kamran parvanak
-
زمینه و هدف
در سالیان اخیر برخی از کشاورزان دشت سامان استان چهارمحال و بختیاری برای تامین غذا و علوفه بیش تر باغات بادام این منطقه را به اراضی زراعی و مرتعی تغییر کاربری داده اند. از آنجایی که این فعالیت ها عمدتا بدون داشتن شناخت کافی از محیط خاک انجام می گیرد، میتواند تهدید جدی در جهت کاهش کیفیت خاک باشد. بنابراین، مطالعه در زمینه اثر مدیریت های متفاوت روی ویژگی های مختلف خاک و در جهت مدیریت پایدار منابع خاک اهمیت فراوانی دارد. در این پژوهش اثر تغییر کاربری اراضی در این عرصه ها بر برخی شاخص های فیزیکی و شیمیایی کیفیت خاک مورد بررسی قرار گرفت.
روش پژوهش:
به منظور بررسی اثر تغییر کاربری اراضی بر برخی شاخص های فیزیکی و شیمیایی کیفیت خاک، سه سیستم کاربری اراضی شامل باغ بادام دایمی، مرتع دایمی و باغ بادام تبدیل شده به زمین زراعی از اراضی دشت سامان انتخاب گردید. از هر کدام از سه سیستم کاربری مورد نظر 15 نمونه خاک (در مجموع 45 نمونه) از عمق صفر تا 30 سانتی متری به صورت شبکه های منظم (متری30×30) نمونه برداری شد. برخی پارمترهای فیزیکی و شیمیایی نمونه خاک های عرصه های مورد مطالعه مطابق روش های استاندارد اندازه گیری شد. پس از جمع آوری و ثبت داده ها در محیط Excel، آنالیز واریانس یک طرفه داده ها (ANOVA) با استفاده از نرم افزار SPSS18 و مقایسه میانگین‎ها نیز بر اساس آزمون LSD در سطح احتمال 1 درصد انجام شد.
یافته هانتایج تجزیه واریانس داده ها نشان داد، تغییر کاربری اراضی (تبدیل باغ بادام به زمین زراعی) تاثیر معنی داری در سطح احتمال 1 درصد بر شاخص های فیزیکی و شیمیایی خاک مورد مطالعه ایجاد کرد. تغییر کاربری اراضی باعث تغییر بافت خاک سطحی عرصه های مطالعاتی نشد. بافت خاک هر سه سیستم مطالعاتی تقریبا یکسان (لوم رسی متمایل به لوم رسی شنی) بود. براساس نتایج مقایسه میانگین ها، در اثر تبدیل باغ بادام به زمین زراعی مقادیر تخلخل کل، میانگین وزنی قطر خاکدانه ها، سرعت نفوذ پایه و کربن آلی خاک به طور معنی داری در سطح احتمال 1 درصد به ترتیب کاهشی برابر12%، 56%، 50% و54 درصد و مقادیر جرم مخصوص ظاهری خاک، pH، هدایت الکتریکی و درصد آهک خاک افزایشی برابر10%، 5%، 44% و 18 درصد را نشان داد. در این تحقیق حفاظت اراضی مرتعی و جایگزینی گیاهان مرتعی باعث بهبود و افزایش معنی دار مقادیر میانگین کربن آلی خاک، تخلخل کل، پایداری خاکدنه ها و سرعت نفوذ پایه به ترتیب تا 48%، 14%، 69% و 40 درصد نسبت به کاربری زمین زراعی شده بود (pr<0.01). بین کاربری باغ بادام و زمین مرتعی تفاوت معنی داری از لحاظ شاخص های ارزیابی شده مشاهده نشد (0.01<pr).
نتایجبه طور کلی، در بین پارامتر های تحلیل شده شاخص های کربن آلی، میانگین وزنی قطر خاکدانه ها و جرم مخصوص ظاهری خاک به ترتیب قابل اعتمادترین شاخص های فیزیکی و شیمیایی کیفیت خاک برای منطقه مورد مطالعه می باشد. بنابراین در این تحقیق مقادیر میانگین این شاخص ها به عنوان راه حل بهینه برای انتخاب مدیریت های جایگزین و روش های مختلف خاک ورزی در کاربری های فوق الذکر معرفی می گردد. همچنین با توجه به حساس و شکننده بودن اکوسیستم های دشت سامان توصیه می شود از تغییر کاربری اراضی باغی (قطع درختان بادام) و تبدیل این اراضی به اراضی زراعی در منطقه مطالعاتی خوداری شود. این رهنمود می تواند از سیر قهقرایی خاک های منطقه مطالعاتی که یکی از حساسترین عرصه های کشور به فرسایش می باشد، جلوگیری نماید.
کلید واژگان: زمین زراعی, باغ بادام, تغییر کاربری اراضی, میانگین وزنی قطر خاکدانه ها, کیفیت خاکBackground and AimIn recent years, some farmers in the plains of Saman in the province of Chaharmahal and Bakhtiari have changed the use of almond orchards in this area to agricultural land and pastures in order to provide food and fodder. Since these activities are mostly carried out without sufficient knowledge of the soil environment, there can be a serious threat to reduce soil quality. Therefore, studies on the effect of different managements on different soil characteristics and in the direction of a sustainable soil resource are very important. In this research, the effect of land use change in these areas on some physical and chemical indicators of soil quality was investigated.
MethodsIn order to investigate the effect of land use change on some physical and chemical indicators of the soil quality of three land use systems comprising a permanent almond orchard, permanent pasture and almond orchard converted to land were selected in the plain of Saman. 15 samples of soil (45 samples in total) were taken from 0 to 30 cm in the form of networks (30 x 30 meters) in each of the three land use systems considered. Some physical and chemical parameters of studied soil samples measured by standard methods.After collecting and saving data in Excel, a one-side analysis of variance (ANOVA) was performed on using the SPSS18 software and the comparison of the means was also carried out on the basis of the LSD test at a probability level of 1%.
ResultsThe results of analysis of variance data showed that changing land use (changing of almond orchards to agricultural land) had significant effect on the indeces examined physical and chemical of at 0.01 level. The Land use change did not change the surface soil texture of the study areas. The soil texture of all three-study system was almost the same (clay loam inclined to sandy clay loam). According to the findings of the mean comparison, when almond orchards were converted to agricultural land, there was a significant reduction in total porosity, mean weighted diameter of soil aggregates (MWD), base infiltration rate, and soil organic carbon by 12%, 56%, 50%, and 54%, respectively. Conversely, there was a notable increase of 10%, 5%, 44%, and 18% in bulk density, pH, electrical conductivity, and soil lime percentage at a significance level of 0.01 (pr<0.01).In this study, substituting improved pasture plants with land grazed pasture significantly augmented the average of soil organic carbon, total porosity, solidity of soil aggregates (MWD) and base infiltration rate by 48%, 14%, 69%, and 40%, respectively, as compared to agricultural land at a significance level of 0.01 (pr<0.01). However, no significant difference was observed at a significance level of 0.01 (pr>0.01) between almond orchard and pasture land concerning the evaluated indicators.
ConclusionOverall, the parameters analyzed indicate that organic carbon, mean weighted diameter of soil aggregates (MWD), and bulk density are reliable indicators of soil quality in the study area. The average values of these indicators provide an optimal alternative for management and tillage practices in various land uses. Moreover, due to the delicate and vulnerable ecosystems of Saman Plain, it is recommended to avoid converting garden lands (such as almond orchards) into agricultural lands within the study area. This approach will help prevent soil erosion in one of the most sensitive areas of the country.
Keywords: Agricultural land, AlmondOrchard, Land use change, Mean weighted diameter ofsoil aggregates, Soil quality -
لجن نفتی پسماندهای حاصل از فرآیندهای پالایش نفت خام می باشند و اولویت ترین آلاینده های آلی موجود در محیط زیست هستند. تحقیق حاضر با هدف بررسی توانایی گیاه آفتابگردان و تال فسکیوی زینتی جهت پالایش لجن نفتی پالایشگاه اصفهان و عکس العمل رشد این گیاهان به آلودگی نفتی در شرایط گلخانه انجام شد. بدین منظور لجن نفتی پس از هوا خشک شدن به نسبت های صفر(شاهد)، 10 و 20 درصد وزنی با خاک غیر آلوده مخلوط و به صورت جداگانه در گلدان (3 kg) ریخته شد. آزمایش به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. بر اساس نتایج، میانگین درصد جوانه زنی گیاه تال فسکیو با افزایش مقدار لجن از سطح 0 به سطح 10 و 20 درصد به طور معنی داری کاهش یافت (P<0.01). در گیاه آفتابگردان این کاهش معنی دار نبود. میانگین ارتفاع، عملکرد ریشه و اندام هوایی گیاه تال فسکیو فقط در تیمار 20 درصد لجن نفتی نسبت به تیمار شاهد کاهش معنی دار نشان داد. در گیاه آفتابگردان این کاهش در هر سه سطح لجن معنی دار نبود (P<0.01). بیشترین مقدار کاهش هیدروکربن های نفتی (89%) در ریزوسفر گیاه تال فسکیو، در سطح 10 درصد لجن نفتی مخلوط با خاک مشاهده شد. با افزایش میزان لجن مصرفی به بیش از 10 درصد، میزان تجزیه هیدروکربن های نفتی در ریزوسفر هر دو گیاه به طور معنی داری کاهش یافت. بنابراین به دلیل رشد و عملکرد مناسب ماده خشک گیاهی و داشتن سیستم ریشه فیبری در گیاه تال فسکیو که سبب کاهش بیشتر کل هیدروکربن های نفتی می شود، استفاده از این گیاه به عنوان گونه ای مناسب برای گیاه پالایی خاک های آلوده به لجن نفتی پالایشگاه اصفهان توصیه می شود.
کلید واژگان: کل هیدروکربن های نفتی, لجن نفتی, عملکرد ریشه و اندام هوایی, پالایشگاه نفت اصفهانPetroleum sludge is the waste of crude oil refining processes, and are the most priority organic pollutants found in the environment. The present study was carried out to evaluate the growth and phytoremediation ability of ornamental tall fescue (Festuca arundinacea Schreb.) and sunflower (Helianthus annuus L.) plant to petroleum sludge produced by Isfahan Refinery in contaminated soils in a greenhouse experiment. For this purpose, the air-dried petroleum sludge sample was added to an uncontaminated soil at ratios of 0 (control), 10 and 20% (w/w) and mixed thoroughly. Plastic pots were filled with called mixture (3 kg). The experiment layout consisted of split-plots arranged in a completely randomized design with three replicates. The results showed that with increasing sludge level from 0 to 10 and 20 %, the tall fescue germination decreased significantly (P<0.01). In sunflower plant this decrease was not significant. The mean values of plant heights and root and shoot dry weights for tall fescue only in 20% level of petroleum sludge showed a significant reduction when compared with control. However, in sunflower plant, this reduction was not significant in all three petroleum sludge levels (P<0.01). The highest reduction of total petroleum hydrocarbons (89%) in tall fescue rhizosphere was observed in petroleum sludge level of 10%. By increasing the petroleum sludge up than 10%, total petroleum hydrocarbons in rhizosphere of two plants significantly decreased (P<0.01). Because, tall fescue plant produces more roots than shoots and have more fibrous root systems that caused more reduct TPH, application this plant recommend as a appropriate species for phytoremediation of contaminated soils to petroleum sludge of Isfahan Refinery.
Keywords: Isfahan Oil Refinery, Petroleum Sluge, Shoots, Roots yield, Total petroleum hydrocarbons (TPHs) -
با توجه به اهمیت گیاه دارویی مریم گلی سهندی (.Salvia sahendica L) در صنایع مختلف ازجمله داروسازی، این تحقیق با هدف بررسی اثر تنش خشکی بر برخی شاخص های فیزیولوژیک، درصد و عملکرد اسانس این گیاه در سال 1395 در شهرستان مبارکه انجام گردید. سطوح تنش خشکی شامل دور آبیاری 4 روزه (شاهد)، 8، 12 و 16روزه بود که در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در شرایط مزرعه اجرا گردید. نتایج تجزیه واریانس حاصل از نرم افزار MSTAT-C نشان داد، کاربرد سطوح مختلف دور آبیاری بر شاخص های فیزیولوژیک، درصد و عملکرد اسانس اثر معنی دار دارد. بر اساس نتایج مقایسه میانگین ها، بیشترین میزان نسبی آب برگ (95%)،کلروفیل کل، a و b به ترتیب با میانگین 2.47، 1.32، 0.98 میلی گرم برگرم مربوط به تیمار شاهد بود. بالاترین پتانسیل آب برگ (1.78- مگاپاسکال)، تجمع پرولین (3.1 میلی گرم بر گرم) و نشت الکترولیت (57.7%) را دور آبیاری 16 روزه نشان داد. حداکثر میزان قند محلول، درصد و عملکرد اسانس به ترتیب با میانگین 2.55 میلی گرم بر گرم، 0.3 درصد و 14.3 کیلوگرم در هکتار مربوط به دور آبیاری 12 روزه بود. این نتایج نشان می دهد، این گیاه در مواجه با تنش خشکی از طریق افزایش انباشت میزان پرولین و قندهای محلول (تنظیم اسمزی) به تنش آبی مقاومت نشان می دهد. بررسی همبستگی صفات نشان داد، بین کلروفیلa، کلروفیلb، با پرولین، قندهای محلول، درصد و عملکرد اسانس رابطه منفی حاکم است. زیرا در شرایط بدون تنش که مقدار کلروفیل aدر حداکثر مقدار خود قرار دارد، پرولین، قندهای محلول و اسانس بسیار اندک تولید می شوند. به طور کلی، با توجه به عدم تفاوت معنی دار شاخص های فیزیواوژیک در دورهای 8 و 12 روزه نسبت به شاهد می توان با اطمینان 95% نتیجه گرفت که رژیم آبیاری بهینه برای تولید درصد بیشتر اسانس و استفاده از این گیاه در مناطق خشک و نیمه خشک دور آبیاری 12 روزه می باشد.کلید واژگان: پرولین, دور آبیاری, شاخص های مقاومت به تنش, میزان نسبی آبIntroudationSalvia sahendica is a perennial native odorant plant of Iran with a right stem, crustal and about 90-40 cm height. Due to the importance of the use of Salvia sahendica in various pharmaceutical, food and sanitary industries, and because of its potential for cultivation in stressful climates, this plant has attentions to cultivate in low-yielding lands. Until now, there is not a comprehensive study on the response of Salvia sahendica to drought stress. Therefore, in order to evaluate the possibility of production and development of its cultivation under drought stress conditions, this research was carried to investigate the effects of drought stress on some physiological parameters, percentage and yield of essential oil of Salvia sahendica and determining the tolerance threshold of this plant to stress in 1395 in field conditions. Material and MethodsThis experiment was conducted at the research farm of Mobarakeh steel complex which located at 40th kilometers of southwest of Isfahan, at latitude of 32˚ 21′ northern and longitude of 51˚ 27′ eastern. After field preparation, the plants were cultivated in plots with size of 1.5 × 1.5m by 50 × 50 cm spacing in a randomized complete block design with three replicates and 9 plants per replicate. At the beginning of planting, all plots were irrigated three times a week for two weeks until the plants were established. Then, the effect of various irrigation intervals including 4 (as control, which is traditionally the optimum irrigation rate of plant in studied area), 8, 12 and 16 days intervals were applied. At the end of the summer, a sample was taken from the cultivated plant. The plants were fractioned to roots and shoots and some physiological and biochemical indices including, relative water content of leaves (RWC), water potential of leaves, total chlorophyll and chlorophyll a and b, proline and soluble sugars contents, electrolyte leakage, the essential oil percentage and yield were determined. Statistical analysis was performed on the data using MSTAT-C software at 5% level and the correlation between traits was determined by SPSS software. Results The results of analysis of variance showed that the effects of different levels of irrigation intervals on water potential of leaves, relative water content of leaves, soluble sugars, electrolyte leakage, percentage and essential oil yield were discriminated at 1% statistical level while on proline and total chlorophyll, chlorophyll a and b contents at 5%. Based on the results of the comparison of the mean, by increasing irrigation interval from 4 to 8 and 12 days, the differences in the means of all investigated parameters were not significant and only in 16 days irrigation interval the noted parameters differed significantly(pr<0.05). The highest amount of RWC (95%), chlorophyll a, b and total chlorophyll were 2.47, 1.32, and 0.98 mg.g-1 respectively in control treatment. The highest water potential of leaves (-1.78 MPa), proline accumulation (3.1 mg.g-1) and electrolyte leakage (57.7%) were observed in16- day irrigation interval. Maximum amount of soluble sugar, percentage and essential oil yield by the mean of 2.55 mg.g-1, 0.3% and 14.3 kg.ha-1 respectively were obtained in the 12-day irrigation interval. The correlation of traits showed a negative relationship between chlorophyll a, chlorophyll b with proline, soluble sugars, percentage and essential oil yield. Conclusion By considering that non-significant differences were observed in stress resistance indices of this plant up to 12-days interval in comparison with control, it can be concluded with 95% confidence that an optimal irrigation interval for using of this plant in areas arid and semi-arid regions is 12 days irrigation interval, which saves irrigation water. Also, the results of this study showed that Salvia sahendica resisted to water stress by increasing accumulation of proline and soluble sugars (osmotic regulation). Therefore, the accumulation of proline and soluble sugars can be considered as a sensitive indicator for determining the degree of leaf turgidity. Also, in order to produce the highest amount of essential oil from Salvia sahendica, the mild stress (12-day irrigation) can be used.Keywords: Irrigation interval, Proline, Relative water content, Stress resistance indices
-
سابقه و هدف
آلودگی میکروبی یکی از مهمترین نگرانی های کاربرد پساب فاضلاب در آبیاری است. به همین دلیل تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیراستفاده از پساب بر آلودگی میکروبی خاک های فضای سبز شهری شهر زاهدان انجام گردید.
مواد و روش هادر این مطالعه، ابتدا یک قطعه 1600 مترمربعی از درختان نخل فضای سبز شهر زاهدان آبیاری شده با پساب و یک قطعه آبیاری شده با آب چاه (قطعه شاهد) انتخاب گردید. از خاک دو قطعه به روش تصادفی تعداد 16 نمونه مرکب از عمق صفر تا 50 سانتی متری در سال 1397 نمونه برداری گردید. از پساب خروجی تصفیه خانه و آب چاه نیز نمونه برداری انجام شد. ویژگی های فیزیکو شیمیایی و میکروبی پساب و آب چاه و پارامترهای میکروبی نمونه خاک ها مطابق روش های استاندارد اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها در قالب طرح آماری بلوک کامل تصادفی با استفاده از نرم افزار MSTAT-C انجام گردید.
یافته هابر اساس نتایج آنالیز واریانس، کاربرد پساب فاضلاب بر پارامترهای میکروبی خاک های آبیاری شده با پساب در سطح آماری 1 درصد اثر معنی دار دارد. نتایج مقایسه میانگین ها به روش LSD نشان داد، استفاده از پساب فاضلاب در مقایسه با آب چاه باعث افزایش معنی دار (p<0.05) کلیفرم کل، کلیفرم مدفوعی و تخم انگل خاک به ترتیب به میزان 3/93، 8/86 و 80 درصد گردید. همچنین پارامترهای میکروبی خاک درختان نخل نسبت به قطعه شاهد و نیز حد استاندارد برای اراضی کشاورزی بالاتر بود.
نتیجه گیریکیفیت شیمیایی پساب خروجی تصفیه خانه زاهدان با استانداردهای سازمان حفاظت محیط زیست ایران از جنبه کاربرد آن در کشاورزی همخوانی داشت لیکن تعداد کلیفرم کل، کلیفرم مدفوعی و تخم انگل پساب فاضلاب و نیز در خاک سطحی درختان نخل آبیاری شده با این پساب نسبتا بالا بود که با توجه به دستورالعمل بهداشت جهانی، برای آبیاری محدود قابل پذیرش است.
کلید واژگان: کل کلیفرم ها, کلیفرم مدفوعی, درختان نخل, آلودگی خاکBackground & objectiveMicrobial contamination is one of the main concerns about the use of treated wastewater in irrigation. Therefore, the present study conducted to investigate the effect of treated wastewater on microbial contamination of urban landscape soils in Zahedan.
Material & methodsIn this study, a 1600 m2 plot of palm trees in Zahedan were irrigated with treated wastewater and one plot were irrigated with well water (control treatment) were selected. From the soil of two plot, a random sample of 16 samples from 0 to 50 cm depth were collected in 1397. Sampling were done from treated wastewater and well water. Physical, chemical and microbiological properties of treated wastewater and well water and microbial parameters of soil samples were measured according to standard methods. Data were analyzed using a randomized complete block design with MSTAT-C softwares.
ResultsBased on the results of analysis of variance, the application of treated wastewater has a significant effect on the microbial parameters of irrigated soils in a 1% statistical level. The results of comparison of meanings by LSD showed, the application treated wastewater at compared to well water significantly (p<0.05) were increased total coliforms, fecal coliforms and egg parasites of soils to 93.3%, 86.8% and 80% respectively. Also, the soil microbial parameters of palm trees were higher than that of the control treatment and the standard limit for agricultural land.
ConclusionThe chemical quality of Treated Wastewater of the Zahedan was consistent with the standards of the Iranian environmental organization in terms of its application in agriculture. However, number of the total coliforms, fecal coliforms and egg parasites of treated Wastewater, as well as in the surface soil of palm trees were irrigated with this wastewater was relatively high that could be accepted for limited irrigation according to the Global Health Guidelines.
Keywords: Total coliforms, Fecal coliform, Palm trees, Soil contamination -
سابقه و هدف
یکی از گیاهانی که در فضای سبز مراکز صنعتی از دیر باز کاربرد گسترده ای داشته است چمن می-باشد. این گیاه نیاز آبی بالایی دارد. به دلیل کم آبی های سالیان اخیر از برخی گیاهان دارویی به عنوان گیاه پوششی جهت کاربرد در فضاهای سبز استفاده می گردد، زیرا این گیاهان علاوه بر مقاومت به شرایط نامساعد محیطی از نیاز آبی، تغذیه و نگهداری پائینی نسبت به چمن جهت کاربرد در فضای سبز برخوردار هستند. لیکن سازگاری و عملکرد آنها در هر منطقه به عوامل مختلفی از جمله اقلیم منطقه، شرایط فیزیکی و شیمیایی خاک، کیفیت آب، میزان و فواصل آبیاری و نوع گیاه بستگی دارد. بدین جهت تحقیق حاضر با هدف کلی ارزیابی سازگاری گیاه مریم گلی سهندی به تنش آبی و تعیین رژیم آبیاری مناسب جهت کاربرد آن در فضاهای سبز مراکز صنعتی طرح ریزی شد.
مواد و روش هااین آزمایش در مزرعه تحقیقاتی شرکت فولاد مبارکه اصفهان انجام گرفت. بعد از آماده سازی مزرعه مطالعاتی، تیمارهای تحقیق شامل پنج دور آبیاری (2 (شاهد)، 4، 8، 12 و 16روزه) به عنوان فاکتور اصلی و2 گیاه مریم گلی سهندی و چمن (جهت مقایسه) به عنوان فاکتور فرعی در قالب طرح آماری کرت های خرد شده با طرح پایه بلوک کامل تصادفی در کرت هایی به ابعاد 5/1×5/1 متر در 3 تکرار در سال 1395 اجرا گردید. پس از استقرار گیاهان، تاثیر تنش آبیاری از طریق تیمارهای دور آبیاری اعمال شد. در پایان فصل تابستان از گیاهان کشت شده (برگ، ریشه و کل گیاه) نمونه برداری انجام گردید و برخی شاخص های رشد گیاهان در سه تکرار اندازه گیری شد. مقایسه میانگین ها به روش LSD با استفاده از نرم افزار MSTAT-C انجام شد.
یافته هانتایج تجزیه واریانس نشان داد، اثر دور آبیاری، گونه و نیز اثر متقابل آنها در سطح آماری 1 درصد بر تمامی صفات مورفولوژی و فیزیولوژی مورد مطالعه معنی دار بود. بر اساس نتایج مقایسه میانگین ها، افزایش دور آبیاری از 2 به 4، 8 و 16 روزه باعث کاهش معنی دار صفات مورد مطالعه در گیاه چمن گردید (pr<0.05). کمترین میزان درصد زنده مانی(5%)، سطح پوشش (5%)، امتیازدهی دیداری (10%)، سطح برگ (4%)، میزان نسبی آب برگ (9%) و شاخص کلروفیل (3%) در این گیاه در دور 16 روزه نسبت به تیمار شاهد مشاهده شد. لیکن کاهش این صفات در گیاه مریم گلی سهندی تا دور 16 روزه معنی دار نبود (pr>0.05). در این گیاه فقط دور آبیاری 16 روزه با سایر دورهای آبیاری کاهش معنی دار نشان داد که به ترتیب کمترین میزان برای صفات ذکر شده (60%)، (67%)، (66%)، (80%)، (68%) و (59%) می باشد. در گیاه چمن، میزان پرولین، نشت الکترولیت، نسبت وزن خشک ریشه به اندام هوایی و بلندترین طول ریشه با افزایش دور آبیاری به بیش از 2 روز در سطوح مختلف آبیاری افزایش معنی دار (pr<0.05) داشت. این صفات در دور آبیاری 16 روزه در این گیاه به ترتیب 7/4، 2/4، 3/2 و 6/2 برابر تیمار شاهد افزایش یافت. برای گیاه مریم گلی سهندی این افزایش تا دور 16 روزه معنی دار نبود و در دور 16 روزه این صفات به ترتیب 2/1، 2، 7/1 و 9/1 برابر تیمار شاهد افزایش نشان داد.
نتیجه گیریبا توجه به عدم کاهش معنی دار (pr>0.05) شاخص های مورد مطالعه برای گیاه مریم گلی سهندی در دورهای 4، 8 و 12 نسبت به تیمار شاهد، می توان نتیجه گرفت که رژیم آبیاری بهینه برای استفاده از این گیاه در فضاهای سبز، دور آبیاری 12 روز یکبار می باشد که در مقایسه با گیاه چمن با دور بهینه آبیاری 2روز یکبار باعث صرفه جویی درمصرف منابع محدود آبیاری می گردد. از این رو استفاده از گیاه مریم گلی سهندی جهت کاربرد در فضای سبز و جایگزین چمن در منطقه مورد مطالعه و سایر مناطق مشابه با اطمینان 95 درصد پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: درصد زنده مانی, امتیازدهی دیداری, میزان نسبی آب برگ, شاخص کلروفیل, پرولینBackground and ObjectivesThe grass is one of the plants that is used widely in the landscape of industrial centers. This plant has a high water requirement. So, because of low precipitations in recent years, from some medicinal plants are applied in landscape. Because, these plants not only resist to adverse environmental conditions, but also have low water requirement, nutrition and low maintenance cost in comparison to grass. However, in each region their adaptation and yield depends on various factors such as climatic conditions, physical and chemical conditions of the soil, water quality, irrigation intervals and type of plant. For this reason, the present study was designed to evaluate the compatibility of Salvia sahendica plant to water stress and determining the appropriate irrigation regime to apply as landscapes in industrial centers.
Materials and MethodsThis experiment was conducted at the research farm of Isfahan Mobarakeh Steel Company. After field preparation, the research treatments including five irrigation interval (2 (control), 4, 8, 12 and 16 days) as the main factor and two plant including grass and Salvia sahendica as subsidary factors was carried out in a Split plot design with randomized complete block design with 2 × 2 meters plotted in 3 replications in 1395. After the establishment of plants, the water stress was applied by irrigation intervals. At the end of the summer, the plants (leaf, root and whole plant) were harvested and plant growth factors were measured in three replications. The means comparison conducted by LSD method using MSTAT-C software.
ResultsThe results of analysis of variance showed that the effects of irrigation interval, species and their interaction were statistically significant at 1% on all morphological and physiological traits. Based on the results of the means comparison, by increasing the irrigation interval from 2 to 4, 8 and 16 days, a significant reduction in the studied traits were observed in the grass (pr<0.05). while, the lowest percentage of viability (5%), surface coverage (5%), visual scoring (10%), leaf area index (4%), relative water content of leaves (9%) and chlorophyll index (3%) was observed in the 16-day interval as compared with control plant, but the reduction of these traits in the Salvia sahendica was not significant to 16 days (pr>0.05). In this plant, the lowest records of named traits were (60%), (67%), (66%), (80%), (68%) and (59%) respectively in 16 days interval. In the grass, proline content, electrolyte leakage, the ratio of root to shoot dry weight and the root highest length were significantly increased by increasing irrigation intervals to more than 2 days (pr <0.05). These traits increased 4.7, 4.2, 2.3 and 2.6 times respectively in the 16-days irrigation interval in this plant. In Salvia sahendica, this parameters was not afftected to 16-days interval. In 16-days interval, these traits increased by 1.2, 2, 1.7 and 1.9 times respectively.
ConclusionBy considering that non-significant decreases were observed (pr>0.05) in the studied parameters of Salvia sahendica up to 12-days interval in comparison with control, it can be concluded that an optimal irrigation regime of this plant in order to use in the landscape is irrigation interval of 12-days. It saves water resources in comparison with grass. According to results, the use of Salvia sahendica is recommended for use as landscape and alternative of grass in the studied area and in other similar areas at confidence level of 95%.
Keywords: Viability, Visual scoring, Relative water content of leaves, Chlorophyll index, Proline -
Upon the conducted samplings through 1997-2006 in different regions of Iran including:Fars, Isfahan, Tehran, Semnan, Guilan, Mazandaran, and Golestan provinces, 214 speciesof host plants belong to 127 genera, and 58 families for Iranian whiteflies (Homoptera:Aleyrodidae) were ldentified. The most number of whiteflie's host plants were determinedin the families Leguminosae (21 species), Malvaceae (18 species), Solanaceae (14 species),Compositae (13 species), Rosaceae (14 species), Rutaceae (8 species), Euphorbiaceae (8species), Oleaceae (8 species), and Brassicaceae (7 species), respectively. On the basis ofconducted studies in different seasons, and different regions of the sampled provinces,many host plants including: Eucalyptus camaldulensis (Myrtaceae), Myrtus communis(Myrtaceae), Vitex pseudo - negundo (Verbenaceae), Malva parviflora (Malvaceae),Ziziphus lotus (Rhamnaceae) and Ricinus communis (Euphorbiaceae) were determined asimportant shelters for hibernation and survival of aleyrodids, because of evergreen andhaving the abundant foliages through year. Therefore, identification of important whiteflie's host plants in winter and early of spring, and planning for reduction or elimination of them from around the fields, can be accounted as fundamental process in Integrated Pest Management (IPM) of aleyrodids.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.