به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

javad mehraban ghezelhesar

  • علی کشوری، محمد شاه بدیع زاده*، جواد مهربان قزلحصار
    مضامین اخلاقی و پردازش های هنرمندانه از مختصات سبکی بسیاری از شعرای ادب فارسی است. در این میان، ابن یمین فریومدی و پروین اعتصامی را می توان در زمره شعرای بزرگی دانست که به مضامین اخلاقی توجه جدی داشته اند. در این مقاله به بررسی تعالیم اخلاقی در اشعار ابن یمین و پروین اعتصامی پرداخته شده است. روش پژوهش به صورت کتابخانه ای و مبتنی بر سندپژوهی بوده و نوع آن تحلیلی و توصیفی است. فرضیه پژوهش، احتمال وجود نکات مشترک در زمینه اخلاق مداری و گرایش به اخلاق در اشعار پروین و ابن یمین است. پس از بررسی دیدگاه های دو شاعر در مورد اخلاق و مضامین اخلاقی، این نتیجه به دست آمد که ابن یمین در سرودن قطعات اجتماعی و اخلاقی بسیار چیره دست بود و شهرتش مدیون قطعات است. او مخاطبانش را به عزت نفس، دوری از چاپلوسی، کار و کوشش، قناعت و پرهیز از مداحی ستمگران دعوت می نماید و قطعاتش در عین کوتاهی آیینه روشنی از اوضاع و احوال بی سامان روزگار اوست. پروین نیز شاعری آرمان گراست و نکات اخلاقی و اندرزهای او بیشتر در مناظره و در قطعاتش جلوه گر شده است. وی در سرودن قطعات از انوری و ابن یمین پیروی کرده است است و قریب به اتفاق اشعارش اخلاقی و تعلیمی بوده و در آن ها تقوی، پاکی، علم ورزی، درستکاری و خردورزی را تبلیغ کرده است؛ و تلاش وی این است که از طریق اشعار خود همه را به سوی کمال سوق دهد.اهداف پژوهش:تبیین زیبایی شناسی نمادین اخلاق از منظر پروین اعتصامی و ابن یمین فریومدی.بررسی ارتباط هنر و ادبیات.سوالات پژوهش:زیبایی شناسی نمادین اخلاق در آثار پروین اعتصامی و ابن یمین فریومدی چگونه است؟هنر و ادبیات چه رابطه ای با هم دارد؟
    کلید واژگان: ادبیات تعلیمی, اخلاق مداری, تعلیم و تربیت, ابن یمین, پروین اعتصامی
    Ali Keshvari, Mohammad Shahbadizadeh *, Javad Mehraban Ghezelhesar
  • سوسن بیگلری دلویی، رضا اشرف زاده، جواد مهربان قزل حصار

    ژرار ژنت در عرصه روایت شناسی نوآوری هایی داشته که تفکیک دو مقوله وجه و لحن از آن جمله بوده است. تاکید بر وجه و لحن یک اثر داستانی، جنبه های جدیدی از آن را هویدا می کند و شاخصه ای برای سنجش کیفیت آثار ادبی به شمار می رود. در گستره ادب فارسی، آثار روایی منثور بسیاری خلق شده اند که داراب نامه</em> بیغمی یکی از آنها است. نویسنده در اثر خود، با کاربست تکنیک های متنوع روایی، موفق به خلق اثری برجسته شده است. این ویژگی در داستان فیروزشاه در میان پری زادان و جنیان</em> نمود ویژه تری دارد. بررسی داستان مذکور با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی و کاربست آراء ژنت نشان می دهد که بیغمی در عرصه روایت تنها به ظرفیت های دانای کل بسنده نکرده، با دخالت دادن شخصیت ها در فرآیند روایتگری، بر ابعاد عینی و ملموس اثر خود افزوده است. همچنین، برقراری دیالوگ های متعدد به جای توجه به مونولوگ، با استفاده از کانون روایت دوم شخص میسر شده است که آثار مطلوبی در فرآیند ارتباط گیری مخاطب با متن تولیدی داشته است. استفاده از شیوه ذهنی در سطحی محدود نشان از آن دارد که شخصیت های حاضر در داستان، بیش از آنکه درون گرا و منفعل باشند، برون گرا و پویا هستند. در مجموع، لحن روایت در داستان مذکور، ضمن اینکه انسان انگاری شخصیت های داستان را میسر کرده، بستری مناسب برای خوانش های گوناگون از روایت ها فراهم کرده است.

    کلید واژگان: بیغمی, داراب نامه, ژنت, روایت, لحن
    Soosan Biglari Daloi, Reza Ashrafzadeh, Javad Mehraban Ghezelhesar

    In the field of narration, Gerard Genet has innovations that have been distinguished from two categories of language and tone. Emphasizing the aspect and tone of a fictional work reveals new aspects of it and is an indicator for assessing the quality of literary works. In the Persian literary range, many prose narrative works have been created, one of which is the DarabNameh for Beyghami. The author has succeeded in creating a great work by applying various techniques of narrative. This feature is especially featured in the story of "Firoozshah Among the Fairies and jinns". The review of the story based on the opinions of the Genet analytical method shows that in the narrative context, the inspiration in the domain of the narrative is not limited to the total knowledge capacity of the whole and, by interfering with the characters in the narrative process, on the concrete and concrete dimensions of their work It is infected. Also, the establishment of multiple dialogues instead of focusing on the monologue has been made possible by the use of the second narrative focus, which has had a positive effect on the process of communicating the audience with the production text. The use of the subjective mode at a limited level suggests that the characters in the story are more extroverted and dynamic than introverted and passive. In sum, the tone of the narrative in the story, while animating the characters of the story, has created an appropriate context for various readings of narratives..

    Keywords: Beyghami, DarabNameh, Genet, Narrative, Tune
  • نرگس ایرجی*، جواد مهربان قزلحصار، مجید تقوی بهبهانی

    مسیله ی پژوهش حاضر، کشف وجوه ادبیت در فیلمنامه ی هزاردستان به عنوان مشهورترین اثر علی حاتمی است. حاتمی یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای سینمای ایران است که روایتها و گفت وگوهای منحصربه فرد فیلمنامه هایش در تاریخ سینمای ایران کمنظیر؛ بلکه بینظیر است. تا جایی که حتی برخی از دیالوگ ها (گفتوگوها) و مونولوگها (تک گوییهای) آثار وی به صورت ضربالمثل نیز در آمده است و به وضوح ردپای گفت وگوهای بی همتا و بیبدیل آثار وی را باید در حوزه ی ادبیات کلاسیک ایران جستوجو کرد. به منظور حل مسیله و نیل به هدف آن، با روشی توصیفی-تحلیلی ادبیت دیالوگ های هزاردستان حاتمی از دو جنبه بررسی شده است: نخست جنبه های بهره مندی نویسنده از فنون بلاغی و زیبایی شناسانه ی ادبی مورد مطالعه قرار گرفته و از دیگر سو، با استفاده از نظریه ی بینامتنیت، جنبه های وام گیری این اثر از ادبیات کلاسیک واکاوی شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که در وهله ی نخست، ادبیت متن دیالوگمحور هزاردستان معلول بهره مندی نویسنده از انواع فنون ادبی لفظی و معنوی؛ همچون استعاره/ جانداران گاری، تشبیه، کنایه، واج آرایی، سجع و جناس است. در مرحله ی بعد مشخص شد که هزاردستان با استفاده از بینامتنیت صریح و غیرصریح با گنجینه ی ادبیات ایرانزمین در پیوند است. نثر هزاردستان، به مانند نثرهای کلاسیک ادبی، خطابگونه است و در عین حال از منظر سبک نگارش یکدست نیست و تحت تاثیر آثار فاخر گوناگون قرار داشته است؛ به نحوی که از نثر بیهقی تا نثردورهی قاجار، از شاهنامه تا اشعار مشروطه خواهان، تا ضرب المثلها و اشعار و ترانه های جاری در ادبیات عامه، همه و همه در آثار او قابل رویت است.

    کلید واژگان: فیلم نامه, هزار دستان, زبان, ساختار زبان
    Narges Iraji *, Javad Mehraban Ghezelhesar, Majid Taghavibehbahani

    The problem of the present research is to discover the aspects of literature in the script of Hazardastan as the most famous work of Ali Hatami. Hatami is one of the most influential characters in Iranian cinema whose unique narratives and dialogues in his scripts are unparalleled in the history of Iranian cinema. But it is unique. To the extent that even some of the dialogues and monologues of his works have become proverbs, and clearly the traces of unique dialogues of his works should be searched in the field of Iranian classical literature. In order to solve the problem and achieve its goal, with a descriptive-analytical method, the literature of Hatami's thousand-hand dialogues has been examined from two aspects: firstly, the aspects of the author's use of rhetorical and aesthetic literary techniques have been studied, and on the other hand, using the theory of intertextuality Borrowing aspects of this work from classical literature have been analyzed. The results of the present research show that, first of all, the literature of the dialogue-oriented text of Hazar Dastan is due to the author's benefit from all kinds of verbal and spiritual literary techniques; It is like a metaphor/animation, simile, irony, alliteration, sarcasm and pun. In the next stage, it was found that Hazardastan is connected with the treasure of Iranian literature using explicit and implicit intertextuality.

    Keywords: Screenplay, thousand hands, language, language structure
  • افسانه افروغی نیا، محمد شاه بدیع زاده*، جواد مهربان قزلحصار

    قصه امیرارسلان یکی از زیباترین  داستان های ایرانی است. واکاوی عناصر این داستان می توان نکات مهمی را در خصوص سیر تحول داستان در ادبیات ایران آشکار سازد. هر داستان عناصری دارد که در رابطه ای پیوسته کل داستان را می سازند. این پژوهش بر آن است که عناصری چون پی رنگ، شخصیت و شخصیت پردازی، زاویه دید، صحنه، درون مایه، توصیف و گفتگو را براساس نظریه ایان وات در داستان امیرارسلان ارزیابی و تحلیل کند. این پژوهش به روش توصیفی و  تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. براساس این ارزیابی قصه امیرارسلان پی رنگی سست و تقلیدی داشته و بر عنصر داستان تاکید دارد؛ یعنی حوادث داستان یکی پس از دیگری برای امیرارسلان به وجود می آیند. قهرمان این داستان، امیرارسلان و ضدقهرمانان آن قمر وزیر و فولادزره و مادر فولادزره و... هستند که اغلب به صورت کلی و با ویژگی های منحصربه فرد توصیف می شوند. شرح کلیات باعث بی توجهی به بعد زمان و مکان در این قصه شده است. زمان کلی با عبارت هایی چون در برآمدن آفتاب جهانتاب، منهدم شدن سپاه انجم و... بیان می شود و توصیفات مکان نیز کلی است. داستان از زاویه سوم شخص مفرد روایت می شود و راوی به همه چیز اشخاص آگاهی کامل دارد. در این اثر روابط علی و معلولی کم رنگی داریم. در این قصه به کلیات توجه شده است؛ اشخاص بسیار کلی توصیف می شوند، زنان هویت خاصی ندارند و برای صحنه های عشقی توصیف می شوند. در نسخه مصور داستان هزار و یک شب نیز شاهد حضور زنان در صحنه های دریاری هستیم.

    اهداف پژوهش:

    بررسی عناصر در قصه امیرارسلان براساس نظریه ایان وات.

    بررسی عناصر داستانی در نوع داستان کهن و تطبیق با نسخه مصور هزار و یک شب.

    سوالات پژوهش:

    عناصر داستانی در قصه امیرارسلان براساس نظریه ایان وات چگونه است؟

    عناصر داستانی در قصه امیرارسلان و تطبیق با نسخه مصور هزار و یک شب چگونه است؟

    کلید واژگان: عناصر داستانی, قصه امیرارسلان, نظریه ایان وات, نسخه مصور هزار و یک شب
  • افسانه افروغی نیا، محمد شاه بدیع زاده*، جواد مهربان قزل حصار
    داستان پردازی و روایت، یکی از شیوه های درک بهتر محیط اطراف و به طور کلی درک بهتر جهان هستی است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، مطالعه درون مایه داستان بر اساس ویژگی های ساختاری، یعنی گشایش روایی است. از دنیای پر رمز و راز هزارویک شب، چشمگیرترین درون مایه ها گزینش شده و سپس گشایش در درون مایه های انتخابی شرح داده شده است. ناگفته پیداست که گزینش این درون مایه ها بدان معنا نیست که درون مایه دیگری در این اثر وجود ندارد، بلکه انتخاب درون مایه های دلدادگی، جرم و جنایت، گشت و گذار، وهم و اخلاق در بیشتر داستان های هزارویک شب نمودی بارزتر دارد. نتیجه تحقیق بیانگر اینست که داستان های دلدادگی و عاشقانه بیشترین درون مایه ها را شامل می شود. در واقع شاید بتوان گفت مرتبط با درون مایه حکایت اصلی و جامع داستان که بر پایه خیانت به عشق آغاز می شود، عشق و دلدادگی بسامد بالایی در این پژوهش دارد.
    کلید واژگان: هزار و یک شب, درون مایه, بدنه روایت, گشایش روایی
    Afsaneh Afroughinia, Mohammad Shahbadizadeh *, Javad Mehraban Ghezelhesar
    Storytelling and narration are ways to better understand the environment around us and the world in general. That is, the human mind, with its literary power and narrative processing, regulates irrelevant and meaningless data. The study of a story based on its construction is a linguistic study and is both descriptive and an explanation of the literary construction and narrative sham. The purpose of this collection is to study the construction of the story - especially its theme-based on its linguistic features, i.e., narrative opening. From the mysterious world of One Thousand and One Nights, the most impressive themes were selected, and then the opening was described in the selected themes. Needless to say, choosing these themes does not mean that there is no other theme; But also, the choice of themes under the headings of love, crime, sightseeing, story Illusions, and wisdom are evident in most of the stories of One Thousand and One Nights. Rather, a story can have several different themes. In the author's view, the theme was more colorful, selected, and elaborate.
    Keywords: One Thousand, One Nights, theme, narrative structure, narrative closure, Opening
  • معصومه وفائی نیا، رضا اشرف زاده*، جواد مهربان

    والی کرمانی از شاعران دوره صفوی معاصر با پادشاهی شاه صفی و شاه عباس دوم بوده است، از زندگی و آثار او چندان چیزی در دست نیست، از او دیوانی باقی مانده است که تنها یک نسخه خطی از آن در کتابخانه مجلس باقی مانده است. از دیوان او استنباط می شود که سفرهایی به اصفهان و کاشان کرده و مدتی در این دو شهر اقامت کرده است.سروده هایش از نظر مبانی زبان شناختی ساده ، واژگان دشوار در آن نادر است، تصویرهای شعری او قابل توجه است و از نظر مبانی فکری در شعرش، مضامین غنایی، عرفانی، اخلاقی، حکمی، تعلیمی و در مواردی انتقادی و اجتماعی و فخریه  و... وجود دارد. در شعرش رگه هایی از نازک خیالی دیده می شود.در این مقاله سعی شده است که تا حد امکان به معرفی نسخه منحصر به فرد  این دیوان پرداخته شود.

    کلید واژگان: نسخه خطی, دیوان اشعار, والی کرمانی, مبانی سبکشناختی
    Masoume Vafaeinya, Reza Ashrafzadeh*, Javad Mehraban ghezelhesar

    Vali Kermani was one of the contemporary poets of Safavid period at the time of Shah Safi and Shah Abbas II. Not much is known about his life and works, except for his poetry, of which only one manuscript remained in the Library of Parliament. As inferred from his poetry, he traveled to Isfahan and Kashan staying there for some time. His poems are linguistically simple with no difficult words. His poetic images are remarkable, and in terms of intellectual principles, there are lyrical, mystical, moral, theological, didactic, and in some cases critical, social and honorfull themes in his poems. Traces of delicate imagination are evident in his poetry. The present study aims at introducing the unique version of this poetry.

    Keywords: manuscript version, poetry, Vali Kermani, stylistic principles
  • محمد شاه بدیع زاده*، لیلا کباری قطبی، جواد مهربان قزلحصار
    گفتمان انتقادی رویکردی زبان شناسی و نقدی است که بر اساس اصول و مولفه های آن، مسایل قدرت و سلطه به گفتمانهای متفاوت با اهداف خاص منجر میشود که دو جنبه صورت و معنای متن را مورد اشاره و بررسی قرار می دهد. بر این اساس در پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی به ارزیابی و تحلیل گفتمان انتقادی در تصاویر مستقل شعری ابتهاج بر اساس رویکرد نورمن فر کلاف پرداخته ایم. نتایج این پژوهش بیانگر آن است در سطح توصیف، بهره گیری از زبان رسمی، بهره گیری از وجوه بلاغی و معانی ثانوی ندا و استفهام و سیطره دایره واژگانی که دلالت بر اعتراض، تضاد، اندوه و تحسر دارد در اشعار ابتهاج، نمودی برجسته دارد. در سطح تفسیر و از منظر بینامتنیت، اشعار ابتهاج به صورت بینامتنیت صریح و غیرصریح، تحت تاثیر شاعران کلاسیک (خصوصا حافظ و مولانا) قرار دارد. در سطح تبیین نیز میتوان به هژمونی اندیشه اعتراض و تاکید بر تغییر و دیگرگونه خواهی در اشعار ابتهاج دست یافت.
    کلید واژگان: گفتمان انتقادی, تصویر, توصیف, تفسیر, تبیین.ابتهاج
    Mohammad Shahbadizadeh *, Leila Kobari Ghotbi, Javad Mehraban Ghezelhesar
    Critical discourse is a theoretical linguistics and critiques whose principles and components are issues of power and are characterized by different discourses with specific characteristics that address and examine the two aspects of the form and meaning of the text. Descriptive-analytical We have evaluated and analyzed critical discourse in independent poetic images of Ebtehaj based on the view of Norman Fairclough. The results of this researcher are at the level of description, use of language, use of rhetorical aspects and secondary meanings of call and interrogation and dominance of vocabulary which indicates protest, conflict, sorrow and compassion. It is prominent in Ebtehaj's poems. At the level of interpretation and from the perspective of intertextuality, Ebtehaj's poems in the form of explicit and implicit intertextuality are influenced by classical poets (especially Hafez and Rumi). At the level of explanation, one can also achieve the hegemony of the idea of ​​protest and emphasis on change and otherness in Ebtehaj's poems.
    Keywords: critical discourse, image, description, interpretation, Explanation.Ebtehaj
  • معصومه وفایی نیا، رضا اشرف زاده *، جواد مهربان قزلحصار
    زمینه و هدف

    والی کرمانی از شاعران دوره صفوی، معاصر با پادشاهی شاه صفی و شاه عباس دوم بوده است. از زندگی او اطلاعاتی در دست نیست. تنها یک نسخه خطی از دیوان وی در کتابخانه مجلس موجود است. از اشعارش استنباط میشود که سفرهایی به اصفهان و کاشان داشته و مدتی در این دو شهر اقامت کرده است. در این مقاله با معرفی وی و نسخه دیوان او سعی بر این است که اشعارش از نظرگاه سطحهای سبک‌شناسی مورد بررسی قرار گیرد.

    روش مطالعه

    پژوهش به شیوه کتابخانه ای انجام گرفته است و نسخه دیوان شاعر، جامعه آماری تحقیق است که با خوانش آن، موارد سطحهای سبک شناسی فیش‌برداری شده و مقاله براساس تحلیل فیشها نوشته شده است.

    یافته ها

    بررسی خصایص سبکی دیوانش نشان میدهد انواع وزنهای رایج شعر فارسی را استفاده کرده است. واژه های عربی، واژه های متداول سبک هندی مثل جنون، تبخاله، حباب، ترکیبات و واژه های متکلف سبکهای پیشین، اصطلاحات نجوم، عرفانی، و اصطلاحات میخانه ای را استفاده کرده است. در سطح ادبی، سرشار از آرایه های ادبی و انواع و اقسام صنایع بیانی و بدیعی است و آرایه های تشبیه، استعاره و تلمیح بالاترین استفاده را دارند. در مختصات فکری مضامین غنایی، مدح و منقبت، عرفانیات، اخلاقیات، مضامین تعلیمی، و تاریخ سروده وجود دارد.

    نتیجه گیری

    طبق این بررسی باید گفت والی از شاعران متوسط سبک هندی است که در سبک شناسی شعرش، پیرو سبک دوره بوده است. سروده هایش از نظر سطح زبانی، در کلیت ساخت زبانی ساده دارد اما در کاربرد انواع آرایه های ادبی شاعری تواناست و در سطح فکری، به موضوعات غنایی، عرفانی و اخلاقی توجه بیشتر کرده است.

    کلید واژگان: نسخه خطی, دیوان اشعار, والی کرمانی, ویژگیهای سبکی
    Masoumeh Vafaeinia, Reza Ashrafzadeh *, Javad Mehraban Ghezelhesar
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Kermani governor was one of the poets of Safavid period, contemporary with the reign of Shah Safi and Shah Abbas II. No information is available about his life. There is only one manuscript of his divan in the Library of Parliament. It is inferred from his poems that he traveled to Isfahan and Kashan and stayed in these two cities for some time. In this article, by introducing him and his version of Divan, an attempt is made to examine his poems from the point of view of stylistic levels.

    METHODOLOGY

    The research has been done in a library style and the version of the poet"s divan is the statistical population of the research.

    FINDINGS

    An examination of the stylistic features of his divan shows that he has used a variety of common weights of Persian poetry. Arabic words have used common Indian style words such as madness, herpes, bubbles, combinations and conjugations of previous styles, astronomical terms, mysticism, and pub terms. At the literary level, it is rich in literary arrays and all kinds of expressive and rhetorical industries, and the arrays of similes, metaphors and allusions have the highest use. In the intellectual coordinates there are lyrical themes, praise and mysticism, mysticism, ethics, didactic themes, and the history of the poem.

    CONCLUSION

    According to this study, it should be said that Vali is one of the average poets of Indian style who has followed the style of the period in the style of his poetry. In terms of language level, his poems have a simple language construction in general, but he is able to use all kinds of poetic literary arrays, and at the intellectual level, he has paid more attention to lyrical, mystical and moral issues.

    Keywords: manuscript, poetry collection, Kermani Vali, stylistic levels
  • خدیجه فرجادزاده*، جواد مهربان قزلحصار

    اندرزها و تعالیم اخلاقی، همواره جزو مفاهیم برجسته شعر بوده و سنایی و سعدی از جمله شاعران اخلاق مدار و اخلاق گرا هستند. ما در این پژوهش به بررسی تطبیقی مضامین اخلاقی در «حدیقه الحقیقه» سنایی و «بوستان» سعدی با رویکرد تحلیل محتوا پرداخته ایم. نگارنده پس از مقدمه ای در اخلاق و مضامین اخلاقی، عمده توجه را با در نظر گرفتن اندیشه های سنایی و سعدی در دو اثر مذکور بر اساس مبارزه با نفس معطوف داشته و در این زمینه ها از آیات قرآن، احادیث و اشعاری که گواه اثبات این مطلب بوده، استفاده شایانی کرده و در نتیجه گیری ملحوظ داشته است. در نهایت این دستاورد حاصل شد که محور مشترک تعالیم اخلاقی «حدیقه الحقیقه» سنایی و «بوستان» سعدی، سعادت انسان بوده است. سنایی با زبانی روان و با بیانی عرفانی و نگاه شریعت مدارانه، مخاطبانش را به رعایت فضایل اخلاقی و پرهیز از رذایل اخلاقی در جهت اصلاح جامعه دعوت می کند. سعدی هم انسان آرمانی خود را در هر مرتبه اجتماعی که باشد به مبارزه نفسانی و اخلاق مداری فرا می خواند.

    کلید واژگان: مضامین اخلاقی, صفات مذموم, شعر تعلیمی, معلم اخلاق
    Khadijeh Farjadzadeh *, Javad Mehraban Ghezelhesar

    Moral exhortations and teachings have always been one of the prominent concepts of poetry, and Sana'i and Sa'adi are are known as ethic-oriented poets. In this paper, a comparative study of moral themes in Saadi's Bustan and and Sanai's Hadighat-ol haghighat is conducted with content analysis approach. After giving an introduction to ethics and ethical themes, taking into account the ideas of Sana'i and Sa'adi and Hadiqat ol-Haqiqat and Bustan, he has focused his attention mainly on the self-fight and in this regard, the author has used the verses of the Qur'an, hadiths and poems to prove this and has included these in the conclusions. And finally, this was achieved that the common axis of the moral teachings of the Saadi's Bustan and and Sanai's Hadighat-ol haghighat has been the prosperity of man. With a fluent language, a mystical expression, and a Shari'a-oriented attitude, Sana'i invites his audience to uphold moral virtues and avoid moral vices in order to reform society. Saadi too, as a moral teacher, since his ethical teachings are derived from the Qur'an and Sunnah, calls on his ideal human beings, at every social level, to engage in spiritual struggle and ethical orientation

  • سوسن بیگلری دلویی، رضا اشرف زاده*، جواد مهربان قزلحصار

    کهن الگوها میراث مشترک جای گرفته در ناخودآگاه جمعی نوع بشرند. کارل گوستاو یونگ، روان شناس انسان گرا، این موضوع را برای نخستین بار مطرح کرد. یکی از مفاهیم پربسامد در کهن الگوهای مدنظر یونگ به ویژه آنیما، عشق است که به همه فرهنگ های بشری تعلق دارد. می توان عشق را صورتی کهن الگویی دانست که در روان آدمی جای گرفته و تجربه مشترک بشری به شمار می رود. به این اعتبار، افزون بر ادبیات، دانش روان شناسی نیز به آن توجه داشته است. مهم ترین کهن الگوی ازلی تشریح شده از یونگ، آنیما (روح مونث نرینه) است که جلوه های مطلوب و مخربی در نهاد جنس مذکر دارد. داراب نامه بیغمی اثری برجسته است که به تشریح ماجراهای عاشقانه و حماسی فیروزشاه با عین الحیات، دختر شاه یمن، می پردازد. تجلی عین الحیات در روایت های بیغمی به گونه ای است که می توان شخصیت او و تاثیراتش بر فیروزشاه را با مولفه های آنیمایی مدنظر یونگ سنجید. نتایج این پژوهش که با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی پرداخته شده است، نشان می دهد که «عشق و فردیت»، «ازلیت عشق»، «تجلی عشق (معشوق) در خواب و رویا» و «نمودهای منفی عشق (معشوقه)» اصلی ترین نمودهای آنیمایی عشق در داراب نامه است؛ همچنین اصلی ترین تاثیر آنیما بر شخصیت فیروزشاه، رسیدن او به مقام وزارت و پادشاهی است که نمادی از فردیت و کمال شخصیتی به شمار می رود.

    کلید واژگان: بیغمی, داراب نامه, یونگ, کهن الگو, فیروزشاه, عین الحیات, آنیما
    Soosan Biglari Daloi, Reza Asharafzadeh *, Javad Mehraban Ghezelhesar

     Archetypes are considered as shared heritages within men’s collective sub/consciousness. Carl Gustav Jung first coined this concept. One of the most common concepts in archetypes is love, which belongs to all human cultures. Love as a common human experience can be considered an archetypal form embedded in the human psyche. Thus, it has been attended to within psychology departments too. Among those primeval archetypes described by Jung is the Anima (male’s female spirit), which has both desirable and destructive effects for the males. Darabnameh of Beighami is a prominent work that describes the romantic and epic adventures of Firuz Shah with Ein Al-Hayat, the daughter of the King of Yemen. The manifestation of Ein al-Hayat in Beighami's narrations is such that the effects of his character  on Firuz Shah can be perceptibly measured by Jung’s Anime. The results of this library research using a descriptive-analytical design showed that ‘love and individuality’, ‘eternity of love’, ‘manifestation of love (lover) in dreams and thoughts’, and ‘negative manifestations of love (mistress)’ are among the main Anime manifestations in Darabnameh. Moreover, the main effect of  Anima on the character of Firuz Shah is his upsurge to higher positions, which is a symbol of individuality and perfection of personality.   Introduction In this research, the reactions of Ein Al-Hayat were initially examined with an approach to the theoretical foundations designed in line with the archetype of Anima to provide a methodical reading of the category of love within classical Persian folk texts. Then, the personality of Firuz Shah and the process of his attainment of individuality, epistemological perfection and the role of the mistress in such a realization were investigated. Therefore, the purpose of the present study was not to provide a merely superficial comparison between the archetype of Anima and the character of Firuz Shah and Ein al-Hayat. The research questions in this study were: a) what are the Anime manifestations of the beloved in Darabnameh?; b) What dimensions within Ein Al-Hayat’s character are known viz-a-viz Anima archetype?; and c) What is the role of Ein Al-Hayat in the perfection of Firuz Shah’s personality with regard to Jung’s archetypal assessments?   Materials and Methods In this library study, detailed definitions of Jung’s archetypal theory (especially the Anima) are primarily presented. Then, the content categorization of the features of the Anima was completed and exemplary indications from Beighami's text were cited and the analyses were finally conducted.   Discussion of Results and Conclusions The results of the present study showed that the archetype of Anima had generally the following main manifestations: 1) ‘Love and individuality’  (the kingdom of Firuz Shah, a clear example of individuality, the dual aspect of love, and the effect of travel to achieve individuality), 2) ‘Eternity of love’, that is, the manifestation of love (lover) in dreams and dreams, and 3) ‘Negative manifestations of love (lover)’ including mental and physical weaknesses, restlessness, and internal irritation. Firuz Shah’s arrival to the kingdom and the defeat of his enemies is a sign of his spiritual perfection. Beighami alleged that through love, one can realize abundant positive effects and enhance spiritual abilities. By leaving his safe haven and traveling to unknown spaces, Firuz Shah revealed the undiscovered parts of his inner world with the help of love and became aware of his human values. Therefore, in this epic via a fierce journey, the signs of spiritual and personality changes could be clearly understood. The accompaniment of emotional and epic issues in Darabnameh is one of the most prominent writing styles which distinguishes it from other popular proses. In Darabnameh, Ein Al-Hayat (Anima) was an external character appearing at the beginning of the story, though keeping the epistemological incentives in Firooz Shah's character and motivating him to relinquish life and initiate a difficult journey to attain humane facts in the end and reach the elevated positions of ministry (individuality). The beloved Anime in Darabnameh did not show only desirable manifestations, and due to the limited cognitive capacities of Firoozshah, we see the appearance of negative effects from two viewpoints: 1) the aim of Anima was to deliberately create physical and spiritual cognitive barriers against Firooz Shah’s conduct in order to give him a different view of the world both from inside and outside angles; 2) Some of the negative manifestations of the Anima were rooted in the pre-revolutionary life of Firuz Shah and the imperfection of his personality. Overall, an examination of the process of Firuz Shah's epic, lyrical and epistemological journey showed that although he initiated this journey provoked by an external element (the manifestation of good-natured mistresses in dreams), this nevertheless led him to an accelerated understanding. Inspiration and not giving up were inner forces that can be called the ‘pleasure of gaining knowledge’.

    Keywords: Beighami, DarabNameh, Jung, Archetype, Firuz Shah, Ein Al-Hayat, Anima
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال