به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

l. ahmadi

  • محمود شرفی*، حسین مصدق، ئارام بایت گل، لیلا احمدی

    رسوبات کربناته- آواری سازند مبارک (کربونیفر زیرین) در ناحیه کهنگ به ضخامت 222 متر، از تناوب مادستون های ضخیم لایه و آهک های نازک لایه در بخش زیرین، سنگ آهک های نازک- متوسط لایه در بخش میانی، مادستون های ضخیم لایه با میان لایه های سنگ آهک در بخش بالایی و کنگلومرای توده ای ضخیم در انتهای توالی، تشکیل شده است. بررسی مشخصات سنگ شناسی، فرم هندسی، محتوای فسیلی و اثر فسیل ها در مطالعات صحرایی همراه با مشخصه های بافتی و محتوای میکروفسیلی در بررسی های آزمایشگاهی، امکان تفکیک 15 رخساره کربناته و یک رخساره سیلیسی- آواری را میسر نموده است. رخساره های کربناته در شش کمربند رخساره ای پهنه جزر و مدی، لاگون، پشته های ماسه ای و ریف های کومه ای متعلق به رمپ درونی، رمپ میانی، شیب رمپ و رمپ عمیق قرار می گیرند. رخساره کنگلومرای توده ای در یک موقعیت بالای حاشیه ساحلی تا روی ساحل ته نشست یافته است. الگوهای رخساره ای مشاهده شده از جمله وجود رخساره توربیدایتی مربوط به شکستگی در شیب حوضه (رخساره پکستون کرینویید دار) و قرارگیری آن در بین رخساره های رمپ عمیق (مادستون اسپیکول دار) نشانگر نهشته شدن این توالی کربناته- سیلیسی- آواری بر روی یک پلت فرم کربناته از نوع رمپ با انتهای شیب دار است. تغییرات جانبی رخساره ای و ضخامت توالی های سازند مبارک در حوضه رسوبی البرز نشان دهنده یک روند عمیق شوندگی کلی از جنوب- جنوب باختر به شمال- شمال خاور در زمان ته نشینی سازند مبارک در کربونیفر زیرین است.

    کلید واژگان: البرز, سازند مبارک, توربیدایت, رمپ با انتهای پرشیب
    M. Sharafi *, H. Mosaddegh, A. Bayet Goll, L. Ahmadi

    The carbonate- siliciclastic sediments of the Mobarak Formation (Lower Carboniferous) at the Kahang area with 222 m thick, is composed of thick-bedded shale and thin-bedded limestone in the lower part, thin-medium- bedded limestone in the middle part, thick-bedded shale intercalated with limestone in the upper part of sequence and thick, massive conglomerate at the uppermost of the section. Based on petrography, geometry, macrofossil contents and trace fossil evidences (in the fieldwork observations), as well as microfossil and textural characteristics (in the laboratory studies), determination of 15 carbonate and one siliciclastic facies was possible. These facies are deposited in six facies zones include tidal flat, lagoon, shoal and patch reef in the inner ramp, middle ramp, ramp slope and deep ramp. The massive conglomerate facies is deposited in an upper shoreface- onshore setting. Templates facies as slope break related turbidite facies (crinoid packstone), intercalated within deep ramp facies (spiculite mudstone) display this carbonate-siliciclastic sequence is deposited in a carbonate platform of distally steepened ramp. The lateral changes in the facies and thickness of the sedimentary successions of the Mobarak Fm. display a generally deepening trend from south-south western to the N-NE of the Alborz Basin during deposition of the Mobarak Fm. in lower Carboniferous.

    Keywords: Alborz, Mobarak Formation, Turbidite, distally steepened ramp
  • لاله احمدی، مریم کلاهی *، هانیه محجل شجاء، الهام محجل کاظمی
    هدف

    در این بررسی اثر نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم به عنوان نانوذره ای که گسترده ترین مصرف جهانی را در صنایع دارد برروی ویژگیهای ریخت شناسی، تشریحی و فیزیولوژیکی گیاه گل ناز یخی بانام علمی ailofidroc ainepA در شیوه محلول پاشی با چهار غلظت مختلف، موردمطالعه قرار گرفت.

    مواد و روش‏ها: 

    تیمار نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم به صورت محلول پاشی برروی گیاه گل‏ناز یخی دوبار در هفته انجام گرفت. پارامترهای رشدی، محتوای کلروفیل، فنل و فلاونویید اندازه گیری شد. برای بررسی ساختار تشریحی گیاه؛ برش‏گیری دستی، رنگ آمیزی مرکب و شمارش روزنه ها انجام شد. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون دانکن انجام گرفت.

    نتایج

    تیمار نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم موجب افزایش رنگیزه های فتوسنتزی کلروفیل a و b به طور معنی دار در گیاهان تحت تیمار شد. بیش‏ترین مقدار فنل و فلاونویید در برگ چهارم گیاه تحت تیمار غلظت 05/0 درصد نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم مربوط بود. هم‏چنین تیمار نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم باعث افزایش قطر دهانه ی آوندی در ریشه و کاهش قطر دهانه ی آوندی در ساقه ی بعضی از تیمارها شد.

    نتیجه ‏گیری:

     پاسخ های فیزیولوژیکی و تشریحی گل‏ناز یخی بیان‏گر پتانسیل و توان ژنتیکی این گیاه برای رشد در محیط آلوده به نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم است.

    کلید واژگان: دی اکسید تیتانیوم, رشد, فیزیولوژیکی, گل‏ناز یخی
    L. Ahmadi, M. Kolahi*, H. Mohajjel Shoja, E. Mohajel Kazemi
    Aim

    In this study, the effect of TiO2 nanoparticles, as nanoparticles that are the most widely used in industry, on the morphological, and anatomical and biochemical properties of the baby sun rose Aptenia cordifolia was studied by method of spraying in four different concentrations.

    Material and Methods

    Titanium dioxide nanoparticles were sprayed on the baby sun rose plant twice a week. Growth parameters and chlorophyll content, phenol and flavonoids were measured. To study the anatomical structure of the plant; manual cutting, composite staining and Stomatal count were performed. Data analysis was performed using SPSS 16 software and the Duncan test.

    Results

    Treatment of titanium dioxide nanoparticles significantly increased photosynthetic pigments of chlorophyll a and b in the treated plants. The highest amount of phenol and flavonoids in the fourth leaf was related to the plant treated with 0.05% titanium dioxide nanoparticles. Also, the treatment of titanium dioxide nanoparticles increased the vascular diameter in the root and decreased the vascular diameter in the stem of some treatments.

    Conclusion

    The different morphological, biochemical, and anatomical responses of the baby sun rose to indicate the plant's genetic potential for growth in an environment contaminated with titanium dioxide nanoparticles.

    Keywords: Titanium dioxide, Aptenia cordifolia, Physiological, Anatomical
  • لعیا احمدی*، سید فرهاد موسوی، حجت کرمی
    امروزه، با توجه به افزایش مصارف و تقاضاهای آب، باید تخصیص بهینه آب را جدی گرفت. در این تحقیق از مدل های WEAPو Vensimجهت برنامه ریزی و مدیریت آب حوضه رودخانه نازلوچای واقع در استان آذربایجان غربی استفاده شده است. با استفاده از این دو نرم افزار، دو مدل تهیه شده که یکی مربوط به تامین آب منطقه با استفاده از آب به هنگام رودخانه (بدون سد نازلو) و دیگری مدل سد نازلو می باشد. نیازهای آب منطقه تا سال 2016 ارزیابی شده، تحلیل هایی روی آورد رودخانه در 40 سال گذشته انجام شده و آورد رودخانه از سال 2013 تا سال 2016 با روش ARIMAبرآورد شده است. براساس نتایج، متوسط اختلاف مدل های WEAP و Vensim در حالت بدون سد و با سد به ترتیب 74/3 درصد و 91/8 درصد می باشد. بیشترین کمبود آب مربوط به تامین نیاز کشاورزی در ماه سپتامبر است که با ساخت سد، متوسط تامین در این ماه از 8/15 درصد به 94 درصد حجم تقاضا افزایش می یابد. برای صحت سنجی نتایج نرم‏افزارها در مورد کمبود آب، از شاخص SPI استفاده شده که در 5/72 درصد موارد همخوانی وجود دارد. به طور کلی، بدون احداث سد، مصارف شرب و صنعت و محیط‏زیست منطقه در حد زیاد و قابل قبولی تامین می‏شود، ولی در مصارف آب در کشاورزی کمبودهایی وجود خواهد داشت. از نقطه نظر تامین آب، سدی با حجم مخزن 100 میلیون مترمکعب به جای سدی با حجم مخزن 154 میلیون مترمکعب کفایت خواهد کرد.
    کلید واژگان: تخصیص آب, ARIMA, SPI, Vensim, WEAP
    L Ahmadi*, SF Mousavi, H Karami
    Nowadays, due to increased water consumption and demands, optimum water allocation should be taken as a serious need. In this research, WEAP and Vensim softwares are used to plan and manage the water resources and demands in Nazloo River basin, located in West-Azarbaijan province. By use of these softwares, two models were prepared: One for supplying water demands of the region using river flows (without Nazloo dam) and the other one with the same condition but by considering the Nazloo dam operation effect. Water demands of the region were assessed up to 2016, river flow of the past 40 years was analyzed, and river discharge of 2013-2016 was estimated by ARIMA method. Results showed that average differences between the results of WEAP and Vensim softwares were 3.74% and 8.91% for the with-dam and no-dam options, respectively. The highest water deficiency was in water supply to agricultural demand in September, which with construction of the dam, the average supply in this month increases from 15.8% to 94% of the demand amount. To verify the obtained results of the unmet water demand in various years, the SPI index was used, which in 72.5% of the cases it was consistent with the results of the softwares. In general, without constructing the dam, water needs of industry and environment will be mainly supplied, but there would be some deficiencies in water supply for agriculture. For water supply, instead of constructing a dam with a storage capacity of 154 MCM, a dam with a capacity of 100 MCM will be enough.
    Keywords: ARIMA, SPI, Vensim, Water allocation, WEAP
سامانه نویسندگان
  • لیدا احمدی
    لیدا احمدی

  • لیلا احمدی
    لیلا احمدی
    مربی مشاوره در مامایی، گرووه مامایی، دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی زنجان، دانشگاه علوم پزشکی زنجان، ، ایران
  • لیدا احمدی
    لیدا احمدی
    پژوهشگر مدیریت، علوم انسانی، دانشکده مدیریت اقتصاد، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
  • لیلا احمدی
    لیلا احمدی

  • لیلا احمدی
    لیلا احمدی
    معلم
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال