به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

khadijeh khermandar

  • علی محمدیان بهبهانی*، محسن حسینعلی زاده، خدیجه خرمن دار، احمدرضا کلماتی، حسن رضایی
    سابقه و هدف

    توسعه صنعتی و فعالیت های انسانی، انتشار آلودگی های محیطی را تشدید می کند. فلزات سنگین که از منابع مختلف مانند فعالیت های صنعتی و کشاورزی وارد محیط می شوند خطرات محیط زیستی جدی بر روی اکوسیستم ایجاد می نمایند. گردوغبارهای محیطی گاهی اوقات طبیعی نبوده و ناشی از فعالیت صنایع می باشند که گردوغبار صنعتی گفته می شود. هدف این پژوهش بررسی اثر انتشار ریزگردهای صنعتی سنگ شکن های بوکسیت کارخانه آلومینای جاجرم، بر سطح آلودگی خاک منطقه به آرسنیک (As) و نیکل (Ni) می باشد.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش ابتدا با توجه به گلباد های تهیه شده از منطقه، به ترتیب جهت بادهای غالب و فرساینده شناسایی و در جهت هریک از این بادها دو ترانسکت بنام های ترانسکت A در جهت باد فرساینده به طول 3 کیلومتر و ترانسکت B در جهت باد غالب منطقه به طول 5 کیلومتر در نظر گرفته شد. نمونه برداری از خاک سطحی (در عمق 2-0 سانتی متر) بر روی این ترانسکت ها در فواصل منظم از سنگ شکن های بوکسیت، صورت گرفت. در مجموع در راستای ترانسکت های مورد نظر، 46 نمونه خاک برداشت شد و میزان غلظت آرسنیک و نیکل در نمونه ها توسط دستگاه ICP-OES به روش پلاسمای جفت شده القایی تعیین گردید؛ و درنهایت برای تعیین سطح آلودگی، شاخص های زمین انباشت، آلودگی، جامع آلودگی و فاکتور غنی شدگی موردبررسی قرار گرفتند. معنی دار بودن افزایش غلظت آرسنیک و نیکل و نیز هر یک از ضرایب سطح آلودگی در محیط نرم افزار SPSS و با استفاده از روش تجزیه واریانس و آزمون T-Test بررسی شد.

    یافته ها

    شاخص زمین انباشت در جهت باد فرساینده برای آرسنیک، در فاصله 200 تا 250 متر از منشا انتشار، آلودگی متوسط تا به شدت آلوده و برای نیکل، از فاصله 50 متر از منبع تا فاصله 350 متری، غیر آلوده تا آلودگی متوسط تعیین شد. در جهت باد غالب، برای آرسنیک، در فاصله 150 متر و 250 تا450 متر، آلودگی متوسط تا به شدت آلوده و برای نیکل ، تا 900 متر از منبع تولید گردوغبار، غیر آلوده تا آلودگی متوسط را به خود اختصاص دادند.شاخص آلودگی در جهت باد فرساینده، برای آرسنیک و نیکل، تا 450 متر از منبع، به ترتیب سطح آلودگی بالا و متوسط و تا انتهای ترانسکت برای آرسنیک و نیکل، متوسط و پایین بود. برای این شاخص در جهت باد غالب، برای آرسنیک، تا 1200 متر از منشا، سطح آلودگی بالا و برای نیکل، تا 500 متر از منبع، متوسط و تا انتهای این ترانسکت برای آرسنیک و نیکل، متوسط و پایین تعیین شد. شاخص جامع آلودگی در جهت بادهای فرساینده و باد غالب برای آرسنیک و نیکل به ترتیب، سطح آلودگی بالا و متوسط را نشان داد. فاکتور غنی شدگی در جهت باد فرساینده، برای آرسنیک در فاصله 350 و 400 متری سنگ شکن بوکسیت، غنی شدگی متوسط و برای نیکل در تمام نقاط، غنی شدگی کم را نشان داد. در جهت باد غالب، فاکتور غنی شدگی برای آرسنیک تا 250 متری سنگ شکن بوکسیت، غنی شدگی متوسط و نیکل در تمام نقاط، غنی شدگی کم می باشد. درنهایت تجزیه وتحلیل آماری، نشان دهنده معنی دار بودن غلظت آرسنیک و نیکل و نیز هر یک از ضرایب سطح آلودگی در جهت بادهای غالب و فرساینده، بود.

    کلید واژگان: شاخص زمین انباشت, فاکتور غنی شدگی, سنگ شکن بوکسیت, کارخانه آلومینای جاجرم
    Ali Mohammadian Behbahani *, Mohsen Hoseinalizadeh, Khadijeh Khermandar, Ahmadreza Kalamati, Hassan Rezaei
    Background and Purpose

    Industrial development and human activities intensify the propagation of various contaminants in the environment. Heavy metals from various sources, such as industrial and agricultural activities, cause serious environmental hazards for the ecosystem. Environmental dusts are sometimes manmade, due to the activity of industries and human units, known as industrial dusts. The purpose of this study was to investigate the effect of industrial dust emitted from the Bauxite crasher located in the upstream of Jajarm Alumina Factory on the level of soil pollution. The study is focused on two heavy metals: Arsenic (As) and Nickel (Ni).

    Materials and methods

    In this research, with regard to the wind roses of the area, first the direction of the dominant and erosive winds was determined. Then, two transects were considered: a transect in the direction of erosive wind (transect A) with 3 km length, and a transect in the direction of the dominant wind (transect B) with 5 km length. Samples from the soil surface (at a depth of 0-2 cm) were taken on these transects at regular intervals from the source of dust, i.e. Bauxite crusher. In total, 46 soil samples were collected. The concentration of Arsenic and Nickel in the soil samples was determined by the method of Inductively Coupled Plasma - Optical Emission Spectrometry (ICP-OES), after acid digestion by chemical means in the laboratory. Finally, the indicators of land accumulation, pollution, comprehensive pollution and enrichment were used to determine the contamination level. Significance of increase in Arsenic and Nickel concentrations, as well as the other contamination coefficients were analyzed in SPSS software using ANOVA and T-test.

    Results

    The Earth's accumulation index in the direction of erosive wind for Arsenic, at a distance of 200 to 250 m from the source, showed a medium to severe contamination. For nickel, from the source of dust production to 350 m distance, the area was identified unpolluted to medium contaminated. For Arsenic, in the dominant wind direction at a distance of 150 m and 250 to 450 m, moderate to severe pollution was determined. For Nickel, up to 900 m from the source of dusts, the area was identified unpolluted to medium contaminated.For Arsenic and Nickel, The pollution index in the direction of erosive wind up to 450 meters from the source of dust production shows a high to medium pollution level. And show medium and low to end transect, for Arsenic and Nickel. By this indicator, the high pollution levels in the dominant wind direction were determined for Arsenic up to 1200 m from the source of dusts, and medium pollution levels of the index of pollution was determined for Nickel, from the source of dust production up to 500 m far apart. And show medium and low to end transect, for Arsenic and Nickel. Comprehensive index of pollution in the case of erosive and prevailing winds for Arsenic and Nickel showed high and medium pollution levels, respectively. Enrichment factor in the direction of erosive wind indicated medium concentration of Arsenic at 350 and 400 m from Bauxite crusher, and a low enrichment for Nickel at all points. In the dominant wind direction, a medium enrichment factor for Arsenic was observed up to 250 m from bauxite crusher, while the level of Nickel enrichment at all locations was low. Finally, the statistical analysis justified the significance of the measured concentrations of Arsenic and Nickel, as well as the other coefficients of pollution level in the direction of prevailing and erosive winds.

    Keywords: Land Accumulation Index, Enrichment Factor, Bauxite Crusher, Jajarm Alumina Factory
  • خدیجه خرمن دار، محسن حسینعلی زاده *، علی مهدوی، علی محمدیان بهبهانی، حسن یگانه

    در پژوهش حاضر پتانسیل Seidlitzia rosmarinus و Haloxylon aphyllum با هدف شناسایی گونه های بومی مناسب برای گیاه پالایی در اراضی آلوده به فلزات نیکل، کبالت، کروم، آرسنیک و وانادیوم مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور در یک دوره رویشی، گونه ها در جهت باد غالب در خاک های نمونه برداری شده از فواصل مختلف سنگ شکن بوکسیت 450700، 8001200، 14002000 و 25005000 متر و محدوده شاهد مستقر شدند. درنهایت میزان فلزات، ارزیابی و فاکتورهای انتقال و تجمع زیستی محاسبه شدند. نتایج نشان داد متوسط میزان فلزات نیکل، کبالت، آرسنیک، کروم و وانادیوم درH. aphyllum  در فواصل هدف به ترتیب 19/469، 74/172، 51/9، 59/21 و 07/23، متوسط فاکتور انتقال 09/1، 21/1، 08/1، 21/1 و 02/1، متوسط فاکتور تجمع زیستی 53/0، 26/0، 66/0، 50/0 و 30/0 میلی گرم بر کیلوگرم و درS.rosmarinus  نیز به ترتیب 31/479، 34/169، 42/9، 18/21 و 85/30، متوسط فاکتور انتقال 20/1، 05/1، 01/1، 05/1 و 05/1، متوسط فاکتور تجمع زیستی 55/0، 24/0، 68/0، 54/0 و 39/0 میلی گرم بر کیلوگرم بود. با توجه به اینکه فاکتور انتقال و تجمع زیستی برای عناصر مذکور در هر دو گونه به ترتیب بزرگ تر و کوچک تر از یک ارزیابی شد. بنابراین به عنوان گونه های ارزشمند جهت اهداف استخراج گیاهی در این منطقه و مناطق مشابه توصیه می شوند.

    کلید واژگان: استخراج گیاهی, فاکتور انتقال, فاکتور تجمع زیستی, فلزات سنگین, گونه های بومی
    khadijeh khermandar, Mohsen Hosseinalizdeh *, Ali Mahdavi, Ali Mohammadian Behbahani, Hasan Yeganeh
    Introduction

    While Iran’s soil is considered one of the richest soils in terms of mineral deposits worldwide, it is contaminated with heavy metals. On the other hand, some studies have recommended the use of native plants as a sustainable strategy to resolve the environmental problems caused by mining. In this regard, phytoremediation can be regarded as an economical, effective, economical, biological, and practical method for removing heavy metals from contaminated sites. Therefore, this study sought to investigate the potential of Seidlitzia Rosmarinus and Haloxylon Aphyllum desert species for the phytoremediation of heavy metals (i.e., Ni, Co, As, Cr, and V) found around the bauxite crusher of Jajarm alumina mine in the direction of the prevailing wind. 

    Materials and Methods

    Soil sampling was performed at distances of 450-700, 800-1200, 1400-2000, and 2500-5000 meters away from the center of the bauxite crusher and the control site. To this end, the seeds of the above-mentioned species were planted in pots with a 3:1:1 ratio of sand, dung, and soil, respectively. Then, the planted seeds were transferred, after two months, to the pots containing the soils sampled from target distances. Finally, upon the completion of the vegetative period, phytoremediation was carried out on the potential species using a factorial experiment in a greenhouse located at Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources, applying a completely randomized block design with three replications. The data analysis was then performed using the SPSS software, and Duncan's test was used to compare the obtained means for the significant results at the 5% level. To check the normality of the data, the Kolmogorov-Smirnov test. Moreover, the homogeneity of variances was checked via the Lyon test.

    Results

    The results indicated that S. Rosmarinus and H. Aphyllum contained various amounts of heavy metals, with the amount of absorbed Arsenic (As), Chromium (Cr), and Cobalt (Co) being greater in aerial and underground tissues of the H. Aphyllum species than those of the S. Rosmarinus. However, the case was reversed in terms of Nickel (Ni) and Vanadium (V), that is, the number of such metals was greater in aerial and underground tissues of S. Rosmarinus tissues compared with H. Aphyllum.
     
    On the other hand, while the transfer rate of As, Cr, and Co was higher in H. Aphyllum than that of S. Rosmarinus, the transfer rate of Ni and V was greater in S. Rosmarinus compared to H. Aphyllum. The results of the study also suggested that whereas the rates of Ni, As, Cr, and Co bioaccumulation factor was higher in S. Rosmarinus than those of H. Aphyllum, it was the bioaccumulation rate of Co that was greater in H. Aphyllum compared to the S. Rosmarinus.
    In this regard, the average amount of Ni, Co, As, Cr, and V in H. Aphyllum were found to be 469.19, 172.74, 9.51, 21.59, and 23.07 mg/kg in the intended intervals, respectively. Moreover, the average transfer rates of such heavy metals in the species were reported as 1.09, 1.21, 1.08, 1.21, and 1.02, respectively, and the average bioaccumulation rate of metals was found to be 0.53, 0.26, 0.66, 0.50, and 0.30 mg/kg, respectively.
    On the other hand, the study found that the average amount of Ni, Co, As, Cr, and Vanadium in S. Rosmarinus was 479.31, 169.34, 9.42, 21.18, and 30.85 mg/kg, respectively. Furthermore, the average rates of the transfer factor in the species were 1.20, 1.05, 1.01, 1.05, and 1.05, respectively, and the average rates of bioaccumulation were reported as 0.55, 0.24, 0.68, 0.54, and 0.39 mg/kg, respectively.
    The results of the study also indicated a significant difference between the aerial and underground tissues of the intended species in terms of vanadium accumulation at a 1% significance level. Moreover, the transfer and bioaccumulation rates of Ni, Co, As, Cr, and V were greater and less than 1 in S. Rosmarinus and H. Aphyllum, respectively, indicating that the species had transferred metals to their aerial tissues. Therefore, as S. Rosmarinus and H. Aphyllum have low biochemical rates, they are appropriate for phytoextraction purposes in the phytoremediation process.

    Conclusion

    According to the results of the current study, S. Rosmarinus and H. Aphyllum are highly applicable for the extraction of Ni, Co, As, Cr, and V in the phytoremediation of the study area. On the other hand, as the intended species are indigenous to the study area, they can be planted in the area for clearance purposes. Moreover, after removing the aerial parts of S. Rosmarinus and H. Aphyllum for the preservation and clearance of the ecosystem, their remaining parts could be collected and burned under controlled conditions, using their ashes (as biological ore) for the re-extraction of metals or other economic purposes.
    Therefore, the species are recommended for clearing the study area and similar areas of heavy metals. However, to conduct more comprehensive studies on the potential phytoremediation applicability of S. Rosmarinus and H. Aphyllum, it is necessary to necessary examine the species grown in pots in terms of field studies so that they can be used as a suitable model for phytoextraction and the revival of the lands contaminated with heavy metals.

    Keywords: Bioaccumulation Factor, Heavy metals, Native species, Phytoextraction, Transfer Factor
  • خدیجه خرمن دار، محسن حسینعلی زاده*، علی مهدوی، علی محمدیان بهبهانی، حسن یگانه

    آلودگی خاک با عنصرهای فلزی و شبه فلزی سمی به عنوان مشکل محیط زیستی در جهان به شمار می آید. فعالیت های معدنی منجر به آلودگی منابع طبیعی می شود. در پژوهش حاضر با هدف ارزیابی پتانسیل گیاه پالایی گونه های مرتعی درمنه دشتی Artemisia sieberi Besser و قیچ Fisch. & C.A.Mey atriplicoides Zygophyllum در جذب عنصرهای Ni, Co, As, Cr, V موجود در اطراف سنگ شکن بوکسیت معدن آلومینا پرداخته شد. نمونه برداری خاک در فاصله های m700-450، 1200-800، 2000-1400 و 5000-2500 از سنگ شکن و منطقه شاهد انجام شد. به این منظور بذرها در گلدان هایی به نسبت 3:1:1 ماسه بادی، کود پوسیده و خاک زراعی کاشت و پس از گذشت دو ماه به گلدان هایی با خاک های نمونه برداری شده از فاصله های هدف منتقل شدند. پس از اتمام یک دوره رویشی پتانسیل گیاه پالایی گونه های مذکور با آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی، در سه تکرار در شرایط گلخانه بررسی شد. نتایج نشان داد که میزان تجمع عنصرهایNi, Co, Cr, As  در اندام هوایی و زیرزمینی گونه A.sieberi بالاتر از  Z.atriplicoidesاست، اما مقدار تجمع V در اندام هوایی و زیرزمینی گونه Z.atriplicoides بیشتر از A.sieberi بود. مقدار تجمع عنصرهای Ni, Co, Cr, As در گونه A.sieberi به ترتیب 7/7071> 96/2928>1/366> 07/151 و میزان تجمع V درگونه Z.atriplicoides برابر mg/kg55/510 و بین مقدار تجمع V در اندام هوایی و زیرزمینی گونه های مذکور و فاصله های هدف اختلاف معنی داری در سطح 1% مشاهده شد. فاکتور انتقال عناصر در گونه A.sieberi  بیشتر از یک و در گونه Z.atriplicoides کمتر از یک، است. بنابراین، از نظر فاکتور انتقال گونه A.sieberi قابلیت بیشتری برای استخراج گیاهی و گونه Z.atriplicoides توان بهتری برای تثبیت گیاهی دارد. همچنین گونه های A.sieberi و Z.atriplicoides به عنوان گونه های بیش اندوز عنصرهای Ni, Co شناخته شدند. بنابراین، این گونه ها برای پاک سازی اراضی آلوده به عنصرهای مورد بررسی به خصوص Ni، Co در مناطق مشابه می توانند، استفاده شوند.

    کلید واژگان: استخراج گیاهی, گیاه پالایی, گونه های مرتعی, بیش اندوز
    Khadijeh Khermandar, Mohsen Hosseinalizadeh *, Ali Mahdavi, Ali Mohammadian Behbahani, Hasan Yeganeh

    Soil contamination by heavy metals is a significant environmental problem worldwide. Human activities, including mining, are a source of pollution to natural resources. In this study, the phytoremediation potential of rangeland species including, Artemisia sieberi Besser, Zygophyllum atriplicoides Fisch. and C.A. Mey for the absorption of heavy metals of Ni, Co, As, Cr and V was investigated around the bauxite crusher of the Jajarm alumina mine in the direction of the prevailing wind. Soil sampling was performed at the distances of 450-700, 800-1200, 1400-2000 and 2500-5000 meters from the center of the bauxite crusher, and the control site. For this purpose, the seeds were planted in pots with a 3:1:1 ratio of sand, fertilizer and soil. Two-months later, they were transferred to pots with soils sampled from target distances. After completing of a vegetative period, the phytoremediation potential of the species was performed a factorial experiment in a completely randomized block design with three replications in greenhouse conditions. Results indicated that As, Ni, Cr, and Co absorption in above/underground of A. sieberi tissues were higher than Z. atriplicoides. But V absorption in above/underground of Z. atriplicoides tissues were higher than that for A. sieberi and between the vanadium accumulation in the aerial and underground organs of the target species and distances a significant difference was observed at the level of 1%. The amount of heavy metals transfer factor for A. sieberi and Z. atriplicoides was more and less than one in turn. Therefore, in terms of the transfer factor, A. sieberi has a potential for phyto-extraction and Z. atriplicoides has a potential for phyto-stabilization. The results also showed that A. sieberi and Z. atriplicoides were recognized as hyper-accumulating of nickel and cobalt metals. These species can therefore be recommended for the ecological restoration of soils polluted by heavy metals, especially nickel and cobalt in similar regions.

    Keywords: Phyto-extraction, Phytoremediation, Rangeland species, Hyper-accumulating
  • صدیقه ملکی، خدیجه خرمن دار، محسن حسینعلی زاده، عباس گلی جیرنده، آیدینگ کرنژادی، حمیدرضا پورقاسمی*

    یکی از مهم ترین چالش های زیست محیطی در جهان فرسایش خاک است که دشواری های پرشمار اقتصادی و نبود توسعه ی پایدار را به دنبال دارد. هدف از این پژوهش به کاربردن روش های نوین در پژوهش های خاک شناسی با روی کرد به روزرسانی شرح خدمات در زیرحوزه های زوجی دهگین بود. برای انتخاب جا های نمونه برداری از خاک و خاک رخ ها روش ابر مکعب لاتین مشروط، با اطلاعات محیطی کمکی (مدل رقومی بلندی) برگرفته از نقشه برداری هوایی با پهپاد فانتوم4پرو و مولتی روتر به کار برده شد. نتیجه نشان داد که 2 نوع اصلی زمین شامل تپه و فلات‏ و پادگانه ‏های بالایی در این جا هست. تکامل خاک رخ در منطقه بیش تر در تاثیر از پستی بلندی است، و خاک های واحد تپه ارتباطی مستقیم با جنس مواد مادری و شیب دارد. پایداری خاک دانه در مرتع های درخت دار و منطقه های بافت لومی سیلتی بیش تر بود، زیرا متغیرهای کمکی از ویژگی های مهم و تاثیرگزار در نقشه ی پایداری خاک دانه است. برای مرحله ی ارزیابی نقشه اندازه های RMSE و R2 به ترتیب 0/32 و 0/26 بود. ظرفیت تبادل کاتیونی و نیتروژن خاک در هر دو زیرحوزه ی شاهد و نمونه کم بود، و بیشینه ی اندازه های کربن آلی خاک در زیرحوزه ی نمونه بیش تر از زیرحوزه ی شاهد بود. کاربرد روش های نوین مانند کاربرد پهپاد در تصویربرداری و روش های دقیق نمونه برداری با متغیرهای محیطی در نقشه برداری رقومی خاک به کاهش تعداد نمونه ی خاک و افزایش دقت نقشه های خروجی منجر می شود و نتیجه ی دقیق تری از برآورد اندازه ی فرسایش می دهد، که در مقایسه با روش های پیشین در زمان و هزینه صرفه جویی می شود. بنابراین کاربرد این روش ها در حوزه های هم سان با شرایط طبیعی و اقلیمی منطقه ی پژوهش توصیه می شود.

    کلید واژگان: ابر مکعب لاتین, پهپاد, خاک رخ, فتوگرامتری, فرسایش خاک
    Sedigheh Maleki, Khadijeh Khermandar, Mohsen Hosseinalizadeh, Abbas Goli Jirandeh, Aiding Kornejadi, HamidReza Pourghasemi *

    One of the most critical environmental problems globally is soil erosion, which leads to several problems in the field of economy and sustainable development. This study aims to use new methods in soil science studies of the paired sub-catchments to update service descriptions in Dehgin, Hormozgan Province. For this purpose, to select sampling sites of pedons and soil samples, the conditional Latin Hypercube sampling (cLHS) method was used using environmental covariates (digital elevation model), which derivate from unmanned aerial vehicles (UAV), phantom4 pro, and multirotor. The results showed two main land types in the study area, including hills, plateaus, and high terraces. Soil development in the region is mainly influenced by elevation, and the soils of the hill lands are directly related to the type of parent material and slope percentage. In the areas containing wooded pasture and areas with silt loam texture class, the aggregate stability values are higher, which are auxiliary covariates essential and influential parameters in the aggregate stability map. The RMSE and R2 values are 0.32 and 0.26, respectively, for the evaluation map criteria. The values of cation exchange capacity (CEC) and nitrogen in both control and sample sub-catchments are small and the maximum amounts of soil organic carbon in the sample sub-catchment are higher than in the control sub-catchment. The use of new methods including UAV, accurate sampling methods using high-resolution environmental covariates, and digital soil mapping can reduce the number of soil samples, increase the accuracy of output maps, and provide more accurate erosion estimation results, which has reduced time and cost compared to the old methods.

    Keywords: Latin Hypercube Sampling, Pedons, Photogrametry, soil erosion, unmanned aerial vehicles
  • خدیجه خرمن دار*، علی مهدوی

    در این پژوهش به منظور بررسی اثر جذب فلز روی بر نهال های یک ساله Acacia victoriae در سه تکرار و به صورت یک طرح کاملا تصادفی با چهار غلظت از محلول سولفات روی (0، 50، 250 و 500 میلی گرم بر لیتر) نهال ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس برخی از صفت های مورفولوژی و فیزیولوژی گیاه (ارتفاع گیاه، قطر یقه، تعداد برگ، سطح برگ، وزن تر و خشک گیاه، ارزش تحمل، میزان مهار رشد و میزان کلروفیل) و همچنین مقدار تجمع فلز روی در اندام های مختلف آن برآورد شد. نتایج نشان داد صفت های مورد بررسی به طور معنی داری تحت تاثیر فلز روی قرار گرفتند و حضور روی در غلظت بالا سبب کاهش جزیی این صفت ها شد که تاثیر عمده ای بر گیاه نداشت و علایم سمیت با فلز روی در این نهال ها مشاهده نشد. میزان تجمع روی نیز در ریشه ها بیشتر از قسمت های هوایی گیاه بود، به طوری که در حدود 80 درصد (50/4794 میلی گرم بر کیلوگرم) در ریشه ها ، بیش از 13 درصد (90/797 میلی گرم بر کیلوگرم) در ساقه ها و در حدود 7 درصد (35/488 میلی گرم بر کیلوگرم) در برگ های این گونه تجمع یافتند. همچنین فاکتور تجمع زیستی و انتقال آن نیز به ترتیب بزرگ تر و کوچک تر از یک ارزیابی شد. با توجه به اینکه عنصر روی اختلال جدی در رشد نهال های A. victoriae به وجود نیاورد و بیشترین تجمع فلز روی در ریشه ها صورت گرفت، بنابراین می توان از این درختچه بیابانی جهت کاهش آلودگی در خاک های آلوده به فلز روی به روش تثبیت گیاهی بهره برد.

    کلید واژگان: آلودگی, ارزش تحمل, پالایش سبز, تثبیت گیاهی, فلزات سنگین
    Khadijeh Khermandar *, Ali Mahdavi

    In this study was purposed to investigate the absorption of zinc by Acacia victoriae. ‎The one year old shrubs were randomly selected in 3 replications and exposed by Zinc-sulfate in four concentration (0, 50, 250, 500 mg/l). Some of the morphological and physiological properties such as plant height, collar diameter, leaf number and area, green and dry weight of plant, tolerance index, grade of growth inhibition and chlorophyll content as well as bioaccumulations of Zn in different plant tissues ‎were evaluated. Results showed that the properties were significantly affected by Zn. However, the effect of high concentration of Zn ‎had slight decrease in the properties, that didn't have any series effects on tree as well as the signs of toxicity with zincwas not observed. In addition, the amounts of accumulation of Zn in the roots were higher than above-ground tissues, so that about 80% of Zn (4794.5 mg/kg), more than 13% of Zn (797.9 mg/kg), and about ‎7% of Zn (488.35 mg/kg) were accumulated in the root tissues, the stem tissues, and the leaves, respectively. The bioaccumulation and transfer factors were also measured to higher one and lower one, respectively. Generally, the result demonstrated that the Acacia victoriae ‎could be affected‏‎ as a phytoremediation‎ in‏ ‏reduction of soil pollution to Zn‏.

    Keywords: Heavy Metals, Phytoremediation, Pollution, Tolerance index, Zinc
  • خدیجه خرمن دار *، علی مهدوی
    امروزه آلودگی محیط به فلزات سنگین در نتیجه فعالیت های بشر به عنوان یکی از چالش های مهم در ارتباط با حفاظت منابع آب و خاک است. گیاه پالایی روشی است که در آن از گیاهان برای جذب آلاینده ها استفاده شده و می تواند به طور بالقوه برای احیای آب ها و خاک های آلوده به فلزات سنگین به کار رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی توانایی نهال های سه ماهه آکاسیا ویکتوریا ((Acacia victoriae در تجمع کادمیوم در اندام های خود (شاخساره و ریشه)، انتقال آن از بخش ریشه به شاخساره و درک اثر تجمع کادمیوم در برخی از صفت های مورفولوژی این گونه اجرا گردید. برای این منظور 12 نهال سه ماهه آکاسیا ویکتوریا((Acacia victoriae در چهار غلظت (0، 10، 50، 100 میلی گرم برلیتر) کادمیومبرای یک دوره 45 روزه در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در نظرگرفته شد. نتایج نشان داد که با افزایش جذب کادمیوم ارتفاع، زی توده و مقاومت گیاه در مقایسه بانمونه های شاهد به طور معنی داری کاهش یافتند و علائم سمیت کادمیوم درغلظت بالا به صورت کلروز، نکروز و کاهش تعداد برگ ها، کاهش انشعابات و تغییر رنگ ریشه ها قابل ملاحظه بود. همچنین تجمع کادمیوم در ریشه و اندام های هوایی گیاه با افزایش غلظت کادمیوم افزایش یافتندو میزان تجمع کادمیوم در بافت ریشه نسبت به اندام های هوایی درهمه تیمارها بیشتر بود. به طوری که در ریشه ، ساقه و برگ های این گونه به ترتیب، بیش از 72 درصد (33/19433 میلی گرم برکیلوگرم)، کمتر از 17 درصد (4630 میلی گرم برکیلوگرم) و کمتر از 11 درصد (33/2853 میلی گرم برکیلوگرم) کادمیوم، درغلظت 100میلی گرم بر لیترتجمع یافتند. ضریب تجمع زیستی ریشه و ساقه،فاکتور انتقال، ضریب غنی سازی و شاخص جذب نیز به ترتیب9/184، 20/71، 39/0، 014/0، 73/7697 میلی گرم برکیلوگرم در بالاترین غلظت تخمین زده شد. در واقع Acacia victoriaeبا تجمع کادمیوم در ریشه ها این توانایی را دارد که از انتقال این فلز به بخش های هوایی و بروز سمیت درگیاه جلوگیری کند. بنابراین می توان از این گونه بیابانی به منظور پالایش خاک های آلوده به کادمیوم، به روش تثبیت گیاهی بهره برد.
    کلید واژگان: آلودگی خاک, تثبیت گیاهی, زی توده, شاخص جذب, کادمیوم
    Khadijeh Khermandar *, Ali Mahdavi
    As a result of human activities, metal pollution has become one of the most important challenges in soil and water conservation area today. Phytoremediation utilizes plants to uptake contaminants and can potentially be used to remediate metal contaminated soils and waters. This study was carried out with the aim of assessing the ability of Acacia victoriae three months old seedlings in the accumulation of cadmium in their parts (stem and root), transfer it from the roots to the stems and to understand the effect of Cd accumulation on some morphology attributes of the plant. For this purpose, 12 seedlings of A.victoriae three months old seedlings were exposed to Cd in 4 different concentrations: 0, 10, 50 and 100 (mg/l) for period 45 days in completely randomized design with 3 replicates per treatment were considered. The results showed significantly reduction of height, biomass and resistance were observed, compared to the control plants and also symptoms of toxicity in the leafs which become thin, yellow and with brwon spots in high concentrations of Cd were notably. Also Cd accumulation in roots and aerial parts increasing trend with increasing Cd supply up to 100 (mg/l) and root tissue concentration regards to Cd concentration was higher than stem tissues concentration at all treatments. Cdwere accumulated in the roots, stems and leafs of seedlings, more than 72% (19433.33 mg/kg), under 17% (4630 mg/kg) and under 11% (2853.33 mg/kg) exposed to 100 (mg/l), respectively. Bioconcentration Coefficient root and stem, Translocation Factors, Enrich Coefficient and Uptake Index were determined 184.9, 71.20, 0.39, 0.014, 7697.73 mg/kg in high concentrations of Cd, respectively. Indeed, the results confirmed that A.victoriae had the ability to accumulate Cd in the roots so that prevented Cd toxicity symptom. Generally, this desert plant can be used in the process of remediation of Cd soil polluted by way of phytostabilization.
    Keywords: biomass, cd, phytostabilization, soil pollution, uptake index
  • علی مهدوی، خدیجه خرمن دار
    زمینه و هدف
    یکی از مسایل مهم در دنیای امروزی پاک سازی خاک های آلوده به آلاینده های معدنی است. گیاه پالایی یکی از روش هایی است که در دهه های اخیر به دلیل اقتصادی و سازگار بودن با محیط زیست به آن توجه زیادی شده است. این مطالعه با هدف ارزیابی توان جذب روی در اندام های مختلف نخل زینتی انجام یافته است.
    روش
    در این مطالعه نهال های یکساله نخل زینتی به مدت 45 روز در یک طرح کاملا تصادفی در سه تکرار در معرض غلظت های مختلف (500، 250، 50، 0 میلی گرم در لیتر) سولفات روی (ZnSO4) قرار گرفتند. سپس میزان جذب روی در اندام های مختلف (ریشه، ساقه و برگ) نهال های نخل زینتی توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. علاوه بر این، بعضی از پارامترهای فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی نهال ها (بیوماس، طول اندام ها، شادابی و غیره) بعد از اعمال تیمار هم اندازه گیری شدند.
    نتایج
    نتایج تحلیل واریانس نشان داد که صفاتی مانند وزن تر و خشک، ارزش تحمل، قطر یقه، ارتفاع گیاه، تنش تحمیل شده، شاخص مقاومت گیاه و محتوای نسبی آب و کمبود اشباع سلول به طور معنی داری تحت تاثیر تیمارهای فلز روی قرار گرفته است. نتایج همچنین نشان داد که نهال های نخل زینتی دارای توانایی چندین برابر جذب روی در ریشه ها نسبت به اندام های ساقه و برگ ها است. علاوه بر این، گونه نخل زینتی دارای ضریب تجمع زیستی بیش تر از یک و فاکتور انتقال کم تر از یک می باشد.
    نتیجه گیری
    بر اساس این نتایج نهال های نخل زینتی را می توان به عنوان یک گونه تثبیت کننده برای پاک سازی خاک های آلوده به فلز سنگین روی پیشنهاد کرد.
    کلید واژگان: گیاه پالایی, روی(Zn), نخل زینتی, صفات مورفولوژی و فیزیولوژی
    Ali Mahdavi, Khadijeh Khermandar
    Aim & back ground: Nowadays, one of the major issues in the world is cleaning up soils contaminated with inorganic pollutants. Phytoremediation is one of the methods that due to economic reasons and environmental friendly action which attracted much attention in recent decades. The aim of this study: To assess the potential Zn accumulation in different parts of ornamental palm.
    Method
    In this study one year old ornamental palm seedlings in a randomized design with three repetition, were exposed to ZnSO4 in 4 different concentrations: 0, 50, 250 and 500 (mg Zn2+ L-1) for 45 days. Subsequently Zn2+ uptake was quantified in roots, shoots and leaves of the seedlings by Atomic Absorption Spectroscopy (AAS). In addition, some morphological and physiological parameters such as biomass production, shoots and roots length, plant appearance and some other elements were measured.
    Results
    The results of analysis of variance (ANOVA) showed that the traits such as fresh and dry weight tolerance value, collar diameter, plant height, tolerance stress, index of plant resistance, relative water content and deficiency saturated absorption cell, had been significantly effected by Zinc treatments. The results also showed that ornamental Palm seedlings have the ability to accumulate zinc manifold in roots than shoots and leaves. In addition, the species has the coefficients of bioaccumulate more and transport factors less than one unit.
    Conclusion
    Based on these results, we can recommend the ornamental Palm as stabilizer species for the cleanup of contaminated soils with zinc heavy metal.
    Keywords: Phytoremediation, Zinc, Ornamental Palm, Morphological, Physiological Attributes
سامانه نویسندگان
  • دکتر خدیجه خرمن دار
    دکتر خدیجه خرمن دار
    (1402) دکتری منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال