hosein shojaei
-
مسئولیت اجتماعی، یکی از مفاهیم اساسی در علوم اجتماعی مدرن است که ناظر به احساس مسئولیت افراد در قبال جامعه خویش است. درباره این مفهوم در علوم اجتماعی ادبیات وسیعی تولیدشده است که می توان از خلال آن ها مولفه های معنایی این مفهوم را استخراج نمود. پرسش این پژوهش آن است که در قرآن کریم، چه مفهومی را می توان ناظر به مسئولیت اجتماعی یافت که از یک سو اشتراکاتی را با اصطلاح مسئولیت اجتماعی داشته و زمینه پیوند میان رشته ای را فراهم آورد و از سوی دیگر تمایزها و برجستگی های گفتمان قرآنی دراین باره را مشخص سازد. برای این منظور از روش تحلیل مولفه ای معنا بهره گرفته شده که یکی از روش های دانش معناشناسی است. این پژوهش به این نتیجه دست یافت که مفهوم قرآنی «ولایت» آنگاه که در ارتباط میان اعضای جامعه (مومنان) مطرح می شود، ناظر به مسئولیت اجتماعی است و عنصری حیاتی برای پیوند میان اعضای جامعه ایمانی است. این درحالی که است که در ادبیات غربی، مسئولیت اجتماعی عمدتا ناظر به شرکت ها و جهت ارتقای سودآوری طرح شده است
کلید واژگان: مسئولیت اجتماعی, ولایت, قرآن کریم, تحلیل مولفه ای, معناشناسیSocial responsibility is one of the basic concepts in modern social sciences that refers to people's sense of responsibility towards their society. A wide literature has been produced about this concept in social sciences, from which the semantic components of this concept can be extracted. The question of this research is that in the Holy Qur'an, what concept can be found regarding social responsibility, which on the one hand has something in common with the term “social responsibility” and provides the context for interdisciplinary connection, and on the other hand, defines the distinctions and prominences of the Qur'anic discourse on this matter. For this purpose, the method of component analysis of meaning, which is one of the methods of semantic science has been used.It has reached the conclusion that the Qur'anic concept of Wilayat (guardianship) when it is mentioned in the communication among the members of the society (believers), refers to the social responsibility as a vital element for the connection among the members of the faith community. This is despite the fact that in the western literature, social responsibility is mainly focused on companies and meant to improve profitability.
Keywords: social responsibility, Wilayat (Guardianship), Holy Qur’an, Component analysis, semantics -
خشم اجتماعی پدیده ای شناخته شده در جهان است؛ ذات این پدیده نه منفی و نه مثبت است. نحوه اظهار و تاثیرات پس از بروز این هیجان است که خوب یا بد بودن آن را تعیین می کند. مقاله پیش رو با تمرکز بر رابطه مردم دولت سعی کرده است تا حدود ثغور وجه منفی یا مثبت بروز خشم اجتماعی را تعیین نماید و به بیان راهکارهایی قرآنی بپردازد که عمل بدان ها مانع از تبدیل خشم اجتماعی به خشونت های ویرانگر می شود. این مقاله که با روش کتابخانه ای تدوین یافته است خشم اجتماعی مثبت را خشمی معرفی می نماید که باعث اصلاح و سازندگی حاکمان و قرار گرفتن ایشان در مسیر پاسخگویی به مطالبات مردمی گردد و خشم منفی را خشمی بیان می کند که به سبب بی توجهی دولتمردان تبدیل به خشونت می گردد و توام با آن موجب ازهم پاشیدگی انسجام اجتماعی و غلبه هرج ومرج بر جامعه می گردد. بر اساس یافته های این تحقیق راه حل قرآن برای جلوگیری از تبدیل خشم اجتماعی به خشونت در چهار مرحله خلاصه می شود که طبیعتا عمل دولتمردان بدان ها باعث خواهد شد تا به تبعات این حوزه دچار نگردند. این چهار مرحله به ترتیب عبارت اند از: 1 اجازه ارایه انتقاد و بروز خشم؛ 2 دریافت و تحلیل دقیق انتقادات؛ 3 گفتگو و پذیرش متواضعانه خطاها؛ 4 تلاش برای اصلاح.
کلید واژگان: قرآن, خشم, خشونت, خشم اجتماعیSocial anger is a known phenomenon in the world. It is in itself neither positive nor a negative phenomenon. How it is expressed and it effects determine whether it is good or bad. This paper, with a focus on the relation between people and government, tries to determine the boundaries of the negative or positive aspects of expression of social anger and introduce Quranic strategies acting on which can prevent social anger from turning into destructive acts of violence. This paper, written using the library research method, describes positive social anger as one that leads to reforming and improving the conduct of rulers and directing them to the path of accountability and responding to people’s demands. It also describes negative social anger as one that, due to indifference of rulers, turns into violence and involves disintegration of social cohesion and spread of chaos in society. The paper concludes that the Quran’s strategy for preventing social anger from turning into violence can be summarized in four stages and, naturally, if governments act on them, they could avoid facing the consequences (of negative social anger). The four stages are: 1- Allowing criticism and expression of anger; 2- Receiving and analyzing the criticisms meticulously; 3- Having dialogue and humbly accepting faults; 4- Making efforts for reform.
Keywords: Quran, Anger, Violence, Social Anger -
تعامل میان رشته ای قرآن و تاریخ از پیشینه ای طولانی برخوردار است. همواره مفسران در تبیین بخش هایی از قرآن بر خود لازم می دانسته اند که از تاریخ استفاده نمایند. با گذشت زمان روش هایی که مورخان استفاده می نمودند پیچیده تر شد و توانایی بالاتری را در حل مسائل خود به دست آوردند اما مفسران همسوی با این پیشرفت ها حرکت ننمودند؛ به همین خاطر در حوزه روش های تاریخی به کارگرفته شده ایشان آسیب های فراوانی قابل مشاهده است. روش هایی که مفسران معاصر در تبیین مسائل تاریخی به کار می گیرند تفاوت چشمگیری با روش های مفسران متقدم ندارد ازاین رو با تکرار روش هایی ناکارآمد در این زمینه روبه رو هستیم. مقاله پیش رو با استفاده از روشی تحلیلی- توصیفی و با منظری انتقادی به دنبال بررسی نقاط قوت و ضعفی است که در روش های تاریخی مفسران قابل ملاحظه است. بررسی این نقاط کمک می کند تا امکان رسیدن به الگویی پیشرفته و بومی در حوزه به کارگیری از روش های تاریخی در تفاسیر قرآن کریم فراهم بیاید.کلید واژگان: نقد روش شناختی, آیات تاریخی, تفسیر تاریخی آیات, تفاسیر قرآنInterdiciplinary Interaction between Quran and history has a long chronicle.Interpreters always contrive to use history as a useful tool to make their works credible. Historians during ages attained new methods and techniques to promote their works but Quranic interpreters failed to keep along with them. As a result they faced grave problems in their line of work.Contemporary Interpreters use outdated historical methods and are repeating using these obsolete procedures over and over again. In this paper we try to recount the pros and cons of the mhistorical methods interpreters use for their works in order to improve them or suggest new approaches in this regard.Keywords: Critical review, historical method, interpretation of the Quran, the interpreter
-
در یک سازوکار میان رشته ای، تعاملی در سه بعد اصطلاح شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی می بایست رخ دهد. ناظر به ترتیبی که در میان این سه بعد وجود دارد، می بایست که تمامی گام ها به درستی برداشته شود؛ زیرا بروز خطا در هر بخش قابلیت تسری به گام های دیگر را داشته و در نهایت موجب شکل گیری پیوندهایی غیراصولی در یک مطالعه میان رشته ای می شود. از میان سه سطحی که به آن ها اشاره شد؛ موفقیت در رسیدن به زبانی مشترک، اصلی ترین مسئله ای است که در همان آغازین گام های یک مطالعه میان رشته ای می بایست مدنظر قرار بگیرد. چرا که عدم توفیق در این زمینه موجب شکل گیری برداشت هایی مختلف از مفاهیم می شود و بدین سبب شاهد پیشروی پژوهش تا مرز نافهمی برای خوانندگان اهل فن می گردیم؛ بررسی اصطلاح «تاریخ» و درک های مختلفی که از آن در گفتمان های مختلف وجود دارد می تواند نمونه ای روشن برای تبیین این موضوع به حساب بیاید؛ در بسیاری از مواقع تلقی قرآن پژوهان مخصوصا عالمانی که در دوران حاضر قرار دارند از اصطلاح «تاریخ» با تلقی مورخ متفاوت است. این تلقی متفاوت به صورت مستقل سوء تفاهم هایی جدی را پدید می آورد که گاهی موجب بی اعتباری یک پژوهش قرآنی تاریخی نزد اهل تاریخ می شود. این پیشامد حاکی از نیازمندی دوباره به بازخوانی اصطلاح «تاریخ» و رسیدن به درکی مشترک از آن است. بدین سبب مقاله پیش رو قصد دارد با روش گفتمان کاوی معانی تاریخ، اولا، ناهمگونی این اصطلاح را نشان داده و بدین نحو مانعی که در تعامل میان رشته ای تاریخ و مطالعات قرآنی وجود دارد را تبیین کند و ثانیا، با ارائه راهکاری اصطلاح شناختی تلاشی در جهت از میان بردن این اختلافات کند.کلید واژگان: موانع ترمینولوژیک, تاریخ, قرآن پژوهی, مطالعه میان رشته ایIn an interdisciplinary mechanism, there needs to be interactions in the three parts of terminology, epistemology and methodology. According to the order applied to these three parts, all steps shall be taken correctly, because if an error occurs in any of these three, it could influence other steps and would eventually end with creating non-principled relations in an interdisciplinary study. Among the three steps mentioned, achieving a common language is the most important issue taken into account in the very first steps of an interdisciplinary study. Because otherwise, it would lead to divergent understandings of concepts and therefore we will witness an unclear research in the sight of the expert readers. The term History and different understandings derived from it in various discourses can be an explicit example for clarifying this subject. Usually Quran researchers understanding - especially the contemporary scholars of the term History is different from that of the historian. This different understanding can absolutely lead to serious misunderstandings that might discredit a Quranic-historical research in the eyes of the historians. This outcome suggests the need for reassessment of the term History in order to reach a common understanding of the term. Hence, this paper, through discourse analysis of the meanings of history, seeks, first, to show the heterogeneity of the term and thus explicate the barrier existing in the way of interdisciplinary interaction between history and Quranic sciences, and, second, offer a terminological solution as an effort to eliminate these differences.Keywords: Terminological Barriers, History, Study of the Quran, Interdisciplinary Study
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.