به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

jahangir karimian

  • طاهره مومنی قلعه قاسمی، جهانگیر کریمیان، امیر موسی رضایی *، نجمه آجودانیان
    مقدمه

     بحران شیوع بیماری کووید 19 باعث تاثیر منفی بر ابعاد سلامتی افراد به خصوص پرستارانی که در خط مقدم در حال مبارزه با این بیماری بودند، گذاشته است. بدون شک آن ها در این شرایط فشار کاری زیادی را تحمل می کنند که می‏تواند ابعاد مختلف سلامت آن ها را تحت تاثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی استرس، اضطراب و افسردگی پرستاران مراقبت کننده از مبتلایان به کووید 19 شهر اصفهان و ارتباط آن با سلامت معنوی و متغیرهای جمعیت شناختی انجام شد.

    روش ها

     این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت مقطعی بود. نمونه ها را 297 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان‏های کووید 19 وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که معیارهای ورود به تحقیق را داشتند، تشکیل داد. اطلاعات به وسیله پرسش نامه‏ استاندارد سلامت معنوی Paloutzian و همکاران (Spiritual Well-Being Scale یا SWBS) و مقیاس Depression Anxiety and Stress Scale-42 (DASS-42) جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

     بیش از یک سوم پرستاران (3/35 درصد) و حدود یک سوم آن ها (2/27 درصد) دارای درجات قابل توجهی از اضطراب و افسردگی بودند. نتایج آزمون Pearson نشان داد که ارتباط معکوس و معنی‏داری بین استرس، اضطراب و افسردگی پرستاران شاغل در بخش‏های کووید 19 با سلامت معنوی وجود داشت (001/0 > P).

    نتیجه گیری

     با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می‏رسد توجه و تقویت بعد معنوی پرستاران در بحران‏ها در کنار حمایت‏های مالی و صنفی، به بهبود سلامت روان پرستاران و به دنبال آن، بهبود فرایند خدمات دهی به بیماران کمک کند.

    کلید واژگان: استرس, اضطراب, افسردگی, معنویت, پرستاران, کووید 19, ایران
    Tahere Momeni-Ghaleghasemi, Jahangir Karimian, Amir Musarezaie *, Najmeh Ajoodaniyan
    Background

    The outbreak of coronavirus disease 2019 (COVID-19) has harmed the health dimensions of people, especially nurses who were at the forefront of fighting this disease. Undoubtedly, they endure a lot of work pressure in these conditions, which can affect different aspects of their health. The present study was designed and implemented to investigate the stress, anxiety, and depression of nurses caring for patients with COVID-19 in Isfahan, Iran, and its relationship with spiritual well-being and demographic variables.

    Methods

    This cross-sectional study was a descriptive-analytical one, conducted on 297 nurses who met the inclusion criteria working in the clinical wards of COVID-19 hospitals affiliated to Isfahan University of Medical Sciences. The data collection instrument included Depression, Anxiety, and Stress Scale-42 (DASS-42), and Paloutzian and Ellison Spiritual Well-Being Scale (SWBS). The data were analyzed by SPSS software using descriptive and analytic statistics.

    Findings

    More than one-third of nurses (35.3%) and about one-third of them (27.2%) had significant levels of anxiety and depression. The results of the Pearson test showed that there was an inverse and significant statistical relationship between the stress, anxiety, and depression of nurses working in the COVID-19 wards with spiritual well-being.

    Conclusion

    According to the results of the present study, it seems that attention and strengthening of the spiritual dimension of nurses in crises, along with financial and union support, will improve the mental health of nurses and consequently, will improve the service process for patients.

    Keywords: Stress, Anxiety, Depression, Spirituality, Nurses, COVID-19, Iran
  • محمود بهره مند، محمد کشتی دار، مینا مستحفظیان*، جهانگیر کریمیان
    مقدمه

    هدف از پژوهش حاضر مدلسازی عوامل موثر بر برندسازی ویژگی های شخصیتی داوطلبان ورزشی در رویدادهای ورزشی دانشگاهی ایران بود. تحقیق از نظر هدف کاربردی، از نظر شیوه هدف توصیفی - تحلیلی و از نظر شیوه اجرا از نوع تحقیقات آمیخته اکتشافی (کمی و کیفی) است.

    روش پژوهش: 

    فرایند مصاحبه ها تا رسیدن داده ها به اشباع نظری ادامه یافت و 15 مصاحبه از خبرگان از جمله برگزارکنندگان رویدادهای ورزشی، افرادی که سابقه داوطلبی در رویدادهای ورزشی دانشگاهی و استادانی که در زمینه برندسازی شخصی تجربه داشتند، انجام گرفت. جامعه آماری را در بخش کیفی خبرگان از جمله برگزارکنندگان رویدادهای ورزشی، متخصصانی که سابقه داوطلبی در رویدادهای ورزشی دانشگاهی داشتند و ارتقا پیدا کرده بودند و استادانی که در زمینه برندسازی شخصی فعالیت داشتند، تشکیل دادند. جامعه آماری در بخش کمی شامل همه افرادی که سابقه داوطلبی ورزشی داشتند و برگزارکنندگان و مسیولان کمیته های رویدادهای ورزشی بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس انتخاب شد و 216 پرسشنامه به صورت الکترونیکی توزیع شد. به منظور بررسی برازش مدل مسیری- ساختاری از نرم افزار PLS استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج مدل تحقیق نشان داد شرایط علی، شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر تاثیر مثبت و معناداری بر برندسازی شخصیتی داوطلبان ورزشی داشتند که سهم شرایط زمینه ای با ضریب اثر استاندارد 487/0 بیشتر از سایر عوامل بود.

    نتیجه گیری

    با اجرای راهبردهای شناسایی شده از پژوهش حاضر می توان شاهد افزایش اعتمادبه نفس و ارتقای جایگاه داوطلبان ورزشی شد و همچنین بهبود و کارایی هرچه بیشتر را در برگزاری و مدیریت رویدادهای ورزشی شاهد بود.

    کلید واژگان: برندسازی, داوطلبان ورزشی, شخصیت های ورزشی, مدیریت رویداد, ورزش دانشگاهی
    Mahmoud Bahremand, Mohammad Keshtidar, Mina Mostahfzian *, Jahangir Karimian
    Introduction

    Brand is one of the most important intangible assets that has been recently noticed. A brand is like a floating iceberg; you can only see a small part of it floating above the surface of the water, which represents the things that have been associated with the brand over time; but the important parts that indicate the strength of the brand are out of sight and underwater. The purpose of this study was to model the factors affecting the branding of personality traits of sports volunteers in Iranian university sports events.

    Methods

    The research is applied in terms of purpose, descriptive-analytical in terms of goal method, and mixed exploratory research (quantitative and qualitative) in terms of implementation method.The interview process continued until the data reached theoretical saturation, with 15 interviews with experts, including sports event organizers, people who have volunteered at university sports events, and professors with personal branding experience.The statistical community consisted of qualitative experts, including organizers of sporting events, professionals who have volunteered and been promoted to academic sporting events, and professors who have worked in the field of personal branding. The statistical population in a small part included all people who had a history of volunteering in sports and the organizers and officials of sports event committees. The available sampling method was selected and 216 questionnaires were distributed electronically. PLS software was used to evaluate the fit of the path-structural model.

    Results

    The results of the research model showed that causal conditions, background conditions, and intervening conditions had a positive and significant effect on personality branding of sports volunteers that the share of background conditions with a standard effect coefficient of 0.487 was higher than other factors.

    Conclusion

    By implementing the swimming strategies from the present study, we can see an increase in self-confidence and promotion of the position of sports volunteers, as well as improvement and efficiency in holding and managing sports events.

    Keywords: Academic sports, Branding, event management, Sports Personalities, Sports volunteers
  • محمد فتحی، مینا مستحفظیان*، حمید زاهدی، جهانگیر کریمیان
    هدف از تحقیق حاضر بررسی فرآیند بروز رفتارهای پرخطر دانش آموزان ورزشکار همدانی بود. تحقیق حاضر به لحاظ روش شناسی از نوع کیفی است و از میان روش های موجود در تحقیقات کیفی از تحلیل روایت به منظور کشف فرایندهایی که منجر به بروز رفتارهای پرخطر در بین دانش آموزان ورزشکار همدانی می شود، استفاده شده است. این تحلیل کمک می کند تا پیشینه ی زندگی این دانش آموزان شناسایی شود و در نهایت مدل فرایندی بروز رفتارهای پرخطر استخراج شود. مشارکت کنندگان این تحقیق را دانش آموزان پسر ورزشکار، دوره اول متوسطه شهر همدان که در کمیته انضباطی سازمان آموزش و پرورش شهر همدان دارای پرونده انضباطی بودند تشکیل می دادند این افراد به صورت هدفمند انتخاب شدند و داده ها بعد از اجرای 21 مصاحبه به اشباع نظری رسید. برای گردآوری اطلاعات در این تحقیق از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته و جهت ارزیابی روایی یافته ها از معیارهای اسکینر و همکاران (2014) استفاده شد. همچنین جهت تجزیه و تحلیل داده ها از فرایند کدگذاری مبتنی بر دستورالعمل تحقیقات روایت پژوهی براون و کلارک (2006) که روایت پژوهی را به مثابه آنالیز موضوعی می دادند و برای تحلیل اطلاعات آن رویکرد تحلیل تماتیک را پیشنهاد کرده اند، استفاده شد. یافته ها نشان داد بروز رفتارهای پرخطر دانش آموزان ورزشکار تابع 50 مفهوم اولیه، 9 مضمون فرعی و 2 مضمون اصلی است. مطابق با نتایج تحقیق برخی از این عوامل متعلق به نظام درون خانواده و برخی دیگر نیز تابع شرایط و موقعیت های بیرونی است که به باور مشارکت کنندگان در تحقیق در شکل گیری رفتارهای پرخطر نزد آن ها نقش داشته است.
    کلید واژگان: رفتارهای پرخطر, روایت پژوهی, دانش آموزان, ورزشکار
    Mohammad Fathi, Mina Mostahfezian *, Hamid Zahedi, Jahangir Karimian
    The aim of present study examined the process of high-risk behaviors of student-athletes of Hamedan. The present research is methodologically qualitative, and among the methods available in qualitative research, narrative analysis has been used in order to discover the processes that lead to high-risk behaviors among Hamedan student-athletes. This analysis helps to identify and record the lives of these students end up in dangerous behaviors derive a process model. Participants in this study were male student-athletes of the first year of high school in Hamadan who had a disciplinary case in the disciplinary committee of the Hamedan Education Organization. These individuals were purposefully selected and the data reached theoretical saturation after 21 interviews. To collect data in this study used Semi-structured interview tool and to evaluate the validity of the findings was used criteria Skinner et al (2014). Also, to analyze the data, use the coding process based on the narrative research guidelines of Brown and Clark (2006) who gave the narrative research as a thematic analysis and proposed a thematic analysis approach to analyze that information. Findings showed that the occurrence of high-risk behaviors of student-athletes is a function of 50 primary concepts, 9 sub-themes and 2 main themes. According to the research results, some of these factors belong to the system within the family and others are subject to external conditions and situations that the participants in the research believe have played a role in the formation of high-risk behaviors.
    Keywords: high risk behaviors, narrative research, Students, Athlete
  • Elahe Darvishi, Amir Musarezaie, Masoud Bahrami, Jahangir Karimian
     Background

    Breast Cancer (BC) is one of the most common cancers in the world, including in Iran. Chemotherapy as one of the basic treatments for BC leads to many side effects such as fatigue. This study aimed to examine the effect of a combined exercise program on the intensity of fatigue in patients with BC undergoing chemotherapy.

    Materials and Methods

    This clinical trial study was conducted on 64 patients with BC undergoing chemotherapy referring to the Seyyed al‑Shoada and the Al‑Zahra clinics from January to April 2022. Eligible patients who met inclusion criteria were recruited by the convenience sampling and then assigned randomly to intervention and control groups. The combined exercise program in the intervention group was done for 8 weeks as three sessions a week (34 sessions) each for 35–40 min. Piper’s Fatigue Scale was completed for both groups before and after the intervention. Data were analyzed using descriptive and inferential statistical methods.

    Results

    The results showed that the mean score of fatigue intensity in both control and intervention groups had a statistically significant difference after the intervention (p </em>= 0.004). The mean fatigue intensity score in the intervention group decreased significantly from mean (SD) 8.17 (1.88) to 5.56 (1.74).

    Conclusions

    Based on the results, a combined exercise program can reduce fatigue in patients with BC. Therefore, nurses can utilize exercise programs and practices as a subset of complementary medicine alongside other treatment methods, which can effectively promote cancer patients’ quality of life by reducing their fatigue.

    Keywords: Breast neoplasms, drug therapy, exercise, fatigue, nursing
  • محسن ناصر، مینا مستحفظیان*، جهانگیر کریمیان، حمید زاهدی
    مقدمه

    هدف از انجام پژوهش حاضر، ارایه مدل تاثیر مدیریت منابع انسانی سبز بر پایداری سازمانی با توجه به نقش میانجی فرهنگ خدمت و انگیزش در کارکنان سازمان های ورزشی استان فارس بود.

    روش ها

    این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از حیث شیوه جمع آوری داده ها، توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق را کارکنان سازمان های ورزشی استان فارس (4047 نفر) تشکیل داد. 395 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای با استفاده از روش Cochran انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه های استاندارد مدیریت منابع سازمانی Sakhavalkar و Tadani، پایداری سازمانی Karkolian و همکاران، انگیزش Hockman و Oldham و فرهنگ خدمت دانایی فر جمع آوری گردید. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه طراحی شده توسط استادان متخصص این حوزه و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب Cronbach´s alpha برای پرسش نامه های مدیریت منابع سبز، پایداری سازمانی، انگیزش و فرهنگ خدمت به ترتیب با مقادیر 86/0، 78/0، 85/0 و 96/0 تایید شد. داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری (Structural equation modeling یا SEM) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    استانداردهای منابع انسانی سبز با ضریب مسیر 364/0، بر پایداری تاثیر داشت. همچنین، متغیر فرهنگ خدمت با ضریب مسیر 408/0، نقش میانجی را در رابطه منابع انسانی سبز و پایداری نشان داد و متغیر انگیزش نقش معنی داری نداشت.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که به کارگیری مدیریت منابع انسانی سبز در بخش ورزش قابل پیاده سازی است و باید به جنبه های مختلف آن مانند فرهنگ خدمت و انگیزش کارکنان توجه جدی کرد تا از طریق توسعه پایدار، سازمان های ورزشی تقویت شوند.

    کلید واژگان: منابع انسانی, سازمان ها, خدمات عمومی, انگیزش
    Mohsen Naser, Mina Mostahfezian*, Jahangir Karimian, Hamid Zahedi
    Background

    The purpose of this study was to investigate the effect of green human resource management on organizational sustainability with respect to the mediating role of motivation and service culture of employees of sports organizations in Fars Province, Iran.

    Methods

    This was an applied research in terms of purpose and a descriptive-survey of correlation type in terms of data collection method. The statistical population of the study included the employees of sports organizations in Fars Province (n = 4047). A statistical sample of 395 people was selected using Cochran's method by stratified sampling method. To conduct the research, the standard questionnaires of organizational resources management of Sakhavalkar and Tadani, organizational sustainability of Karkolian et al., Hackman and Oldham motivation, and Danaifar service culture were used. The face and content validity of the questionnaire designed for this study was confirmed by the professors of this field and the reliability was confirmed using Cronbach's alpha for the questionnaires of green resource management, organizational sustainability, motivation, and service culture with values of 0.86, 0.78, 0.85, and 0.96, respectively. Statistical analysis of data was performed using structural equation modeling (SEM).

    Findings

    Green human resource standards with a path coefficient of 0.364 had an effect on sustainability. Moreover, the variable of service culture with a path coefficient of 0.408 had a mediating role in the relationship between green human resources and sustainability, and the variable of motivation did not play a significant role.

    Conclusion

    According to the results, it can be said that the application of green human resource management in the sports sector can be implemented and serious attention should be paid to its various aspects such as service culture and employee motivation to strengthen sports organizations through sustainable development.

    Keywords: Human resource, Organizations, Public service announcement, Motivation
  • Mohsen Naser, Mina Mostahfezian *, Jahangir Karimian, Hamid Zahedi
    Introduction

    The present study aimed to explore the impact of green human resourcemanagement on corporate sustainability, with a focus on the function of environmentalperformance as a moderator and the perspective of sports organizations employees’empowerment in Fars province.

    Methods

    This research is applied in terms of purpose and correlational descriptivesurvey in terms of the data collection method. The statistical population consisted of 4047employees working at sports organizations in Fars province, and the sample size was 395utilizing the stratified sampling method, optimal allocation, and Cochran’s formula. Thestandard questionnaires of organizational resources management by Sakhavalkar and Tadani(2013), corporate sustainability by Karkolian et al., (2015), environmental performance byMadersgloo and Altanlar (2011), and Spritzer’s staff empowerment (1995) were employed toconduct the current study.

    Results

    Sports management authorities approved the face and content validities of thequestionnaire prepared for this investigation. In addition, the Cronbach’s alpha methodwas used to calculate its reliability which were 96%, 46%, 68%, and 64% for green resourcemanagement, corporate sustainability, environmental performance, and empowerment,respectively. The data were statistically analyzed using structural equation modeling. Greenhuman resource standards affect the sustainability, according to the findings, with a pathcoefficient of 0.364. Environmental performance and empowerment were found to havea mediating function concerning green human resources and sustainability, with pathcoefficients of 0.476 and 0.434, respectively.

    Conclusion

    Considering green human resources by relying on environmental performanceand employee empowerment is one method of ensuring the sustainable development ofsports organizations.

    Keywords: Structural Equation Modeling, Environmental indicators, Human resources development
  • محمود بهره مند، محمد کشتی دار، مینا مستحفظیان*، جهانگیر کریمیان
    هدف

    هدف این پژوهش شناسایی و مدلسازی عوامل موثر بر برندسازی ویژگی های شخصیتی داوطلبان ورزشی در رویدادهای ورزشی دانشگاهی ایران بود.

    روش شناسی

    تحقیق حاضر از نوع کیفی و از منظر هدف از نوع تحقیقات توسعه ای است که با روش نظریه داده بنیاد انجام شد. روش جمع آوری اطلاعات توسط مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. فرآیند مصاحبه ها با 15 نفر از خبرگان از جمله برگزارکنندگان رویدادهای ورزشی و اساتیدی که در زمینه برندسازی تخصص داشته اند انجام شد. شیوه تحلیل داده های کیفی توسط دو پژوهشگر مجزا انجام شد و سپس حاصل توافق درونی محققان وارد پژوهش شد.

    یافته ها

    یافته های تحقیق نشان داد که سه عامل به عنوان شرایط علی، پنج عامل به عنوان شرایط زمینه ای و شش عامل به عنوان شرایط مداخله گر برندسازی ویژگی های شخصیتی داوطلبان ورزشی در رویدادهای ورزشی ایران نقش دارد. محرز است که داوطلبان بخش جدایی ناپذیر ورزش و رویداد های ورزشی هستند، به همین دلیل ویژگی های شخصیتی آن ها باید مد نظر قرار گیرد. از آنجایی که شرایط مداخله گر بیشترین نقش را در تعیین راهبردها دارد پیشنهاد می شود که برای ارتقای سطح داوطلبان ورزشی، به ارتقای روابط عمومی و حرفه‏ای، ویژگی های فردی آن ها مانند توانایی شخصی، دانش و مهارت آن‏ها مد نظر قرار گیرد.

    نتیجه گیری

    همچنین پیشنهاد می شود که بهترین داوطلبان رویدادهای ورزشی را برای ارتقا روحیه آن ها و انگیزه سایر داوطلبان به سمت های بالاتر در رویدادهای بعدی ارتقا داد یا برای رویدادهای بین المللی مانند المپیک، بازی های آسیایی که از همه دنیا نیروی داوطلب جذب می‏کند، معرفی شوند. در این صورت است که روحیه داوطلبی در جامعه و ورزش کشور نهادینه می شود.

    کلید واژگان: رویدادهای ورزشی, ورزش دانشگاهی, برندسازی
    Mahmoud Bahremand*, Mohammad Keshtidar, Mina Mostahfezian, Jahangir Karimian

    The purpose of this work was to identify and model the factors affecting the branding of the personality traits of the volunteers in the sports events. The approach of the present research work was qualitative, and in terms of purpose, it was a developmental research that was conducted using the grounded theory. The findings showed three factors as the causal conditions, five factors as the contextual conditions, and six factors as the intervening conditions for the branding personality traits of the sports volunteers in the Iranian sporting events. It is suggested that in order to brand the personality of the sports volunteers, great importance should be given to the behaviors of the volunteers, and efforts should be made to promote their individual and social behavior.

    Keywords: Sports events, College sports, Branding
  • Marzieh Kafeshani, Mohammad Hasan Entezari, Jahangir Karimian, Makan Pourmasoumi, Mohammad Reza Maracy, Mohammad Reza Amini, Amir Hadi *
    Background
    Cardiovascular diseases (CVD) are a set of metabolic disorders affecting heart and blood vessels. Green tea and sour tea (Hibiscus sabdariffa L.) have attracted significant attention recently due to their high popularity, nutrient profile and therapeutic effects. The aim of the present study was to compare the effects of green tea and sour tea supplementation on blood pressure and lipid profile in healthy adult men.
    Methods
    This randomized, double-blind, placebo-controlled trial included 54 healthy adult men. The participants were randomly assigned to two intervention groups receiving 450 mg green tea or sour tea and one placebo group which consumed 450 mg placebo (maltodextrin) for 6 weeks. Blood pressure, lipid profile, dietary intake and physical activity were measured pre- and post-intervention and compared.
    Results
    After 6 weeks of intervention, sour tea supplementation led to a significant decrease in systolic blood pressure (SBP) compared with the placebo group. However, we faild to find any significant difference in SBP between green tea and control groups. Also, no significant changes were observed in diastolic blood pressure (DBP) and lipid profile between the three groups. In comparison with baseline, there was a significant increase in the mean level of serum high-density lipoprotein cholesterol (HDL-C) in green tea and sour tea groups. Also, the interventions resulted in significant decrease in the mean levels of serum total cholesterol (TC) and low-density lipoprotein cholesterol (LDL-C) and DBP in the sour tea group compared with the pre-intervention value.
    Conclusion
    On the basis of our findings, sour tea supplementation led to decreased SBP in healthy men compared with the placebo, but there was no significant difference between their effects on DBP and lipid profile.
    Keywords: Green Tea, Hibiscus sabdariffa, Blood Pressure, Adults
  • سهیلا کریمی، جهانگیر کریمیان
    مقدمه
    امروزه یکی از ابزارهای سهل الوصول، ارزان و تعیین کننده سلامتی انسان ها، فعالیت های حرکتی و ورزش است و از سوی دیگر، کیفیت زندگی یکی از پیامدهای مهم سلامتی به شمار می آید. بنابراین، هدف از انجام تحقیق حاضر، تعیین رابطه بین مشارکت ورزشی با کیفیت زندگی زنان شهر اصفهان بود.
    روش ها
    این پژوهش از نوع پیمایشی بود و به روش توصیفی- همبستگی در سال 1394 انجام شد. جامعه آماری مطالعه را کلیه زنان شهر اصفهان (919399 نفر) تشکیل دادند. از این تعداد، 386 نفر به روش تصادفی طبقه‏ای و با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه Morgan انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، از پرسش نامه استاندارد کیفیت زندگی (World Health Organization Quality of Life یا WHOQOL-BREF) که پایایی آن 92/0 به دست آمده و پرسش نامه مشارکت ورزشی کریمیان و همکاران که پایایی آن 88/0 محاسبه شده است، استفاده گردید.
    یافته ها
    بین مشارکت ورزشی با کیفیت زندگی زنان، همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده شد (371/0 = r، 001/0 = P). همچنین، میزان مشارکت ورزشی زنان با میانگین 03/3 و کیفیت زندگی با میانگین 22/3، در سطح متوسطی قرار داشت. با توجه به تحلیل‏های رگرسیونی، 29 درصد از کیفیت زندگی می‏تواند به وسیله مشارکت ورزشی پیش بینی شود.
    نتیجه گیری
    ورزش و فعالیت های بدنی منظم، ارتباط معنی داری با سطح کیفیت زندگی در زنان دارد و می توان چنین استنباط نمود که با افزایش مشارکت ورزشی، کیفیت زندگی زنان نیز افزایش و بهبود می یابد.
    کلید واژگان: مشارکت ورزشی, ورزش, کیفیت زندگی, زنان, شهر اصفهان, ایران
    Soheila Karimi, Jahangir Karimian
    Background
    Today one of the tools readily available, inexpensive, and determining human health, physical activity and sport and the quality of life today is considered one of the important health consequences. The aim of this study was to determine the relationship between sports participation and quality of life of women in Isfahan.
    Methods
    This study is a descriptive-correlational survey. The population included all 919,399 women living in Isfahan in 2014. Using the stratified sampling and Morgan’s sample size Table 386 subject were randomly selected. To collect data, Quality of life questionnaire (WHOQOL-BREF) with the reliability of 0.92 and sports participation questionnaire of Karimian et al (2011) with the reliability of 0.88 were used.
    Findings: The results showed a positive and significant correlation between sports participation and quality of life of women (P = 0.001= and R = 0.371) at (-0.05). Also the level of sports participation of women with an average of 3.03 and quality of life with an average of 3.22 was within the average range. Also based on the regression analysis, 29% of the quality of life can be predicted by sports participation.
    Conclusion
    Based on the results we can say that regular exercise and physical activity has a significant relationship with quality of life in women And it can be concluded that the increase in sports participation, increase and improve women's quality of life.
    Keywords: Sports participation, Sports, Quality of life, Women, Iran
  • رسول نظری *، محمد طباطبایی، جهانگیر کریمیان
    بدیهی است امروزه سازمان های ورزشی باید مانند بیشتر سازمان ها و نهادها به سازمان های راهبردمحور تبدیل شوند. هدف از این تحقیق تحلیل موانع اجرایی برنامه راهبردی ورزش استان اصفهان براساس مدل فورچون از دیدگاه مدیران و کارشناسان و متخصصان دانشگاهی بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است که به روش پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران، کارشناسان ورزش و متخصصان دانشگاهی استان اصفهان در سال 1392 به 165 نفر بود. از بین نمونه آماری براساس جدول کرجسی و مورگان 116 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته موانع اجرایی برنامه راهبردی مدل فورچون استفاده شد. پس از تایید روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان، پایایی سوالات از طریق روش آماری آلفای کرونباخ 88/0 برآورد شد. یافته های این تحقیق با آزمون هایt تک متغیره و واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شد. مهم ترین موانع اجرای راهبرد ها باور ضعیف مدیران عالی، ضعف همراهی مدیران عملیاتی و ضعف در تخصیص منابع مالی بود. به طور کلی می توان گفت ضعف در منابع انسانی و منابع مالی مهم ترین موانع اجرای برنامه راهبردی اداره کل ورزش و جوانان استان اصفهان بود. ازاین رو توصیه می شود پیش از تدوین برنامه راهبردی در حوزه ورزش محدودیت های اجرایی برنامه ها پیش بینی شود.
    کلید واژگان: برنامه راهبردی, کارشناسان ورزشی, مدل فورچون, مدیران, موانع اجرایی
    Rasool Nazari *, Mohammad Tabatabaei, Jahangir Karimian
    Today, sports organizations, like most organizations and institutions, must turn to strategy-oriented organizations. The aim of this study was to analyze the barriers to implementing the strategic sport plan of Isfahan province based on Fortune Model from the viewpoints of university managers, experts and professionals. This study used a descriptive-analytical method and was conducted as a survey. The study population consisted of managers, sport experts and academic professionals in Isfahan province in 2013 (N=165). Based on Morgan and Krejcie Table, 116 subjects were selected by stratified random sampling method. A researcher-made questionnaire of barriers to implementing a strategic plan based on Fortune Model was used to collect data. The face and content validity of this questionnaire was confirmed by experts and its reliability was assessed by Cronbach's alpha (α=0.88). The data were analyzed by one-sample t test and one-way analysis of variance. The main barriers to implementing strategies were identified: poor beliefs of senior managers, weak contribution of operational managers and poor allocation of financial resources. Generally, it can be acknowledged that weak human resources and weak financial resources were major barriers to implementing the strategic plan of the Sport and Youth general office of Isfahan province. It is recommended to predict administrative limitations of the programs before strategic plans in sport are developed.
    Keywords: Fortune model, implementation barriers, managers, sport experts, strategic plan
  • امیر هادی، مرضیه کافشانی، جهانگیر کریمیان، محمدرضا مراثی، محمدحسن انتظاری
    مقدمه
    امروزه یکی از مهم ترین عوامل خطر بروز بیماری های قلبی- عروقی، استرس اکسیداتیو می باشد. مطالعات مختلف ارتباطی قوی میان افزایش مصرف فلاونوئیدهای گیاهی و کاهش خطر بروز انواع بیماری های مزمن را گزارش کرده اند. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی اثر مصرف عصاره چای سبز و چای ترش بر استرس اکسیداتیو، فشار خون و نمایه توده بدنی (Body mass index یا BMI) مردان ورزشکار بود.
    روش ها
    در این پژوهش، 54 مرد ورزشکار که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند، انتخاب شدند. سپس شرکت کنندگان با استفاده از روش بلوک های تصادفی سه تایی، در
    3 گروه قرار گرفتند. گروه های مداخله و دارونما به ترتیب کپسول های 450 میلی گرمی عصاره چای سبز، عصاره چای ترش و مالتودکسترین را دریافت کردند. سطح سرمی مالون دی آلدهید (Malondialdehyde یا MDA)، فشار خون و BMI شرکت کنندگان در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    مصرف عصاره چای سبز و چای ترش پس از شش هفته، توانست سطح MDA سرم گروه مداخله را نسبت به گروه دارونما به طور معنی داری کاهش دهد (008/0 = P). با این وجود، تنها مصرف عصاره چای ترش فشار خون سیستولیک را به طور معنی داری کاهش داد (001/0 > P). مصرف هر دو عصاره چای، تاثیر معنی داری بر فشار خون دیاستولیک، وزن و میزان BMI نداشت.
    نتیجه گیری
    مصرف عصاره چای سبز و چای ترش با کاهش استرس اکسیداتیو، می تواند خطر بیماری های قلبی- عروقی را در مردان ورزشکار کاهش دهد.
    کلید واژگان: عصاره چای سبز, عصاره چای ترش, استرس اکسیداتیو, بیماری های قلبی, عروقی, ورزشکاران
    Amir Hadi, Marzieh Kafeshani, Jahangir Karimian, Mohammadreza Maracy, Mohammadhassan Entezari
    Background
    Today, oxidative stress is one of the most important risk factors for cardiovascular disease (CVD). Various studies have reported a strong association between increased consumption of plant flavonoids and reduced risk of chronic diseases. The purpose of this study was to evaluate the effect of green tea and sour tea on serum malondialdehyde (MDA), blood pressure, and body mass index (BMI) in male athletes.
    Methods
    In this study, 54 male athletes who met the inclusion criteria were selected and randomly divided into 3 groups using ternary block randomization. The first, second, and control groups, respectively, received 450 mg/d of green tea extract, 450 mg/d sour tea extract, and 450 mg/d maltodextrin. The serum MDA, blood pressure, and BMI of the subjects were measured at the beginning of and 6 weeks after the study.
    Findings: Sour tea extract and green tea extract significantly reduced serum MDA level compared to placebo (P = 0.008). ýHowever, only sour tea extract significantly reduced systolic blood pressure (P 0.001). Neither of the extracts had a significant effect on diastolic blood pressure, weight, and BMI.
    Conclusion
    This study showed that green tea and sour tea extract consumption can decrease oxidative stress, and thus, reduce the risk of CVD in male athletes.
    Keywords: Green tea extract, Sour tea extract, Oxidative stress, Cardiovascular disease, Male athletes
  • Nahid Shahgholian, Shahrzad Khojandi Jazi, Jahangir Karimian, Mahboubeh Valiani
    Background
    Restless leg syndrome prevalence is high among the patients undergoing hemodialysis. Due to several side effects of medicational treatments, the patients prefer non-medicational methods. Therefore, the present study aimed to investigate the effects of two methods of reflexology and stretching exercises on the severity of restless leg syndrome among patients undergoing hemodialysis.
    Materials And Methods
    This study is a randomized clinical trial that was done on 90 qualified patients undergoing hemodialysis in selected hospitals of Isfahan, who were diagnosed with restless leg syndrome through standard restless leg syndrome questionnaire. They were randomly assigned by random number table to three groups: Reflexology, stretching exercises, and control groups through random allocation. Foot reflexology and stretching exercises were conducted three times a week for 30–40 min within straight 4 weeks. Data analysis was performed by SPSS version 18 using descriptive and inferential statistical analyses [one-way analysis of variance (ANOVA), paired t-test, and least significant difference (LSD) post hoc test].
    Results
    There was a significant difference in the mean scores of restless leg syndrome severity between reflexology and stretching exercises groups, compared to control (P
    Conclusions
    Our obtained results showed that reflexology and stretching exercises can reduce the severity of restless leg syndrome. These two methods of treatment are recommended to the patients.
    Keywords: Hemodialysis, Iran, massage, muscle stretching exercises, patients undergoing hemodialysis, reflexology massage, restless leg syndrome, stretching exercises
  • مسعود نادریان، محمود بنی مسنی، سید مرتضی موسوی نافچی، احمدعلی آصفی، جهانگیر کریمیان
    مقدمه
    با توجه به وضعیت نامطلوب سخت افزاری ورزش کشور که در زمینه هایی مانند اماکن، تجهیزات، اسباب و لوازم با کمبود و نارسایی مواجه است، ورزشکاران و مربیان همواره در معرض خطرات و آسیب های زیادی قرار دارند. بنابراین، یکی از ابزارهای مناسب برای حمایت ورزشکاران در مقابل حوادث، بیمه است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین وضعیت بیمه ورزشی از دیدگاه مدیران ورزشی و ورزشکاران آسیب دیده در استان چهارمحال و بختیاری بود.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر کاربردی و از نوع توصیفی- پیمایشی بود و جامعه آماری آن را مدیران ورزشی و ورزشکاران آسیب دیده استان چهارمحال و بختیاری شامل دو گروه (64 نفر از مدیران، 278 نفر ورزشکاران) در سال 1393 تشکیل دادند. 103 نفر از ورزشکاران آسیب دیده و 42 نفر از مسوولان به صورت در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، پرسش نامه محقق ساخته شامل دو قسمت بود. بخش اول سوالات مربوط به میزان موفقیت بیمه و بخش دوم سوالات مربوط به مشکلات و موانع در انجام تعهدات بیمه بود. روایی پرسش نامه مورد تایید متخصصان مدیریت ورزشی، پزشکی ورزشی و مدیریت بیمه قرار گرفت. پایایی پرسش نامه با استفاده از روش Cronbach¢s alpha محاسبه و با میزان 84/0 تایید شد. داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    از دیدگاه مدیران، فدراسیون پزشکی ورزشی نتوانسته است به طور معنی داری عملکرد مطلوبی در زمینه بیمه ورزشی اجباری داشته باشد. همچنین، فدراسیون پزشکی ورزشی از دیدگاه ورزشکاران به طور معنی داری فقط در مولفه پیشگیری موفق عمل نموده است (05/0 > P).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده، فدراسیون پزشکی ورزشی به عنوان متولی امر توسعه خدمات فنی و پزشکی، باید با برنامه ریزی های دقیق شرایط لازم را برای موفقیت در درمان، ارایه خدمات اداری و ارتباطی و پیشگیری مهیا سازد.
    کلید واژگان: بیمه, ورزشکاران, آسیب های ورزشی
    Masud Naderian, Mahmood Banimasani, Sayed Morteza Mousavi, Nafchi, Ahmad Ali Asefi, Jahangir Karimian
    Introduction
    Due to the unfavorable condition of sport infrastructure in Iran, including locations, equipment, ýfacilities, and accessories, athletes and coaches are at an increased risk of accidents and ýinjuries. One of the main tools for protecting athletes in case of accidents is insurance. The ýobjective of this study was to determine the status of sports insurance from the perspective of ýinjured athletes and sports administrators in Chaharmahal Va Bakhtiyari Province, Iran.
    Methods
    This applied and descriptive study was conducted through field surveys in 2014. The study ýpopulation consisted of injured sport administrators and athletes in Chaharmahal va Bakhtiari ýProvince (64 managers and 278 athletes). From among them, 103 athletes and 42 officials were ýselected through convenience sampling. The data gathering tool was a researcher-made ýquestionnaire consisting of two parts; one part related to the success rate of insurance plans ýand the other on problems and obstacles to a successful insurance coverage. The validity of the ýquestionnaire was confirmed by sports management professionals, sports medicine experts, ýand insurance management experts. Its reliability was calculated using Cronbach’s alpha which ýwas equal to 0.84. Data analysis was carried out using descriptive and inferential statistics.
    Results
    From the managers’ perspective, the Federation of Sports’ Medicine has not shown a ýsignificantly favorable performance in regards to mandatory sports’ insurance. Moreover, from ýthe athletes’ perspective, the Federation of Sports’ Medicine has only been significantly ýsuccessful in the prevention dimension (P
    Conclusion
    Based on the findings of this study, the Federation of Sports’ Medicine, as the organization ýresponsible for the development of technical and medical services in sports, must create ýfavorable conditions for success in the treatment and prevention of sports related incidents and ýprovision of administrative services.
    Keywords: Sport Insurance, Athletes, Sport Injuries
  • علی طهماسبی، حمیدرضا آزادی، پریوش شکرچی زاده، جهانگیر کریمیان
    مقدمه
    افسردگی نوعی اختلال خلق است که در آن فرد احساس غم، عدم لذت و دلسردی می کند. با توجه به افزایش بروز این اختلال در جامعه کنونی و به ویژه در افراد دارای تحصیلات دانشگاهی، هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تاثیر ورزش های مقاومتی بر حوزه های عملکرد کاری و نمره افسردگی در افراد دارای تحصیلات دانشگاهی شهر اصفهان بود.
    روش ها
    روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت غیر احتمالی و در دسترس انجام شد. پرسش نامه های افسردگی و عملکرد کاری برای گروه های آزمودنی (40 نفر) و شاهد (40 نفر) قبل از انجام مداخله تکمیل گردید و تمرینات مقاومتی به مدت 8 هفته، هفته ای 3 روز و روزی 5/1 ساعت بر طبق پروتکل طراحی شده انجام گرفت. در نهایت، پرسش نامه ها در هفته اول پس از سپری شدن طول مدت مداخله اخذ گردید.
    یافته ها
    بر اساس آزمون Paired t، تفاوت معنی داری در میزان عملکرد، رضایت از عملکرد و شدت افسردگی قبل و بعد از انجام مداخله در گروه آزمودنی مشاهده شد. همچنین، نتایج آزمون Independent t حاکی از وجود تفاوت معنی دار بین دو گروه در عملکرد، میزان رضایت از عملکرد و شدت افسردگی، بعد از انجام مداخله بود. جهت تعیین معنی داری داده ها، 001/ ≤ P در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS انجام گردید.
    نتیجه گیری
    انجام 8 هفته تمرینات مقاومتی می تواند به طور موثری منجر به کاهش شدت افسردگی و بهبود در عملکرد و میزان رضایت از عملکرد در بزرگسالان دارای تحصیلات دانشگاهی شهر اصفهان گردد
    کلید واژگان: ورزش های مقاومتی, حوزه های عملکرد کاری, افسردگی, تحصیلات دانشگاهی
    Ali Tahmasebi, Hamidreza Azadi, Parivash Shekarchizadeh, Jahangir Karimian
    Background
    Depression is a mood disorder in which the individual experiences feelings of sadness, lack of pleasure, and discouragement. In light of the increasing rate of depression, especially among tertiary-educated individuals, this paper aims to investigate the effect of resistance exercises on occupational performance areas and depression score in individuals with academic education in Isfahan, Iran.
    Methods
    Convenience nonprobability sampling was performed in this study. The Beck Depression Inventory-Second Edition (BDI-II) and Canadian Occupational Performance Measure (COPM) were completed before and after the intervention by the experimental group (n = 40) and control group (n = 40). Based on the designed protocols, resistance exercises were performed for 8 weeks, 3 days per week for 1:30 hours. During the first week after the intervention, the BDI-II and COPM were completed once more. Data were analyzed using SPSS software. All P-values of equal to or less than 0.001 were considered significant.
    Findings: The paired t-test results showed significant differences in performance (P
    Conclusion
    The results showed that 8 weeks of resistance exercises can effectively reduce depression severity and improve performance and satisfaction among adults with academic education in Isfahan.
    Keywords: Resistance Training, Occupational Performance Areas, Depression, Academic Education
  • Jahangir Karimian, Behjat Taheri, Masoumeh Sadeghpour, Akram Sadeghpour
    Background

    The aim of this research was to study the pathology of Isfahan University of Medical Sciences based on Weisbord six box model and to find its relation with mental health.

    Materials and Methods

    The research method followed was a descriptive survey. The statistical society consisted of all staffs of the Isfahan University of Medical Sciences consisting of professors in the year 2012 (personnel of deputy of treatment, deputy of training, cultural-student deputy, supporting deputy, deputy of food and drugs, health deputy, and deputy of research). The number of subjects in the mentioned society was 1647, sample size was 332 Based on Cochrane's formula. They were selected by random sampling method in proportion with the statistical society.The measurement instruments included organizational pathology questionnaire (ODQ) with 35 questions and the questionnaire of mental health standard [General Health Questionnaire (GHQ)] with 28 questions. The validity of the questionnaires obtained from reviews by faculties and experts, and the reliability of the questionnaire assessed through Cronbach's coefficient were 0.86, 0.85, and 0.76, respectively.To analyze data, the statistical methods such as single-variance t-test, regression analysis, correlation coefficient, Kolmogorov–Smirnov test, and Multivariate Analysis of Variance (MANOVA) were used.

    Findings

    The findings of research demonstrated that the organizational damage based on six box model was seen only in the reward component at the Isfahan University of Medical Sciences. Mental health of persons in the sample group of Isfahan University of Medical Sciences was in the suitable status. There was a meaningful and positive interrelation between mental health and attitude toward the organizational damages in the dimensions of communications, useful merchandises, and attitude to change. However, no meaningful interrelation was seen between aims, structure, leadership, and reward and mental health. There was no meaningful difference between the averages of staffs' attitude about their mental health per the demographic properties.

    Conclusions

    The results show that there was a meaningful and positive interrelation between mental health and attitude toward the organizational damages in the dimensions of communications, useful merchandises, and attitude to change. Therefore, managers should focus on all parts of the organization and the pathology strengths and weaknesses in these areas.

    Keywords: Isfahan University of Medical Sciences, mental health, organizational pathology, six box model, staffs
  • Jahangir Karimian, Taghi Agha Hosseini, Parivash Shekarchizadeh, Sayed Morteza Mousavi Nafchi
    Background

    Today, social capital is a need in the society. Also, leisure time and physical activities are among the most important productive sources of social capital, which have been realized recently. This study aims to find the relationship between social capital and physical leisure time of the faculty members of Isfahan University of Medical Sciences.

    Materials and Methods

    A descriptive correlation method was used in this study. Two questionnaires were used for data collection. Social capital questionnaire is based on SCAT Model. Also, leisure time questionnaire was made by the researcher for which face and content validity was verified by experts. Reliability coefficients by using Cronbach's alpha coefficients were calculated as 0.92 and 0.82, respectively. Sample population was calculated by Cochran's formula, and 150 people were selected as the sample using multiple cluster sampling by taking the sex and college into consideration as the variables.

    Findings

    According to the findings, there was a direct relationship between a combination of social capital parameters (including commitment, attitude, trust, participation, mutual relationship, social norm, and unity) and the way of spending physical leisure time (R = 0.659, P = 0.000). Among the parameters, "commitment" was significant with a beta coefficient B = 0.293 and P = 0.044 and social norms was significant with a beta coefficient B = 0.196 and P = 0.047, but the rest of the factors were not significant.

    Conclusion

    Playing sport and doing physical activities in the leisure time and also taking part in group activities and their membership provide a situation for people to respect the group interests through communication. Such activities can cause the level of social capital and its factors to be increased.

    Keywords: Leisure time, physical activities, social capital
  • Jahangir Karimian, Majid Khazaei, Parivash Shekarchizadeh*
    Background
    It is well accepted that skeletal muscle conforms to exercise stimulus by increasing capillary density and angiogenesis, but there is less evidence regarding the effect of resistance training on capillary density in flexor hallucis longus (FHL) and soleus muscle.
    Objectives
    In this study, we evaluated the effect of resistance training on capillary density around soleus and FHL muscles in type 1 diabetic rats.
    Materials And Methods
    Thirty-six male rats were divided into four groups: (1) control; (2) diabetic; (3) diabetic trained and (4) control trained (n = 9 each). A Single intraperitoneal injection of Streptozotocin at a dose of 55 mg/kg was used for induction of diabetes. The rats in the trained group undertook one training session per day for 3 days/week. Training was done with the use of a 1 meter high ladder inclined at 80°. After 4 weeks, the plasma nitrite concentrations were measured. Capillary/fiber ratio was determined around soleus and FHL muscles by immunohistochemistry.
    Results
    Plasma Nitric Oxide (NO) concentration was increased after resistance training in diabetic animals (P < 0.05). Capillary/fiber ratio around the soleus muscle of diabetic group was more than control rats. Resistance training did not alter capillary/fiber ratio in diabetic animals (1.00 ± 0.6 vs. 1.07 ± 0.07, respectively). Capillary/fiber ratio around FHL muscle was significantly different between diabetic and control and did not alter after exercise (diabetes: 1.1702 ± 0.09; diabetic trained: 1.1714 ± 0.08; control: 0.79 ± 0.08; control trained: 0.73 ± 0.03). There was a positive correlation between plasma NO concentration and capillary density in the soleus muscle (R2 = 0.65).
    Conclusions
    Resistance training could not improve capillary/fiber ratio in soleus and FHL muscle of diabetic animals in spite of increase in some angiogenic factors including NO.
    Keywords: Exercise, Nitric Oxide, Capillary Density, Diabetes
  • جهانگیر کریمیان، تقی آقاحسینی، سید مرتضی موسوی نافچی*
    مقدمه

    بدون تردید میزان سرمایه ی اجتماعی جامعه برآیندی از سرمایه های اجتماعی گروه های کوچک می باشد، که در بین اقشار مختلف جامعه متفاوت است و انتظار می رود گروه های حرفه ای و شغلی مختلف با توجه به میزان دانش، نگرش و سرمایه گذاری به عمل آمده توسط جامعه بر روی آنان از سطوح مختلفی از این متغیر اجتماعی بهره برده باشند. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی سطح و چگونگی سرمایه اجتماعی و مولفه های آن در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بوده است.

    روش بررسی

    تحقیق حاضر کاربردی و از نوع توصیفی که جامعه آماری را کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که 670 نفر در سال (92 – 1391) بوده است، تشکیل داده بودند. حجم نمونه با یک مطالعه مقدماتی و با استفاده از فرمول Cocran150 نفر در نظر گرفته شد که به روش طبقه ای تصادفی با توجه به متغیر جنسیت و دانشکده انتخاب گردید. برای سنجش سرمایه اجتماعی در این پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از مدل (Social Capital Assessment Tool) که توسطKrishna و Shrader در سال 1999 میلادی ساخته شده است که روایی صوری و محتوای آن مورد تائید 8 نفر متخصصان و صاحب نظران علوم مدیرت و جامعه شناسی و پایایی آن نیز 94/0 به دست آمد، استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در دو سطح آمار توصیفی شامل (فراوانی، درصدها، جداول و نمودارها) و در سطح استنباطی شامل (آزمون t تک نمونه ای، t مستقل و آزمون F) صورت گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد سرمایه اجتماعی اعضای هیات علمی برابر با (44/3) بوده است که نشان می دهد بالاتر از حد متوسط است و نیز نگرش با میانگین (82/3) بالاترین و اعتماد با میانگین (14/3) پائین ترین سطح از هفت مولفه سرمایه اجتماعی را دارا بودند. همچنین بین سرمایه اجتماعی اعضای هیات علمی بر اساس متغیرهای جنسیت، تخصص، مرتبه علمی و دانشکده تفاوت معناداری وجود دارد.

    نتیجه گیری

    کلیه فعالیت های آموزشی اعضای هیات علمی بدون در نظر گرفتن پایگاه اجتماعی آنان از نظر جامعه، سیاست گذاری ها و شرایط اقتصادی امکان پذیر نیست. از این رو از چند نظر می توان به تقویت اثربخشی سرمایه اجتماعی در کلیه ابعاد و فعالیت های استادان دانشگاه پرداخت، از یک سو روابط شبکه ای و درونی مانند اعتماد، نگرش، ارتباطات اجتماعی و از سوی دیگر لحاظ نمودن جایگاه و پایگاه اجتماعی و برنامه ریزی های کلان و موقعیت های مختلف عاملان کنش (اعضای هیات علمی) و با توجه به شرایط اقتصادی جامعه، پرداخت.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, اعضای هیات علمی, دانشگاه ها
    Jahangir Karimian, Taghi Agha Hosseini, Sayedmorteza Mousavi Nafchi
    Introduction

    the rate of a society`s social capital is doubtless the resultant of the small group`s social capitals which is different among groups of the society. By taking into consideration the people`s knowledge and attitude and also the society`s investment on them, it is expected that groups with different jobs and professions gain benefit different levels of this social variable. The objective of the present study is to analyze the quality and the level of social capital and its factors in Isfahan University of Medical Sciences.

    Methods

    This is an applied and descriptive research which its statistical population includes all faculty members of Isfahan University of Medical Sciences (on 2013-2014) which were 670 members. After an introductory study, the sample size was calculated by the use of the Cochran formula as150 members. They have been selected by taking the gender and college variables into consideration based on systematic random sampling and. In order to measure the social capital, the researcher developed questionnaire and Social Capital Assessment Tool Model have been used. Its content and facial validityhas been confirmed by eight expertise majoring sociology and management science. The earned reliability is 94/0. The Analysisof the research`s data has done in two levels of descriptive statistics, include frequency, percentages, tables, and figures) and inferential level include independent and single sample t-test and F-test.

    Results

    results have shown that the social capital of the faculty members is equal with 3.44 which are more than the mean. Also, “attitude” with the mean of 3.82is having the highest level of social capital from among the seven factors of social capital. Also, there is a significant relationship between faculty member`s social capital based on gender, specialty, academic level, and college variables.

    Conclusion

    it is impossible to consider the faculty member activities without taking their social status based on society, policies, and economical condition into consideration. Therefor boosting the social capital effectiveness in all university professors` activities is possible. This action can be done either through having an internal relationship like trust, attitude, and social relationship or by including social status positions for faculty members, and having macro planning for such positions.

    Keywords: Social Capital, Faculty Members, Universities
  • جهانگیر کریمیان، تقی آقا حسینی، شهرام عروف زاد، سید مرتضی موسوی نافچی *
    مقدمه

    امروزه اهمیت سرمایه اجتماعی در جامعه بیش از پیش احساس می شود و از سوی دیگر اوقات فراغت و فعالیت های بدنی به عنوان یکی از مهمترین مولدهای سرمایه اجتماعی مورد توجه قرار دارد. از این رو این پژوهش به تعیین رابطه بین سرمایه اجتماعی و اوقات فراغت فیزیکی اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان پرداخته است.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع توصیفی همبستگی بود که در سال 1391 انجام گرفت. گرد آوری داده ها از طریق دو پرسشنامه انجام گرفت. پرسشنامه سرمایه اجتماعی بر اساس مدلSCAT(Socia Capital Assocaition Tool)، و همچنین پرسشنامه اوقات فراغت محقق ساخته که روایی صوری و محتوای آنها مور تائید صاحبنظران قرار گرفته است و نیز پایایی آنها با استفاده از روش ضریب Cronbach''s alpha به ترتیب 92/0 و 82/0 بدست آمده است. حجم نمونه با یک مطالعه مقدماتی و با استفاده از فرمول Cochran''s 150 نفر در نظر گرفته شد که به روش طبقه ای تصادفی با توجه به متغیر جنسیت و دانشکده انتخاب گردید.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بین ترکیبی از مولفه های سرمایه اجتماعی شامل (تعهد، نگرش، اعتماد، مشارکت، ارتباط متقابل، هنجارهای اجتماعی و یکپارچگی) با میزان و نحوه گذراندن اوقات فراغت فیزیکی رابطه وجود دارد. (R =. /659 P=. /001).
    همچنین نتایج نشان داد که از مولفه ها، فقط مولفه تعهد با ضریب بتای (B =. /293، P =. /044) و هنجارهای اجتماعی با ضریب بتای (B =. /196، P =. /047) معنی دار بوده و سایر مولفه ها معنی دار نبوده اند.

    نتیجه گیری

    ورزش و فعالیت های بدنی در اوقات فراغت و شرکت فرد در فعالیت های گروهی و عضویت در آنها شرایطی را فراهم می سازد تا فرد با تعامل و برقراری ارتباط با سایر افراد و احساس تعلق به گروه، منافع و مصالح جمع را محترم بشمارد. این چنین فعالیت ها می تواند باعث افزایش سطح سرمایه اجتماعی و مولفه های آن در بین افراد گردد.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, فعالیت بدنی, فعالیت های اوقات فراغت
    Jahangir Karimian, Taghi Agha Hosseini, Shahram Aroufzad, Seyyed Morteza Mousavi Nafchi
    Introduction

    today, social capital is a need in society. Also, leisure time and physical activities are among the most important productive sources of social capital which has noticed nowadays. This survey studies the relationship between social capital and physical leisure time of faculty members of Esfahan University of Medical Sciences.

    Methodology

    descriptive correlation method is used in this study. Two questionnaires are used for data collection. Social capital questionnaire is based on SCOT Model. Also, leisure time questionnaire made by researcher which Face and content validity of it was verified by experts. Reliability coefficients by using Cornbrash’s alpha coefficients were calculated at 0.92 and 0.82 respectively. Sample populations measured by Khan’s Formula, they are 150 people that were selected as sample using multiple cluster sampling by taking the sex and college into consideration as variables.

    Findings

    according to the findings there is a direct relationship between a combination of social capital parameters (include commitment, attitude, trust, participation, mutual relationship, social norm and unity) with the way of spending physical leisure time. (R = 0.0659, P = 0.001). From among the parameters commitment is the only parameter which is significant with Beta coefficient (B = 0.293, P = 0.044) and social norms with Beta coefficient (B = 0.196, P =0.047), but the rest are not significant.

    Conclusion

    Playing sport and doing physical activities in the leisure time and also taking part in group activities and their membership provide a situation for people to respect the group interests through communication. Such activities can cause the level of social capital and it`s factors to be increased.

    Keywords: Social Capital, Exertion, Leisure Activities
  • جهانگیر کریمیان، تقی آقاحسینی، پریوش شکرچی زاده، مرضیه شریفیانا، سید مرتضی موسوی نافچی *
    مقدمه

    تحقیقات متعددی نشان داده اند که ورزش و فعالیت بدنی با کاهش در استرس، اضطراب، افسردگی و بد خلقی و افزایش در خوش خلقی یا سلامت روانی و احساسات تجدید حیات در ارتباط است. کارکرد اجتماعی تربیت بدنی و ورزش در توسعه و تحکیم روابط اجتماعی، کارکرد زیر بنایی و بنیادی است که در کل ساختار جامعه و روابط موجود در بین اقشار و آحاد اجتماعی اثرات قابل توجهی بر جای می گذارد. هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین ورزش در اوقات فراغت و سرمایه اجتماعی اعضا هیات علمی دانشگاه علوم پژشکی اصفهان بوده است.

    روش ها

    مطالعه از نوع توصیفی همبستکی بر روی اعضاء هیت علمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت است. که گرد آوری داده ها از طریق دو پرسشنامه انجام گرفت. پرسشنامه سرمایه اجتماعی بر اساس مدل اسکات SCAT))، و همچنین پرسشنامه اوقات فراغت محقق ساخته که روایی صوری و محتوای آنها مور تائید صاحبنظران قرار گرفته و نیز پایایی آن ها با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 92/. و 82/. بدست آمد. حجم نمونه با یک مطالعه مقدماتی و با استفاده از فرمول کوکران 150 نفر در نظر گرفته شد که به روش طبقه ای تصادفی با توجه به متغیر جنسیت و دانشکده انتخاب گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون های T تک متغیره و آزمون صریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که میانگین نمره اوقات فراغت افراد برابر با 42/3 و سرمایه اجتماعی افراد برابر 47/3 بوده است. همچنین تحلیل های رگرسیونی نشان داد، بین ترکیبی از مولفه های سرمایه اجتماعی (اعتماد و مشارکت) با میزان و نحوه گذراندن اوقات فراغت فیزیکی رابطه معنی داری وجود دارد. (602 R =. / و P-value ≤ 0.05) و مقدار ضریب همبستگی چندگانه، یعنی ترکیبی از مولفه های سرمایه اجتماعی و اوقات فراغت فیزیکی 602/. و ضریب تعیین 362/. می باشد. این ضریب نشان می دهد که 2/36٪ از واریانس نمرات اوقات فراغت فیزیکی به وسیله ترکیبی از مولفه های سرمایه اجتماعی قابل توصیف، توضیح و تبیین می باشد.

    نتیجه گیری

    ورزش و فعالیت های بدنی در اوقات فراغت و شرکت فرد در فعالیت های گروهی و عضویت در آنها شرایطی را فراهم می سازد تا فرد با تعامل و برقراری ارتباط با سایر افراد و احساس تعلق به گروه، منافع و مصالح جمع را محترم بشمارد. این چنین فعالیت ها می تواند باعث افزایش سطح سرمایه اجتماعی و مولفه های آن نظیر، هنجارهای اجتماعی و مشارکت افراد گردد.

    کلید واژگان: اوقات فراغت, ورزش, سرمایه اجتماعی, اعتماد و مشارکت
    Jahangir Karimian, Taghi Agha Hosseini, Parivash Shekarchizadeh, Marzieh Sharifiana, Sayed Morteza Mousavi Nafchi
    Background

    Several studies have shown that physical activity and exercise in reducing stress, anxiety, depression and bad mood and increase feelings of revitalization of humor or mental health is associated with. Social work Sport and Physical Education in the development and strengthening social infrastructure and basic functioning of the whole structure of society and the relationships between social strata Vahad significant effects on the leaves. The aim of this study was to investigate the relationship between sport and social capital in leisure time faculty members of Isfahan University of Medical Sciences

    Methods

    descriptive correlation method is used in this study. Two questionnaires are used for data collection. Social capital questionnaire is based on SCOT Model. Also, leisure time questionnaire made by researcher which Face and content validity of it was verified by experts. Reliability coefficients by using Cornbrash’s alpha coefficients were calculated at 0.92 and 0.82 respectively. Sample populations measured by Khan’s Formula, they are 150 people that were selected as sample using multiple cluster sampling by taking the sex and college into consideration as variables.

    Findings

    The results showed that the average leisure time physical equivalent of 42/3 and social capital for individuals 3/47, respectively. Regression analysis also showed that the combination of the components of social capital (trust and sharing) the amount and physical recreation are significant. (R =. 602 / P =. /000) and multiple correlation coefficient, which combines elements of social capital and physical recreation. 602 And the ratio of. 362 Is. The index shows that % 36/2 of the variance in scores on physical leisure, social capital can be described by a combination of factors, is the explanation.

    Conclusion

    Exercise and physical activity in leisure time and Individual participation in group activities and they provide conditions for membership till People interact and communicate with other people and a sense of belonging to the group Collective interests and respect. Such activities can increase the level of social capital and its components, such as, social norms and the participation.

    Keywords: Leisure, sport, social capital, trust, partnerships
  • Investigation of the SWB and its relation with demographic parameters in patients with breast cancer referred to an oncology hospital affiliated to the Isfahan university of medical sciences
    Amir Musarezaie, Homayoon Naji Esfahani, Tahere Momeni Ghale ghasemi, Jahangir Karimian, Amroallah Ebrahimi
    Background

    Spiritual well‑being is well‑recognized as a factor that affects cancer patients’ quality of life, quality of care, and satisfaction. There is evidence that supports the fact that patients’ spiritual needs are associated with better quality of care, higher hospice utilization, and less aggressive care at the end of life. However, few studies have examined the Spiritual well‑being (SWB) in cancer patients. Less is known about spirituality; furthermore, no published research about SWB and its relationship with demographic parameters in breast cancer patients exists; this made us carry out this project.

    Materials and Methods

    This cross‑sectional study was a descriptive – analytical one, conducted on 297 breast cancer patients, with a simple sampling methodology. The data collection instrument included a questionnaire containing two parts (demographic information and standard SWB Scale questionnaire). The data were analyzed with 95% confidence by SPSS18, using descriptive and analytic statistics.

    Results

    According to the results of the present study, SWB of most of the study subjects (52.52%) was at a moderate level. Results showed that the average score for religious aspect of spiritual well‑being (RWB) was 51.38 ± 8.17 for 60, average score for the existential aspect of spiritual well‑being (EWB) was 42.47 ± 10.21 for 60, and the total score of SWB was 93.69 ± 10.04 for 120. Based on the study findings, there was a statistically significant correlation between the SWB and age (P = 0.03, r = 0.59), educational level (P = 0.04, r = −0.58), and marital status (P = 0.001), of breast cancer patients.

    Conclusion

    According to the results of the present study, the SWB of most study subjects was at a moderate level. Furthermore, according to the results there was a correlation between some important demographic parameters in women with breast cancer and SWB. Hence, it is necessary for the treatment team to assess and improve the SWB of patients; meanwhile the role of nurses is highlighted. In fact, the nurse is the first person who can recognize the spiritual needs of a patient and even his/her family, and can be effective in meeting the spiritual needs and improving their SWB. Therefore, it is strongly recommended that in patients with cancer, a holistic care plan, based on spiritual care, development, and education of patients be applied, as it is considered to improve their SWB.

    Keywords: Demographic parameters, neoplasm, nurse, spirituality
  • علی طهماسبی، ساره زرشناس، پارسا هوشور، جهانگیر کریمیان، پریوش شکرچی زاده
    مقدمه
    افسردگی نوعی اختلال خلق است که در آن فرد احساس غم، عدم لذت و دلسردی می کند. با توجه به افزایش افسردگی در جامعه کنونی و به ویژه دانشجویان، هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر ورزش های استقامتی بر حوزه های عملکرد کاری و شدت افسردگی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود.
    مواد و روش ها
    روش نمونه گیری در این پژوهش شبه تجربی به صورت ساده بود. پرسش نامه های افسردگی و عملکرد کاری از گروه آزمودنی (40 نفر) و گروه شاهد (40 نفر) قبل از انجام مداخله اخذ گردید و ورزش استقامتی به مدت 8 هفته، هفته ای 3 روز و روزی 5/1 ساعت بر طبق پروتکل طراحی شده انجام شد. در نهایت پرسش نامه های افسردگی و عملکرد کاری بار دیگر گرفته شدند.
    یافته ها
    نتایج آزمون Paired t وجود تفاوت معنی دار در عملکرد (001/0 > P)، میزان رضایت از عملکرد (001/0 > P) و شدت افسردگی (001/0 > P) را در مقایسه قبل و بعد گروه مداخله نشان داد و نتایج آزمون Independent t حاکی از وجود تفاوت معنی دار بین دو گروه در عملکرد (001/0 > P) و میزان رضایت از عملکرد (001/0 > P) بعد از انجام مداخله بود، ولی در مورد شدت افسردگی، تفاوت میان دو گروه بعد از انجام مداخله معنی دار نبود (070/ = P).
    نتیجه گیری
    8 هفته تمرین های استقامتی می تواند به طور موثری منجر به کاهش شدت افسردگی، بهبود در عملکرد و میزان رضایت از عملکرد در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان گردد. هر چند این تعداد جلسه، نتوانست تاثیر معنی داری را در مقایسه با گروه شاهد ایجاد کند.
    کلید واژگان: ورزش های استقامتی, حوزه های عملکرد کاری, افسردگی, دانشجویان
    Ali Tahmasebi, Sareh Zarshenas, Parsa Houshvar, Jahangir Karimian, Parivash Shekarchizadeh
    Introduction
    Depression is one of the mood disorders in which an individual experiences unpleasant feelings of sadness and discouragement. This feeling minimizes the ability of experiencing fun and the joy of life. In previous researches the effectiveness of endurance exercises on depression and occupational performance areas have not been well documented، so this paper was aimed to investigate the effect of endurance exercises on occupational performance areas and depression severity in students of Isfahan University of Medical Sciences.
    Materials And Methods
    Eighty subjects were participated in this quasi-experimental study. They all read and signed the consent form. Participants were randomly and equally divided in two groups of experimental and control. Endurance exercises carried out for 8-week (3 times a week، 90-minute a day). The Beck depression inventory-II (BDI-II) and Canadian occupational performance measurement were tested before and just after implementing the designed protocols. All data were compared and analyzed by SPSS، version16.
    Results
    The paired t test showed the significant differences in occupational performance (P < 0. 001)، satisfaction (P < 0. 001) and depression (P < 0. 001) before and after intervention. The independent t test suggested a prominent differences in performance (P < 0. 001) and satisfaction (P < 0. 001) among both groups after implementing exercise program but the difference was not significant concerning depression (P = 0. 070).
    Conclusion
    Eight weeks endurance exercises can effectively reduce depression severity and could improve the performance and satisfaction among students.
    Keywords: Endurance exercises, Occupational performance areas, Depression, Students
  • Parivash Shekarchizadeh Esfahani, Reza Gharakhanlou, Jahangir Karimian, Majid Khazaei, Awat Feizi, Alireza Safarzade
    Background
    Asymmetric dimethylarginine (ADMA) has a predominant role in progression of some cardiovascular diseases, including diabetes. It interferes with L‑arginine in production of nitric oxide (NO) by inhibition of NO synthase. The purpose of this study was to evaluate the effect of resistance training on plasma NO and ADMA concentrations in type 1 diabetic male rats.
    Methods
    Thirty‑six male wistar rats were randomly divided into four groups: (1) control; (2) diabetic; (3) diabetic trained, and (4) control trained (n = 9 each). In the trained groups, the animals undertook one training session per day, 3 days/week, for 4 weeks. At the end of experiment, blood samples were taken and the concentrations of plasma glucose, insulin, lipid profile, NO and ADMA concentrations were determined.
    Results
    plasma ADMA concentration showed a significant increase in diabetic rats compare to control group (0.73 ± 0.07 vs. 0.62 ± 0.04 μmol/l; P < 0.05). The plasma ADMA level in the trained diabetic and control were lower than the sedentary groups, although it was not statistically significant. Plasma NO concentration in diabetic group was lower than control (P < 0.05). Resistance training significantly increased plasma NO concentration in diabetic animals (P < 0.05).
    Conclusion
    Elevated ADMA level in diabetic animals can normalize during resistance exercise. Reduced ADMA level and increased NO level following resistance training might improve cardiovascular risk in diabetic subjects.
    Keywords: Asymmetric dimethylarginine, diabetes, nitric oxide, resistance training
  • Gholam Reza Askari, Reza Ghiasvand, Zamzam Paknahad, Jahangir Karimian, Katayoun Rabiee, Gholamreza Sharifirad, Awat Feizi
    Background
    Flavonoids comprise a large group of plant metabolites, 6,000 of which have been identified to date. Some studies have shown the increased aerobic performance and maximal oxygen consumption (VO2max) and therefore fitness following quercetin intake as a result of elevated number of intracellular mitochondria caused by the flavonoid.
    Methods
    This double‑blind clinical trial comprised 60 male students having an athletic history of at least 3 years. Body composition, exercise performance, and some blood biomarkers were analyzed. The individuals were selected by convenient sampling, and then were assigned into four groups of equal number by using permuted block randomization. The first to fourth groups received a 500 mg supplemental quercetin capsule plus a 250 mg vitamin C pill, a 500 mg supplemental quercetin capsule plus a 250 mg placebo vitamin C pill, a 500 mg placebo quercetin capsule plus a 250 mg vitamin C pill, and a 500 mg placebo quercetin capsule plus a 250 mg placebo vitamin C pill, respectively, daily for 8 weeks. The participants were asked to continue their routine diet and physical activity during the study and they were monitored through phone calls or text messages.
    Results
    Lean body mass, total body water, basal metabolic rate, and total energy expenditure increased significantly in the quercetin group after intervention. On the other hand, VO2max increased in the “quercetin” and “quercetin + vitamin C” groups following the intervention, non‑significantly.
    Conclusion
    Our findings suggest that supplementation with quercetin in athletes may improve some indices of performance.
    Keywords: Athletes, Quercetin, Body Composition, Exercise Performance, Muscle Damage
  • امیر موسی رضایی، امرالله ابراهیمی، جهانگیر کریمیان
    مقدمه
    در دهه های اخیر، کیفیت زندگی به ویژه در بیماران مبتلا به سرطان، به دلیل شرایط نامساعد جسمی و روانی این بیماران، همواره مورد توجه متخصصان بالینی و پژوهشگران علوم بهداشتی بوده است. از طرفی، مفهوم کیفیت زندگی و ارتباط آن با ویژگی های بیماری سرطان و اطلاعات دموگرافیک از جمله پارامترهای قدرتمند در راستای راهنمایی، حفظ و پیشبرد سلامت و تندرستی بیماران در جوامع و فرهنگ ها می باشد. از این رو انجام مطالعات عمیق در این حوزه، اطلاعات با ارزشی را در اختیار پرستاران قرار می دهد و غنای مداخلات بهداشتی- درمانی و بهبود کیفیت خدمات پرستاری را به دنبال خواهد داشت. به همین دلیل، مطالعه حاضر با هدف بررسی کیفیت زندگی و ارتباط آن با ویژگی های بیماری و اطلاعات دموگرافیک در مبتلایان به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان انکولوژی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد.
    روش ها
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی بود که به شکل مقطعی اجرا گردید. نمونه مورد پژوهش در این مطالعه شامل 315 نفر از مبتلایان به سرطان بود که با روش نمونه گیری آسان وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه سه قسمتی متشکل از سوالات مربوط به ویژگی های بیماری، اطلاعات دموگرافیک و پرسش نامه استاندارد کیفیت زندگی 36-SF بود. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار آماری 18SPSS و روش های آمار توصیفی (توزیع درصد فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (Chi-square test، Cho Proof، Kruskal-Wallis، Mann-Whitney U، Pearson و Spearman correlation coefficient) و با ضریب اطمینان 99 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    کیفیت زندگی اغلب (17/63 درصد) واحدهای مورد پژوهش متوسط بود. بین نوع سرطان و شدت درد ناشی از بیماری با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان، ارتباط آماری معنی داری وجود داشت (050/0 P <). بین کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان با تعداد جلسات شیمی درمانی ارتباط آماری معنی داری مشاهده شد؛ به طور ی که بیماران با تعداد جلسات بیشتر شیمی درمانی، از کیفیت زندگی بهتری برخوردار بودند.
    ارتباط آماری معنی داری بین متغیرهای دموگرافیک و ویژگی های بیماری نظیر سن، جنس، وضعیت اشتغال، پذیرش یا انکار بیماری، تعداد اعضای خانواده، مرحله سرطان و طول مدت زمان سپری شده از تشخیص بیماری با کیفیت زندگی وجود نداشت. همچنین نتایج مطالعه حاضر حاکی از معنی دار شدن ارتباط بین وضعیت تاهل با کیفیت زندگی (018/0 = P)، میزان درامد ماهیانه با کیفیت زندگی (001/0 = P) و وضعیت تحصیلات با کیفیت زندگی (004/0 = P) بود.
    نتیجه گیری
    برخی ویژگی های سرطان و شاخص های دموگرافیک، کیفیت زندگی بیماران را متاثر می سازد و ارتباط محسوسی بین آن ها وجود دارد. از این رو، توجه به این مقوله از سوی کادر درمانی در اعتلای کیفیت زندگی بیماران بسیار حایز اهمیت می باشد. در این میان بر نقش پرستاران انکولوژی تاکید می شود، چرا که پرستاران به عنوان یکی از اعضای تیم درمان، نقش مهمی در تشخیص، درمان و مراقبت از بیماران مبتلا به سرطان بر عهده دارند. پیشنهاد می شود پرستاران در زمینه عوامل موثر بر کیفیت زندگی، آموزش های لازم را دریافت کنند تا با بهره مندی از این آموزش ها، با نگرش منطقی و دانشی غنی در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان، بیش از پیش مشارکت و ایفای نقش نمایند.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, ویژگی های سرطان, اطلاعات دموگرافیک, سرطان, پرستاری
    Amir Musarezaie, Amroallah Ebrahimi, Jahangir Karimian
    Background
    In recent decades، cancer patient’s quality of life has been paid attention by clinicians and researchers، due to their physical and psychological conditions. The concept of quality of life and its association with cancer characteristics and demographic data is considered as a strong parameters in order to guide، protect and promote health and wellbeing of patients in different culture and communities. Threfore، studies in this field will obtain valuable information for nurses and lead to richness of health interventions. The present study was conducted to examine the quality of life and its relationship with cancer characteristics and demographic data in cancer patients referred to the oncology hospital، Isfahan University of Medical Sciences، Iran.
    Methods
    A total of 315 hospitalized patients with different types of cancer participated in the study. A questionnaire that contained 3 parts (demographic information، disease characteristic and standard SF-36 questionnaire) was used for data collection. The data were analyzed with 99% confidence using SPSS software version 18.
    Findings
    The majority of subjects'' quality of life was moderate (63. 17%). Results showed that there was a significant statistical association between patients'' quality of life and cancer type as well as pain related cancer (P < 0. 05). There was also a significant correlation between cancer patients'' quality of life and chemotherapy sessions; patients whom received more chemotherapy sessions، had better quality of life. There was no significant association between patients'' quality of life and demographic variables and disease characteristics such as age، gender، employment status، acceptance or denial of illness، family size، cancer stage and duration of time spent from diagnosis. There was a significant association between cancer patients'' quality of life and marital status (P = 0. 018)، monthly income (P < 0. 001) as well as educational level (P = 0. 004).
    Conclusion
    Since there was a significant relationship between cancer patients'' quality of life and some characteristics of cancer and demographic parameters، paying attention to these issues by health team in order to improve their quality of life is very important. The role of oncology nurses should be noted as they have an important role in diagnosis، treatment and care of cancer patients. It is suggested that nurses should be educated about the factors affecting quality of life.
    Keywords: Quality of Life, Cancer Characteristics, Demography, Neoplasms, Nursing
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال