به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

leila heydari

  • لیلا حیدری، مجید صادقی نژاد *

    در عرفان اسلامی، معرفت شناسی شهودی به عنوان یکی از اساسی ترین روش های دستیابی به حقیقت الهی و درک عمیق از مفاهیم دینی شناخته می شود. این پژوهش به بررسی نقش و تاثیر معرفت شهودی بر بصیرت و شناخت دینی می پردازد. با استفاده از روش تحلیل توصیفی و با تکیه بر آثار بزرگان عرفان اسلامی نظیر ابن عربی، مولوی، سهروردی، غزالی و عطار نیشابوری، تلاش شده است تا جایگاه معرفت شهودی در سلوک معنوی و تاثیر آن بر تحول فردی و اجتماعی مورد واکاوی قرار گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که معرفت شهودی، فرد را فراتر از محدودیت های عقل و حس می برد و او را قادر می سازد تا از طریق تجربه های باطنی، به درکی عمیق تر از حقایق دینی و معنوی دست یابد. این نوع معرفت، به ارتقای بصیرت دینی کمک کرده و تاثیرات مثبتی بر سلوک اخلاقی و معنوی فرد دارد. همچنین، معرفت شهودی می تواند به بهبود روابط اجتماعی و تقویت همبستگی در جامعه منجر شود. نتیجه گیری پژوهش حاکی از آن است که معرفت شناسی شهودی نقش مهمی در شکل گیری شناخت دینی و معنوی دارد و می تواند به عنوان راهکاری عملی برای ارتقای سطح معنویت و اخلاق در جامعه به کار گرفته شود. پیشنهاد می شود در تحقیقات آینده، به بررسی نقش معرفت شهودی در دنیای معاصر و کاربردهای آن در مواجهه با چالش های اخلاقی و معنوی امروز پرداخته شود.

    کلید واژگان: معرفت شناسی شهودی, عرفان اسلامی, بصیرت, شناخت دینی, سلوک معنوی, اخلاق, تجربه باطنی
    Leila Heydari, Majid Sadeghi Nejad *

    In Islamic mysticism, intuitive epistemology is recognized as one of the fundamental methods for attaining divine truth and a deep understanding of religious concepts. This study examines the role and impact of intuitive knowledge on insight and religious understanding. Using a descriptive analysis method and relying on the works of great Islamic mystics such as Ibn Arabi, Rumi, Suhrawardi, Ghazali, and Attar of Nishapur, an effort has been made to explore the position of intuitive knowledge in spiritual conduct and its effect on individual and social transformation. The findings of the research indicate that intuitive knowledge takes the individual beyond the limitations of reason and senses, enabling them to achieve a deeper comprehension of religious and spiritual truths through inner experiences. This type of knowledge aids in enhancing religious insight and has positive effects on the individual's ethical and spiritual conduct. Additionally, intuitive knowledge can lead to improved social relationships and strengthened cohesion within the community. The conclusion of the study suggests that intuitive epistemology plays a significant role in shaping religious and spiritual understanding and can be employed as a practical approach to elevate the level of spirituality and ethics in society. It is recommended that future research focuses on examining the role of intuitive knowledge in the contemporary world and its applications in addressing today's ethical and spiritual challenges.

    Keywords: Intuitive Epistemology, Islamic Mysticism, Insight, Religious Understanding, Spiritual Conduct, Ethics, Inner Experience
  • لیلا حیدری، مجید صادقی نژاد *

    مفاهیم خیر و شر به عنوان بنیادی ترین موضوعات در اخلاق و فلسفه عملی اسلامی همواره مورد توجه فلاسفه و علمای دینی بوده اند. این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی آموزه های حدیثی و فلسفه عملی در باب این دو مفهوم اساسی صورت گرفته است. در این مطالعه، ابتدا به معرفی و تحلیل مفاهیم خیر و شر در فلسفه عملی پرداخته شده است، جایی که فیلسوفانی مانند ابن سینا و فارابی خیر را به عنوان حرکت به سوی کمال و فضایل اخلاقی و شر را به عنوان نقصان و انحراف از این مسیر تعریف کرده اند. سپس، احادیث مربوط به خیر و شر مورد بررسی قرار گرفته اند که در آن ها خیر به معنای اطاعت از خداوند و عمل به دستورات الهی و شر به معنای نافرمانی و دوری از رحمت الهی معرفی شده است. در بخش تحلیل تطبیقی، شباهت ها و تفاوت های این دو دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که هر دو رویکرد بر اهمیت عدالت، صداقت و نیکی به دیگران تاکید دارند، اما در تعریف منشا و ماهیت خیر و شر تفاوت هایی وجود دارد. آموزه های حدیثی بر جنبه های دینی و معنوی تاکید دارند، در حالی که فلسفه عملی بر اصول عقلانی و نتایج اجتماعی متمرکز است. این پژوهش به این نتیجه می رسد که ترکیب این دو دیدگاه می تواند به شکل گیری یک نظام اخلاقی جامع و کاربردی کمک کند که هم جنبه های دینی و هم اصول عقلانی را در برگیرد. همچنین، پیشنهاداتی برای پژوهش های آینده ارائه شده است، از جمله بررسی تاثیرات اجتماعی و فرهنگی این مفاهیم و انطباق آموزه های سنتی با نیازهای معاصر.

    کلید واژگان: خیر, شر, احادیث اسلامی, فلسفه عملی, اخلاق اسلامی, ابن سینا, فارابی, تحلیل تطبیقی, نظام اخلاقی, مفاهیم اخلاقی
    Leila Heydari, Majid Sadeghi Nejad *

    The concepts of good and evil are foundational topics in Islamic ethics and practical philosophy, consistently engaging the attention of philosophers and religious scholars. This study aims to comparatively analyze the teachings of Hadith and practical philosophy regarding these two essential concepts. Initially, the research introduces and examines the notions of good and evil in practical philosophy, where philosophers like Avicenna and Al-Farabi define good as the pursuit of perfection and moral virtues, and evil as the deficiency and deviation from this path. Subsequently, relevant Hadiths are explored, illustrating that good is characterized by obedience to God and adherence to divine commandments, while evil is depicted as disobedience and estrangement from divine mercy. In the comparative analysis section, the similarities and differences between these two perspectives are scrutinized. The findings indicate that both approaches emphasize the importance of justice, honesty, and benevolence towards others; however, they differ in defining the origin and nature of good and evil. Hadith teachings focus on religious and spiritual aspects, whereas practical philosophy centers on rational principles and social outcomes. The study concludes that integrating these two viewpoints can contribute to the formation of a comprehensive and applicable ethical system that encompasses both religious dimensions and rational principles. Suggestions for future research include examining the social and cultural impacts of these concepts and adapting traditional teachings to contemporary needs.

    Keywords: Good, Evil, Islamic Hadiths, Practical Philosophy, Islamic Ethics, Avicenna, Al-Farabi, Comparative Analysis, Ethical System, Moral Concepts
  • سعید عظیمی*، لیلا حیدری
    آنزیم های پروتئین کیناز جفت شده با پذیرنده های پروتئینی نوع G جزو موثرترین آنزیم ها در بروز و ظهور چند بیماری مهم مانند بیماری های قلبی عروقی، فشارخون بالا و آلزایمر هستند. یکی از این آنزیم ها پروتئینی با کد اختصاصی 3v5w در بانک اطلاعاتی پروتئین ها است. مطالعه in silico بر روی برهمکنش لیگاندهای مختلف بازدارنده بر این آنزیم صورت گرفت. با استفاده از غربالگری مولکولی با روش شبیه سازی داکینگ مولکولی نتایج برهمکنش های لیگاندهای بازدارنده انتخاب شده و پروتئین هدف با محاسبه مواردی مانند انرژی اتصال لیگاندها با پروتئین هدف، بررسی برهمکنش های غیرپیوندی لیگاندها در جایگاه فعال آنزیم و تحلیل نتایج امتیازدهی داکینگ مولکولی انجام و با نتایج لیگاند بازدارنده استاندارد (پاروکستین) مقایسه شد. همچنین برای ارزیابی بهتر و انتخاب مناسب تر از میان لیگاندهای با امتیاز داکینگ بهتر خواص وابسته به جذب، توزیع، متابولیسم، دفع و سمیت (ADMET) لیگاندهای برگزیده و پاروکستین بعنوان بازدارنده استاندارد با استفاده از پلتفرم دیتا سرور ADMETLab 2.0 انجام شد. در نتیجه ترکیب (R4، S5)-5-(1و3- بنزودی اوکسول-5-ایل اوکسی متیل)-4-(4-فلورو فنیل) پی پیریدین -2-اون)  به عنوان لیگاند بازدارنده جدید با پتانسیل عملکرد بهتر، مقدار قدرمطلق انرژی اتصال بزرگتر و خواص فارماکوکینتیکی مناسب تر معرفی گردید.
    کلید واژگان: شبیه سازی داکینگ مولکولی, بازدارنده جدید پروتئین کیناز, غربالگری مولکولی, پاروکستین, خواص فارماکوکینتیکی
    Saeid Azimi *, Leila Heydari
    The G-protein receptor kinases are members of the most effective enzymes in the incidence of some important disease such as cardiovascular diseases, hypertension and Alzheimer’s disease. One of these enzymes is a protein with PDB code: 3v5w in the protein data bank. The in-silico study on the interaction of variety of inhibitor ligands with this enzyme was performed. The results of the interaction between selected ligands and target protein were investigated and analyzed using molecular screening by molecular docking simulation methods. The calculations of some factors such as binding energy between ligands and target protein, non-bonding interactions of ligands in the active site of enzyme and analysis of the result of molecular docking scoring were performed. The results were compared with a standard inhibitor (Paroxetine). Furthermore, to better evaluate and correct the selection of the lead compound, the related properties of absorption, distribution, metabolism, excretion and toxicity (ADMET) of high-scored ligands were compared with pharmacokinetic factors of Paroxetine using ADMETLab 2.0 data server platform. As the result, the compound L10, (4R,5S)-5-(1,3-benzodioxol-5-yloxymethyl)-4-(4-fluorophenyl)piperidin-2-one was introduced as a novel potent inhibitor ligand which has the better potency, more binding energy and more  appropriate pharmacokinetic properties.
    Keywords: Molecular Docking Simulation, Novel Inhibitor Of Protein Kinase, Molecular Screening, Paroxetine, Pharmacokinetic Properties
  • اکرم سجادیان*، مهسا راجی لاهیجی، الهه هاشمی، علی منتظری، رباب انبیایی، رامش عمرانی پور، ناهید نفیسی، لیلا حیدری، محسن رسولی، ندا قمرزاد شیشوان، فرشید علاءالدینی
    مقدمه

    سرطان پستان شایع ترین سرطان در بین زنان در سراسر جهان است. کیفیت زندگی و وضعیت روانی بیماران مبتلا به سرطان پستان می تواند پس از تشخیص به ویژه در طول درمان تحت تاثیر قرار گیرد. هدف اصلی این مطالعه بررسی تاثیر طولانی مدت سرطان پستان پس از درمان بر ابعاد کیفیت زندگی و وضعیت سلامت روان است.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر، یک مطالعه آینده نگر طولی چند مرکزی و در حال انجام است که از بهمن 1398 در موسسه ملی توسعه تحقیقات پزشکی ایران (NIMAD) [1] آغاز شد. 1200 بیمار مبتلا به سرطان پستان که دوره های درمانی خود را به پایان رسانده اند، از 5 مرکز ارجاع درمانی مستقر در تهران به مدت 5 سال جذب می شوند. پرسشنامه هایی برای ارزیابی پیامدهای اولیه و ثانویه توسط محققین آموزش دیده طی مصاحبه حضوری با هر شرکت کننده در هریک از سه مرحله (بلافاصله پس از درمان، 1 سال و 5سال) بعد از درمان تکمیل می شود. داده ها در مورد جمعیت شناسی اجتماعی، کیفیت زندگی، تصویر بدن، امید، مشکلات روان شناختی مانند اضطراب، افسردگی و خلق وخو، عملکرد جنسی و فعالیت بدنی جمع آوری خواهد شد. داده ها در هر مرحله جمع آوری و در پایان توسط SPSS (نسخه 22) تجزیه وتحلیل خواهند شد.

    نتیجه گیری

    این اولین مطالعه سراسری، آینده نگر و طولی با حجم نمونه بزرگ، پایش طولانی مدت و اهداف تحقیقاتی گسترده است که به ارزیابی عوامل مرتبط با کیفیت زندگی در جمعیت ایرانی مبتلا به سرطان پستان می پردازد.

    کلید واژگان: سرطان پستان, افسردگی, Follow Up, ایران, کیفیت زندگی, پروتکل مطالعه آینده نگر
    Akram Sajadian*, Mahsa Raji Lahiji, Elahe Hashemi, Ali Montazeri, Robab Anbiaee, Ramesh Omranipour, Nahid Nafissi, Leila Heydari, Mohsen Rasouli, Neda Ghamarzad Shishavan, Farshid Alaeddini
    Introduction

    Breast cancer is the most common cancer among women, with its prevalence and mortality rates increasing in recent years. The quality of life and psychological status of patients with breast cancer could be affected after diagnosis, especially during treatment. The main objective of this study is to investigate the long-term influence of breast cancer on the quality of life dimensions in survivors.

    Methods

    This is an ongoing longitudinal prospective study that was administered at the National Institute for Medical Research Development in Iran in March 2020. A total of 1,200 patients with breast cancer, who have completed their treatments, will be recruited from 5 referral medical centers located in Tehran to be followed for 5 years. Questionnaires for evaluating the primary and secondary outcomes will be completed by trained investigators during face-to-face interviews with each participant in three phases: immediately after treatment, 1 year later, and 5 years later. Data will be collected on socio-demographic status, quality of life, body image, hope, psychological problems (e.g., anxiety, depression, and mood), sexual function, and physical activity. Finally, data will be analyzed in each phase using SPSS 22.0 software.

    Conclusion

    It is the first nationwide, prospective, longitudinal study with large sample size, long-term follow-up, and broad research aims that will evaluate the quality of life-related factors in the Iranian breast cancer population to justify the existing gap in the literature.

    Keywords: Breast Cancer, Depression, Follow-Up Study, Iran, Quality Of Life, Prospective Study Protocol
  • مقدمه

    هماهنگی بین سن جنین و آندومتر در سیکل های انجماد- ذوب مهم است.

    هدف

    هدف بررسی نتایج بالینی در سیکل های انتقال جنین منجمد- ذوب شده (FET) متفاوت با درنظر گرفتن آندومتر آماده شده هماهنگ با مرحله تکاملی جنین ها بود.

    مواد و روش ها

    312 سیکل FET در دو گروه طبقه بندی شد. 1) سیکل های هماهنگ شده (تعداد 177) با انتقال جنین (ET) روز 3 در سومین روز تجویز پروژسترون. 2) سیکل های ناهماهنگ (تعداد 135) با ET روز 2 یا 4 در روز سوم تجویز پروژسترون. مجدد سیکل های ناهماهنگ در دو زیر گروه طبقه بندی شدند: 1) سیکل های ET زود، زمانی که مرحله جنین ها نسبت به سن آندومتر عقب تر بود. 2) سیکل های ET دیر، زمانی که مرحله جنین ها جلوتر از سن آندومتر بود. نتایج بین گروه ها اندازه گیری و مقایسه شد.

    نتایج

    نتایج بارداری بین گروه های A و B به ترتیب تفاوت معناداری در بارداری شیمیایی (1/40% در مقابل 4/27 %، 01/0 p =) و بارداری بالینی       (8/32 % در مقابل 2/22 %، 04/0 = p) نشان داد. در گروه B نسبت به A میزان تمایل به سقط بیشتر و میزان گرایش به تولد زنده پایین تر بود. همچنین تفاوت های معناداری در بارداری شیمیایی، بارداری بالینی و میزان تولد زنده بین گروه A و B ذکر شده است.

    نتیجه گیری

    هنگامی که جنین سه روزه بعد از دریافت سه روز پروژسترون منتقل می گردد، میزان حاملگی و تولد افزایش می یابد.

    کلید واژگان: آندومتر, انتقال جنین, بارداری, تولد زنده, پروژسترون
    Marjan Omidi, Iman Halvaei, Fatemeh Akyash, Mohammad Ali Khalili, Azam Agha-Rahimi*, Leila Heydari
    Background

    Synchronization between the embryonic stage and the uterine endometrial lining is important in the outcomes of the vitrified-warmed embryo transfer (ET) cycles.

    Objective

    The aim was to investigate the effect of the exact synchronization between the cleavage stage of embryos and the duration of progesterone administration on the improvement of clinical outcomes in frozen embryo transfer (FET) cycles.

    Materials and Methods

    312 FET cycles were categorized into two groups: (A) day-3 ET after three days of progesterone administration (n = 177) and (B) day-2 or -4 ET after three days of progesterone administration (n = 135). Group B was further divided into two subgroups: B1: day-2 ET cycles, that the stage of embryos were less than the administrated progesterone and B2: day-4 ET cycles, that the stage of embryos were more than the administrated progesterone. The clinical outcome measures were compared between the groups.

    Results

    The pregnancy outcomes between groups A and B showed a significant differences in the chemical (40.1% vs 27.4%; p = 0.010) and clinical pregnancies (32.8% vs 22.2%; p = 0.040), respectively. The rate of miscarriage tended to be higher and live birth rate tended to be lower in group B than in group A. Also, significantly higher rates were noted in chemical pregnancy, clinical pregnancy, and live birth in group A when compared with subgroup B2.

    Conclusion

    Higher rates of pregnancy and live birth were achieved in day-3 ET after three days of progesterone administration in FET cycles.

    Keywords: Endometrium, Embryo transfer, Pregnancy, Live birth, Progesterone
  • Fahimeh Ghanbari, Hasan Ghajavand, Roholla Havaei, Mohammad‑Saeid Jami, Farzad Khademi, Leila Heydari, Mojtaba Shahin, Seyed Asghar Havaei*
    Background

    The rising frequency of methicillin resistant Staphylococcus aureus (MRSA) has led to an increased use of antibiotics such as macrolide, lincosamide, streptogramin B (MLSB ) for the treatment of S. aureus infections. Resistance to MLSB in S. aureus is commonly encoded by erm genes, which can be constitutive MLSB (cMLSB ) or inducible MLSB (iMLSB ). The purpose of this study was to determine the frequency of cMLSB , iMLSB , and MS phenotypes using D‑test and polymerase chain reaction (PCR) methods.

    Materials and Methods

    A total of 215 isolates of S. aureus were collected from January 2010 to May 2012 from Al‑Zahra Hospital in Isfahan. PCR was performed for detection of mecA gene on all isolates using specific primers. The frequency of MLSB ‑resistant isolates was determined using D‑test, and then a multiplex PCR was performed for detection of ermA, ermB, and ermC genes.

    Results

    Among 215 S. aureus isolates examined, 82 (40.9%) were MRSA, and iMLSB , cMLSB , and MS resistance phenotypes had a frequency of 9 (4.18%), 58 (26.9%), and 11 (5.1%), respectively. Among nine isolates with iMLSB resistance phenotype, four isolates contained ermC gene, two isolates ermB gene, and one isolate ermA gene. Two isolates did not have any erm gene.

    Conclusion

    In the current study, cMLSB was the most frequent phenotype and ermC was the most common gene in iMLSB resistant phenotypes.

    Keywords: Clindamycin, D‑test, erm genes, inducible resistance, Staphylococcus aureus
سامانه نویسندگان
  • لیلا حیدری
    لیلا حیدری
    کارشناس پژوهشکده معتمد، جهاد دانشگاهی، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال