kobra hajalizadeh
-
پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش سرمایه های روان شناختی بر تاب آوری روان شناختی و توانمندی روانی کارکنان دارای تعارض کار-خانواده در شرکت گاز سرخون و قشم صورت پذیرفت. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری سه ماهه انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کارمندان با تعارض کار-خانواده در شرکت گاز سرخون و قشم در بهار 1400 بود. از بین جامعه آماری، 27 کارمند به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزش سرمایه های روان شناختی (10 جلسه) را طی دو ماه و نیم دریافت کردند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض کار-خانواده (WFCS)، پرسشنامه تاب آوری روان شناختی (RQ) و پرسشنامه توانمندی روانی (PES) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته، با نرم افزار آماری SPSS-23 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش سرمایه های روان شناختی بر تاب آوری روان شناختی (0001>P؛ 57/0=Eta؛ 68/33=F) و توانمندی روانی (0001>P؛ 48/0=Eta؛ 28/23=F) کارکنان دارای تعارض کار-خانواده تاثیر داشته است. براساس یافته های پژوهش حاضر، آموزش سرمایه های روان شناختی می تواند به عنوان روشی موثر در جهت بهبود تاب آوری روان شناختی و توانمندی روانی کارکنان دارای تعارض کار-خانواده مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: تاب آوری روان شناختی, تعارض کار-خانواده, توانمندی روانی, سرمایه های روان شناختیThis study was conducted to investigate the efficacy of psychological capitals training on the psychological resilience and mental empowerment of employees with work-family conflict at the Sarkhoon and Qeshm gas company. It was a quasi-experimental study with a pre-test, post-test, control group, and a follow-up period of four months. In the spring of 2021, the statistical population included employees with work-family conflicts at the Sarkhoon and Qeshm oil and gas company. Using a systematic sampling technique, 27 employees were selected and randomly assigned to experimental and control groups. Two and a half months of psychological capitals training (10 sessions) were administered to the experimental group. Work-Family Conflict Questionnaire (WFCS), Psychological Resilience Questionnaire (RQ), and Mental Empowerment Questionnaire (PES) were among the questionnaires utilized in this study. The study’s data were analyzed using Mixed ANOVA and SPSS-23 software. Psychological capitals training had a positive effect on psychological resilience (P<0001, Eta=0.57, F=33.68) and mental empowerment (P<0001, Eta=0.48, F=23.28) among employees with work-family conflict. According to the findings of the present study, training in psychological capitals is an effective method for enhancing psychological resilience and mental empowerment among employees experiencing work-family conflict.Keywords: mental empowerment, psychological capitals, psychological resilience, Work-family conflict
-
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان استرس کرونا در بیماران مبتلا به کووید 19بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به کووید19 استان مازندران در سال 1400 بودند که از میان آنان به روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دوگروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند در این پژوهش از پرسشنامه استرس کرونا سلیمی و همکاران CSS-18(1399) و جلسات درمانی واقعیت درمانی 8جلسه هفته ای یکبار به مدت90دقیقه و همچنین ذهن آگاهی در 8جلسه وهفته ای یکیار به مدت 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد واقعیت درمانی استرس کرونا را در بیماران مبتلا به کووید 19 کاهش می دهد (001/0=p)، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی استرس کرونا را در بیماران مبتلا به کووید 19 کاهش می دهد (001/0=p)، بین اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس کرونا در بیماران مبتلا به کووید 19 تفاوت وجود ندارد (05/0=p)؛ بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که از این دو روش درمانی می توان در جهت کاهش استرس کرونا در بیماران مبتلا به کوید-19استفاده نمود.
کلید واژگان: استرس کرونا, درمان مبتنی بر ذهن آگاهی, واقعیت درمانیThe aim of the current research was to compare the effectiveness of reality therapy and mindfulness-based therapy on the amount of corona stress in patients with covid-19. In terms of the purpose, the present research was part of applied research, and in terms of method, it was a semi-experimental study with a pre-test-post-test design and a control group with a 2-month follow-up period. The statistical population of the study included all the patients infected with Covid-19 in Mazandaran province in 2021, from which 45 people were selected as a sample by available sampling and were replaced in two experimental groups and a control group. CSS-18 (2019) and reality therapy sessions were performed in 8 sessions once a week for 90 minutes and mindfulness in 8 sessions once a week for 90 minutes. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance. The findings showed that reality therapy reduces the stress of coronavirus in patients with covid 19 (p=0.001), and the treatment based on mindfulness reduces the stress of coronavirus in patients with covid 19 (p=0.001). ), there is no difference between the effectiveness of reality therapy and mindfulness-based therapy on corona stress in patients with covid-19 (p=0.05); Based on the results of the research, it can be said that these two treatment methods can be used to reduce the stress of corona in patients with covid-19.
Keywords: Corona stress, mindfulness-based therapy, reality therapy -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و پنجم شماره 6 (پیاپی 186، بهمن و اسفند 1401)، صص 2515 -2530
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش سرمایه های روان شناختی بر اشتیاق شغلی و مسیولیت پذیری کارکنان دارای تعارض کار- خانواده در شرکت گاز سرخون و قشم صورت پذیرفت. این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری سه ماهه انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کارمندان با تعارض کار-خانواده در شرکت گاز سرخون و قشم در فصل بهار سال 1400 بود. از بین جامعه آماری تعداد 27 کارمند به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. افراد حاضر در گروه آزمایش آموزش سرمایه های روان شناختی (10 جلسه) را طی دو و نیم ماه دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض کار- خانواده (کارلسون، کاکمار و ویلیامز، 2000)، پرسشنامه اشتیاق شغلی (شوفلی و سالانوا، 2002) و پرسشنامه مسیولیت پذیری (کارول، 2010) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش سرمایه های روان شناختی بر اشتیاق شغلی و مسیولیت پذیری کارکنان دارای تعارض کار- خانواده تاثیر داشته است. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، آموزش سرمایه های روان شناختی می تواند با بهره گیری از مفاهیمی همانند تاب آوری، خودکارآمدی، خوش بینی و امید به عنوانی روشی موثر در جهت بهبود اشتیاق شغلی و مسیولیت پذیری کارکنان دارای تعارض کار- خانواده مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: اشتیاق شغلی, تعارض کار- خانواده, سرمایه های روان شناختی, مسیولیت پذیریThe present study was conducted to investigate the efficacy of psychological capitals training on the job engagement and responsibility of the staff with work-family conflict in Sarkhoon and Qeshm gas Company. It was a quasi-experimental study with pretest, posttest, control group and tree-month follow-up period design. The statistical population included the staff with work-family conflict in Sarkhoon and Qeshm oil and Gas Company in the spring of 2021. 27 employees were selected through purposive sampling method and randomly accommodated into experimental and control groups. The experimental group received psychological capitals training (10 sessions) during two-and-a-half months. The applied questionnaires in this study included work-family conflict questionnaire (Carlson, Kacmar, and Williams, 2000), job engagement and questionnaire (Schaufeli, Salanova, 2002) and responsibility questionnaire (Carroll, 2010). The data from the study were analyzed through Mixed ANOVA via SPSS23 software. The results showed that psychological capitals training has been effective on the job engagement and responsibility in the staff with work-family conflict. According to the findings of the present study, psychological capitals training can be used as the efficient method to improve job engagement and responsibility of the staff with work-family conflict using concepts such as resilience, self-efficacy, optimism and hope.
Keywords: Job engagement, work-family conflict, psychological capitals, responsibility -
هدف :
بیماران مبتلا به ایسکمی قلبی به دلیل درگیری زیاد با روند درمانی، به تدریج دچار کاهش در پیگیری درمان و رفتارهای خودمراقبتی می شوند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مداخله مبتنی بر نظریه انگیزش محافظت بر خودمراقبتی بیماران مبتلا به ایسکمی قلبی انجام شد.
روش ها :
پژوهش حاضر از نوع کمی و کیفی است و در 2 مرحله اجرا شده است. مرحله اول پژوهش، به روش کیفی از نوع نظریه مبنایی صورت گرفته است. قسمت کمی نیز نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به ایسکمی قلبی مراجعه کننده به بیمارستان پیامبر اعظم (ع) بندرعباس در فاصله زمانی اسفند 1398 تا اردیبهشت 1399 بود. در این پژوهش 82 بیمار با روش نمونه گیری هدفمند و به روش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل انتخاب شدند. گروه آزمایش، 6 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مبتنی بر نظریه انگیزش محافظت (محقق ساخته) دریافت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه خودمراقبتی میلر استفاده شد. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیری با نرم افزار آماری SPSS نسخه 23 تحلیل شدند.
یافته ها :
نتایج نشان داد مداخله مبتنی بر نظریه انگیزش محافظت بر خودمراقبتی (0001>P؛ 0/65=Eta؛ 144/77=F) در بیماران مبتلا به بیماری ایسکمی قلبی موثر بوده است. بدین صورت که این مداخله توانسته به افزایش خودمراقبتی این بیماران منجر شود.
نتیجه گیری:
بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که مداخله مبتنی بر نظریه انگیزش محافظت با تکیه بر آموزش تغذیه صحیح، مهارت های مراقبت از خود، افزایش آگاهی و تمرینات ریلکسیشن و تن آرامی می تواند به عنوان یک مداخله کارآمد جهت افزایش خودمراقبتی بیماران مبتلا به بیماری ایسکمی قلبی استفاده شود.
کلید واژگان: بیماری ایسکمی قلبی, خودمراقبتی, نظریه انگیزش محافظتObjective :
The patients with myocardial ischemia gradually stop following their treatment and self-care behaviors due to high involvement with the treatment process. The present study aims to investigate the effect of an educational intervention based on the protection motivation theory (PMT) on the self-care of patients with myocardial ischemia.
Methods:
This is a mixed-method (quantitative and qualitative) study. In the first phase, the qualitative approach using grounded theory was used. In the second phase (quantitative), a quasi-experimental study with a pre-test/post-test design and a control group was conducted. The study population included all patients with myocardial ischemia referred to the Payamabar-e-Azam Hospital in Bandar Abbas, Iran in 2020. Of whom, 82 were selected using a purposive sampling method and randomly assigned into intervention and control groups. The intervention group received the educational intervention at 6 sessions of 90 minutes. The self-care questionnaire of Miller et al. (1982) was used to collect data. The data were analyzed using MANCOVA in SPSS v. 23 software.
Results:
The results showed that the intervention based on the PMT had significant effect on the self-care of patients (F=144.77, P<0001, eta squared=0.65) such that it led to the increase of self-care in patients.
Conclusion:
The educational intervention based on the PMT, by relying on proper nutrition, self-care skills, increasing awareness, and relaxation exercises, can be used to increase the self-care of the patients with myocardial ischemia.
Keywords: Myocardial Ischemia, self-care, Protection Motivation Theory -
Background
Patients with ischemic heart disease (IHD) gradually reduce their follow-up treatment due to the vulnerable physical condition and high involvement with the disease-related treatment process. The purpose of this research was to investigate the effect of intervention based on the protection motivation theory (PMT) on treatment adherence in patients with IHD.
MethodsThis quasi-experimental research used a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all patients with IHD referred to the Payambar Azam hospital in Bandar Abbas, Iran for more than once between March 2019 and May 2020. A total of 16 patients were selected through the matched targeted sampling and randomly assigned into two equal groups of experimental and control (n = 8 each). The test group received an intervention based on the PMT in six 90-minute sessions within 45 days. We used the Modanloo Treatment Adherence Questionnaire (TAQ), and the data were analyzed using the analysis of covariance (ANCOVA) in the SPSS23 statistical software.
ResultsThe results of ANCOVA showed that the intervention based on the PMT significantly increased the treatment adherence and its subscales in patients with IHD (P<0.001).
ConclusionIntervention based on the PMT can be used as an effective intervention to increase treatment adherence in patients with IHD, depending on proper nutrition training, self-care skills, awareness-raising, and relaxation exercises.
Keywords: Ischemic heart disease, Treatment adherence, Self-care, Protection motivation theory -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و چهارم شماره 4 (پیاپی 178، مهر و آبان 1400)، صص 3841 -3852مقدمه و هدف
در کنار مشکلات جسمانی، آسیبهای روانی از عمدهترین مشکلاتی هستند که جانبازان با آن درگیر هستند. اختلال استرس پس از سانحه مهمترین مشکل روانی در جانبازان است که موجب بروز مشکلات دیگر در جانبازان میگردد؛ به همین منظور پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان شناختی– رفتاری بر کاهش افسردگی و اضطراب جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه پرداخته است.
مواد و روشهاپژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه شهر بندرعباس در شش ماهه تابستان و پاییز سال 1398 بود که به مرکز مشاوره شاهد و ایثارگر استان هرمزگان مراجعه کرده بودند. در این پژوهش تعداد 24 جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 12 جانباز). گروه آزمایش درمان شناختی– رفتاری را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقهای دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب (بک و همکاران، 1988)، پسشنامه افسردگی (بک و همکاران، 1996) و پرسشنامه مشکلات اختلال استرس پس از سانحه (ویدرز و همکاران، 1993) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتههانتایج نشان داد که درمان شناختی– رفتاری بر کاهش افسردگی و اضطراب جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه تاثیر معنادار داشته (p<0/001) و توانسته منجر به کاهش اضطراب و افسردگی در این جانبازان شود.
کلید واژگان: استرس پس از سانحه, افسردگی اضطراب, درمان شناختی- رفتاریIntroductionPosttraumatic stress disorder in one of the most important mental problems of the veterans which bring about other difficulties for them; therefore, the present study addressed investigating the efficiency of cognitive-behavioral therapy on the decrease of depression and anxiety of the veterans with post-traumatic stress disorder.
Materials and MethodsIt was a quasi-experimental study with pretest, posttest and control group design. The statistical population included the veterans with post-traumatic stress disorder in the city of Bandar Abbas in summer and autumn of 2019 who referred to the martyrs and veterans consultation centers in the province of Hormozgan. 24 veterans with post-traumatic stress disorder were selected through purposive sampling method and they were randomly replaced into experimental and control groups (each group of 12 veterans). The experimental group received ten ninety-minute sessions of cognitive-behavioral therapy during two-and-a-half months. The applied questionnaires in the current study included anxiety questionnaire, depression questionnaire and the questionnaire of post-traumatic stress disorder. The data from the study were analyzed through ANCOVA method using SPSS 23 software.
ResultsThe results showed that the cognitive-behavioral therapy had significant effect on the decrease of depression and anxiety of the veterans with post-traumatic stress disorder (p<0.001) and succeeded in the decrease of their anxiety and depression.
ConclusionAccording to the findings of the present study it can be concluded that cognitive-behavioral therapy can be applied as an efficient therapy to decrease depression and anxiety of the veterans with post-traumatic stress disorder through employing techniques such as doing behavioral practices, identifying ineffective fundamental beliefs, and emotions resulting from rational and efficient thoughts.
Keywords: Post-traumatic stress disorder, depression, anxiety -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و چهارم شماره 4 (پیاپی 178، مهر و آبان 1400)، صص 3494 -3504
هدفمطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر سبک زندگی آدلری و امید درمانی بر انسجام روانی و همدلی در بیماران مبتلا به اسکلروزیس چندگانه شهر تهران انجام شد.روش کارروش مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان و مردان مبتلا به اسکلروزیس چندگانه بودند که در انجمن ام اس تهران تشکیل پرونده داده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 45 بیمار انتخاب شدند و به طور تصادفی و به تساوی به سه گروه امیددرمانی، درمان مبتنی بر سبک زندگی آدلری و گروه کنترل اختصاص داده شدند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس انسجام روانی آنتونووسکی (1993) و پرسشنامه همدلی دیویس (1983) بودند. گروه های آزمایش طی هشت جلسه دوساعته مداخله امید درمانی و مداخله سبک زندگی آدلری قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد.نتایجتجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد امید درمانی بر انسجام روانی و همدلی بیماران مبتلا به اسکلروزیس چندگانه موثر است (01/0 >P). درمان مبتنی بر سبک زندگی آدلری بر انسجام روانی و همدلی بیماران مبتلا به اسکلروزیس چندگانه موثر است (01/0 >P). این نتایج در دوره پیگیری حفظ شدند.نتیجه گیریبه مشاوران و روان درمان گران پیشنهاد می شود که این درمان ها را در درازمدت برای افزایش انسجام روانی و همدلی بیماران مبتلا به اسکلروزیس چندگانه به کارگیرند.
کلید واژگان: سبک زندگی آدلری, امید درمانی, انسجام روانی, همدلی, اسکلروزیس چندگانهIntroductionThe aim of this study was to compare the effectiveness of treatment based on Adler lifestyle and hope therapy on psychological cohesion and empathy in patients with multiple sclerosis in Tehran.
Material and MethodThe study method was quasi-experimental with pre-test and post-test-follow-up design with control group. The statistical population of this study included all men and women with multiple sclerosis who had filed in the Tehran MS Association. Using available sampling method, 45 patients were selected and randomly and equally divided into three groups of hope therapy, Adler-based lifestyle therapy and control group. Data collection tools were Antonovsky (1993) Mental Cohesion Scale and Davis Empathy Questionnaire (1983). The experimental groups underwent eight two-hour sessions of hope therapy intervention and Adler lifestyle intervention and the control group did not receive any intervention.
ResultsData analysis using multivariate analysis of covariance showed that hope therapy is effective on psychological cohesion and empathy in patients with multiple sclerosis (P <0.01). Adler lifestyle therapy is effective on psychological cohesion and empathy in patients with multiple sclerosis (P <0.01). These results were maintained during the follow-up period.
ConclusionCounselors and psychotherapists are advised to use these therapies in the long run to increase the psychological cohesion and empathy of patients with multiple sclerosis.
Keywords: Adlerian lifestyle, hope therapy, psychological cohesion, Empathy, Multiple Sclerosis -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 108 (اسفند 1400)، صص 2285 -2305زمینه
با توجه به اینکه فشارخون بالا یکی از مهم ترین تهدیدکننده های سلامت روان و کیفیت زندگی به شمار می رود؛ ازاین رو، بررسی عوامل مهم روانشناختی همچون تنظیم شناختی هیجان و سبک های دفاعی مورد استفاده توسط افراد مبتلا به فشار خون بالا و تاثیر این متغیرها بر کیفیت زندگی آنها، می تواند در بهبود وضعیت روانشناختی این بیماران کمک کننده باشد.
هدفهدف پژوهش حاضر، بررسی مدل ساختاری رابطه بین تنظیم شناختی هیجان و سبک های دفاعی با کیفیت زندگی با میانجی گری ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به فشار خون بالا بود.
روشپژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل 700 بیمار مبتلا به فشارخون بالا که در فصل بهار و تابستان سال 1398 به بیمارستان قلب شهر شیراز مراجعه کردند، بود. از بین آنها 480 بیمار انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر، شامل پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2007)، پرسشنامه سبک های دفاعی انروز و همکاران (1993)، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996) و پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو تایلر و همکاران (1994) بود. داده ها با استفاده از آزمون کلموگروف اسمیرنوف، رگرسیون خطی و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS25 و لیزرل 8/8 تجزیه و تحلیل شد.
یافته هامتغیرهای تنظیم شناخت هیجان و سبک های دفاعی رابطه معناداری را با متغیر کیفیت زندگی با میانجی گری ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به فشارخون بالا نشان دادند (0/001 >P).
نتیجه گیریاستفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و نوع سبک های دفاعی برای غلبه بر ناگویی هیجانی توسط افراد مبتلا به فشارخون بالا، می تواند کیفیت زندگی این افراد را تحت تاثیر قرار دهد.
کلید واژگان: تنظیم شناختی هیجانی, سبک های دفاعی, فشارخون, کیفیت زندگی, ناگویی هیجانیBackgroundHigh blood pressure is one of the most common and important factors threatening individuals’ mental health and quality of life. Accordingly, the study of important psychological factors such as cognitive regulation of emotion and defense styles used by patients with high blood pressure, and the impact of these variables on their quality of life can help them improve their psychological state.
AimsThe purpose of this study was to investigate the structural model of the relationship between cognitive emotion regulation and defensive lifestyles with quality of life mediated by Alexithymia in patients with hypertension.
MethodsThe present study is descriptive and of correlations and structural equations type. The statistical population includes 700 patients with hypertension who referred to Shiraz Heart Hospital in the spring and summer of 1398. 480 patients were selected from among them. The research instruments included the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire of Garnefski et al. (2007), the Defense Styles Questionnaire of et al. (1993), Quality of Life Questionnaire of the World Health Organization (1996) and the Toronto Alexithymia Scale-20 Questionnaire by Tyler et al. (1994). Data were analyzed by Kolmogorov-Smirnov test , linear regression and structural equation modeling using SPSS 25 and LISREL 8/8 software.
ResultsThe relationship between emotional cognitive regulation variables and defense styles with quality of life variable mediated by alexithymia in patients with hypertension is significant
(P< 0.001).ConclusionApplying cognitive emotion regulation strategies and defensive styles to overcome alexithymia by patients with high blood pressure can affect the quality of life of these patients.
Keywords: Quality of life, Emotional Cognitive Regulation, Alexithymia, Defensive styles, Blood pressure -
Background
Development of psychological skills can be used to improve physical illnesses. Pain management strategies are one of the most important psychological skills and strategies that can help improve the disease. We aimed to investigate the effectiveness of self-care education and mindfulness-based stress reduction therapy on pain management strategies in patients with rheumatoid arthritis (RA).
MethodsThe statistical population of the study included patients with RA referred to rheumatology centers in Isfahan, from which 30 people were selected as a sample. In the study, the effect of two interventions of self-care education and mindfulness-based stress reduction therapy on coping strategies was evaluated and compared.
ResultsThe results showed that self-care training could have a significant effect on coping strategies (P=0.001). Mindfulness-based stress reduction therapy also had a significant effect on coping strategies (P=0.005) and comparing the effectiveness of two interventions showed that self-care training was significantly more effective than mindfulness-based stress reduction therapy on coping strategies in patients with RA.
ConclusionSelf-care training was more effective than mindfulness-based stress reduction therapy on coping strategies, and in general, both interventions were able to improve coping strategies in patients.
Keywords: Rheumatoid arthritis, Mindfulness, Pain, Self-care -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و چهارم شماره 2 (پیاپی 176، خرداد و تیر 1400)، صص 2921 -2930مقدمه و هدف
بیماران مبتلا به ایسکمی قلبی به دلیل شرایط جسمانی آسیب پذیر و درگیری زیاد با روند درمانی مربوط به بیماری، به تدریج دچار کاهش در پیگیری درمان می شوند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مداخله مبتنی بر نظریه تیوری انگیزش محافظت بر تبعیت دارویی در بیماران مبتلا به بیماری ایسکمی قلبی صورت پذیرفت.
روش کارپژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران مبتلا به اسکمیک قلبی بیمارستان پیامبر اعظم(ع) بندرعباس بود که در فاصله زمانی اسفند 1398 تا اردیبهشت 1399 و بیش از یکبار به این مرکز مراجعه نموده بودند. در این پژوهش تعداد 16 بیمار مبتلا به بیماری ایسکمی قلبی با روش نمونه گیری هدفمند و به طور همتاسازی شده انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 8 بیمار). گروه آزمایش مداخله مداخله مبتنی بر نظریه تیوری انگیزش محافظت را در 6 جلسه 90 دقیقه ای در طی یک و نیم ماه دریافت نمودند. پرسشنامه این پژوهش شامل پرسشنامه تبعیت دارویی (موریسکی و همکاران، 2008) بود. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج تحلیل کوواریانس نشان داد مداخله مبتنی بر نظریه تیوری انگیزش محافظت بر تبعیت دارویی در بیماران مبتلا به بیماری ایسکمی قلبی موثر بوده است (001/0>p). بدین صورت که این مداخله توانسته منجر به افزایش تبعیت دارویی (46/0) این بیماران شود.
نتیجه گیریبراساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که مداخله مبتنی بر نظریه تیوری انگیزش محافظت با تکیه بر آموزش تغذیه صحیح، مهارت های مراقبت از خود، افزایش آگاهی و تمرینات ریلکسیشن و تن آرامی می تواند به عنوان یک مداخله کارآمد جهت افزایش تبعیت دارویی در بیماران مبتلا به بیماری ایسکمی قلبی مورد استفاده گیرد.
کلید واژگان: بیماری ایسکمی قلبی, تبعیت دارویی, نظریه انگیزش محافظتIntroduction and purposeThe patients with ischemic heart disease gradually stop following their treatment and self-care behaviors due to vulnerable physical conditions and high involvement in the treatment process. Therefore the present study was conducted to investigate the effect of the intervention based on protection theory on the drug complianceof the patients with ischemic heart disease.
MethodThe present study was quasi-experimental with pretest, posttest and control group design. The statistical population of the present study included the patients with ischemic heart disease at Payamabar-e-A’zam hospital in Bandar Abbas who came there more than once in the period of March 2019 to May 2020. 16 patients with ischemic heart disease were selected through purposive sampling via paired method and randomly accommodated into experimental and control groups (each group of 8 patients). The experimental group received six ninety-minute sessions of protection motivation theory intervention during one-and-a-half months. The applied questionnaire included drug compliancequestionnaire (Morisky et.al, 2008). The data were analyzed through ANCOVA method via SPSS23 software.
FindingsThe results of ANCOVA method showed that the intervention based on protection motivation theory has been effective on the drug compliancein the patients with ischemic heart disease (p<0.001) in a way that this type of intervention led to the increase of drug compliance (0.46)in these patients.
ConclusionAccording to the findings of the present study it can be concluded that the intervention based on protection motivation theory can be used as an efficient intervention to increase drug compliance of the patients with ischemic heart disease with the emphasis on teaching correct nutrition, self-care skills, increasing awareness, and relaxation exercises.
Keywords: Ischemic Heart Disease, drug compliance, Protection Motivation Theory -
Background
Resilience is one of the factors that can prevent psychological problems among young people and adolescents. The purpose of the present study was to design and explain a psychological resilience model based on the feeling of social support through hardiness among high school students in Sari, Iran.
Materials and MethodsThe present descriptive-correlational study was carried out on a total of 280 first-grade students in the high schools of Sari selected using multistage cluster sampling. Resilience questionnaire, social support questionnaire, and problem-solving questionnaire were employed for data collection. The Pearson’s correlation coefficient and structural equation modeling were utilized to analyze the data using SPSS.22 and AMOS.22.
ResultsThe mean age values of the male and female students were reported as 13.4±2.4 and 13.8±2.5 years, respectively. The obtained results of the current study showed that there was a positive relationship between social support with resilience and hardiness. Hardiness also mediated the relationship between social support and resilience. Among the components of social support, the most influential factor was related to family support, and the most effective factor in resilience was the notion of competence and acceptance of love. In addition, the most effective factor in hardiness was the component of commitment.
ConclusionThe results of the present study revealed that hardiness and resilience increased with the enhancement of social support. The impact of social support on resilience also increased partially as a result of increased hardiness.
Keywords: Psychological Resilience, Social Support, Hardiness, Student -
طرح مساله: بر اساس تحقیقات انجام شده، فرآیندهای اعتیاد، تحت تاثیر باورها و نگرش های بیماران است. این پژوهش، با هدف بررسی نقش تحریفات شناختی و پیامدهای روانشناختی آن، در رفتار سوء مصرف مواد افراد مراجعه کننده به مراکز درمانی سوءمصرف مواد شهر بندرعباس و مقایسه آن با گروه عادی انجام شد.روشپژوهش حاضر یک طرح مورد – شاهدی است که در آن یکصد نفر از افراد سوءمصرف کننده مواد، با یکصد نفر افراد عادی که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از نظر برخی متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر تقریبا همتا شده بود مقایسه شدند. گردآوری داده ها به کمک پرسشنامه های اطلاعات زمینه ای، مصاحبه بالینی، پرسشنامه نگرش های ناکارآمد و پرسشنامه اضطراب، افسردگی، تنیدگی (DASS) انجام شد. داده های پژوهش با بهره گیری از شاخص های آمار توصیفی، آزمون t، آزمون خی دو و آنالیز واریانس، تحلیل شدند.یافته هایافته ها نشان داد، افراد سوءمصرف کننده مواد، اضطراب، افسردگی و استرس بیشتری را تجربه کرده و از نظر شناختی نیز درصد بیشتری از آنها در مقایسه با گروه گواه، نگرش های ناکارآمد را نشان دادند.نتایجنتایج نشان می دهد که نگرش های ناکارآمد می تواند به عنوان یک عامل آسیب پذیر، احتمال گرایش به سوء مصرف مواد را افزایش دهد و در نتیجه شناخت درمانی برای این افراد مؤثر به نظر می رسد.
کلید واژگان: نگرش های نا کارآمد, سوء مصرف مواد, اضطراب, افسردگیObjectivesAddiction researchers find that addictive processes are influenced by patient beliefs and attitudes. This research was carried out to assess the role of dysfunctional attitudes, outcomes of psychology in substance abuse behaviors of subject were referred to addiction treatment center in the city of Bandar Abbas, and to compare the with the control group.MethodsThis is a retrospective study in which 100 subject substance abusers were compared with 100 subject s of control group who were selected using convenience sampling and were also demographically matched. Data were gathered using a demographic questionnaire, clinical interview, dysfunctional attitudes scale (DAS), Depression Anxiety Stress Scale (DASS). The data were analyzed via descriptive statistic method, T- Test and chi-square and variance analysis.FindingsFindings indicated that in comparison with control group, subject of substance abusers had experienced more stress, anxiety, depression, had shown a cognitively more percent of them dysfunctional attitudes in comparison with control group.ResultsThe results suggested that the dysfunctional attitudes could be as a Vulnerability Factor that increase abuse of substance; consequently use of cognitive therapy could be helpful and effective in prevention and treatment of the addicts.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.