحقیق نشان می دهد که کتاب اول آزوفا با رویکرد دستورمحور غیر ارتباطی است. انسجام کلی مجموعه از منظر انتخاب و چینش نکته های دستوری کم است و فضای کمی به بافت و کاربرد نکته های دستوری در محتوا و فعالیت ها اختصاص داده شده است.کلید واژگان: دستور زبان, آموزش, کتاب آزوفا, غیر فارسی زبانانMost methods and approaches to learning a second language have emerged after language theories and learning theories. On the basis of these methods, learning a second language is based on teaching the four elements: words, grammar, meaning and culture. Textbooks for teaching Persian language and culture to non-Persian speakers are mostly focused on grammar. Some of these textbooks have been primarily written for teaching grammar and other relevant textbooks are mainly allocated to teaching grammar rules and tasks for grammar improvement and learning assessment.
This study attempts to show what are the basic standards and rules of teaching grammar in the first book of Teaching Persian Language and Culture to non-Persian Speakers, (TPLAC-1). This article analyzes TPLAC-1 from six perspectives: 1) the number of grammatical points; 2) pedagogy; 3) contextual orientation; 4) compliance with the proper order of grammatical points; 5) the activities of each grammatical point; and 6) the amount of production and diagnostic activities.
The results show that TPLAC-1 is based on a grammar-oriented and non-communicative approach. The overall coherence of the book is weak regarding the selection and arrangement of grammatical points, and little space has been dedicated to the context and usage of grammatical points in the relevant content and activities.Keywords: grammar, teaching, the first book of Teaching Persian Language, Culture to non, Persian Speakers, non, Persian speakers -
مکتب فرانکفورت چشمه فلسفی- فکری است که به وسیله روشنفکران آلمانی با رویکرد انتقادی اجتماعی در قرن بیستم بنا شد. نظریه زیبایی شناختی انتقادی، مهم ترین و اصلی ترین جریان این چشمه به شمار می رود. طرفداران این نظریه- برخلاف شیوه تسلیمی و تمکینی دو مکتب جامعه شناختی: الف- سنتی قدیم (مادام دواستال و هیپولیت تن) که فقط به انعکاس مسائل اجتماعی در ادبیات بسنده داشتند. ب- سنتی جدید (جورج کوماج و لوسین گلدمن)- که از چارچوب منافع اجتماعی و ساختار واحد اجتماعی نتوانستند پا را فراتر بگذارند- اعتقاد به مبانی آگاهی بخشی، استقلال، انتقاد منطقی و انقلابی هنر دارند و اصالت یک اثر هنری را با این مبانی و بینش به وجود آمده از آن، ارزیابی می کنند.
به اعتقاد نویسنده، این انتظارات هنری در ساختار فکری و مشرب عرفانی جلال الدین مولوی نیز جریان دارد. برای اثبات آن؛ در این نوشته ابتدا چهار مفهوم اصلی نظریه یادشده؛ از قبیل: جنبه انتقادی هنر یا اثر ادبی، منش ایدئولوژیک هنر (قوه سیاسی)، رویکرد انقلابی و ساختار استقلالی اثر هنری به اجمال گزارش شد و با تحلیل و بررسی تطبیقی داستان «شیرو نخجیران» مولوی با مفاهیم اصلی مکتب فرانکفورت، دانسته شد که در لایه های نهفته سروده- بر خلاف رمز ظاهری داستان که افکار اغلب مثنوی پژوهان را به خود معطوف ساخته است- سبک عرفانی- انتقادی و انقلابی خاصی به کار رفته است.کلید واژگان: مولوی, عرفان انتقادی و زیبایی شناختیFrankfort school is a philosophical, intellectual source founded by German intellectuals in 20th century with a socio-critical approach. The aesthetic theory tends to be the most principal drive of this school. Unlike the proponents of the theory- the submission method of two sociology schools: (a) old traditional (Madam Duvstal and Hippolyte Taine) who just focused on social issues in the literature, and (b) newer traditional (George Koumaj and Lucien Goldman) who could not surpass the social interests and the structure of social unit- the thinkers of Frankfort school believe in the informativeness, independence, logical and revolutionary nature of art and try to evaluate the originality of an artistic work based on theses insights.
This paper deals with four above-mentioned concepts, i.e. the critical aspect of art, the ideological nature of art (political component), revolutionary approach, and the independence nature of artistic work. Analysin the story of Lion and forest animals of Moulavi, it was revealed that-unlike the surface layer in which most scholars of Masnavi deal with- in the underlying layers of the this story, there resides a special revolutionary, critical and mystical style.Keywords: Moulavi, critical mysticism, aesthetics
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.