فهرست مطالب نویسنده:
kouhestani
-
مقدمهنوشیدنی های لبنی اسیدی، نوشیدنی های با pH پایین بوده که دارای خواص سلامتی بخش می باشند. خواص سلامتی بخش
می تواند با غنی سازی این نوشیدنی ها با شیر سویا، پروبیوتیک ها و کنسانتره پروتئین آب پنیر افزایش یابد. هدف از این تحقیق، بررسی اثر آنزیم ترانس گلوتامیناز و کنسانتره پروتئین آب پنیر (WPC) بر ویژگی های فیزیکوشیمیایی، حسی و میکروبی نوشیدنی فراسودمند حاصل از مخلوط شیر گاو و شیر سویا بود.مواد و روش هاشیر گاو و شیر سویا با نسبت مساوی برای تولید نوشیدنی فراسودمند حاوی لاکتوباسیلوس کازئی استفاده شد. مقادیر مختلف آنزیم ترانس گلوتامیناز( 150، 200 و 250 ppm ) و کنسانتره پروتئین آب پنیر ( 5/0، 1 و 5/1 درصد وزنی/ وزنی) اضافه گردید. زنده مانی باکتری پروبیوتیک و ویژگی های فیزیکوشیمیایی و حسی نمونه های تولید شده طی سه هفته نگهداری در سرما مورد بررسی قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد که با افزایش غلظت آنزیم و WPC ویسکوزیته به طور معنی داری افزایش یافت (05/0˂P). نمونه های W3E2 (5/1% WPC و ppm200 آنزیم) و W3E3(5/1% WPC و ppm250 آنزیم) بالاترین مقدار اسیدیته و پایین ترین pH را داشتند. بالاترین تعداد لاکتوباسیلوس کازئی مربوط به نمونه W1E1 (5/0% WPC و ppm150 آنزیم) بود. همچنین این نمونه بالاترین امتیاز پذیرش کلی از ارزیابی حسی را طی زمان نگهداری کسب نمود. طی زمان نگهداری، جمعیت لاکتوباسیلوس کازئی و pH نمونه ها کاهش ولی اسیدیته و ویسکوزیته نمونه ها افزایش معنی داری نشان داد (05/0˂P). جمعیت باکتری های پروبیوتیک در نمونه ها طی دوره نگهداری بالاتر از cfu/ml106 بود.نتیجه گیریبنابراین افزودن 5/0% کنسانتره پروتئین آب پنیر و ppm150 ترانس گلوتامیناز منجر به تولید یک نوشیدنی فراسودمند با بیشترین میزان زنده مانی باکتری های پروبیوتیک و کیفیت حسی می گردد.کلید واژگان: پروبیوتیک, ترانس گلوتامیناز, شیر سویا, شیر گاو, فراسودمند, کنسانتره پروتئین آب پنیرIntroductionAcidified milk drinks have low pH with healthy properties. These properties might be expanded and improved by fortification of these products with soy milk, probiotics and Whey Protein Concentrate. The aim of this study is to investigate the impact of transglutaminase (TG) and Whey Protein Concentrate (WPC) on physicochemical, sensory and microbial properties of functional drink from mixture of cow's milk and soya milk.Materials And MethodsCow's milk and soya milk with equal proportion were used for producing probiotic drink containing Lactobacillus casei. Different concentrations of transglutaminase (150, 200 and 250 ppm) and WPC (0.5, 1 and 1.5 % w/w) were added and the viability of probiotic bacteria and physicochemical and sensory properties of the drink samples were studied during three weeks of cold storage.ResultsThe results showed that the addition of enzyme and WPC increased the viscosity significantly (p˂0.05). Samples containing 1.5% WPC and 200 ppm enzyme and 1.5% WPC and 250 ppm enzyme had the highest acidity and the lowest pH. The highest number of L. casei belonged to the sample containing 0.5% WPC and 150 ppm enzyme. Moreover, this sample had the highest score of overall acceptability during storage. During the storage time, the viability of L. casei and pH decreased significantly (p˂0.05) whereas acidity and viscosity increased significantly (p˂0.05). The population of probiotic bacteria of the samples during storage was more than 106 CFU/ml.ConclusionThe addition of 0.5% WPC and 150 ppm transglutaminase resulted in production of a functional drink with the highest viability of probiotic bacteria and sensory quality.Keywords: Cow Milk, Functional, Probiotic, Soya Milk, Transglutaminase, Whey Protein Concentrate -
نشریه علوم زمین، پیاپی 105 (پاییز 1396)، صص 265 -282کانسار طلای عربشاه طی فعالیت گرمابی حدود 11 میلیون سال پیش (بر پایه سن سنجی اورانیم- سرب زیرکن به روش LA-ICP-MS)، در شمال باختر کشور تشکیل شده است. این فعالیت، بخشی از کمان ماگمایی ارومیه- دختر بوده که عامل کانه زایی در این ناحیه، مشابه ذخایر طلای زرشوران، آق دره و ساری گونی شده است. سنگ میزبان کانه زایی شامل مجموعه ای از توالی های رسوبی متعلق به پالئوزوییک زیرین است که توسط توده های نیمه ژرف داسیتی کالک آلکالن با تمایل آلکالن (پتاسیم بالا) قطع شده اند. کانه زایی طلا در این کانسار به لحاظ بافتی بیشتر به صورت رگه- رگچه ، پرکننده فضاهای خالی، برشی، توده ای و دانه پراکنده رخ داده است. کانه زایی طلا در کانسار عربشاه از دید نوع دگرسانی های گرمابی (کربنات زدایی، آرژیلیک، دولومیتی ، سولفیدی و سیلیسی شدن) و روند تکوین کانه زایی در ارتباط با برشی شدن و ته نشینی سولفیدهای فلزات پایه، آهن، آرسنیک و آنتیموان شبیه به کانسارهای مرتبط با سامانه های زمین گرمایی (اپی ترمال کم سولفید) در جایگاه های آتشفشانی است. با این تفاوت که سنگ میزبان آن رسوبی است. بیشتر کانه های سولفیدی در این کانه زایی، شامل پیریت، آرسنوپیریت، ارپیمنت و رآلگار، استیبنیت، گالن، اسفالریت، طلا و کمتر کالکوپیریت است. طلا در این کانه زایی به صورت آزاد شده از دانه های پیریت اکسیده، همچنین بسیار ریز (نامریی) درون فازهای سولفیدی به صورت محلول جامد همچون پیریت های آرسنیک دار رخ داده است. با توجه به جایگاه ساختاری، سنگ میزبان، پاراژنز کانی ها، حضور آرسنیک، آنتیموان، جیوه و فلزات پایه، دگرسانی گرمابی و حضور طلا به صورت نامریی در پیریت های آرسنیک دار، کانسار طلای عربشاه را می توان در گروه کانسار های اپی ترمال با میزبان رسوبی که در محیط های کششی درون قاره ای تشکیل شده اند، رده بندی کرد.کلید واژگان: اپی ترمال, سن سنجی اورانیم- سرب, ژئوشیمی, عربشاه, ارومیه- دخترArabshah gold deposit formed through hydrothermal activity with an age of ~11 Ma (based on zircon U-Pb dating by LA-ICP-MS), in northwestern Iran. This hydrothermal activity is a part of the Urumieh-Dokhtar magmatic arc (UDMA), leading to mineralization in this area, similar to Zarshouran, Aghdarreh and Sarigunay gold deposits. Host rocks are a series of lower Paleozoic sedimentary sequences, cut by calc-alkaline to alkaline (high potassium) dacitic domes. Gold mineralization is mainly observed as vein-veinlets, open space filling, disseminated and brecciation in the deposit. The mineralization in terms of hydrothermal alteration (decalcification, minor argillic, sulfidization, dolomitization and silicification) and mineralization development process is associated with brecciation and deposition of base metal sulfides, iron, arsenic and antimony, similar to deposits associated with geothermal systems (low sulfidation epithermal) in volcanic arcs, but the host rock here is sedimentary. Sulfide minerals in the ore include pyrite, arsenopyrite, orpiment and realgar, stibnite, galena, sphalerite and minor amounts of chalcopyrite. Gold mineralization occurred in the form of released grains of oxidized pyrite, the tiny (invisible) in the sulfide phases such as arsenian pyrite for solid solution. The Arabshah deposit shows characteristic alteration assemblages and ore minerals (As, Sb, Hg, base metals) of epithermal low sulfidation deposits. It has been formed in relation to the mid-upper Miocene, high-level magmatic-hydrothermal activity within an extensional regime at the last stages of the UDMA activity in northwestern Iran.Keywords: Epithermal, U-Pb dating, Geochemistry, Arabshah, Urumieh-dokhtar
-
نشریه علوم زمین، پیاپی 104 (تابستان 1396)، صص 281 -296رخداد معدنی سرب- روی- مس آرپاچای در پهنه فلززایی تکاب- انگوران- تخت سلیمان و در فاصله 60 کیلومتری شمال تکاب جای دارد. سنگ های رخنمون یافته در منطقه شامل مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی، آتشفشانی- رسوبی و رسوبی الیگومیوسن است که توسط توده های گابرویی و گرانودیوریتی مورد هجوم قرار گرفته اند. کانه زایی در این منطقه به صورت رگه های سیلیسی کانه دار درون توده گابرویی رخ داده است. نتایج مطالعات سنگ نگاری توده گابرویی نشان می دهد که بافت چیره در این سنگ ها هتروگرانولار با درشت بلورهای پلاژیوکلاز و کلینوپیروکسن است. بر پایه مطالعات زمین شیمیایی، این سنگ ها مربوط به محیط های حاشیه فعال قاره ای هستند و ماهیت کالک آلکالن دارند. نتایج این مطالعات بیانگر آلایش ماگمای مادر این سنگ ها با مواد پوسته ای است. بر پایه مطالعات میکروسکوپی، کانه های موجود در کانی سازی منطقه مورد مطالعه شامل گالن، اسفالریت، کالکوپیریت و به مقدار کمتر پیریت و کانی های باطله شامل کوارتز و کلسیت هستند. ساخت و بافت مواد معدنی و باطله شامل رگه- رگچه ای، دانه پراکنده، برشی، پرکننده فضای خالی، جعبه ای، شانه ای، پر مانند، کاکلی و جانشینی است. دگرسانی گرمابی به بخش های سیلیسی، سریسیتی- آرژیلیکی و کربناتی پهنه های کانه دار محدود می شود. در بیرون از پهنه های کانه دار، دگرسانی به صورت سریسیتی و کلسیتی- کلریتی شدن (دگرسانی پروپلیتیک) گابروی میزبان رخ داده است. چهار مرحله کانه زایی در رخداد معدنی آرپاچای قابل تفکیک است. این مراحل با برشی و سیلیسی شدن سنگ های میزبان (مرحله اول) آغاز و به ترتیب با ته نشست کوارتز، کالکوپیریت و پیریت در رگه ها و سیمان گرمابی برش ها (مرحله دوم)، رگه و رگچه های کوارتز- گالن- اسفالریت (مرحله سوم) و سرانجام تشکیل رگه و رگچه های منفرد تا دسته رگچه های نیمه موازی تا متقاطع کوارتزی- کربناتی تاخیری بدون کانه زایی (مرحله چهارم) ادامه یافته است. مقایسه الگوی عناصر REE در بخش های کانه دار و گابروی میزبان بدون کانه زایی، بیانگر تهی شدگی مشخص در میزان این عناصر در بخش های کانه دار است. این امر می تواند بیانگر میزان بالای واکنش میان سیال های کانه زا و سنگ میزبان در آرپاچای باشد. ویژگی های زمین شناسی، کانی شناسی و ساخت و بافت رخداد معدنی آرپاچای با نوع سولفیداسیون حدواسط کانسارهای اپی ترمال فلزات پایه قابل مقایسه است.کلید واژگان: کانه زایی سرب, روی- مس, کانسارهای اپی ترمال فلزات پایه, آرپاچای, تکاب- انگوران- تخت سلیمانArpachay Pb-Zn-Cu mineralization occurrence is located in the Takab-Angouran-Takht-e-Soleyman metallogenic zone, 60 km north of Takab. Rock units exposed in the area consist of Oligo-Miocene volcanic, volcano-sedimentary and sedimentary units which are intruded by gabbroic and granodioritic plutons. Mineralization occurs as ore-bearing quartz veins hosted by gabbroic pluton in this area. The gabbro shows hetero-granoular texture consisting of plagioclase and clinopyroxene phynocrysts. Geochemical data indicate a calc-alkaline affinity for the gabbroic rocks, associated with active continental margin. These data demonstrate contamination of the parental magma with crustal materials. Based on microscopic studies, ore minerals include galena, sphalerite, chalcopyrite with minor pyrite, and quartz and calcite are present as gangue minerals in the Arpachy occurrence. The ore minerals show vein-veinlets, disseminated, breccia, open space filling, box-work, plumose, cockade and replacement textures. Hydrothermal alteration is restricted to the silicified, sericitic-argillitic and carbonatic altered parts of the ore zones., Alteration occurs as sericitization and calcitization-chloritization (propylitic alteration) of host gabbro. Four stages of mineralization can be distinguished at the Arpachy occurrence. These stages are progressed from brecciation and silicification of host rocks (stage 1) to quartz-chalcopyrite-pyrite‒cemented veins and breccias (stage 2), quartz-galena-sphalerite veins and veinlets (stage 4) and finally individual or sets of late barren quartz-carbonate veins and veinlets (stage 4) in the outer parts of the mineralization zones. REE pattern of the host rocks and the mineralized samples indicate that mineralized samples are depleted in REE. This signature may indicate high water/rock interaction at Arpachay. Geological, mineralogical and textural characteristics of Arpachay occurrence are comparable with intermediate-sulfidation style of epithermal base metal deposits.Keywords: Pb-Zn-Cu mineralization, Epithermal base metal deposits, Arpachay, Takab-Angouran-Takht-e-Soleyman
-
In this paper, we study the separtion axioms $T_0,T_1,T_2$ and $T_{5/2}$ on topological and semitopological residuated lattices and we show that they are equivalent on topological residuated lattices. Then we prove that for every infinite cardinal number $\alpha$, there exists at least one nontrivial Hausdorff topological residuated lattice of cardinality $\alpha$. In the follows, we obtain some conditions on (semi) topological residuated lattices under which this spaces will convert into regular and normal spaces. Finally by using of regularity and normality, we convert (semi)topological residuated lattices into metrizable topological residuated ýlattices.ýKeywords: Topological residuated lattice, ?F?ilter, Regular space, Normal space, (locally) Compact ?space
-
Scientia Iranica, Volume:24 Issue: 4, 2017, PP 1940 -1949In the present study, a combination of Lattice Boltzmann Method (LBM) and Smoothed Pro le Method (SPM) is used to simulate one, two, and many particles motion in a planar channel with two symmetric protuberances. LBM is applied as the fluid flow solver and SPM is used to satisfy the no-slip boundary condition at particles surfaces. Bounceback boundary conditions are used for lower and upper walls while pressure boundary conditions are applied for the fluid inlet and outlet boundaries. Horizontal, vertical, and angular velocities of particles are recorded during the simulation. It is concluded that the combined LBM-SPM can be considered as a good candidate for simulation of particle motion in a channel with stenotic geometry.Keywords: Lattice Boltzmann method, Smoothed profile method, Stenosis, Blood, Particle
-
هدفپزشکی تدافعی، تصمیم گیری های درمان پزشکان است به منظور محدود کردن خطاهای پزشکی که می تواند عواقبی را به لحاظ کیفیت مراقبت افراد و بهره وری از منابع محدود سلامت در پی داشته باشد. هدف از این مطالعه میزان تجربه پزشکی تدافعی و علل بروز از دیدگاه دستیاران تخصصی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود.روش بررسیاین مطالعه توصیفی-مقطعی در بین تمام دستیاران تخصصی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 94 است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 20 ثبت گردید و با استفاده از شاخصهای آماری توصیفی و روش آمار استباطی، آزمون فریدمن در سطح معنی داری 0/05 ،آنالیز شد.یافته هادر این مطالعه فراوانی تجربه پزشکی دفاعی نسبتا زیاد گزارش شد. همچنین تجربه پزشکی تدافعی در جزئیات بدین صورت است که، 149 نفر 38/8 درصد تجربه زیاد و 11 نفر تجربه کم 2/8 درصد پزشکی تدافعی داشته اند. بیشترین علت بروز پزشکی تدافعی «برای جلوگیری از مورد دادخواهی قرار گرفتن و اقدام قضایی از طرف بیماران» 87/2% و کمترین علت آن، نداشتن بیمه مسئولیت و جلوگیری ریسک از دست رفتن سرمایه مالی پزشک، 43/7% گزارش شده است.نتیجهگیرینتایج حاکی است پزشکی تدافعی در دستیاران تخصصی دانشگاه علوم پزشکی مشهد نسبتا بالا است، در این راستا لذا پیشنهاد می شود آموزشهای مرتبط با رفع این پدیده و هدایت به سمت ابعاد مثبت آن به پزشکان داده شود و این در حالی است که با اقدمات کاملا ساده این پدیده کاهش می یابد.کلید واژگان: تدافعی, طبابت غلط, دستیاران تخصصیPurposeDefensive medicine is concerned with decisions made to avoid errors that could result in serious consequences in terms of quality of care and efficient use of scarce health resources. This study aimed to assess the experience and etiology of defensive medicine from the perspective of residents in Mashhad University of Medical Sciences.MethodsThis descriptive cross-sectional study was conducted with all residents in Mashhad University of Medical Sciences in 2016. The questionnaire was designed to collect data. Data were recorded in SPSS software version 20. Using descriptive statistics and the statistical method of inferred, Friedman's test at a significance level of 0.05, was used.ResultsExperiencing defensive medicine was reported by 100% of the participants, such that 149 people 38.3% reported high level and 11 people 2.8% reported low level of experience. Defensive medicine was mostly adopted to avoid being sued by patients 87.2% and least due to lack of liability insurance and reduce the risk of loss of financial capital doctor, 43.7% have been reported.ConclusionThe results obtained suggest a high level of defensive medicine among residents in Mashhad University of Medical Sciences. Accordingly, it is recommended that training be provided to eliminate this phenomenon, and doctors be steered toward its positive aspects. And while that with quite simple measures will reduce this phenomenon.Keywords: Defensive medicine, Malpractice, Residents
-
آرسنیک ازجمله فلزهای سنگینی است که آلودگی خاک و آب های زیرزمینی توسط آن شایع و نگران کننده است لذا کاهش غلظت اجزاء متحرک آرسنیک بسیار حائز اهمیت است چرا که این اجزاء ارتباط مستقیمی با زیست فراهمی این فلز دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارایی جاذب های نانوذرات هماتیت و کوپلیمر مالئیک انیدرید-استایرن- اکریلیک اسید در غیرمتحرک کردن آرسنیک و تاثیر آن ها بر توزیع آرسنیک در اجزاء مختلف آن در خاک انجام شد. بدین منظور یک آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با دو نوع جاذب نانوذرات هماتیت و کوپلیمر مالئیک انیدرید- استایرن-اکریلیک اسید در سطح 2/0 درصد و در خاک آلوده شده با سطح 96 میلی گرم آرسنیک بر کیلوگرم از منبع نمک آرسنات سدیم (Na2HAsO4.7H2O) در سه تکرار انجام شد. خصوصیات نانوذرات هماتیت (α-Fe2O3) سنتز شده به وسیله تکنیک های XRD، SEMو TEMبررسی گردید. تاثیر جاذب ها بر غیرمتحرک نمودن و توزیع آرسنیک در خاک با روش عصاره گیری دنباله ای و با استفاده از دستگاه پلاسمای جفت شده القایی (ICP) بررسی شد. تصویر برداری از نانوذرات هماتیت نشان داد که متوسط قطر آنها 69/32 نانومتر و مورفولوژی آنها کروی است. نتایج نشان داد که تاثیر نوع جاذب بر غلظت آرسنیک بصورت غیراختصاصی و اختصاصی جذب شده، آرسنیک پیوند شده با اکسیدهای آهن و آلومینیوم آمورف و بلوری و آرسنیک باقیمانده معنی دار بود و کاربرد هر دو نوع جاذب سبب کاهش غلظت آرسنیک بصورت غیراختصاصی و اختصاصی جذب شده گردید و نانوذرات هماتیت کارایی بیشتری از خود نشان داد. میزان کاهش غلظت آرسنیک قابل جذب خاک با کاربرد سطح 2/0 درصد جاذب های نانوذرات هماتیت و پلی مر اکریلیکی نسبت به شاهد به ترتیب 31/65% و 53/62% بود. غلظت آرسنیک پیوند شده با اکسیدهای آهن و آلومینیوم آمورف و بلوری با افزودن نانوذرات هماتیت و غلظت آرسنیک باقیمانده با افزودن پلیمر بشدت افزایش یافت. جاذب ها با تغییر توزیع آرسنیک در خاک، این فلز سمی را غیرمتحرک نمودند.کلید واژگان: آلودگی خاک, عصاره گیری متوالی, تحرک آرسنیک, غیرمتحرک کردنArsenic (As) is one of the heavy metals whose contamination of soil and groundwater is common and disturbing. Therefore reducing the concentrations of labile fractions of arsenic is very important, because these fractions are bioavailable. This study was carried out to evaluate the effects of hematite nanoparticles (α-Fe2O3) and maleic anhydride - styrene - acrylic acid copolymer on motility of arsenic in contaminated soils and arsenic distribution in different fractions in soil. For this purpose, an experiment was conducted using a completely randomized design and three replications. Two types of adsorbents including hematite nanoparticles and maleic anhydride - styrene - acrylic acid copolymer were applied at the rate of 0.2 percent in a soil contaminated with 96 mg As/kg. The structure and properties of the nanoparticles were determined using x-ray diffraction, scanning electron microscopy, and transmission electron microscopy. The effects of adsorbents on arsenic mobility and distribution in soil were assessed by sequential extraction method and using ICP devices. Imaging of hematite nanoparticles showed that the mean diameter of the particles was 32.69 nm and their morphology was spherical. The results showed that the effects of adsorbents on the concentrations of non-specifically and specifically sorbed arsenic, amorphous and poorly-crystalline hydrous oxides of Fe and Al, well-crystallized hydrous oxides of Fe and Al and residual phases were significant. Application of adsorbents decreased the concentrations of non-specifically and specifically sorbed arsenic and hematite nanoparticles had more efficiency. The reduction in the concentrations of non-specifically sorbed (available) arsenic at the application rate of 0.2% of the hematite nanoparticles and acrylic copolymer were 65.31% and 62.54%, respectively. A sharp increase was observed in the concentrations of poorly and well-crystalline hydrous oxides of Fe and Al by application of hematite nanoparticles. Also, the concentration of residual arsenic sharply increased by application of acrylic copolymer. Hematite nanoparticles and acrylic copolymer immobilized arsenic in the soil by changing its distribution.Keywords: Soil contamination, Motility of arsenic, Immobilization, Sequential extraction
-
زمینه و هدفتغییرات و بدشکلی های لاله گوش از لحاظ زیبایی و شناخت برخی بیماری های مادرزادی، از اهمیت خاصی برخوردار است. یکی از مهم ترین بخش های لاله گوش که بیشترین تغییرات را نسبت به سایر قسمت های آن دارد، نرمه گوش است. لذا هدف از این مطالعه تعیین اشکال مختلف نرمه گوش در یک جمعیت از شهر کرمان می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی، تعداد 400 مرد و زن از ساکنین شهر کرمان در سال 1394 در محدوده سنی 20 تا 30 سال به صورت تصادفی خوشه ایانتخاب گردیدند و وضعیت نرمه گوش آنها از نظر آویزان یا چسبیده بودن مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، با استفاده از کالیپر طول و عرض گوش نیز اندازه گیری شد و داده ها با استفاده از آزمون های t مستقل، t زوجی و مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.یافته هانتایج نشان داد که در مردان فراوانی نرمه گوش آویزان و چسبیده به ترتیب 80 درصد (160 نفر) و 20 درصد (40 نفر) و همچنین در زنان فراوانی آن به ترتیب 5/89 درصد (179 نفر) و 5/10 درصد (21 نفر) است. میانگین و انحراف معیار طول لاله گوش در مردان و زنان به ترتیب 06/3±86/59 و 37/3±12/60 میلی متر به دست آمد (089/0=P). همچنین میانگین و انحراف معیار عرض لوله گوش در زنان 61/3±36/31 و در مردان 94/3±71/30 میلی متر بود (023/0=P).نتیجه گیریدر جمعیت شهر کرمان نرمه گوش آویزان به مراتب بیشتر از نوع چسبیده می باشد، همچنین تفاوت معنی دار عرض لوله گوش در بین دو جنس می تواند در بررسی های پزشکی قانونی مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: نرمه گوش, آنتروپومتری, طول گوش, عرض گوش, کرمانBackground And ObjectiveChanges and deformities of the auricle are very important in order to understand some congenital diseases as well as beauty aspect. Lobule is one of the most important parts of the auricle which has most changes in comparison to other parts. The aim of this study was to evaluate the different types of ear lobule in a Kerman population.Materials And MethodsIn this cross-sectional study, 400 Kermanian natives (200 males, 200 females, aged 20 to 30) were selected using cluster random sampling method and anthropometric features of lobule (attached or free) in these subjects were assessed. Also, ear length and width were measured using calipers. Data were analyzed using independent t -test, paired t -test, and chi-square test.ResultsThe results showed that the frequencies of free and attached lobule in males were 80% (160 persons) and 20% (40 persons) and in females 89.5% (179 persons) and 10.5% (21 persons), respectively. The means and standard deviations of ear length in males and females were 59.86±3.06 and 60.12±3.37 mm, respectively (P=0.089). Also, the means and standard deviations of ear width in females and males were 31.36±3.61 and 30.71±3.94 mm, respectively (P=0.023).ConclusionIn Kermanian population frequency of free lobule is more common than attached lobule. Also, the significant difference between males and females in the width of auricle can be used in forensic medicine investigations.Keywords: Lobule, Anthropometry, Ear length, Ear width, Kerman
-
نشریه علوم زمین، پیاپی 101 (پاییز 1395)، صص 99 -110منطقه آق کند در فاصله 48 کیلومتری شمال زنجان جای دارد و بخشی از زیرپهنه طارم در پهنه ساختاری البرز- آذربایجان به شمار می رود. سنگ های اسیدی رخنمون یافته در این منطقه شامل گدازه های ریولیتی- ریوداسیتی، پرلیت، پیچستون و ایگنیمبریت به سن الیگوسن هستند. ریولیت ها و ریوداسیت ها به شکل های گنبد و روانه های گدازه رخنمون دارند. پرلیت ها در بخش های پایینی گنبدهای ریولیتی- ریوداسیتی قرار گرفته اند. بررسی های ژئوشیمیایی بیانگر ماهیت کالک آلکالن و ویژگی کمان ماگمایی برای این سنگ هاست. الگوی عناصر کمیاب خاکی این سنگ ها نشان دهنده غنی شدگی آنها در LREE با نسبت بالای LREE/HREE و بی هنجاری منفی مشخص Eu است. بی هنجاری های مثبت عناصر Pb، Rb و Th در نمودار های عنکبوتی بیانگر دخالت پوسته قاره ای در تکوین و تحول ماگمای مادر سنگ های اسیدی این منطقه است. در نمودارهای تمایز محیط زمین ساختی، سنگ های اسیدی منطقه آق کند در موقعیت پس از کوهزایی قرار می گیرند. مجموعه شواهد سنگ نگاری، سنگ شناسی و ژئوشیمی بیانگر این است که در مراحل پایانی پس از برخورد قاره ای، سنگکره زیرقاره ای ستبر شده البرز، از قاعده پوسته جدا و توسط گوشته داغ سستکره ای جایگزین شده است. بالاآمدگی گوشته داغ سستکره ای سسب ذوب بخشی سنگکره زیرقاره ای شده و سنگ های بازالتی الیگوسن منطقه مورد مطالعه را به وجود آورده است. جای گیری ماگمای بازالتی یاد شده در ترازهای بالای پوسته قاره ای، موجب ذوب بخشی پوسته شده و ماگماهای اسیدی را تولید کرده است. در اثر سرد شدن سریع گدازه های اسیدی، سنگ های شیشه ای مانند ابسیدین تشکیل شده اند که در مجاورت با آب های جوی و گرم به پرلیت تبدیل شده اند.کلید واژگان: سنگ شناسی, ژئوشیمی, پرلیت, آق کند, زنجان, البرز, آذربایجانThe Aqkand area is located at 48 km north of Zanjan and is a part of the Tarom subzone within the Western Alborz-Azerbaijan structural zone. Acidic rocks exposed in this area consist of Oligocene rhyolite-rhyodacite, perlite, pitchstone and ignimbrite. Rhyolites and rhyodacites are exposed as domes and lava flows. Perlites are located at the lower parts of the rhyolitic-rhyodacitic domes. Geochemical investigations indicate calc-alkaline nature along with magmatic arc affinity for the studied rocks. These rocks are characterized by LREE-rich patterns with high LREE/HREE ratio and distinctive negative Eu anomaly. Positive anomalies of Rb, Pb and Th on the spider diagrams suggest continental crust involvement in the genesis and evolution of the parental magma. Based on tectonic setting discrimination diagrams, Aqkand acidic rocks are plotted in the post-collision tectonic setting. In overall petrographic, petrologic and geochemical evidence demonstrate that during the final stages of the continental collision, the thickened sub-continental lithosphere in the Alborz was delaminated and replaced by hot asthenospheric mantle. Rapid upwelling of hot asthenosphere gave rise to the partial melting of sub-continental lithosphere which produced the Oligocene basaltic rocks of the study area. Emplacement of basaltic magma in the upper part of the continental crust led to the partial melting of the crust and generation of the acidic magmas. Rapid cooling of acidic lavas led to the generation of glassy rocks such as obsidian which are changed to perlite in contact with meteoric and warm waters.Keywords: Petrology, Geochemistry, Perlite, Aqkand, Zanjan, Alborz, Azerbaijan
-
رخداد معدنی مس علی آباد موسوی- خان چای در منطقه طارم و در فاصله 30 کیلومتری خاور زنجان جای گرفته است. سنگ های رخنمون یافته در منطقه شامل مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی و آتشفشانی- رسوبی ائوسن (معادل سازند کرج) است که توسط توده های نفوذی الیگوسن با ترکیب کلی کوارتزمونزونیتی مورد هجوم قرار گرفته اند. کانه زایی مس در این منطقه به صورت رگه و رگچه های کوارتزی مس دار درون واحدهای توفی حدواسط و گدازه های آندزیتی رخ داده است. بر پایه مطالعات میکروسکوپی، کانه های موجود در کانی سازی منطقه مورد مطالعه شامل کالکوپیریت و به مقدار کمتر پیریت و اولیژیست و کانی های باطله شامل کوارتز و کلریت است. بافت کانه ها شامل دانه پراکنده، رگه- رگچه ای، برشی، پرکننده فضاهای خالی و جانشینی است. دگرسانی های موجود شامل سیلیسی و کلریتی شدن در بخش های کانه دار است. دو مرحله کانه زایی اولیه و ثانویه در رخداد معدنی مس علی آباد موسوی- خان چای قابل تشخیص است. کانه زایی مرحله اولیه با تشکیل پیریت و کالکوپیریت های دانه پراکنده درون واحدهای توفی و گدازه ای (زیرمرحله اول) آغاز و به ترتیب با ته نشست کوارتز، کالکوپیریت و پیریت در رگه ها و سیمان گرمابی برش ها (زیرمرحله دوم)، رگچه های منفرد و یا دسته رگچه های نیمه موازی تا متقاطع کوارتز (زیرمرحله سوم) و سرانجام رگه و رگچه های کوارتزی- اولیژیستی (زیرمرحله چهارم) مشخص می شود. مالاکیت، آزوریت و هیدروکسیدهای آهن با بافت های رگه- رگچه ای و پرکننده فضاهای خالی در مرحله ثانویه تشکیل شده اند. مقایسه الگوی عناصر خاکی کمیاب در سنگ های میزبان بدون کانه زایی و بخش های کانه دار بیانگر غنی شدگی این عناصر در بخش های کانه دار است. این امر می تواند نشان دهنده بالا بودن غلظت عناصر خاکی کمیاب در سیال های کانه ساز و یا واکنش بالای سیال به سنگ در منطقه علی آباد موسوی- خان چای باشد. غنی شدگی عناصر کانه ساز (Cu، Pbو Zn) در بخش های کانه دار بیانگر شسته شدن عناصر از سنگ میزبان دگرسان شده به بخش های کانه دار توسط سیال های کانه ساز است. ویژگی های رخداد معدنی مس علی آباد موسوی- خان چای با کانسارهای مس نوع رگه ای قابل مقایسه است.کلید واژگان: کانه زایی مس, نوع رگه ای, علی آباد موسوی, خان چای, طارم, زنجانAliabad Mousavi- Khanchy Cu occurrence is located in the Tarom area, 30 km east of Zanjan. Rock units exposed in this area consist of Eocene volcanic and volcano-sedimentary units (equal to Karaj Formation) which are intruded by Oligocene quartz-monzonitic plutons. In this area, Cu mineralization occurs as Cu-bearing quartz veins and veinlets within the intermediate tuffs and andesitic lavas. Based on microscopic studies, ore minerals include chalcopyrite with minor pyrite and oligist, and quartz and chlorite are present as gangue minerals in the Aliabad Mousavi- Khanchy Cu occurrence. The ore minerals show disseminated, vein and veinlets, breccia, open space filling and replacement textures. Alteration is restricted to the silicified and chloritic altered parts of the ore zones. Two stages of hypogene and supergene mineralization can be distinguished at the Aliabad Mousavi- Khanchy Cu occurrence. The hypogene stage of mineralization is progressed disseminated crystals of pyrite and chalcopyrite within the tuffs and lavas (substage 1) to quartz- chalcopyrite- pyrite‒cemented veins and breccias (substage 2), individual or sets of quartz veins and veinlets (substage 3) and finally quartz- oligist veins and veinlets (substage 4). Malachite, azurite and Fe-hydroxides with veins and veinlets and open space filling textures are formed during supergene stage. REE pattern of the host rocks and the mineralized samples indicate that mineralized samples are enriched in REE. This signature may indicate high concentration of REE in ore-forming fluids and/or high water/rock interaction at Aliabad Mousavi- Khanchy area. Enrichment of ore-forming elements (Cu, Pb, Zn) in ore zones is also specifies leaching of elements altered host rocks to ore zones by ore-forming fluids. Characteristics of Aliabad Mousavi- Khanchy Cu occurrence are comparable with vein type Cu deposits.Keywords: Cu mineralization, Vein type, Aliabad Mousavi, Khanchy, Tarom, Zanjan
-
تعاونی های دامداری نقش مهمی در تولید محصولات پروتئینی کشور دارند، اما همواره با مسائل و مشکلاتی مواجه هستند که زمینه ساز رکود آنها می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی راهکارهای تقویت تعاونی های دامداری با استفاده از تکنیک دلفی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق را کارشناسان اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی، کارشناسان امور دام سازمان جهاد کشاورزی و مدیران عامل اتحادیه ها و تعاونی های دامداری استان همدان تشکیل می دادند که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 23 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. کارشناسان 20 راهکار جهت تقویت تعاونی های دامداری ارایه کردند. براساس نتایج ضریب تغییرات راهکارهای «در نظر گرفتن منابع مالی جدید جهت تامین سرمایه تعاونی ها و تامین اعتبارات از سوی دولت» با موافقت 81 درصد کارشناسان، «به کارگیری مدیران با توان اجرایی بالا در تعاونی ها» با موافقت 100 درصد کارشناسان، «برگزاری دوره های آموزشی تخصصی در زمینه دامداری برای مدیران و اعضا تعاونی ها» با موافقت 2/ 95 درصد کارشناسان و «به کارگیری افراد با تجربه و تحصیل کرده در تعاونی ها» با موافقت 100 درصد کارشناسان به ترتیب در اولویت های اول تا سوم از نظر اهمیت قرار گرفتند.
کلید واژگان: تعاونی های دامداری, تقویت تعاونی ها, تکنیک دلفی, استان همدانLivestock cooperatives have an important role in protein production. These cooperatives faced with problems that are underlying the stagnation. So the objective of this study was identifying and prioritizing strategies to strengthen livestock cooperatives by using the Delphi technique in Hamedan province. The statistical population consists of experts of cooperative, Labor and Social Affair Department, experts of Animal Affairs in Agriculture of Jahad organization and managing directors of the cooperatives in Hamedan that through purposive sampling 23 of them were selected to respond the main question of research. The experts introduced 20 strategies to strengthen livestock cooperatives. According to the results of coefficient of variation “consideration of new financial resources for provision of capital cooperatives and funding from the government” with agreement of 81 percent of experts, “employing high executive ability managers in cooperatives” with agreement of 100 percent of experts, “holding specialized training courses for managers and members of animal husbandry cooperatives” with agreement of 95.2 percent of experts and “use of experienced and educated persons in cooperatives” with agreement of 100 percent of experts were placed at the first priority to third.Keywords: Livestock Cooperatives, Strengthen of Cooperatives, Delphi Technique, Hamedan Province -
کانسار طلای اپی ترمال توزلار در واحدهای آتشفشانی آندزیتی با ویژگی کالکوآلکالن پرپتاسیم (شوشونیتی) در شمال باختر کشور قرار دارد. این مجموعه آتشفشانی، در واقع بخشی از فعالیت ماگمایی مرتبط با کمان ماگمایی ارومیه- دختر است که حاشیه شمال خاوری پهنه دگرگونی- ماگمایی سنندج- سیرجان را قطع کرده است. این توالی ماگمایی، شامل مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی است که از فوران های متناوب آذرآواری ها و گدازه همراه با نفوذ توده های نیمه ژرف (پورفیری)، به صورت یک فعالیت آتشفشانی درون قاره ای در محیطی کم ژرفا (حوضه ای) و کششی (معادل سازند قم)، تشکیل شده اند. داده های سن سنجی اورانیم- سرب زیرکن به روش LA-ICP-MS، سن هایی بین 0/ 1±4/ 18 و 55/ 0±7/ 18 میلیون سال (میوسن زیرین) را برای این فعالیت ماگمایی در نظر می گیرد. کانه زایی مزبور به لحاظ نوع دگرسانی های گرمابی (پروپیلیتیک، آرژیلیک، فیلیک، سریسیتی، آرژیلیک پیشرفته و سیلیسی شدن) و روند تکوین کانه زایی در ارتباط با برشی شدن و ته نشینی سولفیدهای مس و سولفوسالت ها، شبیه به کانسارهای پرسولفید در جایگاه های آتشفشانی است. کانه زایی طلا در این کانسار به لحاظ بافتی، عمدتا به صورت دانه پراکنده، شکافه پرکن و رگه- رگچه ای دیده می شود. بیشتر کانه های سولفیدی شامل پیریت، کالکوپیریت، بورنیت و کمتر انارژیت، کالکوسیت، کوولیت، دیژنیت، تتراهدریت، گالن و اسفالریت است. طلا در این کانه زایی به صورت آزاد شده از دانه های پیریت اکسیده، همچنین درون کوارتزها در برش های گرمابی و محلول جامد در دیگر کانی ها از جمله سولفیدها و سولفوسالت ها رخ داده است. تفاوت اصلی تشکیل این کانسار با کانسارهای نوع پرسولفید در محیط تشکیل آن است. محیط تشکیل این کانه زایی، تاییدی بر تشکیل آن در ژرفا و فشار کم است. این کانسار در یک محیط کم ژرفای دریایی (Submarine) حوضه قم و در ارتباط با رژیم زمین ساختی کششی تشکیل شده، در حالی که کانسارهای اپی ترمال نوع پرسولفید عموما در محیط های خشکی (Subaerial) و در ارتباط با محیط های فشارشی حاصل می شوند. ویژگی های جایگاه ساختاری، نوع سنگ میزبان، دگرسانی ها، پاراژنز و بالاخره مشخصات کانه زایی کانسار طلا- نقره (مس) توزلار نشان از آن دارد که این کانسار، بیشترین همانندی را با کانسارهای اپی ترمال مرتبط با توده های نیمه ژرف (High Sulfidation) که در محیط های کششی درون کمانی تشکیل شده اند، دارد.
کلید واژگان: اپی ترمال, توده نفوذی, محیط کششی درون کمانی, سن سنجی اورانیم, سرب, ژئوشیمی, توزلار, ارومیه, دخترThe Touzlar epithermal gold deposit formed within the high-K calc-alkaline (shoshonitic) andesitic volcanic units in northwestern Iran. The volcanic complex is in fact a part of magmatism related to the Urumieh-Dokhtar Magmatic Belt crosscutting northeastern rim of the Sanandaj- Sirjan Metamorphic-Magmatic Zone. This magmatic system is composed of pyroclastics and lava flow sequences. The volcanic and subvolcanic rocks of the complex constitute a part of the volcano-sedimentary sequence of the Qom Formation, which formed in an extensional regime of basement uplifting and intra-continental basin. Zircon LA-ICP-MS U-Pb dating shows age between 18.4±1.0 and 18.7±0.55 Ma (Lower Miocene) for the volcanism. The hydrothermal alteration types (propylitic, argillic, phyllic, sericitic, advanced argillic and silicification) and evolving mineralization in relation to brecciation and deposition of copper sulfides and sulfosalts imply that the mineralization at Touzlar is similar to that of high sulfidation deposits in volcanic settings. The gold mineralizationtextures in the Touzlar deposit appear as disseminated, open space filling, veins and veinlets. The main sulfide minerals are pyrite, chalcopyrite, bornite, as well as small amounts of enargite, chalcocite, covellite, digenite, tetrahedrite, galena and sphalerite. The gold in this mineralization occurs as freed from oxidized pyrite grains, also in quartz in hydrothermal breccias as well as solid solution in other minerals such as sulfides and sulfosalts. The main difference in the formation of Touzlar with high sulfidation deposits is in its setting. The formation setting for this mineralization confirms its genesis at low depth and pressure. The deposit formed at the shallow submarine environment of the Qom basin in relation to extensional tectonic regime, while high sulfidation epithermal deposits usually form in subaerial environments related to tensional settings. Structural, host rock type, alteration, paragenesis and Au-Ag (Cu) ore mineralization characteristics of the deposit suggest that Touzlar is most similar to subvolcanic intrusion-related epithermal (high sulfidation) gold deposits formed in intra-arc extensional settings.Keywords: Epithermal, Intrusion, Intra, arc extensional setting, U, Pb dating, Geochemistry, Touzlar, Urumieh, Dokhtar -
نشریه علوم زمین، پیاپی 90 (زمستان 1392)، صص 185 -196کانسار نقره- طلای چاه زرد (نمونه آشکار سامانه های اپی ترمال نوع سولفیداسیون پایین تا میانه با میزبان برشی) درون مجموعه آتشفشانی میوسن بالایی با ترکیب آندزیتی تا ریولیتی و در بخش مرکزی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر قرار گرفته است. بخش های کانه دار در این کانسار درون توده های برشی با میزبان ریولیت پورفیری قرار دارند. بررسی های سامان مند ژئوشیمیایی سنگ کل روی سنگ های آتشفشانی نشان می دهد که سنگ های میانه و اسیدی هر دو به طور ویژه از عناصر سنگ دوست بزرگ یون (LILE) و عناصر خاکی کمیاب سبک (LREE) غنی شدگی و از عناصر با پتانسیل یونی بالا (HFSE) تهی شدگی نشان می دهند. این داده های ژئوشیمیایی بیانگر ویژگی کمان ماگمایی برای سنگ های آتشفشانی است و نشان می دهد تبلور هورنبلند، نقش کنترل کننده اصلی را در تکامل سنگ های نیمه آتشفشانی کانه زا داشته است. اگرچه ریولیت پورفیری نسبت های87Sr/86Sr بالاتری دارد، ولی ترکیب ایزوتوپی استرانسیم و نئودیمیم سنگ های آتشفشانی یکسان است. این سنگ ها نسبت 87Sr/86Sr میان 0.704910 و 0.705967 و مقادیر(εNd(i از 2/3 تا 2/7 دارند. این داده ها نشان می دهد ماگماهای ریولیتی احتمالا محصول پایانی تفریق ماگماهای مادر آندزیتی هستند که دچار آغشتگی های پوسته ای کمی شده اند. ماگماهای آندزیتی مادر، محصول ذوب بخشی مخلوطی از گوشته نرم کره ای بدون آب و تهی از عناصر ناسازگار و گوشته سنگ کره ای غنی شده از آب و عناصر LILE و LREE است که در پاسخ به شکسته شدن پوسته اقیانوسی فرورو و بالا آمدن گوشته نرم کره ای تولید شده اند. ریولیت پورفیری به عنوان منبع حرارتی برای جریان سیال های گرمابی و همچنین به عنوان منشا سیال های کانه ساز در سامانه اپی ترمال چاه زرد رفتار کرده است.
کلید واژگان: اپی ترمال, ژئوشیمی, ایزوتوپ استرانسیم, نئودیمیم, چاه زرد, ارومیه, دخترThe Chah Zard Ag-Au deposit, a typical breccia-hosted low- to intermediate-sulfidation epithermal system, is located within late Miocene andesitic to rhyolitic volcanic complex in the central part of the Urumieh-Dokhtar magmatic belt. The orebodies are emplaced in breccia bodies dominantly hosted by rhyolite porphyries. Systematic whole-rock geochemical investigations on the volcanic rocks show that both intermediate and felsic rocks are characterized by significant Large Ion Lithophile Elements (LILE) and Light Rare Earth Elements (LREE) enrichment coupled with High Field Strength Elements (HFSE) depletion. These geochemical data indicate subduction-related magmatic arc affinity for the volcanic rocks, and suggest that hornblende fractionation appears to be an important controlling factor on the evolution of mineralized subvolcanic rocks. Although the rhyolite porphyry has relatively high 87Sr/86Sr ratios, the volcanic rocks have similar Sr and Nd isotopic compositions, displaying 87Sr/86Sr range of 0.704910-0.705967 and εNd(i) values of +2.33 to +2.70. These data suggest that the rhyolitic magmas probably represent the final diffetentiates of parental andesitic magmas with minor crustal contamination. The andesitic magmas generated from partial melting of a mixture of an incompatible element depleted anhydrous asthenospheric mantle source and a hydrous LILE and LREE enriched lithospheric mantle source in response to slab-break-off and upwelling of asthenospheric mantle. The rhyolite porphyry is inferred to have supplied heat that drove the convective hydrothermal system at Chah Zard deposit, but also provided some of the fluid sources responsible for the development of the Chah Zard epithermal system.Keywords: Epithermal, Geochemistry, Sr, Nd isotope, Chah Zard, Urumieh, Dokhtar -
تنظیم بهینه ی متغیرهای کنترلی در جهت بهبود عملکرد فرآیندهای تولیدی یکی از مسائل مهم در صنایع غذایی محسوب می شود. در طی سال های اخیر روش های متعددی برای بهینه سازی فرآیندهای صنایع غذایی ارائه شده است. با این حال روش های موجود عمدتا به منظور بهینه سازی مسائل تک هدفه توسعه یافته اند. این در حالی است که در بیشتر فرآیندهای تولیدی بیش از یک مشخصه کیفی مدنظر می باشد که لازم است به طور همزمان بهینه شوند. هدف از این مطالعه بهینه سازی فرآیند تولید ماست تغلیظ شده تقلیدی است. در این ارتباط، سه تابع هدف ماده جامد کل(مربوط به بافت محصول)، اسیدیته (مربوط به طعم محصول) و هزینه واحد محصول در نظر گرفته شده اند و یک رویکرد بهینه سازی چندهدفه بر اساس مفاهیم طراحی آزمایش ها، روش سطح پاسخ و نسبت سیگنال به اختلال ارائه شده است. روش پیشنهادی نه تنها مجموع انحراف اهداف از مقادیر مطلوبشان را به حداقل ممکن می رساند بلکه واریانس توابع هدف و بیشینه ی انحراف آنها از مقادیر مطلوبشان را نیز کمینه می کند و قابلیت استفاده برای حل مسایل با هر دو نوع متغیرهای تصمیم گسسته و پیوسته را دارد.
کلید واژگان: بهینه سازی چندهدفه, طراحی آزمایش ها, نسبت سیگنال به اختلال, روش سطح پاسخ, ماست تغلیظ شده ی تقلیدیOne of the most important researches areas in food industry is setting parameters in an optimal level to improve process functions. A literature research in food science and technology databases reveals that in recent years many optimization methods have been developed to improve food processing. However، most of these methods have only dealt with a single objective problem. In many situations the quality of a manufactured product is often evaluated by several quality characteristics and multiple objectives must be optimized simultaneously. In this article we propose a method that integrates design of experiments، response surface technique and Signal-to-Noise (SN) ratio concept for optimization of a kind of yoghurt، called Whey Less، with threeObjectivesTS، Acidity and cost per unit. The proposed method considers both the mean and the variation of quality losses associated with several objectives، and ensures a small variation in quality losses among the objective functions، along with a small overall average loss. Moreover، this method can be used for both kinds of decision variables (discrete and continuous) and its implementation is easy.Keywords: Multi, objective optimization, Design of Experiment, Signal to noise ratio, Response surface methodology, Whey Less yoghourt -
هماهنگی و مطابقت داشتن تیپ معینی از اراضی با نیازمندی-های نوع بخصوصی از انواع استفاده ها، نشان دهنده مناسب بودن اراضی برای آن نوع استفاده می باشد. امروزه مدل های گسترده ای جهت تعیین کاربری بهینه با توجه به قابلیت اراضی وجود دارد. در این پژوهش به منظور ساماندهی فضایی و مدیریت پایدار کاربری اراضی در شهرستان خدابنده، از مدل فائو و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. بدین منظور ابتدا نوع و درجه محدودیت های اصلی برای زراعت آبی، زراعت دیم، مرتع، چراگاه، درختکاری و باغ مشخص شد و سپس نقشه های آن در محیط GIS ترسیم گردید. با همپوشانی لایه های وضع موجود و اراضی توصیه شده برای منطقه مورد مطالعه، نقشه ی نهایی که مشخص کننده درجات تناسب اراضی فعلی جهت انواع استفاده ها می باشد، بدست آمد. سپس با توجه به میزان و شدت محدودیت های اصلی، کلیه ی کلاس های تناسب اراضی در هر واحد، برای انواع کاربری ها با یکدیگر مقایسه شدند و بهترین درجه تناسب مشخص گردیده است. نتایج حاکی از آن است که بیشترین سهم از کاربری پیشنهادی در شهرستان خدابنده مربوط به زراعت دیم با 55 درصد از مساحت منطقه می باشد. در این میان مرتع و چراگاه با 21 درصد، بایر و حفاظتی با 16 درصد و زراعت آبی با 8 درصد در رتبه های بعدی قرار دارند.
کلید واژگان: کاربری اراضی, مدل فائو, سیستم اطلاعات جغرافیایی, تناسب اراضی, خدابندهCertain types of coordination and compliance of a particular type of land with specific uses are one of the fundamental prerequisites for achieving sustainable development of land. Today, there are extensive models for determining optimum use with respect to land and its ability. In this research project, for spatial organization and sustainable management of land use of Khodabandeh, the FAO model and geographic information systems (GIS) are used. For this purpose, first the type and degree of major constraints for each land use in the area, including irrigated agriculture, rainfed agriculture, pasture, grazing, tree planting and orchard are identified and then the maps were drawn by GIS. With overlaying the existing layers of the present situation and recommended land use, the final GIS maps were produced on which the proportion degrees of current land use for different types of uses were identified. Afterwards according to the amount and intensity of the main constraints, all land suitability classes per unit are compared for use survival and the best degree of suitability identified. Research results indicate that the largest suggested land use in Khodabandeh area, with the 55 percent of area, is allocated for rainfed agriculture. The pasture and grazing land with an area equal to 21 percent of the area, conservative and arid land with 16% and irrigated agriculture with 8 percent are respectively in the next rankings.Keywords: Land use, FAO Model, GIS, Land suitability, Khodabandeh -
کانسار نقره- طلای اپی ترمال با میزبان برشی چاه زرد، درون یک مجموعه آتشفشانی با ترکیب آندزیتی تا ریولیتی در بخش مرکزی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر قراردارد. در این منطقه، فعالیت های ماگمایی و گرمابی در ارتباط با زمین ساخت کششی سامانه گسلی امتدادلغز ده شیر- بافت رخ داده است. سنگ میزبان مجموعه آتشفشانی شامل سنگ های آتشفشانی و رسوبی ائوسن است که توسط سنگ های رسوبی میوسن پوشیده شده اند. داده های سن سنجی اورانیم- سرب زیرکن به روش LA-ICP-MS سن هایی بین 14/0±36/6 و 24/0±19/6 میلیون سال با میانگین 16/0±23/6 میلیون سال را برای فعالیت های ماگمایی در چاه زرد مشخص کرده است. برش ها و رگه ها هم زمان و پس از مراحل اصلی فوران های انفجاری ماگمایی- گرمابی و رخدادهای برشی فراتوماگمایی که ناشی از جایگیری نزدیک به سطح ریولیت پورفیری است، تشکیل شده اند. براساس نقشه های دقیق تهیه شده، سه واحد برشی مجزا در منطقه قابل تشخیص است: برش آذرآواری با زمینه چیره تخریبی، برش پلی میکتیک خاکستری با یک بخش اصلی از سیمان گرمابی و برش مونو- پلی میکتیک با زمینه ریزبلور آرژیلیکی. برش های پلی میکتیک، بخش قابل معدن کاری اصلی را تشکیل می دهند؛ در حالی که برش های گرمابی به طور نسبی نفودناپذیر و به شدت بی بار هستند. دگرسانی های گرمابی مختلفی در رخنمون های سطحی رخ داده است که مساحتی نزدیک به 9 کیلومتر مربع را می پوشاند. مجموعه های دگرسانی گرمایی به صورت پهنه بندی شده در پیرامون برش ها و رگه ها دیده می شود و شامل کوارتز ثانویه، ایلیت، پیریت، آدولاریا، کلریت، انواع کانی های کربناتی و میزان کمی فلدسپار قلیایی است. اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن، ژاروسیت، ژیپس، کائولینیت، هالویزیت و مقادیر کمی آلونیت، کانی های برون زادی (سوپرژنی) هستند که جانشین کانی های اولیه شده و شکستگی ها و فضاهای خالی را پر کرده اند. فلزات قیمتی همراه با سولفیدها و سولفوسالت ها به صورت دانه پراکنده درون رگه ها و سیمان برش ها رخ داده اند. یک روند افزایشی از پیریت چیره (مرحله اول) به پیریت- سولفید فلزات پایه و سولفوسالت چیره (مرحله دوم و سوم) تا سولفید فلزات پایه چیره (مرحله چهارم) در کانی شناسی برش ها و رگه ها دیده می شود. ته نشست کانی های باطله نیز روندی افزایشی از مجموعه های ایلیت- کوارتز به کوارتز- آدولاریا، کربنات و سرانجام ژیپس چیره نشان می دهد. طلای آزاد در مراحل دوم و چهارم به ویژه با درهم رشدی با پیریت، کوارتز، کالکوپیریت، گالن، اسفالریت و تنانتیت- تتراهدریت غنی از نقره و همچنین به صورت میانبار در پیریت رخ داده است. سن اورانیم- سرب 24/0±19/6 میلیون سال برای جایگیری ماگماهای ریولیتی، بیانگر بیشترین سن برای کانه زایی در چاه زرد تلقی می شود. این سن می تواند نشان دهنده یک رخداد کانه زایی کشف نشده در کمربند ارومیه- دختر در این زمان باشد.
کلید واژگان: اپی ترمال, برش, سن سنجی اورانیم, سرب, چاه زرد, ارومیه, دخترThe breccia-hosted epithermal Ag-Au deposit of Chah Zard is located within an andesitic to rhyolitic volcanic complex in the central part of the Urumieh-Dokhtar magmatic belt. At this location, magmatic and hydrothermal activity was associated with local extensional tectonics, formed in the Dehshir-Baft strike-slip fault system. The host rocks of the volcanic complex consist of Eocene sedimentary and volcanic rocks covered by Miocene sedimentary rocks. LA-ICP-MS U–Pb zircon geochronology yields ages between 6.36±0.14 and 6.19±0.24 Ma, and a mean age of 6.23±0.16 Ma for magmatic activity at Chah Zard. Breccias and veins were formed during and after the waning stages of strong explosive eruption of magmatic-hydrothermal and phreatomagmatic brecciation events due to shallow emplacement of the rhyolite porphyry. Detailed systematic mapping leads to the recognition of three distinct breccia bodies: the volcaniclastic breccia with a dominantly clastic matrix, the gray polymict breccia with a greater proportion of hydrothermal cements, and the mono-polymict breccia with argillic groundmass matrix. The polymictic breccias generated bulk-mineable ore, whereas the volcaniclastic breccia is relatively impermeable and largely barren. Variable hydrothermal alteration occurs in outcrops, covering about 9 km2 at Chah Zard. Hydrothermal alteration assemblages are zoned around the breccias and veins, consisting of secondary quartz, illite, pyrite, adularia, chlorite, various carbonate minerals, and minor K-feldspar. Iron oxide-hydroxide, jarosite, gypsum, kaolinite, halloysite and rare alunite are the supergene alteration minerals replacing primary minerals, and filling the fractures and vugs. Precious metals occur with sulfide and sulfosalt minerals as disseminations in the veins and breccia cement. There is a progression from pyrite- dominated (stage 1) to pyrite-base metal sulfide and sulfosalt-dominated (stages 2 and 3) to base metal sulfide-dominated (stage 4) breccias and veins. Deposition of gangue minerals progressed from illite-quartz to quartz-adularia, carbonate and finally gypsum-dominated assemblages. Free gold occurs in stages 2 and 4, principally as intergrown with pyrite, quartz, chalcopyrite, galena, sphalerite, and Ag-rich tennantite-tetrahedrite; and also as inclusions in pyrite. The U-Pb zircon age of 6.19±0.24 Ma for emplacement of the rhyolitic magmas represents the maximum age of mineralization at Chah Zard. It may indicate that there was a previously unrecognized mineralization event in Urumieh-Dokhtar at this time.Keywords: Epithermal, Breccia, U, Pb Geochronology, Chah Zard, Urumieh, Dokhtar -
In last ten years many mathematicians have studied properties of BL-algebras endowed with a topology. For example A. Di Nola and L. Leustean cite{dn} studied compact representations of BL-algebras, L. C. Ciungu cite{ciu} investigated some concepts of convergence in the class of perfect BL-algebras, J. Mi Ko and Y. C. Kim cite{jun} studied relationships between closure operators and BL-algebras, M.Haveshki, E. Eslami and A. Broumand Saeid cite{hav} applied filters to construct a topology on BL-algebras.In this paper we define semitopological and topological $BL$-algebras and derive here conditions that imply a $BL$-algebra to be a semitopological or topological $BL$-algebra.
-
کانسار طلای چاه باغ در بخش مرکزی پهنه سنندج- سیرجان و در 60 کیلومتری جنوب باختری دلیجان، در منطقه معدنی موته قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه که در حد رخساره شیست سبز- آمفیبولیت زیرین دگرگون شده اند، شامل مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی اسیدی و آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده و دگر شکل با امتداد عمومی شمال خاوری- جنوب باختری هستند که توده های نفوذی بازی (دایک و سیل) در آنها نفوذ کرده اند. سن این واحدها به دونین و حتی قدیمی تر نسبت داده شده است.
توالی های سنگی رخنمون یافته در منطقه، تحت تاثیر فازهای متعدد و شدید دگر شکلی، نظم و ترتیب اولیه خود را از دست داده و ساختارها و فابریک های متفاوتی را به وجود آورده اند. مهم ترین دگر شکلی و ساختار اصلی منطقه تحت تاثیر پهنه برشی شکل پذیر از نوع معکوس با مولفه راست گرد و روند ساختاری WNW (N280-290°) حاصل شده است. آثار این دگر شکلی به صورت میلونیتی شد سنگ ها، گسترش بر گوارگی غالب میلونیتی، خطواره کششی نافذ، چین های جناغی و... در سنگ ها تظاهر نموده است.
کانه زایی طلا در پهنه های برشی شکل پذیر و شکنا رخ داده است. بیشترین تمرکز کانه زایی طلا در پهنه ای در درازای یک کیلومتر و پهنای متوسط تا 60 متر، در امتداد شمال خاوری- جنوب باختری (N40-50E)، در پهنه برشی شکل پذیر دیده می شود. این تیپ کانه زایی که برای اولین بار در چاه باغ معرفی می شود، ژئومتری عدسی شکل و شیبی به سمت شمال باختری (N60-80W) دارد. نتایج حاصل از نمونه های برداشت شده از بخش های سیلیسی شده این پهنه، میزان طلا را بین 13.2-1.8 گرم درتن نشان داده است. دگر شکلی در این پهنه به صورت پروتومیلونیت، میلونیت و اولترامیلونیت می باشد. کانه زایی تیپ شکنا، در امتداد گسل های عادی با روند N40W و شیب مایل به سمت شمال خاوری رخ داده است. این تیپ کانه زایی شامل پهنه های سیلیسی- سولفیدی طلادار است. پهنه اصلی سیلیسی- سولفیدی، میزان طلا را تا 1.82 گرم در تن نشان داده است. واحدهای سنگی در برگیرنده این پهنه ها به طور عمده سنگ های آتشفشانی اسیدی و آتشفشانی- رسوبی دگرگونی (متاربولیت و فلسیک شیست) کاملا دگرشکل می باشند. واحدهای فوق در پهنه های برشی تحت تاثیر دگرسانی قرار گرفته اند. شدت و نوع دگرسانی در واحدهای مختلف متفاوت است. از مهمترین دگرسانی ها می توان به دگرسانی سریسیتی، کائولینیتی، اپیدوتی، تورمالینی، سیلیسی و سولفیدی اشاره کرد.دگرسانی های سیلیسی و سولفیدی بیشترین گسترش را در بخش های داخلی پهنه های برشی داشته و منطبق بر پهنه های کانه دار هستند.
بررسی های انجام شده نشان دهنده ارتباط مکانی و زمانی دگرسانی با دگرشکلی است. از نظر مکانی، این ارتباط توسط انطباق پهنه بندی دگرسانی و دگرشکلی مشخص می شود. از سوی دیگر، فضاهای خالی که طی دگرشکلی شکل پذیر و فرآیند میلونیتی شدن به وجود آمده و کاملا هم روند با برگوارگی است و نیز ریزشکستگی های موجود در پورفیروکلاست ها که در حین جریان کاتاکلاستیک بلورها ایجاد شده اند، هر دو توسط کوارتزها و پیریت های مرحله گرمایی به طور هم زمان پر شده اند، بیانگر همبستگی زمانی دگرسانی و دگرشکلی می باشد. نکته جالب این که، تغییرات عیار طلا با دگرشکلی و دگرسانی ارتباط نزدیک دارد. به طوری که عیارهای بالای طلا به بخش های سیلیسی و سولفیدی شده به شدت دگر شکل (میلونتی و اولترامیلونیتی) و پهنه های سیلیسی- سولفیدی طلا داری که در بخش های داخلی پهنه های دگرسانی قرار گرفته اند، تعلق دارند.
کانی شناسی ماده معدنی بسیار ساده بوده و در نوع شکل پذیر شامل پیریت و کلکوپیریت و در نوع شکنا شامل پیریت، آرسنوپیریت و کلکوپیریت است. هیدروکسیدهای آهن و دیگر محصولات هوازده، این سولفیدها را در پهنه های دگرسانی همراهی می کنند. براساس مطالعات میکروسکوپی، کوارتز مهم ترین کانی سنگ ساز در کانسار چاه باغ است و به صورت سه نسل، به ترتیب کوارتز پیش از دگر شکلی، کوارتز مرحله اول گرمایی و کوارتز گرمایی همراه با سولفید (مرحله تاخیری) مشاهده می شود. براساس این مطالعات و برمبنای روابط بافتی، کانی های سولفیدی را می توان به دو نسل تفکیک کرد: سولفیدهای نسل اول شامل پیریت، آرسنوپیریت و کلکوپیریت، درشت دانه و شکل دار بود و به صورت دانه های مجزا یا در امتداد سطوح ضعف (مانند شکستگی ها یا مرز دانه ها) کوارتزهای نسل دوم و کوارتزهای پیش از دگرشکلی دیده می شوند. سولفیدهای نسل دوم با پیریت وکلکوپیریت ریزدانه و بی شکل مشخص شده و به صورت دانه پراکنده و بدون هیچ گونه نشانه دگرشکلی، در سنگ های دگرسان شده مشاهده می شوند.
براساس مطالعات میکروسکوپی نمونه های تهیه شده از بخش های پرعیار، طلا به صورت آزاد، چه درون باطله سیلیسی و چه در حاشیه کانی های سولفیدی دگرسان شده مشاهده نگردید. اما تجزیه الکترون میرکوپروب و میکروسکوپ الکترونی نمونه ها نشان دهنده حضور طلا به صورت درگیر در شبکه کانی های سولفیدی است. براساس این مطالعات، طلا با هر دو فاز پیریت و کلکوپیریت مشاهده می شود. همچنین این مطالعات بیانگر حضور نقره به صورت درگیر در شبکه کانی های سولفیدی و به شکل آزاد در باطله سیلیسی است.
مطالعه نمونه های برداشت شده در راستای مقاطع لیتوژئوشیمیایی عمود بر روند پهنه های کانه دار نشان می دهد که در بین عناصر اصلی، سیلیسیم هم روند با آن تیتانیم، گوگرد و آهن و در بین عناصر فرعی، آرسنیک، مولبیدن، تنگستن وکروم، در بخش های به شدت دگرشکل و دگرسان شده، همراه با افزایش طلا افزایش می یابند. براساس این مطالعات، در بین عناصر REE، عناصر خاکی کمیاب سبک (به جز Eu) در نمونه های به شدت سیلیسی و سولفیدی شده دارای عیارهای بالای طلا، غنی شدگی نشان می دهند.
مطالعات انجام شده در مقیاس های مختلف، عوامل کنترل کننده تمرکز کانه زایی در کانسار چاه باغ را پهنه های برشی (شکل پذیر وشکنا) و دگرسانی (سیلیسی و سولفیدی) نشان می دهد. نتایج این مطالعات و همچنین مقایسه ویژگی های اصلی کانسار چاه باغ با کانسارهای طلای تیپ کوهزایی حاکی از آن است که کانسار چاه باغ از نظر ویژگی های زمین شناسی و کانه زایی، بیشترین شباهت را با این تیپ از کانسارهای طلا دارد.
کلید واژگان: کانه زایی طلا, پهنه های برشی شکل پذیر و شکنا, میلونیت, دگرشکلی, دگرسانی, چاه باغ, موتهChah-Bagh gold deposit is located in central part of Sanandaj-Sirjan zone, 60 km southwest of Delidjan, in Muteh mining district. Rock units exposing in the area underwent greenschist to lower amphibolite metamorphism. They consist of NW-SE trending deformed and metamorphosed volcano-sedimentary and acidic volcanic rocks. These units, thought to be of Devonian or pre-Devonian age have been intruded by basic sills and dikes.The rock units are characterized by several phases of intense deformation that lead to the generation of different fabrics and structures. The most important structure in the area is caused by WNW (N280-N290º) trending inverse dextral ductile shear zone. Mylonitization, extension of mylonitic foliation, penetrative stretching lineation, chevron folds, and etc. are generated by ductile deformation in the area.Gold mineralization occurs in ductile and brittle shear zones. The maximum gold concentration occurs along 1 km long, 60 meters wide NW-SE trending (N40-50E) ductile shear zone. Ductile gold mineralization, reported for the first time in Chah-Bagh, has NW (N60-80W) dipping lenticular shape. Samples taken from silicified parts of this zone contain 1.8-13.2 ppm gold. Deformation in this zone occurs as protomylonite, mylonite and ulteramylonite. Brittle mineralization, including gold-bearing siliceous-sulfidic zones, occurs along N40W tending, NE dipping normal faults. The main gold-bearing siliceous-sulfidic zone in Chah-Bagh is 100 meters long and 3-5 meters wide with N35W general trend. Geochemical analysis of samples taken from this sulfide-siliceous zone indicates near 1.82 ppm of gold grades. The rock units hosting the above mentioned shear zones consist mainly of intensely deformed meta-acidic volcanic and volcano-sedimentary rocks (meta-rhyolite and felsic schist). These rock units have experienced different types of alteration with various intensities. The most important ones are sericitization, kaolinitization, epidotization, tourmalinization, silicification and solfidization. Silicified and sulfide alteration observed in the inner parts of alteration zones coincide with the ore-bearing zones.Studies suggest temporal and spatial relation between alteration and deformation. Spatial relations are interpreted by overlapping alteration and deformation zones. Hydrothermal quartz and pyrites filled foliation parallel open spaces (generated during ductile deformation and mylonitization) and also micro-fractures of porphyroclasts (with grain cataclastic flow origin) simultaneously. These facts reflect temporal correlation between deformation and alteration. High gold contents are related to silicified highly-deformed mylonitic and ultramylonitic units and also sulfide-bearing zones coinciding with the inner parts of alteration zones. Simple ore-mineral assemblages include pyrite and chalcopyrite in ductile shear zone and pyrite, arsenopyrite and chalcopyrite in brittle ones. Iron hydroxides and other weathering products accompany these sulfide minerals in the alteration zones. Based on microscopic studies, quartz, the main rock-forming mineral in Chah-Bagh deposit, is considered to be of three generations: pre-deformation quartz, first stage hydrothermal quartz and hydrothermal quartz accompanied by sulfide (late stage), respectively. Based on microscopic structural and textural studies, sulfide minerals can be divided into two different generations. The first generation consists of euhedral and coarse grain pyrite, arsenopyrite and chalcopyrite occurring in the form of segregated grains or along weak surfaces (such as fractures and grain boundaries) of second stage and pre-deformation quartz grains. The second generation of sulfides is characterized by undeformed disseminated fine grain anhedral pyrite and chalcopyrite in altered rocks. In elevated gold-bearing samples, gold cannot be observed in siliceous gangue and altered sulfide mineral margins, however, electron microprobe analysis indicates invisible gold within the sulfide minerals. Based on these studies, gold has been observed with both pyrite and chalcopyrite phases. Silver exists as invisible within sulfide minerals and in the form of native one within siliceous gangue.Lithogeochemical survey perpendicular to ore-bearing zones shows positive correlation between silica, titanium, sulfur, iron, arsenic, molybdenum, tungsten and chromium and high-grade zones are accompanied by deformation and alteration. Light rare earth elements (LREE except Eu) are enriched in sulfidized and silicified parts with elevated gold contents.Controlling parameters for mineral concentration in Chah-Bagh deposit are shear zones (ductile and brittle) and alteration (silicification and sulfidization). Comparing Chah-Bagh main characteristics with orogenic gold deposits, Chah-Bagh has the most similarities with orogenic gold mineralization therefore it is considered to be of this type.
بدانید!
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.