به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

hussein malakooti

  • حسین ملکوتی، بیژن عبدالکریمی*، علی مرادخانی
    در ابتدای کتاب وجود زمان نام برگسون در کنار نام ارسطو آمده است، جایی که هایدگر سعی دارد مفهوم حیث زمانی را از زمان سنتی مورد استفاده در فلسفه تمایز دهد. حال سوال اینجاست که پس از اشاره هایدگر به نام ارسطو، چرا نام برگسون به میان می آید؟ اگر منظور آخرین فیلسوف است چرا هوسرل را نام نمی برد که استاد خود هایدگر بود و سخنرانی اش با عنوان زمان-آگاهی قرار بود تحت نظارت هایدگر به چاپ برسد؟ چرا نامی از هگل به میان نمی آید که تفسیرش از زمان در فصل ماقبل آخر وجود و زمان، موضوع بحث هایدگر قرار می گیرد؟ چرا نامی از دیلتای نیست که موضوعات تفکرش در زمینه زمان قبل از نوشتن کتاب وجود و زمان موردتوجه هایدگر بود؟ البته هایدگر در انتهای بخش دوم وجود و زمان و در قالب یک پانوشت بار دیگر به نام برگسون اشاره و ادعا می کند که تنها قصدش، تمایز قائل شدن میان نظر خودش در باب «زمان» با برگسون است، هرچند اخیرا توسط علاقه روزافزون به مکتب برگسونی و تاثیر او بر فلسفه قرن بیستم به دلیل تاثیر او بر ژیل دلوز تحقیقات پژوهشگران نشان از وامداری هایدگر از فلسفه برگسون دارد. دامنه این تحقیقات گرچه به مسئله تاثیر برگسون بر پدیدارشناسی و هایدگر هم کشیده شده اما برخی پرسش ها هنوز بی پاسخ هستند که این مقاله سعی در پاسخ به آنها را دارد
    کلید واژگان: هایدگر, برگسون, زمان, حیث زمانی, ارسطو
    Hussein Malakooti, Bijan Abdolkarimi *, Ali Moradkhani
    At the beginning of Being and Time, Bergson's name comes alongside Aristotle’s name when Heidegger tried to distinguish the concept of temporality from traditional time. Now, the question is why after Aristotle, the name of Bergson comes? If he meant to name the last philosopher, why didn’t he mention Husserl, who was Heidegger’s professor and was supposed to have a lecture about Time-consciousness? Why not Hegel, whose interpretation of the concept of time is the subject of the penultimate chapter in Being and Time? Why not Dilthey, whose thoughts are the focus of Heidegger’s most critical early investigations of time? However, in the footnote near the end of Being and Time, Heidegger admits that he only wanted to distinguish his thoughts from Bergson about the concept of time. But our investigations show something different. It shows that Heidegger used Bergson’s concept of time to build his theory in Being and Time. Although, recently, researchers gave a great interest to Bergson's work and his influences on Gilles Deleuze's philosophy, but the questions about Bergson's influence on phenomenology and Heidegger's philosophy had been unanswered. The increasing attention of scholars toward these questions is promising, but not enough. This article tries to answer some of these questions.
    Keywords: Heidegger, Bergson, Time, Temporality, Aristotle
  • حسین ملکوتی، بیژن عبدالکریمی*، علی مرادخانی

    پدیدارشناسی یکی از مهم ترین جریان های فلسفه معاصر است که اگرچه هوسرل بنیان گذار آن محسوب می شود، ریشه های شکل گیری آن در آثار فلاسفه ای همچون دکارت، کانت و برگسون یافت می شود. هایدگر پدیدارشناسی را از استاد خود آموخت و آن را به عنوان روشی برای فهم وجود به کار برد. پدیدارشناسی در هایدگر از شکل ساده هوسرلی به روشی کارآمد برای فهم حقیقت تبدیل می شود که بخشی از این تحول مدیون اثری است که برگسون بر تفکر هایدگر دارد. ازنظر هایدگر، برگسون با طرح اهمیت آگاهی در فهم حیات آن گونه که هست، در شکل گیری پدیدارشناسی هوسرل نقش دارد. ماکس شلر در ترجمه آثار برگسون به زبان آلمانی و توجه به فلسفه او نقش مهمی دارد. تلاش شلر در پرداخت به فلسفه برگسون، به اثر هوسرل تحقیق در زمان آگاهی درونی کشیده می شود که بخش هایی از آن در آثار بعدی اش منتشر می شود. علاوه بر این، برگسون ازطریق تفاوت قایل شدن میان زمان معمولی با زمان واقعی یا «دیرند» و نقش دیرند در فهم حیات، راه جدیدی را برای فهم واقعیت به فلاسفه معرفی می کند. برای هایدگر، پدیدارشناسی بدون فهم مسیله زمان و محورقراردادن دازاین به عنوان موجودی زمان مند امکان پذیر نیست. پدیدارشناسی یکی از پیچیده ترین مباحث فلسفه قرن بیستم است و ساده ترین روش برای فهم آن توجه به ریشه های شکل گیری آن است. باتوجه به اینکه درزمینه تاثیر فلسفه برگسون بر جنبش پدیدارشناسی تحقیقات کافی صورت نگرفته است، در این مقاله سعی شده تا حد امکان بخشی از این نیاز پوشش داده شود.

    کلید واژگان: پدیدارشناسی, حیث زمانی, برگسون, هایدگر, دیرند
    Hussein Malakooti, Bijan Abdolkarimi *, Ali Moradkhani

    Phenomenology is one of the most important nowadays’ philosophical movements. Although Husserl is the founder, you can find its roots in philosophers’ works like Descartes, Kant, and Bergson. Heidegger Learned phenomenology from his professor and used it as a way to understand Being. Phenomenology for Heidegger transformed from Husserlian simple form to a way to understand the truth. Part of this transformation is because of Bergson's influence on Heidegger. In Heidegger’s opinion, Bergson, with bolding the importance of consciousness for understanding life, had a part in establishing Husserl’s phenomenology. By translating Bergson’s works into German, Max Scheler played a crucial role in gathering attention to Bergson's philosophy. This effort led to Husserl’s important work, the investigations of internal time consciousness, which are partly published in Husserl’s later works. Furthermore, Bergson, by making a difference between common time and real-time or ‘duration’ in understanding life, showed philosophy a new way of understanding truth. For Heidegger, phenomenology without understanding the concept of time, and centralization of Dasein as temporality, is not conceivable. The phenomenology is one of the most complex topics in the philosophy of the 20th century, and the simplest way to understand it is to pay attention to the formation of its roots. Considering that not enough research has been done on the influence of Bergson's philosophy on the phenomenological movement, this article tries to cover as much of this need as possible.

    Keywords: Phenomenology, Temporality, Bergson, Heidegger, duration
  • حسین ملکوتی، بیژن عبدالکریمی*، علی مرادخانی

    این مقاله در پی نقد هایدگر بر فلسفه حیات برگسون و تحلیل او از آن است. علاقه مندی هایدگر به این دلیل است که برگسون به دنبال راهی می گردد برای فهم حیات همان گونه که هست. هایدگر در تحلیل خود برخی آرای برگسون را امیدوارکننده می داند، مانند توجه به مفهوم زمان به عنوان کلیدی برای به چنگ آوردن حقیقت، اما برخی دیگر از نظریات برگسون مانند عدم کفایت زبان در فهم حیات را نقد می کند. به طورکلی، نتایج این تحقیق به سه بخش تقسیم می شود. در بخش اول، مفهوم زمان در فلسفه برگسون به عنوان کلیدی برای فهم حیات به دست داده می شود که در اینجا هایدگر برگسون را از پیشگامان فلسفه مدرن معرفی می کند. بخش دوم مقاله به موضوع زبان و عدم کفایت مفهوم در فلسفه برگسون اختصاص یافته است. در بخش سوم و پایانی، هایدگر با نقد نظریات برگسون درباب زبان، سعی می کند برای فهم حقیقت به وسیله مفهوم زمان راهی پیدا کند. توجه به آگاهی و ارتباط آن با دنیای خارج، ازطریق مفهوم زمان برگسونی یا دیرند، از دیگر مباحثی است که برای هایدگر از اهمیت بالایی برخوردار است. هایدگر باوجود تمام نقدهایی که بر فلسفه حیات دارد همچنان کار برگسون را امیدوارکننده ترین تحقیق و تلاش برای دستیابی به حقیقت می داند.

    کلید واژگان: حیات, زمان, برگسون, هایدگر, دیرند
    Hussein Malakooti, Bijan Abdolkarimi *, Ali Moradkhani

    This article follows Heidegger’s criticism and analysis of Bergson’s philosophy of life. Heidegger’s interest is because Bergson is looking for a way to understand life as it is. In his research, Heidegger considers some of Bergson’s opinions promising, such as paying attention to the concept of time as a key to grasping the truth. Still, he criticizes some of Bergson’s theories, such as the inadequacy of language in understanding life. In general, the results of this research are divided into three parts; In the first part, the concept of time in Bergson’s philosophy is given as a key to understanding life, where Heidegger introduces Bergson as one of the pioneers of modern philosophy. The second part of the article is devoted to the issue of language and the inadequacy of the concept in Bergson’s philosophy. In the third and final part, Heidegger criticizes Bergson’s theories about language and tries to find a way to understand the truth through the concept of time. Attention to consciousness and its connection with life through Bergson’s time or duration is another topic of great importance to Heidegger. Despite all of Heidegger’s criticisms of the philosophy of life, he still considers Bergson’s work as the most promising research and effort to reach the truth.

    Keywords: life, time, Bergson, Heidegger, duration
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال