به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

leila kashani

  • لیلا کاشانی، فاطمه سادات صمصام شریعت، نجمه شاهینی، غلامرضا وقاری، اعظم السادات حیدری یزدی*
    زمینه و هدف

    در دوران پسا کرونا، پیام ها و تماس های ویدیویی با عزیزان، خانواده و دوستان، آنها را به هم نزدیک کرده و انزوای اجتماعی را قابل تحمل تر نموده است. هرچند به کارگیری و استفاده از این ابزارها دارای عناصر مثبت بسیاری است؛ اما موارد منفی نیز وجود دارند. این مطالعه به منظور تعیین شیوع اعتیاد به اینترنت در دانشجویان رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان و ارتباط آن با اختلالات روانپزشکی انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 189 (73 مذکر و 116 مونث) دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان با میانگین سنی 23.35±3.03 سال طی سال 1400 انجام شد. نمونه گیری از نوع در دسترس بود و تمامی دانشجویان به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ و فرم کوتاه شده پرسشنامه شخصیتی مینه سوتا (MMPI-2) بود که توسط دانشجویان تکمیل گردید.

    یافته ها

    50 نفر از دانشجویان رشته پزشکی (26.45%) در معرض اعتیاد به اینترنت و 3 نفر (1.58%) دارای اعتیاد به اینترنت بودند. کمتر از 4 درصد دانشجویان اختلالات روانپزشکی شدید و 9.5% تا 19.6% دانشجویان اختلالات روانپزشکی مختلف را در حد متوسطی دارا بودند. به غیر از حیطه علایم هیپوکندریا، در سایر حیطه های اختلالات روانپزشکی شامل افسردگی (r=0.285, P<0.001)، هیستری (r=0.170, P<0.019)، سایکوپاتی (r=0.338, P<0.001)، پارانویا (r=0.384, P<0.001)، مانیا (r=0.336, P<0.001)، سایکواستنی (r=0.432, P<0.001) و اسکیزوفرنی (r=0.415, P<0.001)، بین اعتیاد به اینترنت و افزایش اختلالات روانپزشکی همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت و با افزایش اعتیاد به اینترنت شدت اختلالات روانپزشکی افزایش یافت.

    نتیجه گیری

    اعتیاد به اینترنت در میان دانشجویان رشته پزشکی در سطح پایینی قرار داشته و با افزایش اعتیاد به اینترنت، شدت اختلالات روانپزشکی افزایش یافته است.

    کلید واژگان: اختلال اعتیاد به اینترنت, اختلالات روانپزشکی, دانشجوی پزشکی
    Leila Kashani, Fatemeh Sadat Samsam Shariat, Najmeh Shahini, Gholamreza Veghari, Aazam Sadat Heydari Yazdi*
    Background and Objective

    In the post-coronavirus disease 2019 (COVID-19) era, messages and video calls with loved ones, family, and friends have brought individuals closer together and made social isolation more bearable. Although the utilization of these tools has numerous positive aspects, there are also negative ones. The present study was conducted to determine the prevalence of Internet addiction among medical students at Golestan University of Medical Sciences and its association with psychiatric disorders.

    Methods

    This descriptive-analytical study was conducted on 189 medical students (73 males and 116 females; mean age=23.35±3.03 years) at Golestan University of Medical Sciences in 2021. A convenience sampling method was used, and all students were taken into account as the statistical population. Data collection tools included Young’s Internet Addiction Test (IAT) and the Minnesota Multiphasic Personality Inventory-2 (MMPI-2) short form, which were completed by the students.

    Results

    Fifty (26.45%) medical students were identified as being at risk of Internet addiction, and 3 (1.58%) students were classified as having Internet addiction. Less than 4% of the students had severe psychiatric disorders, while 9.5% to 19.6% exhibited various psychiatric disorders of moderate severity. Beyond the area of hypochondriasis symptoms, significant positive correlations were found between Internet addiction and increased psychiatric disorders in other areas, including depression (r=0.285, P<0.001), hysteria (r=0.170, P<0.019), psychopathy (r=0.338, P<0.001), paranoia (r=0.384, P<0.001), mania (r=0.336, P<0.001), psychasthenia (r=0.432, P<0.001), and schizophrenia (r=0.415, P<0.001). With increasing Internet addiction, the severity of psychiatric disorders also increased.

    Conclusion

    The prevalence of Internet addiction among medical students was shown to be at a low level, but the severity of psychiatric disorders increased with higher levels of Internet addiction.

    Keywords: Internet Addiction Disorder, Mental Disorders, Medical Student
  • فاطمه نوریان چالی، لیلا کاشانی*
    زمینه و هدف

    مراقبین بیماران سرطانی در پذیرش و روند درمان نقش بسزای دارند. گاهی اوقات مراقبین دچار مشکلات روحی و جسمی می شوند که می تواند بر روند درمان و بهبود بیماران سرطانی تاثیر منفی داشته باشد. هدف این مطالعه بررسی فراوانی افسردگی در مراقبین بیماران مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی مراجعه کننده به بیمارستان 5 آذر در سال 1400 می باشد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی، مراقبین بیماران مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی مراجعه کننده به کلینیک و بخش آنکولوژی بیمارستان 5 آذر گرگان در سال 1400 بررسی شد. تعداد 127 نفر مراقب بر اساس معیارهای ورود به مطالعه، به صورت در دسترس انتخاب شدند. پس از اخذ رضایت نامه کتبی از مراقبین، پرسشنامه افسردگی بک2 (BDI-II) و چک لیست اطلاعات دموگرافیک تکمیل گردید. داده ها با نرم افزار آماری SPSS-23 و آزمون های فراوانی (تعداد- درصد)، کای اسکور و آزمون دقیق فیشر سنجیده شد. سطح معناداری 05/0 بود.

    یافته ها

    61/4% مراقبین زن و 56/7% آنان سن بالای 35 سال (میان سال) داشتند. 69/3% متاهل و 81/1% افراد فارس، 56/7% دارای تحصیلات دانشگاهی بودند. 61/5% مادر، 52/8% فرزند و 30/7% همسر بیمار بودند. از46/5% مراقب مبتلا به 9/4% دارای افسردگی خفیف25/2% متوسط  و 11/8% افسردگی شدید داشتند. میان افسردگی و سن، جنسیت، سطح تحصیلات ارتباط معناداری دیده نشد.

    نتیجه گیری

    میزان افسردگی در بین افراد مورد مطالعه قابل توجه بود اما میزان افسردگی مراقبین بیماران، با جنسیت، سن، تحصیلات و قومیت آن ها ارتباط معناداری نداشت.

    کلید واژگان: افسردگی, سرطان, مراقبین
    Fateme Nourian Ghali, Leila Kashani*
    Background & Aim

    Caregivers of cancer patients play an important role in the admission and treatment process. Sometimes caregivers suffer from mental and physical problems that can have a negative impact on the treatment and recovery process of cancer patients. The aim of this study is to investigate the rate of major depression in caregivers of breast cancer patients undergoing chemotherapy referred to 5 Azar Hospital in 2021.

    Materials & Methods

    In this cross-sectional study, caregivers of breast cancer patients undergoing chemotherapy referred to the clinic and oncology department of 5 Azar Hospital in Gorgan in 2021 were examined. A number of 127 caregivers were selected based on the inclusion criteria. after obtaining a written consent form from the caregivers, the Beck depression questionnaire (BDI-II) and the demographic information checklist were completed. Data were measured with SPSS23 statistical software and frequency tests (number-percentage), chi-score and Fisher's exact test. The significance level was 0.05.

    Results

    61.4% of caregivers were female and 56.7% of them were over 35 years old (middle age). 69.3% were married, 81.1% were from Fars, and 56.7% had university education. 16.5% mothers, 52.8% children and 30.7% husbands were sick. Out of 46.5% caregivers, 9.4% had mild depression, 25.2% had moderate depression, and 11.8% had severe depression. There was no significant relationship between depression and age, gender, and education level.

    Conclusion

    The level of depression among the studied subjects was significant, but the level of depression of the patients' caregivers had no significant relationship with their gender, age, education and ethnicity.

    Keywords: depression, cancer, caregivers
  • لیلا کاشانی، نگار حق بین، سمیه عنایت فرد، محمدتقی بادله شموشکی*
    زمینه و هدف

    عوامل دخیل در شکل گیری افکار و اقدام به خودکشی با پیچیده تر شدن تعاملات اجتماعی و افزایش احتمال بروز آن در جوامع مختلف منجر به تلاشی جهانی در جهت کنترل و بهبود این مشکل اجتماعی شده است. این مطالعه به منظور تعیین ویژگی های شخصیتی در اقدام به خودکشی مراجعین به بخش های اورژانس مراکز آموزشی درمانی پنجم آذر و شهید صیاد شیرازی گرگان انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه مورد - شاهدی روی 80 فرد اقدام کننده به خودکشی و 80 فرد سالم مراجعه کننده به بخش های اورژانس شهر گرگان طی سال 1399 انجام شد. اطلاعات دموگرافیک افراد ثبت شد. تیپ شخصیتی بر اساس پرسشنامه تیپ شخصیت نیو اندازه گیری شد.

    یافته ها

     شیوع بیماری های اعصاب و روان و سابقه قبلی خودکشی در بیمار و خانواده بیمار اقدام کننده به خودکشی به صورت معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (P<0.05). روان رنجوری در بیماران اقدام کننده به خودکشی به صورت معنی داری بالاتر بود (P<0.05)؛ اما تمایل به برون گرایی، وجدانی بودن، تجربه گرایی و توافق پذیری در بیماران اقدام کننده خودکشی به صورت معنی داری کمتر از گروه شاهد بود (P<0.05).

    نتیجه گیری

     باتوجه به نقش ویژگی های شخصیتی و به ویژه روان رنجوری در اقدام به خودکشی، توجه به ویژگی های شخصیتی بر رفتار خودکشی، داده های مهمی را برای بهبود درمان فراهم می کند.

    کلید واژگان: خودکشی, تیپ شخصیتی, اختلالات روانپزشکی, روان رنجوری
    Leila Kashani, Negar Haghbin, Somayeh Enayatfard, Mohammad Taqi Badeleh Shamushaki*
    Background and Objective

    Factors involved in the formation of thoughts and suicide attempts with the complexity of social interactions and increasing the likelihood of its occurrence in different societies have led to a global effort to control and improve this social problem. Therefore, the present study aimed to investigate the role of personality traits in suicide attempts among patients referred to the emergency departments in Gorgan, Iran.

    Methods

    This case-control study was carried out on 80 individuals who attempted suicide and 80 healthy people who had been referred to emergency departments in Gorgan (Iran) in 2020. Demographic information was recorded and personality type was determined based on the NEO Personality Inventory.

    Results

    The prevalence of neurological disorders and previous history of suicide in the person and family of the patients who attempted suicide was significantly higher than that in the control subjects (P<0.05). Neuroticism was significantly more prevalent in patients who attempted suicide (P<0.05), but the tendency to extroversion, conscientiousness, openness and agreeableness in patients who attempted suicide was significantly lower compared with the control group.

    Conclusion

    Given the role of personality traits, especially neuroticism, in suicide attempts, attention to personality traits on suicidal behavior provides important data for improving the treatment.

    Keywords: Suicide, Personality, Mental Disorders, Neuroticism
  • لیلا کاشانی، فیروزه درخشانپور، مهسا الیاسی، نجمه شاهینی، سیده مریم هاشمی نسب*
    زمینه و هدف

    بیماری التهابی روده (Inflammatory Bowel Disease: IBD) یکی از اختلالات شایع گوارشی است که با عوامل روانی - اجتماعی در ارتباط است. IBD یک بیماری دستگاه گوارش با عود مزمن و با علت پاسخ ایمنی غیرکنترل شده است. درمانی قطعی برای IBD وجود نداشته و درمان بر اساس مدیریت پاسخ التهابی در طول عودها و حفظ بهبودی انجام می شود. این مطالعه به منظور ارزیابی اختلالات اضطرابی و افسردگی بیماران مبتلا به بیماری التهابی روده در استان گلستان انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 117 بیمار (67 زن و 50 مرد) در محدوده سنی 17 تا 75 مبتلا به IBD ثبت شده در بانک IBD مرکز تحقیقات بالینی گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی گرگان در سال 1396 انجام شد. تشخیص بیماری به روش آندوسکوپی معمولی، رادیولوژی و معیارهای بافتی انجام گردید. اطلاعات دموگرافیک شامل سن، جنس، قومیت و وضعیت تاهل، زمان تشخیص و مدت زمان شروع درمان ثبت شد. از مقیاس بیمارستانی اضطراب و افسردگی (Hospital Anxiety and Depression Scale: HADS) برای تعیین میزان افسردگی و اضطراب بیماران استفاده گردید.

    یافته ها

    کولیت اولسراتیو در 80.3% و کرون در 19.7% از بیماران مشاهده شد. میانگین نمره کل اضطراب در گروه کرون (نمره 9.43) به طور غیرمعنی داری بیشتر از گروه کولیت اولسراتیو (نمره 8.90) بود. نمره کل افسردگی در دو گروه تقریبا مشابه (نمره 7.65) و غیرمعنی دار بود. تنها بین تاهل و وضعیت اضطراب در بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو ارتباط آماری معنی داری دیده شد (P<0.05). به طوری که وضعیت مرزی و مشکوک اضطراب در بیماران متاهل 42.4% و در بیماران مجرد 33.3% تعیین شد. وضعیت غیرنرمال اضطراب در متاهلین 31.8% بود و در بیماران مجرد دیده نشد. بین نمره کل اضطراب با نمره کل افسردگی در بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو (ضریب همبستگی: 0.657، P<0.0001) و بیماران مبتلا به کرون (ضریب همبستگی: 0.644، P<0.001) همبستگی مثبت و معنی داری دیده شد. به طوری که در این بیماران با افزایش افسردگی، اضطراب بیشتر شده است. 29.8% از بیماران مبتلا به کولیت و 26.1% از بیماران مبتلا به کرون دچار اضطراب بودند. 18.1% از بیماران مبتلا به کولیت و 8.7% از بیماران مبتلا به کرون دچار افسردگی واضح بودند.

    نتیجه گیری

     این مطالعه نشان داد که میزان اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به بیماری التهابی روده بسیار بالا است.

    کلید واژگان: بیماری التهابی روده, اختلالات اضطرابی, افسردگی
    Leila Kashani, Firoozeh Derakhshanpour, Mahsa Eliasi, Najmeh Shahini, Seiedeh Maryam Hasheminasab*
    Background and Objective

    Inflammatory bowel disease (IBD) is a common gastrointestinal disease which is associated with psychosocial factors. IBD is a gastrointestinal disease with chronic recurrence and with an uncontrolled immune response. There is no definitive treatment for IBD and treatment is based on management of inflammatory response during relapse and maintain of recovery. This study was conducted for evaluation of anxiety and depression disorders in patients with IBD in Golestan province, north of Iran during 2017.

    Methods

    In this descriptive-analytical study, 117 patients (67 women and 50 men) aged 17-75 years with IBD registered in IBD bank in Golestan Research Center of Gastroenterology& Hepatology (GRCGH), north of Iran during 2017. Diagnosis was made by conventional endoscopy, radiology and histological criteria. Demographic information including age, sex, race and marital status, time of diagnosis until now and duration of treatment are recorded. Hospital anxiety and depression scale (HADS) were used for determine depression and anxiety in these patients.

    Results

    80.3% ulcerative colitis and 19.7% Crohn's disease was observed in patients. The mean of total anxiety score in the group with Crohn's disease was higher than ulcerative colitis but there was no significant difference. Total score of depression was similar and not significant in both groups. There was a significant statistical relationship between marital status and anxiety in patients with ulcerative colitis only (P<0.05). As borderline and suspicious status of the patient in married patients is 42.4% and in single patients is 33.3%. Abnormal anxiety state was 31.8% in married patients and not seen in single patients. A positive and significant correlation was seen between total anxiety scale and total depression scale in patients with ulcerative colitis (correlation index: 0.657, P<0.0001) and in patients with Crohn's disease (correlation index: 0.644, P<0.001). Therefore in these patients, if depression increases, anxiety was also increasd. Anxiety observed in 29.8% and 26.1% of ulcerative colitis and Crohn's disease, respectively. Depression disorders observed in 18.1% and 8.7% of ulcerative colitis and Crohn's disease, respectively.

    Conclusion

    This study showed that the level of anxiety and depression in patients with inflammatory disease is very high.

    Keywords: Inflammatory Bowel Diseases, Anxiety Disorders, Depression
  • فیروزه درخشانپور، لیلا کاشانی، شیوا رضائیان دلوئی، نجمه شاهینی، سیده مریم هاشمی نسب*
    زمینه و هدف

    نزدیک به 30 درصد زنان، انواعی از اختلال اضطرابی را در زندگی خود تجربه می کنند که این اضطراب به میزان بیشتری در دوران بارداری و بعد از تولد بروز می کند. اضطراب مادر موجب کاهش ترشح اکسی توسین و کاهش شیردهی می گردد. از طرفی سطح استرس و اضطراب مادر به طور فزاینده ای بروز افسردگی پس از زایمان را افزایش می دهد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی اضطراب پس از زایمان و عوامل مرتبط با آن در زنان انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی تحلیلی به روش نمونه گیری در دسترس روی 154 نفر از زنان 15 تا 45 ساله با میانگین سنی 5.94±27.72 سال مراجعه کننده به درمانگاه مامایی بیمارستان شهید صیاد شیرازی طی سال 1397 انجام شد. حداقل یک هفته و حداکثر 6 هفته از زایمان آنها گذشته بود. مشخصات فردی با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک جمع آوری شد. برای سنجش اضطراب از مقیاس اضطراب اسپیل برگ استفاده شد.

    یافته ها

    اختلالات اضطرابی پس از زایمان به میزان 41.99% تعیین شد. نمره اضطراب آشکار زنان پس از زایمان در وضعیت های شدید، متوسط، خفیف و اندک یا هیچ به ترتیب 8.4% ، 44.2% ، 27.9% و 19.5% تعیین شد. نمره اضطراب پنهان زنان پس از زایمان در وضعیت های شدید، متوسط، خفیف و اندک یا هیچ به ترتیب 9.7% ، 48.1% ، 24.7% و 17.5% تعیین شد. نمره اضطراب آشکار در مادران شاغل به طور معنی داری بیشتر از مادران خانه دار بود (P<0.05). نمره اضطراب آشکار زنان متاهل دارای اختلاف زناشویی با همسر در مقایسه با گروه زنان متاهل بدون اختلاف زناشویی با همسر به طور معنی داری بیشتر بود (P<0.05). نمره اضطراب آشکار و پنهان ارتباط معنی داری با نوع زایمان، تحصیلات مادران، محل زندگی مادران و درآمد خانواده نداشت.

    نتیجه گیری

    اختلالات اضطرابی پس از زایمان از شیوع بالایی برخوردار بود که با شاغل بودن مادران و دارابودن اختلاف زناشویی با همسر ارتباط داشت.

    کلید واژگان: شیوع, اضطراب, دوره پس از زایمان
    Firoozeh Derakhshanpour, Leila Kashani, Shiva Rezaian Deloii, Najmeh Shahini, Seiedeh Maryam Hasheminasab*
    Background and Objective

    Near to 30% of women experience some type of anxiety disorder in their life, which this anxiety occurs more often in pregnancy and after delivery. Maternal anxiety reduces secretion of oxytocin and lactation. On the other side, the level of maternal stress and anxiety increasingly increases the incidence of postpartum. This study was carried out to evaluate the prevalence of postpartum anxiety in Gorgan north of Iran during 2018.

    Methods

    This descriptive-analytical study was performed on 154 women between 15-45 years old and it has passed at least one week to maximum six weeks since their delivery whom referred to obstetrics clinic of Shahid Sayyad Shirazi hospital in Gorgan, North of Iran during 2018. Demographic check list was used to collect the demographic. Data and Spielberg anxiety scale was used to measure anxiety.

    Results

    Anxiety disorders after childbirth was 41.99%. The overt anxiety score of postpartum women in severe, moderate, mild and little or none level was 8.4%, 44.2%, 27.9%, 19.5%, respectively. The hidden anxiety score of postpartum women in severe, moderate, mild and little or none level was 9.7%, 48.1%, 24.7%, 17.5%, respectively. The overt anxiety score in employee mothers was significantly higher than housewive mothers (P<0.05). The overt anxiety score in women with marital discord was significantly higher than in women without marital discord (P<0.05). Ther was not significant relationship beween overt and hidden anxiety score with the type of delivery, mother's education, mother's residency and familial income.

    Conclusion

    The prevalency of postpartum anxiety disorders was high in this region and it was related to job and marital discord.

    Keywords: Prevalence, Anxiety, Postpartum
  • فاطمه قادری، فاطمه لیوانی*، لیلا کاشانی
    زمینه و هدف

    پسوریازیس یکی از شایع ترین بیماری های التهابی پوست بوده و 50-37 درصد از بیماران تشدید علایم بیماری را به دنبال استرس های روانی گزارش نموده اند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی اختلالات شخصیتی بیماران مبتلا به پسوریازیس در شهر گرگان انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 128 بیمار مبتلا به پسوریازیس مراجعه کننده به کلینیک درماتولوژی مرکز آموزشی درمانی شهید صیاد شیرازی و کلینیک های خصوصی شهر گرگان طی سال 1398 انجام شد. ابتدا شدت پسوریازیس بر اساس شاخص تعیین شدت پسوریازیس (Psoriasis Area and Severity Index: PASI) تعیین شد. سپس اختلالات شخصیتی با استفاده از پرسشنامه چند محوری میلون MCMI-III ارزیابی گردید.

    یافته ها

    میانگین سنی بیماران پسوریازیس 12.91±40.84 سال و مدت بیماری 7.62±8.87 سال بود. 72.7% بیماران زن بودند. فراوانی بیشترین اختلالات شخصیتی در بیماران پسوریازیس به ترتیب شامل اختلال نمایشی (22.7%)، افسرده (6.3%) و وسواسی (3.1%) تعیین شد. بین اختلال نمایشی (شایع ترین اختلال شخصیت) با شدت بیماری، سطح تحصیلات و نوع درمان اختلاف آماری معنی دار مشاهده گردید (P<0.05). اختلال شخصیت افسرده با سطح تحصیلات، جنسیت، شغل و قومیت ارتباط آماری معنی داری داشت (P<0.05).

    نتیجه گیری

    اختلال نمایشی، شایع ترین اختلال شخصیتی در بیماران مبتلا به پسوریازیس بود.

    کلید واژگان: پسوریازیس, استرس روانی, اختلال شخصیتی
    Fatemeh Ghaderi, Fatemeh Livani*, Leila Kashani
    Background and Objective

    Psoriasis is one of the most common inflammatory skin diseases. About 37 to 50% of patients report exacerbation of symptoms following psychological stress. This study we done to determine the frequency of personality disorders in psoriatic patients in north of Iran.

    Methods

    This descriptive-analytical study was performed on 128 psoriatic patients referred to the dermatology clinic of Sayyad Shirazi Hospital and private clinics in Gorgan, north of Iran during 2019. Firstly severity of psoriasis was determined based on the PASI score (PASI: Psoriasis Area and Severity Index). Then, personality disorders were assessed using the Millon MCMI-III multivariate questionnaire.

    Results

    The mean age of psoriasis patients was 40.84±12.91 years and the duration of the disease was 8.87±y7.62 ears.72.7% of patients were females. The prevalence of most personality disorders was histrionic (22.7%), depressive (6.3%) and obsessive-compulsive personality disorder (3.1%), respectively. There was a significant relationship between histrionic personality disorder, which was the most common personality disorder, with disease severity, education level and type of treatment (P<0.05). There was significant relationship between depressive personality disorder and level of education, gender, occupation and ethnicity (P<0.05).

    Conclusion

    The most common personality disorder in psoriatic patients was histrionic personality disorder.

    Keywords: Psoriasis, Psychological Stress, Personality Disorder
  • فیروزه درخشان پور، معصومه اسلامی*، لیلا کاشانی، مهدی آسانی
    زمینه و هدف

    هیپرتروفی مزمن لوزه های آدنویید، شایع ترین علت آپنه خواب در کودکان است و می تواند زمینه ساز اختلالات رفتاری متعدد در کودکان باشد. اختلال بیش فعالی و نقص توجه (attention deficit hyperactivity disorder: ADHD) نوعی اختلال هتروژن است و نتیجه شرایط بیولوژیکی، اجتماعی و روانی متعدد است. این مطالعه به منظور تعیین اثر ادنوتانسیلکتومی بر علایم کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه قبل و شش ماه پس از جراحی انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 37 کودک دچار هایپرتروفی آدنویید مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان در سال 1397 انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای دو قسمتی در بخش اول شامل اطلاعات شخصی (سن، جنس) و در بخش دوم شامل فهرست مهارت ها و مشکلات بود. بیماران در سه حوزه بیش فعالی، بی توجهی و تکانشگری بر اساس 18 معیار DSM (diagnostic and statistical manual of mental disorders) قرار داده شدند. پس از دریافت رضایت کتبی از والدین و رعایت ضوابط، پرسشنامه به طور مستقیم توسط مجری پروژه (کارورزان) تکمیل و اطلاعات توسط والدین فرزندان جمع آوری شد. از پرسشنامه توانایی ها و مشکلات (Strengths and Difficulties Questionnaire: SDQ) برای ارزیابی کودکان قبل و ششماه بعد از انجام جراحی آدنوتونسیلکتومی استفاده شد.

    یافته ها:

     در ارزیابی تغییرات نمرات آزمون SDQ پیش و پس از انجام آدنوتونسیلکتومی مشاهده شد که میانگین و انحراف معیار نمرات زیر واحدهای اختلالات احساسی، اختلال سلوک، بیش فعالی، اختلال توجه و اختلال اجتماعی میانگین نمره آزمون بهبود یافته و از نظر آماری اختلاف معنی داری قبل و بعد از آدنوتانسیلکتومی مشاهده شد (P<0.05).

    نتیجه گیری:

     آدنوتونسیلکتومی می تواند نمره SDQ را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. بنابراین در کودکان مبتلا به بیش فعالی، یک اختلال پزشکی از جمله هیپرتروفی آدنویید می تواند باعث بروز، تشدید و تداوم بیماری شود و درمان مناسب می تواند عامل اصلی در کنترل شدت علایم و حتی بهبود نسبی بیماری باشد.

    کلید واژگان: اختلال بیش فعالی و نقص توجه, آپنه خواب, ادنوتانسیلکتومی
    Firoozeh Derakhshanpour, Masoumeh Eslami*, Leila Kashani, Mahdi Asani
    Background and Objective

    Chronic hypertrophy of tonsils and adenoids is the most prevalent cause of sleep apnea in children, leading to multiple behavioral disorders. Attention deficit hyperactivity disorder (ADHD) is a heterogeneous disorder caused by adverse biological, social and psychological conditions. This study aimed to evaluate the effect of adenotonsillectomy on ADHD symptoms in children with adenotonsillar hypertrophy before and six months after the surgery.

    Methods

    This descriptive-analytical study was performed on 37 children with adenoid hypertrophy in Gorgan, north of Iran during 2018. The data gathering tool was a two-part questionnaire; the first part contained personal data (age, gender), and the second part included the strengths and difficulties checklist. Patients were placed in three groups of hyperactivity, inattention and impulsivity based on 18 criteria of Diagnostic and Statistical manual of Mental disorders. The questionnaires were completed directly by the project performers. Information was collected from the parents. The strengths and difficulties questionnaire (SDQ) was used to assess children before and six months after the adenotonsillectomy surgery.

    Results

    The average and standard deviation of scores in subscales of emotional symptoms, conduct problems, hyperactivity-inattention, peer relationship problems and prosocial behavior were improved, also a significant difference was observed between SDQ scores before and after adenotonsillectomy (P<0.05).

    Conclusion

    Adenotonsillectomy can significantly reduce the SDQ score. Therefore, in children with hyperactivity, a medical disorder such as adenoid hypertrophy can cause the onset, exacerbation and persistence of the disease. Proper treatment can be a major factor in controlling the severity of symptoms and even in improving the patient’s recovery.

    Keywords: Attention Deficit Hyperactivity Disorder, Sleep Apnea, Tonsillectomy
  • نگین عرفانیان خدیوی، فیروزه درخشان پور*، عفیفه خسروی، لیلا کاشانی
    زمینه و هدف

    اختلالات اضطرابی یکی از متداول ترین اختلالات روانپزشکی دوره کودکی به شمار می رود. برخی مطالعات بعد خانوار را عامل مهمی در ایجاد این اختلالات دانسته اند. با این حال به نتایج قانع کننده ای در این زمینه نرسیده اند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی اختلالات اضطرابی کودکان 8 تا 12 ساله خانواده های تک فرزند و چند فرزند شهر گرگان انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 732 کودک (343 پسر و 389 دختر) مراجعه کننده به درمانگاه ها بیمارستان طالقانی (بغیر از درمانگاه روانپزشکی) و مطب های متخصصین اطفال در شهر گرگان طی سال 1396 انجام شد. افراد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه مقیاس اضطراب کودکان اسپنس(Spence Children’s Anxiety Scale: SCAS) تکمیل گردید. متغیرهایی مشتمل بر اضطراب جدایی، ترس اجتماعی، اضطراب فراگیر، حملات هراس و ترس از فضای باز، وسواس فکری و عملی و ترس از آسیب فیزیکی ارزیابی شدند.

    یافته ها: 

    در تمام زیر گروه های اضطرابی به غیر از اضطراب عمومی، میانگین نمرات به طور معنی داری در کودکان خانواده های چندفرزند نسبت به خانواده های تک فرزند بالاتر و از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05).

    نتیجه گیری:

     نتایج این مطالعه بیانگر شیوع بالای اختلالات اضطرابی در خانواده های چند فرزندی در مقایسه با خانواده های تک فرزندی است.

    کلید واژگان: اختلالات اضطرابی, کودک, بعد خانوار
    Negin Erfanian Khadivi, Firoozeh Derakhshanpour*, Afifeh Khsravi, Leila Kashani
    Background and Objective

    Anxiety disorders are one of the most common psychiatric disorders in childhood. Some studies have identified the household dimension as an important factor in causing these disorders. However, no convincing results have been achieved. The aim of this study was done to determine the frequency of anxiety disorders among of 8-12 years old children in families with single and multiple children.

    Methods

    This descriptive-analytical study was performed on 732 children (343 boys and 389 girl) referred to Taleghani hospital (except than psychiatric clinic) and offices of pediatricians in Gorgan, north of Iran during 2017. Subjects were recruited using available sampling method. Demographic questionnaire and Spence Anxiety Scale (SCAS) were completed. Variables including separation anxiety, social anxiety, general anxiety, panic attack, agoraphobia, obsession and compulsion, fear of physical damage were evaluated.

    Results

    In all anxiety subgroups except general anxiety, mean scores were significantly higher in children with multiple children than single children (P<0.05).

    Conclusion

    This study showed a high prevalence of anxiety disorders in multi-child families compared to single-child families.

    Keywords: Anxiety Disorders, Child, Family Characteristics
  • Firoozeh Derakhshanpour*, Leila Kashani, Sara Taghavi, Zanireh Salimi, Najmeh Shahini
    Background and objectives

    Mental disorders during pregnancy and postpartum period can affect the quality of life of mother, baby and the whole family. Psychoeducation can be offered to those at risk to prevent or reduce the incidence of these disorders, but the most appropriate time for such intervention is not determined yet. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of a psychoeducation intervention 48 hours before delivery on postpartum general health and to identify the potential role of family in reducing the incidence and severity of these disorders.

    Methods

    This randomized clinical trial was conducted on 80 pregnant mothers admitted to maternity ward of Shahid Sayyad Shirazi Hospital in Gorgan, Iran. Subjects were randomly divided into an intervention (n=40) and a control (n=40) group. Subjects in the intervention group and their spouses received education on postpartum mental health 48 hours before the estimated delivery date. The control group received no education. Data were collected using a demographic questionnaire and the general health questionnaire-28 (GHQ-28) at baseline and at 2nd and 4th week postpartum. Data were analyzed using SPSS (version 18) at significance level of 0.05.

    Results

    The mean age was 26.3±5.6 years in the intervention group and 27.9 ± 5.1 years in the control group. There was no significant difference between the groups in terms of age, pregnancy order, number of abortions, type of delivery and history of addiction at baseline. The total GHQ-28 score significantly decreased from baseline to the fourth week postpartum in both groups (P=0.001). There was no significant difference between the groups in terms of total GHQ-28 score reduction (P>0.05). In addition, there was no significant difference between the groups in terms of change in GHQ-28 subscale scores over time.

    Conclusion

    The findings of this study indicate that short-term educational intervention, 24-48 hours before delivery, is not effective in improving mental health in the postpartum period. Therefore, educational interventions should be conducted either weeks before or after delivery.

    Keywords: Psychoeducation, psychotherapy, postpartum period, mental disorders, quality of life
  • فیروزه درخشانپور، محمدرضا محمدی، هادی زرافشان، آمنه احمدی، لیلا کاشانی، نیلوفر بشیری، سیده مریم موسوی، آلیدا کرد، اعظم کابوسی، آرزو رضایی، فاطمه صفری، سیده مریم هاشمی نسب*
    زمینه و هدف

    اختلالات رفتاری در کودکان و نوجوانان، اختلالاتی شایع و ناتوان کننده هستند که برای خانواده ها و خود افراد مشکلات بسیاری را ایجاد می کند و با شیوع بالایی از مشکلات و پیامدهای منفی اجتماعی همراه است. این مطالعه به منظور تعیین شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان شهر گرگان انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی - تحلیلی مقطعی روی 1025 نفر از کودکان و نوجوانان (50 درصد پسر و 50 درصد دختر) در محدوده سنی 18-6 سال در شهر گرگان طی سال 1397 انجام شد. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای در جمعیت عمومی و مصاحبه با مراجعه به درب منازل توسط روانشناسان دوره دیده به عمل آمد. اختلالات روانپزشکی با استفاده از نسخه دیجیتال آزمان K-SADS مورد بررسی قرار گرفت. اختلالات روانپزشکی شامل اختلال خلق، اختلال رفتاری، اختلال عصبی تکاملی، اختلال سوء مصرف مواد و اختلال دفعی بودند.

    یافته ها: 

    شیوع کلی اختلال روانپزشکی در کودکان و نوجوانان 13.2 درصد (135 نفر) تعیین شد. میزان شیوع در پسران (14.3 درصد) به طور غیرمعنی داری بیشتر از دختران (12.1 درصد) بود. شیوع در مناطق شهری (14.1 درصد) به طور غیرمعنی داری بیشتر از مناطق روستایی (9.4 درصد) بود. بیشترین شیوع در گروه سنی 9-6 سال (17.8 درصد) تعیین شد که در مقایسه با محدوده سنی 14-10 سال (13.1 درصد) و 18-15 سال (8.4 درصد) از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05). شیوع اختلال دفعی، اختلال رفتاری، اختلال اضطراب و اختلال عصبی تکاملی به ترتیب به میزان 6.1 درصد، 6 درصد، 4.8 درصد و 3.3 درصد تعیین گردید.

    نتیجه گیری: 

    میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان شهر گرگان در مقایسه با دیگر مطالعات داخل و خارج از کشور در دامنه متوسط قرار دارد.

    کلید واژگان: شیوع, روانپزشکی, اختلالات روانی, کودک, نوجوان
    Firoozeh Derakhshanpour, Mohammadreza Mohammadi, Hadi Zarafshan, Ameneh Ahmadi, Leila Kashani, Nilofar Bashiri, Siedeh Maryam Mosavi, Alia Lord, Azam Kabosi, Arezo Rezai, Fatemeh Safari, Seideh Maryam Hasheminasab*
    Background and Objective

    Behavioral disorders among children and adolescents are common and incapacitating which cause many problems for the families and the patient themselves and associated with high prevalence of negative social consequences. This study was done to evaluate the prevalence of psychiatric disorders among children and adolescents in Gorgon, north of Iran (2019).

    Methods

    This descriptive-analytical study was performed on 1025 children and adolescents aged 6-18 years in Gorgan, north of Iran (2019). Subjects were selected by Multistage Cluster Sampling. Digital version of K-SADS test was studied for 24 types of child and adolescent psychiatric disorders. Sampling was done by trained psychologists, among general population and by referring to the house of people. Psychiatric disorders included mood disorders, behavioral disorders, neurodevelopmental disorders, substance abuse disorders, and elimination disorders.

    Results

    The prevalence of psychiatric disorders among children and adolescents was 13.2%. This prevalence was 14.3 % and 12.1% in males and females, respectively. According to age groups, The prevalence of psychiatric disorders was common in 6 to 9 years olds with 17.8% which in comparison with other age groups was significant (P<0.05). Eliminatory disorder with 6.1% was the most common illness followed by behavior (6%), tension disorders (4.8%) and neurodevelopmental disorders (3.3%).

    Conclusion

    The prevalence of psychiatric disorders among children and adolescents in this area is in a median range compared to other domestic and overseas.

    Keywords: Prevalence, Psychiatry, Mental Disorders, Child, Adolescent
  • Mehrdad Khodabandeh, Leila Kashani, Zanbagh Pirastehfar, Saeed Dashti Dargahloo, Mohammad Tabarestani, Mohammad Dordeh, Ali Rokni, Omolbanin Heydari, Masumeh Ghazanfarpour *
    Background
    Breastfeeding and mother-infant physical contact play an essential role in the mother's emotional recovery and readjustment. The present study aimed to investigate the association between attitude toward breastfeeding and postpartum depression.
    Materials and Methods
    The present descriptive cross-sectional and analytical study was conducted on 200 females with postpartum depression referred to rural and urban health centers, Kerman, Iran. The selection was carried out using the convenience sampling method. The mothers who met the inclusion criteria and had the willingness to participate were included in the study. They were called, and if they had inclusion criteria, they were asked to refer to health centers. Data were collected using a questionnaire about baseline characteristics and the Edinburgh Postnatal Depression Scale (EPDS).
    Results
    This study showed that there was no special baseline effect on total attitude and aspect of depression. The results showed a significant negative relationship of total attitude with anxiety (r=-0.213, p=0.003), depression (r=-0.163, p=0.022), and anhedonia (r=-0.213, p=0.003). There were the strongest and the weakest relationship between anhedonia and depression (r=0.567, p<0.001), and between total attitude and depression (r=-0.163, p=0.022), respectively. According to the results of the independent t-test, a significant relationship was observed between scores of depression and total attitude, which means that females with depression had a more negative attitude (p<0.001).
    Conclusion
    The results of this study documented the relationship between the attitude towards breastfeeding with postpartum depression and anxiety.
    Keywords: Attitude, Breastfeeding, Postpartum Depression
  • Firoozeh Derakhshanpour, Sakineh Mohammadian, Hosein Zaeri, Yalda Sanei, Leila Kashani *
    Background and objectives

    Diabetes mellitus is a metabolic disease characterized by hyperglycemia due to defects in insulin secretion or action. One of the consequences of diabetes is depression, which itself is related to complication of diabetes. Given the lack of enough studies on the relationship between psychological variables of parents and level of HbA1C in children with type 1 diabetes in Iran, we examined the relationship between psychosocial factors and glycemic control in children aged 7-16 years with type 1 diabetes.

    Methods

    This is a cross-sectional study conducted on all children with type 1 diabetes who were referred to Taleghani children's hospital in Gorgan, Iran. Data were collected using the General Health Questionnaire, the Strengths and Difficulties Questionnaire and a parenting style questionnaire. The collected data were analyzed in SPSS software (version 17).

    Results

    Overall, 64 diabetic children aged 7 -16 years who had a record file at the hospital were enrolled in the study. Children of homemakers and highly educated mothers had better glycemic control. In addition, the General Health Questionnaire test score of mothers had an inverse relationship with glycemic control in children with type 1 diabetes. Moreover, daring parenting style seemed to have a more positive impact on glycemic control of diabetic children compared to permissive and authoritarian parenting styles.

    Conclusion

    Our findings demonstrate that various parental variables may affect glycemic control in children with type 1 diabetes. Children with poor glycemic control have more personality and psychosocial problems. We suggest endocrinologists to refer children with type 1 diabetes and their parents to psychiatrists for psychological assessment and psychoeducation.

    Keywords: Psychosocial factors_Glycemic control_Type 1 diabetes mellitus
  • فیروزه درخشان پور، عفیفه خسروی، آزاله خواجوی، نجمه شاهینی*، لیلا کاشانی، زنیره سلیمی
    مقدمه

    با توجه به افزایش نرخ خانواده های تک فرزند ، این مطالعه با هدف مقایسه مهارت های اجتماعی بین فرزندان خانواده های تک فرزند با خانواده های چند فرزند انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه توصیفی- تحلیلی در سال 2016 در مدارس ابتدایی گرگان انجام شد. شرکت کنندگان شامل 336 کودک 9 تا 12 ساله بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. پرسشنامه مهارتهای اجتماعی گرشام و الیوت توسط والدین و معلمان تکمیل شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS ، آزمون t و آمار ANOVA تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    در این مطالعه 366 کودک 9 تا 12 ساله (150 دختر و 216 پسر) وارد شدند. در میان این کودکان ، 163 نفر تک فرزند بودند و 203 نفر از آنها حداقل یک خواهر و برادر داشتند. مهارتهای اجتماعی در فرم ویژه معلم، تفاوت معنی داری را بین دو گروه نشان داد (01/0> P). میانگین نمره مشکلات رفتاری و کفایت تحصیلی در هر دو فرم والدین و معلم، تفاوت معنی داری بین دو گروه نداشت. کودکانی که والدینی با مدرک تحصیلی بالاتر و مادران شاغل داشتند دارای نمرات بالاتری در کفایت تحصیلی بودند.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته ها ، نمرات مهارت های اجتماعی در فرزندان خانواده های چند فرزند بیشتر از فرزندان تنها است. کودکانی که دارای والدین با تحصیلات بالا هستند، از کفایت تحصیلی بالاتر و مشکلات رفتاری کمتری نسبت به همسالان خود با والدین با تحصیلات پایین برخوردار هستند.

    کلید واژگان: تک فرزندی, مشکلات رفتاری, مهارت های اجتماعی, والدین​​
    Firoozeh Derakhshanpour, Afifeh Khosravi, Azaleh Khajavi, Najmeh Shahini *, Leila Kashani, Zanireh Salimi
    Introduction

    Considering the increasing rate of single-child families, this study aimed to compare social skills between children of single-child families with multiple-children families.

    Materials and Methods

    This descriptive-analytical study conducted in 2016 among primary schools in Gorgan. The participants included 336 children aged 9-12 years. They were selected through cluster sampling method. Gersham and Elliott's social skills questionnaire was completed by parents and teachers. The data analyzed by SPSS software, t-test, and ANOVA statistics.

    Results

    In this study, 366 children aged 9 to 12 years (150 girls and 216 boys) were entered. Among these children, 163 were single-child, and 203 of them had at least one sibling. Social skills in the teacher's special form showed a significant difference between the two groups (P<0.01). The mean score of behavioral problems and academic adequacy in both parent and teacher forms did not differ significantly between the two groups. Children who had parents with higher educational degrees and employed mothers received higher scores in educational adequacy.

    Conclusion

    Based on the findings, that scores of social skills are higher in children of multi-children families than single children. Children who had high-educated parents have higher educational adequacy and less behavioral problems than their peers with low-educated parents.

    Keywords: Behavioral Problems, Parent, Single child, social skills
سامانه نویسندگان
  • لیلا کاشانی
    لیلا کاشانی
    (1392) دکترای حرفه‌ای(پزشکی و پیراپزشکی) روانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال